دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15

موضوع: شعر:مجموعه شعر دکتر شفیعی کدکنی

  1. #11
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    Post پاسخ : شعر:مجموعه شعر دکتر شفیعی کدکنی


    - مرثیه ی دوست


    سوگواران تو امروز خموش اند همه
    که دهان های وقاحت به خروش اند همه


    گر خموشانه به سوگ تو نشستند، رواست
    زان که وحشت زده ی حشر وحوش اند همه


    آه از این قوم ریایی که در این شهر دو روی
    روزها شحنه و شب باده فروش ان همه


    باغ را این تب روحی به کجا برد که باز
    قمریان از همه سو خانه به دوش اند همه


    ای هران قطره ز آفاق هران ابر، ببار!
    بیشه و باغ به آواز تو گوش اند همه

    گرچه شد میکده ها بسته و یاران امروز
    مهر بر لب زده وز نعره خموش اند همه،

    به وفای تو که رندان بلاکش فردا
    جز به یاد تو نام تو ننوش اند همه.

  2. کاربرانی که از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند.


  3. #12
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    Post پاسخ : شعر:مجموعه شعر دکتر شفیعی کدکنی



    - سفر به خیر



    - « به کجا چنین شتابان؟»
    گون از نسیم پرسید.

    -« دل من گرفته زینجا،
    هوس سفر نداری
    ز غبار این بیابان؟»

    - « همه آرزویم، ام
    چه کنم که بسته پایم...»

    - « به کجا چنین شتابان؟»

    -« به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم.»

    - « سفرت به خیر!اما، تو ودوستی، خدارا
    چو ازین کویر وحشت به سلامتی گذشتی،
    به شکوفه ها، به باران،
    برسان سلام ما را.»

  4. کاربرانی که از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند.


  5. #13
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    Post پاسخ : شعر:مجموعه شعر دکتر شفیعی کدکنی



    - غزلی در مایه ی شور و شکستن


    نفسم گرفت از این شب، در این حصار بشکن
    در این حصار جادویی روزگار بشکن

    چو شقایق، از دل سنگ، برآر رایت خون،
    به جنون، صلابت صخره ی کوه سار بشکن

    تو که ترجمان صبحی، به ترنم و ترانه
    لب زخم دیده بگشا، صف انتظار بشکن

    « سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی؟»
    تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن

    بسرای تا که هستی، که سرودن است بودن
    به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن

    شب غارت تتاران، همه سو فکنده سایه
    تو به آذرخشی این سایه ی دیوسار بشکن

    ز برون کسی نیاید چو به یاری تو، اینجا،
    تو ز خویشتن برون آ، سپه تتار بشکن.

  6. کاربرانی که از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند.


  7. #14
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    Post پاسخ : شعر:مجموعه شعر دکتر شفیعی کدکنی

    - سیمرغ


    تیر زهرآگین طعنش مانده در چشمان
    تکیه داده خسته جان، بر نیزه ی تنهاییش بی کس
    هیچش آن دستان خون آلوده
    پنداری
    به فرمان نیست.
    آن چه هر سو در افق گه گاه می بیند
    شیهه ی اسبان رعد و نیزه بار آذرخشان است.

    در گذار باد
    می زند فریاد:
    «- از ستیغ آسمان پیوند البرز مه آلوده
    یا حریر رازبفت قصه های دور،
    بال بگشای از کنام خویش
    ای سیمرغ رازآموز!

    بنگر اینجا در نبرد این دژ آیینان
    عرصه بر آزادگان تنگ است
    کار از بازوی مردی و جوانمردی گذشته است
    روزگار رنگ و نیرنگ است.

    باد، این چاووش راه کاروان گرد
    نغمه پرداز شکست خیل مغرور سپاه من
    می سراید در نهفت پرده های برگ
    قصه های مرگ
    وان دگر سو،
    کرکس پیری، بر اوج آسمان سرد،
    گرم می خواند سرود فتح اهریمن.

    گفته بودی گاه سختی ها،
    در حصار شوربختی ها؛
    پر تو در آتش اندازم به یاری خوانمت باری
    اینک اینجا شعله ای بر جا نمانده در سیاهی ها
    تا پرت در آتش اندازم
    و به یاری خوانمت
    با چتر طاووسان مست آرزوی خویش،
    از نهانگاه ستیغ ابرپوش تیره ی البرز
    یا حریر رازبفت قصه های دور.

    شعله ای گر نیست اینجا تا پرت در آتش اندازم
    و به یاری خوانمت یک دم به بام خویش؛
    بشنو این فریادها را بشنو ای سیمرغ!
    و ز چکاد آسمان پیوند البرز مه آلوده
    بال بگشای از کنام خویش.»

  8. کاربرانی که از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند.


  9. #15
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    مهندسی برق-الکترونیک
    نوشته ها
    1,622
    ارسال تشکر
    6,930
    دریافت تشکر: 5,062
    قدرت امتیاز دهی
    7457
    Array

    Post پاسخ : شعر:مجموعه شعر دکتر شفیعی کدکنی



    - باغ میرا



    پاییز محزونی
    که در خون تو می خواند
    گامی به تو نزدیک و گامی دور،
    آرام همراه تو می آید؛
    روزی تمام باغ را
    تسخیر خواهد کرد.


    ای روشن آرای چراغ لالگان،
    در رهگذار باد!
    با من نمی گویی
    آن آهوان شاد و شنگ تو
    سوی کدامین جوکنارانی گریزان اند؟


    آه!
    شب های باران تو وحشتناک،
    شبهای باران تو بی ساحل،
    شب های باران تو از تردید
    و از اندوه لبریز است.
    من دانم و
    تنهایی باغی
    که رستنگاه آوای هزاران بود،
    وینک
    خنیاگرش خاموش
    و آرایه اش
    خونابه ی برگان پاییز است.


  10. کاربرانی که از پست مفید چکامه91 سپاس کرده اند.


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. 10 رکورد طبیعی زمین
    توسط neginekimiya در انجمن زمین شناسی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 15th November 2010, 11:16 AM
  2. مجموعه پس زمینه های مناظر طبیعی
    توسط hoora در انجمن برترین کلکسیون های پشت زمینه
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 21st May 2010, 05:52 PM
  3. ژن کشنده طبیعی بیماری ها کشف شد .
    توسط Mina_Mehr در انجمن خبرهای پزشکی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th October 2009, 07:47 PM
  4. مجموعه ای زیبا و دیدنی از 6 اسکرین سیور طبیعی
    توسط Asghar2000 در انجمن اسکرین سیور
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 15th June 2009, 02:22 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •