خدا وجود ندارد!!!!

[مسافر007]

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع «خدا» رسیدند؛
آرایشگر گفت: “من باور نمی‌کنم خدا وجود داشته باشد.”
مشتری پرسید: “چرا؟”
آرایشگر گفت: “کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می‌شدند؟ بچه‌های بی‌سرپرست پیدا می‌شدند؟ این همه درد و رنج وجود داشت؟ نمی‌توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این چیزها وجود داشته باشد.”

مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد؛ چون نمی‌خواست جروبحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. در خیابان مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده..
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: “به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.”
آرایشگر با تعجب گفت: “چرا چنین حرفی می‌زنی؟ من این‌جا هستم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم!”
مشتری با اعتراض گفت: “نه! آرایشگرها وجود ندارند؛ چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی‌شد.”
آرایشگر گفت: “نه بابا؛ آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی‌کنند.”
مشتری تایید کرد: “دقیقاً! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمی‌کنند و دنبالش نمی‌گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.”

[Mr.Geo22]

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع «خدا» رسیدند؛
آرایشگر گفت: “من باور نمی‌کنم خدا وجود داشته باشد.”
مشتری پرسید: “چرا؟”
آرایشگر گفت: “کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می‌شدند؟ بچه‌های بی‌سرپرست پیدا می‌شدند؟ این همه درد و رنج وجود داشت؟ نمی‌توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این چیزها وجود داشته باشد.”

مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد؛ چون نمی‌خواست جروبحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. در خیابان مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده..
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: “به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.”
آرایشگر با تعجب گفت: “چرا چنین حرفی می‌زنی؟ من این‌جا هستم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم!”
مشتری با اعتراض گفت: “نه! آرایشگرها وجود ندارند؛ چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی‌شد.”
آرایشگر گفت: “نه بابا؛ آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی‌کنند.”
مشتری تایید کرد: “دقیقاً! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمی‌کنند و دنبالش نمی‌گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.”

نکته اینجاست که خدا آرایشگر نیست و اگه خداست نباید بزاره که بدی و شر وجود داشته باشه حالا چه مردم بهش مراجعه بکنن چه نکنن

چرا نباید دنیا پر از صلح باشه؟
اگه عیبی در ما وجود داره در خلقت ماست و اگرم میتونست مارو طوری خلق کنه که به سمت خوبی ها تمایل داشته باشیم باید میکرد

اگه خدا توانای مطلق هست پس میتونه جهانی پر از صلح و برابری برقرار کنه و اگه خیرخواه مطلق هست پس باید این دنیای پر از صلح رو برای ما بخواد
پس چرا نیست؟؟؟؟

چون خدا آرایشگر نیست!!!

[مسافر007]

نکته اینجاست که خدا آرایشگر نیست و اگه خداست نباید بزاره که بدی و شر وجود داشته باشه حالا چه مردم بهش مراجعه بکنن چه نکنن

چرا نباید دنیا پر از صلح باشه؟
اگه عیبی در ما وجود داره در خلقت ماست و اگرم میتونست مارو طوری خلق کنه که به سمت خوبی ها تمایل داشته باشیم باید میکرد

اگه خدا توانای مطلق هست پس میتونه جهانی پر از صلح و برابری برقرار کنه و اگه خیرخواه مطلق هست پس باید این دنیای پر از صلح رو برای ما بخواد
پس چرا نیست؟؟؟؟

چون خدا آرایشگر نیست!!!

دوست عزیز این صرفا یک مثال بود.
در ضمن خدا به ما عقل و اختیار داده که خوب و بد وبشناسیم.
اونطور که شما میگین ما میشدیم ادم کوکی و دستور انجام میدادیم. شما عقل داری پس خودت خوبی و انتخاب کن و صلح ایجاد کن.
به نظر من که فطرت همه ی ادم ها خوبه مهم استفاده از اونه.
راستی فکر کنم دلت پره.
به خودش بگی حتما باهم کنار میاین.

[Mr.Geo22]

دوست عزیز این صرفا یک مثال بود.
در ضمن خدا به ما عقل و اختیار داده که خوب و بد وبشناسیم.
اونطور که شما میگین ما میشدیم ادم کوکی و دستور انجام میدادیم. شما عقل داری پس خودت خوبی و انتخاب کن و صلح ایجاد کن.
به نظر من که فطرت همه ی ادم ها خوبه مهم استفاده از اونه.
راستی فکر کنم دلت پره.
به خودش بگی حتما باهم کنار میاین.

عزیزم خب منم پاسخ این مثال رو دادم
اگه مبحث خاصی ارایه میشد منم در اون مورد بحث میکردم

دقیقا,پس دلیلی نداره که کسی بهمون چیزی رو دیکته کنه و خودمون عقلمون می رسه چیکار کنیم
تفاوت ما با موجودات زیر دستمون (از لحاظ رشد عقلی) در همینه دیگه

منم میگم که آدم کوکی بودن اشتباهه ولی خیلی ها دوست دارن که آدم کوکی باشند!

دلم پره؟؟؟
از چی میتونه دلم پر باشه؟
من درست فکر میکنم, تو هم درست فکر کن و با دل کاری نداشته باش
عقل باید تصمیم بگیره نه دل


من که نیازی به کنار اومدن با کسی ندارم
اگه کسی منطقی بود میپذیرمش ولی اگه . . .

[Majid_GC]

عزیزم خب منم پاسخ این مثال رو دادم
اگه مبحث خاصی ارایه میشد منم در اون مورد بحث میکردم

دقیقا,پس دلیلی نداره که کسی بهمون چیزی رو دیکته کنه و خودمون عقلمون می رسه چیکار کنیم
تفاوت ما با موجودات زیر دستمون (از لحاظ رشد عقلی) در همینه دیگه

منم میگم که آدم کوکی بودن اشتباهه ولی خیلی ها دوست دارن که آدم کوکی باشند!

دلم پره؟؟؟
از چی میتونه دلم پر باشه؟
من درست فکر میکنم, تو هم درست فکر کن و با دل کاری نداشته باش
عقل باید تصمیم بگیره نه دل


من که نیازی به کنار اومدن با کسی ندارم
اگه کسی منطقی بود میپذیرمش ولی اگه . . .

اختیاری هم که در انتخاب ادیان هست به همین خاطر هست که هیچ اجبار و دیکته شدنی در انتخاب دین وجود نداره !

هیچ دینی هم تفکر کردن و اراده ی انسانی رو نقض نمیکنه و بگه که مثل آدم کوکی باش

و فقط تاکید میکنه که از همین عنصر ها استفاده کنیم برای به کمال رسیـــــدن ...

[مسافر007]

اختیاری هم که در انتخاب ادیان هست به همین خاطر هست که هیچ اجبار و دیکته شدنی در انتخاب دین وجود نداره !

هیچ دینی هم تفکر کردن و اراده ی انسانی رو نقض نمیکنه و بگه که مثل آدم کوکی باش

و فقط تاکید میکنه که از همین عنصر ها استفاده کنیم برای به کمال رسیـــــدن ...

من کاملا با شما موافقم.وقتی توانائی داریم اما نمیتونیم درست استفاده کنیم دیگه جای شکایتی نمیمونه.
ما خودمون باید خوبی و پرورش بدیم.
چون قدرتشو داریم.

[مسافر007]

عزیزم خب منم پاسخ این مثال رو دادم
اگه مبحث خاصی ارایه میشد منم در اون مورد بحث میکردم

دقیقا,پس دلیلی نداره که کسی بهمون چیزی رو دیکته کنه و خودمون عقلمون می رسه چیکار کنیم
تفاوت ما با موجودات زیر دستمون (از لحاظ رشد عقلی) در همینه دیگه

منم میگم که آدم کوکی بودن اشتباهه ولی خیلی ها دوست دارن که آدم کوکی باشند!

دلم پره؟؟؟
از چی میتونه دلم پر باشه؟
من درست فکر میکنم, تو هم درست فکر کن و با دل کاری نداشته باش
عقل باید تصمیم بگیره نه دل


من که نیازی به کنار اومدن با کسی ندارم
اگه کسی منطقی بود میپذیرمش ولی اگه . . .

دوست خوبم حرف شما درست
اما من منطقم بر این نیست که فقط عقل....
من میگم عقل و دل کنار هم کامل میشن.
به نظر من کسی دوست نداره ادم کوکی باشه مگر اینکه مجبور باشه.
خودتونم که میدونین جبر و اجبار این روزا جزئی از قانون شدن.

[Mr.Geo22]

اختیاری هم که در انتخاب ادیان هست به همین خاطر هست که هیچ اجبار و دیکته شدنی در انتخاب دین وجود نداره !

هیچ دینی هم تفکر کردن و اراده ی انسانی رو نقض نمیکنه و بگه که مثل آدم کوکی باش

و فقط تاکید میکنه که از همین عنصر ها استفاده کنیم برای به کمال رسیـــــدن ...

متاسفانه در مورد ادیان آزادی همیسه به عنوان شعار استفاده شده ولی هیچ وقت در زمانی که قدرتشون اجازه داده آزادی وجود نداشته

نمیخوام در مورد تک تک ادیان صحبت کنم (هر چند نکات خیلی جالبی در مورد همشون وجود داره) ولی اگه برید بررسی کنید متوجه منظورم می شید که تا حالا از زمان ادیان ۱۰۰ هزارساله! تا امروز هیچ کدوم آزادی رو قبول نداشتند...!

در مورد اسلام فقط بگم که این آیه ی آزادی که همه ازش صحبت میکنند!
خب برید یه مقایسه بین سوره های مکی و مدنی انجام بدین و با توجه به عدم قدرت اسلام در مکه و سپس قدرت گرفتنش در مدینه تا همه چیز براتون روشن بشه

دوست خوبم حرف شما درست
اما من منطقم بر این نیست که فقط عقل....
من میگم عقل و دل کنار هم کامل میشن.
به نظر من کسی دوست نداره ادم کوکی باشه مگر اینکه مجبور باشه.
خودتونم که میدونین جبر و اجبار این روزا جزئی از قانون شدن.

نکته همینجاست که چون فکر نمیکنند خودشون رو مجبور می بینند

ولی در مورد وجود عقل و دل در کنار هم باید بگم که:

من با در نظر گرفتن احساسات در تصمیم گیری ها اصلا مخالف نیستم ولی اینکه تصمیم گیری بر مبنای احساسات باشه مخالفم

البته تعریف من از احساسات شاید با شما کمی متفاوت باشه!

[Majid_GC]

متاسفانه در مورد ادیان آزادی همیسه به عنوان شعار استفاده شده ولی هیچ وقت در زمانی که قدرتشون اجازه داده آزادی وجود نداشته

نمیخوام در مورد تک تک ادیان صحبت کنم (هر چند نکات خیلی جالبی در مورد همشون وجود داره) ولی اگه برید بررسی کنید متوجه منظورم می شید که تا حالا از زمان ادیان ۱۰۰ هزارساله! تا امروز هیچ کدوم آزادی رو قبول نداشتند...!

در مورد اسلام فقط بگم که این آیه ی آزادی که همه ازش صحبت میکنند!
خب برید یه مقایسه بین سوره های مکی و مدنی انجام بدین و با توجه به عدم قدرت اسلام در مکه و سپس قدرت گرفتنش در مدینه تا همه چیز براتون روشن بشه

از نظر بنده باید حقیقت یک چیز مورد بررسی قرار میگیره نه آن چیزی که به دست ما رسیده !

اگر هم دینی رو بخواهیم بررسی کنیم باید حقیقتش خودش رو بررسی کنیم نه دینی که ما رسیده ! چون که بعید نیست همیشه کسانی در صدر قدرت برای حفظ قدرت خودشون تلاش بکنند و خود اصل اون دین رو زیر پا بزارند !

از هر پدیده ای هم میشه تفسیر مثبت کرد هم تفسیر منفی !
هر آیه ای که نازل میشده متناسب با حوادث اون زمان بوده و اون موقعیت !
تعجبی نیست که موضوعات آیات مکی و مدنی با هم فرق داشته باشه ، چون که در اون دو زمان موقعیت و شرایط متفاوت بوده و نیاز چیز دیگری بوده !!!!

اما در مورد همین آیه ی آزادی ! آیه ای نیست که این رو نقض کنه و نشون از همین هست که نیاز ها در زمان های مختلف متفاوت بوده و هست !

[بانوی آب]

فرشتگان روزی از خداوند پرسیدند : بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگ چرا آفریدی؟
خداوند گفت: غم را بخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب میشناسمش تا غمگین نباشد به یاد خالق نمی افتند.