1- ثم رددناه اسفل سافلین:
سپس انسان‌ها را به پست ترین پست‌ها برگردانیم.


ناظر بودن این آیه به نفی کرامت اکتسابی از برخی انسان‌ها بدان دلیل است که در آیه‌ قبل، از آفرینش انسان در بهترین ساختار و بنیان سخن گفته شده و در آیه‌ بعد، انسان‌های مومن و دارای عمل شایسته، از سقوط در اسفل سافلین استثناء شده‌اند.

اگر این سقوط اختیاری نبود، آفرینش انسان لغو می نمود و این کار خداوند که انسان را در بهترین بنیان بیافریند و سپس بی‌جهت و بدون آنکه انسان اختیاری داشته باشد یا تقصیری از او سر زند وی را به پست ترین مرحله‌ بازگرداند، غیر حکیمانه بود. افزون بر آن آیه بعد نشان می‌دهد که انسان، با ایمان و عمل صالح خویش می‌تواند خود را از چنین وضعیتی نجات دهد یا از افتادن در آن ورطه‌ رهایی یابد .


پس معلوم می‌شود چنین سقوطی ناشی از اعمال اختیاری انسان و امری اکتسابی است.



2- اولئک الانعام بل هم اضل، اولئک هم الغافلون:
آنان همانند چارپایان، بلکه گمراه ترند، آنان همان بی‌خبران و غافلانند.


3- ان شرالدواب عندالله الصم البکم الذین لا یعقلون
:‌به راستی بدترین جنبندگان در پیشگاه خدا،‌ کران و گنگانند که عقل خویش را به کار نمی‌گیرند
.


4-
ان الانسان خلق هلوعاً اذامسه الشر جزوعاً و اذا مسه الخیر منوعاً الاالمصلین...
به راستی انسان حریص آفریده شده. هنگامی که بدی به او رسد، بی تاب و هنگامی که خیر به او برسد بخیل است
.


ذیل دو آیه اول نشان می‌دهد که انسانها به دلیل به کار نگرفتن عقل و اندیشه و عمل نکردن به مقتضای آن مذمت شده‌اند و معلوم می‌شود که منظور از کرامت در آن، کرامت اکتسابی است. و آیه‌ سوم، به دلیل آن که در آیه بعد، نمازگزاران را به سبب نماز خواندن را به سبب نمازخواندن و اعمال اختیاریشان استثناء می‌کند به کرامت اکتسابی مربوط است.


منبع: انسان شناسی
نویسنده: محمود رجبی
صفحه: 157