تسهیل دستاوردهای یک مدیریت
مهمترین خصوصیات مشترک در تسهیل دستاوردهای یک مدیریت موفق بدین قرار است:
1. بهبود عملکرد: یکی از اهداف تمام طرحهای تسهیل دستارودها، بهبود عملکرد است.
این عملکرد که ممکن است به سختی اندازهگیری شود، با استفاده از کل زمان واقعی، در مقابل زمان استاندارد یا اندازهگیری فیزیکی میزان ستاده، در مقابل میزان دادهها به دست میآید و با روشهای محاسباتی گسترده و بر اساس بهبود سیستم، صورت میگیرد.
2. دستیابی به چیزی: در این رویه، مدیر همواره باید سعی کند که به سمت ارتقای خود و سازمان و نیروها حرکت کند. این مهم، بیانگر این مسئله است که سازمان نه فقط در چرخش باشد، بلکه باید به گردش درآید و به روزمرگی نیفتند
حضرت امیر المؤمنین علی (ع) میفرماید: کسی که دو روزش مساوی و شبیه هم باشد، ضرر کرده است.
3. تسهیم همه یا بیشتر کارکنان: در گذشته و حتی در مدیریت کلاسیک، طرح تسهیم دستارودها، گروه انتخاب شدهای از کارکنان، مانند کارکنان ساعتی یا کارکنان رسمی سازمان، را شامل میشد؛ اما امروزه برای بالا بردن موفقیت سازمان و ضریب رضایت شغلی و رضایت حرفهای، جهت اصلی به سوی شامل نمودن تقریباً تمام افراد است.
4. مشارکت کارکنان: بسیاری از برنامهها با مشارکت به موفقیت نزدیکتر است.
امروزه حرکت سازمانها به گونهای است که در بخشهای دولتی و خصوصی، مشارکت قابل ملاحظه کارکنان را میطلبد و توسعه بهتر، همکاری، ارتباطات، کار و دستیابی به هدفها مورد تأکید قرار میگیرد. امروز در بحث موفقیت مدیران، مفهوم کار هوشمندانهتر مطرح است، که به طور معمول، نیازمند اشکالی از توانمندسازی و مشارکت کارکنان است.
5. جهتگیری دراز مدت: زمان، عامل مهمی در امر مدیریت است و جهتگیریهای یک مدیر بایستی در ظرف زمان تعریف شود و عمده فعالیتها نیز در دراز مدت ترسیم گردد. متأسفانه غالب سازمانهایی که به آنترویی مثبت(استهلاک تدریجی) دچار میشوند و کمتر به سمت آنترویی منفی (بازیافت مجدد و مهندسی مجدد) روی میآورند، به خاطر برنامهها و دستارودهای کوتاه مدت است؛ و این مسئله، سبب ایجاد مشکلاتی در به کارگیری مشارکت کارکنان می گردد.
6. عدم جهتگیری انفرادی: از آنجایی که تسهیم دستارودها، یک جهتگیری گروهی است، ظاهراً جهتگیری انفرادی یا گروههای کوچک، نمیتوانند شامل یک سیستم گردند و لازم است که قبل از اجرا، اکثر شرکتها و جهتگیریهای انفرادی را حذف نمایند.
7. اداره کردن افراد در محیط کار: یکی از رمزهای موفقیت یک مدیر کارآمد، کار کردن با گروههای به عنوان رهبر یک گروه یا مدیر چند گروه مجاز است که بخش مهمی از وظایف او را در بر میگیرد. تمایل به انجام دادن کارهای گروهی، به دلیل پیدایی روشهای کاری چند مهارتی و جایگزین شدن ساختارهای غیر سلسله مراتبی به جای ساختارهای سنتی سازمانی، روز به روز افزایش مییابد.
مدیر موفق در ایجاد یک گروه کاری موفق، نقش تعیین کنندهای دارد، و یک گروه کاری خوب، محصول فرماندهی یک مدیر است. یک گروه کاری خوب، نیرویی است زنده، در حال تغییر و پویا که در آن تعدادی از افراد به منظور همکاری با یکدیگر، دورهم جمع شدهاند و به ارزیابی دیدگاههای مختلف میپردازند و با کمک همدیگر در جهت رسیدن به اهداف خود تلاش میکنند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)