دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: غمگین ترین شعر پابلو نرودا

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    حقوق
    نوشته ها
    1,931
    ارسال تشکر
    7,109
    دریافت تشکر: 7,523
    قدرت امتیاز دهی
    1519
    Array
    بلدرچین's: جدید39

    پیش فرض غمگین ترین شعر پابلو نرودا

    امشب می توانم غمگین ترین شعرها را بسرایم
    مثلا بنویسم:
    شب پرستاره است
    وستاره ها آبی ،لرزان در دوردست
    باد شبانه در آسمان می گردد وآواز می خواند

    امشب می توانم غمگین ترین شعرها را بسرایم
    اورا دوست داشتم و گاه او نیز مرا دوست داشت
    در شبهایی اینچنین اورا در بازوانم می گرفتم
    بیشتر وقت ها زیر آسمان لایتناهی اورا می بوسیدم

    او مرا دوست داشت و گاه من نیز اورا دوست داشتم
    چشمان آرام بزرگ او را چگونه می توان دوست نداشت؟

    امشب می توانم غمگین ترین شعرها را بسرایم
    فکر اینکه اورا ندارم ،احساس این که از دستش داده ام
    گوش دادن به شب بزرگ که بدون او بزرگ تر است
    و شعر که نزول می کند بر روحم
    مانند شبنم که بر علف

    چقدر مهم است که عشقم نتوانست او را نگهدارد؟
    شب پرستاره است و
    او با من نیست
    تا همین اندازه کافی است
    دوردست یکی آواز می خواند . دوردست
    روحم بدون او گم شده است
    تا مگر او را نزدیک من بیاورد چشمانم دنبالش می گردد
    قلبم اورا جستجو می کند
    و او با من نیست

    همان شبها همان درختان را سپید می کنند
    ما از آن زمان دیگر آن کسی نیستیم که بودیم

    دیگر دوستش ندارم - درست است-
    اما
    چقدر دوستش داشتم
    صدایم در جستجوی بادی است که به گوشش برساند

    کسی دیگر او کس دیگری را می خواهد
    چون پیش که به بوسه هایم تعلق داشت
    صدایش ، بدن روشنش ، چشمان نامحدودش

    دیگر دوستش ندارم –درست است-
    اما شاید هم دوستش داشته باشم
    عشق اینچنین کوتاه است و
    فراموشی اینقدر طولانی
    زیرا شبهایی اینچنین او را در آغوشم می گرفتم
    روحم بدون او گم شده است

    اگرچه شاید این آخرین رنجی است
    که به خاطر او می کشم
    و این آخرین شعری
    که برایش می سرایم

    Saddest poem
    I can write the saddest poem of all tonight.

    Write, for instance: "The night is full of stars,
    and the stars, blue, shiver in the distance."

    The night wind whirls in the sky and sings.

    I can write the saddest poem of all tonight.
    I loved her, and sometimes she loved me too.

    On nights like this, I held her in my arms.
    I kissed her so many times under the infinite sky.

    She loved me, sometimes I loved her.
    How could I not have loved her large, still eyes?

    I can write the saddest poem of all tonight.
    To think I don't have her. To feel that I've lost her.

    To hear the immense night, more immense without her.
    And the poem falls to the soul as dew to grass.

    What does it matter that my love couldn't keep her.
    The night is full of stars and she is not with me.

    That's all. Far away, someone sings. Far away.
    My soul is lost without her.

    As if to bring her near, my eyes search for her.
    My heart searches for her and she is not with me.

    The same night that whitens the same trees.
    We, we who were, we are the same no longer.

    I no longer love her, true, but how much I loved her.
    My voice searched the wind to touch her ear.

    Someone else's. She will be someone else's. As she once
    belonged to my kisses.
    Her voice, her light body. Her infinite eyes.

    I no longer love her, true, but perhaps I love her.
    Love is so short and oblivion so long.

    Because on nights like this I held her in my arms,
    my soul is lost without her.

    Although this may be the last pain she causes me,
    and this may be the last poem I write for her.

    Pablo Neruda

    کانال ایده داستان را در تلگرام دنبال کنید... ideh_dastan@


  2. کاربرانی که از پست مفید بلدرچین سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •