یونان در نزد دانشمندان و بسیاری از مردم جهان زادگاه فلسفه محسوب می گردد و بسیاری از آثار ارزشمند فلسفی حاصل تلاش فیلسوفان شهیر یونانی است. پس از دهها قرن ها از حیات فیلسوفان یونانی امروزه نیز تاثیرات تفکرات فلاسفه یونانی را در آثار فیلسوفان معاصر نیز مشاهده می نمائیم. آتن خاستگاه معنویت یونانی و پیشگام تفکر فلسفی می باشد و اوج فلسفه یونان هم در۴ قرن پیش از میلاد یعنی در زمان ظهور سقراط، افلاطون و ارسطو بوده است، اگرچه پیش از افلاطون و سقراط نیز فلاسفه ای چون هراکلیت، طالس و اتکسیمانوس نیز می زیسته اند. بیشتر متفکران، فلسفه غرب را با فلاسفه یونانی آغاز می کنند و در واقع افکار و نظرات افلاطون و ارسطو تاثیرات شگرفی بر فلسفه غرب داشته است. پس از مرگ ارسطو در سال ۳۲۲ ق.م. با توجه به تحولات آن دوره یونان یعنی انحلال دولت شهرها و تشکیل امپراطوری مقدونی توسط فیلیپ ، سه مکتب فلسفی شکاکی، اپیکوری و رواقی ظهور یافت. این مکاتب که در واقع محصول شرایط خاص یونان آن روزگار بود، کوشیدند تا از سنگینی مشگلات روانی و معنوی یونانیان شکست خورده و نومید به نحوی بکاهند و برای روان رنجیده یونانی در همین جهان خاکی درمانی بجویند. پیرون (پورهن) شکاک (۲۷۵ – ۳۶۵ ق.م) شناخت حقیقت را محال شمرده و پیروان خود را برای برخورداری از سعادت و آرامش روان به پرهیز از جرم و تصدیق فراخواند. اپیکور (۲۷۰-۳۴۱ ق.م) سعادت را در رهایی از سخت گیری و خشم دانست.همگی این متفکران به جای مفاهیم محض انتزاعی فلسفه، بر روی دو اصل آرامش مطلق روان (یا استواء) و بیدردی با آسایشی که براثر پرهیز از اندیشیدن به دست می دهد تکیه می کردند. همگی مباحث اخلاق را بر ستیزهای فلسفی برتری می دانند و شادی انسان را بیش از حقیقت عزیر می داشتند. از سوی دیگر تعالیم آنها نمودار عصیانی برضد فلسفه اشراقی افلاطون بود. در میان این سه مکتب فکری رواقیون بیش از دیگران بر تحولات سیاسی یونان و روم تاثیر گذاردند و آموزشهای آنان در وجدان غربی ریشه دوانید، شاید به این دلیل بود که با واقعیات سیاسی آن کشورها هماهنگ تر بود.
اصول و عقاید یونانیان از طریق آثار سیسرون و به کوشش فلاسفه ای چون “سنک” در امپراطوری روم منتشر گردید و خلاصه اینکه مکاتب فلسفی یونان و تفکرات فلاسفه ای چون ارسطو و افلاطون از طریق سیسرون، آگوستین، آکوئیناس، ماکیاول، بدن، هگل، هایز و روسو به دوران مارسید. نه تنها تاثیر فلسفه یونان بر فلسفه غرب انکار ناپذیر است بلکه آغاز فلسفه غرب از یونان بوده و افکار و آراء فیلسوفانی چون افلاطون هنوز هم وجدان سیاسی غرب را به خود مشغول داشته و با مناقشه های سیاسی قرون اخیر در ارتباط بوده است.
تاثیر فلسفه یونان بر فلاسفه مسلمان نیز بسیار بوده است. اولین فیلسوف مسلمان که از رسالات افلاطون اقتباس نموده بود، “ابویوسف بن اسحاق کندی” در قرن دوم هجری می زیسته است. فارابی معلم ثانی (قرن سوم هجری) در افکار و نظریاتش از فلاسفه یونان بویژه افلاطون تاثیرپذیری زیادی داشته است. علاوه بر فلاسفه یاد شده ابوالحسن عامری ابن سینا، ابن مشکوبه، ابن فاتک ، ابن هندو، ابوالبرکات بغدادی، غزالی، ابن باجه، ابن رشد و … از فلاسفه یونانی متاثر بوده اند. برای تبیین تاثیر فلسفه یونانی بر فلسفه اسلامی همین مطالب کافی است که بدانیم به ارسطو در معارف اسلامی لقب معلم اول داده اند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)