دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 24 , از مجموع 24

موضوع: برنامه کلامی عصبی Neuro Linguistic Programming

  1. #21
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندسی پزشکی
    نوشته ها
    299
    ارسال تشکر
    1,128
    دریافت تشکر: 583
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : برنامه کلامی عصبی Neuro Linguistic Programming

    با سلام و خسته نباشید خدمت شما مدیر فعال.مطالب، بسیار عالیه فقط خیلی طولانیه.
    Im the architect of my own distraction

  2. 2 کاربر از پست مفید پیمان سپاس کرده اند .


  3. #22
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    Hardware
    نوشته ها
    6,613
    ارسال تشکر
    959
    دریافت تشکر: 2,702
    قدرت امتیاز دهی
    165
    Array

    Arrow هاله ها :

    هاله ها :

    حوزه انرژي انسان، كه با زندگي بشر ارتباطي تنگاتنگ دارد، تجلي حوزه انرژي كيهاني است. اين حوزه را مي‌توان به كالبدي نوراني تشبيه كرد كه جسم فيزيكي را احاطه نموده، در آن نفوذ مي‌نمايد و تابش آن متاثر از خصوصياتش بوده، غالبا” هاله “ ناميده مي‌شود.
    اين حوزه بخشي از حوزه انرژي كيهاني است كه با اجسام همراه مي‌گردد. اين امر در مورد حوزه انرژي انسان نيز صادق است محققين بنا بر مشاهدات خود مدل هايي نظري از حوزه انرژي ساخته‌اند و آن را به چندين لايه تقسيم نموده‌اند. هر يك از اين لايه ها را گاهي“ كالبد “ نيز مي خوانند. كالبدهاي مذكور بر يكديگر محيط بوده و به ترتيب بر هم تاثير مي‌گذارند. هر كالبد از كالبد قبلي لطيف‌تر بوده و نسبت به آن داراي ارتعاشات برتري است.
    افرادي كه هاله را رويت كرده اند براي تشريح آن روشهاي بسياري را به كار برده‌اند. همه آنها براي هاله انسان ٧ لايه را شناسائي كرده اند. از نقطه نظر دانشمندان هر لايه اي را مي توان به عنوان محدوده‌اي از ارتعاشات تلقي نمود كه فضاي محدوده‌هاي ارتعاشي بالاتر و پائين تر را اشغال مي كند. براي رويت هر سطحي، آگاهي بيننده بايد با سطح فركانس همان لايه، تنظيم گردد. بنابراين ما هفت كالبد داريم كه همگي در يك زمان ، يك فضا را اشغال كرده، هر يك وسيع تر از ديگري هستند.
    لايه هاي ساختاري فرد ، قالب تمامي اعضاء و كالبد فيزيكي، مانند اعضاء داخلي، رگها و غيره، و نيز اعضاء ديگري كه در كالبد فيزيكي وجود ندارند، را در خود حمل مي كنند.
    جرياني عمودي از انرژي در امتداد نخاع حركت مي كند و به بالا و پائين مي رود. اين جريان از بالاي سر و پائين دنبالچه عبور كرده ، در كالبدهاي ديگر نيز جاري مي گردد.
    در حوزه انرژي گردابهاي مخروطي چرخاني به نام “ چاكرا” وجود دارد كه نوك مخروط آنها به اين جريان متصل است. قسمت پهن اين مخروطها در حاشيه كالبدي قرار دارد كه چاكرا در آن مستقر است. هر لايه از هفت لايه هاله داراي شكلي متفاوت با وظيفه اي معين تشکیل شده است. هاله هر سطح با يكي از چاكراها در انطباق مي باشد، يعني نخستين لايه با اولين چاكرا، و تا آخر.
    اولين لايه حوزه انرژي (هاله) و نخستين چاكرا با وظايف و حواس فيزيكي ارتباط دارند، مانند احساس رنج و لذت فيزيكي. اين كالبد با وظايف خودكار و خودگردان جسم مرتبط است. كالبد و چاكراي دوم به خصوصيات عاطفي انسان مربوط مي شود. اين كالبد و چاكرا ابزار حيات عاطفي و احساسات ما مي باشند.
    لايه سوم هاله با حيات ذهني و انديشه تسلسلي ما سر و كار دارد. چاكراي سوم نيز با همين مقوله در ارتباط است.
    لايه چهارم هاله، و نيز چاكراي مربوط به آن مركبي است كه از طريق آن نه تنها به محبوب بلكه در مفهوم كلي به بشريت عشق مي ورزيم. چاكراي چهارم تامين كننده انرژي عشق است.
    لايه پنجم به اراده برتر مربوط مي شود كه با مشيت الهي رابطه اي عميق تر دارد. چاكراي پنجم نیز به قدرت بيان به سخن در آوردن ناگفته ها ، گوش سپردن و قبول مسئوليت اعمالمان مربوط مي گردد.
    كالبد و چاكراي ششم به عشق عرفاني و ماورائي مربوط مي شوند. اين عشق و رأي محدوده عشق بشري بوده، تمام حيات را در بر مي گيرد. اين عشق مبين بذل توجه و حمايت نسبت به تماميت هستي است و تمام صور حياتي را تجليات ارزشمند خداوند مي داند.
    كالبد و چاكراي هفتم با شعور برتر، دانائي و تلفيق ساختار معنوي و فيزيكي ما ارتباط مي يابد. بنابراين در دستگاه انرژي ما، براي حواس، عواطف، انديشه ها، خاطرات و ساير تجربيات غير فيزيكي، كه در برابر پزشكان و درمانگران از خود بروز مي دهيم، جايگاه ويژه اي وجود دارد. درك چگونگي رابطه علايم بيماريهاي جسمي با اين جايگاهها، ما را در شناخت و درك طبيعت بيماريهاي مختلف و نيز سرشت سلامتي و ناخوشي ياري مي دهد. بنابراين بررسي هاله مي تواند پلي بين طب سنتي و انرژي ريكي و درمان دغدغه هاي رواني ما بوجود آورد.
    سهل ترين راه براي ديدن حوزه انرژي كيهاني عبارت است از دراز كشيدن روي چمن در طبيعت زيبا و روز آفتابي و به آسمان آبي خيره شدن. پس از مدتي حبابهائي از نور هاله را كه داراي حاشيه‌هائي ارزان هستند مشاهده كنيد. اين حبابها ظاهراً همچون گويهاي سفيد و ريزي هستند كه گاهي دارايي لكه سياهي نيز مي باشند و به مدت يكي دو ثانيه ظاهر شده، اثري به جاي مي گذارند و سپس مجددا ناپديد مي شوند. هنگامي كه اين عمل را ادامه مي‌دهید، قدرت بينائي خود را گسترش مي دهيد به تدريج تمامي حوزه انرژي را خواهيد ديد كه با ريتمي هماهنگ مي تپد.
    در روزهاي آفتابي اين حبابهاي كوچك انرژي شفافند و به سرعت حركت مي كنند، حال آنكه در روز ابري كدرتر و كندتر حركت مي كنند و تعدادشان كمتر است.
    هم چنين اگر به نوك درختان كه آسمان در زمينه پشت آن قرار دارد بنگريد، احتمالا مهي به رنگ سبز در اطراف برگها خواهيد ديد. ابتدا شايد به نظر بيايد كه در درون اين مه حبابي وجود ندارد ولي اگر دقيق تر نگاه كنيد مي بينيد كه در حاشيه مه و برگ، حبابها تغيير شكل داده و به درون هاله درخت جاري شده و در آنجا ناپديد مي‌گردند. به نظر مي رسد كه هاله درخت حبابهاي كوچك را جذب مي كند. رنگ سبز اطراف درخت در دوره برگ زائي بهار و تابستان به وجود مي آيد. در اوايل بهار بيشتر درختان هاله‌اي به رنگ قرمز مايل به صورتي كم رنگ دارند كه شبيه رنگ قرمز جوانه‌هاي درختان است.
    امروزه با روشهاي عكاسي كرليان توانسته‌اند تصويري از هاله انسان و اشياء را ثبت كنند. اشياء بي جان نيز داراي هاله مي باشند. بيشتر لوازم شخصي انسان تحت تاثير انرژي صاحب خود قرار گرفته و همان انرژي را منعكس مي‌كنند.
    جواهرات يا بلورها هاله هائي جالب توجه با لايه هاي مختلف و الگوهاي پيچيده از خود نشان مي‌دهند كه مي تواند در امر شفاگري مورد استعمال واقع شود.
    تحقيقاتي كه در مورد حوزه انرژي كيهاني به عمل آمده نشان مي دهد كه احتمالاً حوزه انرژي كيهاني از انرژي‌اي تشكيل شده است كه پيش از اين علوم غرب قادر به كشف ماهيت آن نبوده‌اند، و يا از عنصري ساخته شده است كه از آنچه ما آن را ماده مي‌ناميم، لطيف‌تر مي‌باشد. اگر ماده را به عنوان انرژي تراكم يافته تعريف كنيم، احتمالا حوزه انرژي كيهاني از عنصري تشكيل شده است كه در حد واسط قلمرو آشناي فعلي ماده و انرژي قرار دارد. تا آنجا كه برخي از دانشمندان از پديده انرژي كيهاني به نام «بيو پلاسما» ياد مي كنند. دانشمندان ويژگي‌هاي بسياري را براي حوزه انرژي كيهاني قائل هستند. آنها مي‌گويند: انرژي كيهاني در تمام فضا و كائنات نفوذ مي نمايد، اشياء جاندار و بي جان و خلاصه هر آنچه در اطراف ماست را در بر مي گيرد و به هم مربوط مي سازد و از يك شيء به شيء ديگر جريان مي يابد. هم چنين اين انرژي برخلاف ساير پديده‌ها، با دور شدن از مبدأ خود، متراكم تر مي شود و نيز از قانون القائي پيروي مي كند. درست مانند زماني كه به يك ديا پازون ضربه‌اي وارد مي آوريم و ديا پازوني كه در كنار آن قرار دارد با همان فركانس صوتي به ارتعاش در مي آيد.
    حوزه انرژي كيهاني به ماده نظم بخشيده و قالب هاي مادي را مي سازد و در سطحي فراتر از ابعاد سه گانه نيز وجود دارد. هر تغييري در اين حوزه، تحولي در جهان ماده را نيز به دنبال دارد. حوزه انرژي كيهاني همواره با نوعي آگاهي همراه است، آگاهي بسيار پيشرفته كه با ارتعاشات بسيار و سطوح برتر انرژي همراه است.
    بعبارت ديگر، " هاله " ميدان زيبائي از نقشهاي در حال تغيير انرژي است كه تمام موجودات زنده را كاملاً احاطه مي كند. دروني ترين لايه هاله نزديكترين لايه به بدن است و خارجي ترين لايه ١٢٠ تا ١٥٠ سانتيمتر از بدن فاصله دارد. حتي لايه هاي بالاتر از آخرين لايه نيز وجود دارد كه در بحث ما نمي گنجد . هر لايه همانطور كه اشاره شد نماينده بخش متفاوتي از آگاهي آدمهاست، لايه دروني به بدن فيزيكي متصل است و لايه هاي بيروني‌تر از جمله لايه هاي عاطفي، ذهني و معنوي پس از آن قرار دارند.
    " هاله " به وسيله تمام انديشه‌ها و احساسات آگاهانه و ناآگاهانه شما و نيز انرژيهائي كه در بدن فيزيكي جاري هستند آفريده مي‌شود. وضعيت سلامت شما تحت تاثير شرايط هاله است و در حقيقت به نظر دانشمندان و محققين انرژي، علت اوليه بيماري و سلامت در هاله نهفته است. درمان هاله با ريكي بخش مهمي از يك جلسه درمان با ريكي است.
    ما زنده‌ايم چون انرژي زندگي يا " كي " در ما جاري است. " كي " از طريق گذرگاههائي كه چاكرا، نادي و مريدين ناميده مي شود در بدن فيزيكي جاري است. ريكي همچنين در اطراف ما در حوزه‌اي از انرژي كه هاله ناميده مي شود جريان دارد. جريان آزاد و متعادل " كي " دليل سلامتي است. جريان " كي " است كه سبب حيات اندامها و بافتهاي بدن مي شود. " كي " اندامها و سلولهاي بدن را تغذيه مي كند و آنها را در انجام اعمال حياتي‌شان حمايت مي‌كند. هنگامي كه جريان" كي " قطع مي‌شود، اعمال حياتي در يك يا چند اندام و بافت بدن فيزيكي كاهش مي‌يابد. بنابراين قطع جريان انرژي" كي " دليل اصلي بيماريهاست.
    افكار و احساسات ما بر" كي " تاثير دارد. زماني كه افكار مثبت و خوش بينانه‌ داريم، جريان" كي " را افزايش مي‌دهيم كه سبب بهتر شدن حالمان مي شود. اما زماني كه افكار منفي داريم جريان" كي " در ما كم و قطع مي شود و احساس بد حالي مي كنيم.
    هنگامي كه افكار منفي در ضمير ناخودآگاه ما خانه كرد سبب قطع دائمي" كي " مي‌شود. اين وضع هنگامي رخ مي دهد كه ما آگاهانه يا ناآگاهانه افكار و احساسات منفي را در مورد خودمان مي‌پذيريم. اين افكار و احساسات منفي خود را به ميدان انرژي مي‌چسبانند و جريان" كي " را قطع مي‌كنند. اندامها و بافتهاي گوناگون بدن نيز بر حسب محل انسداد مي‌توانند تحت تاثير قرار بگيرند. اين مسئله نيز سبب كم شدن فعاليت حياتي آن اندامها و سلولهاي بدن فيزيكي مي

    شود و اگر انسداد از بين نرود شخص سرانجام بيمار مي شود.
    زماني كه شخص درمان ريكي و انرژي ريكي را دريافت مي كند، بخش " ري " يا آگاهي الهي انرژي محل انسدادها را تشخيص مي دهد و انرژي شفابخش را معمولاً به انسدادها هدايت مي‌كند و آنها را برطرف نموده و جريان " كي " را دوباره برقرار مي سازد. انرژي ريكي همانطور كه قبلا متذكر شديم با افكار و احساسات منفي كه مانع جريان طبيعي" كي " شده‌اند كار مي كند و آنها را شفا مي دهد. در زير عكس هاله افراد قبل از درمان و بعد از درمان با انرژي را مشاهده مي كنيد.

    شناخت این حقیقت که انسان ها بوسیله هاله ای احاطه می شوند بسیار کهن و قدیمی است. و به چند هزار سال قبل حتی به تاریخ دو هزاره کریسمس برمی گردد. مطابق روایات ، افراد قدیس را عموما با هاله ای در دور سرشان نشان می دادند. مصری ها نیز خدایان و شخصیتهای برجسته و معنوی را با هاله ای در دور سرشان نشان می دادند، همچنین یو نانیان ، هندیان ، بودائیان و حتی رومیها در هزاران سال پیش هاله را اینگونه به تصویر و نقوش کشیده اند . و چنین باوری تا عصر حاضر ادامه یافته است . یک شناخت عمومی از هاله می گوید ، هاله انسانی هفت طیف یا لیزر دارد . بیشتر روان شناسان در ابتدا سه طیف آن را رویت کرده و یا قبول کرده بودند . لیزر یا تشعشع دیگر ، طلائی است که مربوط به روح و روان انسان می باشد ، بتدریج این نظریه مطرح شد که لیزر طلائی درونی متعلق به فکر ، عواطف ، هیجانات و سلامت روانی انسان است


    .

    یک هاله ، شکلی شبیه تخم مرغ دارد و از رشته لیف مانند براقی برخوردار است که تمام بدن را احاطه می کند. گاهی مانند پرتوی از توده گرما در دور شخص بصورت انرژی و روشنائی موج می زند. هر رنگ قابل تصور شامل یک طیف مرئی است و یا به گفته وینیستون چرچیل
    (Winston Charchill) ؛ «من گمان می کنم که نارنجی و قرمز تیره در یک سوست وبین آنها سطوح یا درجاتی از رنگ های جدید و روشن تر وجود دارد .»



    *بدنهاي لطيف انرژي :

    شايد تصور كنيد دنياي مادي و بدن فيزيكي و چيزهائي كه با ذهن منطقي و حواس فيزيكي قابل تشخيص هستند تنها واقعيتهاي موجودند. در حاليكه انسان با چشم حساس و با كمي توجه مي‌تواند انرژيهاي بسيار زيادي را مشاهده كند. انرژي در دروني و اطراف بدن فيزيكي جريان، و نيز شكل و رنگ دارد. اگر شما تنها بدن مادي را واقعيت مي دانيد پس به نظر شما وقتي بدن مي ميرد چه اتفاقي براي انرژي آن مي افتد يعني نيروي حياتي كه به بدن فيزيكي شما حيات مي بخشد و به حواس شما معنا مي دهد كجا مي رود؟ طبق قانون حاكم در فيزيك، در جهان انرژي هرگز از بين نمي رود بلكه صرفاً از حالتي به حالت ديگر تبديل مي شود. آنچه مسلم است ، نيروي كار موجود در پس بدن مادي با تمام عملكردها و قابليتهايش شامل مجموعه اي از انرژي است كه بدون آن بدن فيزيكي نمي تواند موجوديت داشته باشد. اين سيستم انرژي شامل سه بخش اساسي است .

    _بدنهاي لطيف يا بدنهاي انرژي
    _ چاكراها يا مراكز انرژي
    _نادي ها يا كانالهاي انرژي

    " نادي ها "در اين سيستم مثل شبكه ظريفي از شريانها هستند. اصطلاح نادي در سانسكريت به معناي " ني " ، رگ يا سياهرگ است. عملكرد نادي حمل پرانا يا انرژي حياتي در تمام سيستم انرژي لطيف انسان است.
    " پرانا " به زبان سانسكريت به معناي " انرژي مطلق " و در زبان چيني و ژاپني به اين انرژي حياتي " چي "يا " كي " يا " گي " مي گويند. " پرانا " سرچشمه تمام فرم هاي انرژي است و در امواج مختلف متجلي مي شود. يكي از اين فرم ها هواست و تنفس يكي از راههائي است كه از راه آن " پرانا " مي گيريم.
    سطح آگاهي همه موجودات زنده بستگي به امواج پرانا دارد كه قابل جذب و نگهداري است. امواج حيوانات ، پائين تر از انسان است و امواج انسان هاي پيشرفته معنوي بالاتر از امواج انسانهاي معمولي است.
    نادي هاي يك بدن انرژي با نادي هاي بدن انرژي مجاور از راه چاكراها در ارتباط هستند. در نوشته هاي قديمي تبتي و هندي گاهي به ٧٢٠٠٠ نادي در بدن اشاره شده است.

    مهمترين اين كانالهاي انرژي " سوشومنا " ،" آيدا "و " پينگالا " ناميده مي شوند.

    " چاكراها "نيز به عنوان گيرنده هاي انرژي عمل مي كنند و فرمهاي مختلف پرانا را حمل و پخش مي كنند. چاكراها از راه نادي ها انرژي حياتي را از بدنهاي لطيف، از محيط اطراف و از كيهان مي گيرند و آنها را به امواج مورد نياز نقاط مختلف بدن يا بدنهاي لطيف براي حفظ و رشد آنها تبديل مي كنند. بعلاوه آنها انرژي را به اطراف خود پخش مي كنند. توسط اين سيستم انرژي بشر نهايتاً در حوزه تبادل دائم با نيروهاي كار در سطوح مختلف محيط، جهان و خلقت قرار مي گيرد . چاكراها و بدنهاي انرژي بر يكديگر تاثير مي گذارند.

    به طور معمول مادر بدن خود داراي ٤ بدن انرژي (کالبد)هستيم:

    _ بدن اتري

    _بدن احساسي يا اختري
    _بدن ذهني
    _بدن روحاني يا سببي

    هر يك از اين بدن ها فركانس ارتعاشات مخصوص به خود را دارند. بدن اتري كه به بدن فيزيكي نزديك تر است، ارتعاشاتش پائين ترين فركانس را دارد. بدن اختري و بدن ذهني فركانس بالاتري دارند و بدن روحاني بالاترين فركانس را دارد.
    هر يك از اين بدن ها همانند رقصي از انرژي ها هستند . از آنجا كه انسان رو به رشد است فركانسهاي مربوط به اين بدنها مطابق با رشد افزايش مي يابد. آگاهي اين بدنها در حد ارتعاشاتشان است. وقتي ارتعاشات آنها بالا مي رود، انسان را به فرم هاي بالاتري از انرژي حياتي، احساس و هوشياري مجهز مي كنند.
    بدنهاي انرژي از يكديگر جدا نيستند، مادامي كه امواجشان در فركانس هاي مخصوص به خود ادامه دارد در يكديگر نفوذ مي كنند و كسي كه قادر به ديدن آنها باشد مي تواند تفاوت ميان آنها را تشخيص دهد. البته اگر امواج ديد او با فضاهاي خاص آن بدن هماهنگ باشد.

    * بدن اتري :
    بدن اتري از نظر شكل و ابعاد همانند بدن فيزيكي است و گاهي آن " جفت اتري " يا " بدن فيزيكي دروني " نيز مي گويند. اين بدن عهده دار نيروهایي مثل شكل دادن به بدن فيزيكي ، انرژي حياتي و خلاق و تمامي حسهاي فيزيكي مي باشد. بدن اتري ٥-٣ روز پس از مرگ فيزيكي تجزيه مي شود. بدن اتري انرژي‌هاي حياتي را از چاكراي شبكه خورشيدي از خورشيد و از راه چاكراي ريشه از خاك مي گيرد. اين انرژيها را نگه مي دارد و تقويت مي كند و به طور مستمر از راه چاكراها و نادي ها به طرف بدن فيزيكي جريان مي دهد. بدين طريق زندگي متعالي را براي سلولهاي بدن تضمين مي كند. وقتي اندامهاي بدن انرژي كافي دريافت كردند ، بدن اتري انرژي اضافي را از راه چاكراها و منافذ پوست به بيرون مي‌فرستد. انرژي كه از پوست خارج مي شود حدود ٢ اينچ طول دارد و كساني كه مهارت در ديدن هاله ها دارند اولين هاله اي را كه مي بينند هاله اتري هست.
    اين تشعشعات ، بدن فيزيكي را مثل لايه‌اي محافظ در بر مي گيرد ، از ورود ميكروبهاي بيماري زا و مواد زيان آور به بدن جلوگيري نموده و همزمان جريان پايداري از انرژي حياتي را به اطراف ساطع مي كنند.
    اين ايمني طبيعي نشان مي دهد كه هيچكس اساساً به دلايل خارجي بيمار نمي شود. دلايل بيماريها هميشه در درون ما نهفته هستند. افكار و احساسات منفي و استرسها و رژيم هاي غذائي نادرست و نوشيدن الكل و سيگار و مواد مخدر باعث استفاده بيش از حد نيروي حياتي اتري شده و از قوت و شدت تشعشعات انرژي مي كاهد و بدين ترتيب دامنه "هاله " ضعيف خواهد شد. كم كم با ترك جريان انرژي ، بدن خميده به نظر مي رسد و ارتباطات با ديگران دچار اشكال مي گردد و " حفره " يا شكاف‌هاي در هاله ايجاد مي شود كه اجازه ورود امواج منفي و باكتريهاي بيماري‌زا را به بدن مي دهند.به همین دلیل اين بدن (هاله) را به عنوان " هاله سلامت " مي نامند. بنابراين بيماري قبل از اينكه در بدن فيزيكي عارض شود در هاله اتري خود را نشان مي دهد و در اين سطح قابل پيشگيري و درمان است و از طريق عكسبرداري كرليان نيز قابل ديدن است.
    از عملكردهاي مهم اين بدن، نقش آن بعنوان رابط بين بدنهاي انرژي بالاتر و بدن فيزيكي است ، اطلاعاتي را كه از راه حواس فيزيكي دريافت مي كنيم به بدنهاي ذهني و اختري و همزمان انرژي و اطلاعات را از بدنهاي بالاتر به بدن فيزيكي مي فرستد. اگر بدن اتري ضعيف شود ، اين ارسال انرژي و اطلاعات اشكال پيدا مي كند و شخص ممكن است از نظر احساسي و ذهني بي تفاوت شود.
    *** جالب است بدانيد كه انرژي هاله گياهان و گلها و درختان نیز شبيه به انرژي بدن اتري انسان است و شما مي توانيد با تماس بدني به درخت و گلها هاله خودتان را شارژ كنيد. اگر به گياهان ريكي دهيد آنها نسبت به عشق شما واكنش نشان مي دهند و با ساطع كردن انرژي از خودشان از شما قدرداني مي كنند.

    * بدن اختري (چاكرائي):
    بدن اختري كه به نام بدن احساسات خوانده مي شود عهده دار حسها، احساسات و ويژگيهاي شخصيتي است ،فضائي به اندازه بدن فيزيكي اشغال مي كند و ظاهري شبيه ابر دارد كه با بي نظمي در همه جهات حركت مي كنند . اوج پيشرفت شخص به احساسات و تمايلات و ويژگيهاي شخصيتي اش به اين مسئله بر مي گردد كه بدن اختري روشن و شفاف به نظر برسد.
    هاله بدن اختري تخم مرغي شكل است و مي تواند تا چندين يا رد در بالا و اطراف شخص وسعت داشته باشد. بدن اختري تاثير هر گونه تغييري در احساسات را به درون هاله منعكس مي كند كه اين كار عمدتاً از راه چاكراها و هم از راه منافذ پوست صورت مي گيرد. بدن اختري تمام احساسات آني و زودگذر را نيز منعكس مي كند. بدن اختري رقصي از انرژي تمام رنگهاست كه دائما قابل تغيير هستند. احساساتي همچون ترس، خشم و افسردگي يا ناراحتي باعث ايجاد ابرهاي تاريك در هاله مي شوند ولي اگر شخص آگاهي خود را به روي عشق، از خود گذشتگي و شعف باز بگذارد، رنگهاي درخشان تر و شفاف‌تري از هاله احساسات (اختري) خواهد درخشيد. اين بدن تمام احساسات و آرزوهاي برآورده نشده، ترسها و پرخاشگريهاي آگاهانه و غير آگاهانه و احساس طرد شدن ، تنهائي و عدم اعتماد به نفس و ... را در خود نگه مي دارد و امواج منفي را به دنياي بيرون مي فرستد و چون امواج انرژي كه به بيرون مي فرستيم، مي روند و امواج همسان خود را از اطراف جذب مي كنند ( طبق قانون فيزيك) و با آنها يكي مي شوند ، بدين ترتيب ما مدام با اشخاص و شرايطي رو به رو مي شويم كه منعكس كننده آن چيزي هستند كه مي ترسيم و مي خواهيم از آنها رها شويم. يعني محيط اطراف براي ما مثل آئينه عمل مي كند و تمام چيزهائي را كه از ضمير خودآگاهمان به ضمير ناخودآگاهمان رانده ايم به ما نشان مي دهد. مثلا اگر كسي احساسات سركوب شده ترس را در خود داشته باشد بارها در شرايطي قرار مي گيرد كه اين ترس قطعيت پيدا كند. مثلا اگر شما مدام عصباني شويد مدام به كساني بر مي‌خوريد كه عصبانيت را در شما برانگيخته مي كنند.
    وقتي كه امواج بدن روحاني ما قوي باشند با بدن اختري يكي مي شود و در آن نفوذ مي‌كند ، بدن اختری نيز شروع به ساطع كردن هر چه تندتر امواج مي كند و خودش را از تجربيات منفي انباشته شده كه پائين ترين فركانسها را دارند مي‌رهاند. در اين صورت مي توانيم تجربيات را فراموش كرده و خود و ديگران را ببخشيم.

    * بدن ذهني :
    اعتقادات، افكار و عقل و منطق و كشف و شهود ما همه زاييده بدن ذهني ما هستند. سطح امواج آن بالاتر از بدن اتري و اختري است. شكل آن تخم مرغي است و حجم آن در اشخاص پيشرفته معنوي افزوده مي شود تا جائي كه بدن اختري و هاله احساسات با هم در آميخته مي‌شوند. اشخاصي كه از نظر ذهني كند هستند، بدن ذهني آنها شيري رنگ است. هر چقدر افكار شخص زنده تر و آگاهي‌اش عميق تر باشد ، رنگهاي بدن ذهني‌اش شفاف تر و پر رنگ تر مي شود . بدن اختري اطلاعات را به احساسات تبديل كرده و آنها را به بدن ذهني مي فرستد و واكنش بدن ذهني ، افكاري است كه به صورت كلام در مي آيد.
    به علت تاثير بدن اختري و احساسات سركوب شده‌اش، اططلاعات بارها تحريف شده و فكر منحرف مي شود.
    عموماً عملكرد بدن ذهني كامل كردن آن چيزهائي است كه از حقايق جهان گرفته و رساندن آنها به سطح بدن روحاني و آميخته كردن آنها با ذهن منطقي . به اين معنا كه اين حقايق را در جهت استحكام بخشيدن به شرايط وپيدا كردن راه حلي هماهنگ با قانون جهاني به كار مي گيرد.
    دانشي كه از سطح روحاني وجود ما به سراغ مان مي آيد خودش را به شكلي از كشف و شهود و يا تصاويري ناگهاني مثل تجسم يا صدا نشان مي دهد كه بعداً به كلام تبديل مي شوند و به ما اين شناخت را مي دهد تا طبيعت حقيقي چيزها و آنچه را كه خداوند رقم زده است بشناسيم درست برخلاف طرز تفكر ذهن منطقي .
    ما از راه ارتباط چاكراي سوم با چاكراي تاج مي توانيم به بالاترين فركانس بدن ذهني دست يابيم . زماني كه بدن ذهني كاملاً پيشرفته باشد آئينه بدن روحاني خواهد شد و شخص به خرد و شناخت مجموعه نگري از " خويشتن متعال " خود در زندگي خواهد رسيد.

    * بدن روحاني :
    بدن روحاني كه غالباً بدن علّي (سببي) هم ناميده مي شود، بالاترين فركانس انرژي را در ميان بدنهاي انرژي دارد. هاله كساني كه سطح آگاهي روحاني آنها چندان بالا نيست فقط حدود ١ يارد اطراف بدن فيزيكي آنها را احاطه كرده است. در صورتيكه هاله اشخاصي كه كاملا به بيداري رسيده‌اند كيلومترها درخشندگي دارد با تغيير شكل از حالت تخم مرغي به شكل دايره كامل .
    بدن روحاني و هاله آن ملايم ترين رنگها را دارد، در عين حال عمق تابش آن به حدي است كه به توصيف در نمي آيد. بدن روحاني بالاترين و درخشان ترين انرژي را دائماً از سطح روحاني هستي مي گيرد. از آنجا كه اين انرژي مدام به فركانسهاي پائين تر نيز تبديل مي شود ، اين بدن در ميان بدنهاي ذهني ، اختري و اتري هم جريان دارد ، به امواج آنها سرعت مي بخشد و كمك مي كند تا سطح متعالي در جايگاه خودشان پيدا كنند. وسعت انرژي كه به طور آگاهانه دريافت و جذب مي كنيم و به كار مي بريم به ميزان رشد و تحول چاكراها بستگي دارد.
    " بدن روحاني " آن بخش الهي وجود ماست كه ماندگار است، در حاليكه ديگر بدنهاي لطيف در طول زمانی كه شخص از مراحل آگاهي زندگي دنيائي به سطوح اختري و ذهني فراتر مي رود به تدريج از بين مي روند.
    از راه "بدن روحاني " است كه وحدت دروني با تمام خلقت خداوند را تجربه مي كنيم و ما را به هستي الهي وصل مي‌كند و امكان شناخت سرچشمه و هدف بودن ما را به وجود مي آورد .با رسيدن به اين سطح از خودآگاهي به تمام موجودات خلقت دست مي يابيم.
    در خاتمه مي توانيم با توجه به بدنهاي انرژي تقسيم بندي ديگري از هاله انسان از درون به بيرون داشته باشيم :
    1 1) هاله اتري ؛ ٢) هاله عواطف ؛ ٣) هاله ذهني ؛ ٤) هاله روحاني


    1


  4. کاربرانی که از پست مفید diamonds55 سپاس کرده اند.


  5. #23
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    Hardware
    نوشته ها
    6,613
    ارسال تشکر
    959
    دریافت تشکر: 2,702
    قدرت امتیاز دهی
    165
    Array

    Smile پاسخ : برنامه کلامی عصبی Neuro Linguistic Programming


    مروری میکنیم به مباحث گذشته شاید دوستان یادشون رفته باشه کلا ان ال پی چی بود برای همین یه توضیحی مختصر میدهم ازدانش پژوهان عزیزی هم که این مدت مرا یاری کردند و با ایمیلهای فراوانشان به این بنده لطف داشتند سپاسگذاری می کنم .

    NLP

    NLP ، مخفف Neuro Linguistic Programming به معنای برنامه ریزی عصبی ، کلامی است .
    NLP ،دانش تاثیر زبان شفاهی و غیر شفاهی (رفتار غیر کلامی ) بر دستگاه اعصاب است منظور از زبان غیر کلامی ، تغییرات فیزیکی و رفتار چون حرکت چشم، دست و پا و نظایر آن است.
    مبتکران NLP، ریچارد باندلر و جان گریندر در اوایل دهه 1970 تحقیقات در این زمینه را در دانشگاه کالیفرنیا بطور مشترک آغاز کردند . آنان در بدو امر عوامل موفقیت استادان بزرگ را در تغییر رفتار دیگران مورد مطالعه و ارزیابی قرار دادند و به الگوهای قابل ملاحظه و گاها اعجاب آوری دست یافتند
    در واقع NLP ، فراگیری نحوه رفتار انسان های موفق است.
    این دو محقق رفتارهای افراد موفق را مطالعه کردند و دریافتند چگونه می توان با دیگران ارتباط موثر برقرار کرد و نتایج اعجاب آوری بدست آورد .
    در واقع NLP ، فن مدل سازی است . هدف اصلی دوره های آموزشی NLP: فراگیری شیوه هایی است که در آن الگو سازان NLP می آموزند تا فرد به کمک مدل سازی ، موفقیت عالی کسب کند . و مهمتر اینکه چگونه افراد بتوانند این مدل را در ضمیر ناخود آگاهی خود بکارند.
    برای الگو سازی سه بخش کلیدی وجود دارد .

    1- سامانه های ایجاد کننده باورها
    2- راهکارها
    3- فیزیولوژی

    NLP یا برنامه ریزی عصبی – کلامی به صورت زیر توضیح داده می شود.

    عصبی (Nuro): شناخت مغز ، سیستم اعصاب و اعمال آن ، چگونگی دریافت پیام و اطلاعات به کمک حواس پنجگانه و نحوه پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات در مرکز عصبی مغز .

    کلامی (Linguistic ) : چگونگی برقراری ارتباط کلامی و غیر کلامی ( زبان بدن ) با خود و دیگران یعنی در یافت از طریق زبان و ارتباط غیر کلامی ، چگونه فرمان های عصبی رمز گردانی می شوند.

    برنامه ریزی
    (Programming) : برقراری الگوهای فکری و رفتاری و مدل سازی آنها در مغز یا ذهن به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر .



    برنامه ریزی گام به گام در NLP


    گام اول : تعیین موضوع : تعیین نوع رفتار ، فکر ، مهارت یا پدیده مورد نظر .
    گام دوم : شناسائی فرد یاموضوع موفق : یافتن فرد یا پدیده موفق.
    گام سوم : الگو برداری : شناسائی عوامل دقیق و نشانه های بارز رفتار و عملکردی که در فرد یا پدیده مورد نظر موفقیت ایجاد کرده است.

    بطور مثال : موفقیت در سخنرانی توجه به نشانه هائی چون ، لحن صدای سخنران ، فن بیان ، استفاده از استعاره یا شعر در خلال سخنرانی یا نحوه رفتار غیر کلامی او.

    گام چهارم : مدل سازی : جمع آوری اطلاعات و مهارت هاری مورد نظر برای تقلید .
    گام پنجم : تمرین : تمرین و تکرار رفتار مورد نظر
    مدل سازی و آموزش NLP در وهله نخست در خود آگاهی صورت می گیرد و این راه است اما جهت نیل به موفقیت حقیقی ، لازم است که به کمک تمرین و تکرار ، این رفتار و مدل تبدیل به مهارت گردد و در ناخود آگاهی تعبیه شود.
    بزرگترین محدودیتی که بر سر راه یادگیری مهارتهای عصبی – کلامی وجود دارد. این است که پس از یک هفته واضح ترین و حرفه ای ترین آموزشهای NLP فراموش می شوند پس فقط به تعریف و تمجید یک دوره نپردازید . ملاک موفقیت شما کسب مهارت لازم در فنون NLP و مدل سازی است که از طریق طی فر آیند صحیح آن و تمرین و تکرار بدست می آید.



    عناصر شش گانه در تقلید خلاق
    هم اکنون به شش عنصر مهم در تقلید خلاق و ویژگی های آن اشاره می شود .

    1- کلامی
    2- غیر کلامی
    3- تنفس
    4- شیوه تفکر 5
    - باورها و ارزشها
    6- تجربه فرد


    تکنیک همراهی و بعد تکنیک هدایت

    تکنیک همراهی یعنی بارفتار ، کلام ،رفتار غیر کلامی (زبان بدن ) و افکار افراد یا نوع حرکت یک جریان همراهی نشان دهیم .
    تکنیک هدایت

    یعنی بعد از ابراز همراهی ، فرد یا جریان را بوسیله انتقال پیام های تدریجی و مرحله به مرحله به سوی نتیجه مطلوب یا هدف تعیین شده هدایت نمائیم.


    تفاهم و درک متقابل

    در ارتباط موثر و موفق ، ایجاد تفاهم و درک متقابل بسیار مهم است . موضوع اولیه در درک متقابل ، توجه به هماهنگی رفتاری (تقلید ) و زبان بدن طرف مقابل است . بطور مثال من سال ها با مراجعین خود که گاها به زبان محلی صحبت می کردند ، همواره با زبان رسمی کشور صحبت می کردم .

    روزی که با راهکارهای موفقیت و تکنیک همراهی آشنا شدم ، متوجه اشتباه فاحش خود گشتم . زیرا متوجه شدم اغلب فردی که می خواست با لهجه محلی با من صحبت کند ، در شروع صحبت عذر خواهی می کرد و یا از من می پرسید ، شما اهل کجا هستید و من می توانم با همین لهجه صحبت کنم. در حالیکه من هم می توانستم با همان لهجه محلی با شخص صحبت کنم ، اما برداشتم این بود ، چنین کاری درست نیست و باید با همه با لهجه رسمی صحبت کرد.


    در تکنیک همراهی متوجه می شوید چنین تفاوتی و بدین شکل ارتباط را تخریب می کند . وقتی رفتار و ظاهر هماهنگ شد ، مغز هم هماهنگی پیدا می کند ، تفکرات به هم نزدیک می شود ، تفاهم افزایش می یابد و درک طرفین افزون می گردد.قابل توجه اینکه ، گاهی هماهنگی و تقلید رفتارباعث می شود شما تا حدودی به افکار و احساسات درونی و پنهان فرد مقابل پی ببرید.

    افراد با کسانی که در جنبه های مختلف با آنها شباهت دارند احساس هم حسی و تفاهم می کنند.

    توجه :

    کسانی که با شما تفاهم ندارند اگر دقت کنید وضعیت بدنی و رفتار غیر کلامی شان با شما کاملا متفاوت است. آنها از خود حرکات متفاوت نشان می دهند .

    بطور مثال ، سعی می کنند روبروی شما ننشینند ، و اگر در مقابل شما هستند به شما نگاه نکنند و چشم های خود را به نقطه دیگری معطوف نمایند و حالت نشستن یا دست و سر خود را متفاوت تکان دهند.


    بلعکس کسانی که با شما تفاهم پیدا می کنند ، وضعیت بدنی و حتی کلامی شان با شما مشابه می شود.مثلا در حین صحبت به شما نگاه می کنند ، در مقابل شما یا در کنارتان شبیه شما می نشینند ، کلام شان مشابه شما می شود و با تکان های سر گفته های شما را تصدیق می کنند.


    آئین دوست یابی و نفوذ

    1-درک متقابل
    2- سازگار شدن و همدلی
    3-تیز هوشی ( شایستگی ناهشیار )
    4- ایجاد عادت مفید جدید
    5- انعطاف پذیری
    6- احترام
    7- همراهی و تقلید :


    الف – از آنچه شخص دوست دارد و می اندیشد صحبت کنید .
    ب- با رفتار ظاهری فرد هماهنگ شوید .
    پ – باورها و اعتقاد فرد را مورد توجه قرار دهید.
    NLP اعتقاد دارد ما از چهار طریق یا سیستم تصویری عمده ، اطلاعات را دریافت و رمز پردازی می کنیم .

    1- دیداری ( بصری)
    2- شنیداری (صوتی )
    3- حسی ( لمس ، احساسی و جنبشی )
    4 – شنیداری – منطقی ( گفتگوی درون ).



    چگونه الویت حسی را در افراد تشخیص دهیم ؟


    ویژیگی افراد دیداری

    1- سرو بدنی راست
    2- چشم ها کمی متوجه بالا

    3- تنفس سطحی ولی از ناحیه بالای ریه ها
    4- سرعت در کلام

    5- سرعت در پردازش افکار
    6- جلوی صندلی می نشینند .

    7- منظم و مرتب هستند
    8- چون به کمک تصاویر موضوعات را به یاد می آورند بنابر این اصوات مزاحم ، حواس آنها را پرت نمی کنند
    9- استفاده از جملات بصری مثل من می بینم که خوب غذا می خوری
    10- به ظاهر چیزها اهمیت می دهند.

    ویژگی افراد شنیداری

    1-چشم ها به طرفین متمایل است
    2- تنفس از فاصله وسط سینه
    3-صدا زود حواس آنها را پرت می کند
    4-با آب و تاب حرف می زنند ولی صدایشان ضرب آهنگ دار نت دار است
    5- حرفهای دیگران را به راحتی تکرار می کنند
    6-از طریق تکرار حرف یا شنیدن مطلب می آموزند و از شنیدن حرفها لذت می برند
    7- موسیقی یا حرف زدن با تلقین را دوست دارند
    8- مطالب را مسلسل وار و گام بگام به خاطر می سپارند
    9- علاقمند به شنیدن باز خورد حرف های خود از جانب دیگران
    10- استفاده از جملات شنیداری مثل « من شنیدم دیروز برای تو ...»

    ویژگی افراد حسی

    1-چشم ها به پائین و سمت راست
    2- تنفس از انتهای ریه ها . بالا و پائین رفتن شکم آنها در تنفس تا حدی مشخص است
    3- آهسته و عمیق حرف می زنند و با مکث و حو صله صحبت می کنند.
    4-به پاداش های فیزیکی و لمس بسیار علاقمندند
    5-در جریان مکالمه دوست دارند نزدیک فرد مقابل باشند.
    6- بیشتر از طریق انجام یک عمل ، لذت می برند.
    7-از جملات حسی مثل «احساس می کنم تو ... » استفاده می کنند.

    ویژیگی افراد شنیداری - منطقی

    1-چشم ها متوجه پائین و چپ
    2- علاقمندی زیاد به گفتگوی درون و خلوت با خود
    3- علاقمند به بهره گیری از جملات پیچیده
    4-استفاده از وتژه های انتزاعی و علاقمند به تفکر انتزاعی

    5- علاقمند به چیز های پر معنی و امور منطقی
    7- پرداختن به جزئیات یک موضوع



    فرآیند مدل سازی

    1- رفتار ، مهارت یا پدیده مورد نظری را که احتیاج دارید تشخیص دهید.
    2-مدل مناسبی برای رفتار ، مهارت یا پدیده مورد نظر پیدا کنید . مثلا فردی که در آن زمینه موفق است .
    3- خصوصیات دلخواه خود را در آن فرد یا پدیده مطالعه نمائید . مثلا از طریق جستجو ،فیلم برداری ، صدابرداری ، تهیه منابع
    4- توالی حرکات یا رخدادهائی که منجر به آن مهارت ، رفتار یا پدیده می شود را یادداشت کنید.
    5-در ذهن ، خود را از بیرون چنان بنگرید که همچون آن مدل شده اید و همچون او رفتار می کنید (به کمک تصویر سازی ذهنی )
    6-سعی کنید با الگوی خود یکی شوید . از داخل چشم الگو برخود بنگرید و تمامی احساساتی را که در هنگام بکار بستن مهارت مورد نظر به شما دست می دهد، تجربه نمائید .
    7- یکبار مدل را مجددا مرور ذهنی نمائید . نیازی به تجزیه و تحلیل نیست فقط کافیست فعالیت فیزیکی مدل فوق را تقلید کنید.
    8- تمرین را ادامه دهید تا نتیجه حاصل شود البته می توانید تصحیح هائی هم انجام دهید.
    9-به استهلاک نتیجه توجه کنید . وقتی که احساس کنید دیگر بیش از این هر چه تلاش می کنید نتیجه نمی گیرید. در این زمان خلاقیت ذاتی خود را بکار اندازید . راه جدیدی پیدا کنید و آنچه را هم که بی نتیجه است . کنار بگذارید.
    10-عدم موفقیت در یک زمینه را منفی تلقی نکنید و با امید و انعطاف پذیری هدف خود را دنبال کنید.
    11-فقط به یادگیری و دانستن اکتفا نکنید بلکه سعی کنید مهارت های لازم را به کمک تمرین بدست آورید.
    12-اگر می خواهید از رفتار خاصی الگو برداری کنید. لازم نیست به همان ارزش هایی معتقد باشید که الگوی شما به آن باور دارد .

    شما کافیست به پیروی از آن ارزش ها تظاهر نمائید . مهم کسب مهارت در یک زمینه خاص است.


    شما می توانید حتی در صورت نیاز از راهکار یک فرد در زمینه ایجاد انگیزه یا اعتماد بنفس هم در خود مدل سازی نمائید.


    سوالی بود مثل همیشه یا در ایمیل یا همینجا مطرح کنید تا پاسخ آن را بدهم


  6. #24
    کاربر حرفه ای
    رشته تحصیلی
    Hardware
    نوشته ها
    6,613
    ارسال تشکر
    959
    دریافت تشکر: 2,702
    قدرت امتیاز دهی
    165
    Array

    Smile پاسخ : برنامه کلامی عصبی Neuro Linguistic Programming

    ESP

    در رشته روان شناسی از سال 1951 با آزمایشات دکتر راین ، گرایش یا شاخه جدیدی در برخی از دانشگاه ها دایر شد تحت عنوان فرا روان شناسی (Para Psychology) که به بررسی علمی دیده های غیر متعارف روان شناختی ، تحت عنوان ادراکات فوق حسی (Extra Sensory Perception ) یا مخفف (ESP) می پردازد. این پدیده ها در دو طبقه زیر تقسیم می شوند.


    1-ادراکات فوق حسی



    الف : تله پاتی (Telepaty) : فکر خوانی و انتقال فکر به دیگران

    ب: روشن بینی یا غیبگویی (Clairvoyance) : دیدن یا ادراک اشیاء و رویدادها بدون دیدن آنها ( مثل اینکه شخص تعداد و نوع شکل های هندسی داخل یک پاکت مهر و موم شده را بگوید ، یا از راه دور اطلاعاتی درباره وضع و افراد خانه شخصی دیگری بدهد.
    ج: پیشگویی و آینده بینی (Precognition) : ادراک و حس کردن اتفاقات در آینده


    2- حرکت روانی اشیاء (Psychokinesis)
    حرکت روانی و اثر گذاری از راه دور به روی اشیاء ((Psychokinesis
    در مورد تاثیر گذاری ذهن بر ماده و امواج و انرژی ساتع شده از مغز، دستها یا اندام های دیگر و به حرکت در آوردن اشیاء گزارشات متعددی دریافت شده است.

    بطور نمونه خانم نی نل کولاگیتا (Ninel Kulagina) در روسیه بارها در مقابل چشم های افراد و محققان توانسته است به کمک امواج و انرژی دستهای خود ، از فاصله جعبه های کبریت را جابجا کند و اشیا را به حرکت در آورد.
    و یا آزمایشات بسیاری به روی کامنسکی و نیکلایف در روسیه انجام شده است این افراد دارای قدرت فوق روانی ، توانسته اند با انرژی و امواج خود لامپی را روشن و خموش کنند و یا فرد مقابل را دچار گیجی و سردرد نمایند.

    بررسی ها و مطالعات علمی وجود چنین نیروئی را در انسان تائید کرده است لیکن چه تعددی واقعا می توانند از این دقت برخوردار باشند ، یا بعبارتی چه افرادی قادر می شوند اشیاء را از فاصله با قدرت روانی و انرژی خود به حرکت در آورند ، یافته ها بسیار محدود است و بنظر می رسد این کار نیاز به استعداد و پتانسیل خاصی است که در افراد بسیار نادری وجود دارد . البته می توان با تمریناتی نظیر هیپنوتیزم ،یوگا،مدیتیشن و تمرکز روی نیروهای درون این توانایی را تقویت نمود اما اینکه چند نفر موفق به این کار شوند،امکانش محدود است .

    یکی از مشکلات تحقیقاتی در این زمینه وقوع تعداد کم قدرت فوق روانی است. آنچه در سال های اخیر در این زمینه رخ داده است، مسیر جدیدی است که متا – آنالیز (Meta – Analysis) نامیده می شود. این راه جدید نتایج بسیار متفاوت حاصل از مطالعات فرا روان شناختی را جمع آوری نموده و از نظر آماری نتایج قابل توجهی ، از آن استخراج نموده است.

    هنگامی که این نتایج جمع آوری شد بطور شگفت آوری میزان وقوع برخی از توانایی های فوق طبیعی و ESP نشان داده شد.برخی از این نتایج ( آزمون های متا – آنالیز ) نتیجه تحقیقات در دانشگاه مهندسی پرینستون ( PEAR) (Princeton Engineeriny Anomalies) روی جنبه های فوق طبیعی است.

    این آزمایشات میکروسایکوکنیزیز (Micro-PK) توسط رابرت جان وراجر نلسون انجام شده است اما قابل ذکر اینکه وقوع حرکت روانی اجسام در افراد نادراست ولی امکان پذیر می باشد.

    *در تصویر فوق خم کردن قاشق به کمک امواج ذهنی را مشاهده می کنید.



    در اکتشافات و تحقیقات در روی افراد خارق العاده در کتاب معروف پرده آهنین نوشته استراندر (Ostrander) و همکارانش چنین می خوانیم :

    در افراد دارای نیروی خارق العاده (PK) ، حوزه انرژی و هاله (AURa) اطرافشان بسیار قوی و نافذ است ، خصوصا تشعشعات و انوار اطراف سر آنها .
    میخائیلووا (Mikhailova) این نظریه را مطرح کرده است که «این امواج و نیرو در مقاط و زمینه خاصی از وجود و بدن انسان تمرکز می باشد.»
    امواج چرخشی در حوزه اطراف مدیوم ها ( افراد واسطه و خارق العاده ) ممکن است تحت تاثیر فعالیت خود مغز باشد. »

    تحقیقات این واقعیت را آشکار نموده است،تمرکز بر روی افراد (PK) تنها یک مرحله از بروز چنین توانائیست . این واقعیت ، با تحقیقات ماتیوگرین (Matlehew Greene) د انستیتوی تکنو لوژی انرژی افراد خارق العاده در مسکو ، مطالعات گرگ براندن و رابرت بکر تائید شده است.




    زبان گمشده

    غیر از زبانی که هم اینک با آن گفتگو می کنیم و مقاصد و احساسات خود را به یکدیگر منتقل مینمایم مطمئنا زبان دیگری نیز وجود دارد که گذشتگان ما بیش از این با آن آشنا بودند و به یکدیگر پیام می دادند و آن زبان گمشده ، زبان تله پاتیک است.
    گاهی به فکر دوستی که ماه ها از او خبری نداریم می افتیم یکباره به ما زنگ می زند ، گاهی همینکه در ذهن خود شعر و ترانه ای را زمزمه می کنیم فوری متوجه می شویم بغل دستی ما شروع می کند همان شعر و ترانه را بلند ، بلند خواندن و یا وقتی در خواب فوت یا بیماری عزیزی را بصورت یک رویا تجربه می کنیم روز بعد در حیرت تمام متوجه می شویم این اتفاق افتاده است.
    زبان گمشده یا قدرت تله پاتی که به نوعی انتقال فکر از دیگری به ما و یا از ما به دیگری است یک واقعیت انکارناشدنی است که امروزعلم روان شناسی دررشته تخصصی خود (فراروان شناسی Para Psychology) آن را تاکید کرده است .

    در وهله اول شاید فکر کنیم تله پاتی یا انتقال افکار و احساسات تنها محدود به همین موضوع است در حالیکه گسترده این توانائی که در بیشتر انسان ها به میزان های مختلف وجود دارد بسیار است و کاربردهای زیادی دارد . در زیر به برخی از آنها به اختصار اشاره می شود.

    1- انتقال فکر
    پرورش توانائی درک افکار دیگران و رویدادهای جاری زندگی ، گاهی ما به راحتی می توانیم از افکار پنهانی دیگران با خبر شویم و یا رویدادهائی را حس کنیم . همینطور می توانیم افکار و احساسات خود را بر حسب نیاز بدون حرف زدن و بیان کردن آنها را از راه دور به دیگران منتقل کنیم . در دوران گذشته که هنوز خبری از اداره پست ، تلفن ، موبایل و اینترنت نبود انیا ن ها با این زبان ناشناخته از راه دور با هم ارتباط برقرار کردند ولی امروزه به علت نیاز کمتر به این وسیله و استفاده زیاد از ابزارهای ارتباطی چنین نیروئی کمرنگ شده است.

    2- اعلام خطر

    زبان تله پاتی گاهی مارا از بروز خطری چه برای خود و چه برای نزدیکان ما آگاه می کند اگر به این حس خود اعتماد کنید و آن را با یوگا ، مدیتیشن و خود هیپنوتیزم پرورش دهید مطمئنا در این تجربه با ما همراه خواهید شد . همانگونه که برخی از حیوانات ، وقوع زمین لرزه را جلوتر احساس می کنند.

    3- استاد و راهنمای درونی

    زبان تله پاتی یک زبان بکرو قد یمی و بر گرفته از ذات خلقت و طبیعت است. این زبان راهنمای ما برای شناخت حقیقت ، شناخت هستی و قواعد ذاتی اوست.

    4- درمان

    از امواج مغزی و ذهنی و انرژیک قدرت تله پاتی می توان برای شفابخشی و نیرو دهی به بیماران استفاده کرد. اگر بستگانی از شما بیمارند به آنها تمرکز دهید و افکار شفابخش خودتان بهره جوئید.

    5- تاثیر گذاری مثبت
    افراد با تولید افکار مثبت ، احساسات خوشایند و سازنده می توانند در دیگران تاثیر مثبت بگذارند برخی در اجتماع نا موفق هستند و شاید ندانند یکی از دلایل آن وجود افکار منفی و پنهانی در آنان باشد . هر فکر و احساسی در شما یک موجی است که در تمام هستی پخش می شود و می ماند و بعد عکس العمل آن دوباره به شما بر می گردد. همواره مراقب افکار و احساسات درونی خود باشید و افکار و احساس منفی را خود راه ندهید . با ایجاد افکار و احساسات مثبت شما در دیگران نگرش و احساس مثبت ایجاد می کنید . بطور مثال افرادی که در اثر بدبینی ، سوء ظن و بدگمانی و شک و تردید ، مدام زندگی خود را پر از حادثه ، خیانت و سوء استفاده می بینند . اول افکار خود را از این سمومات پاک کنند.


    نکات مهم در تقویت نیروی تله پاتی

    برای تقویت نیروی تله پاتی و تاثیر از فاصله در تمرینات فرد نکات زیر را دقت کنید :
    1- در صورت امکان عکس سوژه را در مقابل قرار دهید.
    2- در صورت عدم وجود عکس ، تصویر سوژه را در ذهن خود تجسم کنید.
    3- خود را در یک حالت خود هیپنوتیزم قرار دهید.
    4- اگر تصویر سوژه را در اختیار دارید چند ثانیه ، تا دو دقیقه به آن خیره شوید. اگر عکس در اختیار نیست تصویر آن را مجسم کنید.
    5-در حالیکه ذهن خود را چشم های بسته به سوژه مورد نظر تمرکز داده اید. پیامی را انتخاب کنیدمثل پیام مهر و دوستی ، به من زنگ بزن و یا دست را بالا کن .
    6- خود رادر کنار سوژه تجسم کنید ، به طور مثال سوژه دست های شما را می گیر و انگار در مقابل همدیگر نشسته اید.
    7 - بتدریج احساس کنید درون سوژه هستید بعد پیامتان را با ضمیر من و به ورت مثبت منتقل کنید یعنی به جای این که بگوییم دست تو بالا می آید بگوئید دستم به تدریج بالا می آید به این ترتیب این احساس را در سوژه منتقل می کنیم که دستش بالا بیاید.
    8- اگر این پیام همراه با یک حس عاطفی جذب کننده باشد خیلی موثر است . یعنی با علاقه پیام ذهنی خود را به سوژه منتقل کنید.
    9- درباره سوژه ای حتی اگر از آن برخورد منفی می بینید حتما ، احساس مثبت داشته باشید به طور مثال اگر فرد تصور می کند که فرد مقابل او را تائید نمی کند در واقع این یک پیامی است که به فرد مقابل می گویید تو مرا تایید نکن پس حتما با تکرار القائات مثبت به تدریج نظر مخالف یک فرد را عوض کنید .
    10- این تمرین را در زمانهائی که حالت و احساس خوبی دارید چه در وضعیت خود هیپنوتیزم و چه در حالت خوابیدن و چه در حالت های معنوی می توانید با تمرکز انجام دهید.
    اما در دوران پریود خانم ها ، در شرایط جوی نامناسب و در زمانهایی که احساس می کنید فرد در یک وضعیت خوبی قرار ندارد یا شما در وضعیت خوبی قرار ندارید ، این تمرین را انجام ندهید.
    11- قبلا حتما این ارتباط را با سوژه ای برقرار کنید که روی او شناخت دارید و او را عنصر مناسبی تشخیص می دهید زیرا با قراری تماس ذهنی ، به تدریج افکار و روحیات طرف مقابل نیز خود بخود به شما ارسال می شود.
    12- بعضی از شب ها قبل از خوابیدن با احساس اینکه به هنگام خواب این ارتباط را برقرار کنید و این پیام را بفرستید چند دقیقه تمرین فوق را انجام دهید.
    13- هرکس که نیروی آن به هر دلیل بیشتر است خود به خود تاثیر گذاری ان نیز بیشتر می شود. یک فرد سالم به یک فرد بیمار نیرو می دهد و به او سلامتی ، منتقل می کند اما فرد بیمار بلعکس فرد بیمار بلعکس ضعف های خود را به سوژه منتقل می کند.
    14- در انتقال پیام به نوع رنگ نیز توجه کنید به طور مثال اگر می خواهید در کسی عشق و یا شفا بخشی ایجاد کنید ، آن پیام را با رنگ سبز منتقل کنید اگر می خواهید به یک شخصی آرامش یا صرفا تله پاتی منتقل کنید آن را با رنگ آبی منتقل کنید و یا اگر می خواهید در فرد هیجان و شوق ایجاد کنید آن را با رنگ قرمز و یا نارنجی منتقل کنید.
    15- به هنگام انتقال پیام مراقب پارازیت های ذهنی خود یاشید چون زمانی که متمرکز یک پیام می شوید ممکن است که در اثر افکار و تمایلات متفاوت ذهنی ، ذهنیت های منفی و نا خود آگاهی پیدا شوند ، با تمرین تمرکز فکر جلوی این پارازیت هایرا بگیرید.
    16- منتظر نتیجه سریع نباشید ، عجله نکنید و کارتان را با حوصله دنبال نمایید.
    17- ارتباط تله پاتی با جنس مخالف یا افرادی که با آنها رابطه صمیمانه و عاطفی داریم بهتر برقرار می شود. همچنین پیام های تله پاتیک مثل خواب و رویا زبان خود را دارد . بطور مثال همانطور که آب در رویا می تواند تمثیلی از پاکی ، احساس گناه یا پرواز تمثیلی از بلند پروازی یا احساس سقوط و شکست باشد بطور مثال در تله پاتی نیز آبی می تواند رنگ آسمان ، دریا ،موج ، یا احساس آرامش باشد.
    18- برای برقراری ارتباط و تاثیر گذاری در فردی که مقابل ماقرار دارد تمرکز به چشم سوم و بین دو ابروان و بعد انتقال فکر خیلی بهتر تاثیر گذار است.
    19- برای انتقال پیام فرصت کافی در نظر بگیرید زیرا اغلب ، زمانی که تازه ارتباط در حال برقرار شدن است ممکن است تمرین را قطع کنید . بنابر این باید مدت تمرین را طولانی تر نماید.
    20- مرکز آجنا در چشم سوم و ویشودهی در پایین گردن و آناهات در کنار قلب و در امتداد ستون فقرات مراکز اصلی انرژی در چاکراها برای رشد این نیروهاست . همچنین در زمان ارسال پیام ، فرستنده بهتر است. دم بگیرد و در حالت حبس دم باشد. اگر با شخصی در مقابل تمرین می کنیم گیرنده باید در حالت باز دم قرار گیرد.




  7. کاربرانی که از پست مفید diamonds55 سپاس کرده اند.


صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله: سیستم عامل ( مقاله )
    توسط Admin در انجمن بخش مقالات نرم افزار
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: 25th April 2013, 01:33 AM
  2. آموزشی: هك كردن گوشي و ساين كردن
    توسط SOURCE MOBILE در انجمن نرم افزار
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: 17th April 2012, 10:26 AM
  3. آموزشی: آموزش کامل کار با Dr. Watson
    توسط Admin در انجمن آموزش نرم افزار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 26th October 2008, 08:44 PM
  4. مقدمه اي بر زبان c
    توسط Admin در انجمن برنامه نویسی تحت سیستم عامل
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: 2nd October 2008, 05:54 AM
  5. مقاله: واسط های ما و رایانه ها
    توسط diamonds55 در انجمن برنامه نویسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th September 2008, 08:05 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •