دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: كاخ اختصاصي داريوش(تچر)

  1. #1
    یار همراه
    نوشته ها
    2,548
    ارسال تشکر
    17,332
    دریافت تشکر: 8,680
    قدرت امتیاز دهی
    15646
    Array

    پیش فرض كاخ اختصاصي داريوش(تچر)

    از نخستين كاخهايي كه بر روي صفه تخت جمشيد برآوردند بنايي بود در جنوب غربي آپادانا و رو به جنوب، يعني به سمت آفتاب. اين بنا در يكي از كتيبه هاي منقور بر آن تچر خوانده شده است و در كتيبه اي ديگر از همان بنا هديش و امروز به ((كاخ داريوش)) و يا ((تچر)) معروف است. كلمه تچر در زبان فارسي مانده و به صورت ((تجر)) و يا ((طرز)) در آمده است و آن را ((خانه زمستاني)) معني كرده اند ولي هيچ دليلي كه برساند اين بنا سراي زمستاني داريوش بوده است در دست نيست.
    سنگ هاي اين كاخ، خاكستري و بسيار پاك تراش است چنان كه عكس آدمي در آن مي افتاده و به همين جهت در اين اواخر آن را ((آينه خانه)) يا ((تالار آينه)) هم مي خواندند. كاخ ((تچر)) بر روي سكويي بنا گشته كه 20/2 تا 3 متر از كف آپادانا و حياط مجاورش بلندتر است. طرح آن به صورت مستطيلي است با محور طولي شمالي- جنوبي كه 40 متر طول و حدود 30 متر عرض دارد و مشتمل است بر يك تالار مركزي 12 ستوني(سه رديف 4 تايي) با اتاق هاي كوچك جانبي، دو اتاق مربع شكل در شمال كه هر يك چهار ستون داشته اند و با اتاق هاي باريك و بلند جانبي محدود مي شده اند و يك ايوان 8 ستوني( دورديف 4 تايي در جنوب، كه به دو اتاق جنبي مي پيوسته است. يك پلكان دو طرفه در جنوب بنا، ساخته اند كه از دو سوي به ايوان جنوبي مي رسد و بر بدنه آنها نقش افرادي كه بره، خوراكي و يا ظروف آشپزخانه در دست دارند كنده شده است. اين افراد را يك در ميان در جامه پارسي و مادي نشان داده اند، ولي پارسيان كلاه شياردار استوانه اي معمول خود را به سر ندارند، بلكه شالي به دور سر و گردن پيچيده اند كه چانه هاشان را هم مي پوشاند. برخي از اين افراد ريش و سبيل دارند اما پاره اي بي ريش و سبيل نشان داده شده اند. احتمالا دسته دوم خواجگان درباري اند. معمولاً اين افراد را خدمتگزاران مي خوانند، اما چون حمل بره و حيوانات ديگر به داخل كاخ شاهي چندان مناسبتي ندارد، شايد بتوان برخي از آنان را مغاني دانست كه بره قرباني را حمل مي كنند.

    منبع :
    http://www.persepolis.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=28:ta char&catid=18:persepolis-palaces&Itemid=67


  2. کاربرانی که از پست مفید Joseph Goebbels سپاس کرده اند.


  3. #2
    یار همراه
    نوشته ها
    2,548
    ارسال تشکر
    17,332
    دریافت تشکر: 8,680
    قدرت امتیاز دهی
    15646
    Array

    پیش فرض پاسخ : كاخ اختصاصي داريوش(تچر)

    بر بدنه جبهه جنوبي سكوي كاخ، يعني بر ديواره جنوبي پلكان توامان، مجلسي مركب از چند صحنه نقش كرده اند. در مركز، حلقه بالدار يا فر ايراني را مي بينيم كه دو ابوالهول در دو سويش نشسته و دستي را به علامت احترام به سوي آن بلند كرده اند و پشت سر هر يك، رديفي از درختان نخل نمايان است؛ زيرا اين صحنه، دو گروه سرباز كمان دار نيزه ور در جامه پارسي- يعني كلاه ترك دار استوانه اي، دامن و قباي چين دار و كفش سه بندي- مقابل همديگر صف بسته اند و سنگ نوشته اي را پاس مي دارند كه به نام خشيارشا و به خط و زبان فارسي باستان نوشته شدهاست. در گوشه سمت راست اين صحنه، همان كتيبه به خط و زبان عيلامي تكرار شده است و در گوشه چپ صحنه، متن بابلي آن آمده است. در اين كتيبه ها، خشيارشا اهورامزدا را مي ستايد و خود و پهناوري كشورش را مي شناساند و سپس مي گويد:
    ((به خواست اهورامزدا، اين هديش را داريوش شاه، كه پدر من بود، برآورد. بادا كه اهورامزدا و ديگر ايزدان، مرا و آنچه را كه كرده ام و پدرم داريوش شاه، كرده است، بپايند.)) عين همين كتيبه ها، دو بار ديگر بر جرزهاي جنوبي ايوان كاخ نقر شده و هر بار فارسي باستان در بالا، عيلامي در ميان و بابلي در پايين است. اين متن ها ثابت مي كند كه قسمت جنوبي كاخ ((تچر)) در زمان خشيارشا به اتمام رسيده است. تاقچه هاي اين كاخ كه تاج شياردار مصري دارند همه از سنگ هاي يكپارچه ساخته شده اند و در اصل با درهاي كوچك چوبي محافظت مي شده اند. تالار مركزي شش در داشته كه دو تا به ايوان جنوبي باز مي شده و دو تا به اتاق هاي شمالي مي پيوسته و يك در به اتاق شرقي راه داشته است. يك در ديگر هم، كفش كن غربي را به تالار مركزي پيوند مي داده و در سمت غرب همين كفش كن است كه در زمان اردشير سوم پلكاني دو طرفه ساخته اند كه بر ديواره آن نقش هديه آوراني چند، نقش كرده اند كه وسط جبهه غربي اش، كتيبه اي از اردشير سوم به زبان فارسي باستان منقور است كه ترجمه آن چنين است(( خداي بزرگ اهورامزدا است كه اين جهان را آفريده، كه آن آسمان را آفريده، كه مردمي را آفريده، و خوشبختي مردمان را آفريده، كه مرا، اردشير، شاه كرده، يگانه شاهي از بسياري، يگانه فرمانروايي از بسياري. گويد اردشير شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه كشورها، شاه اين سرزمين: من پسر اردشير(دوم) شاهم؛ اردشير شاه، پسر داريوش(دوم) شاه بود، داريوش شاه پسر اردشير(يكم) شاه بود، اردشير شاه پسر خشيارشا شاه بود، خشيارشا شاه پسر داريوش شاه بود، داريوش شاه پسر ويشتاسبه بود، ويشتاسبه پسر ارشامه، (از تخمه) هخامنشي. گويد اردشير شاه: اين پلكان سنگي را من ساختم. گويد اردشير شاه: بادا كه اهورامزدا و ايزدمهر مرا بپايند، و اين كشور را و آنچه را بر دست من كرده شد.)) از اينجا پيداست كه اين بخش از بنا، به دستور اردشير سوم- كه از 358 تا 338 ق. م. پادشاهي راند- دست كاري و تكميل شده است. در شمال اين پلكان، سنگي را به صورت طاسي كم عمق كنده اند. محوطه حفاري شده چهارگوش آن به راه آبي مي پيوندد كه چند متري به سوي غرب رفته سپس مي پيچد و بيش از 40 متر به سمت جنوب پيش مي رود تا به راه اب هاي زيرزميني حياط جنوبي ((تچر)) مي پيوندد. در كنار اين راه آب، آثار ديوارهايي يافت مي شود كه مشخص مي سازد زماني اينجا اتاقكي بوده است اما معلوم نيست كه اين سنگاب براي تشريفات مذهبي به كار بردبه مي شده است يا براي حوائج عادي روزانه و يا اين كه سنگ ناودان بامي بوده است. ستون هاي كاخ ((تچر)) احتمالاً از چوب بوده، ولي هيچ اثري از آنها نمانده است. كف اتاق ها را با فرش قرمز رنگ ويژه دوره داريوش پوشانيده بوده اند كه اثر آن در اتاق هاي شمالي يافت مي شود. بر درگاههاي اتاق هاي غربي، سربازان نيزه دار و سپر كش پارسي و بر درگاههاي تالار مركزي، داريوش بزرگ را با خدمه اش حجاري كرده اند. تاج داريوش كنگره دار بوده و رويه آن را با ورقه اي از زر پوشانده بوده اند. دست بند، ياره، طوق، گوشوار و گوهرنگاري هاي لباس داريوش نيز با فلزات گرانبها ساخته و در سنگ نشانده شده بوده كه اسكندر و يارانش آنها را كنده و ربوده اند. لباس داريوش منقش به گل و بوته و ستاره و شيرهاي غران و ملون به رنگ هاي گوناگون بوده است. اين تزئينات را محققان به دقت وارسي كرده اند كه تيليا و همسرش موفق شده اند آنها را بازسازي و مشخص سازند. حاصل كار اينان براي تاريخ هنر هخامنشي فوق العاده اهميت دارد و ثابت كرده است كه روي تاج كلاه و قسمت هايي ديگر از جامه سربازان و مهتران رنگ آميزي و سوزن گري كرده بوده اند. و سه خط عيلامي، فارسي باستان و بابلي نقر شده است كه مي گويد: ((داريوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه كشورها، پسر ويشتاسپه، هخامنشي، كه اين تچر را ساخت.))

    http://www.persepolis.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=28%3A tachar&catid=18%3Apersepolis-palaces&Itemid=67&limitstart=1


  4. کاربرانی که از پست مفید Joseph Goebbels سپاس کرده اند.


  5. #3
    یار همراه
    نوشته ها
    2,548
    ارسال تشکر
    17,332
    دریافت تشکر: 8,680
    قدرت امتیاز دهی
    15646
    Array

    پیش فرض پاسخ : كاخ اختصاصي داريوش(تچر)

    ضمير موصول ((كه)) ثابت مي كند كه هدف كتيبه، تعيين هويت شخص منقوش در زير آن است؛ درست مثل اين كه بگويد: ((اين داريوش است كه تچر را ساخت.)) يكي از اروپائيان، به نام كورنليوس دوبروان كه در سال 1704م. اين بنا را ديده و توصيف كرده است، با قلم و تيشه نقوش دو جانب درگاه را ضايع كرده است و قسمتي از حجاري جامه چين دار هر دو نقش داريوش را كه حاوي كتيبه بوده، كنده و به پاريس برده است. اين تكه هاي ربوده شده اكنون در گنجينه نشان هاي كتابخانه ملي فرانسه موجود است. روي چين هاي لباسي كه متعلق به نقش جرز غربي بوده كتيبه اي به سه زبان مي گويد: ((داريوش شاه بزرگ، پسر ويشتاسبه، هخامنشي.))اما روي چين هاي جامه منقوش بر جرز شرقي كه آن نيز به گواهي نوشته بالاي درگاه از آن داريوش بوده است، آمده: ((خشيارشا، پسر داريوش شاه، هخامنشي.)) اين كتيبه دومي بسيار شگفت آور است، زيرا بر نقشي كنده شده كه تاج كنگره دارش ثابت مي كند كه او داريوش بزرگ است. از گواهي هرودت مي دانيم كه داريوش در اواخر عمر خشيارشا را جانشين خود كرده بود و احتمال فراوان دارد كه وي در سال هاي آخر داريوش، در واقع شريك او در پادشاهي بوده و تاج و جامه او را مي پوشيده است. بنابراين، نقش و كتيبه جرز مورد بحث به سال هاي آخر داريوش تعلق دارد و شراكت خشيارشا در سلطنت با پدرش را گواهي مي دهد. درستبه همين دليل است كه عقيده مارگارت روث و هواداران او كه مي گويند نقش برجسته خزانه، داريوش را بر كرسي وارته باز و پسرش را به عنوان وليعهد نشان مي دهد، مردود مي شود.
    يك كتيبه ديگر هم هست كه 18 مرتبه بر قاب دريچه هاي كاخ تكرار شده و آن هم به سه زبان است و مي گويد ((قاب سنگي كه براي ويث(خانه شاهي) داريوش شاه درست شده است)). اين كتيبه هاي ثابت مي كنند كه تاقچه هاي يكپارچه را در همان مكان تراش و پرداخت سنگ، براي كارگذاردن در اين كاخ، معين و مشخص مي كرده اند. از همين متنها هم مي شود فهميد كه كاخ ((تچر)) به واقع يك كاخ نشيمن يا اختصاصي بوده است و نه چنانكه بعضي پنداشته اند، معبد و پرستشگاه. بر سنگ هاي اين كاخ يادگارهايي از ادوار گوناگون موجود است كه از همه كهن تر دو سنگ نوشته است به پهلوي ساساني از زمان شاپور دوم، فرمانرواي بزرگ ساساني كه از سال 309 تا 379 م. فرمانروايي داشت. ترجمه فارسي نوشته اولي بدين گونه است: ((در ماه اسفند ارمذ، در دومين سال پادشاهي مزداپرست، خدايگان شاپور، شاه شاهان ايران و انيران (غير ايران) كه نژاد از ايزدان دارد، هنگامي كه شاپور سكانشاه، فرمانرواي (دره )سند، سيستان و توران تا به مرز دريا (ي عمان)، پسر مزداپرست خدايگان هرمزد، شاه شاهان ايران و انيران، كه از نژاد ايزدان بود، روانه شد، (يعني در سال 311 ميلادي)، با درود فراوان از درگاه مهست همايون(برفت)؛ وي از اين راه، ميان استخر و سيستان، روانه شد و به نيكويي در اينجا،((صد ستون)) (يعني تخت جمشيد) فرود آمد. آن گاه وي در اين بنا خوراك خورد. با وي اينها بودند: بهرام پسر نهو هرمزد، اندرزبد سيستان، نرسي موبد(از خاندان) ورزا، وين پسر مهر، فرمانرواي زرنج، نرسي دبير و ديگر اسوران پارسي و سيستاني با گروهي از مردم زرنج و سفرايي از ايالات و قبايل. وي بزمي بزرگ بر پا كرد و آيين هاي ديني به جاي آورد. براي (روان هاي) پدر و نياكانش درود فرستاد و نياز فرستاد. آنگاه براي شاپور، شاه شاهان، و روان خودش و نيز براي آن كه اين بنا را بفرمود ساختند، قرباني داد. يزدان يار باد.))
    شانزده سال پس از نقر اين نوشته، شاپور سكانشاه، سلوكوس نامي- قاضي جاويد شاپور و كوار- را براي بازديد آن فرستاد كه وي آن را ديده و در نزديك آن كتيبه اي ديگر كند. از اين دو كتيبه به خوبي بر مي آيد كه در ميانه دوره ساسانيان، نام اصلي تخت جمشيد(پارسه) ديگر به كار نمي رفته و آن را صد ستون مي خوانده اند. از ميان نوشته هاي بعدي، دو كتيبه به خط كوفي از عضدالدوله ديلمي باقي مانده است كه اولي در هشت سطر، بر بدنه شرقي درگاه سنگي، ميان ايوان و تالار سمت ايوان بدين گونه نقر شده است: ((بسمه الله حضره الامير الجليل عضدالدوله فنا خسرو بن الحسن سنه اربع و اربعين و ثلماثمه في منصرفه مظفراً من فتح اصبهان و اسره ابن ما كان و كسره جيش خراسان و احضر من قراماً في هذه الاثار من الكتابه.))كه ترجمه فارسي آن چنين است: ((به نام خدا. فرمانرواي بزرگ همايون، عضدالدوله پناه خسرو، پور حسن (ركن االدوله ديلمي) اين (بنا) را در سال 344(ه.ق.) ديد به هنگامي كه از فتح اصفهان و اسارت پسر ماكان و شكست سپاه خراسان (ساماني) پيروزمندانه (به شيراز) باز مي گشت. و او شخصي را كه توانست نوشته هاي كنده شده، بر اين آثار را بخواند، به پيشگاه خود احضار كرد.))اين سند مي رساند كه عضدالدوله پس از فتح اصفهان، در سر راه خود به شيراز در اينجا بياسود و بفرمود تا نوشته پهلوي ياد شده را بخوانند و برايش ترجمه كنند. كتيبه دوم او بدين گونه است: ((حضره الامير ابو شجاع عضدالدوله ايده الله في صفر سنه اربع و اربعين و ثلثمامه و قرئي ما في هذه الاثار من الكتابه قرا علي بن السري الكتاب الكرخي و مارسفند الموبد كازروني.))ترجمه فارسي: ((امير ابو شجاع عضد الدوله، كه خدا يارش باد، در اينجا در صفر سال 344 (ه. ق.) حاضر آمد و نوشته روي اين اثار بر وي خوانده شد. آن را علي بن سري كاتب، از كرخ و موبد مارسفند كازرني خواندند.))كتيبه ديگري هم در سال 392ه. ق. نقر شده و آن از شاهنشاه بهائ الدوله ديلمي است كه مي گويد با سپاهي كلان براي شكار به اين مكان (يعني مرودشت) آمده بود و در اينجا (يعني تخت جمشيد) اقامتي داشت. وقتي عضدالدوله كاخي به نام ((قصر ابونصر)) در شيراز ساخت، چند تكه مهم درگاههاي شمالي كاخ((تچر)) را به آنجا برده و كار گذاشت. اكنون از كاخ وي اثري نمانده و تكه هاي تخت جمشيدي را نيز تا جايي كه توانسته اند پيدا كنند، به جاي خودش بازگردانيده اند. كتيبه هاي ديگري هم از دوره هاي جديدتر بر در و ديوار كاخ داريوش كنده اند كه از همه مهم تر كتيبه اي است از علي آق قويونلو مورخ 881ه. ق. و چند لوحه از شاهزادگان تيموري، از جمله شاهزاده هنرمند و بسيار خوش خط، ابراهيم سلطان (مورخ 816 و 826 ه. ق.)، كه از ميان لوحه هاي ابراهيم سلطان يكي به خط ثلث، حاوي شعر بسيار معروفي از سعدي است- كه نقر آن در تخت جمشيد حلاوت خاصي دارد- بدين گونه: ((كرا داني از خسروان عجم ز عهد فريدون و ضحاك و جم كه بر تخت ملكش نيامد زوال؟ ز دست حوادث نشد پايمال؟نه بر باد رفتي سحرگاه و شام سرير سليمان عليه السلام؟به آخر نديدي كه بر باد رفت؟ خنك آن كه با دانش (و) داد رفتالا تا درخت كرم پروري كه بي شك بر كامراني خوري كتبه ابراهيم سلطان بن شاه رخ في سنه سته و عشرين و ثمانمايه.)) وقتي كه از پلكان جنوبي پايين مي رويم به حياطي بزرگ مي رسيم كه ديوارهاي شرقي و جنوبي آن داراي پلكان هايي مشابه اند و به نقوشي همانند آنچه بر پلكان مزبور ديديم- يعني دو گروه سرباز مقابل هم، كتيبه ها، حلقه بالدار در ميان ابوالهول، درختان نخل، گاوان به چنگ شير افتاده و خدمه اي كه اسباب آشپزخانه مي برند- مزين مي باشند. در سمت غربي حياط، آثار ديواري باقي مانده است كه گمان مي رود اصلي نباشد. پلكان جنوب حياط به سطح مرتفعي مي رسد كه آثار كاخي را بر خود دارد كه آن را ((كاخ ه)) مي نامند و پلكان شرقي به دو دهليز منتهي مي شود كه رو به سمت شرق، به حياط شمال هديش باز مي شوند.

    http://www.persepolis.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=28%3A tachar&catid=18%3Apersepolis-palaces&Itemid=67&limitstart=2


  6. کاربرانی که از پست مفید Joseph Goebbels سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th August 2010, 08:24 PM
  2. تمرين اختصاصي با مهاجمان و صحبت با آرفي
    توسط mamadi007 در انجمن اخبار دنیای فوتبال
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 6th January 2010, 02:17 PM
  3. خبر: اصرار شرکت سهامی نمایشگاه‌ها برای برگزاری اختصاصي الکامپ
    توسط A.L.I در انجمن سایر اخبار کامپیوتر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th October 2009, 11:09 AM
  4. ساخت مسجد اختصاصي براي زنان
    توسط kamanabroo در انجمن اخبار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th February 2009, 12:48 AM
  5. آموزشی: وظايف اختصاصي مرد در زندگي مشترك
    توسط diamonds55 در انجمن روانشناسی خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 17th September 2008, 04:43 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •