روز 24 ماه اوت ، وقتی ژنرال گودریان به " شومیاشیه " ، دهکده کوچکی واقع در سر راه شاهراه منتهی به مسکو ، جایی که ژنرال لیبن اشتاین مقر فرماندهی خود را برپا داشته بود وارد شد ، امیدوار بود . او به لیبراشتاین و بایرلین و سروان فون هویدک افسر اطلاعاتی خود که همگی نامیدانه غم در بغل گرفته بودند ، سلام کرد و سپس همگی به اتاق فرمان رفتند .
گودریان با ملایمت و خونسردی اظهار داشت : من می دانم شما به چه فکر می کنید . چرا او موافقت نکرد ؟چرا رضایت نداد ؟ او حتی منتظر جواب هم نشد . هیچ کاری از دست من ساخته نبود ، اقایان... گودریان ادامه داد : ملاحظه بفرمایید اقایان ، من مجبور بودم موافقت کنم ! مجبور بودم ! چرا ؟ چون من تنها بودم و پیشوا و همه ژنرالها و فرماندهان با هم بودند و حتی یک نفر از ان میان با من همراهی نکرد ، حتی یک نفر. نه فقط همراهی نکردند ، بلکه هر جمله ای که از زبان پیشوا خارج میشد ، بی درنگ با سر ان را تایید می کردند . من بودم و یک دیوار بزرگ ، ژنرالهای مخالف که سرها را بهتایید او و به تکذیب من بالا و پایین می بردند . پیشوا روی تصمیم خود تاکیید کرد و من هم با زبان فصیح و کلامی رسا صحبت کردم ، بدون ترس و یا حفظ ظاهر ، خیلی رک و پوست کنده واقعیات را تشریح کردم .
گودریان نگاهی به افسران انداخت و گفت : خوب ، حالا نمی توانیم بنشینیم وعزا بگیریم ، ما باید وظیفه خود را با تمام توان انجام دهیم ، ما باید جهش سریعی به سوی اوکراین انجام دهیم . اقایان موفق باشید . اهمیت نبرد کی یف برای نیروهای مستقر در جبهه جنوبی معادل اسمولنسک ، برای نیروهای مستقر درجبهه مرکزی بود . مرکز اوکراین در نواحی پایین رود دنیپر قرار داشت . برای فتح اوکراین باید از رود دنیپر با 2285 کیلومتر طول و 700 یارد عرض می گذشتند ( رود دنیپر بعد از رود ولگا و دن سومین رود اروپاست ).
به علاوه ، نیروهای عظیم تدافعی شوروی هم اماده هرگونه دفاع بودند ، به هر صورت برای نیروهای ژنرال روندشتت اجرای طرح ها به اسانی جبهه مرکزی نبود ، چندین شبیخون سخت به ان نیروها وارد امد و نیز به دلایل سیاسی ویژه ، نباید هیچ عملیات نظامی تا محدوده 250 مایلی مرزهای رومانی در نواحی کارپاتیانس صورت گیرد ، از این رو تمام زحمات بر دوش جبهه شمالی سنگینی می کرد...
ادامه دارد...
منبع : ماهنامه جنگ افزار / سال 7 / ش77
علاقه مندی ها (Bookmarks)