نامه سرگشاده یك مادر: سکوت دربرابر جنایت هولناک گوگل نسبت به فرزندانمان خیانت است
با سلام خدمت همه آنهایی که ایران را دوست دارند و به ایرانی بودنشان افتخار می کنند.
من یک مادرم. یک معلم. مادری که شغلش معلمی است و رسالتش رسالت انبیاء.
دیروز مثل تمام جمعه ها در حالی که علی پسر 11 ساله و پریسا دختر نه ساله ام با هم بازی می کردند، در کنار همسرم که کارمند ساده دولت و در عین حال وبلاگ نویسی با ذوق است نشسته بودم و با هم آخرین اخبار روز را مرور می کردیم.
وقتی به طلبه بلاگ رفتیم اولین موضوعی که نظر ما را به خود جلب کرد، مطلبی بود با عنوان حکایت گوگل، انحراف ذهنی و کاربران ایرانی!
ظاهرا موضوع از این قرار بود که خبرگزاری فارس و سایتی به اسم صداقت نیوز از پیشنهاد گوگل به کاربران ایرانی برای جستجوی واژه هایی خبر داده بود که دارای بار منفی هستند و یکی از مخاطبین طلبه بلاگ نقدی بر این مطلب نوشته بود که اولا این موضوع تازه ای نیست! دوما این پیشنهاد به خاطر این است که بیشتر ایرانی ها چنین واژه هایی را جستجو می کنند! و ...
هر دوی ما با خواندن این مطلب برایمان سوال پیش آمد که اصل موضوع چیست؟ وقتی به سایت صداقت نیوز مراجعه کردیم دیدیم که این سایت علاوه بر مطلب قبل مطلب جدیدی با عنوان وقتی که گوگل جنجال آفرین می شود منتشر کرده که در این دو مطلب مستنداتی از نقش گوگل در همراهی با جنگ نرم شیاطین زمان علیه نسل جوان و نوجوان ما به مخاطبان ارائه شده است.
میدانید اولین مساله ای که پس از خواندن این اخبار به ذهنم رسید چه بود؟
قطعا خود شما هم میتوانید حدس بزنید!!!
من نمیدانم که علت اینکه گوگل کلمات دارای بار منفی را به کاربران ایرانی پیشنهاد می کند، یک مساله فنی است یا به خاطر اینکه عده ای انسان مریض در کنار خیل عظیم ایرانیان محب اهل البیت (ع) در محیط وب هستند و یا شاید به قول همسرم که کمی بیشتر از این چیزها سر در می آورد آن عده کم با استفاده از نرم افزارها و موتورهایی کلمات دارای بار منفی را مرتبا در محیط وب سرچ می کنند تا ایرانی را به عنوان فردی به جهانیان بشناسانند که فقط به مسائلی فکر می کند که ما می دانیم فکر نمی کند!!! کدام ایرانی را در اطراف خود یا در خانواده خود می شناسید که قسمت عمده ذهنش را مسائل شهوانی پر کرده باشد که بخواهد یکسره در گوگل راجع به این مسائل سرچ کند؟! تا جایی که من دیده ام هیچ وقت هیچ فردی از اطرافیانم یا آشنایان نزدیکم چنین نبوده اند.
به هر حال من این چیزها را نمیدانم و خیلی چیزهای دیگر را هم نمیدانم. اما چیزهایی هم هست که میدانم و میدانم که شما هم میدانید. پس بد نیست یک بار دیگر آن ها را با هم مرور کنیم تا شاید به نتیجه ای مشترک برسیم.
من میدانم که فرزند معصومم گناهی ندارد. من میدانم که خدا وقتی این فرزند را به من و همسرم هدیه داد، او ذهنش مانند یک تخته سفید بود و هنوز هم امیدوارم چنین باشد. اما حالا از امروز میدانم که وقتی فرزندم به خاطر انجام تکالیف درسیش به محیط اینترنت و به سایتهایی که شاید ما قبلا نسبت به آن ها از روی غفلت حساسیتی نداشتیم، مراجعه می کند معلوم نیست که آن سایت چه واژه هایی را به او پیشنهاد می دهد. او می خواهد در مورد ***که تحقیق کند و گوگل به او چه پیشنهادی می دهد؟ خودتان بگویید!!! شما رو به خدا خودتان را بگذارید جای ما مادران که فرزندانمان را از جانمان بیشتر دوست داریم و به همین سادگی نگویید که این مساله سالهاست که بوده. خب بوده که بوده! آیا باز هم باید باشد؟ من و امثال منی که این موضوع را تا امروز نمیدانستیم باید به خاطر اینکه عده ای می دانستند و سکوت کردند، سکوت کنیم؟ باید در گناه آنها شریک شویم.؟ به خدایی که مرا آفرید و همسر و فرزندانی صالح به من بخشید، به همان خدا قسم می خورم که لحظه ای سکوت جایز نیست چرا که امروز سکوت دربرابر جنایت هولناک گوگل نسبت به فرزندانمان خیانت است.
من از مسئولین جمهوری اسلامی، از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، از وزیر آموزش و پرورش، از وزیر فناوری اطلاعات و ارتباطات و در راس همه از رئیس جمهور مکتبی و خوبمان می خواهم که اکنون که این موضوع بر ما روشن شده با آن بینش خردمندانه ای که دارند همچون گذشته تدبیری اتخاذ کنند تا نسل کودک و نوجوان ما بیشتر از این در معرض آسیب سایتهای به ظاهر سالم اما در باطن مسموم قرار نگیرند. خب وقتی که به قول صداقت نیوز، دولت چین توانسته گوگل را متقاعد کند که خود را با سیاستهای چینیها هماهنگ کند، چرا ما نتوانیم؟ تازه فرض محال که گوگل زیر بار نرفت ... آیا فیلتر نشدن یک سایت مهمتر است یا پیشگیری از آلودگی ذهن کودکان معصوممان؟ میگویم فرض محال برای اینکه ایرانی امروز خود را به جهان اثبات کرده است. مگر مساله انرژی هسته ای یادتان رفته؟
اما من به عنوان یک معلم حرفهای دیگری هم دارم. پنجشنبه گذشته بود که رهبر انقلاب اسلامی در مورد وضعیت بسیار بد و اسف بار کنونی دنیا مطالبی فرمودند و نکته ای را اشاره کردند که بر تارک ذهنم چنان حک شده است که فکر می کنم عبارت دقیق آن این بود: این سرنوشت هولناک بشریت را می توان تغییر داد اما شرط اول آن، ایجاد تحول بزرگ در کشور و تبدیل شدن به یک الگوی مادی و معنوی است.
آقایان! خانمها! به نظر شما چگونه می توان برای جهان یک الگو شد؟ با محو سایتهای خارجی شدن؟ با تعریف از ان سایتها؟ با چشم پوشی از خطاهای بزرگ آن ها در تلاش برای به تباهی کشاندن نسل کودک و نوجوان ما؟ مطمئنا پاسخ همه شما یک «نه» بزرگ خواهد بود. پس بگذارید من از طرف همه شاگردانم، از طرف همه مادرانشان و از طرف همه معلمان کشور باز هم از مسئولان عاجزانه خواهش کنم که به کابوسی به اسم پیشنهادهای مزخرف گوگل پایان دهند.
راستی من یک چیز دیگر را هم میدانم و آن این است که پیشنهادهای گوگل هیچ ربطی به ملت ایران ندارد. نه فقط به خاطر اینکه اطرافیان نزدیک و آشنایانم را می شناسم. به خاطر اینکه ملت ایران را می شناسم. ما ایرانیها این قدر به اسلام عشق می ورزیم و این قدر از شیاطین زمان متنفریم که به خاطر اسلام و برچیده شدن بساط شیاطین انقلاب کردیم. شهید دادیم و حاضر نیستیم به هیچ قیمتی این انقلاب را به بیگانگان بفروشیم و حاضر نیستیم به هیچ قیمتی خون شهدا را نادیده بگیریم.
پس آخرین حرف من این است که آقایان فارس، آقایان طلبه بلاگ، آقایان صداقت نیوز بابت افشاگریتان ممنون و لطفا این نامه مرا همه جا منتشر کنید تا همه بدانند که ما مادران ایرانی و ما معلمان ایرانی نسبت به فرزندانمان و شاگردهایمان نه تنها غیرت داریم که آن ها را امانات و هدایای الهی میدانیم و نمیگذاریم به هیچ قیمتی تخته سفید ذهن آن ها آلوده شود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)