نخستين برجایماندههای انسان انديشمند(Homo sapiens) که به 100 هزار سال پيش باز میگردد، در آفريقا کشف شده است. چنين انسانی از آفريقا به شرق و غرب جهان پراکنده شد. در منطقهی خاورميانه، انسان برای نخستين بار از 50 هزار سال پيش از ميلاد در شمال غرب ايران به يکجانشينی روی آورد و تا 10 هزار سال پيش از ميلاد از راه شکار و گردآوری خوراک از گياهان وحشی زندگی میکرد. سپس عصر اهلی کردن گياهان و جانواران آغاز شد.
• نزديک 10 هزار سال پيش از ميلاد
اکنون بيشتر پژوهشگران پذيرفتهاند که سگ نخستين جانوری بود که اهلی شد و ايرانيان نخستين مردمانی بودند که اين جانور باوفا را از سگهای وحشی يا گرگها پديد آوردند.(1)
• نزديک 9 هزار سال پيش از ميلاد
گوسفند و بز در غرب ايران اهلی شد. گوشت و شير و فرآوردههای آن و پشم گوسفند و موی بز، زندگی انسان را دگرگون کرد. انسانهای کوهپايههای زاگرس در ايران و تاروس در ترکيه گندم وحشی را کشت میکردند و از داسهای ترکيبی که ريزتيغههای آنها از شيشهسنگ آتشفشانی بود و سنگهای ساب که ابزاهايی برای ساييدن دانههای غلات و حبوبات بود، بهره میگرفتند.(1، 2، 3، 6، 7)
• نزديک 8 هزار سال پيش از ميلاد
در حالی که گندم وحشی در خاورميانه کاشته میشد، ايرانيان با دورگهگيری اين گندم وحشی با گونههای ديگر، گندم نرم به وجود آوردند و اين گندم همان است که تا امروز کاشته میشود. آثار اين گندم در تپهی علیکش در خوزستان پيدا شده است. (1، 4، 8، 9، 10)
• نزديک 7 هزار سال پيش
کاشت عدس در ايران گسترش يافت. کاشت گندم در شمال هندوستان آغاز شد. کاشت جو در ميانرودان گسترش يافت. کاشت گياهان وحشی در آمريکای مرکزی آغاز شد. گاوميش و مرغ و خروس در هندوستان اهلی شد. بز اهلی از ايران به سراسر غرب آسيا پراکنده شد. سيب زمين در پرو کاشته میشد.(1، 6، 7)
• نزديک 6 هزار سال پيش از ميلاد
گياهان و میشد روشهای کشاورزی از ايران و ميانرودان به مصر و بالکان راه يافت. خوک در چين، ايران و ميانرودان اهلی شد. ذرت در اکوادور کاشته میشد. در همين روزگار برنج در جنوب چين و ارزن و ذرت خوشهای در شمال شرقی چين اهلی شد.(1، 3، 5، 10)
• نزديک 5 هزار سال پيش از ميلاد
اسب در دشتهای اورآسيا(سرزمين آريايیها) برای خوراک پرورش داده میشد. عصر مس در ايران(تل ابليس کرمان) و سپس در مصر و بالکان در 4500 پيش از ميلاد آغاز شد. کشاورزی باعث پديد آمدن شهرهای بزرگ در ايران، ميان رودان و مصر شد.(1، 3، 5،)
• نزديک 4 هزار سال پيش از ميلاد
اسب به دست آريايیهای برای سوارکاری رام شد. اسب اهلی را قومهای مختلف آريايی به ايران، ميانرودان، شرق آسيا، مصر و اروپا بردند. مردم ميانرودان به اسب "خر کوهی" میگفتند، زيرا کاسیها آن را از زاگرس مرکزی به ميانرودان برده بودند. همين کاسیها بودن که نخستين اسبها را برای فرعون مصر فرستادند و مصريان به روزگار فرمانروايی هيکسوسهای آريايی بر مصر با اسب و ارابهی چرخدار خو گرفتند.(1، 8، 9، 10).
بنابراين، ايرانيان در اهلی کردن گياهان و جانوران پيشگام بودند و گندم و عدس و بز و گوسفند و اسب را به خدمت انسان درآوردند.( يادداشت ميوههای ايرانی هديههای ايرانی را نيز ببينيد). هندیها که برادران ما ايرانیها به شمار میآيند، گاو، مرغ و خروس و پنبه را اهلی کردند و با نیشکر آشنا بودند. جانوران و گياهانی را که هنديان پرورش میدادند، ايرانيان به روزگار هخامنشيان به مصر و اروپا بردند و نخستين کشتزارهای گستردهی نیشکر را داريوش در خوزستان پديد آورد و آن شاه بزرگ بود که کاشتن برنج را در ميانرودان و کشورهای ديگر رواج داد.(9، 11، 12)
در اين ميان توانمندی ايرانيان در پرورش اسب بسيار چشمگير بود. کهنترين کتاب دربارهی پرورش اسب را مردی از قوم ميتانی(مردمانی آريايی که در شمال ميان رودان فرمان روايی ميتانی را پديد آوردند) به نام کيکوليش در سال 1360 پيش از ميلاد پديد آورده است. مادها در پرورش اسب سرآمد روزگار خود بودند و در دشتهای همدان و کرمانشاه به پرورش اسب و کاشتن يونجه میپرداختند.(يادداشت نوآوریهای ايرانی در کار با اسب را ببينيد)
اين گياه که عروس علوفهها لقب گرفته است، در همه جای جهان، مگر ايران، به نام ايرانی خود خوانده میشود. نام اصلی آن اسپست(به معنای خوراک اسب) است که عرب آن را به صورت الفصفصه و غربيان به صورت Alfalfa درآوردهاند. شگفتانگيزتر اين است که آن چه به اسب عربی شهره شده است، در زبان عربی فرس(به فتح حرف اول و دوم و به معنای از فارس آمده) خوانده میشود. باز هم جای شگفتی است که اسب های ايرانی که در روزگار پارتها(اشکانيان) به چين صادر میشد، به اسبهای آسمانی شهرت يافته بودند و اين پارتها ماهرترين مردمان آن روزگار در سوارکاری و تيراندازی روی اسب بودند.(12،13، 14، 15).
در پايان برای اين که اهميت اين نوآوریهای ايرانی بهتر روشن شود، سخت ويليام هنری هودسن را يادآور می شوم:" چه اندازه مايهی تاسف است که آدمی به اين انديشه فرو رود که همهی جانوران اهلی از دورههای کهنی به ما رسيدهاند که ما به آن چون دورهی تاريکی و توحش مینگريم، در صورتی که کار دوران تمدن بشری اکنون ما از بين بردن زندگی جانوران است و هيچ يک از انواع جانوران از اين قصابی هميشه در گسترش که سراسر جهان را فرا گرفته است، جان سالم بدر نمیبرد." و سارتن در ادامهی اين سخن چنين آورده است:"جانوری که در دورهی تاريخ اهلی شده، شترمرغ است. اين پيشرفت ناچيزی است و سبب آن تنها اين بوده است که برخی از بانوان و سرداران قشون میخواستهاند پر اين جانور را به کلاه خود نصب کنند."(15)
منبع:
1. Black Jeremy. Atlas of World History. Dorling Kindersley Book. Dk Publisher, 1999 2. "Goat." Encyclopædia Britannica. 2007. Encyclopædia Britannica 2006 Ultimate Reference Suite DVD 8 Aug. 2007. 3. Timeline of Iran , Metropolitan Museum of Art History, www.metmuseum.org 4. Williams Trevor, A History of Invention, Time Warner Book, 1999 5. Timeline of Mesopotamia , Metropolitan Museum of Art History, www.metmuseum.org6. ملک شهميرزادی، صادق. تاريخ ايران باستان(بخش باستان شناسی پيش از تاريخ ايران) سمت، چاپ چهارم، 1383
7. لاک، استيو. گاشمار علم. محمدرضا افضلی و ديگران. بنياد دانش نامه ی فارسی، 1381
8. روسو، پی ير. تاريخ صنايع و اختراعات. حسن صفاری. کتاب های جيبی، چاپ پنجم، 1366
9. آربری، جان. ميراث ايران. احمد بيرشک و ديگران. علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 1384
10. کمرون، جورج گلن. ايران در سپيده دم تاريخ. حسن انوشه. علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، 1381
11. هوار، کلمان. ايران و تمدن ايرانی. حسن انوشه. اميرکبير، چاپ چهارم، 1384
12. گيرشمن، رومن. ايران از آغاز تا اسلام. محمد معين. معين، چاپ اول، 1383
13. فرای، ريچاردنلسون. ميراث باستانی ايران. مسعود رجبنيا. علمی و فرهنگی. چاپ شم، 1383
14. دياکونوف. م.م. تاريخ ماد. کريم کشاورز. علمی و فرهنگی، چاپ پنجم، 1379
15. سارتن، جورج. تاريخ علم. احمد آرام. اميرکبير، چاپ دوم، 1346
http://www.jazirehdanesh.com/find.php?item=9.251.771.fa
علاقه مندی ها (Bookmarks)