متوجه هستم
نمی گم که رابطه خدا با ما اینطوریه
فقط می خوام این نتیجه رو بگیریم که اختیار ما با علم خدا گرفته نمیشه.
یعنی اینطور نیست که چون خدا می دونه ما چه راهی رو انتخاب می کنیم، پس همون راه رو انتخاب می کنیم
بگذارید در مورد علم خداوند این رو هم بگم:
خداوند یه لوح محفوظ داره (طبق تعبیر آیات و روایات) که همه چیز بصورت قطعی در اون هست.
یعنی اینکه انسانها چقدر عمر می کنن چه کارهایی می کنن و نتیجه اعمالشون... .
بحث اینکه خدا می دونه همه چیز رو یعنی همون لوح محفوظی که خدا ازش خبر داره.
که دخالتی در خیر و شر دنیا نداره.
یه مثال بزنم:
دیدید جدیدا میان مثلا سی تا سوال می پرسن و تخمین می زنن که شما چند سال دیگه زنده هستین!!!!
خوب این کسی که تخمین میزنه اگر فرض کنیم دقیق هم بگه
آیا اختیار رو از ما میگیره؟
یا نه
این نتیجه ی (بر فرض دقیق ) رو از روی اطلاعاتی که از ما میگیره به ما میگه.
یعنی اول علم پیدا می کنه که ما چیکار می کنیم بعد میگه که چقدر عمر می کنیم.
خداوند هم چون می دونه نتیجه انتخاب های ما چیه ، از عاقبت ما خبر داره.
یه مثال دیگه:
وقتی مامانی به بچه اش میگه دستم رو رها نکن (امر و نهی می کنه)
اگه رها کنی ماشین بهت می زنه
اگه بگیری سالم می مونی
بخاطر اینه که از نتیجه رها کردن دست خبر داره که ماشین به بچه می زنه
حالا
اگه این بچه دست مادر رو رها کنه و ماشین هم بهش بزنه
آیا مادرش اختیارش رو ازش گرفته بوده؟
و اگه این بچه دست مادر رو رها نکنه چی؟
باز هم آیا مادرش اختیارش رو ازش گرفته بوده؟
این مادر می دونه که اگه بچه اش دستش رو بگیره نجات پیدا می کنه و اگه رها کنه میمیره.
خداوند از ما درخواست نمی کنه درسته (چون درخواست مال کسی هست که نیازمند باشه)
اما امر و نهی می کنه
و راه رو نشان میده و نتیجه انتخاب هر راه رو به ما میگه
و بد و خوب رو به ما میگه
حالا ما انسانها می تونیم
راه خوب رو انتخاب کنیم
یا راه بد رو انتخاب کنیم
علاقه مندی ها (Bookmarks)