دلم مبل گل باغ ته دیره
درون سینه ام داغ ته دیره
بشم آلاله زاران لاله چینم
وینم آلاله هم داغ ته دیره
دلم مبل گل باغ ته دیره
درون سینه ام داغ ته دیره
بشم آلاله زاران لاله چینم
وینم آلاله هم داغ ته دیره
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا ته وینم
بنــگر ز صبـا دامن گـل چاک شده
بـلبـل ز جمـال گل طربنـاک شـده
در سایه ی گل نشین که بسیار این گل
در خـــــاک فـــــرو ریــزد و ما خــاک شده
The Great Thing In This World Is Not So much Where We Are
But In What Direction We Are Moving
قـومـی مـتـفـکرانـد انــدر ره دیـن
قومی به گمان فتاده در راه یقین
مـی تـرسم از آنـکه بـانـگ آیـد روزی
کای بیخبران راه نا آن است و نه این
The Great Thing In This World Is Not So much Where We Are
But In What Direction We Are Moving
آنـانـکه مـحیط فضـل و آداب شـدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زیـن شـب تـاریـک نـبـردند برون
گفتند فسانه ای و در خواب شدند
The Great Thing In This World Is Not So much Where We Are
But In What Direction We Are Moving
افسوس که سرمایه ز کف بیرون شـد
وز دست اجل بسی جگرها خون شد
کس نامد از آن جهان که پرسم از وی
کــاحـوال مـسـافـران دنـیـا چـون شـد
The Great Thing In This World Is Not So much Where We Are
But In What Direction We Are Moving
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بـنـیـاد مـکن تـو حـیلـه و دسـتـان را
تـو غـره بـدان مشـو کـه می می نـخوری
صد لقمه خوری که می غلام است آن را
The Great Thing In This World Is Not So much Where We Are
But In What Direction We Are Moving
روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت
هر کسی غصه ی اینکه چه می کرد نداشت
چشمه ی سادگی از لطف زمین می جوشید
خودمانیم زمین این همه نامرد نداشت
كا ش مي گفتي چيست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاريست!!!!...
مرجان لب لعل تو مرجان مرا قوت
یاقوت بگویم لب شیرین تو یاقوت
قربان وفاتم گذری کن به وفاتم
تابوت بشنوم مگر از رخنه ی تابوت
هیچ کس همراه نیست!...
تنهای اول...!
در عشق تو از بس که خروش آوردیم
دریای سپهر را به جوش آوردیم
چون با تو خروش و جوش ما درنگرفت
رفتیم و زبانهای خموش آوردیم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)