ای که با ناز نگاهت دلمو دیونه کردی
پا گذاشتی توی سینم توی قلبم خونه کردی
ای که وقتی تو رو دیدیم دل تنهام زیرو رو شد
با تو بودن تو رو داشتن واسه من یه آرزو شد ...
طفلی قلب عاشق من به خودش میگفت همیشه
آرزوی با تو بودن یه روزی راس راسی میشه
ولی آرزوم بزرگ بود تو به یاد من نبودی
من با تو بودم همیشه ولی تو با من نموندی ...
تا تو رد میشدی قلبم از تو سینه کنده میشد
میومد پشت چشامو منتظر یه خنده میشد
تو که اخم میکردی سنگدل قلب عاشقم میترسید
همش از ترس جدایی حیونی دلم میلرزید
من که عاشق تو بودم
چرا عشقمو ندیدی
چرا قلب عاشقم رو
تو به خاک و خون کشیدی ... !!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)