طبيعت مي تواند بدون نياز به هيچگونه عامل خارجي و به صورت خودجوش تغييرات را شكل دهد، و اين تغييرات تنها در اثر كنش و واكنش اجزاي خود طبيعت تحقق مي يابد و به عبارت دقيق تر برخوردها و كنشهاي موجود بين اجزاي طبيعت هر لحظه هماهنگي و سازش بين آنها را افزايش مي دهد. راسل تلاش مي كند تا اين نظريه را به كل عالم تعميم دهد و يك انتخاب طبيعي كلي و فراتر از جهان ارگانيك زنده ارائه كند. وي معتقد است در همه ي شرايط در اثر برخورد و جدال اجزاي طبيعت عناصر و جواهري كه نمي توانند خود را با ظرايط وفق دهند نابود شده و به عناصر هماهنگتر بدل مي شوند ويا توسط عناصر هماهنگ تر جايگزين مي شوند و اين نتيجه ي مسلم كنشهاي بين اجزاست. در حالت كلي در يك مجموعه تمامي اجزا در برخورد با يكديگر به طور تدريجي هماهنگتر مي شوند و اگر اينگونه نباشد مجموعه از هم مي پاشد زيرا ديگر كنشي وجود نخواهد داشت و تا وقتي كنش و برخورد ميان اجزا وجود داشته باشد، همانطور كه گفته شد عناصري كه توان سازگاري را نداشته باشند از تغيير كرده و يا توسط عناصر سازگارتر جايگزين مي شوند و اين خود موجب تكامل مي شود.

بنابراين راسل معتقد است تكامل و هماهنگي خصيصه ي ذاتي هر مجموعه است و بنابراين نيازي به قائل شدن به علت فاعلي خارجي نيست و غايتمندي پديده ها هم به واسطه ي همين خصيصه ي ذاتي توجيه پذير است.

روشن است كه نظريه ي راسل امكان صحت برهان غايتمندي را رد نمي كند بلكه تنها درستي آن را محتمل مي شمارد. زيرا هيچ دليل منطقي اي وجود ندارد كه تدبير و طرح قبلي براي تكامل و شكل گيري جهان وجود نداشته باشد و تكامل خود ناشي از اين تدبير نباشد و يا حتي انتخاب طبيعي و تدبير ( طرح قبلي ) هر دو در موازات يكديگر در پيدايش و تكامل جهان نقش نداشته باشند.

نظريه ي شكاكانه ي هيوم :

چيزي كه بايد مورد توجه قرار بگيرد اهميت كثير اصل عليت در برهان غايت شناختي است. اين برهان با اتكا به اصل عليت از نظم موجود در پديده ها به وجود ناظم پي مي برد. به عبارت ديگر عامل اساسي پيوند ميان شعور و پديده هاي مادي، رابطه ي علي موجود بين نظم و ناظم است.

اكثر فلاسفه اي كه به بررسي براهين غايت شناختي پرداختند به وجود اين رابطه ي علي قائل بودند اما برخي تفاوت آنها در اين بود كه برخي تاكيد داشتند كه اين نظم تنها مي تواند معلول مدبري آگاه باشد و برخي ديگر از جمله راسل معتقد بودند كه علت فاعلي نظم پديده ها قائم به ذات است. بنابراين تمام اين فلاسفه در دو دسته ي عمده تقسيم بندي مي شوند: آنهايي كه علت فاعلي نظم را قائم به غير مي دانند و آنهايي كه علت فاعلي نظم را قائم به ذات مي دانند. ولي همانطور كه گفته شد همه ي آنها داراي وجه مشتركي هستند و آن اين است كه همگي قائل به وجود رابطه ي علي بين نظم و ناظم هستند. برخي اين رابطه ي علي را با توجه به تكامل ذاتي و برخي ديگر با نظريه ي تدبير توجيه مي كنند.