دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: راه بهشت

  1. #1
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض راه بهشت

    مردي با اسب و سگش در جاده‌اي راه مي‌رفتند. هنگام عبور از كنار درخت عظيمي، صاعقه‌اي فرود آمد و آنها را كشت. اما مرد نفهميد كه ديگر اين دنيا را ترك كرده است و همچنان با دو جانورش پيش رفت. گاهي مدت‌ها طول مي‌كشد تا مرده‌ها به شرايط جديد خودشان پي ببرند .
    پياده‌روي درازي بود، تپه بلندي بود، آفتاب تندي بود، عرق مي‌ريختند و به شدت تشنه بودند. در يك پيچ جاده دروازه تمام مرمري عظيمي ديدند كه به ميداني با سنگفرش طلا باز مي‌شد و در وسط آن چشمه‌اي بود كه آب زلالي از آن جاري بود. رهگذر رو به مرد دروازه‌بان كرد: «روز به خير، اينجا كجاست كه اينقدر قشنگ است؟ »
    دروازه‌بان: «روز به خير، اينجا بهشت است .»
    - « چه خوب كه به بهشت رسيديم، خيلي تشنه‌ايم .»
    دروازه‌بان به چشمه اشاره كرد و گفت: «مي‌توانيد وارد شويد و هر چه قدر دلتان مي‌خواهد بنوشيد .»
    - اسب و سگم هم تشنه‌اند .
    نگهبان: واقعأ متأسفم. ورود حيوانات به بهشت ممنوع است .
    مرد خيلي نااميد شد، چون خيلي تشنه بود، اما حاضر نبود تنهايي آب بنوشد. از نگهبان تشكر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اينكه مدت درازي از تپه بالا رفتند، به مزرعه‌اي رسيدند. راه ورود به اين مزرعه، دروازه‌اي قديمي بود كه به يك جاده خاكي با درختاني در دو طرفش باز مي‌شد. مردي در زير سايه درخت‌ها دراز كشيده بود و صورتش را با كلاهي پوشانده بود، احتمالأ خوابيده بود .


    مسافر گفت: روز به خير
    مرد با سرش جواب داد .
    - ما خيلي تشنه‌ايم.، من، اسبم و سگم .
    مرد به جايي اشاره كرد و گفت: ميان آن سنگ‌ها چشمه‌اي است. هرقدر كه مي‌خواهيد بنوشيد .
    مرد، اسب و سگ، به كنار چشمه رفتند و تشنگي‌شان را فرو نشاندند .
    مسافر از مرد تشكر كرد. مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتيد، مي‌توانيد برگرديد .
    مسافر پرسيد: فقط مي‌خواهم بدانم نام اينجا چيست؟
    - بهشت
    - بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمري هم گفت آنجا بهشت است !
    - آنجا بهشت نيست، دوزخ است .
    مسافر حيران ماند: بايد جلوي ديگران را بگيريد تا از نام شما استفاده نكنند! اين اطلاعات غلط باعث سردرگمي زيادي مي‌شود !
    - كاملأ برعكس؛ در حقيقت لطف بزرگي به ما مي‌كنند. چون تمام آنهايي كه حاضرند بهترين دوستانشان را ترك كنند، همانجا مي‌مانند ...
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  2. 8 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. راههای ترويج ساديسم ،،، 50 راه
    توسط PiXiE در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: 9th July 2011, 10:58 AM
  2. كامل ترين مرجع خطاهاي مودم
    توسط Bad Sector در انجمن مباحث عمومی شبکه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 6th February 2011, 02:05 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 5th February 2011, 07:22 AM
  4. مقاله: بررسی دورکاری (کار از راه دور): مزایا و راهکارها
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 5th January 2011, 06:57 PM
  5. فضاهای اموزشی
    توسط draz در انجمن مدیریت پروژه
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 10th October 2010, 11:36 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •