سفر به دنیای شگفت انگیز Mac

[Bad Sector]

سفر به دنیای شگفت انگیز Mac - قسمت اول: کتاب آفرینش

در آغاز هیچ نبود. تنها ویندوز بود... نه٬ صبر کنید. انگار تاریخ چیز دیگری می گوید! در آغاز هیچ نبود. تنها Unix بود و کمی هم سیستم عامل های کوچکتر دیگر مثل DOS که تنها می توانستی دستورات را در خط فرمان آنها تایپ کنی. هیچ رابط کاربری گرافیکی وجود نداشت. اما در بهار سال 1984 ورق برگشت. تیم توسعه شرکت Apple هشت سال پس از تاسیس این شرکت چند ملیتی توانست نخستین سیستم عامل دارای رابط کاربری گرافیکی که با موس و صفحه کلید کار می کرد را به بازار ارائه کند. اینگونه بود که Macintosh متولد شد. در این سری مقالات سعی می کنم از دید یک کاربر حرفه ای ویندوز که سالهای سال بجز ویندوز با هیچ سیستم عاملی کار نکرده بود نگاهی بیندازم به پدیده Mac. پدیده ای که با وجود گذشت ربع قرن از اختراع شدنش تازه دارد اندک اندک به بازارهای ایران راه پیدا می کند. اگر شما هم مشتاق بیشتر شناختنش هستید مرا در این سفر همراهی کنید.




سال 1984 بود که Apple توانست با ارائه سیستم عامل گرافیکی خود همراه با رایانه های زیبای منحصر بفردش به موفقیت بزرگی برسد. موفقیتی که بی شک بجز تلاش های شبانه روزی تیم توسعه اپل حاصل تبلیغ هوشمندانه محصول هم بود. آنونسی که اکنون بعد از گذشت بیش از بیست سال از ساخته شدنش توسط کارگردان شهیر انگلیسی ریدلی اسکات از آن به عنوان یک شاهکار یاد می کنند. این آنونس را می توانید از اینجا دانلود کنید و ببینید (با فرمت mov و به حجم کمتر از 14 مگابایت). در این آنونس دو دقیقه و پنجاه و سه ثانیه ای اشاره هایی مستقیم به داستان معروف 1984 جرج ارول وجود دارد که میخکوب کننده است. دو روز بعد از پخش این تبلیغ بود که رایانه های Mac به بازار عرضه شدند و فروش موفقی هم داشتند.

نمایی از آنونس معروف ریدلی اسکات و اعلان ظهور پدیده ای به نام مکینتاش

اما مانند هر محصول جدید٬ مکینتاش هم عیوب خود را داشت. از جمله به علت جدید بودن سیستم عامل و نا آشنا بودن توسعه دهندگان به آن٬ تا مدتها برنامه های زیادی برای نصب روی کامپیوترهای Mac موجود نبود. بعلاوه سی پی یو ی موجود در مک اولیه یعنی Motorola 68000 سرعت بالایی نداشت (8MHz) تا اینکه اپل٬ Macintosh II را با سرعت 16MHz ارائه کرد و قابلیت ارتقاء رم و بعضی قسمتهای دیگر را هم به آن افزود.
کمتر از دوسال بعد از ارائه مکینتاش بود که مایکروسافت با درک علاقه روزافزون مردم به رابط های کاربری گرافیکی نخستین نسخه ویندوز را ارائه کرد. البته تا پیش از ارائه نسخه سوم ویندوز یعنی Microsoft Windows 3.0 در سال 1990 موفقیت تجاری بزرگی کسب نکرد.

نخستین رایانه Macعرضه شده در سال 1984

در سال 1989 بود که اپل پس از ارائه نمونه های مختلفی از مکینتاش ٬ نخستین لپ تاپ خود به نام Macintosh Portable را به بازار روانه کرد و بعد از آن نخستین سری حرفه ای با نام PowerBook 100 در سال 1991 به بازار عرضه شد. این مدل و مدلهای بعدی آن نخستین رایانه های دارای صفحه کلید و Trackball (دایره ای که با گرداندن آن مکان نمای موس حرکت می کند) بودند که به دنیا معرفی شدند.




از همان سالهای آغازین ورود مکینتاش رقیبی به نام مایکروسافت سایه به سایه اپل حرکت می کرد. در سال 1995 تقریبا مشخص شده بود ویندوز رقیبی بسیار سرسخت برای مکینتاش است. در سال 1997 استیو جابز از موسسین اپل که در سال 1985 در پی اختلاف با هیئت مدیره از اپل خارج شده بود بار دیگر به این شرکت بازگشت تا انقلاب جدیدی در این کمپانی بزرگ بوجود آورد. این انقلاب یک سال بعد به صورت رایانه های iMac به بازار عرضه شد و با عرضه لپ تاپهای iBook ادامه یافت. در سال 2005 اپل ارزانترین دسکتاپ مکینتاش خود را به نام Mac mini با قیمت فقط 499 دلار به بازار عرضه کرد.

Mac mini کوچکترین دسکتاپ ساخت اپل

سیستم عامل مک در طی این سالیان دراز به تکامل خود ادامه داده است. اواخر دهه نود میلادی بود که اپل با انجام تغببرات بنیادی در سیستم عاملش٬ سیستم عامل Mac OS X (خوانده می شود مک. او. اس. تن یا 10 ) را توسعه داد و در نخستین سالهای قرن بیست و یکم به جهانیان عرضه کرد. این سیستم عامل از ساختار دگرگون شده Unix استفاده می کرد. در سال 2001 بود که اولین نسخه Mac OS X با نام یوزپلنگ (Cheetah) به دنیا آمد و بعد از آن هم به ترتیب Puma (یوزپلنگ آمریکایی) ٬ Jaguar (پلنگ خالدار آمریکایی) ٬ Panther (پلنگ) و Tiger (ببر) عرضه شدند. تا اینجا برنامه های قدیمی نوشته شده برای Mac می توانستند با استفاده از یک امکان جانبی به نام "کلاسیک" موجود در سیستم عامل روی آن نصب شوند اما با عرضه آخرین نسخه از مک به نام Leopard (گربه وحشی) در پایان سال 2007 این امکان حذف شد.





با مرور تاریخچه Mac حرکت به سوی نو آوری توسط این کمپانی بیش از هر چیز دیگری جلب توجه می کند. البته نمی توان این نکته را فراموش کرد که اگر مایکروسافت نبود شاید امروز همه ما کامپیوتر را از دریچه نگاه یک مکینتاش می شناختیم. اما چه شد که مک نتوانست به برتری ناشی از نو آوری های خود ادامه دهد؟ مسلما برترین علت آن انگشت شمار بودن برنامه های نوشته شده برای Mac در مقایسه با پی سی درروزگاران اولیه بوده است. عاملی که امروزه دیگر به شدت گذشته ها نیست و باعث می شود جرات کنیم و به فکر داشتن یک مکینتاش برای انجام کارهای روزمره مان بیفتیم. عامل مهم دیگر قطعا قیمت بالاتر سیستمهای مک در مقایسه با PC است. قطعا کیفیت و طراحی در ابتدای عرضه مکینتاش از اصول جدایی ناپذیر سیاستهای اپل بوده اند و مسلما در آن زمان تاثیر زیادی در قیمت بالاتر و در نتیجه رشد کمتر Mac در مقایسه با PC داشته اند. اما ظاهرا امروزه معیارهای تولید تغییر کرده اند. دیگر تفاوت زیادی بین قیمت یک مک و یک پی سی وجود ندارد. همینطور در رده لپ تاپ ها. حتی با به حساب آوردن قیمت نرم افزارها و خود سیستم عامل (که در ایران جایگاهی ندارد!) می توان به وضوح دید که پی سی و ویندوز گرانتر هم در می آیند.
در هر حال این روزها شاهد اوج گرفتن دوباره مکینتاش هستیم. عده ای معتقدند این امر بدلیل محبوبیت یافتن بیش از حد iPod است. امری که باعث شده تعداد زیادی از دارندگان این محصول محبوب٬ تشویق به خرید محصول دیگری از اپل شوند. مسلما محبوبیت فراتر از انتظار iPhone هم به این امر دامن خواهد زد.
مک های جدید به استفاده از CPU های اینتل با معماری X86 روی آورده اند. این جمله شاید به خودی خود خیلی خاص نباشد اما شاید همین نوآوری اپل باعث شد تا این مقاله نوشته شود. نوآوری ای که باعث شد من و بسیاری دیگر از کسانی که کنجکاو دیدن این سیستم عامل غریبه بودیم بتوانیم آن را روی کامپیوترهای معمولی خودمان (یا همان PC ها) نصب کنیم. بله درست می بینید. Mac در حال حاضر روی PC هم نصب می شود! و البته بر عکس آن هم صادق است. روی یک رایانه Mac که از سی پی یوی Intel استفاده می کند می توانید ویندوز داشته باشید٬ آن هم به راحتی آب خوردن!




اما واقعا مزیتها یا معایب Mac نسبت به Windows چیست؟ کمی صبر کنید. در قسمت دوم این سری مقالات، با هم به این سوال پاسخ خواهیم داد. ادامه دارد...

[Bad Sector]

در قسمت نخست این سری مطالب با داستان آفرینش و تکامل مکینتاش آشنا شدیم. از رقابت تنگاتنگ ویندوز و مکینتاش سخن گفتیم و آشنایی مختصری با نسخه های مختلف MAC OS X پیدا کردیم. اما واقعا Mac چه تفاوتهایی با سیستم عاملهای دیگر دنیا خصوصا معروف ترینشان یعنی Windows دارد. در این قسمت به بررسی مقایسه ای این دو غول دنیای سیستم عامل می پردازیم. در صورتی که علاقمندید ادامه مطلب برای شماست.




مزیتها یا معایب Mac نسبت به Windows چیست؟

برای پاسخ دادن به این سوال ابتدا به مقایسه آخرین نسخه از این سیستم عامل ها از دید یک کاربر حرفه ای Mac می پردازیم (همانطور که در ابتدای نوشته گفتم خودم چند روزی بیشتر نیست که با این سیستم عامل کار می کنم هر چند بعضی از این ها را در همین چند روزه هم تجربه کرده ام).
برخلاف ویندوز٬ مک سیستم عاملی است که دایما با پیغام ها و هشدارهای گوناگون آزارتان نمی دهد. در مک فرض بر این است که هر چیزی بطور درست پیش می رود پس نیازی نیست که این امر دایما اعلام شود. بگذارید مثالی بزنم:
فرض کنید یک موس USB به سیستمتان وصل کرده اید. در مک هرگز پیغامی نمی بینید مبنی بر اینکه "موس شما با موفقیت نصب شده و آماده استفاده است " ! بلکه فرض بر این است که چون شما دارید همین الان از موس استفاده می کنید پس می دانید موس تان وصل شده و آماده است. یک هارد USB یا FireWire به سیستمتان وصل کنید و همه آنچه می بینید یک درایو اضافه شده است. بطور معمول در Mac OS X تنها زمانی با پیغام مواجه می شوید که چیزی درست پیش نرفته باشد.




اما ویندوز... ویندوز واقعا اصرار دارد همیشه به شما بگوید در حال انجام چه کاری است. وسیله ای به سیستم وصل کنید. به شما می گوید وسیله وصل شده. چیزی از سیستم حذف کنید پیغام می دهد وسیله حذف شده! و اگر خدای نکرده سیستمتان عضوی از یک شبکه باشد و شبکه مشکل پیدا کند با ده ها پیغام پشت سر هم مواجه خواهید شد. شما ممکن است ساعتها و حتی روزها با یک Mac کار کنید اما به ندرت با خود سیستم عامل طرف شوید اما در مورد ویندوز اوضاع متفاوت است. ویستا تمام توجه شما را می طلبد!



یکی از اصول نخستین بوجود آمدن مکینتاش که تا کنون اهمیت اولیه خودش را حفظ کرده تاکید بر سادگی استفاده و آسان فهمی کاربر از رابط گرافیکی بوده است. در مقایسه با ویندوز باید گفت اپل در این زمینه بسیار موفق بوده است نه بدلیل تکامل تدریجی سیستم عاملش بلکه بخاطر عقب روی وحشتناک ویندوز. بله درست خواندید: عقب روی. برای مثال در Windows XP گزینه ای در Control Panel وجود دارد به نام Add Remove Programs. این گزینه همان کاری را می کند که از آن انتظار داریم. افزودن و حذف برنامه ها. در ویندوز ویستا اما شاهد تغییر آن به Programs and Features هستیم. بی شک این نامی نیست که یک کاربر مبتدی را به منوی افزودن یا حذف برنامه ها رهنمون سازد!




به عنوان مثالی دیگر: در XP گزینه ای داشتیم بنام Display که همان گونه که انتظار داشتیم تنظیمات صفحه نمایش را انجام می داد. اما در ویستا شما Personalization را بجای آن دارید. چیزی که تنها کاربران حرفه ای ویندوز در اولین نگاه به آن می توانند دامنه کاربرد آن را دریابند. به این اضافه کنید تنظیمات موس را که مشخص نیست چرا به این منو اضافه شده است. حالا بیایید نگاهی به Mac بیندازیم. در مک هنوز هم از همان گزینه های Display و Keyboard and Mouse استفاده می شود. آخرین باری که این منوها تغییر کردند در نسخه 10.2 بود که Mouse و Keyboard با هم ادغام شدند! با این مقایسه ساده می توان نتیجه گرفت تغییرات در ویندوز تنها برای انجام دادن یک تغییر صورت گرفته و نه برای ساده کردن یا افزودن یک قابلیت جدید.



همیشه شنیده ایم که ویندوز در زمینه امنیت (Security) مشکلات عدیده ای دارد. در ویستا اما مایکروسافت تبلیغ زیادی در باره ارتقاء امنیتی سیستم عاملش به مدد User Account Control کرده است. حتی مایکروسافت ادعا کرده UAC همان حلقه گمشده ایست که ویستا را از لحاظ امنیتی به سطح Mac OS X و حتی توزیع های مختلف لینوکس می رساند. اما انگار کمی اغراق شده است. بیایید باز هم مثالی بزنیم:
در سیستم عامل Mac OS X در صورتی که بخواهیم هر گونه تغییری در تنظیمات سیستم بدهیم یا برنامه ای در جایی که دسترسی مستقیم خواندن و نوشتن (Read/Write) نداریم نصب کنیم باید ابتدا هویت خودمان را ثابت کنیم(Authenticate). مثلا اگر بخواهیم برای دسترسی به WiFi آی پی سیستم را تغییر دهیم باید حتما رمز عبور مدیر سیستم (Administrator) را داشته باشیم.



اما عجیب است که چنین کاری در ویستا به راحتی آب خوردن برای هر کسی که پشت سیستم شما نشسته باشد انجام می شود. تنها چیزی که ویستا می پرسد این است که "آیا واقعا می خواهید این تغییر انجام شود؟" !!! در حقیقت UAC ویستا بیشتر به یک سیستم تایید (Confirmation) شبیه است تا یک سیستم اثبات هویت (Authentication).



اما بیایید از جنبه استفاده از سخت افزار به این دو رقیب نگاهی بیندازیم. اینجا با یک تناقض جالب روبرو هستیم. همانگونه که در تاریخچه اپل خواندیم مکینتاش سالها از سخت افزارهای اختصاصی خودش استفاده می کرد٬ مثلا از پردازشگرهای Motorola که معماری X86 نداشتند(PowerPC). اخیرا اما اپل از پردازشگرهای Intel X86 استفاده می کند. با این حال عجیب است که سرعت اجرای برنامه ها و کارکرد سیستم عامل در این نمونه ها از Mac OS بسیار بسیار سریعتر از سیستمهای پی سی مشابه است! همینجا یک نکته جالب هم اضافه می کنم. ظاهرا سرعت اجرای ویندوز و برنامه های تحت ویندوز در رایانه های مک (که در حال حاضر قادر به نصب ویندوز هم هستند) از سرعت آنها روی PC هم بیشتر است!




با دقت به مثالهای فوق می بینید که من تا کنون صحبتی از زیبایی محیط کار Mac OS X به میان نیاورده ام. نکته ای که همواره از سوی کاربران آن تحسین شده است. به عقیده من این مورد می تواند کاملا به سلیقه اشخاص بستگی پیدا کند. اما به نظر من تنها چیزی که می توان در مورد ظاهر گرافیکی Mac گفت این است : جالب است! ساده و در عین حال چشمگیر.
در مورد ساختار گرافیکی مکینتاش٬ طرفداران پروپا قرصش بیان جالبی دارند که شنیدنش بیفایده نیست: اپل بنای سیستم عامل Mac OS X خود را بر روی Unix ساخت: سیستم عاملی که حرفه ای ها معتقدند بی شک پایدارترین و امن ترین سیستم عاملی است که تا کنون توسط بشر ساخته شده است (لینوکس هم بر اساس یونیکس توسعه یافته است). پس از آن بود که تیم توسعه اپل ساختار گرافیکی بینظیری برای این سیستم تازه نوشته شده بنیان گذاردند و آن را به شاهکار مولتی مدیا تبدیل کردند.



کمی پیشتر٬ از زبان مک بازهای حرفه ای در باره پایداری (Stability) بسیار بالای مک به مدد هسته یونیکسی اش صحبت به میان آمد. همه ما در طول استفاده روزمره مان از ویندوز بارها با به اصطلاح "هنگ کردن" سیستم مواجه شده ایم. بسیاری از کاربران ویندوز حداقل روزی یکبار مجبورند بخاطر همین هنگ کردنها سیستم خود را به اصطلاح Restart کنند. در ویندوز وقتی یک برنامه هنگ می کند معمولا کل سیستم عامل از کار می افتد چرا که در این سیستم عامل اجزاء سازنده برنامه ها و سیستم عامل معمولا به هم پیوند خورده اند. مثلا وقتی اینترنت اکسپلورر هنگ می کند خود سیستم عامل هم دچار مشکل جدی می شود.
اما در مک داستان کاملا فرق می کند. برنامه های مک جوری طراحی می شوند که مستقل از هم و مهمتر از همه مسستقل از سیستم عامل عمل می کنند(در عمل معماری سیستم عامل چنین اجازه ای را به برنامه نویسان می دهد). پس اگر برنامه ای دچار اختلال در عملکرد شد بقیه اجزاء سیستم به کار خود ادامه می دهند. بعلاوه گزینه ای در مک هست بنام Force Quit که اجازه می دهد برنامه به آسانی بسته شود. شما می توانید برنامه را بلافاصله دوباره اجرا کنید و برنامه انگار که هرگز مشکلی نداشته به کار خودش ادامه خواهد داد.




یکی از قابلیتهای جالب توجه Mac OS X قابلیت اطمینان (Reliability) سیستم عامل است. باز هم مثالی می زنم: فرض کنید پوشه یک برنامه نصب شده را در ویندوز جابجا کنید. قطعا برنامه برای همیشه از کار خواهد افتاد و احتمالا به نصب مجدد نیاز پیدا خواهد کرد. اما صبر کنید. انگار در مکینتاش قضیه فرق می کند. Mac به قدری باهوش است که با جابجایی یک فایل یا کل فولدر یک برنامه٬ آن برنامه از هم نمی پاشد بلکه میانبرهایش را بر اساس موقعیت جدید بازآرایی می کند! خب٬ بعد از خواندن موارد بالا اگر خدای نکرده مثل من به مکینتاش علاقه مند شده باشید باید بگویم به دنیای مک خوش آمدید. دنیایی که وقت زیادی در آن خواهید گذراند بدون آنکه گذر زمان یا خستگی را احساس کنید. در قسمت بعدی سعی می کنم بیشتر در باره جزییات این سیستم عامل جذاب بنویسم. دنیا را چه دیدید شاید هم راهنمایی برای نصب مکینتاش روی پی سی (Macintosh on PC) بر اساس تجربیات نه چندان زیاد خودم نوشتم. تا آن روز٬ پیش به سوی دنیای شگفت انگیز Macintosh.
ادامه دارد...

[Bad Sector]

در قسمت اول این سری مطالب باهم سفری داشتیم به تاریخچه پیدایش مکینتاش و تحول آن در گذر زمان. سپس در قسمت دوم به بیان گوشه ای از تفاوتهای اجمالی این سیستم عامل جذاب با رقیب سرسختش ویندوز پرداختیم. همچنین گفتیم که با ظهور نسل جدید مکینتاش ها با سی پی یو های Intel این امکان فراهم شد تا بدون داشتن یک مکینتاش واقعی بتوان از لذت کار کردن با این سیستم عامل روی PC بهره مند شد. اگر با خواندن دو قسمت پیشین کنجکاو شده اید تا بدانید چگونه این امر ممکن شده است این مقاله مخصوص شماست.




شاید بتوان به جرات گفت یکی از مهمترین تصمیم گیری های Apple در تاریخ آن٬ تصمیم به استفاده از CPU های X86 اینتل روی Mac Pro و بعدتر روی تمام رایانه های تولیدی اپل بوده است. تصمیمی که در ژانویه 2006 یکی از مهمترین خبرهای دنیای IT شد. در آن زمان یکی از نگرانی های متخصصین رایانه و مک دوستان این بود که با این انتقال اکنون باید منتظر نشست تا اپل سیستم عاملش را برای معماری X86 اینتل مشابه سازی کند اما در کمال تعجب استیو جابز اعلام کرد که از نخستین روزهای شروع بکار روی Mac OS X سیستم عامل به طور همزمان برای PowerPC و Intel برنامه نویسی می شده است که نشان از درایت بالای مدیران اپل دارد.




این تصمیم اپل باعث شد یک کاربر حرفه ای ویندوز با نام مستعار BrazilMac به فکر بیافتد راهی بیابد تا بتوان مک را روی پی سی هم نصب کرد. او بعد ها در مصاحبه ای با یک مجله اینترنتی گفت:
ماجرا از سال 2004 شروع شد. زمانی که من از آمریکا به برزیل برگشتم و در یک شرکت به عنوان متخصص IT و توسعه دهنده وب مشغول بکار شدم. آن زمان تازه یک لپ تاپ عالی خریده بودم که ویندوز داشت. باید بگویم آن موقع از Mac بدم می آمد و به آن به چشم محصولی بزک شده و گران قیمت نگاه می کردم. البته من از آن دسته افرادی بودم که دائما در حال اکتشاف و امتحانند. روزی که مشغول ورق زدن مجله ای بودم به مقاله ای رسیدم که در آن یک نفر ادعا می کرد می توان مک را روی پی سی نصب کرد. درست همان زمانی بود که اپل تازه اعلام کرده بود از سی پی یو های اینتل استفاده می کند.
مقاله مرا مجاب کرد دست به این کار بزنم و نخستین گام خرید یک دی وی دی از سیستم عامل مک در آن زمان یعنی Mac Tiger بود. اما برای من که فقط با ویندوز کار کرده بودم واقعا مشکل بود سر از مک در بیاورم. تلاشهای من روی لپ تاپم جواب نداد. اما نا امید نشدم.
در اواسط سال 2006 به لندن مهاجرت کردم و به همین کار با جدیت بیشتری ادامه دادم. در آن زمان توانستم مک را روی چند لپ تاپ نصب کنم اما غالبا مشکلات کوچک و بزرگی رخ می داد. مثلا کارت صدا کار نمی کرد یا Video Acceleration مشکل داشت. هر چند نا امید کننده بود اما مصمم بودم این کار را به انجام برسانم. و سرانجام یک روز این رویا به حقیقت پیوست! توانستم مک را روی یک لپ تاپ Dell Inspiron با تمام امکانات و بدون هیچ مشکلی نصب کنم. بسیار خوشحال بودم.
چند ماه بعد سروکله Leopard پیدا شد. نمی دانستم لئوپارد هم نصب خواهد شد یا نه؟ به هرحال نسخه های بتای اولیه نشان داد که این نسخه حتی ممکن است بهتر روی پی سی جواب دهد. نسخه نهایی لئوپارد سه روز پیش از عرضه رسمی آن توسط اپل روی سایتهای تورنت قرار گرفت. تعداد زیادی آن را دانلود کردند از جمله خودم. اما در کمال تعجب دیدیم که این نسخه روی پی سی نصب نمی شود! همه کلافه و گیج شده بودند.
اما سرانجام با کمک چند نفر دیگر توانستم اسکریپتی بر اساس کرنل کرک شده لئوپارد (که در دسترس همگان نبود) بنویسم و آن را به همراه یک راهنما روی اینترنت منتشر کردم. بعد از آن بود که در کمال تعجب نامم را همه جا دیدم. روز اول فقط می خواستم قدری کنجکاوی کرده باشم و شاید به چند نفر کمکی کنم. اما انگار دیگر معروف شده ام!




BrazilMac ادامه می دهد:
اما چرا Mac OS ؟ اگر به ویندوز عادت کرده باشید مانند این است که همیشه داخل خانه ای بمانید و هرگز دنیای پیرامون خود را ندیده باشید. وقتی پایتان را بیرون خانه بگذارید همه چیز شگفت انگیز و زیباست. مک دقیقا همینطور است. احساس می کنید به کامپیوتر چسبانده شده اید. همه چیز با شکوه است: اینترفیس سیستم عامل٬ پایداری اش و ... . کمی که با مک کار کنید دلتان نمی خواهد باز به ویندوز برگردید. نکته دیگری که باعث علاقه ام به آن است این است که شما سیستمی خواهید داشت که حتی بهتر از Mac Pro عمل خواهد کرد. شما می توانید سیستمی جمع و جور کنید با قیمتی به مراتب پایین تر از Mac Pro و با نصب مک روی آن به کارایی برابر با گرانترین رایانه های مکینتاش دست بیابید. هرچند خیلی از کاربران کامپیوترهای مک این مساله را انکار می کنند اما این حقیقت محض است. رایانه من از پردازنده e4300 Core Duo بهره می برد که آن را تا 3.4GHz ارتقاء داده ام (به اصطلاح Overclock شده است). شما چطور می خواهید یک Mac با پردازنده 3.4GHz داشته باشید؟ قیمت آن بسیار بسیار بالاست. همچنین من یک رم 1066MHz DDR2 روی سیستمم دارم. چطور چنین رمی روی یک مک واقعی پیدا می کنید؟



خب٬ بعد از خواندن این مصاحبه جالب که اندکی هم قدیمی شده ست باید بگویم امروزه نصب کردن یک Mac OS بر روی PC بسیار راحت تر شده است. در گذشته نیاز بود تا علاوه بر دی وی دی اریژینال مک انواع Patch های مورد نیاز را هم جداگانه می داشتید و اعمال می کردید تا بتوانید از این سیستم عامل به صورت قابل قبولی روی رایانه تان بهره ببرید. امروز اما گروههای زیادی در دنیا روی پروژه هایی کار می کنند که هدفشان ارائه دی وی دی های پچ شده و آماده به مصرف از Mac OS روی پی سی است.
این گروهها محصولات خودشان یعنی Mac OS های قابل نصب روی PC را با نامهایی چون iATKOS٬ Kalyway٬ Leo4all و غیره بیرون می دهند. این نسخه ها با بروز شدن سیستم عامل مک توسط اپل٬ توسط توسعه دهندگانشان بروز می شوند یعنی ورژن جدیدی از آنها به بازار عرضه می شود. به طور کلی از این پروژه ها به OSx86 یاد می شود چرا که سعی می کنند نسخه دهم Mac OS را روی رایانه های با معماری X86 قابل نصب سازند. به کامپیوتر هایی که به این شیوه دارای سیستم عامل مک می شوند گاهی هکینتاش (Hackintosh) هم می گویند. عملکرد این دی وی دی ها به این نحو است که سیستم بررسی سخت افزار سیستم عامل را که در ابتدای نصب ٬ اصیل بودن سخت افزارهای رایانه را چک می کند طوری فریب می دهند که سیستم عامل فکر کند با یک رایانه مکینتاش طرف است! بعد از آن همه چیز توسط اپل آماده شده است!



باید توجه داشت بعد از ارتقاء سیستم عامل مک به Mac OS X 10.5 یا همان Leopard تنها پی سی های پیشرفته تر توانایی استفاده از تمامی امکانات مک را دارند. این پی سی ها باید دارای سی پی یو هایی باشند که از معماری SSE2 و یا مدل پیشرفته تر آن یعنی SSE3 پستیبانی کنند. تعدادی از این سی پی یو ها عبارتند از:

AMD K8-based CPUs (Athlon 64, Sempron 64, Turion 64, etc)
Intel NetBurst-based CPUs (Pentium 4, Xeon, Celeron, Celeron D, etc) 
Intel Pentium M and Celeron M 
Intel Core-based CPUs (Core Duo, Core Solo, etc) 
Intel Core 2-based CPUs (Core 2 Duo, Core 2 Quad, etc)

در قسمت بعدی با هم مراحل گام به گام نصب Mac OS X را روی PC دنبال می کنیم. سعی خواهد شد این آموزش بصورت تصویری و ساده جهت استفاده دوستان منتشر شود.
ادامه دارد...

[Bad Sector]

در ادامه سلسله مطالب مطرح شده در رابطه با مکینتاش و آشنایی مختصری که در قسمت اول و دوم با تاریخچه و قابلیتهای آن بدست آوردیم٬ احتمالا عده ای از شما علاقمند شده اید تا این سیستم عامل را تست کنید و از نزدیک با قابلیت های آن آشنا شوید. همانطور که در قسمت سوم گفته شد این امکان فراهم شده تا به آسانی Mac OS X را روی رایانه هایی غیر از مک هم نصب کرد(اینتل یا AMD). در این قسمت روش نصب سیستم عامل Mac OS نسخه Leopard را روی پی سی های دارای سی پی یوی Intel باهم دنبال می کنیم.




از آنجا که خیلی از ما دوست نداریم در ابتدای کار دست از ویندوز دلبندمان بکشیم٬ این آموزش روی Dual Boot شدن سیستم تکیه خواهد کرد٬ البته شاید نتوان آن را یک Dual Boot واقعی نامید چرا که در پایان اگر همه چیز با موفقیت پیش برود شما سیستمی خواهید داشت که دو سیستم عامل خواهد داشت: یکی ویندوز (ویستا یا ایکس پی) و دیگری لئوپارد. در صورتی که دی وی دی مک را داخل درایو نوری دستگاه بگذارید سیستمتان وارد مکینتاش خواهد شد و در صورتی که دی وی دی داخل DVD-Rom نباشد بدون معطلی وارد ویندوز خواهید شد! البته بعد از بوت شدن مک دیگر نیازی به دی وی دی نیست.
توجه: راههایی برای اضافه شدن گزینه Mac OS X در Boot Loader اولیه سیستم وجود دارد که مشکلتر است. البته بالشخصه ترجیح هم می دهم که گزینه مک از لیست سیستم عاملهای رایانه ام پنهان بماند مگر در مواقع لزوم!
مواد لازم:
1- یک دستگاه رایانه دارای CPU ای که از SSE2 و یا بهتر از آن SSE3 پشتیبانی کند. برای فهمیدن اینکه CPU شما از SSE2 و SSE3 پشتیبانی می کند یا نه می توانید از این برنامه کوچولو استفاده کنید.( این برنامه نیاز به نصب ندارد. بعد از خارج کردن آن از حالت فشرده آن را اجرا کنید. حالا در تب CPU در قسمت Instructions نگاه کنید).
2- هارد درایو SATA با فضای کافی برای نصب مک حدودا 6 گیگابایت فضا نیاز دارید. برای اطمینان هاردتان باید حداقل 15 گیگابایت فضای خالی داشته باشد.
3- دی وی دی مکینتاش پچ شده برای Intel یا AMD که از قسمت فروشگاه کوچک همین سایت قابل تهیه است (این راهنما بر اساس نسخه iATKOS 1.0i نوشته شده است اما با تمام نسخه های موجود مانند Leo4all٬ Kalyway و iATKOS V2 هم تست شده و مراحل دقیقا همینطور است).
4- دی وی دی Bootable ویندوز ویستا (جهت استفاده در موارد ضروری!). این راهنما مراحل نصب را روی سیستمی که ویندوز ویستا روی درایو C آن نصب شده نشان می دهد. مراحل نصب روی ویندوز XP نباید تفاوت چندانی داشته باشد.
5- DVD-Rom
هشدار: این راهنما صرفا به منظور آشنایی شما با مراحل نصب سیستم عامل مکینتاش نسخه لئوپارد بر روی پی سی نوشته شده است. سایت Writeage هیچ مسئولیتی در قبال از بین رفتن اطلاعات موجود روی سیستم شما نخواهد داشت. هرچند خودم بارها به همین روش لئوپارد را روی سیستمهای مختلف بدون از بین رفتن حتی یک بایت اطلاعات گرانبهای هارد نصب کرده ام تضمین نمی کنم در حین کار هارد شما به طور کامل پاک نشود! پس با احتیاط عمل کنید و از اطلاعاتتان نسخه پشتیبان داشته باشد.
روش کار:
1- در ویندوز ویستا روی دکمه Start و سپس Run کلیک کنید. حالا تایپ کنید:

compmgmt.msc

و دکمه Enter را بزنید.




2- سمت چپ روی disk management کلیک کنید.



3- حالا درایوی را که فضای آزاد دارد و می خواهید مک را روی قسمتی از آن نصب کنید انتخاب کنید. روی آن کلیک راست کرده و shrink volume را انتخاب کنید.




4- مطمئن شوید مقداری که از پارتیشن کم می کنید حداقل 15 گیگابایت فضای خالی به شما می دهد. اگر هاردتان خالی بود اما نتوانستید آن را 15 گیگابایت کوچک کنید مراحل زیر را دنبال کنید:

control panel --> system and maintenance

روی Administrative tools و بعد روی Defragment your hard drive کلیک کنید. حالا defragment now را انتخاب کنید و منتظر بمانید (ممکن است چند ساعتی طول بکشد). بعد از اتمام کار سیستمان را Restart کنید و دوباره شروع کنید.




5- حالا شما 15 گیگابایت فضای به اصطلاح unnalocated به صورت یک پارتیشن جداگانه خواهید داشت. حالا روی آن کلیک راست کنید و New simple volume را انتخاب کنید. و مرتب Next را بزنید تا به مرحله انتخاب نام برای پارتیشن جدید برسید. اسمی برای پارتیشن انتخاب کنید که یادتان بماند.
توجه: از قرار دادن فاصله در اسم پارتیشن خودداری کنید. می توانید از این نامها استفاده کنید: MacOS - MacLeopard- MacOSXLeopard و غیره.
File System را روی NTFS دست نخورده بگذارید. گزینه Perform a qucik format را تیک بزنید و Next را کلیک کنید و دست آخر Finish.



6- اگر سیستمتان طوری تنظیم نشده که در صورت وجود سی دی یا دی وی دی ابتدا از طریق آن بوت شود قبل از شروع این مرحله باید Bios سیستمتان را طوری تنظیم کنید که از سی دی بوت شود. برای اینکار می توانید از این راهنما استفاده کنید.

حالا دی وی دی لئوپارد را داخل دستگاه گذاشته و سیستم را Restart کنید. در این صورت یک شمارنده به صورت معکوس شروع به شمردن می کند. در زمان شمارش کلید F8 صفحه کلیدتان را بفشارید. حالا تایپ کنید:

-v

دقت کنید که خط فاصله باید حتما قبل از v تایپ شود.
در این لحظه مقدار زیادی متن٬ به ترتیب از جلو چشمانتان عبور می کنند. ممکن است بعضی جاها اشکالاتی هم به صورت Error دیده شود که معمولا مهم نیستند. در این مرحله همانطور که اینجا توضیح دادم این گونه به سیستم عامل القاء می شود که با یک کامپیوتر مکینتاش طرف است!
این مرحله معمولا 5 دقیقه (بیشتر یا کمتر) طول می کشد تا به منویی مانند شکل زیر برسید. در صورتی که در هر مرحله به مدت طولانی متوقف ماندید (به اصطلاح سیستم فریز شد) ممکن است یکی از سخت افزارهای شما ناسازگاری جدی با مک داشته باشد. اما ناامید نشوید چون معمولا راهی وجود دارد.
7- حالا روی علامت <-- کلیک کنید تا مقدمات نصب آماده شود.






8- کمی صبر کنید تا منوی بالای صفحه به طور کامل پدیدار شود. از منوی بالا گزینه Utilities گزینه Disk Utility را انتخاب کنید. کمی صبر کنید تا لود شود.





9- در منوی سمت چپ لیستی از پارتیشن های موجود در هاردتان را می بینید. معمولا در این مرحله همه درایوها به رنگ خاکستری کمرنگ هستند که نشانه ناسازگاری فرمت آنها با فایل بندی مک است. با دقت درایوی را که در مرحله 4 در ویندوز درست کردید را انتخاب کنید. درسمت راست روی گزینه Erase کلیک کنید. حالا سه گزینه در پایین می بینید:
Erase free space ٬ Security options و Erase
روی Securitiy options کلیک کرده و Zero out data را انتخاب کنید. حالا به ترتیب apply/next/finish/done.
حالا روی Erase free space کلیک کرده و دوباره Zero out data را انتخاب کنید و دوباره apply/next/finish/done.
در این لحظه سیستم شروع به پاک کردن پارتیشن مربوطه می کند که ممکن است تا 15 دقیقه طول بکشد.




بعد از پایان این پروسه٬ در بالای منو٬ نامی برای پارتیشن انتخاب کنید. مثلا Mac OS X Leopard و از منوی باز شو هم گزینه Mac journaled Extended را انتخاب کنید. حالا روی Erase کلیک کنید و مجددا تایید نمایید.
بعد از پایان مرحله با کلیک روی دایره قرمز رنگ بالای منو از Disk Utility خارج شوید. 10- در این مرحله از قسمت بالا منوی Utilities گزینه Terminal را انتخاب کنید. صفحه ای سیاه شامل خط فرمان ظاهر می شود.
11- در این ترمینال تایپ کنید:

diskutil list

و Enter کنید. به فاصله بین دو کلمه دقت نمایید.
حالا لیستی از اطلاعات مربوط به هارد شما به نمایش در می آید. اطلاعاتی که جلوی پارتیشن مک شما نوشته شده را جایی یادداشت کنید (دنبال چیزی مثل disk0s2 بگردید). حتما این قسمت را انجام دهید و اطلاعات آن را روی یک تکه کاغذ یادداشت کنید و نگه دارید. بعد از نصب لئوپارد برای بوت شدن سیستم عامل به آن نیاز خواهید داشت.
12- از ترمینال خارج شوید.
13- حالا به منوی خوش آمد گویی اولیه سیستم باز می گردید. روی Continue کلیک کرده و با قوانین موافقت کنید.






14- حالا جایی را که می خواهید Mac OS X نصب شود با کلیک روی آن انتخاب کنید (معمولا فقط همان پارتیشنی که قبلا آماده کردیم فعال است اما باز هم دقت کنید تا اشتباها جای دیگری را انتخاب نکنید).




15- با زدن دکمه Next و رفتن به صفحه بعد با یکی از چالش بر انگیز ترین قسمتهای نصب مواجهیم. روی Customize (در بعضی نسخه ها Options) کلیک کنید. لیستی از امکاناتی که گروه Patch کننده مک در اختیارتان نهاده نمایان می شود. این امکانات در نسخه های مختلف (Leo4all٬ Kalyway ٬ iATKOS) متفاوت است.




سعی کنید کمترین تغییرات نسبت به پیشفرض سیستم انتخاب شود. اگر دی وی دی شما هریک از گزینه های زیر را دارد آنها را انتخاب کنید:
Chose EFI Emulation
Intel Speedstep توجه: اگر در قسمت درایورها مثلا صدا٬ شبکه یا گرافیک مدل مربوط به سیستم خودتان را دیدید آن را انتخاب کنید. در غیر این صورت و یا اگر شک دارید هیچ گزینه ای را تیک نزنید.در بسیاری از موارد خود بخود شناخته خواهند شد. اما اگر گزینه ای را به اشتباه انتخاب کنید ممکن است نصب سیستم عامل به شکست بیانجامد.
توجه 2: دقت داشته باشید که هر DVD گزینه های اختصاصی خودش را دارد که گاه کمک بزرگی در نصب آسانتر و کارآیی بهتر سیستم خواهند بود. اگر به مشکلی برخوردید برای دانستن تک تک گزینه ها و عملکردشان به انجمن های اختصاصی هکینتاش که در انتهای آموزش به آنها اشاره کرده ام مراجعه کنید.
16- بعد از اتمام کار٬ روی Continue و Done کلیک کنید. ابتدا سیستم شروع به چک کردن DVD شما می کند. اگر یکبار سالم بودن دی وی دی شما چک شد برای دفعات بعد می توانید Skip را بزنید.
17- از اینجا مراحل نصب لئوپارد شروع می شود که بین 20 تا 30 دقیقه بطول می انجامد. در پایان با پنجره ای به شکل زیر روبرو خواهید شد. روی دکمه Restart کلیک کنید.






18- در حالی که دی وی دی لئوپارد داخل درایو قرار دارد بعد از Reboot شدن باز هم با یک شمارنده معکوس مانند مرحله 6 مواجه خواهید شد. F8 را بزنید و اینبار تایپ کنید:

-s

بعد از دیدن چند خط متن دوباره به خط فرمان می رسید. حالا باید از اطلاعات مرحله 11 که روی کاغذ تایپ کرده اید استفاده کنید. برای این منظور در خط فرمان تایپ کنید:

rd=disk0s5

دقت کنید که بعد از rd شما باید اطلاعات مخصوص به خودتان را یادداشت کنید. با این کار شما به سیستم می گویید برای یافتن اطلاعات مربوط به Boot و سیستم عامل در کدام پارتیشن دیسک جستجو کند. اگر اطلاعات را درست وارد کرده باشید بعد از مدت کوتاهی وارد محیط گرافیکی سیستم عامل مک خواهید شد. اما اگر احتمالا نشدید باز هم نا امید نشوید. همیشه راهی هست!
19- در ابتدای ورودتان به مک در بیشتر موارد با یک انیمیشن خوشامد گویی مواجه می شوید. اگر این انیمیشن صدا هم داشته باشد باید به شما بگویم خیلی خوش شانسید چون بدون درد و خونریزی Mac کارت صدای شما را هم شناخته است! حالا باید به تعدادی سوال پاسخ دهید. چون این سوالات معمولی است از شرح آنها می گذرم. فقط ممکن است در یکی از آنها دچار مشکل شوید که در مرحله بعد به آن می پردازم.
20- در بعضی مواقع در منوی Do you already own a mac اگر گزینه منطقی Do not transfer را انتخاب کنید سیستم دچار لوپ (برگشت بینهایت به مرحله قبل) می شود. در صورتی که دچار این مشکل شدید در قسمت نظرات بنویسید تا راهنماییتان کنم.





21- خب اگر بدون مشکل Mac OS X را نصب کرده اید به شما تبریک می گویم. حالا وقت آن رسیده ببینیم چه بلایی سر ویندوز ویستا (یا ایکس پی) تان آمده ! پس سیستم را Restart کنید و دی وی دی لئوپارد را هم درآورید. حالا اگر باز هم خوش شانس باشید بدون مشکل ویندوزتان لود خواهد شد. اما اگر با پیغامی مانند اینکه فایل winload.exe خراب شده روبرو شدید دست و پایتان را گم نکنید. دی وی دی Bootable ویستا را داخل درایو بگذارید و سیستم را Restart کنید. بگذارید رایانه از دی وی دی بوت شود. بعد از مدتی به پنجره ای مانند این می رسید:



22- دکمه Next را بزنید تا به پنجره زیر برسید. در قسمت پایین سمت چپ روی گزینه Repair your computer کلیک کنید.در این لحظه ممکن است اسم ویندوز موجود در سیستمتان را در لیست سیستم عاملها ببینید یا نبینید. مهم نیست. روی Repair and Restart کلیک کنید. در صورتی که بعد از Restart بازهم نتوانستید وارد ویندوزتان شوید مراحل زیر را انجام دهید.




23- دی وی دی لئوپارد را داخل درایو بگذارید و سیستم را مجددا بوت کنید. روی F8 کلیک کنید و در خط فرمان تایپ کنید:

-s

بعد از اینکه دوباره به خط فرمان رسیدید به ترتیب بعد از وارد کردن هر خط فرمان زیر کلید Enter را بزنید.

  
fdisk -e /dev/rdisk0
flag 1
update
write
quit
reboot

24- حالا مجددا دی وی دی لئوپارد را خارج کنید و ببینید آیا می توانید وارد ویندوز شوید یا نه. در صورتی که باز هم مشکل داشتید دوباره مراحل 21 و 22 را انجام دهید.
توجه: در صورتی که توانستید از روی این راهنما Mac OS X را روی پی سی خودتان نصب کنید و نیاز به هرگونه راهنمایی در زمینه استفاده از سیستم عامل٬ یافتن درایورهای مختلف٬ یافتن برنامه های مخصوص مکینتاش و هر نوع کمک دیگری داشتید می توانید با عضویت در انجمن های زیر کمک های خوبی دریافت کنید:

Uphuck Forums
InsanelyMac Forums
OSX86 Wiki

پایان

منبع

[mohammad.persia]

لینکی برای دانلود سیستم عامل ئشز به صورت live کسی سراغ نداره
خیلی دنبالش گشتم

[Bad Sector]

لینکی برای دانلود سیستم عامل ئشز به صورت live کسی سراغ نداره
خیلی دنبالش گشتم

لينكشو براتون گذاشتم . مي تونين دانلود كنين .

لينك سايت

[mohammad.persia]

خیلی ممنونم از شما