دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: غیرممکن

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    برق الکترونیک
    نوشته ها
    935
    ارسال تشکر
    10,457
    دریافت تشکر: 3,396
    قدرت امتیاز دهی
    418
    Array

    پیش فرض غیرممکن

    غیرممکن

    آن روز صبح آقا معلم نتوانست زود برخیزد . شب پیش تا صبح روی ورقه ها ص و غ گذاشته بود . شیطان ولگردانه و بیخیال وارد اتاق آقا معلم شد و جامه خاکستری رنگ معلم را پوشید و گفت : خب ! حالا دیگر من خود آقا معلم هستم .

    شیطان در کلاس را باز کرد .مبصر برپا داد . همه برخاستند . شیطان حضور و غیاب کرد .شیطان موذیانه به همه نگاهی کرد وسپس به پسرک موسیاه اشاره ای کرد و گفت : تو آقا پسر فعل ترکیبی بدبخت بودن رادر هر سه زمان گذشته ، حال ساده و آینده صرف کن !

    پسرک موسیاه آهسته برخاست . پسرک گفت: من بدبخت بودم ، توبدبخت بودی ، ......... . من بدبخت هستم ، تو بدبخت هستی ...... . و ساکت شد . شیطان لبخندی زد و گفت : ادامه بده . بدبخت بودن را ببر به زمان آینده .

    پسرک گفت : نمی توانم . شیطان گفت : خیلی آسان است .پسرک جواب داد: نمی توانم . شیطان گفت : صفر . بنشین . حالا تو پسر جان . و اشاره کرد به دیگری . تو بدبخت بودن را در زمان آینده صرف کن .

    پسر گفت : آقا این را هیچوقت به ما یاد نداده اند . شیطان برافروخته شد . یکی از شاگردان ته کلاس گفت : آقا این فعل اصلا در زمان آینده صرف نمی شود .شیطان لرزید. باصدایی گرفته گفت: همه شما را فلک می کنم . یا بگویید یا می گویم ترکه تر بیاورند.به طرف در کلاس رفت .دوباره به پسرک موسیاه گفت : فقط یک بار . پسرک گفت : غیر ممکن است .

    آقا معلم یعنی خود آقا معلم بیدار شد . آیینه موجدار ناصاف به او گفت : شیطان به بالینت آمده بود ولباس تورا پوشید و ..... . دل معلم لرزید . تمام مسیر را دوید .بجه ها یکباره دیدند که آقا معلم جلوی در نیمه باز کلاس ایستاده است .و دیگر از شیطان خبری نبود .ولی شیطان پنهان از دید دانش آموزان به آقا معلم لبخندی زد . معلم با هراس پرسید : با بچه های من چه کردی ؟ شیطان گفت : وادارشان می کردم بدبخت بودن را در زمان آینده صرف کنند . معلم گفت : شکست خوردی ، نه ؟ من به آنها یاد داده ام که هرگز این کار را نکنند . برای زمان آینده افعال بهتری وجود دارد .حالا دیگر از دانش آموزانم مطمئن هستم که بی شک ، آینده را با افعالی که دوست دارند پر خواهند کرد . .... کلاس مرا ترک کن .برو بیرون ..... . شیطان با صدای بلند خندید و بیرون رفت .

    اما ماجرا از چشم بچه ها که شیطان را نمی دیدند اینطور اتفاق افتاد . آقا معلم در را باز کرد .مبصر تصور کرد باید برود و ترکه تر را بیاورد . معلم تشکر سردی کرد و زیر لب گفت : با بچه های من چه کردی ؟ سپس آرام شد خیلی آرام . لبخندی زد و زیر لب ادامه داد: بله شیطان من به آنها یاد داده ام که ..... .

    معلم آهسته به سوی میز برگشت وگفت: خب . بچه های من این فقط برای امتحان کردن شما بود . می ترسیدم یک بار شما را وادار به کاری کنند که دوست ندارید . من از همه شما متشکرم ، خیلی متشکرم .زنگ خورد و بچه ها برای آقا معلم کف زدند



  2. کاربرانی که از پست مفید Only Math سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بزرگترین عملیات راهبردی نیروی هوایی ارتش
    توسط N I M A در انجمن سایر موضوعات صنایع هوایی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 6th April 2010, 10:39 AM
  2. مسير پرچالش يارانه‌ها در مجلس
    توسط Victor007 در انجمن اخبار اقتصادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th December 2009, 12:53 PM
  3. داستان: هیچ چیز غیرممکن نیست !
    توسط AvAstiN در انجمن روانشناسی موفقیت
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 23rd August 2009, 11:54 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th May 2009, 01:01 AM
  5. خبر: مسی:ماموریت غیرممکن در لاپاس
    توسط FIREBOY در انجمن اخبار دنیای فوتبال
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd April 2009, 06:38 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •