دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: تفاوتهاي رمان نوولت وداستان بلند

  1. #1
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile تفاوتهاي رمان نوولت وداستان بلند

    نخست به‏طور خيلى خلاصه به داستان کوتاه (Short Story) بپردازيم كه اساسا يك رويداد را روايت مى‏كند. اين رويداد معمولاً ماجرايى است كه براى يك فرد (يا حداكثر دو يا سه فرد) اتفاق مى‏افتد. رويداد مستقيماً به فرد اصلى برمى‏گردد كه در مركز داستان است؛ يا فردهاى احتمالى دوم و سوم. از اين منظر داستان كوتاه « وضعيت‏ساز» است و از تلاقى شخصيت، با مكان و زمان محدود (يا به‏عمد محدوده‏شده) و يك رويداد شكل مى‏گيرد. زمان درونى اثر كوتاه است حتى اگر زمان كيهانى آن طولانى باشد. درحالى‏كه رمان (Novel) تلاقى‏گاه متعدد شخصيت‏ها، رويدادها و زمان و مكان‏هاى مختلف است، پس «جهان‏ساز» است و به طرح مسائل معرفت‏شناختى و هستى‏شناختى مى‏پردازد.

    اگر ماجراى داستان كوتاه ساير شخصيت‏ها را هم پوشش دهد، و روايت ابعاد دراماتيك به خود گيرد، با رمان كوتاه (Short Novel) روبه‏ور هستيم. رمان كوتاه نه با يك فرد و يك رويداد كه با شمارى از افراد و تصويرى كلى سر و كار دارد و زمان درونى بيشترى را در بر مى‏گيرد؛ پس مانند رمان با مسائل معرفت‏شناختى و هستى‏شناختى پيوند مى‏خورد.

    نوولت يا نوولا (Noveletto)از حيث درون‏مايه به داستان كوتاه و از لحاظ طول (ميزان كلمات) به رمان كوتاه نزديك است. شايد بتوان آن را داستان كوتاه بلند (Long Short Story) خواند. نوولت خاصيت تك‏رويدادى خود را از داستان كوتاه و تعداد كلمات را از رمان كوتاه مى‏گيرد.

    اين بحث جالب كه به‏دليل قرار دادن متن در اين يا مقوله از جوايز ادبى نقش مهمى ايفا مى‏كند، تا اين زمان چندان كه بايد و شايد در جامعه ادبى باز نشده است. زيرا هنوز در كشور ما و حتى كتاب‏هاى مقدماتى نظريه ادبى در اروپا و آمريكا و كانادا ساده‏ترين ملاك همان تعداد كلمات است. ما به اتكاى آخرين نظريه‏هاى ادبى جهان، خود را از قيد و بند سطر و صفحه خلاص كرده‏ايم. مثالى بزنم: فرض كنيم متنى با فونت زر 13 و فاصله سطر 7/. سانتى‏متر تايپ مى‏شود و پانزده صفحه مى‏گردد. حال اگر همين متن را با فونت بدر 16 و فاصله سطر يك سانتى‏متر تايپ كنيد، مى‏شود بيست و چهار صفحه؛ يعنى 6/1 برابر. به‏زبان ديگر شصت (60) درصد افزايش مى‏يابد. پس به‏راحتى مى‏توان با تعداد كلمات و صفحات بازى كرد. با چنين انعطافى، ديگر صحبت از تعداد كلمه چندان درست نيست و بهتر است بر مؤلفه‏هاى ديگرى تكيه كرد كه در زير به شكا سر فصل به آنها مى‏پردازم:

    تفاوت‏هاى اساسى داستان بلند، نوولت و رمان از نظر ساختار پلات و ساختار داستان




    توضيح: در متن زير هر جا داستان كوتاه ديده شد، منظور همان داستان كوتاه بلند يا به اختصار داستان بلند است و هر جا رمان ديده شد، مقصود همان رمان كوتاه است.

    1 - خرده‏روايت‏ها:
    در داستان كوتاه، كه از منظرى خود يك خرده‏روايت است، امكان آوردن خرده‏روايت‏هاى ديگر معنا ندارد، درحالى‏كه نوولت مى‏تواند چند و رمان مى‏تواند چندين و چند خرده‏روايت را در برگيرد و حتى به اتكاى آنها از نظر ساختارى و معنايى تكميل گردد.

    2 - جزئى‏نگرى يا ساختار جزئيات:
    از جزئى‏نگرى كه در اين زمانه به دليل ميليون‏ها عامل منسوخ شده است، صرف‏نظر مى‏كنم و صرفاً به ساختار جزئيات مى‏پردازم. ساختار جزئيات، از كنار هم گذاشتن جزئيات منفرد و مجرا و پراكنده پديد مى‏آيد و در مجموع مى‏تواند چنان تصويرى از فضا يا اعمال روزمره شخصيت‏ها يا روابط شخصيت‏ها به دست دهد كه نويسنده بدون زياده‏گويى يا بازگشت به گذشته اين يا آن وجه را بسازد. ساختار جزئيات در داستان‏هاى كوتاه امروزى بسيار فشرده و در نوولت كمى بازتر و بيشتر و در رمان وسيع‏تر است اما در مقايسه با رمان‏هاى كلاسيك و حتى مدرن (وُلف، پروست، فاكنر و...) بازهم فشرده‏تر است ؛ چون بسيارى از عناصر جزئيات ، امروزه جزو اطلاعات پايه بشر درآمده است. مگر آن وجوهى كه نويسنده بخواهد از بيان آن نتيجه خاصى بگيرد.

    3 - ديالوگ (درباره موضوع‏هاى مشخص و انتزاعى):
    گرچه داستان‏هاى كوتاهى نوشته شده ا‏ست كه اساساً از ديالوگ تشكيل شده‏اند، اما در حالت كلى در داستان كوتاه بايد سعى شود بار معنايى هر ديالوگى در مقايسه با تعداد كلمات آن بالا باشد؛ طورى‏كه خود اين ديالوگ‏ها از عوامل پيش‏برنده روايت باشند. نتوان يكى از آن‏ها را حذف يا ديالوگ ديگرى بر آنها افزود. اين دقت و محدوديت و حساسيت در نوولت و رمان كمتر مى‏شود اما نه به اين معنا كه ديالوگ‏ها فقط گفته‏هاى شخصيت‏ها باشند و نه جزو اركان داستان و پلات آن. نكته مهم اين‏كه انگيزه كه هم در داستان كوتاه و هم در نوولت و رمان فصل مشترك پلات و داستان است، بعضاً با همين ديالوگ‏ها ساخته مى‏شود، بنابراين نمى‏توان آن‏ها را در حد حرف زدن تلقى كرد. در مورد مسائل كلى نيز كه تحت عنوان مسائل انتزاعى آمده است، بايد دقت كرد كه اولاً اين بحث‏ها فقط براى پر كردن صفحه نباشد و تداوم آنها را در كنش و واكنش و ديالوگ‏ها و نيز منولوگ‏هاى شخصيت‏ها ببينيم. ثانياً حجم محدودى از داستان نوولت و رمان به آنها احتصاص پيدا كند و كار به جايى نكشد كه خواننده، خود را با يك رساله تجريدى روبه‏رو ببيند.


    منبع:تبيان

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  2. #2
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : تفاوتهاي رمان نوولت وداستان بلند

    مختصري توضيح درباره ي رمان نوولت به همراه برشماري سه تفاوت ميان رمان نوولت و داستان بلند در قسمت نخست ارائه شد و در اين قسمت به برشماري شش تفاوت ديگر بين اين دو مقوله مي پردازيم...

    4- تك‏گويى (از نوع درونى مستقيم و غيرمسقيم، خودگويى، و توصيف داناى كل):


    تك‏گويى از هر نوعى مى‏تواند در داستان كوتاه و نوولت و رمان اتفاق بيفتد و بى شك خواننده تا اين زمان به هر سه مورد برخورد كرده است. اما در حالى‏كه حجم تك‏گويى رمان مى‏تواند در حد جنايت و مكافات داستايفسكى باشد، در نوولت‏ها خيلى كمتر است ، در داستان كوتاه باز هم كمتر. تك‏گويى رمان ممكن است چند وجهى باشد و مسائل متعددى را مطرح سازد، حال آن‏كه تك‏گويى نوولت بيشتر به موضوع‏هاى فردى محدود مى‏شود و از دايره معينى خارج نمى‏شود. حوزه تك‏گويى داستان كوتاه از اين هم محدودتر است و ممكن است در چند جمله اختصار يابد. يكى از نكات ضعف بعضى از داستان‏هاى كوتاه ايران و جهان، خيمه زدن تك گويى بر كل داستان كوتاه است؛ طورى كه خواننده فرهيخته نيز رشته كلام داستان را از ياد مى‏برد.

    5 - قرينه‏سازى:


    گرچه در داستان كوتاه نيز امكان قرينه‏سازى شخصيت يا يك و حتى دو - سه كنش وجود دارد، اما قرينه‏سازى وسيع و همه‏جانبه رويدادها و شخصيت‏ها، چه از نوع متقارن و چه از نوع متضاد فقط در رمان امكان‏پذير است. نوولت از اين بابت با محدويت روبه‏رو است و نمى‏تواند در مقياس رمان از قرينه‏سازى برخوردار شود؛ چون هم حجم روايت را افزايش مى‏دهد و هم از كانون اصلى دور مى‏افتد.

    6 - شخصيت‏پردازى:


    در داستان كوتاه و بلند الگوى روانشناسى شخصيت‏ها از پيش طرح‏ريزى شده است، لذا شخصيت‏پردازى به مفهوم عادى آن معنايى ندارد. از سوى ديگر تغيير و تحول شخصيت نيز بدون محمل است و فقط در حد تغيير نگاه و رفتار شخصيت است و نه منش و بنيان‏هاى روانى، فكرى و اخلاقى. شخصيت‏هاى رمان در تلاقى‏هاى متعدد زمان و مكان ساخته مى‏شوند، به‏همين دليل ملموس‏ترند و حتى مى‏تواند در عين شباهت به بعضى از افراد واقعى، شبيه هيچ‏كس نباشند و اين خود يك امتياز است.

    7 - بازى‏هاى زبانى:


    در داستان كوتاه فرصت براى بازى زبانى كم است و اگر اين امر نقش اول را در بيان روايت ايفا كند، خواننده سررشته قصه را از دست مى‏دهد و به جاى ارتباط با داستان، بايد پي گير تفسير و تأويل استعاره‏ها و تمثيل‏ها و نمادها و درك جمله‏هاى بهم‏ريخته داستان شود كه از نظر خود نويسنده نوعى امتياز است.

    8 - چند محورى :


    داستان كوتاه اساساً تك محور است و افزودن يك محور جديد مستلزم اضافه كردن رويداد بيشتر و عدول از تعريف داستان كوتاه است. نوولت مى‏تواند حتى دو محور هم داشته باشد؛ چه به‏صورت موازى و چه به‏شكل تنيده در هم و رمان هايى هستند كه گاه تا چهار و پنج محور دارند؛ مانند «سور بز» نوشته ماريو بارگاس يوسا يا «جنگ و صلح» اثر تولستوى.


    9 - تنوع تكنيك:

    بيشترين هوشمندى نوينسده داستان كوتاه در كم كردن تكنيك‏ها به كار رفته است. اشباع تكنيك اگرچه در داستان كوتاه اشتباه محض است، اما در نوولت هم بايد محدود و در رمان‏ها هم تا حد امكان حساب‏شده. رمان‏هاى ايرانى زيادى خواندم (شايد بين 15 تا 20 جلد) كه اگر نويسنده آن همه تكنيك را در اثرش متبلور نمى‏كرد، چه‏بسا شاهكار مى‏شدند نه اين‏كه به‏دليل همين ويژگى خواننده، حتى خواننده حرفه‏اى را از دست بدهند.
    قرينه‏سازى وسيع و همه‏جانبه رويدادها و شخصيت‏ها، چه از نوع متقارن و چه از نوع متضاد فقط در رمان امكان‏پذير است. نوولت از اين بابت با محدويت روبه‏رو است.

    10- راوى‏ها:


    اگر نويسنده داستان كوتاه هوشمندى به خرج دهد، حتى مى‏تواند دو راوى كه شايد يكى از آنها پنهان باشد، در داستانش بياورد. اين امر به استعداد خاصى نياز دارد كه من شخصاً در خوان رولفو و ويليام فاكنر ديدم. اما در نوولت دست نويسنده بازتر است و مى‏تواند حتى متنى صد صفحه‏اى را از ديدگاه چهار پنج راوى بنويسد. در رمان اين امكان باز هم بيشتر است با اين امتياز كه راوى‏هاى رمان‏ها مى‏توانند چندين بار اين نقش را به عهده گيرند تا اولاً به تقابل‏هاى دوگانه دامن بزنند ثانياً انگيزه‏ها را بيشتر و دقيق‏تر بازگويى يا تصوير كنند. در اين حالت چه‏بسا اين فرصت وجود داشته باشد كه يك يا چند راوى به خودنگرى هم بپردازند يا به بيان ديگر دست به خودگويى بزنند.

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  3. #3
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : تفاوتهاي رمان نوولت وداستان بلند


    11- اندیشه و كلان روایت‏ها:


    شاید داستان كوتاهى باشد كه بر اساس یك كلان‏اندیشه، مثلاً عدالت یا ظلم یا فقر یا مرگ یا امید شكل بگیرد، و اتفاقاً خوب هم برساخته شود، اما در مجموع كلان‏اندیشه‏ها در این نوع داستان‏ها فقط با اشاره و كنایه وارد متن مى‏شوند. اما در نوولت در مقیاسى كمتر و در رمان بدون محدویت مى‏تواند به كار آید و حتى جزو عوامل سازنده رمان شود. یكى از كسانى كه ماهرانه این كار را كرد، داستایفسكى بود. از مدرنیست‏ها نیز توماس مان، آندره ژید، سارتر و فردیناند سلین همین شیوه را به كار بردند.

    12- موتیف‏ها:

    در داستان كوتاه فرصت براى خودنمایى موتیف وجود ندارد اجراى یكى دو بار، آن‏هم با قلم یك نویسنده ماهر شاید مشكل نباشد، اما تكرار آن دشوار است و در ضمن خواننده در فواصل كوتاه با وجه مشخصى روبه‏رو مى‏شود كه برایش آزاردهنده است. اصولاً یك رویداد چه‏میزان ظرفیت دارد كه بتواند یك موتیف را چندین و چند بار تاب آورد؟ در نوولت چنین نیست. نوولت‏هایى هستند كه یك یا دو موتیف چه به صورت عینى و چه وجه نمادین بارها نمود پیدا مى‏كند و آزاردهنده هم نیست. رمان هم مى‏تواند حتى سه چهار موتیف داشته باشد. اما بیشتر نظریه پردازان بر این باروند كه تعداد موتیف‏ها و نیز تكرار هر كدام به گونه‏اى نباشد كه محور روایت را دچار انحراف كاذب كند و خواننده دچار این تصور شود كه نویسنده براى پر كردن جاهاى خالى و كمبودهایى كه از پس آنها برنیامده، به استفاده از موتیف رو آورده است.

    13 - استراتژى كنار گذاشتن موقتى گره:


    در رمان نوینسده مى‏تواند گره داستان را براى مدت زمانى كنار بگذارد و رویكردهاى دیگرى در پیش گیرد؛ مثلاً شخصیت‏پردازى(داستایفسكى در رمان برادران كارامازوف)، بازى‏هاى زبانى(در بیشتر كارهاى كافكا)، بازى با سبك (پروست در جستجوى زمان از دست رفته) یا ناتمام‏گذارى (بكت در مولوى و نام‏ناپذیر) را در پیش گیرد. امكان مانور یعنى میزان استفاده از این استراتژى در نوولت بسیار كمتر است و گاه به دلیل نوع روایت صفر است و در داستان كوتاه هم دیگر استراتژى محسوب نمى‏شود، بلكه كنار گذاشتن محور اصلى و پرداختن به امر دیگر تلقى مى‏شود؛ امرى كه چه‏بسا خواننده را چندان خوش نیاید.

    14 - انحراف از پلات اصلى:

    پلات فرعى كه حاصل انحراف از اصلى است، ممكن است در رمان در مقیاس وسیعى اتفاق بیفتد. در رمان مدرنیستى «لرد جیم» نوشته جوزف كنراد پلات فرعى توفان دریا و جبونى جیم و فرار او از كشتى، در دل پلات اصلى پیش مى‏آید و نویسنده منتهاى بهره را از آن مى‏گیرد و پلات اصلى كه در واقع بر اركان ماجراجویى و سرگردانى‏طلبى جیم استوار است، مواد خام لازم را براى تداوم خود مى‏یابد. در نوولت پلات فرعى نمى‏تواند تا این حد كاركرد داشته باشد، چون رویداد اصلى روایت در خطر كمرنگ‏شدن قرار مى‏گیرد. در داستان كوتاه اصولاً نباید موضوع پلات فرعى مطرح شود، چون بین روایت و رویداد چنان فاصله‏اى مى‏افتد كه حجم داستان كوتاه براى پر كردن آن پاسخگو نیست.

    15 - مكان و زمان :


    همان‏طور كه در مقدمه آمد، شاید داستان کوتاه زمانی بسیار طولانى و مكان های پرشماری را در بر گیرد، اما زمان و مكان القائى به خواننده به‏دلیل محدود شدن روایت به یك رویداد و موقعیت، بسیار محدود است. برای نمونه در یک داستان كوتاه مى‏خوانیم كه فلان شخصیت كه حالا در قهوه‏خانه جاده رشت لاهیجان نشسته است، بیست سال را در آفریقا گذارند و كمتر از یك سال در لندن بود و حدود هشت ماه در توكیو. اما تمام این مدت براى خواننده زمان درونى اثر نمى‏شود؛ همان‏طور كه مكان‏هاى یادشده مكان روایت نیست و مكان روایت همین قهوه‏خانه است. در مورد نوولت و رمان چنین نیست. اگر فقط به نقل بسنده نشود، هر مكان جایگاه روایى خود را دارد و هر زمانى منزلت زمانى خود را.

    16 - اعتقادات، رسوم و باورهاى اجتماعى:

    در داستان كوتاه بازگویى و تصویر اعتقادات، باورها، رسوم و سنت‏ها، الگوهاى بومى و منطقه‏اى و ملى در حداقل و چه‏بسا صفر متوقف شود، حال آن‏كه در نوولت تا حدى به این امور كه همراه با زمان و مكان روى‏هم‏رفته زمینه را مى‏سازند، پرداخته مى‏شود و در رمان، خصوصاً رمان‏هایى كه در آمریكاى لاتین نوشته مى‏شود و شمار كثیرى از رمان‏هاى كلاسیك قرن نوزدهم، بخش زیادى به این وجه اختصاص داده مى‏شود. البته در هر دو حال سعى مى‏شود این عرصه به شكل اطلاعات به خواننده انتقال داده نشود، بلكه در جاى جاى متن تنیده شود.

    17 - چند صدایى :

    در داستان كوتاه چند صدایى معنایى ندارد، اما نوولت و رمان از این مؤلفه مى‏توانند برخودار شوند. طبعاً این برخودارى باید باید با هنرمندى صورت گیرد و خواننده فكر نكند كه تمام صداها و یا تعدادى از آنها عملاً یكى است. باید صدها از نظر ساختار و معنا و حتى لحن چنان باشند كه خواننده وجه افتراق آنها را بشناسد.

    ذكر چند نمونه:


    براى مثال می توان این آثار را نام ‏برد که به تقریب هم حجم هستند: «اتاق شماره شش»، «زندگى من»، «داستان مرد ناشناس»، «موژیك‏ها» و «روشنایى‏ها» از چخوف، «تپلى» از گى دوموپاسان، «مرگ ایوان ایلیچ»، «سونات كرویتسر»، «باباسرگئى» از تولستوى، «ماشنكا» و «چشم» از ناباكف، «بوف كور» از صادق هدایت، «دیزى میلر» از هنرى جیمز، «مسخ» از كافكا، «تونیو كروگر» و «مرگ در ونیز» از توماس مان، «زنى كه گریخت» و «روباه» از دیوید هربرت لارنس، «موسیقى یك زندگى» ازآندره مك‏كین، «مسافر» از ژولین گرین، «مرا نگین كوچولو مى‏نامیدند» از پاتریك مُدیانو، «مّد سیاه» از بریژیت ژیرو، «دل تاركى»، «جوانى» و «امى فاستر» از جوزف كنراد، «مرد پیر و دریا» از همینگوى، «بلندتر از هر بلندبالایى» از دیوید سالینجر، «ارواح» از پل اُستر، «بیگانه» از آلبر كامو و «پدرو پارمو» از خوان رولفو.

    حال پرسش اینجاست: كدام‏یك داستان بلند است، كدام نوولت و كدام رمان [كوتاه]؟ به عقیده نگارنده این کتاب، «مسخ»، «بوف كور»، «مرد پیر دریا»، «مرگ در ونیز»، «پدرو پارامو» و «بیگانه» و «دل تاریکی» در مقوله رمان [كوتاه] مى‏گنجند؛ چون به مسائل معرفت‏شناختى و هستى‏شناختى مى‏پردازند و زمان درونى«كاملى» را در ذهن خواننده مى‏سازند و رویدادهاى آنها در ذهن خواننده مكانى فراتر از مكان روایت القاء مى‏كنند و رویدادشان تصویرى كلى از زندگى ارائه مى‏دهد.


    منبع: تبيان

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کتاب "بوف کور"
    توسط SaNbOy در انجمن کارگاه داستان نویسی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 12th January 2011, 12:32 AM
  2. نگاهي معرفت شناختي به وضعيت رمان در ايران معاصر
    توسط آبجی در انجمن نقد و بررسی ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st May 2010, 11:44 PM
  3. کوره بلند
    توسط ghasem motamedi در انجمن متالورژی استخراجی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 25th March 2010, 12:53 AM
  4. چكیده پانزده رمان فارسی
    توسط SaNbOy در انجمن کارگاه داستان نویسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10th February 2009, 09:19 AM
  5. ادبیات عمومی
    توسط SaNbOy در انجمن ادبیات عامه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th November 2008, 11:12 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •