دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8

موضوع: لطيفه

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    computer softwere
    نوشته ها
    596
    ارسال تشکر
    2,554
    دریافت تشکر: 2,162
    قدرت امتیاز دهی
    406
    Array

    پیش فرض لطيفه

    Sincere Request


    “May I borrow your CD player tonight?” a man asked his neighbor.
    “Sure! Do you want to listen to some music?”
    “No,” he answered, “Tonight I want to have some peace and quiet.”
    درخواست صادقانه


    مردی خطاب به همسایه اش: «ممکن است امشب دستگاه پخش سی دی شما را امانت بگیرم؟»
    «حتما! آیا می خواهید کمی موسیقی گوش کنید؟»
    «نه، می خواهم امشب اندکی سکوت و آرامش داشته باشم!»

    ElaBel in Njavan

  2. 2 کاربر از پست مفید ElaBel سپاس کرده اند .


  3. #2
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    computer softwere
    نوشته ها
    596
    ارسال تشکر
    2,554
    دریافت تشکر: 2,162
    قدرت امتیاز دهی
    406
    Array

    پیش فرض پاسخ : لطيفه

    Stuffed Chicken

    Classification: Women and Girls, Housekeeping
    Soon after the newlyweds came back from their honeymoon, the bride cooked her first chicken. When the husband began to carve it, he asked, “What did you stuff it with, dear?”
    “I didn’t have to stuff it,” she answered, “It wasn’t hollow.”
    مرغ شکم پر

    دسته بندی: زنان و دختران، خانه داری
    اندک زمانی پس از این که زوج جوان از ماه عسل بازگشتند، تازه عروس اولین جوجه اش را پخت. وقتی شوهر شروع به بریدن غذا نمود از او پرسید: «داخلش را با چه ماده ای پر کردی عزیزم؟»
    همسرش پاسخ داد: «لازم نبود داخلش را پر کنم. چون از اول خالی نبود.»

    ElaBel in Njavan

  4. 2 کاربر از پست مفید ElaBel سپاس کرده اند .


  5. #3
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    computer softwere
    نوشته ها
    596
    ارسال تشکر
    2,554
    دریافت تشکر: 2,162
    قدرت امتیاز دهی
    406
    Array

    پیش فرض پاسخ : لطيفه


    American History
    Classification: Children, School Days
    Teacher: “George Washington not only chopped down his father’s cherry tree, but also admitted doing it. Now do you know why his father didn’t punish him?”
    Johnny: “Because George still had the ax in his hand.”
    تاریخ امریکا

    دسته بندی: کودکان، دوران تحصیل
    معلم: «جورج واشنگتن نه فقط درخت گیلاس پدرش را قطع کرد، بلکه او به انجام این کار اعتراف هم نمود. حال بگویید آیا می دانید چرا پدرش او را تنبیه نکرد؟»
    جانی: «چون جورج هنوز تبر را در دست داشت.»

    ElaBel in Njavan

  6. 2 کاربر از پست مفید ElaBel سپاس کرده اند .


  7. #4
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    computer softwere
    نوشته ها
    596
    ارسال تشکر
    2,554
    دریافت تشکر: 2,162
    قدرت امتیاز دهی
    406
    Array

    پیش فرض پاسخ : لطيفه


    Troublesome Tooth

    Classification: Medical
    The woman patient was returning from the dentist’s office after her third successive attempt to have a tooth extracted. Each time she had just lost her nerve after being seated in the chair and had returned home, the tooth still intact.
    After making the fourth engagement with the dentist the man said to his assistant, “When she is seated in the chair and I get my forceps on the tooth and glance at you, you give her a hypodermic in the hip.”
    The operation went as planned, the shot was given and the tooth out.
    “Now, said the dentist, “That wasn’t so bad, was it?” but was astonished at her reply “No, but I never dreamed the roots went down that far!”
    دندان پر زحمت

    دسته بندی: پزشکی
    زن بیمار پس از سومین تلاش ناموفق برای کشیدن دندانش، در حال برگشتن از مطب دندانپزشک بود. او هر بار که بر روی صندلی دندانپزشک نشسته بود به علت از دست دادن روحیه اش از کشیدن دندانش منصرف شده و به خانه برگشته بود.
    بعد از این که زن برای چهارمین بار از دندانپزشک وقت گرفت، دندانپزشک به دستیار خود گفت: «وقتی که او روی صندلی نشست و من انبر خود را روی دندانش گذاشتم، و با نگاه زیرچشمی به تو علامت دادم، یک زیرپوستی به کفل او تزریق کن.»
    کار همان طور که برنامه ریزی شده بود انجام شد، تزریق صورت گرفت و دندان کشیده شد.
    دندانپزشک به بیمار گفت: «حالا خیلی هم سخت نبود. همین طور است؟» و زن با این پاسخ خود او را متعجب ساخت: «نه، ولی من هرگز فکرش را هم نمی کردم که ریشه دندانم تا آن قدر پایین رفته باشد!»

    ElaBel in Njavan

  8. کاربرانی که از پست مفید ElaBel سپاس کرده اند.


  9. #5
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    computer softwere
    نوشته ها
    596
    ارسال تشکر
    2,554
    دریافت تشکر: 2,162
    قدرت امتیاز دهی
    406
    Array

    پیش فرض پاسخ : لطيفه

    Genius CEO
    Classification: Office, Stupidity
    A young executive was leaving the office at 6 p.m. when he found the CEO standing in front of a shredder with a piece of paper in his hand.
    “Listen,” said the CEO, “this is a very sensitive and important document, and my secretary has left. Can you make this thing work?”
    “Certainly,” said the young executive. He turned the machine on, inserted the paper, and pressed the start button.”
    “Excellent, excellent!” said the CEO as his paper disappeared inside the machine.
    “I just need one copy.”
    مدیرعامل نابغه

    دسته بندی: اداره، حماقت
    یک مدیر جوان در حال ترک اداره در ساعت 6 بعد از ظهر بود که دید مدیر عامل شرکت در حالی که یک برگه در دست دارد در مقابل دستگاه کاغذ خورد کن ایستاده است.
    مدیر عامل گفت: «گوش کن؛ این یک سند خیلی مهم و حساس است. منشی من رفته است. می توانی این دستگاه را راه بیندازی؟»
    مدیر جوان گفت: «حتما.» و ماشین را روشن کرد و برگه را در آن وارد نمود و دکمه استارت را فشار داد.
    مدیر عامل در حالی که برگه به داخل دستگاه ناپدید می شد گفت: «بسیار عالی! بسیار عالی! من فقط یک کپی احتیاج دارم.»

    ElaBel in Njavan

  10. کاربرانی که از پست مفید ElaBel سپاس کرده اند.


  11. #6
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    computer softwere
    نوشته ها
    596
    ارسال تشکر
    2,554
    دریافت تشکر: 2,162
    قدرت امتیاز دهی
    406
    Array

    پیش فرض پاسخ : لطيفه

    Valuable Paintings
    Classification: Miscellaneous
    An artist asked the gallery owner if there had been any interest in his paintings on display at that time.
    “I have good news and bad news,” the owner replied. “The good news is that a gentleman inquired about your work and wondered if it would appreciate after your death. When I told him it would, he bought all 15 of your paintings.”
    “That’s wonderful,” the artist exclaimed. “What’s the bad news?”
    “The guy was your doctor...”
    نقاشی های پر ارزش

    دسته بندی: متفرقه
    یک هنرمند از صاحب گالری پرسید که آیا هیچ ابراز علاقه ای نسبت به نقاشی هایش که به نمایش گذاشته شده بود وجود داشته است.
    صاحب گالری پاسخ داد: «من یک خبر خوب و یک خبر بد دارم. خبر خوب این است که یک آقای محترم در مورد کار شما پرس و جو کرد و دوست داشت بداند آیا بعد از مرگ شما کارهایتان ارزش پیدا می کند یا نه. وقتی من به او گفتم که ارزش پیدا خواهد کرد، او تمام پانزده نقاشی شما را خریداری کرد.»
    هنرمند با خوشحالی گفت: «این خیلی عالی است. خبر بد چیست؟»
    «آن شخص دکتر شخصی شما بود...»

    ElaBel in Njavan

  12. کاربرانی که از پست مفید ElaBel سپاس کرده اند.


  13. #7
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    computer softwere
    نوشته ها
    596
    ارسال تشکر
    2,554
    دریافت تشکر: 2,162
    قدرت امتیاز دهی
    406
    Array

    پیش فرض پاسخ : لطيفه

    Reason to Love
    Classification: Repartee, Men
    Mark asked his wife, “What do you love most about me; my tremendous athletic ability or my superior intellect?”
    “What I love most about you,” responded Julie, “is your enormous sense of humor.”
    دلیل عاشقی

    دسته بندی: حاضرجوابی، مردان
    مارک از همسرش پرسید: «تو بیشتر عاشق کدام خصلت من هستی؟ توانایی بالای ورزشی من، یا هوش و دانایی ممتازم؟»
    جولی پاسخ داد: «در مورد تو، آن چیزی که من بیش از همه عاشقش هستم، حس بزرگ بذله گویی توست.»

    ElaBel in Njavan

  14. کاربرانی که از پست مفید ElaBel سپاس کرده اند.


  15. #8
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    computer softwere
    نوشته ها
    596
    ارسال تشکر
    2,554
    دریافت تشکر: 2,162
    قدرت امتیاز دهی
    406
    Array

    پیش فرض پاسخ : لطيفه

    New Friend
    Classification: Goofs
    On a road trip to Miami, I decide to stop at one of those rest areas on the side of the road. I go into the bathroom. The first stall is taken, so I go into the second stall. I had just sat down when I hear a voice from the other stall...
    “Hi there, how is it going?”
    Okay, I am not the type to strike up conversations with strangers in washrooms on the side of the road. I didn’t know what to say, so finally I say: “Not bad...”
    Then the voice says: “So, what are you doing?”
    I am starting to find this a bit weird, but I say: “Well, I’m going to Miami...”
    Then I hear the person, all flustered, say: “Look, I’ll call you back. Every time I ask you a question, this idiot in the next stall keeps answering me!!!”
    دوست جدید

    دسته بندی: سوتی ها
    در یک مسافرت جاده ای به میامی، تصمیم می گیرم که در یک استراحتگاه کنار جاده توقفی کنم. داخل دستشویی می شوم. اولین جایگاه پر است و من داخل دومی می روم. تازه نشسته بودم که یک صدا از جایگاه دیگر می شنوم...
    «سلام! اوضاع و احوال چطوره؟»
    بسیار خوب، من از آن نوع آدم هایی نیستم که در داخل دستشویی هم صحبتی با غریبه ها را شروع کنم. نمی دانستم چه بگویم. سرانجام می گویم: «بد نیستم...»
    سپس صدا می گوید: «خوب، چه می کنی؟»
    کم کم اوضاع برایم عجیب و غریب می شود. به هر حال می گویم: «خوب، دارم می روم میامی...»
    سپس می شنوم که آن شخص که به کلی گیج و عصبی شده است می گوید: «ببین! من بعدا باهات تماس می گیرم. هر سؤالی که از تو می پرسم، این احمق در جایگاه بغلی به من جواب می دهد!!!»

    ElaBel in Njavan

  16. کاربرانی که از پست مفید ElaBel سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ........جك و لطيفه............
    توسط SysT3M در انجمن طنز روزانه
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 17th February 2014, 09:48 PM
  2. بحث: لطیفه سرای نخبگان
    توسط امید عباسی در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 54
    آخرين نوشته: 8th October 2009, 11:58 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •