دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16

موضوع: آواتار فیلمی که نباید از دست بدهید!

  1. #11
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,745
    ارسال تشکر
    13,936
    دریافت تشکر: 12,415
    قدرت امتیاز دهی
    766
    Array

    پیش فرض پاسخ : عجب فيلم توپيه " آواتار"

    نقل قول نوشته اصلی توسط سالاری نمایش پست ها
    با سلام مجدد من قبلا اینترنت را شخم زدم ولی واسه دانلود لینکی پیدا نکردم ممنون میشم اگه لینکشو برام بذاری من ای دی اس ال دارم میتونم دانلود کنم دمت گرم خیر ببینی جوون
    اينم لينك دانلود

  2. کاربرانی که از پست مفید AvAstiN سپاس کرده اند.


  3. #12
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,745
    ارسال تشکر
    13,936
    دریافت تشکر: 12,415
    قدرت امتیاز دهی
    766
    Array

    پیش فرض پاسخ : آواتار فیلمی که نباید از دست بدهید!

    اينم يه لينك دانلود ديگه

    http://downloadpro.ir/wp-content/upl...New-Links.zipl

  4. #13
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : آواتار فیلمی که نباید از دست بدهید!

    فیلم جدید جیمز کامرون که توجه خیلی ها رو به خودش جلب کرده و در مدت مشابه تونسته دو برابر پر فروش ترین فیلم تاریخ سینما (تایتانیک) فروش داشته باشه و بزودی رکورد فروش کلی اونرو هم میشکنه داستان سیاره ای دور دست بنام پاندورا است که به دست استعمارگران زمینی افتاده تا ماده معدنی ای گرون قیمت رو از اون استخراج کنن و در این راه از کشتن بومیهای باهوش، ویرانی و آتش زدن و نابودی این سیاره زیبا هم هیچ بیمی ندارن، در این متن سعی شده داستان این انیمیشن سه بعدی (که من نسخه پرده سینمائیش رو دیدم!) و مشابهت هاش با بعضی از فیلمهای دیگه مورد بررسی کوتاه قرار بگیره، البته نه از دید یه منتقد حرفه ای بلکه یک تماشاچی معمولی.
    آواتار

    آواتار یک واژه سانسکریت (هندی) به معنی حلول خدایگان در کالبدی زمینی به صورت انسانی یا حیوانی است، (این واژه برای کاربران اینترنت خیلی آشناست و به معنی تصویری غیر واقعی است که در اتاقهای گفتگوی آنلاین برای خود انتخاب میکنند). قهرمان مرد فیلم (جیک) یک سرباز نیروی دریایی امریکاست که پاهای او هم فلج هستند، و بعلت دو قلو بودن و شباهت ژنتیکی با برادرش که پی اچ دی و یک دانشمند بوده، راهی یک ماموریت علمی در سیاره ای دور دست میشه، سیاره ای زیبا که جاذبه ای کمتر از زمین داره و هوای اون هم برای تنفس انسان مناسب نیست، اما موجوداتی بسیار پیشرفته داره و حتی بومیان هوشمندی بنام ناوی در اون زندگی میکنن، ماموریت برادر جیک که سه سال هم براش آموزش دیده بوده (آموزشی که شامل یاد گیری زبان بومیها هم میشده) قرار گرفتن در بدنی بیولوژیکی شبیه به بومیان این سیاره بوده تا با زندگی در میانشون به تحقیق در موردشون بپردازه، که این بدن بیولوژیکی گرانقیمت (آواتار) حالا در اختیار جیک قرار میگیره.
    آواتار، خدایگان در بدنی خاکی!
    جاسوس دو جانبه

    جیک بعد پنج سال و چند ماه مسافرت در خواب، توسط یک سفینه پیشرفته وارد یک ایستگاه فضائی میشه و بلافاصله بعد از آشنائی با قوانین و البته بعد از اینکه مدیر پروژه علمی با بی اعتنائی باهاش برخورد میکنه، با ماموریت اصلی خودش آشنا میشه، اون که جایگزین برادر دانشمند خودش در پروژه علمی آواتار شده، ماموریتی غیر علمی توسط سرپرست نظامی ایستگاه بهش داده میشه، جاسوسی در مورد یک درخت که محل زندگی اصلی گروهی از بومیان سیاره است و از قضا بر روی ذخایر عظیم آنابتینیم، ماده معدنی که هر کیلوی اون بیست میلیون دلار ارزش داره قرار گرفته و این درخت باید نابود بشه تا آدمها بتونن این معدن رو استخراج کنن. معامله بسیار ساده است سلامتی (قدرت راه رفتن دوباره بر روی پاهای واقعی) در مقابل همکاری با شرکت.
    ماتریکس

    صحنه ای از فیلم که انسانها رو از کالبد واقعی خودشون به کالبد پاندورائی منتقل میکنه منو به یاد فیلم ماتریکس میندازه، با این تفاوت که در ماتریکس ذهن آدمها وارد یک شبکه رایانه ای میشد که دنیای زمینی رو تدائی میکرد و مرگ در اون دنیا مرگ جسم واقعی رو هم در بر داشت و نمیشد در هر لحظه دلخواه شخص رو از این شبکه خارج کرد و راههای خروجی مخصوص وجود داشت،اما در آواتار هر وقت که جسم پاندورائی به خواب فرو میره جسم زمینی از خواب بیدار میشه و خیلی جاها توی فیلم با خاموش کردن دستگاه به اجبار افراد رو از آواتارشون خارج میکنند.
    اولین دقایق تجربه آواتار برای این سرباز افلیج بسیار هیجان انگیز هست، او که مدتها نمیتونست روی پای خودش بایسته وقتی وارد آواتاری که قد و شکل و هیبتی به اندازه بومیهای پاندورائی داره (تقریبا دو برابر انسانها) شروع به دویدن میکنه و از راه رفتن دوباره کمال لذت رو می بره!!


    تارزان

    هر وقت که به جنگل یا هر جای دیگه ای از طبیعت نگاه میکنیم چیزی بجز زیبائی خیره کننده در اونها نمیبینیم این در حالیه که زندگی در این محیطهای طبیعی خطرات و مشکلات بسیار زیادی داره، جانوران وحشی، محیط مرطوب، حشرات هم جزوی از این طبیعت زیباست که مورد خواست انسانها نیست و برای همین هم هست که انسانهای امروزی زندگی خودشون رو از طبیعت جدا کرده و به دنیاهایی که خودشون ساختند پناه آوردن، داستان زیبای آواتار (که در این بخش بی شباهت به داستان تارزان نیست) ما رو به دوره ای بر میگردونه که جزوی از طبیعت بودیم و بدون اون و موجوداتش هیچ شانسی برای زنده بودن نداشتیم.
    قهرمان وحشت زده فیلم (البته در قالب آوارتار) که بعد از فرار از دست جانوران از گروه تحقیقاتی جدا افتاده در حالتی که اسلحه و کوله پشتی خودش رو هم از دست داده تک و تنها در دل جنگل رها میشه و برای رهایی از حیوانات جنگل در شب آتش روشن میکنه، آتشی که جانوران رو بیشتر به خودش جلب میکنه، جائی که قهرمان زن داستان به نجات اون میاد و وقتی که آتش رو خاموش میکنه زیبائی حیرت انگیز گیاهان و حشرات نورانی (شب تاب) در تاریکی شب حیرت زده اش میکنه قهرمان زن که انگلیسی رو تو کلاسهایی که محققان زمینی گذاشته بودن یاد گرفته، اون رو کودکی خطاب میکنه که نمیدونه چطور باید در این طبیعت زندگی کنه و در جواب جیک از اون میخواد که راه رو رسم زندگی کردن رو بهش بیاموزه.
    راز بقا

    وقتی فیلمهای مستند حیات وحش رو میبینم از زنجیره زیبائی که طبیعت ایجاد گرده حیرت میکنم، هر موجودی به نحوی به موجود دیگه وابسته است، یا از طریق زنجیره غذائی یا از طریق همزیستی مسالمت آمیز و … و حتی بند های نامرئی محبت!
    این بند ها و زنجیره ها در آواتار صورت واقعی تر و زیبا تری به خودش گرفته بطوری که در انتهای دسته موهای هر کدام از موجودات این سیاره رشته های عصبی هستند که بومیها با اتصال رشته هائی که خودشون دارن به اونها این جانوران رو رام خودشون میکنن، علاوه بر اون، تمام درختان این سیاره با رشته ای مشابهی به هم متصل شدن که سیستمی شبیه سیستم مغز انسان رو باز سازی کرده، این ذهن زنده طبیعی، خدایگان مردم این سیاره هست و بومیها “ایوا” صداش میکنن.
    در آواتار زیبائی زندگی گروهی و قبیله ای به زیبائی تمام به تصویر کشیده شده، زندگی ای که همه با هم از لحاظ ثروت و دارائی برابرند و ثروت و دارائی همه، طبیعت زیبای اطراف اونهاست، تنها قدرت برتر، رهبری قبیله است که مسئولیت تصمیم گیری در مواقع سخت بر عهده اونه و کاهن ایوا که مردم برای اون احترام ویژه ای قائل هستند، مردها بعد از بلوغ زنی رو برای ازدواج انتخاب میکنن و زندگی مشترک به سادگی تمام و بدون هیچکدام از ظواهر اضافه آغاز میشه.
    مردم بجز سیر کردن شکم خودشون که اونهم به کمک شکارچیها و بصورت گروهی انجام میشه هیچ مشکل دیگه ای ندارن، و همه با دنیای زیبای اطرافشون شاد و خوشحالند و کاملا به چیزهائی که بشر زمینی میخواد تا در اختیارشون بذاره بی نیاز!
    رقصنده با گرگ

    تاریخ بشر سرشار از داستانهای دردناک حمله، غارت و کشتار بومیها بخواطر بدست آوردن سرزمینهاشونه، کشتار سرخپوستها و بومیهای استرالیا به دست آنگولا ساکسونها، کشتار مایا ها به دست اسپانیائی ها، کشتار و برده گیری انگلیسیها از مردم افریقا و و و … اینها همه واقعیتهائیه که حتی هنوز هم ادامه داره. پوشش جنگلی زمین طی ۵۰ سال گذشته بخواطر منفعت طلبی انسانها به نصف کاهش پیدا کرده، نسل بسیاری از حیوانات بخواطر نابودی محل زندگیشون و یا شکار بی رویه منقرض شده و هر روز چندین گونه گیاهی و جانوری به این لیست اضافه میشه، یخهای قطب در اثر فعالیتهای بشر در حال ذوب شدنه و دنیای زیبای زمین به دست بشر سود جو در حال نابودیه.
    اتفاقی که در آواتار می افته (نابودی درخت بزرگ محل زندگی بومیان و دهها گونه جانور دیگه) برای استخراج معدنی که زیر اون قرار داره و کشته شدن تعداد زیادی از بومیهای صلح طلب و آرام نشاندهنده خوی پلید و وحشی گری بشر برای بدست آوردن ثروت و قدرته که نه تنها در یک کره دور دست بلکه هر روز در کره زمین خودمون در حال انجام هست. پیوستن یکی از استعمار گرها و رهبری بومیان به دست اونها منو به یاد فیلم رقصنده با گرگ می اندازه.
    سیاره میمونها

    همه ادیان و اکثر باور های دینی به حضور یک منجی بشارت میدن، منجی ای که روزی برای آزادی نوع بشر از ظلم و ستم باز خواهد گشت، بازگشت منجی در فیلمهای زیادی به تصویر کشیده شده که از همه شبیه تر به آواتار فیلم سیاره میمونهاست، جائی که مردم میمون گون سیاره منتظر بازگشت منجی خودشون هستند، منجی ای که شامپانزه ای کوچک از ایستگاه تحقیقاتی فضائی قدیمی است که با اندکی تاخیر به دنبال قهرمان داستان از تونل زمان عبور کرده و با سفینه کوچکش از آسمان رجعت میکند، منجی ای ناتوان که حتی قدرت دفاع از خودش را هم ندارد اما وقتی مردم میمون گون دوستی او و قهرمان بشری داستان رو میبینن روش خودشون رو با انسانها تغییر میدن و اونها رو هم بعنوان یک تمدن مجزا میپذیرن.
    اما در آواتار اینبار منجی و نابود گر از یک نژاد هستند، قهرمان داستان بعد از رام کردن پرنده غول پیکر نه تنها اعتماد از دست رفته قبیله رو بدست میآره بلکه بعنوان منجی وعده داده شده به کمک اونها می آد تا بتونه اونها رو در مقابل هم نژادان نابودگر خودش متحد کنه.
    قوی دل

    فیلم و داستان در مورد اتحاد انسانها زیاد ساخته شده، در آواتار هم قهرمان داستان سعی در متحد کردن قبایل مختلف برای مقابله با انسانها داره، انسانهائی که با روباتها سلاحها و هواپیماهای پیشرفته مسلح هستند در مقابل تعداد زیادی از مردم بومی که سلاحشون تیر و کمون و مرکبشون پرنده ها یا اسبهای پاندورائی هست، صحنه نبرد این دو سپاه در ابتدا با پیروزی بومیها همراه هست اما در اواخر کار قدرت باروت و فولاد بر قدرت بومیها چیره میشه.
    جنگ دنیاها

    فیلم جنگ دنیاها، ناتوانی انسان رو در مقابل حمله احتمالی موجودات فرازمینی به تصویر کشیده بود، روباتهای فضائی که در این فیلم هر جنبنده ای رو که میدیدند نابود میکردند، در نهایت خودشون با حمله کلاغها نابود شدن و زمین بدست موجودی نجات داده شد که هیچکس فکرش رو هم نمیکرد!
    در آواتار هم ایوا (خدایگان ناوی ها یا همون مجموعه درختان متصل به هم) در پاسخ به دعائی که جیک کرد جانوران وحشی پاندورا رو (که از پوستی از جنس الیاف کربن طبیعی و ضد گلوله برخوردار بودند) به نبرد انسانها فرستاد تا در زمین و هوا ارتش اونها رو نابود کنن، و در نهایت این طبیعت بود که تونست با متحد کردن همه جانورها در مقابل نیروی نابود گر مقاومت کنه، و بشر رو به سیاره خودش برگردونه.


    و سرانجام تایتانیک!

    روابط بین دو قهرمان زن و مرد داستان به رابطه عاطفی بین اون دو می انجامه و علاوه بر اون شناختی که جیک از طبیعت زیبا و زندگی مردم پاندورا کسب میکنه باعث میشه که به این زندگی بشدت دلبسته بشه و بر علیه نژاد خودش و به نفع مردم پاندورا بجنگه.
    در آخر جیک با کمک مردم بومی و ایوا برای همیشه به آواتارش نقل مکان میکنه و عضوی از جامعه بومیان پاندورا باقی میمونه.
    مجموعه زیبای بالا، داستانی باور نکردنی و گیرا رو ایجاد کرده که به همراه صحنه سازی های بسیار زیبا فیلمی در این حد و اندازه رو ساخته که بزودی پر فروش ترین فیلم تاریخ سینما خواهد شد.
    بعد از تحریر:
    با دیدن این فیلم به یاد این شعر از استاد فریدون مشیری می افتم که:
    ای ستاره ها که از جهان دور
    چشمتان به چشم بی فروغ ماست
    نامی از زمین و از بشر شنیده اید
    درمیان آبی زلال آسمان
    موج دود و خون و آتشی ندیده اید
    این غبار محنتی که در دل فضاست
    این دیار وحشتی که در فضا رهاست
    این سرای ظلمتی که آشیان ماست
    در پی تباهی شماست
    گوشتان اگر به ناله من آشناست
    از سفینه ای که می رود به سوی ماه
    از مسافری که میرسد ز گرد را ه
    از زمین فتنه گر حذر کنید
    پای این بشر اگر به آسمان رسد
    روزگارتان چو روزگار ما سیاست
    ای ستاره ای که پیش دیده منی
    باورت نمیشود که در زمین
    هرکجا به هر که میرسی
    خنجری میان پشت خود نهفته است
    پشت هر شکوفه تبسمی
    خار جانگزای حیله ای شکفته است
    آنکه با تو میزند صلای مهر
    جز ب فکر غارت دل تو نیست
    گر چراغ روشنی به راه تست
    چشم گرگ جاودان گرسنه ای است
    ای ستاره ما سلام مان بهانه است
    عشقمان دروغ جاودانه است
    در زمین زبان حق بریده اند
    حق زبان تازیانه است
    وانکه با تو صادقانه درد دل کند
    های های گریه شبانه است
    ای ستاره باورت نمی شود
    درمیان باغ بی ترانه زمین
    ساقه های سبز آشتی شکسته است
    لاله های سرخ دوستی فسرده است
    غنچه های نورس امید
    لب به خنده وانکرده مرده است
    پرچم بلند سرو راستی
    سر به خاک غم سپرده است
    ای ستاره باورت نمیشود
    آن سپیده دم که با صفا و ناز
    در فضای بی کرانه می دمید
    دیگر از زمین رمیده است
    این سپیده ها سپیده نیست
    رنگ چهره زمین پریده است
    آن شقایق شفق که میشکفت
    عصر ها میان موج نور
    دامن از زمین کشیده است
    سرخی و کبودی افق
    قلب مردم به خاک و خون تپیده است
    دود و آتش به آسمان رسیده است
    ابرهای روشنی که چون حریر
    بستر عروس ماه بود
    پنبه های داغ های کهنه است
    ای ستاره ای ستاره غریب
    از بشر مگوی و از زمین مپرس
    زیر نعره گلوله های آتشین
    از صفای گونه های آتشین مپرس
    زیر سیلی شکنجه های دردنک
    از زوال چهره های نازنین مپرس
    پیش چشم کودکان بی پناه
    از نگاه مادران شرمگین مپرس
    در جهنمی که از جهان جداست
    در جهنمی که پیش دیده خداست
    از لهیب کوره ها و کوه نعش ها
    از غریو زنده ها میان شعله ها
    بیش از این مپرس
    بیش از این مپرس
    ای ستاره ای ستاره غریب
    ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم
    پس چرا به داد ما نمیرسد
    ما صدای گریه مان به آسمان رسید
    از خدا چرا صدا نمیرسد
    بگذریم ازین ترانه های درد
    بگذریم ازین فسانه های تلخ
    بگذر از من ای ستاره شب گذشت
    قصه سیاه مردم زمین
    بسته راه خواب ناز تو
    میگریزد از فغان سرد من
    گوش از ترانه بی نیاز تو
    ای که دست من به دامنت نمی رسد
    اشک من به دامن تو میچکد
    با نسیم دلکش سحر
    چشم خسته تو بسته میشود
    بی تو در حصار این شب سیاه
    عقده های گریه شبانه ام
    بر گلو شکسته میشود
    شب به خیر…


    منبع
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  5. #14
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    پیش فرض پاسخ : آواتار فیلمی که نباید از دست بدهید!

    فيلم «آواتار» در هشتمين هفته اکران جهاني خود در صدر جدول فروش جهاني قرار دارد.
    آواتار اين هفته فروش جهاني خود را به رقم 1.479 ميليارد دلار رساند و با احتساب فروش 600 ميليون دلاري در اکران آمريکاي شمالي مجموع فروش خود را در پايان هشتمين هفته نمايش به 2.079 ميليارد دلار رساند.
    انيميشن «آلوين و سنجاب ها» پس از چهار هفته نمايش مجموع فروش خود را به 195.2 ميليون دلار رسانده است.در حالي که فيلم «شرلوک هلمز» تاکنون به رقم فروش 226 ميليون دلاري دست يافته است.
    فيلم «تسخير ناپذير» جديد ترين ساخته کلينت ايستوود در نخستين هفته اکران خود در بريتانيا و ژاپن در اين دو کشور 24.9 ميليون دلار فروش داشته است.
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

  6. کاربرانی که از پست مفید آبجی سپاس کرده اند.


  7. #15
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : آواتار فیلمی که نباید از دست بدهید!

    آواتار، طلیعه‌دار آینده دنیاهای مجازی

    دانش - جیمز کامرون با فیلم رکوردشکن آواتار، تحولی بنیادین درصنعت فیلم‌سازی ایجاد کرده است؛ اما خیلی‌ها معتقدند ابعاد این تحول گسترده‌تر است و ارتباطات مجازی و دنیای سایبر را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.
    مجید جویا- از زمان انتشار فیلم پر سر و صدای «آواتار»، کارگردان آن جیمز کامرون، توجه خیلی‌ها را به نوآوری‌های خود در زمینه فیلم‌سازی جلب کرده است. او برای این فیلم، یک سیستم فیلم‌برداری جدید خلق کرده که تصاویر زنده را از بازیگران می‌گرفت و بلافاصله آن‌ها را در صحنه‌های کامپیوتری خلق شده از سیاره تخیلی پاندورا وارد می‌کرد.
    ولی شاید تنها رسانه‌ای که از این ابداع کامرون در آینده استفاده می‌کند، دنیای فیلم نباشد. در حقیقت، فناوری‌ای که او و همکارانش در جلوه‌های ویژه برای این فیلم رکوردشکن ابداع کرده‌اند، شاید بتواند آینده دنیاهای مجازی 3بعدی ما را هم تغییر دهد.
    به گزارش سی‌نت، دنیاهای مجازی امروز توجه میلیون‌ها کاربر، سرمایه‌گذاری‌های عظیم روی ایده‌های نو و در برخی موارد هم سودهای چشم‌گیری را به خود جلب کرده است. ولی برخی از متخصصان فکر می‌کنند منطقی نیست که فکر کنیم ابزارهایی که کامرون از آنها استفاده کرده تا آواتار را به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ تبدیل کند، بتوانند در آینده نزدیک به هسته چیزی بدل شوند که میلیون‌ها نفر در دنیاهای مجازی آنها را آزموده‌اند.
    زندگی دوم در دنیای مجازی
    امروزه، واژه «دنیای مجازی»، معانی متفاوتی برای افراد مختلف دارد. برای خیلی‌ها، به معنای بازی‌های اجتماعی 2بعدی مانند Gaia Online یا کلوب پنگوئن باشد. برای برخی دیگر، به معنای بازی‌های آنلاین مقیاس وسیع با چندین بازیگر مانند وارکرافت است. و برای دیگران، یک تجربه 3بعدی بی‌انتها مانند Second Life (زندگی دوم) است.
    بعد از طوفان زندگی دوم در سال‌های 2005 و 2006 / 1384 و 85 که خیلی‌ها را با محیط 3بعدی گسترده‌ای آشنا کرد که در آن می‌توانستند تقریبا هر چیزی را که می‌خواستند خلق کنند، تاکنون گام بزرگ دیگری برداشته نشده بود.
    ممکن است برخی چنین استدلال کنند که دنیاهای مجازی با مشکل فناوری مواجه هستند، چرا که بیشترین انرژی در این روزها صرف ساختن دنیاهای فلش 2بعدی برای کودکان می‌شود، یا بازی‌های فیس‌بوکی که توسط عده زیادی انجام می‌شود. این تجارت بزرگی است، ولی خیلی به روز نیست.
    برای بروس دیمر، کارشناس دنیاهای مجازی، چیزی که کامرون برای آواتار ساخته است، اولین نگاه به یک گام بسیار بزرگ از نوآوری‌ای است که در آن، افراد زیادی می‌توانند از فضاهایی مجازی استفاده کنند که آرایه‌های وسیعی از محتوا و داده‌های ارایه‌شده توسط منابعی مانند دیزنی و گوگل را ارائه می‌کنند، یا حتی از خود کاربران، ابزارهایی مانند دوربین آواتار کامرون، آی‌فون‌ها یا شیشه‌های اتومبیل با رویه‌های مجهز به واقعیت مجازی. و هر چیزی و هر کسی در این میان.
    دیمر که نویسنده کتاب آواتار در سال 1997 / 1376 است می‌گوید: «اگر شما نینتندو Wii یا پروژه ناتال مایکروسافت را با عینک‌های مجهز به واقعیت مجازی مقایسه کنید، یا حتی به موبایل هوشمند خود نگاه کنید، می‌توانید دنیای مجازی را ببینید که تمام اطراف شما را در بر می‌گیرد. در رمان عالی «انتهای رنگین‌کمان» ورنر وینگ، شخصیت‌ها از نوعی لنز تماسی استفاده می‌کنند که به آنها، چشم‌اندازی موازی از مناظر مجازی که روی تصاویر دنیای حقیقی اطراف آنها انداخته شده‌، ارایه می‌دهد.
    ارایه اطلاعات روی تصاویر
    دیمر به برنامه‌ای کاربردی روی گوشی آی‌فون اشاره می‌کند که با آن، به آسمان اشاره می‌کنید و تمام اطلاعات در مورد ستارگان و صور فلکی که به آنها نگاه می‌کنید را به شما می‌دهد. دیمر این را آغازی بر حضور فراگیر واقعیت و دنیاهای مجازی در اطراف ما می‌داند.
    نیازی به گفتن نیست که می‌توان از ابداع کامرون در هر دنیای مجازی استفاده کرد. فناوری‌هایی مانند آن‌چه کامرون در آواتار از آن استفاده کرده شاید یک روز تبدیل به بخشی از تجربه عمومی ما از ترکیب اطلاعات وارد شده از دنیای واقعی با تجربیات مجازی ما شوند.
    به عقیده دیمر، این می‌تواند به این ترتیب باشد که برخی از افراد خواسته‌های کمتری دارند: آنها فقط می‌خواهند بفهمند که آیا یک رستوران خاص باز است و پاستا هم دارد یا نه. این گونه داده‌ها را می‌توان از گوگل دریافت کرد که سرویس street view خود را به‌تازگی راه‌اندازی کرده است؛ ولی برخی دیگر از کاربران نیز ممکن است بخواهند این داده‌ها را از طریق عینک‌های مجهز به واقعیت مجازی، یا از طریق یک موبایل هوشمند پیشرفته دریافت کنند. و خیلی از دیگر محتواهای با پهنای باند کم نیز این سیستم را تغذیه خواهند کرد، و زیربنایی برای آن‌چه باید ساخته شود فراهم می‌کنند، چیزهایی مانند متون روی نمایشگر، داده‌هایی از شبکه‌های اجتماعی، اطلاعات وضع هوا، و غیره.
    ولی برای دیگران، شاید خواسته‌ها بیشتر باشد: یک قصر مجازی، یک باشگاه صخره‌نوردی یا حتی یک نمایش مجازی از یک مزرعه، به همراه آواتارهایی برای خوشامدگویی به میهمانان: «وقتی که همه دنیا به یک دنیای مجازی سیمز مانند نگاشته شود که با آواتارها (افراد دیگر) و روبات‌ها تکمیل شده است، پیچیده‌تر هم می‌شود. به عبارت دیگر، ما وارد آن می‌شویم و داده‌ها از همه جهات وارد خواهند شد».
    یک ایده قدیمی
    البته، این چشم‌انداز خیلی هم بدیع نیست. در سال 2007 / 1386، بنیاد تحقیقات شتاب‌یافته، یک گزارش نقشه راه Metaverse منتشر کرد که برای سال 2016 / 1395، دنیای وب 3بعدی را پیش‌بینی کرده است.
    این نگرش به شبکه 3بعدی، ترکیبی از چهار گونه فناوری را تصور می‌کرد، که همه آنها همگرا می‌شدند تا تجربه‌ای را خلق کنند که بین میلیون‌ها نفر از مردم مشترک خواهد بود. آن فناوری‌ها شامل واقعیت مضاعف مجازی به دنیای واقعی، تعیین موقعیت و رهگیری خود، فناوری ضبط همه چیز و همه کس در اطراف ما، و «دنیاهای آینه‌ای» می‌شد، مدل‌های پیشرفته‌ای از چیزهایی مانند گوگل ارث که درجه‌های بالایی از محتوا را به «حالت‌های مجازی واقعیت» می‌افزودند.
    در مجموع، چیزی که گزارش پیش‌بینی کرده بود، شبیه به تصویری است از دنیاهای مجازی آینده که دیمر ظهور آن‌ها را بعد آواتار و فناوری‌های نوین آن انتظار می‌کشد.
    جری پافندورف، یکی از سازمان‌دهندگان نقشه راه متاورس نیز با این دیدگاه دیمر موافق است. او میگوید: «جهان در نهایت به طور کامل در لایه‌های گرافیکی آنی پوشیده خواهد شد. در مجموع، شما هم‌اکنون هم می‌توانید این تمایل را در مردم ببینید که «چیزهای واقعی» را در دنیاهای مجازی خود دوست دارند. آنها این ارتباط را دوست دارند، در نتیجه به نظر می‌رسد که در نهایت، حد نهایی دنیاهای مجازی جهان واقعی باشد».
    پافندورف نیز مانند دیمر، آغاز این دنیاهای مجازی آینده را در مزیت‌های اخیر کاربری‌های واقعیت مضاعف می‌بیند که «شما را قادر می‌سازند تا از طریق یک دوربین، چیزهایی را ببینید که واقعا در آنجا وجود ندارند: هر سطح ممکن از اطلاعات مانند نمایش جهت‌ها یا توییت‌ها و ای‌میل‌های دریافتی یا حتی یک سگ کوچولوی دیجیتال که روی میز آشپزخانه شما بازی می‌کند».
    به عقیده پافندورف، این گونه کاربری‌ها به رغم کاربری‌های محدودشان، برای خیلی از افراد به نسبت دنیاهای مجازی موجود مانند Second Life جذاب‌تر خواهند بود: «شما می‌توانید نشانه‌های واضحی ببینید که این تجربیات برای مردم جذاب بوده است. من فکر می‌کنم که این در نهایت برای مردم اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. احساس گذاشتن تصاویر روی جهان خارج، یا دیدن دنیا به یک نحو جدید، هم اطلاعات بیشتری به شما می‌دهد و هم این‌که هم به لحاظ احساسی و هم ادراکی راضی کننده است».
    پافندورف آن‌را جاذبه واقعیت می‌نامد: «به نظر می‌رسد که حتی در دنیاهای مطلقا مجازی، شما همیشه ارجاعاتی از دنیای واقعی دارید، نه فقط به دلیل این که آنها از لحاظ اجتماعی و فرهنگی آشنا هستند، بلکه آنها به تمام تکیه‌گاه‌های تکامل زیستی ما تکیه دارند. دنیای واقعی برنده بازی است، در نتیجه تمام چیزهای واقعیت مضاعف اجتناب ناپذیر خواهند بود، چرا که عین واقعیت هستند، و حتی فراتر از واقعیت».
    دنیاهای مجازی نوزاد
    برای برخی از کسانی که درگیر ساخت آواتار بوده‌اند، این ایده که فناوری به کار رفته در ساخت فیلم می‌تواند نشان‌گر آغاز دوران جدیدی برای دنیاهای مجازی باشد، کاملا قابل درک است. این تا حدی، یه این دلیل است که در نگاه کردن به آن‌چه کامرون و گروهش با آواتار به آن دست یافته‌اند، یعنی خلق یک دنیای کامل با گرافیک کامپیوتری و سپس مستقیما ترکیب بازی بازی‌گران با آن، کاملا آشکار است که چیز جدید و جالب توجهی در جریان است. سوال اینجا است که، آیا کسی غیر از سینماگران هم از آن سود خواهد برد؟
    جان لانداو، تهیه‌کننده آواتار می‌گوید: «کاری که ما انجام می‌دهیم، تولید مجازی در یک جهان مجازی، در حال حاضر در سطح تجاری است. ولی در نهایت این قرار است که در سطح مصرف‌کننده‌ها قرار بگیرد. مردم می‌روند و داستان‌های خود را تعریف می‌کنند و آن را ارائه می‌کنند، درست همان‌طور که هم‌اکنون در یوتیوب انجام می‌دهند. دنیاهای مجازی راه دیگری برای مردم هستند تا خلاقیت خود را بروز یدهند و داستان بگویند».
    علاوه بر آن، دنیاهای مجازی امروزی، تنها به ورودی این عرصه رسیده‌اند و به گفته لانداو، تنها چیزی که هنوز نیست، «دوربین مجازی است، که آن را همان گونه بکار ببرید که با یک دوربین معمولی کار می‌کنید».
    این البته کاری است که کامرون در آواتار انجام داد. ولی همانگونه که لانداو گفت،در حال حاضر، این یک ابزار است که تنها در سطح تجاری به کار گرفته می‌شود.
    ولی کامرون و لانداو اعضای شورای مشاوره‌ای شرکت سازنده پلاتفرم دنیاهای مجازی مولتی‌ورس هستند. این شرکت به تازگی بر روی بازی‌های بر مبنای آواتار برای مک‌دونالد و کوکاکولا کار کرده که یکی از آنها، بازیگر را در یک تجربه اول شخص بر روی پاندورا قرار می‌دهد.
    ولی همان‌گونه که ما در پروژه‌هایی مانند پروژه ناتال شاهد آن بوده‌ایم، این محدودیت صرف تجاری به زودی تغییر خواهد کرد و به رغم این که هنوز خیلی زود است که بگوییم ناتال چقدر دنیاهای مجازی را تحت تاثیر قرار خواهد داد، شک زیادی وجود ندارد که فناوری‌هایی مانند این، به زودی تاثیر بسیار عمیقی بر روی زندگی مردم خواهند گذاشت. کما این‌که لانداو هم این آینده را بسیار زود می‌داند.
    فیس‌بوک، مانع پیش روی دنیاهای مجازی
    ولی بزرگ‌ترین خطر در این لحظه برای کسانی که می‌خواهند به سرعت شاهد همه‌گیری دنیاهای مجازی 3بعدی با کیفیت بالا باشند، محبوبیت گسترده شبکه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک و توئیتر است
    پافندورف می‌گوید شک کمی وجود دارد که second life فرصت این را که به تعداد زیادی از مردم آن نوع ارتباط شخصی را که واقعا می‌خواستند بدهد از دست داده است، و کلید حل مسئله هم این است که راهی برای ترکیب دنیاهای واقعی و مجازی پیدا شود. تنها چند دقیقه فعالیت در فیس‌بوک می‌تواند این نیاز مردم را براورده کند. ولی آنها چیزی بیشتر از این می‌خواهند، و این همان چیزی است که دنیاهای مجازی آینده باید ارائه کنند.
    پافندورف می‌گوید: «فیس‌بوک این طلسم را داشت. ولی آینده به صورت متن و فلش نخواهد بود. اکنون باید یک چرخ جدید اختراع کرد».
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  8. #16
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    پیش فرض پاسخ : آواتار فیلمی که نباید از دست بدهید!

    نگاهي به فيلم «آواتار» ساخته‌ جيمز كامرون
    كفر تمدن جديد
    جام جم آنلاين: «آواتار» داستان تقابل كفر و ناسپاسي ناشي از تكثرگرايي و بي‌ايماني و بي‌ثباتي تمدن جديد است با ايمان و اعتقاد ناشي از نگرش وحدت وجودي انسان قديم.

    همين مضمون كافي است براي اين‌كه فيلم قرباني سياست‌ورزي‌هاي هميشگي آكادمي اسكار شود و برخلاف اقبال گسترده‌ عمومي و نيز برخلاف اقبال فراگير منتقدان و صاحب‌نظران مقوله‌ تكنيك و محتواي سينمايي، در اين رقابت هر ساله‌ جهاني فيلم، آن‌طور كه بايد مورد توجه و تحسين قرار نگيرد و به جاي جوانب مضموني بلندش تنها جايزه‌ طراحي صحنه و فيلمبرداري و جلوه‌هاي ويژه دريافت كند. جيمز كامرون در اين آخرين فيلمش هم مثل «ترميناتور 2» مركز توجه خود را نقد مدرنيته‌اي قرار مي‌دهد كه با دست‌اندازي حريصانه در طبيعت و جهان هستي، روز به روز انسان را بيشتر در معرض نابودي و حقايق وجودي‌‌ انسان را بيشتر در معرض فراموشي قرار مي‌دهد و مي‌رود به سمت و سويي كه بشر را بنده و سپس قرباني تكنولوژي و دست‌ساخته‌هاي ماشيني بي‌حدوحصر خودش كند.
    نوك پيكان انتقاد فيلم «آواتار» به سوي تمدن جديد غرب است. تمدني كه داعيه‌ بلوغ و انسانيت و شناخت و انديشه و صلح و در يك كلام «پيشرفت» دارد اما در حقيقت چيزي جز پوسته‌اي خوش رنگ و لعاب براي دروني متعفن و نابودگر نيست و نه فقط «پسرفت»ي آشكار در شناخت حقيقي انسان و هستي است بلكه به اين هم اكتفا نمي‌كند و جنگ‌افروزانه در پي حذف همه‌ مخالفان يعني همه‌ كساني است كه مانع تحقق آرزوهاي نفساني اقليت زياده‌خواه غربي هستند و در اين راه باطل از هيچ سبعيتي هم دريغ نمي‌كند.
    در «آواتار» ما اشاره‌ قرآني «بل هم اضل» را كه ناظر به امكان پست‌تر شدن بشر انساني از موجودات حيواني است ديگرباره باور مي‌كنيم و درمي‌يابيم كه واقعا گاهي درنده‌ترين حيوانات، از متأخرترين انسان‌ها كه بنا به تئوري تكامل داروين مي‌بايست كامل‌ترين‌هاي اين نسل وجودي باشند بهتر و والاترند. در راستاي همين ايده و مضمون محوري است كه ما در اين فيلم جانب انسان‌هايي را مي‌گيريم كه بدوي و بي‌تمدن هستند و به لحاظ فيزيكي به نسل حيوانات نزديك‌ترند تا انسان‌هاي خوش‌ظاهر و مدعي ولي از درون مسخ‌شده‌اي كه خود را مركز كائنات مي‌پندارند و خداوندگار هستي. دنياي اين انسان‌هاي بدوي به دليل يكپارچگي و وحدتي كه با طبيعت پيرامون دارند، به مراتب متعالي‌تر از دنياي انسان‌هاي متمدن و مدرني است كه غايت زندگي‌شان تسخير بي‌چون و چراي طبيعت در راه ارضاي خواهش‌هاي نفساني‌شان است. انسان‌هاي باصطلاح پيشرفته‌اي كه به تصريح فيلمساز، پايين آمدن ارزش سهام سهامداران در نظرشان امر مهم‌تري است تا با خاك يكسان شدن يك سياره‌ زيستي زيبا و به خاك و خون كشيده شدن ساكنان بومي آن. بدين ترتيب «آواتار» نظام سرمايه‌داري غرب را هم به چالش مي‌كشد و بخصوص تفكر مصرفي و منش پروپاگاندايي (تبليغاتي) آن را هم آشكارا زير سوال مي‌برد آنجا كه در قالب ويدئوي خاطرات «جيك سالي» به ما مي‌فهماند كه آمريكايي‌ها براي هر قوم و تباري كه فريبا و آرماني باشند براي ناوي‌ها (بومي‌هاي سياره‌ پاندورا) نه فقط اينچنين نيستند بلكه اساسا هيچ متاعي ندارند كه به وسيله‌ آن بخواهند با ناوي‌ها وارد معامله بشوند و همان بلايي را سرشان بياورند كه با اليناسيون (ازخودبيگانگي) برسر جوامع بشري كره‌ زمين آورده‌اند. بومي‌هاي پاندورا به بيان ريشخندگونه‌ جيك سالي نه نيازي به آبجو! و شلوار جين! آمريكايي‌ها دارند و نه نيازي به هيچ‌كدام از باصطلاح پيشرفت‌هاي علمي و فرهنگي آنها. ناوي‌ها به داشته‌هاي خود قانع‌اند و هنوز اسير بلاي ويرانگر «نياز كاذب» كه بشر جديد را در حد مرگ گرسنه و تشنه‌ محصولات جامعه‌ مصرفي جديد كرده، نشده‌اند. ناوي‌ها در پيوندي ناگسستني با طبيعت پيراموني‌شان هر آن‌چه مي‌خواهند از آن به‌دست مي‌آورند بدون آن‌كه همچون انسان‌ها با زياده‌خواهي و حرص و آز و در يك كلام ارضاي نيازهاي كاذب، نامسوولانه به تخريب و نابودي اين منابع طبيعي غني دست‌ يازند.
    اما «آواتار» به تمام معنا هم در نقد مدرنيته و ستايش بدويت نيست چنانچه در حقيقت امر هم نه مدرنيته سراسر باطل است و نه بدويت سراسر حق. جيمز كامرون با پيشرفته‌ترين امكانات تكنولوژيك روز دنيا اين فيلم را در تقبيح تكنولوژي ساخته. چه‌طور مي‌تواند از اساس با همه‌ دستاوردهاي مدرنيته مخالف باشد. آيا اين قضيه به لحاظ منطقي حاوي تناقضي آشكار نيست؟ پاسخ نخستي كه مي‌توان به اين پرسش داد اين است كه كامرون هم مثل بسياري ديگر از منتقدان مدرنيته و تكنولوژي ملازم با آن، با اصالت اين دو مفهوم در زندگي بشر و يا به عبارت ديگر با تعلق و وابستگي بشر به اين دو است كه مخالف است نه با همه‌ مظاهر آنها. چنانچه هربرت ماركوزه از مهم‌ترين منتقدين مدرنيته، تكنولوژي و نظام سرمايه‌داري غرب، در كتاب «انسان تك ساحتي» راه رهايي از آسيب‌هاي مناسبات اجتماعي انسان مدرن را تحول و دگرگوني مي‌داند نه حذف و سانسور. او تكنولوژي و صنعت و توليد را به كلي نفي و رد نمي‌كند بلكه به مزاياي غيرقابل انكار آن تصريح دارد و حتي براي تكنولو‍ژي، شايستگي آزادي بخشي به بشر قائل است منتها زماني كه دگرگوني كيفي لازم در نظام توليدي و صنعتي تكنولوژيك صورت پذيرد. بدين‌سان غايت نقد ماركوزه و نيز بسياري ديگر از منتقدان مدرنيته، اصلاح مناسبات امروزي زندگي انسان است نه براندازي اين مناسبات و بازگشت منفعلانه به بدويت.
    نقد مدرنيته در فيلم جديد كامرون از دايره نقدهاي پسامدرن مي‌گذرد و رنگي ديني به خود مي‌گيرد؛ تقابل در اين فيلم در اصل ميان علم و ايمان نيست بلكه تقابل اصلي، تقابل كفر و ايمان است

    اما پاسخ ديگر را از موقعيت‌ها و ديالوگ‌هاي خود فيلم مي‌گيريم. «آواتار» اگرچه تعريض‌هاي واضحي به اصل تفكر علمي در مقابل تفكر فلسفي و معرفتي دارد اما اساسا تمركز خود را بر موضوع تقابل كفر و ايمان قرار داده نه تقابل علم و ايمان. كامرون در اين فيلم، دانش و انديشه را تقبيح نمي‌كند بلكه به سوء‌استفاده‌هاي غيرانديشمندانه از يافته‌هاي علمي مي‌تازد و به جاي اين‌كه طبق روال مرسوم و البته سطحي خرد را در مقابل ايمان قرار بدهد، انحرافات پديد آمده در غايات علمي و به دنبال آن فراهم شدن امكان سوء‌استفاده‌ ويرانگر انسان‌نماهاي درنده‌خو از فرآورده‌هاي علمي را مقابل خداباوري و تفكر ايماني و وحداني قرار مي‌دهد و به‌جاي اين‌كه كفر را ماحصل عقلانيت علمي معرفي كند آن را نتيجه‌ بندگي هواهاي نفساني و عبور از مرز اخلاق عنوان مي‌كند. و اين نگرش معتدل و غيرافراطي كه به‌جاي اصرار بر دوگانگي عقل و عشق يا همان علم و ايمان، بر وحدت آنها تكيه دارد تا اندازه‌اي همخوان با آموزه‌هاي دين مبين اسلام است كه نه با تحجر سازگاري دارد و نه با تجدد.
    شاهد بر اين مدعا در فيلم، دفاع «گريس» (كه پس از مرگ برادر «جيك»، دانشمند درجه اول پروژه تحقيقاتي آواتار است) از درخت مقدس ناوي‌هاست كه از ديرباز زيارتگاه آنها و محل راز و نيازشان با خدا بوده و به نوعي نماد باورها و اعتقادات آنها محسوب مي‌شود كه البته در نظر گريس توجيه بيولو‍ژيكي هم دارد. گريس با بيان اين‌كه درخت ناوي‌ها يك جادوي كفرآميز بي‌ارزش نيست و رابطه‌اي الكتروشيميايي با محيط پيرامون دارد اولا مخالفت خود را با ايمان بي‌پايه و غلط كه از آن با تعبير «جادوي كفرآميز» نام مي‌برد ابراز مي‌كند و ثانيا به توجيه عقلاني اين باور اشاره مي‌كند كه نمايانگر وابستگي او به رهيافت‌هاي علمي در قبول يا رد نگرش ايماني است. بدين معنا شايد موضع گريس يا به عبارتي تفكر علمي، كاملا مطابق با موضع ناوي‌ها و حتي موضع «جيك» كه با عشق به ايمان رسيده نه با علم نباشد اما معارض و معاند با آن هم نيست. حتي در مواردي مكمل آن نيز هست. حال آن‌كه سرهنگ و دار و دسته‌ او بدون دليل و منطق و انديشه و فقط از روي هواپرستي و زياده‌طلبي و غرض‌ورزي كمر به مخالفت با باورهاي اعتقادي ناوي‌ها بسته‌اند و حتي با افيوني خواندن گريس و جيك آنها را به‌خاطر دفاع از اين ايمان مسخره مي‌كنند. گريس اگرچه دانشمند است و بيش از آن‌كه ايمان قلبي داشته باشد، به محاسبات علمي و آزمايشگاهي وابسته است اما ناتوان از تجربه‌ ايماني نيست. چنانچه مي‌بينيم هم‌اوست كه در لحظه‌ مرگ، خداي پاندورا، «ايوا» را مي‌بيند و با شهادت و اعتراف به وجود و حتي زيبايي اين آفريننده‌ لايزال، جان مي‌سپارد.
    در تعريف واژه «آواتار» نوشته‌اند آواتار به معناي حلول روح يك رب‌النوع در قالب خاكي و انساني و همچنين تجسد نيكي‌هاست. يا به عبارت ديگر، تجسم زميني يك وجود آسماني. در فلسفه‌ آيين هندو، آواتارا (Avatara) حكايت از تناسخ و تجسد روحي برتر در قالبي خاكي و زميني دارد كه با هدف انجام ماموريتي مهم از آسمان به قلمرو خاك هبوط كرده است. اين تعاريف موجود از واژه‌ آواتار صراحتا نمايانگر صبغه‌ ديني آخرين فيلم جيمز كامرون است. كامرون در اين فيلم خود ديگر به رسم پسامدرنيست‌ها به نقد تكنولوژي و ماشينيسم و مدرنيته و يا به رسم سمبوليست‌ها به تقدير از عشق زميني (بدون اشاره به رابطه‌ عشق زميني با سرچشمه‌ ايماني) اكتفا نمي‌كند و صراحتاً تنها راه رهايي عصر جديد از چنگال آسيب‌هاي مدرنيته را ايمان به خدا عنوان نموده و ثابت مي‌كند كه سينما عاجز از بيان درونمايه‌هاي مستقيم ديني نيست و به هيچ وجه چنين نيست كه تنها راه چاره براي پرداختن به معنا در سينما توسل به مجاز و استعاره‌ تام، با پرهيز از اشاره به مستعارمنه باشد. آواتار فيلمي صرفا معناگرا و مرتبط با عوالم فراطبيعي نيست بلكه اساسا درباره اصل ايمان و باور به خداست و كامرون براي اين منظور تقابل ايمان با كفر را محور كار خويش قرار داده و پيروزي نهايي را نيز از آن ايمان دانسته؛ است. از آن ايمان و از آن وحدت وجودي حاكم بر جهان هستي.
    آزاد جعفري / گروه انديشه
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بحث: رابطه آواتار و شخصیت کاربران
    توسط غریبه در انجمن مرکز مشاوره روانشناسی
    پاسخ ها: 58
    آخرين نوشته: 16th February 2012, 11:52 AM
  2. رادان، گلزار و حیایی را من بازیگر کردم!!
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن آرشیو بخش هنر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th December 2009, 11:48 AM
  3. نوشتاری درباب فیلم‌های شرح‌ حال‌گونه
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن آرشیو بخش هنر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th November 2009, 06:26 AM
  4. مقاله: چرا نرم افزار نباید مالک داشته باشد؟
    توسط آبجی در انجمن بخش مقالات نرم افزار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th September 2009, 02:01 PM
  5. نباید مزار شهدا را قبرستان نامید
    توسط kamanabroo در انجمن سیره و خاطرات شهدا
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st March 2009, 10:41 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •