دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: دوستت دارم عشق من

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    computer
    نوشته ها
    73
    ارسال تشکر
    303
    دریافت تشکر: 286
    قدرت امتیاز دهی
    51
    Array
    papie's: جدید103

    Smile دوستت دارم عشق من



    " خداوندا کمک کن از چَرای زندگی دل بکنم و به چِرای زندگی فکر کنم چرا که عاقبت چَرا مرگ ؛ و عاقبت چِرا تولدی دوباره است ... "
    گفتم: خداي من، دقايقي بود در زندگانيم که هوس مي کردم سر سنگينم را که پر از دغدغهء ديروز بود و هراس فردا بر شانه هاي صبورت بگذارم، آرام برايت بگويم و بگريم، در آن لحظات شانه هاي تو کجا بود؟
    گفت: عزيز تر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگي که در تمام لحظات بودنت بر من تکيه کرده بودي، من آني خود را از تو دريغ نکرده ام که تو اينگونه هستي. من همچون عاشقي که به معشوق خويش مي نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.
    گفتم: پس چرا راضي شدي من براي آن همه دلتنگي، اينگونه زار بگريم؟
    گفت: عزيزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره اي است که قبل از آنکه فرود آيد عروج مي کند، اشکهايت به من رسيد و من يکي يکي بر زنگارهاي روحت ريختم تا باز هم از جنس نور باشي و از حوالي آسمان، چرا که تنهااينگونه مي شود تا هميشه شاد بود.
    گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگي بود که بر سر راهم گذاشته بودي؟
    گفت: بارها صدايت کردم، آرام گفتم از اين راه نرو که به جايي نمي رسي، تو هرگز گوش نکردي و آن سنگ بزرگ فرياد بلند من بود که عزيزتر از هر چه هست، از اين راه نرو که به ناکجا آباد هم نخواهي رسيد.
    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم نباشتي؟
    گفت: روزيت دادم تا صدايم کني، چيزي نگفتي، پناهت دادم تا صدايم کني، چيزي نگفتي، بارها گل برايت فرستادم، کلامي نگفتي، مي خواستم برايم بگويي آخر تو بندهء من بودي چاره اي نبود جز نزول درد که تو تنها اينگونه شد که صدايم کردي.
    گفتم: پس چرا همان بار اول که صدايت کردم درد را از دلم نراندي؟
    گفت: اول بار که گفتي "خدا" آنچنان به شوق آمدم که حيفم آمد بار دگر خداي تو را نشنوم، تو باز گفتي خدا و من مشتاق تر براي شنيدن خدايي ديگر، اگر تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار مي کردي همان بار اول شفايت مي دادم.
    گفتم: مهربانترين خدا ! دوست دارمت ...
    گفت: عزيز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...
    خدايا به خاطر همه عناياتي که به من داري ازت ممنونم.

    اگرسخن چون نقره است
    خاموشی چون زر پربهاست.لقمان



  2. 7 کاربر از پست مفید papie سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آموزشی: دوستت دارم به ۱۰۰ زبان مختلف
    توسط Almas Parsi در انجمن زبان‌شناسي‌ همگاني
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: 1st August 2013, 03:27 PM
  2. دوستت دارم
    توسط *مینا* در انجمن عارفانه و عاشقانه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th August 2011, 11:54 PM
  3. مادرم دوستت دارم .......
    توسط نارون1 در انجمن Translation
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 20th May 2011, 10:40 PM
  4. دوستت دارم پدر...!
    توسط omega در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10th March 2011, 11:22 PM
  5. تا ابد دوستت دارم
    توسط تووت فرنگی در انجمن قطعات ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th February 2011, 01:37 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •