دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: هرودوت کیست ؟

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    دندانپزشکی
    نوشته ها
    783
    ارسال تشکر
    6,304
    دریافت تشکر: 5,135
    قدرت امتیاز دهی
    15585
    Array

    پیش فرض هرودوت کیست ؟

    شاید با بی گمانی بتوان گفت او تنها تاریخ نگاری است در جهان که کم ترین آگاهی را از تاریخ زندگی و سرگذشت او در دست داریم. او که بسیاری برآنند برترین تاریخ جهان باستان را به نگارش درآورده، در هیچ کجای این تاریخ چهره ای روشن از خود و سرگذشت خود به دست نمی دهد.
    تنها آگاهی های اندک ما از هرودوت، گوشه هایی است که «سوئیداس»([۱])، «اتین»([۲])(اهل بیزانس) و «اوزب»([۳]) درکنار هم می گذارند.
    «هرودوتوس»([۴])یونانی زاده‏ی «هالیکارناسوس»([۵]) از شهرهای سرزمین «کاری»(کاریا)([۶]) در آسیای صغیر (بودرم کنونی در جنوب غربی آناتولی بر کرانه‏های دریای اژه)، فرزند «لوکسس»([۷])و از مادری به نام «دریو»([۸]) و دارای برادری به نام «تئودور»([۹]) بود.
    هالیکارناسوس از جمله بخش‏های یونانی نشین در امپراتوری هخامنشی به شمار می آمد که از نخستین تا فرجامین روزهای زندگی و شکوه شاهنشاهی داریوش بزرگ به آن وابسته بود و از نبرد «سالامین» تا جنگ «گرانیکوس» بر وفاداری به شاهنشاهی پایبند بوده است.
    هرودوت نیز که خود پنج سال پیش از سالامین، در ۴۸۴ یا ۴۸۰ یا ۴۹۰ پیش از میلاد در این شهر زاده شده، از نگاه زادگاه: شهروندی ایرانی، و به زیر سایه‏ی گستره‏ی هخامنشی یک جهانگرد و گردشگر غربی به شمار می رود. زیرا هرودوت بی آنکه نخستین مورخ یا پدر تاریخ پردازی باشد، گویا نخستین جهاندیده‏ی غربی بود که خاورمیانه‏ی امروزی را به نیکی پشت سرگذارد.
    گفته‏ی شادروان وحید مازندرانی (ترجمان فارسی تواریخ) که: «جهاندیده بسیار گوید دروغ!»، شاید بر همین انگیزه است که او پیرامون سرزمینی که در آن زاده شده نیز می‏نویسد: «بالای هالیکارناسوس، در دل زمین، پداسیسیان زندگی می کردند؛ هر وقت که بنا بود حادثه‏ی ناخوشایندی برای ایشان یا همسایگانشان پیش آید، بر چهره‏ی کاهنه‏ی آتنا، ریش درازی می رویید»!
    نخستین انگیزه‏ی گشت و گذار هرودوت را در شرق می بایست کشتار ناگهانی «پانوآسیس»([۱۰]) – حماسه سرا و از خویشاوندان نزدیک هرودوت – به وسیله‏ی «لوگدامیس» (جانشین دوم آرتمیس و فرزند پیسندلیس) – فرمانروای ستمگر ولایت کاری که هالیکارناس زیر لوای آن بود- دانست (۵۴۷ ق.م)، که دلیلی بر هراس هرودوت جوان و فرارش به جزیره‏ی «ساموس» (مستعمره‏ی آتن) و آشنایی او در آنجا با گویش ایونیه ای (زبان یونانی شرقی)([۱۱]) می شود.
    شاید این فرار ناخواسته پس از اعدام پانوآسیس که سبب آن را «فتنه انگیزی بر امپراتوری ایران» نوشته اند، پیشینه ای روانی باشد بر بغض و کینه ای که هرودوت در تاریخ خود درباره‏ی سپاهیان ایران جای داده است.
    به روایت دیرینه ترین گفتار درباره‏ی سرگذشت هرودوت، یعنی یک فرهنگ نام‏های جغرافیایی به نام «سوئیداس» (سده‏ی دهم میلادی): او پس از چندی به هالیکارناس باز می گردد و در خیزشی که به براندازی حکومت لوگدامیس انجام گرفت، شرکت می جوید، اما چون در آنجا نمی تواند شهرتی برهم زند، گردشگری در سرتاسر جهان باستان (و یا شاید گفتگو با کسانی که این کار را کرده اند!!!) را آغاز می کند. و همزمان با آن نگارش اثر مشهور خود را که بیشتر یک گردآوری از روایت‏های شنیداری او به هنگام سفر به شمار می رفت، و سده‏ها پس از آن به نام«تاریخ‏ها»([۱۲]) و یا «تاریخ‏های جنگ یونان و ایران» ([۱۳]) نامبردار گشت، پایه ریزی می کند.
    «هرودوت تاریخ خود را که پر از خاطرات همری است، به سبک ادبی و پرتکلف به لهجه‏ی یونی می نویسد که در آن زمان خاص تاریخ بوده و بسیاری از نویسندگان یونی، از جمله «هکاته‏ی ملطی»([۱۴]) آثار خود را بدین لهجه نوشته بوده اند، وی در کتاب خود جنگهای مدی را نقل می کند و بدین نقل تحقیقات شخصی را نیز می افزاید.»([۱۵])
    هرودوت در سال ۴۴۷ ق.م به آتن عهد پریکلس باز می گردد و با سخنرانی‏های گوناگون درباره‏ی یونان و بزرگنمایی آن و روایت کردن بخش‏هایی از اندوخته‏های خود به گونه‏ی شفاهی (نقّالی) در تالار سقف دار کانون شهر که «آگرا»([۱۶]) نامیده می شد، به رده‏ی ستایشگران و نویسندگان نزدیک پریکلس می پیوندد.
    «برنگره‏ی برخی از پژوهشگران مانند: بر، کروگر، ستین: هرودوت نوشته‏های خود را در آتن و در هنگام بازی‏های «المپ» برای یونانیان می خوانده است. اگر درباره‏ی المپ تردیدی باشد، چنانکه برخی تردید دارند، درباره آتن شکی نیست. زیرا «اوسویوس» (تاریخنگار سده‏ی سوم میلادی) درباره‏ی سال ۴۴۵ یا ۴۴۶ ق.م می گوید که: هرودوت کتاب خود را در آتن در میان مردمان می خواند و به پیشرفت‏های بزرگی رسید.(فصل ۸۳، بند ۳- ۴)»([۱۷])
    یکی از انگیزه‏های ماندگاریش در آتن پیمان دوستی با «سوفوکلس»([۱۸]) نیز بود.
    و اگر چه بر خلاف آرزوی بزرگ هر یونانی نتوانست شهروندی آتن را به دست آورد. اما در ۴۴۱ ق.م به یکی از مستعمره‏های تازه سازمان یافته‏ی پریکلس در جنوب ایتالیا: «توریوم»([۱۹]) رفت و در آنجا ویرایش‏ها و نگارش‏های پایانی را بر روی کتاب خود به انجام رساند. و تا پایان زندگی در آنجا بسر برد.
    مرگ او را به سال ۴۲۵ و یا در حدود ۳۰-۴۲۰ ق.م نوشته اند. و گفته اند که در بازار یا میدان بزرگ همان شهر به خاک سپرده شده و برخی نیز بر آن اند که در «پلا» (در مقدونیه) جان سپرد.
    اتین در گفتاری پیرامون شهر توریوم، سخن از سنگنبشته ی آرامگاهی به میان می آورد که گویا هرودوت در زیر آن خفته است: « خاک این شهر استخوان های هرودوت فرزند لیگزس را در آغوش دارد. سلطان مورخان قدیم سرزمین یونی در کشور قوم دُری تولد یافت و به قصد فرار از حملات غیرقابل تحمل همشهریان خود به توریوم پناهنده شد و این شهر را وطن دوم خود نامید. »([۲۰])

    پیرامون سه سده پس از آن «سی سرون» (چیچرو)([۲۱]) سیاستمدار و سخنور نامی روم، برای نخستین بار هرودوت را «پدر تاریخ» (ابوالمورخین) نام می نهد.([۲۲]) همان پدر تاریخی که به گفته‏ی «دیون کریسُستُم»([۲۳]) (سده‏ی نخست میلادی): «در برابر نبشته‏ی خود از مردمان کرنت([۲۴]) وجهی خواست، و چون گفتند: نام نیک چیزی نیست که در بازار خرید و فروش شود هرودوت آنها را در نبشته‏ی خود، جایی که گزارش نبرد «سالامین» را داده، بد گفته است.»([۲۵])

    __________________________________________________ _____________________

    پی نوشت:
    Suiadas- ۱

    Etienne de Bysānce- ۲

    Eusébs ۳-

    Herodotus ۴-

    Halicarnassus ۵ -

    carie- ۶

    Lyxes ۷ -

    Dryo۸-

    Thèodore ۹-

    Panyasis -۱۰ از بنام ترین قصیده های این حماسه سرای نامی یکی چکامه ای است که درباره ی هرکول (هراکلس) پهلوان اساتیری یونان سروده است.

    Ionien 11 -

    the histories12 -

    a history of the struggle bet ween greek and Persia13 –

    14- Hecataeus de Milletus: هکاتایوس زاده ی میلتوس (سده ی پنجم ق.م)، نویسنده ی «پژوهش ها» است که در بندهای آغازین آن می نویسد: «آنچه را حقیقت می دانم، می نگارم زیرا برنگره ی من گفتارهای یونانی فراوان و خنده آورند.» (تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج۲ (یونان باستان)، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی ۱۳۶۵، رویه ی ۱۶۲)
    هرودوت در آگاهی‏های تاریخی خود به ویژه درباره ی مصر، بسیار از نوشتارهای او سود جسته است.
    دکتر هادی هدایتی در این باره (هرودوت و هکاتایوس) می نویسد: «معروف است که هرودوت آثار خود را از او اقتباس کرده و سپس اصل را از بین برده و کتاب مولف قدیم را به نام خود به جهانیان عرضه کرده است. دلیلی که طرفداران این عقیده برای اثبات مدعای خود اقامه می کنند این است که اولاً هرودوت شخصاً در چند جای کتاب خود به نویسندگان قدیم تر از خود اشاره می کند و ثانیاً بعضی مطالبی را که او نوشته است نویسندگان یکی دو قرن بعد از او عیناً از قول هکاته نقل کرده اند و این خود می رساند که هرودوت که پس از هکاته می زیسته آن مطالب را از هکاته تقلید کرده و سپس کتاب او را سوزانیده است.» (تاریخ هرودوت، ج۲، ترجمه و دیباچه ی دکتر هادی هدایتی، نشر دانشگاه تهران، ۱۳۳۸، رویه ی۳ )
    - ادبیات یونان، فرناند روبرت، ترجمه ی ح.حسینی نژاد، کتابفروشی علمی، ۱۳۲۹، رویه ۱۱۰ ۱۵

    Agora16 -

    - ایران باستان،ج۱، پیرنیا، رویه ی ۶۹ ۱۷

    ۱۸- Sophocles (405-496 ق.م) از بنام ترین پردازندگان نگرش‏های تراژیک در یونان باستان و نگارنده ی نمایشنامه‏هایی همچو: آژاکس، انتیگن، ادیپ پادشاه، الکتر، تراکینین ها.
    Thurium19 -
    20 - تاریخ هرودوت، ج ۲، ترجمه و دیباچه ی دکتر هادی هدایتی، نشردانشگاه تهران، ۱۳۳۸، رویه ی ۶



    ۲۱- marcus tullius cicero 2 (42-106 ق.م) نگارنده ی خطابه‏هایی همچو : کتاب ورین، رساله ی کاتیلینر، فیلیپیک و دفاع از میلن (قاتل کلدیوس).
    ۲۲ – ای بسا سبب این مهربانی و نامگذاری مهرآمیز، نشان از این ویژگی هرودوت داشته باشد که برای سی سرون انگیزه ای خوشایند بوده و آن را چنین برشمرده: «نوشتارهای او مانند نوشته‏های ان نیو، پر است از افسانه‏های گوناگون» (ایران باستان، ج۱، پیرنیا، رویه ی ۶۹)
    ویل دورانت در این باره می نویسد: «هرودوت نخستین مورخ یونانی است که آثارش به دست ما رسیده؛ از این روی، سیسرون را که به وی «پدر تاریخ» لقب داده است می توان معذور داشت.» (تاریخ تمدن، ج۲ (یونان باستان)، رویه ی ۴۸۵)
    dion chrysostome- 23

    Corinth- 24
    چهارسو، شهیدی، رویه ی۱۲۷ و ایران باستان، ج۱، پیرنیا، رویه ۶۹ ۲۵ -


    منبع
    "آخرین برگ این دفتر هم به پایان رسید"


  2. 4 کاربر از پست مفید Majid_GC سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تفاوت دانشگاه و کالج در چیست ؟
    توسط ماری مریم در انجمن سایر موضوعات علمی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th October 2012, 04:46 PM
  2. بوت لودر چیست ؟
    توسط hengameh در انجمن مقالات برق
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th September 2010, 10:28 AM
  3. سکوت نشانه ایست برای........
    توسط آبجی در انجمن جامعه و فرهنگ
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th August 2010, 02:55 PM
  4. یک دقیقه سکوت برای مهدی کافی نیست
    توسط Victor007 در انجمن اخبار دنیای فوتبال
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th October 2009, 12:27 PM
  5. معرفی: قیمت همه چیز نیست: راهنمای خرید ارزان ترین نوت بوک ها
    توسط diamonds55 در انجمن معرفی لپ تاپ
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 3rd February 2009, 11:51 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •