تو از بهر روزی خود رنج بسیار بر خود منه که به کوشش روزی افزون نگردد، که گفته اند: ( الرزق بالجد لا بالمکد ) و اگر خواهی که از بهر روزی از خدای عزوجل خشنود باشی، در آن کوش تا به خرد، توانگر باشی، که خرد از توانگری بهتر باشد، که به خرد مال توان ساخت و از مال، خرد نتوان ساخت، و جاهل از مال زود مفلس شود و مال خردمند دزد نتواند برد و آب و آتش هلاک نتواند کرد، پس اگر خرد داری هنر آموز، که خرد بی هنر چنان باشد که مردمی بی جامه و شخصی بی صورت و کالبدی بود بیجان و گفته اند: (الادب صوره العقل).
باب ششم - در افزونی گهر از افزونی هنر
بدان ای پسر! که مردم بی هنر مادام که بود، بی سود بود، چون درخت مغیلان که تنه دارد و سایه ندارد، نه خود را سود دارد و نه غیر را. و مردم با نسب با اصل اگر چه بی هنر باشد از حرمت داشت مردمان بی بهره نباشد بتر آن بود که نه گهر دارد و نه هنر، اما جهد باید کرد تا اگرچه اصیل و گوهری باشی، بتن خود گوهر باشد، که گوهر تن از گوهر اصل بهتر، چنانک گفته اند: ( الشرف بالعقل و الادب لا بالاصل و النسب) که بزرگی خرد و دانش راست نه گوهر و تخمه را، و بنامی که مادر و پدر نهند همداستان مباش، که آن نام نشان بود، نام آن بود که تو از هنر بر خود تهی، تا نام احمد و محمد و موسی و جعفر را باستاد فاضل یا حکیم کامل افگنی، اگر مردم با اصل را گوهر....
علاقه مندی ها (Bookmarks)