دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: داستان زیبا..............

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر(مهندسی نرم افزار)
    نوشته ها
    18,304
    ارسال تشکر
    4,182
    دریافت تشکر: 19,008
    قدرت امتیاز دهی
    220
    Array

    Ok داستان زیبا..............



    اين داستان مال من و شمايي که فکر مي کنيم تنهاييم
    اما داستان ما
    يک روز زني با لباسهاي کهنه و مندرس و نگاهي مغموم. وارد خواربار فروشي محله شد و با فروتني از صاحب مغازه خواست تا کمي خواربار به او بدهد. به نرمي گفت که شوهرش بيمار است و نمي تواند کار کند و شش بچه شان بي غذا مانده اند.
    صاحب مغازه با بي اعتنائي نيم نگاهي اندااخت و محلش نگذاشت و با حالت بدي سعي کرد او را بيرون کند.
    زن نيازمند درحالي که اصرار ميکرد گفت:
    آقا ... شما را به خدا قسم ميدهم به محض اينکه بتوانم پولتان را مي آورم.
    صاحب مغازه گفت که نسيه نمي دهد.
    مشتري ديگري که کنار پيشخوان ايستاده بود و گفت و گوي آن دو را مي شنيد به مغازه دار گفت: ببين اين خانم چه ميخواهد ... خريد اين خانم با من.
    خوارو بار فروش گفت : لازم نيست ... خودم مي دهم ... ليست خريدت کو؟
    زن گفت : اينجاست ...
    صاحب مغازه گفت : ليست ات را بگذار روي ترازو ... به اندازه وزنش هرچه خواستي ببر...!
    زن با خجالت يک لحظه مکث کرد از کيفش تکه کاغذي درآورد و چيزي رويش نوشت و آن را روي کفه ترازو گذاشت ...
    همه با تعجب ديدند که کفه ترازو پائين رفت ...
    خواربار فروش باورش نمي شد ...
    مشتري از سر رضايت خنديد ...
    مغازه دار با ناباوري شروع به گذاشتن جنس در کفه ديگر ترازو کرد ... کفه ترازو برابر نشد ... آن قدر چيز گذاشت تا بالاخره کفه ها برابر شدند ...
    در اين وقت خواربار فروش با تعجب و دلخوري تکه کاغذ را برداشت ببيند روي آن چه نوشته است ...
    کاغذ ليست خريد نبود ... دعاي زن بود که نوشته بود :
    " اي خداي عزيزم ... تو از نياز من باخبري ... خودت آن را برآورده کن "
    فقط اوست که مي‌داند وزن دعاي پاک و خالص چقدر است .
    دعا بهترين هديه رايگاني است که مي‌توان به هر کسي داد و پاداش بسيار برد
    شنبه : یارب العالمین 1شنبه : یا ذاالجلال والاکرام
    2شنبه : یا قاضی الحاجات 3شنبه : یاارحم الراحمین
    4شنبه : یا حی یاقیوم 5شنبه : لا اله الا الله الملک الحق المبین
    جمعه : اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th April 2010, 07:54 PM
  2. معرفی: مروري بر مجموعه داستان گداها هميشه با ما هستند اثر توبياس وولف
    توسط *میترا* در انجمن کارگاه داستان نویسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th October 2009, 10:50 AM
  3. معرفی: آنتو‌ن پاولوويچ چخوف
    توسط diamonds55 در انجمن مشاهیر ادبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 21st January 2009, 04:45 AM
  4. نخستین نسل ادبیات داستانی مدرن ایران
    توسط SaNbOy در انجمن کارگاه داستان نویسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29th November 2008, 11:14 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •