دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 30

موضوع: از بينهايت کوچک تا بينهايت بزرگ

  1. #21
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : از بينهايت کوچک تا بينهايت بزرگ

    مفروضات فلسفي فيزيک کلاسيک و مدرن


    فيزيک کلاسيک يا فيزيک نيوتني بر يک سري مفروضات فلسفي بنا شده بود. مهمترين آنها پذيرش وجود يک دنياي عيني خارج از ذهن انسان بود. در اين ديدگاه، واقعيت ها مستقل از ما هستند و انسان قادر است تصويري مطابق واقع از اين جهان عيني بدست دهد. علاوه بر آن که وجود و رفتار فرآيندهاي فيزيکي بستگي به مشاهده آنها دارد. بنابراين فيزيک کلاسيک وظيفه خود را شناخت جهان مستقل از ذهن بشر مي دانست. اما ظهور نظريه کوانتم، با اين ديدگاه که واقعيت ها وابسته به ذهن ما هستند، مباني فلسفي فيزيک کلاسيک را به چالش کشيد. بنيانگذاران اين نظريه، غالبا منکر واقعيتي وراي پديده ها شدند. البته ريشه هاي فکري اين فيزيکدانان متاثر از فضاي حاکم فکري در اواخر قرن نوزدهم بود که سالها پيش از آن "تجربه گرايان" بر آن پاي فشرده بوند و با منسوخ دانستن فلسفه و مذهب، دوران حاکميت علم و تجربه بشري را نويد مي دادند.

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  2. 2 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  3. #22
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : از بينهايت کوچک تا بينهايت بزرگ

    پايه هاي پوزيتيويسم


    اگوست کنت سير عمومي فکر بشر را از طفوليت تا بلوغ عقلي، به سه دوره تقسيم کرده بود:
    دوره رباني : توسل به قواي ماورا طبيعت براي توجيه حوادث طبيعي
    دوره متافيزيکي : يافتن طبيعت اشيا و علل آنها. فيزيک کلاسيک متعلق به اين دوره است.
    دوره علمي (تحصلي) : پاي فشردن بر افکار و عقايدي که داراي قطعيت و نتيجه قابل مشاهده باشد و نه خيالي و فرضي و موهومي.
    کنت معتقد بود اکنون که دوره علمي است بايد تئوريها از عناصر متافيزيکي پيراسته شود تا به پيشرفته ترين مرحله، يعني مرحله تحصلي برسد. بدين ترتيب پوزيتيويسم از راه رسيد و ميداندار تفکر فيزيکدانان شد. پوزيتويست ها نظريه ها و آنچه را قابل اندازه گيري و تجربه نباشد فاقد ارزش علمي و عملي مي دانند و علم را عصاره داده هاي تجربي به حساب مي آورند و بنابراين با متافيزيک که از مفاهيم عام و واقعيت سخن مي گفت به ضديت برخاستند. آنها بر اين باورند که نظريه ها را بايد بر حسب کميات قابل مشاهده بنا کرد. علم صرفا با کميات قابل مشاهده سر و کار دارد و هدف آن دادن نظمي به مشاهدات است بدون آن که صحبتي از يک واقعيت زير بنائي شود.
    اين طرز تفکر در دهه 1920 به وسيله اعضا "حلقه وين" مورد توجه و بازنگري قرار گرفت و پوزيتيويسم منطقي ارائه شد. آنها روي مسئله معنا تکيه کردند و با ارائه اصل تحقيق پذيري (verifiability principle)استدلال کردند که يک قضيه تنها در صورتي معنادار است که به طريق تجربي تحقيق پذير باشد. به عبارت ديگر بتوان شواهد تائيد کننده اي بر آن يافت. شکل گيري حلقه وين و راه افتادن پوزيتيويسم منطقي، تاثير زيادي بر فيزيک و فيزيکدانان گذاشت. بسياري معتقد شدند که هر چه به طور تجربي قابل تحقيق نباشد بايد از نظريه فيزيکي حذف شود. ماخ فيزيکدانان فيلسوف مشربي بود که پوزيتيويسم را بين فيزيکدانان رونق داد. حتي انيشتن که از مخالفين سخت اين طرز تفکر بود در ابتدا به ماخ گرايش داشت و بعدها تاسف خود را اين بابت يادآور مي شد.

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  4. 2 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  5. #23
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : از بينهايت کوچک تا بينهايت بزرگ

    مکتب کپنهاکي


    فيزيکدانان متاثر از طرز تفکر پوزيتيويسم و ابزار نگاري حاکم بر آن عصر، تلقي خاصي از مکانيک کوانتم ارائه دادند که به مکتب کپنهاکي يا تعبير کپنهاکي مشهور شد. بنيانگذاران اين مکتب، بور، هايزنبرگ، بورن و ديراک بودند. آنها اساسا مسائل هستي شناسي را کنار گذاشتند و به مسائل معرفت شناسي سرگرم شدند زيرا بر اين باور بودند که بحث درباره مسائل بنيادي وجود، مستلزم استفاده از مفاهيمي است که دقيقا قابل تعريف نيست و بايد از آنها پرهيز کرد. آنها هدف فيزيک را توصيف خود طبيعت نمي دانستند بلکه مي گفتند فيزيک تنها مشاهدات را نظم مي دهد و قواعدي به دست مي دهد که بتوان از روي مشاهدات گذشته نتايج آزمايشهاي بعدي را پيش بيني کرد. فيزيک نمي خواهد تصوير ارائه دهد، مي خواهد قوانين حاکم بر پديده ها را فرمول بندي کند. آنها معتقد بودند بايد صرفا به تنظيم داده هاي حسي اکتفا کرد. آنچه قابل مشاهده است واقعيت دارد وراي آن واقعيتي وجود ندارد. آنها نظريه کوانتم را "آخر جاده فيزيک" مي دانستند.
    طرفداران تعبير کپنهاکي معتقد بودند که نبايد به دنبال توضيح اشيا بود بلکه بايد به تئوريهايي که نتايج آنها با مشاهدات منطبق است قانع بود. آنها عمل مشاهده را موجب تغيير اتفاق و رويداد مي دانستند. بور مي گفت: ما صرفا تماشاگر نيستيم، بازيگر هم هستيم و خواص اشيا تحت تاثير تجارب ما قرار دارد. هايزنبرگ بيان مي کرد که علم طبيعي با خود طبيعت سر و کار ندارد بلکه با طبيعت به نحوي که انسان توصيف مي کند و مي فهمد سر و کار دارد. در اين ميان، بور بيشتر به دنبال توضيح فيزيکي مکانيک کوانتمي بود وهايزنبرگ به دنبال توضيح رياضي آن.

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  6. 2 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  7. #24
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : از بينهايت کوچک تا بينهايت بزرگ

    مخالفين مکتب کپنهاکي


    مکتب کپنهاکي مخالفين سرسختي به رهبري انيشتن و شرودينگر داشت. آنها طرد واقع گرايي (رئاليسم) و طرد دترمينيسم (عليت) را نمي پذيرفتند و آخر خط بودن مکانيک کوانتمي را قبول نداشتند.
    انيشتن، هم به نظم در طبيعت معتقد بود و هم فهم طبيعت را ممکن مي دانست. او مي گفت بعضي از فيزيکدانان از جمله خود من اين نظر را نمي پذيريم که رويدادها در طبيعت شبيه بازيهاي مبتني بر شانس و تصادف باشد. من نمي توانم بپذيرم که خدا تاس بازي مي کند. من به اين پديده يا آن پديده، يا طيف اين عنصر يا آن عنصر علاقمند نيستم، من مي خواهم انديشه هاي خدا را بدانم؛ بقيه جزئيات است. او واقعا به فهم طبيعت علاقه داشت و منظورش فقط توجيه تعدادي تجربه محسوس نبود. وقتي از او پرسيدند که چرا تعداد زيادي از کشيش هاي فرقه هاي مختلف به نظريه نسبيت اظهار علاقه مي کنند پاسخ داد که طبق برآورد او تعداد کشيش هاي علاقمند به نسبيت، بيشتر از تعداد فيزيکدانان است زيرا کشيش ها به فهم قوانين عام طبيعت علاقمندند ولي فيزيکدانان غالبا چنين نيستند. شرودينگر مي گويد قابل درک بودن فرآيندهاي عيني در طبيعت يک اصل است. انيشتن به تفکر خلاق و کشف و شهود باور داشت. او مي گفت علم فيزيک نوعي نظام فکري منطقي است. شالوده آن را نمي توان از راه استقرا و تکيه بر تجربيات مستقيم بر پا کرد. اين هدفي است که فقط از راه ابتکار و ابداع آزادنه مي توان به آن رسيد. او تصويرسازي و مفهوم سازي و مکاشفه را برتر از دانش مي دانست.
    انيشتن مي گويد تمام اطلاعات فيزيکي صرفا نتيجه تجارب حسي نيست. نسبيت عام اين راه را آشکار کرد زيرا معلوم شد که اين نظريه مي تواند حقايق تجربي بيشتري را به نحو بهتر توضيح دهد. نظريه اي که مي گويد اصول و قوانين علوم نظري از تجربه استنتاج مي شود درست نيست. تجربه مي تواند در گزينش مفاهيم موثر باشد اما مفاهيم فيزيکي را نمي توان از آن استنتاج کرد. اصول نيز يک نظريه زائيده فعاليت هاي آزاد مغز انسان است. اين مغز انسان است که فرضيه مي سازد و نظريه ارائه مي دهد، اما بايد به دنبال نظريه هايي رفت که نتايج حاصل از آن، تجارب حسي را توجيه کند. انيشتن معتقد بود فيزيکدان بايد به دنبال ساختن طرحي ساده و زيبا و کلي باشند که با اصول جهان مشمول ناسازگار نباشد. او بر اين باور بود که زيبايي شالوده هاي رياضي يک نظريه بسيار مهمتر از سازگاري نتايج آن با تجربه است. انيشستن سادگي، زيبايي، وحدت و جهانشمولي را از ويژگيهاي يک دستگاه معتبر فيزيک نظري مي دانست. منظور از سادگي قانون يا نظريه، سادگي مباني منطقي است يعني کم بودن تعداد مفاهيم بنيادي و روابط ميان آنها. زيبايي يعني تقارن و تناسب و نظم و ترتيب و سادگي و جهانشمولي يعني توانائي ارائه تصويري از تمام پديده هاي طبيعي.
    انيشتن معتقد بود که تطبيق نتايج يک نظريه با آزمايشها در يک زمان، دليل بر صحت آن نظريه نيست؛ چنانچه مکانيک نيوتني براي زماني طولاني تمام آزمايشها را توجيه مي کرد. کارل پوپر تحت تاثير انيشتن نظريه ابطال پذيري (Falicifabitiy)خود را در مقابل نظريه تحقيق پذيري ارائه داد. پوپر مي گفت يک قضيه علمي است اگر ابطال پذير باشد. قضاياي متافيزيکي بي معنا نيست. ما بايد به دنبال حذف خطاها باشيم نه اثبات حقايق. نظريه ها هرگز تائيدشدني نيستند اما ابطال شدني هستند. پوپر از قول انيشتن نقل مي کرد که رشد علوم متوقف بر ساختن نظريه هايي است که با تجربه فاصله زياد دارند منتها بايد عناصر صرفا نظري نظريه ها را با تجربه کنترل کنيم . رشد دانش از طريق فکر و شهود و بحث ممکن مي شود. انيشتن اعتقاد داشت اسرار طبيعت نهفته است. راه معيني براي دست يابي به آن وجود ندارد. تنها با بکار انداختن فکر و استفاده از حدس و شهود مي توان به مفاهيم مناسب و اصول حاکم بر جهان طبيعت پي برد. ساختارهاي رياضي وسيله مناسبي براي بيان مفاهيم و قوانين طبيعي است به شرط آنکه با تجربه سازگار باشد. عقل قادر است قوانيني را که خدا جهان را براساس آن ساخته حدس بزند. رمز جاودانه جهان، قابل فهم بودن آن است و اين است که "دنياي بيروني واقعي" را تثبيت مي کند.
    در مقابل اين افکار و استدلال ها، بنيانگذاران مکتب کپنهاکي بر تفکر خود پاي مي فشردند. هايزنبرگ مي گفت فيزيک بايد خودش را محدود به توصيف همبستگي مشاهدات کند. بور معتقد بود هيچ پديده اتمي به تنهائي و مستقل از ناظر واقعيت ندارد و در حوزه اتمي، جدا کردن کامل شي مورد مطالعه از وسيله آزمايش ميسر نيست. آنچه معني دارد توصيف رياضي مشاهدات و رابطه ميان آنهاست.
    واقعيت آن است که عملا همه فيزيکدانان با يک ديدگاه رئاليستي کار مي کنند؛ يعني درباره جهان خارجي تحقيق مي کنند که به واقعيت آن اعتقاد دارند. به تعبير طنزآميز انيشتن، اگر مي خواهيد درباره روشهايي که فيزيکدانان نظري به کار مي برند چيزي از آنان فرا گيريد من توصيه مي کنم به يک اصل پاي بند بمانيد: به حرفهاي آنها گوش ندهيد، به اعمالشان توجه کنيد.

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  8. 2 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  9. #25
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : از بينهايت کوچک تا بينهايت بزرگ

    اصل عدم قطعيت هايزنبرگ


    از جمله موارد ديگري که در تعبير کپنهاکي طرد شد موجبيت (دترمينيسم) بود که اصل عليت يعني وجود علت براي هر معمول و حادثه اي را انکار مي کرد. در دترمينيسم گفته مي شود که هر چه رخ مي دهد بوسيله يک سلسله ضروري از علت ها تعيين مي شود. شکل خاصي از اين طرز فکر به معناي قابليت پيش بيني است، يعني با دانستن جهان در يک لحظه، مي توان آينده آن را به طور دقيق پيش بيني کرد. اصل عدم قطعيت (Indeterminancy) هايزنبرگ به اين موضوع دامن زد و عده اي فکر کردند که آشکارترين راهي که مکانيک کوانتمي عدم موجبيت را در بر دارد اصل عدم قطعيت است. اگر بخواهيم آينده يک سيستم را پيش بيني کنيم بايد مواضع و سرعت هاي فعلي اجزا سيستم را بدانيم. اما ما نمي توانيم اينها را در يک لحظه بدانيم، پس آينده سيستم قابل پيش بيني نيست. اين برخلاف فيزيک نيوتني بود که آينده را قابل پيش بيني مي دانست.
    بر اساس اين اصل، مکان و اندازه حرکت (ممنتوم) تواما قابل اندازه گيري دقيق نيستند، پس بايد از نسبت دادن مسير به الکترون صرف نظر کرد. هايزنبرگ در 1927 بيان کرد که هر چه يک کميت را دقيق تر بدانيم، دانش ما نسبت به متغيير مزدوج آن کمتر خواهد بود. مثلا هر چه مکان يک ذره را دقيق تر بدانيم اطلاعات ما درباره سرعت آن کمتر است. دليل آن اين است که براي دستيابي دقيق به دو کميت، تدارکات تجربي متفاوتي لازم است که ما نعه الجمع هستند:


    يعني ممکن نيست اندازه حرکت (P∆) و مختصات (x∆) يک سيستم کوانتمي را با دقت دلخواه اندازه بگيريم. هر چه دقت يکي از اينها بيشتر باشد دقت در ديگري کمتر است. هايزنبرگ دليل نفي عليت را براساس اصل عدم قطعيت چنين بيان مي کند: اگر حال را دقيقا بدانيم آينده را مي توانيم پيش بيني کنيم. چون با توجه به اين اصل نمي توانيم حال را به صورت کامل بدانيم پس اصل عليت يک حکم توخالي است. او توجه ندارد که عدم قطعيت، ظاهري و ناشي از اختلالي است که در اثر مشاهده شي ميکروفيزيکي بوجود مي آيد. اين اختلال گرچه خود يک فرآيند فيزيکي و شامل مبادله انرژي و تحت قوانين عليت است، اما باعث عدم قطعيت مي شود. هيچ دليل قانع کننده وجود ندارد که روابط هايزنبرگ را به عنوان روابط عدم قطعيت يعني حاکم بودن شانس بر دنياي اتمي و زير اتمي و طرد عليت در اين حوزه تلقي کنيم. دانش کنوني ما حداکثر اين اجازه را به ما مي دهد که از آنها به عنوان روابط "عدم يقين" تعبير کنيم. عدم توفيق دانش ما نمي تواند نشانه اي از حکومت شانس در طبيعت باشد.
    انيشتن حاکميت شانس و قوانين آماري را در طبيعت قبول نداشت. او مي گفت: من باور ندارم که خدا تاس بازي مي کند. در اين صورت ما اصلا مجبور نبوديم که به دنبال قوانين بگرديم. به نظر انيشتن، رفتار آماري مکانيک کوانتمي ناشي از ناقص بودن آن است. انيشتن معتقد بود قوانين اساسي فيزيک قطعي هستند نه آماري. او اصل عليت عمومي را قبول داشت و مي گفت نمي پذيرم که يک الکترون تحت تاثير اشعه الکترومغناطيس، نه تنها زمان عبور به حالت ديگر بلکه حرکتش را خود اختيار کند. در اين حالت ترجيح مي دهم يک پينه دوز باشم تا يک فيزيکدان! او فاش مي گفت که عقيده اش درباره اصول فيزيک با عقيده غالب دانشمندان معاصرش متفاوت است. او باور نداشت که قوانين آماري مشخصي حاکم باشد که خدا را مجبور کند سرنوشت هر حادثه را با تاس اندازي معين کند. او در نامه اي خطاب به بورن نوشت: من به نظم کامل جهان اعتقاد دارم و شما به خدائي که تاس بازي مي کند. انيشتن گفت اگر پيش بيني دقيق و صحيح رويدادها (طوفان / زلزله) براي ما مقدور نيست، به سبب تنوع عوامل دست اندر کار آن است نه به سبب فقدان نظم در طبيعت.
    بعدها مشخص شد که مباني فکري انيشتن درست بوده و بسياري از طرفداران مکتب کپنهاکي از عقيده خود برگشتند. برتراند راسل که باور کرده بود که شايد اتم ها اندکي اختيار داشته باشند آن را درست ندانست. حتي ديراک گفت که توسل به احتمالات به خاطر دقيق نبودن اطلاعات ماست. بايد بکوشيم نظريه اي بهتر و کاملتر از واقعيت ارائه دهيم. توصيف ما ناقص است نه ويژگيهاي درک نکردني جهان.

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  10. کاربرانی که از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند.


  11. #26
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : از بينهايت کوچک تا بينهايت بزرگ

    اصل مکمليت بور


    پيش از هايزنبرگ، استادش نيلز بور، که به قول هايزنبرگ در درجه اول فيسلسوف بود تا فيزيکدان، نظريه اي شبيه اصل عدم قطعيت هايزنبرگ ارائه کرده و آن را اصل مکمليت(Complementarity) نام نهاده بود . او ۳۵ سال کوشيد که آن را به صورت يک نظريه فلسفي جامع و دقيق درآورد و حتي آن را به رشته هاي ديگر مثل روانشناسي، فلسفه، جامعه شناسي و فيزيولوژي تعميم دهد. ايده بور آن بود که توصيف يگانه از يک پديده اتمي امکان ندارد اما توصيف هاي مکمل مانعه الجمع براي سيستم هاي اتمي وجود دارند و هر يک در شرايطي کامل هستند. به عبارت ديگر توضيح کامل در مورد يک شي ممکن است مستلزم استفاده از ديدگاههاي مختلف باشد، ديدگاههايي که قابل ترکيب براي ارائه يک توصيف يگانه نيستند. علت اين امر آن است که اين دو نوع توصيف مستلزم تدارکات تجربي متفاوت هستند. معناي اين سخن آن است که تصوير يگانه اي از کل جهان تجارب وجود ندارد. مثال او در اين زمينه، توصيف علي و توصيف زماني ـ مکاني يا خواص ذره اي و موجي نور و يا مکان و اندازه حرکت يک سيستم کوانتمي بود. او انديشه و فکرکردن درباره آن انديشه را دو چيز مکمل و مانعه الجمع مي دانست. او معتقد بود در مسائل اجتماعي و اخلاقي، اعتقاد به اين اصل مي تواند باعث تحمل آزاد ديگران شود. مثال هاي او در اين حوزه ها چنين بود: مکمليت قدرت سازمان ملل و حق حاکميت ملت ها، مکمليت دانش زمان حال و پيش بيني آينده، مکمليت آزادي اراده و جستجو براي يافتن انگيزه، مکمليت محبت و عدالت.

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  12. 2 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  13. #27
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : از بينهايت کوچک تا بينهايت بزرگ

    فيزيک و فلسفه


    همانگونه که اشاره شد، بور فيزيکدان فيلسوف مشربي بود که بشدت متاثر از ويليام جيمز بود. ويليام جيمز از بنيانگذاران مکتب عملگرايي (پراگماتيسم) بود که وجه ابزارانگارانه خاصي از پوزيتيويسم را برگزيده بود و معتقد بود که معناي يک مفهوم را بايد در آثار عملي آن فهميد . قضيه اي حق است که در عمل مفيد واقع شود. هايزنبرگ نيز متاثر از افلاطون بود. او وقتي درباره ماهيت شي مادي و ذرات بنيادي جديد مانند کوراک (quark) سخن مي گفت معتقد بود که اين ذرات به اجسام منظم افلاطوني نزديکترند تا به اتمهاي ذيمقراطيس. در علم طبيعي جديد اين شي نيست بلکه صورت است و تقارن رياضي است که مبدا همه اشيا است و به زبان گوته در فاوست مي گفت: در ابتدا انديشه بود. بنابراين پيشنهاد مي داد مفهوم "ذره بنيادي" بايد به "تقارن بنيادي" تغيير يابد. ادينگتون و جينز نيز اجزا سازنده جهان را ذرات رياضي مي دانستند و آفريدگار را يک رياضي دان و آفرينش را نوعي فعاليت رياضي. جينز جهان را بيشتر شبيه يک انديشه بزرگ مي دانست تا يک ماشين بزرگ.
    انيشتن نيز چنين نگرش فلسفي داشت. او حتي معتقد بود بدون يک نگرش فلسفي، هر چند که ساده و ضمني باشد، کار خلاق توسط علم صورت نمي گيرد، زيرا علم هرگز به تنهايي نمي تواند مسائل عام جهان فيزيکي را حل کند. اما انيشتن انديشه رئاليستي داشت و به واقعيت جهان عيني و توانائي کشف واقعيت توسط ذهن خلاق آدمي مومن بود. او مي گفت فيزيکدانان اگر بخواهند به هدف واقعي فيزيک، که شناخت طبيعت است، نزديک شوند نمي توانند از متافيزيک گريزان باشند.
    گرچه تحت تاثير انديشه هاي پوزيتيويسم و تعبير کپنهاکي از مکانيک کوانتم، بسياري از فيزيکدانان معاصر مشاهدات را تنها واقعيت هاي موجود مي دانند و هدف علم را ارائه تئوريهايي براي توجيه اين مشاهدات مي دانند و بر اين باورند که در پس اين مشاهدات يا واقعيتي نيست يا اصلا مطرح نيست و يا حائز اهميت ثانوي است، اما موارد زيادي نشان داد که تئوري مي تواند مقدم بر مشاهده باشد. وجود پوزيترون توسط ديراک پيش بيني شد و اندرسون آن را کشف کرد. جرم نپتون اندازه گيري شد قبل از آنکه منجمي تلسکوپي را متوجه آن کرده باشد. بنابراين مشکل است تجربه گر چيزي را که به دنبال آن نيست ببيند.
    اي بسا کس رفته تا روم و هري
    او نديده هيچ جز افسونگري
    اي بسا کس رفته ترکستان و چين
    او نديده هيچ غير از مکر و کين
    طالب هر چيز اي يار رشيد
    جزهمان چيزي که مي جويد نديد
    پس مشاهده، تنها منبع دانش فيزيکي نيست. نمي توان گفت نظريه هايي که شامل مفاهيم مشاهده نشده (مثل کوارک) هستند محتواي فيزيکي ندارند و نبايد در فيزيک نظري بحث شوند. انطباق با تجربه هم شرط کافي براي صحت يک نظريه نيست. انيشتن بر اين موضوع بسيار تاکيد مي کرد.
    او معتقد بود دنياي خارجي مستقل از ذهن، اساس تمام علوم طبيعي است. چون ما از طريق حواس از دنياي خارجي مطلع مي شويم پس دانش ما از جهان خارجي غيرمستقيم است و از طريق تفحصات نظري، تصويري از جهان خارج بدست مي آوريم که دائما در معرض تکامل است. انيشتن از قول کانت نقل مي کرد که قبول واقعيت جهان خارج بدون امکان شناخت آن بي معني است. بدين جهت در ميان فيزيکدانان معاصر هيچکس به اندازه او به مسائل فلسفي طبيعت شناسي نپرداخته است.
    او مکان شناخت جهان طبيعت را يک معجزه و راز جاوداني مي دانست. معتقد بود راز ابدي جهان قابل درک بودن آن است و اين که ما مي توانيم به تجارب حسي خود، با تفکر، نظم دهيم حيرت آور است. او به رياضيات به عنوان زبان هنرمندانه اين توصيف واقف بود و مي گفت طبيعت تحقق ساده ترين انديشه هاي رياضي قابل تصور است. ما با خلق مدلهاي رياضي و تطبيق آن با تجارب حسي، سرانجام مي توانيم نمايشي درست از جهان طبيعت بدست آوريم.

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  14. 2 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  15. #28
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : از بينهايت کوچک تا بينهايت بزرگ

    درک صحيح از نسبيت


    نظريه هاي انيشتن تحول آفرين بود. آنها انديشه آدميان را درباره فضا و زمان نشانه رفته بود و مطلق بودن آنها را در تلقي بشر درهم شکسته بود. کشف و شهودي که او به کار برد و بعدها بسياري تجارب آدمي بر آن صحه نهاد، از دل ذرات بنيادي و انرژي نهفته در آن را در معرض بررسي و دقت قرار داد تا نظر انسان به عالم عظيم و کهکشانهاي وسيع و ارائه مدلي در کيهان شناسي براي توجيه هويت و روند حيات عالم. اين تغيير ديدگاه شگرف را بسياري نفهميدند و برنتابيدند. در صف مقدم آنان نيز فيزيکدانان قرار داشتند. آنان که به تعبير انيشتن، چون به جزئيات مي پرداختند از بکارگيري عقل خلاق و توجه به تصوير کلي از مجموعه هستي غافل مانده بودند. بدين جهت است که عده اي خيال مي کنند نسبيت از نظريه کانت مبني بر اين که زمان و مکان "ذهني" و صورتي از "ادراک" است پشتيباني مي کند و اصالت "ماده فلسفي" را به نفع ايده آليسم کنار زده و ثابت کرده که دنياي خارج از ذهن حقيقت ندارد. آنان توجه ندارند که تئوري نسبيتمدعي نيست که همه چيز در دنيا نسبي است بلکه تکنيکي بدست مي دهد که به کمک آن مي توان آنچه را نسبي است از آنچه اصالتا به وقايع فيزيکي تعلق دارد تميز دارد.
    ماکس پلانک از دوستان انيشتن که در اين جهت با او هم عقيده بود، در پاسخ انکارکنندگان واقعيت بيروني مي گويد: اتمها همانقدر حقيقي هستند که اجسام سماوي. من وقتي مي گويم اتم هيدروژن 24– 10* 6/1 گرم وزن دارد، اين بيان همانقدر محتوا دارد که بيان اين که ماه 25 10 * 7 گرم وزن دارد. درست است که نمي توانم يک اتم هيدروژن را در يک کفه ترازو بگذارم اما ماه را هم نمي توان در کفه ترازو گذاشت.

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  16. کاربرانی که از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند.


  17. #29
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : از بينهايت کوچک تا بينهايت بزرگ

    مفهوم پردازي علم و بايد هاي دين


    انيشتن بر توانايي درک جهان تاکيد داشت. او معتقد بود علم تلاشي است براي بازسازي عالم هستي از طريق فرايند مفهوم پردازي. او به دليل عقايد مذهبي خود بر اين باور بود که علم ما را ياري مي دهد تا به درک روحاني تري از زندگي دست يابيم. در اينجا او از دين کمک مي گرفت و مي گفت دين تعيين کننده اهداف نهايي است اما علم آموخته است که براي رسيدن به اين اهداف از چه وسايلي ياري جويد. علم فقط زائيده فکر و ذهن کساني است که سراسر وجودشان آکنده از تمايل و اشتياق به کشف حقيقت و درک آن است. اين منبع احساس از حوزه دين سرچشمه مي گيرد. او تعارضي بين علم و دين قائل نيست زيرا معتقد است علم فقط مي تواند درباره آنچه هست يقين حاصل کند نه درباره آنچه بايد باشد. او راه عبور ديانت اصيل را از طريق سعي و مجاهدت براي کسب معرفت خردمندانه مي داند. براي انيشتن قابل تصور نيست که دانشمند اصيلي، فارغ از ايمان عميق باشد. تمثيل او در اين معنا چنين است: علم بدون دين لنگ است و دين بدون علم نابينا.

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  18. 2 کاربر از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند .


  19. #30
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    مکانیک سیالات
    نوشته ها
    11,179
    ارسال تشکر
    13,156
    دریافت تشکر: 21,945
    قدرت امتیاز دهی
    56319
    Array
    ریپورتر's: خوشحال2

    پیش فرض پاسخ : از بينهايت کوچک تا بينهايت بزرگ

    به دنبال تئوري واحد


    اعتقاد انيشتن بر وجود نظم و ترتيب در جهان هستي او را وا مي داشت که به دنبال ارائه يک "تئوري واحد" (Unifiled theory) باشد. تکامل فيزيک در قرن بيستم، دو نظام نظري اساسا مستقل از هم را ارائه داده بود: نظريه کوانتم و نظريه نسبيت. اين دو نظريه مستقيما با هم در تضاد نيستند اما به نظر مي رسد نمي توانند در يکديگر ادغام شوند و به يک نظريه واحد تبديل گردند. البته طرفداران نظريه کوانتم بر اين باور اصرار داشتند که فيزيک با ارائه اين نظريه به آخر خط رسيده است. اما ديري نپائيد که بزرگان معتقد به اين عقيده، اين اصرار را کنار گذاشتند. ديراک در دهه 1970 با انيشتن همراه شد و گفت نبايد ما کل فلسفه خود را طوري بنا کنيم که گويي مکانيک کوانتم فعلي حرف آخر است. شکل کنوني مکانيک کوانتم را نمي توان شکل نهايي آن گرفت. او در اظهار نظري در مورد نظريه نسبيت نيز گفت: نسبيت يک نظريه زيباست که در اثر برداشتي شهودي از طبيعت بدست آمده است. نبايد به خاطر ناسازگاريهاي آن را کنار نهاد زيرا ممکن است بر اثر عواملي باشد که بعدا کشف مي شود.
    در حال حاضر نيروهاي شناخته شده در جهان عبارت است از :
    1. الکترومغناطيس
    2. نيروي گرانشي
    3. نيروي هسته اي ضعيف (که در راديواکتيويته ديده مي شود)
    4. نيروي هسته اي قوي (که اجزاي نوترون و پروتون يعني کوارک ها را در کنار هم قرار مي دهد)
    نکته اصلي عبارت است از وحدت اين نيروها. پرفسور عبدالسلام ايده وحدت جوئي با تقليل تعداد مفاهيم را در اين زمينه دنبال مي کرد. انيشتن همواره به دنبال جهانشمولي قوانين طبيعي بود. به همين جهت با اين که نسبيت خاص را همه آزمايش هاي موجود تائيد مي کرد و همه از آن راضي بودند، او از امتياز خاصي که به حرکت يکنواخت (بدون شتاب) داده شده بود رضايت نداشت و بنابراين به دنبال نسبيت عام رفت تا قوانيني بدست آورد که در همه دستگاههاي مختصات به يک شکل باشد. او از عدم انسجام ميان بعضي از بخش هاي مهم فيزيک در رنج بود. بعد از نسبيت عام مي ديد که باز در فيزيک دو قلمرو کاملا مستقل از هم وجود دارد: حوزه گرانش و حوزه الکترومغناطيس. انيشتن بارها بيان مي کرد بزرگترين آرزوي من اين بوده است که دوگانگي قوانين طبيعي را به يگانگي تبديل کنم و کوششي در جهت تدوين يک نظريه "ميدان واحد" انجام دهم. البته او در زمان حيات خود به اين امر توفيق نيافت.
    استيفن هاوکينگ نيز اشتباه فکر و ادعاي به آخر خط رسيدن فيزيک را مرتکب شد و در سال 1980 به مناسبت اشغال کرسي تدريس نيوتن در دانشگاه کمبريج ادعا کرد که ما احتمالا در آينده بسيار نزديک "نظريه کامل" را در اختيار خواهيم داشت: ما ممکن است يک نظريه وحدت يافته سازگار و کامل از اندرکنش هاي فيزيکي داشته باشيم که تمامي مشاهدات را توجيه کند. بدين ترتيب و با دست يابي به چنين نظريه اي، بالاخره انسان به انديشه هاي خداوند پي خواهد برد.
    اما هاوکينگ نيز ازاين نظر عقب نشيني کرد. او در سخنراني که اخيرا در دانشگاه کاليفرنيا ايراد کرد گفت: تا اين زمان اغلب فيزيکدانان به طور تلويحي بر اين باور بودند که نظريه اي غايي براي تبيين رفتار جهان وجود دارد و اين که انسان بالاخره روزي به اين نظريه دست خواهد يافت. تصور خود من هم چنين بود و فکر مي کردم ما به زودي چنين نظريه اي را کشف خواهيم کرد. اما ممکن است فرمول بندي نظريه غايي کائنات در قالب تعداد محدودي از معادله هاي رياضي اساسا کاري ناممکن باشد.
    ...... و مشخص نيست که اگر انشتين اکنون زنده بود آيا او نيز به چنين نتيجه اي مي رسيد. اما آنچه مسلم است اين که هيجان چالش فکري براي دست يابي به راز جهان هستي تا وقتي آدميان زنده هستند، هيچگاه فرو نخواهد نشست؛ زيرا جستجوي حقيقت بسي گرانبها تر از تصاحب آن است.





    1. آلبرت انيشتن، "حاصل عمر"، ترجمه ناصر موفقيان، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، 1383.
    2. برتراند راسل، "مفهوم نسبيت انيشتن و نتايج فلسفي آن"، ترجمه مرتضي طلوعي، انتشارات اميرکبير، 1340.
    3. مهدي بازرگان، "انسان و زمان"، نشر ميثاق، 1357.
    4. مسعود ناصري، "يک (کوانتم، عرفان و درمان)، نشر مکث، 1383.
    5. رضا منصوري، "فلک را سقف"، طرح نو، 1381.
    6. مهدي گلشني، "تحليلي از ديدگاههاي فلسفي فيزيکدانان معاصر"، انتشارات اميرکبير، 1369

    نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است

    رفت و برگشت سراسیمه که دنیا
    تنگ است

  20. کاربرانی که از پست مفید ریپورتر سپاس کرده اند.


صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. 149 رمز و راز از اينترنت اكسپلورر
    توسط Bad Sector در انجمن بخش مقالات وب و اینترنت
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 7th July 2011, 01:04 PM
  2. مقاله: راهنمای خرید لپ تاپ: یک انتخاب بی نظیر
    توسط Bad Sector در انجمن معرفی لپ تاپ
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd February 2011, 05:50 PM
  3. فضاهای اموزشی
    توسط draz در انجمن مدیریت پروژه
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 10th October 2010, 11:36 AM
  4. (ایمنی و حفاظت کار در حین اجرا)
    توسط nika6749 در انجمن سایر موضوعات مهندسی عمران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 23rd September 2010, 08:12 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •