دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 179 از 297 نخستنخست ... 79129169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189229279 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,781 تا 1,790 , از مجموع 2961

موضوع: دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

  1. #1781
    همكار تالار اخبار
    نوشته ها
    2,603
    ارسال تشکر
    11,278
    دریافت تشکر: 11,277
    قدرت امتیاز دهی
    9184
    Array

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    تا شنبه هفته بعد خنده تعطیل دندونام وسطش سوراخ شده

    کلا خنده ملیح یا لبخند مجازه

    مقصر اجی یاس هس اینقد با جوان ایرانی حرف دندون پزشکی زدن؛ منم گمراه کردن


    *امروز اول شهریور(ماه سرنوشت ساز من)؛ ساعت 17:47*




  2. 15 کاربر از پست مفید saamaaneh سپاس کرده اند .


  3. #1782
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    از امروز دو هفته بلا تکلیفی محض ...

    برزخ!

    جالبه

    هیچی از آینده نمی تونم پیش بینی کنم ...

    دیروزم داشتم به هنرمندا غبطه می خوردم

    نمونه : این عکس رو ببینین (عکاس : آقای کاوشی)



    فوق العادست ...

    دیروز اولین تجربه ای بود که غبطه می خوردم
    حس خاصی بود
    لذت و غبطه
    ...



  4. 15 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  5. #1783
    یار همیشگی
    نوشته ها
    4,341
    ارسال تشکر
    10,614
    دریافت تشکر: 19,174
    قدرت امتیاز دهی
    3108
    Array
    تووت فرنگی's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    اینکه خدا رو داریم یعنی خوشبختی، غیر از این نمی تونه باشه ...
    دلم تنگه پرتقالِ من!


  6. 14 کاربر از پست مفید تووت فرنگی سپاس کرده اند .


  7. #1784
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    شیمی
    نوشته ها
    389
    ارسال تشکر
    3,581
    دریافت تشکر: 2,686
    قدرت امتیاز دهی
    1088
    Array
    بحث's: جدید80

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    همین الان نمازم تموم شد خودشم نماز اول وقتواسه شماهام دعا کردم حاجت روا باشین ان شاال..
    خدا همه ی بنده هأش رو دوست دأره حتی بیشتر از پدر و مادرشون حتی کسایی که مأ دوستشون ندأریم پس سعی کنیم همه رو دوست دأشته بأشیم

  8. 13 کاربر از پست مفید بحث سپاس کرده اند .


  9. #1785
    دوست آشنا
    نوشته ها
    1,563
    ارسال تشکر
    7,101
    دریافت تشکر: 5,335
    قدرت امتیاز دهی
    24321
    Array
    parnian 80's: جدید85

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    خوب دوستانم سلام
    این چند روز که نبودم...کم بودم
    خوب پنجشنبه عصر رفتیم خونه دوست خالم عاااااااااااااقش خاله سارامخیلی مهلبونه
    ترشی آلبالو داشتن منم اینقدر تعریف کردم ازشونخاله سوسن گفتش که میخوای بدم بهت منم تعارف کردم و اینا آخرش گفتم باعععش
    فرد اصبحش رفتیم پارک واسه پینگ پنگ البته قبلش خالم رو رسوندیم به نشست اصفهان و چهارمحال از طرف اداره محیط زیست چهارمحال اومده بود خالم وااااااااااای که چقدر خوشحال شدم دیدمشمیدونین من اینا رو نمیگم به خودشون آدمی نیستم که خیییییلی بخوام به یکی بگم دوستت دارم و اینا
    خیلی خوش گذشت با خالم رفتیم قدم زدیم و اینا به یه کلاغه گفتم ععععععزززززززززززززیییییی یییییززززززززم(اونروز زیادی خوش بودم)تعادلش رو از دست داد داشت میفتادخالم:هول شدبعدشم رفتیم رهنون بستنی خوردیم واسه میز و اینا همش عین هم بودچقدرم خسته شدیم ولی عوضش به سرانجام رسید
    بعد اومدیم خونه دیدیم بهله آبم که قطعهرفتیم خونه خاله سوسن دیدم غیر از ترشی آلبالو پر زردآلو و کشک و لواشک و...ایول خاله سوسن
    من در همین حال و اوضاع داشتم امتحان پایان ترم میخوندم
    هیچی دیگه عصر رفتیم خونه خودمون ما آب داشیتمشبم خوابیدم صبح پاشدمبهدشم رفتم کلاس ریاضی یه حشره ای بود روی پنکه باعث وسواس فکریم میشد گفتم اینو بزنین بره یه پسری تو کلاسمون اومد از پنکه انداختش رو زمینمنم جیغ کشیدم یه لحظهکلاس ریاضیم بد نبودش
    بهدش که اومدم خونه سریعا رفتم گویش حواسم بود که توی قرارم با دوستم(قرار شد با هم بریم آخه تو یه کوچه ایم)دیر نکنم .
    هیچی رفتم دیدیم نیستش خدایا این که دیر نمیومد کجاستش ؟هیچی منم 10 دقیقه وایسادم بعدش رفتم
    هیچی رفتم گویش دیدم هیشکییییییییییییییییی نیست!یهو نگاهم افتاد به ساعت یکیدیدم نوشته 11:30حالا امتحان چند شروع میشد 12:45
    خانوم ساعتتون درسته؟بله عزیزم
    بهله دیگه دلیل همه قضایا اومد دستم بیکاری کشیدم از اونورم هول داشتم که بیفتممعلممون به همه گفته بود من تاپ استیودنت میشممنم استرس
    از اونورم من با اون وضعیت درست نخونده بودم و ایناوایسادم وایسادم وایسادم شروع شد
    هیچی خلاصش میکنم دادم آزمونموسخت بود احساس میکردم میفتم اورالمم خیلی بد پرسیدهر چی میگفتم میگفت:why?
    اعصابم لهههههههه
    اومدم خونه نشستم پای پیانو خسته بودم رفتم خوابیدم
    یهو پا شدم :
    پرنیاااااااان کلاس فیزییییییییییییک داری دوستت اومده دنبالتمنم هول و هول خواب آلو غر زدم و اینا که من نمیرم(در این حین لباسم میپوشیدمتناقض)
    به هر حال زود زود پوشیدم لباسام رو و رفتم پایین کلاس فیزیکم تموم شد اومدم خونه نمرم رو ببینم رفتم دیدم نزدن خلاصه دوباره مه ریفرش کردم صفحه رو زده بودن
    منم هول هیچی اورالمو افضاح داده بود شده بودم 96.5 خوب بود من فکر میکردم بیفتماما نسبت به ترمای قبل که همش 99 و 100 بود یکم...بعد دیدم تاپ استیودنت شدموااااااااااااااااای خوشحال بودم که استادم رو ناامید نکرده بودم
    ترم عالی ای داشتم بهتر از همیشه
    چند روز اخیر خیییییییلی خوب بود خدا رو شکر اما:
    اگر دیدی همه چیز آسونه مواظب باش شاید تو سراشیبی افتادی
    1/6/93
    سادگی یعنی فکر کنی کسانی که دورت میزنند،به دورت میگردند....
    حماقت یعنی صداقت داشتن با کسی که سیاست دارد....

  10. 11 کاربر از پست مفید parnian 80 سپاس کرده اند .


  11. #1786
    همکار تالار مکانیک
    نوشته ها
    600
    ارسال تشکر
    13,417
    دریافت تشکر: 6,562
    قدرت امتیاز دهی
    6221
    Array
    homeyra's: جدید156

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    یادمه یکی از معلم های ادبیات دبیرستان یا راهنمایی ،راجع به سعدی و شعرهاش توضیح می داد.
    میگفت:
    سعدی از اون جهت یک نابغۀ ادبیات به شمار میاد که شعرهاش "سهل ممتنع" است
    به این معنی که وقتی به شعر نگاه می کنی،میگی اینکه کاری نداره،الان خودمم یه شعر اینجوری میگم.ولی وقتی میخوای شروع کنی به شعرگفتن مثل سعدی،میبینی که چقد سخته.
    خب بچه ها معنی سهل ممتنع رو فهمیدین؟
    این کلمه رو یاد بگیرید دراینده به دردتون میخوره..
    ....
    آینده من الانه،معنی سهل ممتنع رو درک کردن برای من ،الانه
    الانه میفمم چقدر خندیدن سهل ممتنعه
    به ظاهر آسونه ولی نمیشه،نمیتونم
    خانوم معلم،من فهمیدم سهل ممتنع یعنی چی...
    آره...خندیدن برای من سهل ممتنعه

  12. 13 کاربر از پست مفید homeyra سپاس کرده اند .


  13. #1787
    کاربر اخراج شده
    رشته تحصیلی
    الکترونیک
    نوشته ها
    1,528
    ارسال تشکر
    11,753
    دریافت تشکر: 9,183
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    setayesh shb's: خوشحال3

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    سعی کردم در سکوت مطلق باشم
    به هیچ کس هیچ حرفی نزدم
    شاید علت ناراحتی دوستانمم از همین سکوتام باشه.ولی سکوت لازم بوده
    نمیدونم خدا چرا این کارار رو با من میکنه از ۴ تیر همش اتفاقای بد افتاده و من هر بار به خودم میگفتم بدتر از این هم ممکنه و خدا برای این که بگه بد تر از اینم میشه روزانه اضافه میکنه به اتفاقای بد
    امروز هم دیگه بدترینش اتفاق افتاد یکی از عزیزانمو ازم گرفت( فکر بد نکنید حالش خوبه) فقط از من گرفتش تاوان اشتباه یکی دیگه رو من پس دادم
    یاد یه آهنگ افتادم که حال و روز منه تیکه هاییشو میزارم:
    انگار دستام سرد سردن
    انگار چشمام شب تارن
    آسمون سیاه ابر پاره پاره...
    حالا رفتی و من تنهاترین...رو زمین
    تنها خاطراتم تو بودی فقط همین
    ...
    دیگه نمیتونم
    خسته ی خستم...
    داره چشمام ابر بارون
    رو گونه ها شده روون
    رفتی و رفتی
    تنها میمونم
    تا آخر عمر واست میخونم...
    حالا رفتی و من تنها ترین...رو زمین
    تنها خاطراتم تو بودی فقط همین

    .....
    مراحل محو شدن
    ویرایش توسط setayesh shb : 24th August 2014 در ساعت 02:53 PM

  14. 14 کاربر از پست مفید setayesh shb سپاس کرده اند .


  15. #1788
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    نرم افزارکامپیوتر
    نوشته ها
    107
    ارسال تشکر
    606
    دریافت تشکر: 413
    قدرت امتیاز دهی
    159
    Array
    s.r.sahar's: خوشحال

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    امروز یه اتفاق بد برام افتاده که ضرر مالی داره. در نبود پدرومادرم این اتفاق افتاده و دارم دق میکنم.
    برام دعا کنین که به خیر بگذره. گمانم از ناراحتی امشب اصلا خوابم نبره

    کاش حداقل یکی بود ارومم میکرد همه دارن به استرسم اضافه میکنن.
    قدر آب و زندگی را بدانیم
    که آب مایه زندگیست و زندگی تکرار نشدنیست.


  16. 8 کاربر از پست مفید s.r.sahar سپاس کرده اند .


  17. #1789
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23072
    Array

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    خب سلام

    جریان از یک زنجیره ی سه روزه هست ...

    پریشب که هوچی ، بی خیال اصن ګذشت مهم نیست چه جور ، ولی یاد یکی از نزدیکانم کردم که در این دنیا نیست ، شبش خوابش رو دیدم که تو خواب نمی تونست اولش راه بره ولی خلاصه یه سری چیزای خوب پیش میاد و تهش موفق میشه ،صبح ګفتم شاید خوشحال شده در جمع (همینجا) یادی ازش کردم شب شد ، یعنی دیشب ، احوالاتمان بهتر از شب پیش بِبود ... ګذشت همی ، نصفه شبی اومدم نت یه پیام از یه نیمچه آشنا ... اصن یه چیزی نوشته بود من اینجوری بودم البته هنوز هم هستم تا جواب قطعی نګیرم که میشه یا نه ، جریان اګه خوب تموم شد بګم شــــــاید ، خیلی برام جالب بود ، هنوز اندکی در تعجب به سر میبرم ...
    هوچی دیګه با پدرم صحبت کردن امشب ، قرار شد جواب قطعی رو اونا بدن ... اینجا شد که کمی بهتر تر شدیم یعنی یه خورده ذوق فوت شدم همی حالا هم یه خبر جدید شنیدم ولی من جواب ندادم هنوز نمیدونم می تونم از پسش بر بیام یا نه ، حس حقارت شاید بهم دست بده ، غریب میفتم بین 80 نفر که همو میشناسن و از من بزرګترن البته در صورتی میشه که مورد اول بشه ...

    خخخ آقا مورد اول مسائل اداری هستا ګفته باشم

    ولی کلاً نمی دونم چه جوریاست همش هر روز یکی از اموات میاد تو ذهنم از سر صبح تا بعد خواب احتمالاً قراره منم برم پیششون یکی یکی میان استقبال

    ماجرا زیاد بود ولی ماجرای خوب این سه روز همین داستانه نیمچه تمامه ، خوشحالیش فقط واسه اینه که من شدم واسطه ، همین ، وګرنه اونا خیلی عزیزن که اینجوری جور شد براشون (احتمالاً!) ...

    کلاً کارهام همه ګره تو ګره شدن باید بشینم درست و حسابی برنامه ریزی کنم حل بشن فایده نداره ، سال 93 نباید اینجوری بګذره برام
    ویرایش توسط "VICTOR" : 26th August 2014 در ساعت 08:42 PM

  18. 9 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


  19. #1790
    همکار تالار اقتصاد
    نوشته ها
    410
    ارسال تشکر
    2,623
    دریافت تشکر: 2,398
    قدرت امتیاز دهی
    774
    Array
    plarak12's: جدید145

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)


    دلت را بتکان

    غصه هایت که ریخت

    تو هم همه را فراموش کن..

    دلت را بتکان

    اشتباهاتت تالاپی می افتد زمین..

    بذار همان جا بماند

    فقط از لابلای اشتباهاتت ، یک تجربه را بیرون بکش.

    قاب کن
    و بزن به دیوار دلت...

    دلت را محکم تر اگر بتکانی

    تمام کینه هایت هم می ریزد...

    و تمام آن غم های بزرگ

    و همه ی آن حسرت ها و آرزوهایت...

    محکم تر از قبل بتکان

    تا این بار

    همه ی آن عشق های بچه گرایانه هم

    بریزد..

    دلت را بتکان

    و آسوده خاطر نفس بکش...

    از صدای گذر آب چنان می فهمم
    تندتر از آب روان عمر گران می گذرد
    زندگی را نفسی است ارزش غم خوردن نیست
    آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست . .
    ویرایش توسط plarak12 : 27th August 2014 در ساعت 06:10 PM دلیل: وسواس گرفتم اینروزا ، همش فکر میکنم تمام کارام داره سوء تعبیر میشه !! اینم ینوع خاطرست :)

    خواهی نشوی رسوا ، همرنگ شرافت شو ... !
    بورس به همین سادگی {آموزش مقدماتی}


  20. 8 کاربر از پست مفید plarak12 سپاس کرده اند .


صفحه 179 از 297 نخستنخست ... 79129169170171172173174175176177178179180181182183184185186187188189229279 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 29th November 2014, 09:41 PM
  2. خبر: برنامه‌هاي حمايت از دانش‌آموزان نخبه اجرا مي‌شود
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار عمومی نخبگان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 4th January 2013, 11:24 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th November 2011, 08:42 AM
  4. مقاله: راهبردهاي آموزشي اشاعة مديريت دانش
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd February 2010, 10:16 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th January 2010, 07:28 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •