دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: گفت وگویی قدیمی با ناصر حجازی + عکس

  1. #1
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    باستان شناسي
    نوشته ها
    5,041
    ارسال تشکر
    7,753
    دریافت تشکر: 30,245
    قدرت امتیاز دهی
    891
    Array

    Arrow گفت وگویی قدیمی با ناصر حجازی + عکس

    ناصر خان هميشه خودش است. بي ريا. درست يا نادرست، خوب يا بد. کم عمق يا دريايي. همين است که هست. الگوي يخي نيست که زير هر آفتاب ولرمي ذوب شود. دست پرورده کيوسک هاي لبويي نيست.
    تاريخ مصرفش گوياست.
    از آن قهرمان هايي است که پس از نيم قرن، اگر کسي با چشم بسته پشت سرش شيرجه برود، دست کم آدم خيالش راحت است که طرف با مخ نمي رود داخل حوض خالي.

    وقتي از تيمسار شاه گفت و اين که چگونه جلوي جمع از خودش دفاع کرد و داد زد: «احمق باباته! مرتيکه هم خودتي...»، فهميديم چرا هواداران نيچه و سهراب و حتي ذبيح درشکه چي هم دوستش دارند.

    رفتم خانه ناصرخان. خيلي جاها مي خواستم از خط قرمزهايش بگذرم. شايد هم خودش راضي بود ولي چشم هايش مجوز نمي داد.

    به گزارش «تابناک»، این روایت کامران نجف زاده است از گفت وگویی که دی ماه سال 1379 زمانی که خبرنگار کیهان ورزشی بوده، با یکی از بزرگان فوتبال این مملکت انجام داده که امروز وقتی متأسفانه
    خبر به کما رفتن او را شنیدیم، مناسب دیدیم آن را بازنشر دهیم.




    به امید بهبودی وضعیت این نابغه فوتبال کشورمان و سلامتی هر چه زودتر وی، بخشی از آن گفت وگوی به یاد ماندنی را به شرح زیر بازنشر می دهیم:

    ما اصلا نمي دونيم بايد از کجا آغاز کنيم؟

    ـــ از هر کجا که دوست داريد.

    شما چرا قبل از شروع مصاحبه از مرگ صحبت کرديد؟

    ـــ مرگ براي همه هست. به خدا قسم من از مرگ نمي ترسم. الان همه کارهايم را کرده ام. بچه هايم سروسامان گرفته اند. اگر هم بميرم ديگر خيالم راحت است. راضي ام به رضاي خدا.

    گفتيد بچه ها... از آن پدرهايي بوديد که دوست دارند بچه شان پسر باشد؟

    ـــ بله! من دوست داشتم پسر باشد. حتي به همسرم گفتم اگر پسر نباشد طلاقت مي دهم که همسرم هم طفلکي کلي گريه کرد. ولي بعدها فهميدم دختر يا پسر تفاوتي ندارد.

    بعد چرا نام پسرت را گذاشتي آتيلا؟

    ـــ من يک زماني فيلمي ديدم به نام آتيلا که خيلي از آن خوشم آمد. دوست داشتم پسرم جنگجو و قوي شود.

    اما خيلي در زمين بر عکس نامش ترسو بازي مي کرد...

    ـــ درست است. حق داري. يک بار برداشتم بردمش خانه محمد پارسا. تعريف کردم اين بلند شد سر بزند و افتاد زمين. همين رويش تأثير گذاشت، وگرنه مي شد نترس و سرزن بماند.




    شما ديکتاتور هستيد؟

    ـــ هر جا نظم و انضباط باشد، کار به خوبي پيش مي رود و با سرعت انجام مي شود، ولي بي نظمي اگر باشد هيچ چيز نداريم.

    آتيلا وقتي عاشق شد به شما گفت يا نه؟

    ـــ بله، ولي به مادرش بيش از من نزديک است. به من هم مرتب مي آمد مي گفت مي خواهم ازدواج کنم و من به شوخي اذيتش مي کردم.

    يک زماني مد بود همه با گرمکن مي نشستند روي نيمکت...

    ـــ من با کت و شلوار مي آيم. الان هم خيلي ها ديگر فهميده اند اين کار جالبي نيست.

    هميشه قراردادهاي شما سنگين بوده...

    ـــ خوب کار مي کنم و پول خوب مي گيرم. من با شوخي مخالفم. زندگي شوخي نيست. همان اول مي گويم قرارداد را بياوريد. اين را مي خواهم و آن را نمي خواهم. همين است که با من نمي سازند.

    جريان زندگي نامه شما که خوب فروش کرد چي بود؟

    ـــ دست کم چهل ميليون فروش کرد؛ اما يک ريال هم نگرفتم. به خاطر يکسري مسايل مي خواستم يکي دو نفر پول ببرند.

    الان اوضاع مالي تان چطور است؟

    ـــ من نه پولدار پولدارم مثل دايي و نه فقير فقير. وسط بودن از همه چيز بهتر است.

    خاطره حاشيه اي از دوران فوتبالتان...

    ـــ يک بار از کره شمالي برمي گشتيم، رييس فدراسيون وقت که تيمسار شاه بود، گفت «مرتيکه احمق کراواتت را محکم ببند».
    برگشتم گفتم: «احمق باباته! مرتيکه هم خودتي».

    تيمسار گفت: به من مي گي؟ گفتم: آره به تو مي گم... و ماجرا ادامه دار شد ...
    خوشم نمي آمد زير حرف زور بروم و نان به نرخ روز بخورم.

    شما در اين سال ها هيچ گلري را ديديد که ياد جواني تان بيفتيد؟

    ـــ نه. نديدم.

    وقتي دروازه بان بوديد، گل هم زديد؟

    ـــ يکي دو تا از روي پنالتي

    در دروازه باني هوش مهمتر است يا آمادگي بدن؟

    ـــ هر دو، پنجاه پنجاه.

    دايي را خدا بغل کرده؟

    ـــ من دايي را دوست دارم. از تاکسيراني آوردمش تجارت. بچه باهوشي است، ولي اصل خودش را فراموش نکرده. حاشيه نرفته. لايق الگو شدن است.

    چقدر به شيک پوشي و خوش تيپ بودنتان اهميت مي دهيد؟

    ـــ خيلي. وقتي بازيکن مي بيند مربي اش تر و تميز است، روي او هم تأثيرگذار است.

    مردم شما را دوست دارند...

    ـــ بارها رسيده ام تا لبه پرتگاه و خدا من را نگه داشته. يک نفر آن بالا هواي من را دارد. الان مي بينم تا پلک زدم، جواني رفت، ولي توکلم به خداست. او دستي بالاي همه دست هاست.
    برخی مي گويند، تو همچين دروازه باني نبودي که اينقدر معروف شوي و مردم دوستت داشته باشند.

    من مي گويم، شما روزهاي سخت مرا نديديد که ساله ساله بودم براي رفتن به سر تمرين در ميدان خراسان. يک نان بربري مي گرفتم دستم و پياده مي رفتم. وسط گل و برف چقدر تمرين کردم. حتي در دوران مربيگري هم واقعا زجر کشيدم.




    کد خبر: ۱۶۶۲۶۵
    تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۸:۲۹
    تعداد بازدید: ۲۵۷۲۹


    هرگز زانو نخواهم زد،حتی اگر سقف آسمان کوتاهتر از قامتم باشد.

    "
    کوروش بزرگ"


  2. 2 کاربر از پست مفید باستان شناس سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. زنبور درمانی،دانشی که باید از نو شناخت
    توسط غزل بارون در انجمن تغذیه
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th March 2011, 07:21 AM
  2. آموزشی: راهنمای خرید Net Book
    توسط Bad Sector در انجمن معرفی لپ تاپ
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 2nd February 2011, 05:55 PM
  3. مقاله: نهایت دید: مقایسه برترین دوربین های سوپر زوم حال حاضر بازار (قسمت آخر)
    توسط Bad Sector در انجمن معرفی تجهیزات عکاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd February 2011, 04:18 PM
  4. مقاله: نهایت دید: مقایسه برترین دوربین های سوپر زوم حال حاضر بازار (قسمت دوم)
    توسط Bad Sector در انجمن معرفی تجهیزات عکاسی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd February 2011, 04:16 PM
  5. گفتگو با سيروس مقدم كارگردان زير هشت
    توسط neginekimiya در انجمن معرفی هنرمندان هنر هفتم
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 9th August 2010, 05:16 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •