حكايت غريبي است همه در اين فوتبال با تئوري هاي مختلف مشغول به كار هستند و شايد بايد چندي بعد كلاسهاي دانشگاهي رشته هاي جامعه شناسي در فدراسيون فوتبال تشكيل شود در فوتبال ما همه با تئوري ها سرگرم هستند به بخشي از اين تئوريها گوش فرا مي دهيم
1/مايلي كهن سخن از كثيف بودن و بي فرهنگ بودن فوتبال دارد او يادش مي رود كه از اولين كساني بود كه در اين فوتبال بساط بي فرهنگي را حداقل پس از انقلاب راه انداخت او به ياد نمي آورد كه كسي بود كه از فنس ها ي ورزشگاه امجديه بالا رفت و با تماشاگري دهان به دهان شد و حالا سخن از وقاحت سكوها مي كند و يادش رفته حرمت امامزاده را بايد خود متولي مي داشت اما وقتي كه بازيكن با تماشاچي روي فنس گرد گيري كند خوب تكليف فرهنگ مشخص است آيا مايلي كهن واقعا دلش براي فرهنگ فوتبالي مي سوزد كه روزگاري او بعنوان كمك مربي تيم ملي درآن مشغول كار بود و خبرنگار كتك مي زد ؟ مايلي كهن اين روزها گريه مي كند نوعي تئوري جديدي را مطرح مي كند شايعات مي گويد كه او از تيم سايپا جدا خواهد شد و حالا او در آخر فصل مشغول گريه است تا به نوعي كناره گيري خود را ربطي به تئوري اصلاحات بدهد و بگويد از اين فوتبال جدايش كردند چون خواهان اصلاحات فرهنگي بود
2/ مظلومي مرتبا خبر از برد در دربي ها مي دهد و مي خواهد به نوعي ضعفهاي تاكتيكي استقلال را نديده بگيرد ضعفهائي كه به مدد درخشش فوق تصور فرهاد مجيدي تا حد زيادي پنهان ماند او مرتبا خبر از اين مسئله مي دهد كه نمي خواهند ( كي ؟) بگذارند مظلومي جام بگيرد ؟ و نمي گويد اين خيلي ها چه كساني هستند ؟در زمان او بيشترين اتحاد در نزد استقلالي ها است پورحيدري و فريبا در كنار او هستند ناصر حجازي مشاور فتح الله زاده و بيمار است مدتها است كه سخني از روشن نيست آيا مظلومي از قلعه نوعي سخن مي گويد ؟ چرا او مي خواهد قبل از بازي حساس در برابر ملوان در انزلي فرافكني كند ؟يعني اگر استقلال در انزلي حذف شود اين قصه ها بار ديگر تكرار مي شود؟ آيا مظلومي هم به دنبال اثبات تئوري توطئه اي است كه سالها پيش امير قلعه نوئي از آن بهره مي جست و اين روزها مرداني چون كمالوند هم دائم از آن سخن مي گويد
3/اما قصه دائي در نوع خودش جالب است علي دائي در سال جاري خوب نتيجه نگرفته است او در حاليكه تيمش را خودش بسته بود در اين اواخر فصل بازيكن كافي براي يك بازي همراه با تعويض هايش ندارد علي دائي در ليگ برتر صاحب 10 باخت شد و در رتبه چهارم جا خوش كرده است كه شايد آن هم از دست دهد علي دائي در رقابتهاي ليگ قهرمانان باشگاههاي آسيا در گروه نه چندان سختش آخر شد علي دائي مقصر است اما بايد ملعبه سياسيون پشت پرده شود؟ سوال اين است كه به چه دليل مديران پرسپوليس پشت ديوار تئوري تغيير نشسته اند ؟همه مي دانند كه شخص كاشاني در دو مقطع بزرگترين ضربه ها را به پرسپوليس او در حاليكه مصطفي دنيزلي در پرسپوليس بد كار نكرده بود به بهانه تئوري ايراني جنس ايراني بخر افشين قطبي را كه همه دانستند جنس بنجلي بود به فوتبال ايران تحميل كرد و بعد در قدم بعدي وقتي كرانچار سرمربي نام آشناي پرسپوليس مشغول كار در اين تيم بود او را از كار بركنار و دائي را بي مقدمه به پرسپوليس آورد علي دائي خود خواه است مديريت كافي براي روانشناسي تيم ندارد از تجربه كم مربيگري برخور دار است دانش مربيگري بزرگي ندارد با ستارگان بزرگ نمي سازد اما نبايد قبل از رفتن علي دائي نخست تيم مديريتي كه او را آوردند و مي دانستند كه او چنين خصوصياتي دارد از كار بركنار بشوند ؟ در تيم هاي ملي ما همه بد نتيجه گرفتند اما تيم مديريت اين فدراسيون همچنان مشغول به كار است درپرسپوليس نيز چنين است پرسپوليس نبايد در لواي تئوري تغييري كه امثال كاشاني و اقوامش و دوستانش در پرسپوليس مي خواهند بمانند تنها معلولي به نام دائي را از كار بركنار كند بلكه عاملين و آمرين اصلي اين تيم بايد كنار گذاشته شوند كساني كه با بي دانشي باعث شدند كه پرسپوليس نه تنها در عرصه نتيجه گيري بلكه در عصره فرهنگي افتضاحاتي چون رسوائي هاي شيث رضائي و يا كتك كاري ليدر با علي دائي را شاهد باشند در تيمي كه ليدر تبديل به كارمند باشگاه مي شود و شان سرمربي تا آنجا پايين مي آيد كه با ليدر فحش خانوادگي مي دهد نبايد به مديريت در خروجي را نشان داد؟
و اين قصه ادامه دارد
تورج عاطف/www.tourajateef.blogfa.com