دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: دختر و درخت

  1. #1
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    4,093
    ارسال تشکر
    13,668
    دریافت تشکر: 24,625
    قدرت امتیاز دهی
    299
    Array

    پیش فرض دختر و درخت

    دختر هیچ خواستگاری نداشت. او هر روز از پنچره چشم به راه کسی بود.

    روزها یکی یکی می آمدند، اما کسی با آنها نبود.

    روزها هفته می شدند و دسته جمعی می آمدند اما کسی همراهشان نمی آمد.

    روزها با دوستان و با بستگانشان، با قوم و با قبیله هایشان ماه و سال می شدند و می آمدند

    اما کسی را با خود نمی آوردند.

    دختران دیگر اما غمزه، دختران دیگر خنده های پوشیده، دختران نازو دلشوره،

    دختران حلقه، دختران آیینه و شمعدان دختران رقصان،دختران پای کوبان،

    دختران زنان شدند و زنان مادران

    و مادران اندوه گزاران.

    دختر اما باز، هیچ خواستگاری نداشت و همچنان از پنچره تماشا می کرد. سر انجام اما دختر روزی خواستگارش را شناخت. خواستگارش همان درخت بود که روزها و ماهها و سالها رو به روی خانه دختر، خاطر خواه ایستاده بود.
    خواستگار دختر درخت بود.
    درخت گفت: آیا این همه انتظارم را پاسخ می دهی. آیا مرا به همسری می پذیری؟
    دختر می خواست بگوید که با اجازه بزرگترها ... اما هرچه چشم گردانید، بزرگتر از آسمان ندید.
    آسمان لبخندی زد که خورشید شد و
    دختر گفت: آری و درخت هزار سکه برگ طلایی به پای دختر ریخت. دختر مهریه اش را به عابران بخشید .
    دختر گفت: من اما جهیزیه ای ندارم که با خود بیاورم.
    درخت گفت: تو دو چشم تماشا داری که همین بس است .
    درخت گفت: می دانی بانو ! من سواد ندارم .
    دختر گفت: هر برگت یک کتاب است می خواهم ورق ورق پیش تو خواندن بیاموزم.
    دختر گفت: خبر داری که من عاشق رهایی ام. میترسم از مردی که دست و پایم را بند کند؟
    درخت گفت: من دلباخته پرندگی ام. زنی که پرنده نباشد زن نیست.
    درخت گفت: چیزی نمی پرسی از خاک و از زادگاهم از خون و از خویشاوندانم؟
    دختر گفت: پرسیدن نمی خواهد پیداست با اصل و با نسبی بلندایت می گوید که چقدر ریشه داری.
    دختر گفت: خلوتم برکه کوچکی ست گرداگردم نکند توآن شوهری که برکه ام را بیاشوبی.
    درخت گفت: حریمت را به فاصله پاس می دارم ریشه هایمان درهم شاخه هایمان اما جداست.
    درخت گفت: نه پدری نه مادری . من کس و کاری ندارم.
    دختر گفت: عمری است ولی که روی پای خود ایستاده ای. تو آن مردی که جز به خودت به هیچ کس تکیه نکردی و این ستودنی است.
    درخت سر بر افراشت. سایه اش را بر سر دختر انداخت.
    دختر خندید و گفت: سایه ات از سرم کم مباد !

    و این گونه دختر به همسری درخت در آمد.
    آبستنی اش را گل های باغچه فهمیدند. زیرا ویارش عطر گل تازه دمیده بود و به هفته ای فرزندشان به دنیا آمد. فرزندشان گنجشکی بود شاد و آوازخوان ، که قلمدوش بابا می نشست. درخت گفت: بیا گنجشگان دیگر را هم به فرزندی بپذیریم.زن خوشحال شد و خانواده شان بزرگ و شاد شلوغ شد.

    زن های محله غبطه می خوردند به شوهری که درخت بود.
    زنها می گفتند خوشا به حال زنی که شوهرش درخت است.
    درخت دست و دلبازست و درخت دروغ نمی گوید.
    درخت دشنام نمی دهد. درخت دنبال این و آن راه نمی افتد درخت ...
    از آن پس هر روز زنی از محله گم می شد و هر روز زنی از محله کم می شد.
    زنی که در جستجوی جفتش به جنگل رفته بود. و مردان سر به بیابان گذاشتند.
    درخت و دختر و گنجشگانشان اما خوشبخت بودند.

  2. 4 کاربر از پست مفید Rez@ee سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پیوند
    توسط سجاد عابدی در انجمن باغبانی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th April 2011, 10:41 AM
  2. فال فال فال فال
    توسط *مینا* در انجمن تالار گفتگوی آزاد
    پاسخ ها: 115
    آخرين نوشته: 7th February 2011, 03:56 PM
  3. پيوند
    توسط omega در انجمن باغبانی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th December 2010, 01:59 AM
  4. فهرستی از اسامی اصیل ایرانی به همراه معنا
    توسط joey jordison در انجمن خواندنی ها و دیدنی ها
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 14th August 2010, 09:47 PM
  5. مقايسه انسان و درخت در طبيعت
    توسط moji5 در انجمن احادیث و آیات قرآنی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th April 2010, 04:33 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •