<img alt=""><img alt=""><img alt=""><img alt="">
کارتوگرافي به صورت سنتي بعنوان علم و هنر ترسيم نقشه تعريف شده است. نقشه ها بصورت سنتي بوسيله مداد و کاغذ ترسيم ميشدند ولي گسترش و مزاياي کامپيوترها، کارتوگرافي را متحول کرده است. بيشتر نقشه هاي کيفي _ تجاري هم اکنون توسط نرمافزارهاي نقشه کشي از انواع CAD,GIS و ديگر نرم افزارهاي خاص کارتوگرافي مي باشد، تهيه مي گردند که اين عمل خود باعث استفاده موثر از تصاوير دورسنجي و GIS (سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي) مي گردد.
نقشه ها ابزارهاي بصري(Visual) دادههاي مکاني هستند. دادههاي مکاني خود از اندازه گيريها حاصل شده و در پايگاههاي داده براي مقاصد متنوعي نگهداري ميشوند. امروزه روند تهيه نقشهها به سمت کنار گذاشتن روشهاي آنالوگ تهيه نقشه و حرکت در جهت ايجاد و گسترش روشهاي ديناميکي ميباشد که ميتوانند نقشه ها را بصورت رقومي درآورند.
کارتوگرافي را به صورت مختصر هنر، علم و تکنولوژي ساختن نقشه از زمين و يا ساير کرات آسماني تعريف مينمايند. ولي معني واقعي کارتوگرافي چيزي بيش از اين بوده و شامل ساختن(ثبت دادههاي مکاني بر روي نقشه ها)، مطالعه و حتي روشهاي استفاده از نقشه هاست. در دنياي امروز کارتوگرافي بسيار گستردهتر از نمايش مرزهاي سياسي،خط سير ترابري و حمل و نقل مي باشد.
لازم به ذکر است، قديميترين نقشههاي شناخته شده متعلق به پنج هزار سال قبل است. نقشه ها با روش ها و کاربردهاي علمي به صورت فزايندهاي در قرون 17، 18و 19 ميلادي گسترش يافتند. بسياري از کشورها تحت پوشش برنامههاي نقشهبرداري بين المللي قرار دارند. تا قبل از جنگ جهاني دوم بسياري از کشورها داراي اطلاعات بسيار کمي در خصوص ترسيم نقشههاي مناطق مختلف بودند. بعد از پديدار شدن سيستمهاي اطلاعات جغرافيايي(GIS) در دهههاي 1980-1970 تغييرات بسيار زيادي در الگوهاي کارتوگرافي سنتي پديد آمد.
اصول کارتوگرافي:
اصول کارتوگرافي طبق نظر رابينسون(Robinson) به شرح زير مي باشد:
الف) مقياس (Scale) / سيستم تصوير(Map Projection) / جنراليزه کردن (Generalization).
ب) طراحي (Design) / ترسيم و توليد(Map Produce).
مقياس (Scale):
کليه نقشهها از واقعيت کوچکترند، پس اولين تصميم کارتوگراف به تعيين نسبيت(ابعاد) بين واقعيت و نقشه اختصاص مييابد. اين نسبت، اصطلاحا مقياس خوانده مي شود.
سيستم تصوير(Map Projection):
نقشهها به طور کلي نشاندهنده وضع نسبي ابعاد پديدهها هستند. سه مشخصه پديدههاي فضايي عبارتند از: طول، عرض وارتفاع. بدين ترتيب يکي از اهداف کارتوگراف بهره گيري از تصويري است که بوسيله آن بتوان ابعاد سه گانه سطح کروي را روي سطح مسطح منتقل نمود. البته اين انتقال باعث ايجاد تغييرات اجتناب ناپذيري در جهت، فاصله، مساحت و شکل مي گردد. فرايند انتقال سطح کروي برسطح مسطح، اصطلاحا بنام "سيستم تصوير نقشه" معروف است. اين سيستم بايد براي تمام نقشه ها انتخاب گردد. به علاوه هر نقشه داراي سيستم مختصات مبنايي است که به شبکه مختصات صفحهاي موسوم است.
شکل فوق نشاندهنده سيستم تصويري UTM است كه جهان را به 60 زون تقسيم ميكند.
جنراليزه کردن (Generalization):
جنراليزه کردن يا خلاصه نمودن اطلاعات يکي از مشکلترين عمليات کارتوگرافي محسوب مي شود. واقعيتهاي موجود در نقشه، در مواقع ضروري بايد ساده گردند و اطلاعات لازم بايد طوري نشان داده شود که در رابطه با هدف نقشه از نظر تصويري و نمايش، کم و بيش مورد تاکيد قرار گيرند. اطلاعات آماري موجود در نقشه نيز بايد به نحوي خلاصه و پرورانده شود که نمايانگر ويژگي اصلي اطلاعات باشند.
تصوير فوق سيستم نرماليزه کردن جهاني را نمايش مي دهد(Nominal Or Generationg Globe)
طراحي (Design):
اين قسمت از کار شامل مراحل مختلفي است. تصميمگيري در مورد روشهاي نمايش، اندازه و نوع حروف، ضخامت خطوط، رنگ و سايه روشن، علائم، راهنماي نقشه و ايجاد هماهنگيهاي لازم بين عناصر مختلف گرافيکي از جمله مراحل فوق است.
ترسيم و توليد (Map Produce):
در قديم رسم بر اين بود که نقشه با مرکب و قلم ترسيم ميشد. توسعه و تکامل روش ترسيم اسکرايبينگ (scribing)، اختراع کاغذ هاي پلاستيک، فيلمهاي عکاسي، روشهاي چاپ نمونه و ساير عمليات فني باعث گرديده که دو مرحله ساختن، توليد و چاپ نقشه طوري به هم آميخته گردند که فکر تفکيک آنها از هم غير ممکن گردد.
نقشهها ابزارهاي اوليه نمايش ارتباطات مکاني بوده بنابراين اسناد بسيار مهمي هستند. چند عنصر کليدي براي تهيه نقشهها وجود دارد که به بيننده در درک بهتر ارتباطات نقشه، کمک مي کند. اين عناصر کليدي عبارتند از:
1) چهارچوب يا قالب دادهها (Data Frame):
چهارچوب داده بخشي از نقشه است که بصورت لايههاي داده نمايش داده ميشود. اين بخش مهمترين قسمت نقشه است. در مثال آورده شده، چهارچوب دادهها در برگيرنده اطلاعات مربوط به مرزهاي سياسي ايران در خاورميانه ميباشد.
2) راهنماي نقشه (Legend):
راهنما، رمز گشاي چهارچوب دادهها در نقشه است. بنابراين بصورت متداول به عنوان کليد معرفي ميشود. توضيح جزئيات هر رنگ، بصورت نماد يا رده بندي در اين بخش توضيح داده ميشود. در راهنماي زير، واحدهاي سنگشناسي نقشه در قسمتهاي مختلف بوسيله رنگهاي متفاوت تقسيم بندي شده و نشان ميدهد هر رنگ مربوط به کدام واحد زمينشناسي بوده و داراي چه سني ميباشد. بدون اين راهنما، رنگها هيچ مفهومي براي بيننده نخواهد داشت. راهنما به بيننده اطلاع ميدهد که بيشترين و کمترين تمرکز جمعيت در کدام مناطق ايران وجود دارد.
3) موضوع (Titel):
موضوع بسيار مهم است، چرا که توضيحي فوري و مختصر درباره شرح نقشه به بيننده ميدهد. عنوان، به سرعت موضوعي که بر اساس آن نقشه تهيه شده و موقعيت دادهها را اطلاع ميدهد. در مثال آورده شده موضوع نقشه "ذخاير معدني در برگه ميامي" ميباشد.
4) جهت شمال(North Arrow):
هدف اين علامت يا نشانه مشخص نمودن جهات جغرافيايي است و به بيننده امکان ميدهد نقشه را بر اساس شمال جغرافيايي توجيه نمايد. بيشتر نقشهها جهت شمال را در بالاي صفحه نشان ميدهند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)