دانش > فناوری - از نظر شما بزرگ‌ترین آهنگ‌ساز تاریخ بشر کیست: بتهوون، موتزارت، شوپن یا باخ؟ انتخاب بین آنها دشوار است، اما آیا هیچ وقت فکر می‌کردید که ممکن است روزی در فهرست خود شبکه‌های عصبی مصنوعی را نیز وارد کنید؟
محمود حاج‌زمان: بزرگ‌ترین آهنگ‌ساز تاریخ بشر چه کسی است: بتهوون، موتزارت، شوپن یا باخ؟ آیا هیچ وقت فکر می‌کردید که ممکن است روزی در فهرست خود شبکه‌های عصبی مصنوعی را نیز وارد کنید؟

به گزارش نیوساینتیست، در فستیوال موسقیی هنرهای معاصر ایبری، روبات‌ها نیز به نواختن موسیقی مشغول بودند. اما علاوه بر آنها، یکی از اجراها توسط ذرات زیراتمی رهبری می‌شد و رهبری یک از اجراها نیز بر عهده خود شنوندگان بود.
در اجرایی که رهبری آن بر عهده شبکه‌های عصبی مصنوعی بود، بهترین اجرا مربوط به Cortical Songs توسط جان ماتیاس و آندرو پریور بود. اجرایی بسیار روان و هم‌آهنگ که یک دونوازی ترکیبی به شمار می‌رفت. در این دونوازی ماتیاس ویولن می‌نواخت و به صورت هم‌زمان، موسیقی مکمل با پردازش اجرای زنده وی توسط یک شبکه عصبی مصنوعی ایجاد می‌شد. با اصلاح متغیرها، پریور حالت‌های مختلفی را برای همراهی با موسیقی ویولن‌نواز خلق می‌کرد.
تازگی این رویکرد در ترکیب تغییرپذیری و تصادفی بودن آن بود. در حالی‌که برخی تصور می‌کردند اصلاح متغیرهای شبکه عصبی توسط پریور ممکن است بر تصادفی بودن و بی‌نظمی ناشی از هوش مصنوعی غلبه کند؛ آهنگ خلق شده به اندازه کافی زیبا بود تا هر گونه شکی را از بین ببرد.
آهنگ دیگری که توسط ماتیاس اجرا شد، ترکیبی از مهارت ویولن‌نوازی وی و یک اتاقک ابر بود که توسط الکسیس کرکه کنترل می‌شد. در این آهنگ‌سازی یک اتاقک ابر، که عموما برای ردیابی مسیر ذرات زیراتمی استفاده می‌شود، همه چیز را کنترل می‌کرد. حرکت ذرات تعیین می‌کرد که امواج صوتی ویولن ماتیاس، چگونه باید توسط سینتی‌سایزر کرکه قطع شود.

شبکه عصبی و اتاقک ابر خاصیت تصادفی و خودبه‌خودی بودن را به اجرا می‌بخشند، اما بر اساس موسیقی از قبل ساخته شده کار می‌کنند. اما در یک مرحله فراتر از آن، Café Concrete که یک گروه تجربی فیلم و موسیقی است، آزمایشی را در مرکز اجتماعات دانشگاه پلیموث ترتیب دادند. هدف آنها این بود که برای خلق موسیقی خود، از توزیع مکانی شنوندگان آهنگ استفاده کنند.
به کمک گروهی دیدبان که تعداد افراد حاضر در بخش‌های از قبل تعیین شده تالار را شمارش می‌کردند، محققان گروه اقدام به نواختن چیزی کردند که البته به سختی می‌شد نام آهنگ را بر روی آن نهاد. اطلاعات وارد دستگاهی می‌شد که موسیقی‌های نواخته شده را کنترل، و اجرا را با دادن دستوراتی مانند «کم کردن صدای زیر» و«آرام کردن صدای بم» هدایت می‌کرد. ایده گروه این بود که هم‌زمان با پیشروی اجرا، ابزار کنترل یاد بگیرد که چطور توزیع مکانی شنوندگان را به دستورات موسیقایی مختلف ربط دهد. همچنین در یک مرحله پیشرفته‌تر، این ابزار باید دستورات را با توجه به حرکت مردم اصلاح می‌کرد.
مطمئنا عوامل زیادی هستند که بر چنین اجرایی تاثیر می‌گذارند و در نتیجه نمی‌توان یافته‌های قابل اعتمادی از آزمایش به دست آورد. با این وجود، به نظر می‌رسد که آهنگسازی وابسته به شنوندگان حداقل به این زودی‌ها باعث نخواهد شد که تن افرادی همچون شوپن و موتزارت در گور بلرزد!