دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 56

موضوع: معماران برجسته ی دنیا

  1. #21
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندسی معماری
    نوشته ها
    594
    ارسال تشکر
    56
    دریافت تشکر: 590
    قدرت امتیاز دهی
    93
    Array

    پیش فرض پاسخ : *** بیوگرافی معمارارن ***




    خلاصه : استاد حسین زمرشیدی در 1318 در مشهد به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در همان شهر به پایان برد. سپس همراه پدرش حاج محمد معمار که از اساتید بنام خراسان بود به فراگیری شغل پدری در بنای خواجه ربیع پرداخت. پس از طی مراحلی در نوجوانی به حق استادی سرآمد در معماری اسلامی گردید. آثار فراوانی از معماری و کاشی کاری در بقعه خواجه ربیع، گنبد سبز مشهد، بقعه امام زاده محمد محروق و شیخ عطار در نیشابور و بقعه شیخ احمد جامی در تربت جام از یادگارهای استاد زمرشیدی است. زمر شیدی پس از معماری اسلامی به بنایی روی آورد و چندی نگذشت که در زمینه ساختمان سازی استادی ماهر شد. او شب ها به تحصیل علم پرداخت و تا سوم متوسطه را در مشهد سپری کرد. سپس به تهران آمد و پس از آزمون رشته استاد کاری توسط هیئت آلمانی در هنرستان صنعتی تهران سابق ( ایران و آلمان ) به عنوان استاد کار آموزشی استخدام شد و هم زمان در رشته ساختمان نیز ادامه تحصیل داد و در سال 1350 فارغ التحصیل شد. سپس به آلمان رفت و در رشته های عمومی ساختمان و تربیت دبیر فنی رشته ساختمان در دانشگاه برلین ادامه تحصیل داد. پس از بازگشت به وطن به عنوان هنرآموز رشته ساختمان در هنرستان تهران به کار ادامه داد و 16 جلد کتاب درسی سال های اول تا چهارم رشته ساختمان را برای هنرستانهای کشور تالیف کرد.از نظام پنجساله در رشته عمران نیز چهار جلد کتاب درسی برای هنرستانها تالیف کرده است . حسین زمرشیدی از جمله معمارانی است که به معماری غنی ایرانی عشق می ورزد و به همین دلیل تالیفات با ارزشی در معماری سنتی و اسلامی به جامعه علمی ایران تقدیم داشته است. که مورد توجه بسیار فراوان سایر کشورهای مسلمان از جهت کاربرد در آثار معماری اسلامی آنها نیز واقع شده و تعدا آنها به 10 جلد می رسد . نامبرده هم اکنون در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی با رتبه علمی دانشیاری به تدریس و تحقیق مشغول می باشد.
    گروه : هنررشته : معماری سنتیگرایش : هنرهای قدسی
    والدین و انساب : پدر حسین زمرشیدی حاج محمد معمار ،معماری زبردست از مردم مشهد بوده است و نام مادر محترمشان حاجیه خانم مریم بهاریان شرقی است.ایشان یک برادر بنام مهندس علی زمرشیدی و دو خواهر بنامهای مهری و نسیرین زمرشیدی دارد.
    خاطرات کودکی : حسین زمر شیدی از دوران کودکی خود چنین یاد می کند:" ده ساله بودم که پدرم تابستان مرا با خود به بقعه خواجه ربیع برد.زلزله گنبد آسیب فراروانی به آن رسانده بود.بطوری که شکستهایی به آن داده بود و قرار بود که توسط پدرم بازسازی شود وقتی پوشش گنبد به ختم شانه رسیده بود پدرم کوزه ای و بطری کوچکی در دست داشت .همه کارگران و استادان را که حدود 24 نفر می رسید جمع کرد و کاغذ تا شده ای را درون بطری انداخت و سر آنرا چوب پنبه گذاشت و لاک ذوب شده ای سر آن ریخت و در کوزه را با پوست گوسفند بست و کوزه را درون پوشش گنبد گذاشت و با رعایت فاصله ای دور و اطراف آن را چیدند.بعد از اتمام کار از پدر سوال کردم ،این کار یعنی چه؟ پدر چوا ب داد هر وقت گنبد را خراب کنند ،کوزه و محتوای آن یاد آور تاریخ ساخت قبلی آن است.
    "اوضاع اجتماعی و شرایط زندگی : حسین زمرشیدی در سال 1318ه.ش در خانواده معماری یپشه زاده شد. او از کودکی در فضایی که ارتباط مستقیمی با معماری اسلامی داشت پرورش یافت تشویقها ومهارت پدر ، در پیشرفت های بعدی استاد زمرشیدی بسیار موثر افتاد.
    تحصیلات رسمی و حرفه ای : حسین زمرشیدی فنون معماری اسلامی را در کنار پدر خود در نماسازی گنبد و بقعه خواجه ربیع و نیز ساخت گبند و تزیینات شیخ مومن استرآبادی و ... آموخت. زمر شیدی پس از معماری اسلامی به بنایی روی آورد و چندی نگذشت که در زمینه ساختمان سازی استادی ماهر شد. او شب ها به تحصیل علم پرداخت و تا سوم متوسطه را در مشهد سپری کرد. سپس به تهران آمد و پس از آزمون رشته استاد کاری توسط هیئت آلمانی در هنرستان صنعتی تهران سابق ( ایران و آلمان ) به عنوان استاد کار آموزشی استخدام شد و هم زمان در رشته ساختمان نیز ادامه تحصیل داد و در سال 1350 فارغ التحصیل شد. سپس به آلمان رفت و در رشته های عمومی ساختمان و تربیت دبیر فنی رشته ساختمان در دانشگاه برلین ادامه تحصیل داد.
    خاطرات و وقایع تحصیل : حسین زمرشیدی در دوره دیپلم ساختمان همواره شاگردی ممتاز بود.وی با وجود داشتن همسر و فرزند و زندگی که تا حدودی سخت بود ولی به درس خواندن خود ادامه داد و در آلمان نیز بعلت علاقه فراوان به تحصیل از شاگردان ممتاز آنجا بوده و این امر باعث حسادت دانشجویان آلمانی می شد چرا که در درس رسم فنی و قشه بدون ادعا فوق العاده بود و همیشه موردتوجه اساتید آلمانی خود قرار می گرفت.
    فعالیتهای ضمن تحصیل : حسین زمرشیدی علاوه بر تحصیل، به تحقیق نظری و عملی ( اجرای طرحها و بناهای در معماری) اسلامی ایران می پرداخت.
    استادان و مربیان : اساتید و مربیان حسین زمرشیدی به قرار زیر می باشند: زنده یادان : پدر برگوارش، استاد مهدی تشکری اصفهانی ،استاد جواد تقوایی ،استاد علی ناجی ،استاد غلامحسین یزدی ،استاد علی خالو . مهندس دارا بهشتی (در دوران تحصیل) و پروفسور میتچ (از اساتید آلمانی)
    هم دوره ای ها و همکاران :مهندس رضا دهشیدی (معاون عمران سابق بارگاه حضرت رضا (ع) )،دکتر علی اصغر وطنی اسکویی ،دکتر موسی مظلوم و دکتر غلامحسین معماریان از همدوره ایها و همکاران حسین زمر شیدی می باشند.
    همسر و فرزندان : حسین زمرشیدی متاهل است وی خود را مدیون همسر ش که همپای وی در طول تحصیل و زندگی اش بوده می داند.
    وقایع میانسالی : حسین زمرشیدی پس از فراغت از تحصیل و بازگشت از آلمان، عضو هئیت علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی شد.
    مشاغل و سمتهای مورد تصدی : حسین زمرشیدی پس از بازگشت از آلمان به عضو یت هئیت علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در آمد که اکنون به عنوان دانشیار در دانشگاه مذکور مشغول به فعالیت است. وی علاوه بر آن عضو هئیت تحریریه بسیاری از مجلات معتبر معماری و میراث فرهنگی و نیز عضو مجامع علمی مختلف از جمله فرهنگستان هنرایران می باشد.
    فعالیتهای آموزشی : حسین زمرشیدی پس از اخذ فوق لیسانس معماری از دانشگاه برلین و بازگشت به ایران، به عضویت هئیت علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در آمد و از آن پس به تدریس و تالیف و تحقیق می پردازد.
    سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : حسین زمرشیدی علاوه بر تدریس، به مطالعه، تحقیق و تالیف آثاری در زمینه معماری سنتی اسلامی ایران و جهان و همچنین به عکس برداری از آثار معماری ایران و مکانها و بنا های ارزشمند معماری از جهات مختلف (تاریخ ،طرح و اجراو غیره ) می پردازد.ایشان به ورزش در روزانه بصورت پیاده وری نیز علاقه دارد.
    همفکران فرد : حسین زمرشیدی با مرحوم دکتر محمد کریم پیرنیا ، دکتر محمد مهدی هراتی ،دکتر حسین یاوری و دکتر منصور فلامکی از همفکری نزدیکی برخوردار است.
    آرا و گرایشهای خاص : حسین زمرشیدی در معماری، به معماری سنتی اسلامی در ایران توجه ویژه ای دارد و اجزایی چون طاق و قوس و گره چینی را مورد پژوهش قرار داده است.
    جوائز و نشانها : حسین زمرشیدی درسال 1381 دردومین همایش چهره های ماندگار، به عنوان چهره ماندگار در عرصه معماری سنتی برگزیده و معرفی شد.از دیگر جوایز وی می توان به چند مورد زیر اشاره کرد: - نشان درجه سه دانش در سال 1383 از سوی ریاست محترم جمهوری جناب آقای خاتمی به همراه 50 سکه تمام بهار آزادی - چاپ تمبر در سال 1382 - دریافت لوح تقدیر و جایزه از سوی مسئولین و چندین وزیر برای 69 بار - برزگداشت از طرف سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در سال 1380 - بزرگداشت در روز معلم در سال 1380 از طرف دانشگاه شهید رجایی - بزرگداشت در سال 1384 از طرف سازمان اوقاف و امورخیریه - هزینه سفر به چهار کشور آسیای میانه
    چگونگی عرضه آثار : حسین زمرشیدی مقالات علمی و کتب فراوانی درزمینه اسلامی نگاشته است و تعدادی تابلو از نقوش و کاشی معرق از دیگر آثار وی بشمار می رود. آثار حسین زمرشیدی به شرح زیر است: - 22 جلد کتاب های درسی رشته عمران از مقطع هنرستان تا دانشگاه - 11 جلد کتاب ارزشمند معماری سنتی و خصوصااسلامی که عموما نفیس و رنگی می باشند. - 68 مقاله بلند ارزشمنددر زمینه عمران و معماری که تعدادی از آنها چاپ و برخی آماده چاپ می باشند. - خلق 30 تابلو از هنرهای قدسی معماری اسلامی ایران به شکل تابلوی معرق و غیره که وقف موزه سعد آباد شده است.

  2. 5 کاربر از پست مفید Ali.Akbar سپاس کرده اند .


  3. #22
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندسی معماری
    نوشته ها
    594
    ارسال تشکر
    56
    دریافت تشکر: 590
    قدرت امتیاز دهی
    93
    Array

    پیش فرض پاسخ : *** بیوگرافی معمارارن ***

    استاد دكتر محمدكريم پيرنيا

    معمار (1376ـ1301)

    استاد پیرنیا در شهر یزد از پدری نائيني و مادري اهل يزد به دنيا آمد. وي دوران دبستان و دبيرستان را در شهر يزد گذراند. در دورة‌ ابتدايي نخست در دبستان «اسلام» و سپس در مدرسه‌اي دولتي به نام «مدرسة نمرة دو» تحصيل كرد و تحصيلات دورة‌ دبيرستان را در دبيرستان «ايرانشهر» گذراند و براي ادامة تحصيل در دانشگاه به تهران آمد و با وجد آن كه در زمينة ادبيات تحصيل مي‌كرد و موفقيت‌هايي نيز داشت اما ادبيات را رها كرد و در نخستين كنكور «دانشكدة هنرهاي زيبا» شركت كرد و قبول شد.
    محل دانشكدة هنرهاي زيبا در ابتدا در مدرسة مروي و سپس مدتي در مدرسة سپسالار بود، اما پس از سال 1320 به زيرزمين دانشكده فني دانشگاه تهران و بعد از مدتي به محل كنوني دانشكدة هنرهاي زيبا منتقل شد.
    در آن زمان در دانشكده هنرهاي زيبا توجه چنداني به معماري ايراني نمي‌شد و بيشتر به معماري غربي توجه مي‌شد و از نمونه بناهاي يوناني و ساير آثار اروپايي براي تمرين‌هاي درسي استفاده مي‌گرديد. اين موضوع چنان كه استاد پيرنيا اظهار داشته موجب رضايت خاطر ايشان قرار نگرفت و وي سرانجام دانشكده هنرهاي زيبا را بدون آن كه تحصيلات خود را به اتمام برساند، ترك كرد و به بررسي‌ها و تحقيقات فردي خويش متكي شد و تلاش كرد با بررسي بناها و گفتگو با معماران و استادكاران قديمي برخي از ويژگي‌ها و اصول معماري ايراني را مورد شناسايي قرار دهد و به تدريج حاصل برخي از آن‌ها را در طي مقالاتي كه تدوين نمود، در اختيار عموم قرار داد. (1)
    ايشان از سال 1344 تا مدتي پيش از انقلاب به عنوان معاون فني سازمان حفاظت آثار باستاني در زمينة ترميم، تعمير و احياء بناها و آثار باستاني فعاليت مي‌كرد و در ضمن مدتي در دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه شهيد بهشتي به تدريس معماري ايراني اشتغال مي‌ورزيد. (2) شايد بتوان اظهار داشت كه علاقه و سابقة ايشان در تحصيل ادبيات در توجه وي به برخي از واژه‌هاي كهن معماري بي‌تأثير نبوده است، و هر چند كه ايشان واژه‌هاي محدودي را معرفي و تعريف كردند اما متأسفانه اين امكان پديد نيامد كه خود ايشان بتواند آن‌ها را به صورت اساسي و اصولي گردآوري و تدوين كند و تنها معدودي از واژه‌ها در انتهاي مقالات يا كتاب‌هاي ايشان آورده شده است.
    با توجه به كمبود اسناد و متون مربوط به معماري ايران در دهه‌هاي پنجاه و شصت هجري شمسي، حاصل تلاش‌ها و بررسي‌هاي استاد پيرنيا بسيار ارزشمند و سودمند بوده است و ايشان به درستي موفق شد ديدگاهي مثبت و ارزنده نسبت به معماري ايراني پديد آورد، اما طبيعي است كه مقدار اندك اطلاعات و فقدان حمايت‌هاي مادي و معنوي از تحقيقات ايشان موجب شد كه جامعة ايراني از همة توانمندي‌هاي آن استاد نتواند بهره برد.
    استاد در زمينه‌هاي متعددي در مورد معماري ايراني صاحب‌نظر بود، اما به سبب كمبود منابع و امكانات، طبيعي است كه امكان گسترش و توسعه مطالب و نظريه‌ها وجود نداشت. ايشان علاوه بر اطلاعات بسيار سودمند و ارزشمندي كه در مورد معماري ايراني تأليف و فراهم آوردند، به صورت خاص در سه مورد نكاتي و مباحثي را طرح كردند. نخست چنان كه پيش‌تر اشاره شد ايشان شمار فراواني از واژه‌هاي كهن و قديمي در زمينة معماري را گردآوري كردند كه متأسفانه پژوهش و بررسي بر روي آنها گويا پس از درگذشت ايشان متوقف شده است. اين فعاليت اگر به شكلي اساسي انجام شود، در شناخت و معرفي معماري ايراني بسيار مؤثر خواهد بود.
    موضوع ديگري كه ايشان مورد توجه قرار دادند، سبك‌شناسي معماري ايراني است. استاد شش سبك در معماري ايراني از دوران باستان تا دوران قاجار قائل شدند كه عبارت از سبك پارسي، پارتي، خراساني، رازي، آذري، اصفهاني است. به نظر مي‌رسد كه اين طبقه‌بندي از شيوه‌هاي ادبيات ايران تأثير پذيرفته بود. به هر صورت اين بررسي به سبب كمبود اطلاعات به شكلي جامع تداوم نيافت. نكته يا موضوع سوم اشاره به اصول معماري ايراني است كه ايشان غالباً درون‌گرايي، خود بسندگي، نيارش، مردم‌واري و پرهيز از بيهودگي را به عنوان اصول معماري ايراني مطرح مي‌كردند. اينجانب در مصاحبه‌اي كه در سال 1374 و در زمان حيات استاد در مجلة آبادي صورت گرفت (3)، اظهار كردم كه اين اصول جنبه‌اي عام دارند و مخصوص معماري ايراني نيستند، بلكه آنها را مي‌توان در معماري ساير سرزمين‌ها نيز يافت. به هر ترتيب بررسي و تحليل آراء، نظرات و آثار استاد پيرنيا به مجال ديگري نياز دارد تا به صورت دقيق بتوان آن را مطرح نمود.
    اينجانب مفتخرم كه شاگرد استاد پيرنيا بودم و از كلاس‌هاي ايشان بهره بردم و در زماني كه ايشان معاون فني سازمان حفاظت آثار باستاني بودند، بارها براي كسب علم نزد ايشان مي‌رفتم و با وجود آن كه اشتغال ايشان زياد بود، اما هميشه با رويي گشاده دانشجويان را به حضور مي‌پذيرفتند و آنان را راهنمايي مي‌كردند. لازم به اشاره است كه استاد پيرنيا افزون بر اطلاعات و دانش، اخلاقي خوش و رفتاري با وقار، متواضعانه و انساني نيز داشت و به جز برخي از كوته‌نظران و حاسدان، همة شاگردان و همكاران او وي را دوست داشتند.
    علاقة اينجانب و برخي از دوستانم به معماري ايراني و گشاده‌رويي و همكاري استاد موجب شد كه در سال 1356 با همكاري دوستان جزوه‌اي در 143 صفحه از مطالب درس كلاس استاد پيرنيا به علاوة برخي افزده‌هاي ديگر فراهم شد كه در دانشكدة هنرهاي زيبا منتشر و در اختيار برخي از دانشجويان قرار گرفت (4). همچنين مفتخرم كه استاد پيرنيا درآمدي بر كتاب مقدمه‌اي بر تاريخ شهر و شهرنشيني در ايران تأليف اينجانب كه چاپ اول آن در سال 1365 و چاپ دوم آن در سال 1367 منتشر شد، نوشتند. (5)
    در اينجا لازم است از دو نفر از همكاران محترم كه در گردآوري و تدوين آثار استاد پيرنيا نقش مهمي داشته‌اند، يعني از سركار خانم مهندس زهره بزرگمهري و جناب آقاي دكتر غلامحسين معماريان قدرداني شود.
    فهرست كتاب‌ها، مقالات، مصاحبه‌ها و سخنراني‌هاي استاد پيرنيا به نقل از يادنامة استاد پيرنيا به شرح زير است:
    الف) فهرست كتب
    1. پيرنيا، محمدكريم. افسر كرامت‌الله، راه و رباط، تهران، انتشارات سازمان ملي حفاظت آثار باستاني، 1352، چاپ دوم، سازمان ميراث فرهنگي، انتشارات آرمين، 1370.
    2. پيرنيا، محمدكريم. شيوه‌هاي معماري ايران، تدوين غلامحسين معماريان، تهران، نشر هنر اسلامي، 1381.
    3. پيرنيا، محمدكريم. گنبد در معماري ايران، گردآوري زهره بزرگمهري، مجله اثر، شماره 20، 1380.
    4. پيرنيا، محمدكريم. آشنايي با معماري اسلامي ايران، تدوين غلامحسين معماريان، تهران، دانشگاه علم و صنعت، 1371.
    5. پيرنيا، محمدكريم. كتاب هنر دبيرستان، بخش معماري.
    6. پيرنيا، محمدكريم. هندسه در معماري، گردآوري زهره بزرگمهري، تهرا، سازمان ميراث فرهنگي، چاپ دوم 1371.
    ب) فهرست مقالات، سخنراني‌ها، مصاحبه‌ها
    1. پيرنيا، محمدكريم. «سبك‌شناسي معماري ايران»، باستان‌شناسي و هنر ايران، شماره 1، 1347، ص 54ـ43.
    2. پيرنيا، محمدكريم. «بيماري بلوار» هنر و مردم، سال 6، شماره 69، 1347، ص 43ـ39.
    3. پيرنيا، محمدكريم. «بازار ايران»، باستان‌شناسي و هنر ايران، شماره 3، 1348، ص 60ـ55.
    4. پيرنيا، محمدكريم. «درگاه و كتبيه آستان حضرت عبدالعظيم» باستان‌شناسي و هنر ايران، شماره دوم، بهار 1348.
    5. پيرنيا، محمدكريم. «مسجد جامع فهرج»، باستان‌شناسي و هنر ايران، شماره 5، 1349، ص 13ـ2.
    6. پيرنيا، محمدكريم. «تويزه، قوس، دور» هنر و معماري، شماره 8، 1349، ص 16ـ9.
    7. پيرنيا، محمدكريم. «طاق و گنبد» هنر و معماري، شماره 11ـ10، 1350، ص 40ـ31.
    8. پيرنيا، محمدكريم. «مروري بر كتاب نظري اجمالي بر شهرنشيني و شهرسازي در ايران»، مجلة اثر. شماره 1، 1359.
    9. پيرنيا، محمدكريم. «خيز و اندام گنبدهاي ايران»، هنر و معماري، شماره 11ـ10، 1350، ص 74ـ67.
    10. پيرنيا، محمدكريم. «بادگير و خيشخان» هنر و معماري، شماره 11ـ10، 1350، ص 30ـ19.
    11. پيرنيا، محمدكريم. «پاسداري از يادگارهاي ايران باستان»، هنر و معماري، شماره 17، 1352، ص 60ـ54.
    12. پيرنيا، محمدكريم. «ارمغان‌هاي ايران به جهان معماري، گنبد»، هنر و مردم، سال 12، شماره 137ـ136، 1352، ص 7ـ2.
    13. پيرنيا، محمدكريم. «بناهاي تاريخي هر كشور در حكم شناسنامه‌هاي فرهنگي است، هنر و معماري، سال 5، شماره 17، 1352، ص 55.
    14. پيرنيا، محمدكريم. «خانه‌هاي خدا در ايران زمين»، هنر و مردم، سال 13، شماره 149، 1353، ص 8ـ2.
    15. پيرنيا، محمدكريم. «ارمغان‌هاي ايران به جهان معماري، جناغ و كليل»، هنر و مردم، سال 12، شماره 14، 1354، ص 6ـ2.
    16. پيرنيا، محمدكريم. «ارمغان‌هاي ايران به جهان معماري، پادياب»، هنر و مردم، سال 12، شماره 139، 1353، ص 31ـ25.
    17. پيرنيا، محمدكريم. «سبك آذري»، فرهنگ معماري ايران، شماره 1، 1354، ص 55.
    18. پيرنيا، محمدكريم.«مردم‌واري در معماري ايران»، فرهنگ و زندگي، شماره 24، 1355، ص 65ـ62.
    19. پيرنيا، محمدكريم. «خواب آلودگان به شيوه‌هاي معماري ايران نام بيگانه مي‌نهند»، هفت هنر، شماره 23، 1355، ص 53ـ46.
    20. پيرنيا، محمدكريم. «معماري مساجد ايران، راهي به سي ملكوت»، فصلنامه هنر شماره 3، 1362، ص 151ـ136.
    21. پيرنيا، محمدكريم. «شرايط اقليمي كوير و مسائل مربوط به بناهاي خشتي»، معماري ايران، گردآوري آسيه جوادي، تهران، انتشارات مجرد، 1363، ص 894ـ889.
    22. پيرنيا، محمدكريم. «مساجد»، معماري ايران دوره اسلامي، گردآوري محمديوسف كياني، تهران، نشر جهاد دانشگاهي، 1336، ص 22ـ1.
    23. پيرنيا، محمدكريم. «معماري ايران»، مجموعه سخنراني‌هاي كرمان، 1350، ص 34ـ17.
    24. پيرنيا، محمدكريم. «استاد محمدكريم پيرنيا و اصول معماري سنتي ايران»، تهران، كيهان فرهنگي، 1364، سال دوم، ص 13ـ3.
    25. پيرنيا، محمدكريم. «در و پنجره در معماري ايران»، باستان‌شناسي و هنر ايران، شماره دوم، بهار 1348، ص 81ـ75.
    26. پيرنيا، محمدكريم. «پاي صحبت استاد مهندس پيرنيا»، تهران، كيهان علمي، 1373، سال ششم، شمارة 8، ص 40ـ29.

    منابع:
    1ـ زندگي‌نامه استاد پيرنيا براساس متن گفتگويي كه با ايشان صورت گرفته و در يادمان استاد دكتر محمدكريم پيرنيا در سال 1373 منتشر شده است، تنظيم و تدوين شده است كه مشخصات آن چنين است:
    يادمان استاد دكتر محمدكريم پيرنيا، زيرنظر دانشكده‌هاي هنرهاي زيبا، به كوشش مجيد سرسنگي، تهران، دانشگاه تهران، 1373.
    2ـ همان، ص 9.
    3ـ سلطان‌زاده، حسين، معماري ايران، مجلة آبادي، سال 5، شماره 19، 1374، ص 45ـ40.
    4ـ سلطان‌زاده، حسين و ديگران، فرهنگ معماري ايران، تهران، دانشكده هنرهاي زيبا، 1356.
    5ـ سلطان‌زاده، حسين، مقدمه‌اي بر تاريخ شهر و شهرنشيني در ايران، ج 2، تهران، اميركبير، 1367.
    6ـ يادمان استاد دكتر محمدكريم پيرنيا، ص 11ـ9.

  4. 4 کاربر از پست مفید Ali.Akbar سپاس کرده اند .


  5. #23
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندسی معماری
    نوشته ها
    594
    ارسال تشکر
    56
    دریافت تشکر: 590
    قدرت امتیاز دهی
    93
    Array

    پیش فرض پاسخ : *** بیوگرافی معمارارن ***

    ریچارد راجرز، برنده جایزه پریتزکر ۲۰۰۷
    ریچارد راجرز، معمار ۷۳ ساله مستقر در لندن، از سوی بنیاد هایت، به عنوان برنده بیست‌ونهمین دوره جایزه معماری پریتزکر، معرفی شد. راجرز که سی‌ویکمین برنده پریتزکر به شمار می‌رود، پس از جیمز استرلینگ (برنده پریتزکر 1981)، نورمن فاستر (برنده پریتزکر 1999) و زاها حدید (برنده پریتزکر 2004)، چهارمین معمار از انگلستان است كه موفق به كسب این جایزه معتبر شده است، جایزه‌ای كه اغلب از آن به عنوان نوبل معماری و عالی‌ترین افتخار برای معماران یاد می‌شود.









    هیأت داوران بیست‌ونهمین دوره جایزه پریتزکر در بیانیه خویش، با اشاره به این نکته که ریچارد راجرز در طول زندگی حرفه‌ای برجسته و بیش از چهل‌ساله خویش، پیوسته و استوار، در پی تحقق عالی‌ترین اهداف در معماری بوده‌است، آورده‌اند: «پروژه‌های کلیدی او نماینده لحظات تعیین‌کننده‌ای در تاریخ معماری معاصر هستند...» به اعتقاد آنان، ارائه ترجمانی بی‌نظیر از شیفتگی جنبش مدرن به ساختمان به مثابه ماشین، گرایش به وضوح و شفافیت معمارانه، ترکیب فضاهای عمومی و خصوصی، و پای‌بندی به پلان‌های انعطاف‌پذیر که به نیازها و خواسته‌های پیوسته در حال تغییر کاربران پاسخ می‌دهند، مهم‌ترین بن‌مایه‌های آثار راجرز به شمار می‌روند.
    ریچارد راجرز در سال 1933، در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. پدر او پزشک بود و مادرش علاقه زیادی به طراحی مدرن داشت. خانواده راجرز در سال 1938، همزمان با پدیدارشدن نشانه‌های آغاز جنگ جهانی دوم، به انگلستان بازگشتند. او در مدرسه AA لندن به تحصیل در رشته معماری پرداخت و مدرک فوق‌لیسانس خود را از دانشگاه Yale دریافت کرد. راجرز در این دانشگاه به همراه نورمن فاستر، همکلاسی خویش، از محضر بزرگانی همچون پل رودلف که رئیس مدرسه معماری بود و جیمز استرلینگ بهره جست. همچنین او در آنجا علاقه زیادی به فرانک لویدرایت پیدا کرد، تا جایی که از او با عنوان my first god یاد می‌کند. راجرز پس از مدتی کار برای Skidmore, Owings & Merrill در نیویورک، به انگلستان بازگشت تا نخستین فعالیت حرفه‌ای معماری خویش را به همراه نخستین همسرش، Su Brumwell، نورمن فاستر و Wendy Cheeseman، در قالب گروهی کوتاه‌عمر بنام Team 4 که فعالیتش تنها تا سال 1967 ادامه یافت، شروع کند. از سال 1971 نیز، با پروژه مرکز ژرژ پمپیدوی پاریس، شراکت او با رنزو پیانو شروع شد که این همکاری تا سال 1978 ادامه داشت.






    راجرز در حال حاضر رئیس Richard Rogers Partnership است، شرکتی که آن را در سال 1977، در لندن تأسیس کرد و هم‌اینک دارای دفاتری در بارسلون، مادرید و توکیوست. نام این شرکت، از ماه آینده، برای به رسمیت شناختن کار دو همکار جوان آن، Graham Stirk و Ivan Harbour، به Rogers, Stirk, Harbour & Partners تغییر خواهد یافت.
    ریچارد راجرز که از سال 1996، با کسب مقام اشرافی، به لرد راجرز ملقب گشته، در طول سال‌های متمادی زندگی حرفه‌ای خویش، موفق به دریافت تعداد زیادی از جوایز معتبر معماری شده است که از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان به مدال طلای انستیتو سلطنتی معماران بریتانیا (RIBA) در سال 1985، و نیز شیر طلایی بی‌ینال 2006 ونیز اشاره کرد.






    ریچارد راجرز همواره با طراحی ساختمان‌هایی همگام و سازگار با محیط زیست و بهره‌مند از تکنولوژی روز، در خط مقدم جنبش معماری پایدار بوده است. توجه به نور طبیعی و تغییرات اقلیمی و خلق ساختمان‌هایی که تا حد امکان از حداقل انرژی و نیز انرژی پاک استفاده کنند، مهم‌ترین دغدغه‌های او در این معماری محسوب می‌شوند.
    یکی از معروف‌ترین کارهای راجرز در میان نخستین پروژه‌های او قرار دارد: مرکز ژرژ پمپیدو در پاریس که آن را در سال 1971، به همراه رنزو پیانو، در یک مسابقه بین‌المللی طراحی کرد. در این پروژه، آنچه که معمولاً در ساختمان‌ها پنهان نگهداشته می‌شد، در معرض نمایش ‌گذاشته شد و سازه نمایان فولادی این ساختمان و نمای چشمگیر آن که تحت تسلط لوله‌های تأسیساتی، پله‌های ‌برقی و سایر عناصر خدماتی بود، آن را به ساختمانی تأثیرگذار در تاریخ معماری معاصر تبدیل کرد.
    یکی دیگر از کارهای مشهور راجرز که از پروژه‌های اولیه او به شمار می‌رود، برج اداری Lloyd’s of London در شهر لندن است که اجرای آن در سال 1986 به پایان رسید. ایجاد ارتباط میان درون و بیرون با استفاده از آتریوم بلندی از فلز و شیشه که سازه را غرق در نور طبیعی می‌کند، مهم‌ترین ویژگی معماری این ساختمان است.
    از دیگر پروژه‌های مهم راجرز می‌توان به گنبد هزاره لندن (1996-1999)، ترمینال 4 فرودگاه Barajas مادرید و تالار گردهمایی ولز (1997-2005) در Cardiff (1998-2005) اشاره کرد. او در حال حاضر پروژه‌های بزرگی در نقاط مختلف جهان در دست طراحی دارد که مهم‌ترین آنها عبارتند از: طراحی یک برج 71 طبقه اداری برای سایت مرکز تجارت جهانی در نیویورک، ساختمان Leadenhall در لندن و چند پروژه دیگر در ژاپن و کره جنوبی.




    شاهكارهای این معمار
    Madrid Barajas Airport-2005ترمینال۴-فرودگاه باراهاس مادرید


    این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه واقعی 980x670 اینجا را کلیک کنید




    این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر در اندازه واقعی 980x754 اینجا را کلیک کنید

  6. 4 کاربر از پست مفید Ali.Akbar سپاس کرده اند .


  7. #24
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندسی معماری
    نوشته ها
    594
    ارسال تشکر
    56
    دریافت تشکر: 590
    قدرت امتیاز دهی
    93
    Array

    پیش فرض پاسخ : *** بیوگرافی معمارارن ***

    زندگی نامه رم کولهاس




    متولد ۱۹۴۴ در روتردام هلند می باشد. او پیش از اینکه به لندن برای تحصیل در رشته معماری بیاید به عنوان یک روزنامه نگار و نیز نویسنده نمایشنامه های رادیویی و تلویزیونی در آمستردام فعالیت می کرد. تحصیل او تا سال ۱۹۷۲ ادامه داشت تا در این سال با به دست آوردن بورس تحصیلی از دانشگاه این اجازه را به او داد تا راهی ایالات متحده آمریکا شود و در آنجا ادامه تحصیل دهد.
    جاذبه شهر نیویورک وی را بر آن داشت تا درباره معماری این کلان شهر metropolitan culture تحقیقاتی را انجام دهد که بعدا آن را تحت عنوان هذیان نیویورک به چاپ رساند که برداشت شخصی او بود از این شهر و بیانیه ای بود برای محله مانهاتان.
    کولهاس بعدا به لندن بازگشت جایی که او دفتر معماری خود را با عنوان ( OMA ( Office for Metropolitan Architecture بنا نهاد. دفتری که با پشت کار او و همکارانش به عنوان مکانی مطرح گردید که فرهنگ معاصر و معماری معاصر را بسط می داد.
    او در خلال کار دفتر خود در سال ۱۹۹۵ کتاب کوچک، متوسط، بزرگ و کلان را نیز انتشار داد.
    S, M, L, XL) 1995)
    او در سال ۲۰۰۰ کارهای دفتر معماری خود را نیز تحت عنوان کتابی منتشر کرد.
    در این سال کولهاس شرکتی را نیز به عنوان خواهر زاده شرکت خود تاسیس کرد تحت عنوان AMO که به عنوان مشاور با شرکت اصلی رابطه بین جامعه و ساخت محیط رابررسی کردند. Society and the built environment
    کولهاس جایزه های زیادی را کسب کرده ولی مهمترین آنها جایزه Pritzker به سال ۲۰۰۰ می باشد.
    او همینک استاد معماری و شهرسازی دانشگاه هاروارد می باشد.
    رم کولهاس را به عنوان یکی از بی پرواترین اندیشمندان معماری مدتهاست که می شناسند ولی بسیاری از مردم از ذهنیات او اطلاع چندانی ندارند. کولهاس این بار با ساختمان casa da musica ( خانه موسیقی ) اثری متمایز ارائه داده است ، ساختمانی که در آن نبوغ فکری کولهاس با زیبایی شناسی ظاهری ترکیب شده است.

  8. 4 کاربر از پست مفید Ali.Akbar سپاس کرده اند .


  9. #25
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندسی معماری
    نوشته ها
    594
    ارسال تشکر
    56
    دریافت تشکر: 590
    قدرت امتیاز دهی
    93
    Array

    پیش فرض پاسخ : *** بیوگرافی معمارارن ***


    زندگی نامه وارتان هوانسیان





    وارتان نخستین مدرنیست معماری ایران بود که نهضت باستان‌گرایی دوره پهلوی را مورد حمله قرار داد.او طی دو دهه ۲۰ و ۳۰ از پیشروترین معماران مدرن و نیز از پرکارترین آرشیتکت‌های ایران به محسوب می شد و شیوه کارهایش به “سبک وارتان” معروف شد.
    وارتان هوانسیان در سال ۱۲۷۵ در تبریز متولد شد. او نخست در رشته نقاشی مدرسه هنرهای زیبای پاریس(بوزار) تحصیل کرد ولی پس از مدتی در معماری ادامه تحصیل داد و دروس شهرسازی را نیز فراگرفت. او در سال ۱۳۱۴ پس از ۱۷سال تحصیل و کار در اروپا به ایران بازگشت و به عنوان اولین معمار مدرن ایرانی پایه‌گذار و مجری اندیشه معماران مدرن در ایران شد. شروع کار وی با استخدام در اداره شهربانی بود.


    از آثار مهم وارتان، قصر شاه در سعدآباد،هنرستان دختران(خیابان سرهنگ سخایی)،تکمیل عمارت کلوپ افسران وزارت جنگ،مهمانخانه بزرگ دربند،طرح مهمانخانه ایستگاه راه‌آهن(۱۳۱۹-شمال شرقی میدان راه‌آهن، که ظاهراً ساخته نشد)،طرح هتل فردوسی،ساختمان یتیم‌خانه سوم اسفند،عمارت اصلی بانک سپه(اول خیابان امام خمینی)،بانک سپه بازار و نیز بانک سپه مراکز استان‌ها،سینما متروپل در خیابان لاله‌زار و سینما دیانا در خیابان شاهرضا(انقلاب)است. ضمن اینکه از او تعداد زیادی ساختمان‌های اداری،تجاری و نیز منازل مسکونی به جا مانده‌است.
    وارتان اولین مدرنیست معماری ایران،نخستین شخصی بود که نهضت باستان‌گرایی دوره پهلوی را مورد حمله قرار داد با این اندیشه که:
    آیا باید از گذشته تقلید و آثار ذیقیمت قدیمی را تجدید کرد؟
    یا اینکه به آینده نگریست و معماری را با طرز زندگی جدید وفق داد؟
    وارتان با این اندیشه و در طی دو دهه ۲۰ و ۳۰ از پیشروترین معماران مدرن و نیز از پرکارترین آرشیتکت‌های ایران بود. به گونه‌ای که شیوه و تعدد کارهای او به “سبک وارتان” معروف شد.
    از ویژگی‌های کار او می‌توان به پنجره‌های بلند پله‌خانه،پنجره افقی،روکار و نازک‌کاری‌های سیمانی،ایجاد خم در نبش ساختمان‌های دو نبش،سایه‌بان و لبه سیمانی بالای پنجره‌ها و نیز دور ساده سقف که در میان معماران به چفته وارتانی مشهور است.
    برگرفته شده از کتاب معماری دوره پهلوی اول ،موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

  10. 4 کاربر از پست مفید Ali.Akbar سپاس کرده اند .


  11. #26
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    11
    ارسال تشکر
    78
    دریافت تشکر: 46
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    Ok لوکوربوزیه

    عنوان : معرفی لوکوربوزیه و آثارش

    فصل اول : بیوگرافی


    معماران کمی مانند لوکوربوزیه توانستند امیدها و ابهامات عصر صنعتی را نشان دهند و هیچ کدام از آنها به استثنای آدولف لوس در مدت مشخصی و فرانک لوید رایت در طی زندگی خود مانند لوکوربوزیه مورد هتک حرمت و رو سوایی قرار نگرفتند.
    در بیشتر زندگی او ریشخند و تمسخر، همراهان جدایی ناپذیر او بودند. بین پروژه خانه فالت (Falt) که در سال 1907 – 1906 ساخته شد و پروژه هايی که پس از مرگ او مشهور شدند ، شش دهه آثار مداوم او هرگز شگفتی و جذابیت خود را از دست ندادند.
    لوکوربوزیه 75 ساختمان بزرگ در دوازده کشور ساخت و بیش از 400 نقاشی و عکس ، 44 مجسمه و 27 کاریکاتور از خود بجای گذاشت . 34 کتاب ( که 7000 صفحه شدند ) و صدها مقاله نوشت . سخرانی های زیادی کرد و علاوه بر مکاتبات کاری زیادی که داشت ، 6500 نامه خصوصی از او باقی مانده است.
    لوکوربوزیه در عصری زندگی می کرد که اتومبیل و هواپیما وسایل رایج حمل و نقل بودند. پس او یکی از اولین معماران حرفه ای بود که ردپایش را در چند قاره به جای گذاشت و به شکل بین المللی معماری صاحب سبک بود. او به لطف انتشارات گراورسازی مدرن يك چهره عمومی شد و نظرهای گوناگون او باعث حرکت و فعالیت شد. او همیشه به شخصیت های دولتی علاقه داشت و کارهایش همه تنش های قرن بیستم را در بر می گرفت ، اما در همان زمان کارهای منحصر به فرد و پیچیده ای انجام می داد . او مرد وفادار و بزرگی بود .
    دوستی هایی که او در زادگاهش شکل داده بود در تمام زندگی او را همراهی کرد. مادرش « ماری امیلی ژانره – پره » ، برادر موسیقی دانش « آلبرت » و « ویلیام ریتر » نویسنده ، دوستان همیشگی او بودند و او ارتباط عمیق تری با دوستان قدیمی اش (Leon Prrian ) (August Klipstein ) (Fernand Leger) (Louis Soutter ) داشت...


    1- 1 اروپا به عنوان یک کلاس :

    لاشو – دفن (La chaux de Fonds) شهری در سویس بود که « شارل ادوار ژانره » در سال 18871 در آنجا متولد شد . او تا سال 1920 نام مستعار لوکوربوزیه را انتخاب نکرده بود . او آنچنان ساعت های تولید شده را زیر نظر داشت که کارل مارک ( Karl Mark ) از آن با عنوان « یک کارخانه ساعت سازی بزرگ» یاد می کند . تعامل بین صنعت و هنرهای بصری بر اساس فعالیتهای حرفه ای ژانره است . در این جا افراد به آموختن قالب های اصلی از روش آموزشی فروبل ( Frobel ) را تشکیل می دهد . فرانک لوید رایت بیست سال پیش همین عقیده را داشت . ژانره در مدرسه هنری شهر با مدیریت نقاش چارلز لپلاتنیه Charles L'E plattenire ) با قبول عقاید جان راسکین در صنایع و هنر از حکاک و ساعت ساز تبدیل به یک معمار شد.
    او در اروپا به سفرهای متعددی می رود و تحصیلات رسمی را دنبال می کند. او یک نقشه ی شخصی از اروپا کشید و سه نوع مکان : فرهنگی ، صنعتی و فولکولوریک را در سال 1907 – 1912 دید. اولین سفرش به توسکانی بود ، در جایی که رنگ های ساختمان پیسا ، سینا و فلورانس را تولید کردند . سپس به ساخت خانه چارتز در گالوزو واقع در والدما و به وین و پاریس رفت جایی که بتن را در جعبه های چوبی با میله های آهنی می گذاشت .
    در پاریس توسط آگوست پره به گستاو ایفل گاربیت « سازنده برج ایفل» معرفی شد .
    او در پاریس در یک اتاق زیر شیروانی واقع در خیابان سنت میشل زندگی می کرد ، مقاله نیچه در سال 1908 و زندگی عیسی اثر ارنست رانن و تقلید بزرگ اثر ادوارد اسکور را خواند و جمله نیچه « آنچه هستی ، بشو !» را شعار خود قرار داد. سپس برای مطالعات بیشتر در زمینه ی هنرهای تزييني و صنعتی به آلمان سفر کرد. او کتاب ساختار شهری را با عنوان اقتصاد مفاهیم و طراحی محلی نوشت . او مانند « والتر گریپسون » و «میس ون در روهه » با معماران برلینی کار می کرد. سپس به برادرش و هنرمند علم باله ( جکوبوزدالکروز) در شهر « گاردن » نزدیک درسدن (Dresden) ملحق شد. جایی که نیوکلایسسم هنریچ تسنو معمار ساختمان های متعدد و تاتر را شناخت . در مونیخ با « ویلیام ریتر» نویسنده که به او در شناخت تفاوت بین فرهنگ آلمانی و لاتین کمک کرد ، آشنا شد .
    « ریتر» که با دنیای اسلاوی آشنا بود ، به او نصیحت کرد که به شرق برود .او به پراگ ، صربستان و بلغارستان رفت و طراحی ساختمان های روستایی را انجام داد. این سفر دو هدف مهم داشت :


    خط آسمان شهری در پایتخت عثمانی توجه او را جلب کرد . طراحی های نامحدودی از آن و خانه های روی تپه های سرازیر انجام داد در آکروپولیس از معماری لذت برد و تاثیری ماندگار روی او گذاشت .بعد از یونان ، پمپیی ، روم و هومه ی ویلای « هاردین » در« تیولی» را دید . ژانره در بازگشت تاثیرات و آموخته های سفر خود را در مقاله ای در يك روزنامه نوشت . از تجربیات خود در مورد چشم انداز شهرها و بناهای یادبود و ساختمان های مشهور در پروژه های بعدی خود استفاده کرد . ژانره هزاران طراحی شهری معماری رسمی کشید. علم او به تاریخ معماری به هیچ وجه از اشتیاق او به بناهای باستانی و رنسانس نکاست . او بعدها با اشاره به « مکتب رومی » بر ضد « لاشه مقدس » فلسفه ی افلاطونی موضع گیری می نماید که منجر به تخریب مکتب رومی و بازسازی آن به صورت سبکی بی روح و ناکام شده است .



    در جستجوی روحیه ای جدید در پاریس :


    او به عنوان واکنشی نسبت به خرابی بخش هایی از فرانسه در سال 1914 با مهندس مکس د بویس خانه ی دو مينو ( این لغت از واژه ی لاتین دو موس وام گرفته شده است ) را ساخت .
    معمولا این خانه در ردیف های گرد آمده به شكل L یا U ، شامل مولفه های عمودی نمایش گذاشتند. با این نمایش ژانره و ازن فان مقاله ی « بعد از کوبیسم » را چاپ کردند که در آن نو ع مبهمی از زیبا شناسی را پی ریزی نمودند که در آن این مسئله مورد توجه قرار می گرفت که « اشیا در نهایت بی اهمیتی و پیش پا افتادگی » ، قادر هستند آنچنان در کار سودمند آیند که بدون هیچ زحمت و تلاشی به خوبی دیده شوند بدون اين که ذهن را گمراه کنند یا به کج روی بکشانند در حالی که « جین کوکتو » در همان سال فضایل یونانی و فرانسوی را در « دلقک و خروس » ستایش کرد . اشتراک کار هر دو نفر مقایسه معماری یونانی با المان های معماری مدرن بود . در سال 1920 ژانره و ازن فان با شاعر دادائیسم پل پرن مقاله دوره بین المللی فعالیت معاصر ، فرضیه ها و انتقادها را چاپ کردند . عنوان آن از شعر گولیم آپولینین (Guillaume Apollianinan ) قرض گرفته شده بود و شامل 28 عنوان بود که آخرین عنوان آن در سال 1925 بود و ژانره را توانا ساخت که اسم مستعار لوکوربوزیه ( بر گرفته شده از اجداد لوکوربوزیه و لفرکونیه را برای گزارش سیاسی معاصر ، هنری و علمی خود بر گزيند . دنیای بصری کتاب فضای تازه مربوط به نقاشی های کشیده شده روی کرباس ژانره در سال 1919 بود . به لطف ازن فان او با هنرمندانی مانند جین گریپس ، فرناند لگر و جاکوبز لیپچیتز ملاقات کرد . او از فروشگاه آثار هنری کان ویلر و اود کارهای هنری کوبیسم را از يك بانکدار به نام « رائول لاغوش » خرید . ازن فان و ژانره به عنوان بخشی از بازگشت به نظم طی جنگ در جستجوی يك زبان خالص مثل کوبیسم ، با رد برتری ای که هنر نسبت به اشیاء تزييني روزمره دارد ، بودند . آن ها برای تاکید بر شكل ثابت رسمی ، تصاویرشان را از اشیایی مانند : بطری آب دارای انحناء ، بطری ها ، مجموعه ظروف ، گیتارها و لوله ها و کتاب ها ی مستطیل شكل تهیه کردند ، این پرتره های آشنا عصر ماشین نظم و اقتصاد را در بر داشت و از طریق رنگ ، قدمت يوناني و کلاسیک را به دست می آورد.
    او در این دوره از ارتباطات بین المللی بهره برد و این ارتباط ها در تعدادی از مقالات چاپ شده لوکوربوزيه در سال 1923 مشهود است . او در سال 1925 مقالاتی را با کمک ازن فان چاپ کرد . آخرین مقال شماره 29 به نام سالنامه معماری مدرن در سال 1926 به زبان آلمانی و انگلیسی ترجمه شد و روش جدیدی را جهت ارتباط بین دنیای هنر و مکانیک برای خوانندگانی که چیزی بیش از معماری را طلب می کردند ، ارائه کرد ، در آشنایی با پانتنون و اتومبیل دلاگ (deluge ) به لوکوربوزیه پیشنهاد داد که زیبایی قابل مقایسه ای در سنگ وجود دارد که توسط یک مجسمه ساز و یک عضو مکانیکی نشان داده می شود . او در مورد پلان ، سطح حجم برای ماشین هایی مثل هواپیما ، اتومبیل و کشتی ها کوشش کرد . از طرف دیگر بازگشت به تاریخ و تاکید بر نوتر دام پاریس و « پورت سنت دنیس » که بر ارتباط « درس رم » و « نتایج منظم » تاکید می کند، بر اساس تناسبهای نوتردآم در پاریس و «پورت سنت دنیس » استوار است .


    در بستر شهرهای بیمار :

    در دهه 1920 کار معماری او در جهت کاملا متفاوت توسعه یافت . او از یک طرف مجموعه ای از مطالعات « دو مينو » که در سال 1924 شروع شده بود را ادامه داد . از طرف دیگر ، لوکوربوزيه پروژه های ساختمانی به کمک معانی اقتصادی را طراحی کرد . این پروژه ها مختص به کارفرمایان غیر رسمی بودند . لوکوبوزیه به عنوان یک معمار یک طراح شهری نیز شد. معماری با شعار « خیابان کریدور » ارتباط دارد. مبارزه با نگرش طبی توسط طراحان شهری اروپایی ، بیماری شهرهای بزرگ را معالجه می کند. لوکوربوزیه با طرفداری از جراحی اساسی از هر فرصت برای فرمول بندی پروژه های سایت داری توپوگرافی رئالیستی استفاده می کند .
    او با کمک اولین نظریاتش سخنرانی های نامحدودی در اروپا ایراد کرد . بسیاری از پلانهای او در سفرها کشیده و انجام شد . در سال 1930 مسئولان اتحاد جماهیر شوروی در مورد محلی کردند ساخت ها و تسهیلات خلاق با او مشورت کردند . پاسخ او به مسکو بعد ها به نام « ویلای رادیس » مکانی برای تولید صنعتی در آن پلان بود . مرکز اداری شهر یک حومه مسکونی بود که لوکوربوزیه آن را « شهر سبز » نامید . توری که او جهت ایراد سخنرانی در امریکای جنوبی در پاییز 1929 برپا کرده بود ، به کلی دیدگاهش را نسبت به مسئله شهر و چشم انداز ها تغییر داد. او چشم اندازهایی مثل فلورانس و رم را نه بر روی زمین ، بلکه با هواپیما کشف کرد . دلبستگی او به هوانوردی در کتاب مصور « هواپیما » که در سال 1935 در انگلستان و در شهر لندن منتشر گردید ، مشهود است که او را به این مسئله هدایت کرد که گاهی از این روش جهت انتقال مفاهیم استفاده کند . او با علاقه به رودخانه های بزرگ آمریکای جنوبی پلان های بزرگی از بوینس آیرس ، منت دویدئو و سوپتئلو کشید .
    این فعالیت های پیوندی ناگسستنی با دایره کارفرمایان و نخبگان علمی پیدا کرد که تمایلات او را به سمتی سوق دادند که هر چیز صنعتی را به دید وسیله ای جهت هدایت و ترویج منطق گرایی در جامعه ببیند و سپس به گسترش صنعت کمک کند . او همیشه در تلاش بود که توانایی ها را به سمتی سوق دهد که منجر به برداشتن قدم اساسی جهت بسیج امکاناتی گردد که با اختیار گرفتن آنها بتواند نقشه های بزرگش را به انجام برساند .
    او در سالهای 1928 و 1931 شناخت پلان پنج ساله در اتحاد جماهیر شوروی شامل پلان ابوس برای الجیرز درمورد مدرنیته کردند در مقاله سال 1931 و 1036 را شروع کرد. پیشنهاد بعدی بین آمریکایی شدن و بلشویزم او را در اروپا نمونه کرد. عقیده شهر صنعتی برای پلان شهری زلین در موریوا در سال 1935 به یکی از « سه موسسه انسانی » تبدیل شد که به عنوان آخرین سیستم فرضیه ای لوکوربوزیه ، در سال 1945 روی طرحهای بتنی کار کرد. اشغال فرانسه توسط آلمان باعث شد در بخشهای مختلف دولت ویچی (Vichy ) عقاید او مورد تشویق قرار گیرد . او در چاپ کتاب جیبی در سال 1943 در مورد طراحی کاربری شهری قبل از ارتباط با تفکر جنگجویان مقاومت برای اشغال یک کشور جدید بعد از آزادی موفق شود .


    تعجب در سالهای زندگی :


    لوکوربوزیه در 60سالگی با داشتن مهارت و شهرت جهانی یک زندگی جدید را شروع کرد . او این مسئله را دریافت که همانند ساختمان های مرکزی سازمان ملل که در نیویورک قرار دارد ، بناهایی بر اساس ایده های او ولی توسط دیگران بنا شده که بعدها از آن به عنوان همه حقوق او گویی در یک جنگل است ، محروم می شود یاد کرد . ساخت دوباره اروپا به نظر او ناموفق بود ، چون پروژه های طراحی شهری اجرا نشد . او ساخت « مارسلیز » در مکان مجموعه ها یا آپارتمانهای بزرگ در سال 1946 را آغاز کرد . او با کمک یک کابینت ساز در سال 1946 مجسمه ساخت و در سال 1948 کشیدن کاریکاتور را آغاز کرد . سپس فرضیه اش در مورد « ترکیب هنرهای اصلی » را توسعه داد .با کمک زیبایی شناسی فنی « یک فضای غیر قابل بیان » ، یک ترکیب معماری ورای تحلیل مهندسی ارائه داد . او با فرمول بندی « مدولار » یک سیستم از تناسبهای جهانی بر اساس نسبتهای طلایی و مقیاس انسانی که همه پروژه های او را تا سال 1965 در برداشت ، ایجاد کرد. سری کتاب های او : « نقشه پاریس »،«جستجوی صبورانه»«کنج راست» اگر چه تزی را بیان نمی کردند...، اما از نظر زیبایی شناسی موضوعات آشکاری بودند و همه جنبه های خطوط فکری ، فرضیه ها او را شرح می دادند.
    او کلیسای دارای مجسمه رن شان در سال 1951-55 را ساخت ،از المان های عمودی ساختمان در خانه های جائول (Jaoul) در همان سالها استفاده کرد و زیبایی شناسی سفید و حجم های پلانتونیک دهه 1920 را مطرح کرد . او به لطف صداقت نخست وزیر هند جواهر لعل نهر و طراحی یک شهر کامل یعنی در «شاندی گار» را انجام داد و ساختمان های اداری برای پنجاب ساخت . در همان زمان دو خانه و یک ساختمان در احمد آباد ساخت و از آب و هوا عناصر مطلوب در هند استفاده کرد. او در زمان طراحی پروژه های موزه هنر غربی در توکیو {ژاپن} در سال 1959 و مرکز نجاری هنرهای تجسمی دانشگاه هاروارد { ایلات متحده } در سال 62- 1959 ، به جای دفتر کار مجزایش در خیابان نونگسرات کولی در پاریس تابستانها را در یک خانه کوچک مدیترانه ای در «مارتین» سپری می کرد. در پروژه های نهایی او علامتی از رضایت نبود . اما نشانی از بی قراری سالهای اولیه او وجود داشت . آن پروژه ها در ارتباط با روحیه گرایی مانند «لاتورت» و کلیسای ناکامل فرمیتیFirmity) ) بودند . آن پروژه ها انواع امکانات فنی و زیبایی شناسی مانند پاویلون «فیلیپس» در نمایشگاه سال 1959 در بروکسل را ارائه دادند . آن ها همچنین نتیجه یادآوری مراحلی بودند که در آنها لوکوربوزیه موضوع کار اولیه مانند معماری و پلان باز (Open) و شهرهای مسکونی مثل ونیز و پروژه بیمارستان را مطرح کرد. تا زمان مرگ او در سال 1965 کار او به صورت انعکاسی از خاطرات چشم انداز ها و ساختمان و کار هاي خلاق باقی ماند .



    دوگانگی و چند گانگی


    لوکوربوزیه با «یونیت دهبیشن» و «کلیسای رن شان » آشنا بود و حالت افسردگی و مالیخولیایی را در سال های گذشته داشت. اما اگر یک فرد تلاش می کرد شخصیت او را تا دهه 1920 به بعد حدس بزند. او یک سازنده ، یک نقاش ، یک منتقد و یک مقاله نویس، یک گزارشگر و دکوراتور بود . شخصیت چندگانه او عموما مشخص می شود .او در یک نامه که در سال 1926 نوشت ، دوگانگی خود را آشكار کرد : «لوکوربوزیه یک نام مستعار است. لوکوربوزیه معماری ایجاد می کند . او به دنبال عقاید فاقد انگیزه است . او گوشت و خون دارد. او نباید هرگز مست باشد . شارل ادوارد ژانره مردی دارای خون و گوشت است که درگیر یک زندگی آشفته است. ژانره نقاشی می کند ، اما نقاش نیست . به نقاشی علاقه دارد و همیشه نقاشی می کند.»
    این دوگانگی است که او را درگیر ساختمان سازی می نماید و نظرات نقاشی او را وسیع می کند.
    دایره ای که لوکوربوزیه در آن توسعه یافت ، شال چند نسل « لپلاتینه » و « آگوست پره » که ده سال مربی او بود ، «پیتر برهنز» که از او روی برگرداند و معمار مونیخی «تئودور نیچر » که به او احترام می گذاشت ، بود . ارتباط او با « لودیک میس وندروهه » پراکنده و کم با «والتر گروپیوس» بیشتر بود . لوکوربوزیه از برنامه « برهنز» حمایت کرد و در کنگره معماری بین المللی مدرن (CLAM) با گروپیوس بین سالهای 1928 و 1959 برای توسعه عقاید بین المللی همکاری کرد . او دوست صمیمی مورخ هنری زوریخ و دبیر CLAM «زیگفرید گیدئون» بود ، اما ارتباطات او با چند عضو فرانسوی CLAM مثل « آندره لوکارت » کمتر بود . ارتباط لوکوربوزیه با فرانک لوید رایت که کار هاي او در مقیاس اولیه بودند ، کم بود رایت به جنبه روحانی لوکوربوزیه حسادت می کرد و از یونیت دهبیشن لوکوربوزیه انتقاد می کرد .
    در دایره دوستان او پیر ژانره ، شارلوت پیراند و جین پرو بودند . آنان وابسته به جناح چپ بودند و در اواخر دهه 1930 به دلایل سیاسی از لوکوربوزیه دور شدند . شبکه نقشه کشان اولیه در خیابان در سرورس (Servers) یک گروه متحد را شکل داد . Pierre-André , Alfred Roth , Emery , Josep Luis Sery , Junzo Sakak دوستانش بودند که در ده سال آخر زندگی او و پروژه هایی که در طی زندگی لوکوربوزیه اجرا نشدند ، کمک کردند.


    از رسوایی تا تشخیص


    از لحظه ای که پاویلون لسپری نوو مشهور شد لوکوربوزیه یک چهره جهانی گردید . مقالات ، او را یک یاغی پیرو نیچه و خرابکار نیهیلیست معرفی کردند ، قبل از این که ساختمان سازی های او به رهبر روسیه کمک کند و او را « خلاصه ای از یک انسان جدید » بداند . توسط « سالوادور دالف » مورد تمسخر قرار گرفت و به نظر منتقدان ضد کمونیست او « اسب تورجان بلشویسم » بود . به نظر افراد یونیت دهبیشن بعد از سال 1945 در « مارسلیز» ، او دیوانه یا بی رحم بود . مورخ هنری پیر فرانکاستل برای انتخاب حکومت استبدادی و خوشحال شدن ساکنان ساختمان های او به او نزدیک شد.
    در دهه 1950 لوکوربوزیه به طور مسلم مشهور بود . اگر چه کما بیش توسط سیستم اداری فرانسوی نام گرفته می شد تا اینکه آندره مارلوکس (Andre Marlaux) وزیر فرهنگ از او خواست که موزه ای را که او 30 سال منتظر ساختنش بود ، بسازد . در آن سالها وقتی سبک او به طور جهانی رسما مورد استفاده قرار گرفت ، طیف مهم کار او از سالهایی که رعایت صحیح اصول اهمیت زیادی داده می شد ، توسط منتقد معماری «کلین رز» و چند معمار جوان دیگر مثل جان هادوک (John Hejduk) ، پیتر ایزمن و ریچارد مه یر کشف شد . این کار شروع توسعه کامل با مورخان معماری برای جمع آوری دوباره مطالب آرشیو ، شجره نامه پروژه ها و نظرات او بود . از دوران بچگی لوکوربوزیه تا ارتباطات مرموز او با « منابع موثق » چیزی از نظر محققان حذف نشد . شهرت لوکوربوزیه در این ابعاد برجسته است و بعضی از طراحی های غیر قابل تشخیص او اجرا شدند. پاویلون «لسپری نوو» به شکل دقیق در بلونگا ساخته شد و کلیسایی در فرمینی قبل از مرگ او مورد مطالعه و ساخت قرار گرفت . خانه ارازوریز که در سال 1930 برای چایل (Chile) طراحی شد و قصر دولتی در «شاندی گار» از طرف دیگر اگر واقعا ساخته شده باشند ، بیشتر از ماکتهای بی روح هستند .
    آیا فرمولبندی حقیقت پیام لوکوربوزیه در زندگی توسط یک شهرت پیامبر گونه امکان دارد ؟ میراث او شامل بسیاری از ميراث های متفاوت است و شامل بسیاری از میراث های متفاوت است و شامل جعبه ابزار لوکوربوزیه نمی شود و مراحلی که طراحی های او را تشخیص می دهند ، تنظیم نشده است . حرکت او از عقیده تا ساختمان ، از اجزای ساختمان گرفته تا انواع و شکل بندی فضایی شامل هویتهای متفاوت و کامل است . اما از طریق راه حلهای مسائل پروژه های پیچیده است که سالهای تجربه او بسیار آشكار شد . لوکوربوزیه وقتی بعضی از طراحی ها را پاره می کرد ، راهی که میکل آنژ در کارهای اولیه رنسانس خود ی کرد ، به شکل یک اصولگرا عمل می کرد.
    کار لوکوربوزیه احتمالا جمع آوری مجموعه های مختلف و متناقض نبود . کار او بر اساس توجه به شهر ، حرکت و تاریخ معماری محلی بود . در یک روش کار او بر اساس توجه به شهر ، حرکت و تاریخ معماری محلی بود . در یک روش کار او بر اساس منطقی گرایی معماری مشخص و عقایدش شرح داده می شد . او قادر بود فرضیه دهد که یک مخترع دارای علم است . این کار او نیز سیاسی بود . این کار او تصمیم گیرندگان مختلف را به صحت و نیاز فرضیه هایش تشویق کرد . او از پاسخ هاي معماری به شکل مشکلات شهری آگاه بود . هیچ کس به اندازه خود لوکوربوزیه کوربوزیه ای نبود، او در یک سبک ساده با مشکلات مبارزه کرد.





    منابع :
    لوکوربوزیه نوشته : جان لوئیس لوکوربوزیه کان
    معرفی معمار لوکوربوزیه : مجله معمار
    معماری مدرن و لوکوربوزیه : انتشارات دانشگاه آزاد همدان 2 – آتن 1 - در قسطنطنیه

  12. 6 کاربر از پست مفید Mrs mamar سپاس کرده اند .


  13. #27
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    Cool Antonio Gaudí Cornet‏

    آنتونیو گائودی کُرنت (به اسپانیایی: Antonio Gaudí Cornet‏) ‏‏ (۲۵ ژوئن ۱۸۵۲ - ۷ ژوئن ۱۹۲۶) معمار کاتالونیایی از بزرگ‌ترین معماران دو قرن اخیر شناخته می‌شود. عمدهٔ شهرت او به خاطر سبک منحصر به فرد و غریب و بسیار شخصی ساخته‌هایش به خصوص در شهر بارسلون است.


    زندگی
    گائودی در منطقهٔ تاراگونیا از ایالت کاتالونیا به دنیا آمد. پدر، پدربزرگ و پدرجدش و همین‌طور خانوادهٔ مادرش، همه مسگر بودند.او تحصیلات دبیرستان را در سال ۱۸۷۰ در مدرسهٔ «پیاریست» در رِئوس به پایان رساند و سپس به «مدرسهٔ معماری» بارسلون رفت. خلق خوی پرهیجان و استعداد سرشار او سبب پیشرفت سریع او شد، چنان که سالوادور تاراگوی محقق در مورد او می‌گوید «همیشه تعلق خود به دیگ و تابه‌سازان مهم می‌شمرد، و بارها گفت که توانایی‌اش در دیدن اشکال در فضا و عدم نیاز به رسم نقشهٔ آنها از همین پیشینه ناشی می‌شود.» گائودی در دو سال آخر تحصیل در پروژه‌های متنوعی با معماران بزرگی از جمله فرانسیس دل ویلار و فونتسره (Fontser�) کار کرد و در سال ۱۸۷۸ مدرک معماری خود را دریافت کرد و دفتری در بارسلون باز کرد. در همان سال نقشهٔ نمایشگاه بین‌المللی «ماتارو» در پاریس را تهیه کرد.
    در سال ۱۸۸۳ گائودی کار روی طرح کلیسای جامع خانوادهٔ مقدس (ساگرادا فامیلیا) در بارسلون را آغاز کرد، کاری که تا پایان عمر دست از آن نکشید. بین سال‌های ۱۸۹۰ تا ۱۸۹۴ به اندلس سفر کرد و بناهایی در این منطقه ساخت که تأثیری عمیق بر بافت معماری شهرهایی چون لئون و آستوریا گذاشت.
    اولین جایزهٔ تالار اجتماعات شهری بارسلون، در سوم سپتامبر ۱۹۰۱ برای عمارت کاسا کالوِت به گائودی اهدا شد. همچنین در ۱۹۱۰ در نمایشگاه هنرهای زیبای پاریس موفقیت فراوانی به دست آورد. یک سال بعد با ابتلا به تب مالت وضع مزاجیش تحلیل رفت و به شدت مریض شد، و برایش مراسم «ویاتیکوم» (مراسم «نان و شرابی» که بعضی فرقه‌های کاتولیک برای اشخاص در حال مرگ انجام می‌دهند) اجرا کردند. با این وجود گائودی زنده ماند، و بیشتر وقتش را صرف اتمام طرح کلیسای خانوادهٔ مقدس کرد، هرچند با شروع جنگ جهانی اول اوضاع اقتصادی بارسلون نامساعد شد و اجرای طرح‌های گائودی نیز متوقف گشت.
    او در دوم ژوئن ۱۹۲۶ بر اثر برخورد با تراموا راهی بیمارستان شد و پنج روز بعد جان باخت.

    آثار
    کلیسای جامع ساگرادا فامیلیا



    کلیسای ساگرادا فامیلیا (خانوادهٔ مقدس) بی‌شک بزرگ‌ترین اثر گائودی است. او کار بر روی این بنا را در سال ۱۸۸۴ آغاز کرد و تا زمان مرگش در ۱۹۲۶ دست از آن برنداشت. ساخت نمای مصائب (Passion Façade) در سال ۱۹۵۲ تحت نظارت سه تن از هم‌دوره‌ای‌های گائودی آغاز شد. نمای تولد مسیح (Nativity Façade) با چهار برج سر به فلک کشیده‌اش چشم‌گیرترین قست بناست، بیشتر سطح آن با مجسمه‌های بسیاری که تولد و زندگی مسیح را به تصویر می‌کشند پوشیده شده است، و یکی از شناخته‌شده‌ترین مناظر بارسلونا در سراسر جهان به شمار می‌آید. ارتفاع برج‌های ساگرادا فامیلیا ۱۰۰ متر است و به رغم ساخت ساختمان‌های بلند در این سال‌ها، در افق شهر کاملاً مشخص است.طبق برنامه ساخت و تكميل اين كليسا تا سال ۲۰۲۶ طول خواهد كشيد.
    این کلیسا به سفارش اتحادیهٔ روحانی پیروان سان خوزه که مالک آن هستند با هدف ترویج بیشتر مذهب کاتولیک آغاز شد و لئوی هشتم بعدها نیمی از هزینهٔ آن را از محل اعتباراتی که از سراسر جهان جمع‌آورب می‌کرد و به واتیکان می‌پرداخت، تقبل کرد.
    در ورودی کلیسا که «در امید» (Puerta de la Esperanza) نام گرفته در سمت چپ نمای تولد مسیح قرار دارد و با تصاویری از خانوادهٔ مقدس تزئین شده است و سنگی از کوه مونت‌سرات در بالای آن جا گرفته است. «در نیکوکاری» (Puerta de la Caridad) در وسط نما قرار گرفته و با تصاویر گیاهان که نمادی از سرود عشق به خالق است و همچنین با صحنه‌هایی از زندگی مریم مقدس و درخت اجدادی مسیح تزئین شده.

    کاسا باتیو

    گائودی کار بر ساختمان خانهٔ خانوادهٔ باتیو که از تولیدکنندگان متمول پارچه بودند را در سال ۱۹۰۴ آغاز کرد و دو سال بعد بازسازی آن را به پایان رساند. در این زمان شهرت و محبوبیت گائودی به اوج رسیده بود و او به عنوان معمار نابغه‌ای که از همهٔ هم‌عصران خود برتر است شناخته می‌شد. این بنا مثال خوبی از طراحی‌های شهری این معمار به دست می‌دهد.
    خلاقیت گائودی نه فقط در خود ساختمان، که در طراحی داخلی و اثاثیه و مبلمان آن نیز به چشم می‌خورد و نشان از حساسیت و دقت معمار دارد. مقداری از اثاثیهٔ طبقهٔ اول و اتاق پذیرایی که اکنون دیگر وجود ندارد، در موزهٔ گائودی در پارک گوئل نگهداری می‌شوند.

    سرامیک‌های آبی رنگی که دیوارهای داخلی بنا را پوشانده و راه‌پلهٔ خارق‌العاده و همچنین دودکش‌هایی با اشکال بدیع هر بیننده‌ای را به شگفت می‌آورد.
    شایان ذکر است که اتاق زیر شیروانی و تراس ساختمان توسط گائودی طراحی به بنا اضافه شدند. این قسمت از بیرون به شکل پشت اژدهایی دیده می‌شود که از فلس پوشید شده و ستون فقراتش از یک برجک به صلیبی پنج‌شاخه منتهی می‌شود.

    کاسا میلا
    بسیاری کاسا میلا را موفق‌ترین و اریجینال‌ترین ساختهٔ غیرمذهبی گائودی می‌دانند. او این بنا را در سال‌های ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۰ ساخت. خود گائودی آن را «لایه‌ای از سنگ که گل‌ها و گیاهان روندهٔ بالکن‌هایش به آن غنا بخشیده‌اند و همواره رنگ آن را تغییر می‌دهند» توصیف کرده‌است.


    زیبایی و بدعت کاسا میلا نه تنها در نمای ساختمان، که در اتاق‌ها و پاسیوهای آن نیز به چشم می‌آیند. دودکش‌ها و مجسمه‌های متعدد روی تراس ساختمان هم از مناظر فراموش‌نشدنی شهر بارسلون است.
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  14. 2 کاربر از پست مفید LaDy Ds DeMoNa سپاس کرده اند .


  15. #28
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    Cool لوییس سالیوان پدر معماری مدرن



    لوییس سالیوان معمار بزرگ آمریکایی و «پدر معماری مدرن» در چنین روزی به دنیا آمد. او با تفکرات و عقاید منحصربه فردش توانست تحولی شگرف در هنر و صنعت معماری به وجود آورد و تاثیرات عمیق او بر کسی پوشیده نیست. سالیوان بنیانگذار مدرسه معماران شیکاگو است و «فرانک لویدرایت» معمار افسانه ای آمریکایی از شاگردان او بوده است. «لوییس هنری سالیوان» در سوم سپتامبر ۱۸۵۶ در شهر بوستون به دنیا آمد و مدت کوتاهی در «موسسه فناوری ماساچوست» (ام آی تی) به تحصیل مشغول شد و دریافت که قادر است تحصیلات دبیرستان خود را یک سال زودتر تمام کند و با گذراندن یکسری امتحانات، دو سال در دانشگاه پیش بیفتد. او تنها ۱۶ سال داشت که وارد دانشگاه ام آی تی شد و پس از یک سال تحصیل به فیلادلفیا رفت و برای خود شغلی در کنار معماری به نام «فرانک فرنس» (Frank Furness) پیدا کرد.

    رکود اقتصادی سال ۱۸۳۱ بسیاری از زحمات «فرانک فرنس» را بر باد داد و او به واسطه مشکلات مالی مجبور به اخراج سالیوان شد. در این زمان «سالیوان» به شیکاگو رفت تا در جریان ساختمان سازی آن شهر که پس از وقوع یک آتش سوزی گسترده در سال ۱۸۷۱ آغاز شده بود شانس خود را بیازماید. او خیلی خوش شانس بود که موفق شد در کنار «ویلیام لبارون جنی» مشغول به کار شود. «جنی» اولین معماری است که از اسکلت فلزی در اجرای ساختمان بهره برده. پس از کمتر از یک سال فعالیت در کنار «جنی»، «سالیوان» به قصد تحصیل بار سفر بست و یک سال در دانشگاه هنر پاریس مشغول به فراگیری شد.

    پس از اتمام دوره آموزشی به شیکاگو بازگشت در حالی که هنوز هجده سالگی اش تمام نشده بود. او چند سال بعد را به فعالیت در کنار معماران مختلفی گذراند تا اینکه در سال ۱۸۷۹ «دانکمار آدلد» معمار مشهور آن زمان، «سالیوان» را استخدام کرد و یک سال بعد او را در شرکت خود شریک کرد. این اتفاق سرآغاز دوران پیشرفت و موفقیت سالیوان بود. طی این سال ها «سالیوان» و «آدلد» موفقیت هایی پی درپی به دست آوردند که از جمله آنها می توان به طرح و اجرای تالار سخنرانی شهر شیکاگو در سال ۱۸۸۹ اشاره کرد که در پایان پروژه «سالیوان» و «آدلد» طبقه بالای این ساختمان را به عنوان آتلیه خود انتخاب کردند. از دیگر موفقیت های این دو شریک می توان به ساختمان واگن سازان (Wainwright Building) در سنت لوییس اشاره کرد که اولین آسمانخراش تاریخ معماری جهان به شمار می رود.
    «لوییس سالیوان» اولین معماری است که روش صحیح استفاده از اسکلت فلزی در ساختمان های بلند و مزایای آن را به طرز بهینه ای مورد استفاده قرار داد. از آنجایی که در ساختمان هایی که با اسکلت فلزی بنا می شوند معمولاً غیر یک یا دو دهنه دیوار برشی در سایر نقاط ساختمان نه تنها عضو باربری وجود ندارد که به عنوان مثال از دیوارهای ساختمان فقط به دلیل پوشندگی و محافظت سرمایی گرمایی استفاده می شود و هیچ خاصیت باربری ندارد. «سالیوان» با علم به این نکته در ساختمان های بلند از پنجره هایی با ابعاد بزرگ بهره می برد که نه تنها باعث روشنایی بیشتر فضای داخلی می شد که با حذف دیوارها و ضخامت پائین شیشه های پنجره سطح مفید ساختمان افزایش یافت. توجه سالیوان به مزایای اسکلت فلزی موجب شد محدودیت های دست و پاگیر مهندسی که همیشه بر سر راه طراحان معمار وجود داشته است تا حدی از بین برود و این تحولی شگرف در معماری مدرن را باعث شد.
    در سال ۱۸۹۰ «سالیوان» یکی از ۱۰ معمار منتخبی بود که برای اجرای ساختمان «نمایشگاه جهانی کلمبیا» که قرار بود در سال ۱۸۹۳ در شیکاگو برگزار شود انتخاب شد. ساختمانی که بعدها «شهر سفید» لقب گرفت. از دیگر شاهکارهای خلق شده «سالیوان» می توان به ساختمان عظیم ترمینال شیکاگو و «دروازه طلایی» که طاقی است عظیم که در «شهر سفید» قرار دارد اشاره کرد.
    شراکت «آدلد» و «سالیوان» پس از اجرای فروشگاه زنجیره ای «کارسون پیری اسکات» به اتمام رسید و در پی انحلال شرکت «سالیوان» یک دوره بیست ساله را با سیری نزولی چه در زمینه مالی و چه زمینه احساسی سپری کرد. از او به پاس تلاش ها و زحمات بسیار در هنر معماری بارها تقدیر شد و در سال ۱۹۲۲ به عنوان یک طراح خبره از مسابقه ای که برای طرح و اجرای «برج تریبیون» برگزار شده بود شدیداً انتقاد کرد. یک برج با اسکلت فلزی و نمایی از سنگ که ساختمان های سنگی معماری گوتیک را تداعی می کرد اما سالیوان یک تحریف بزرگ تاریخی را در طراحی آن کشف کرده بود.
    لوییس سالیوان عاقبت در چهاردهم آوریل ۱۹۲۴ در شیکاگو چشم از جهان فروبست. فرانک لوید رایت که به نوعی شاگرد او محسوب می شد مراسم تدفین این معمار بزرگ را که در زمان مرگ فقیر و تنها در اتاق هتلی در شیکاگو درگذشته بود آبرومندانه برگزار کرد. اکنون که سال ها از مرگ او می گذرد هنوز تاثیر تفکرات این اولین معمار پیشرو در معماری جهان به چشم می خورد.


    منبع :memarblog.com



    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  16. 3 کاربر از پست مفید LaDy Ds DeMoNa سپاس کرده اند .


  17. #29
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    Cool پیتر ایزنمن





    آیزنمن در کنار محسن مصطفوی در دانشگاه کرنل


    ساختمانها را با دو معيار مي سنجد يكي اينكه چه مدت در تعلق به حال باقي مي مانند و ديگر اينكه�چه مدت در تاريخ خودشان را حفظ مي كنند او معتقد است كه: بعضي از ساختمانهاي كنوني بودن خود را از دست ميدهند و هرگز جزئي از تاريخ نمي شوند . ساختمانها مي توانند 50 تا 100سال تعلق به حال داشته باشند .
    او در حال حاضر تنها مبحثي را كه در دانشگاه تدرس مي كند مر بوط به پالاديو است . در كار پالديو چيزي است كه او شيفته آن است و آن اختراع تيپولوژي است . اختراع تيپولوژي اجتماعي و فرمي ساختماني كه با ديگر كارهاي زمانه اش در يك رديف قرار نميگيرند و بايد اقرار كرد كه ما هنوز مشغول ساختن ويلاهاي پالاديويي هستيم و اين موضوع آيزنمن را برانگيخته كه پست مدن نيسم ها پالاديو را چون جايي در اصول فكري آنها ندارد او را سركوب كرده اند و پالاديو را در حاشيه گذاشته اند و گمانه مي زنيم كه وجهه اشتراك پالاديو و آيزنمن در اين است كه هر دو به عقيده منتقدانشان ارتباطشان با تاريخ قطع شده است .
    پيتر آيزنمن در ۱۱ اگوست سال ۱۹۳۲ در نيوارك، ايالت نيوجرسي به دنيا آمد. او مدرك ليسانس معماري خود را از دانشگاه�كرنل، مدرك فوق ليسانس خود را از دانشگاه كلمبيا و دكتراي خود را از دانشگاه كمبريج دريافت كرد. به وي يك دكتراي افتخاري هنرهاي زيبا از طرف دانشگاه ايلينويز شيكاگو اهدا شد.
    در سال ۱۹۸۰ پس از سالها تدريس و نوشتن كتاب و نوشتن تئوري هاي قابل قبول ،كار حرفه اي خود را در زمينه ي طراحي و ساختن آغاز كرد كه شامل خانه هايي با مقياس بزرگ و پروژه هاي شهري و نيز فعاليتهايي در زمينه ي آموزش دانشگاهي و يك سري خانه هاي شخصي بود.
    در سال ۱۹۸۵، آقاي آيزنمن جايزه ي شير سنگي را براي پروژه ي رومئوژوليت خود در سومين بينال معماري در ونيز دريافت كرد. در بينال پنجم هم او يكي از دو معماري بود كه به عنوان نماينده ي ايالات متحده شركت داشت و پروژه هاي ارائه شده توسط ايشان در موزه ها و گالري هاي سر تاسر دنيا نمايش داده شد. در ضمن تا سال ۱۹۸۲ به عنوان بنيانگذار و مدير انستيتو معماري و شهرسازي بوده و به عنوان منبع تفكر و انديشه براي نقد معماري به شمار مي آمد.آيزنمن تعداد زيادي جايزه دريافت كرد: بورس تحصيلي گوين هايم (۱۹۷۶)، جايزه ي برانئر از آكادمي هنر و ادبيات و جايزه ي بين المللي براي هنر،جايزه ي افتخاري از انستيتو معماري آمريكا به خاطر مركزي در اهايو (۱۹۸۹)، جايزه ي بين المللي براي طراحي شركت مركزي كوزميئي سانگيو در توكيوي ژاپن (۱۹۹۱).
    نقطه شروع آيزنمن آيين افلاطوني است .نخست صورت ناب بود و ذهني و كامل . كه از طريق هبوط پيوسته و متواتر به واقعيت نزديك مي شد . تفكر آيزنمن غير ديني است و چنين تفكري در شرايط امروزين اين احساس را به دست مس دهد كه كاملا از اين گونه مسائل جداست .
    معماري آيزنمن مي كوشد تا در سايه تحريك تخيل و تصور و پذيرش نا متعارفها . از دام ماليخوليا بگريزد به اين ترتيب كه اينها را به عنوان عناصري مثبت در ساختن مكان جديد ي براي لا مكانها يا مامني كه در آن معمار اراده فرماتيو خود را باز شناسد . تلقي ميكند . اين محصول مصنوعي مكان . بنا بر همه آن دلايل . پاسخ متثبت اوست به لامكاني و به ماليخوليايي فقدان و از دست دادنهايي كه پيوسته در كمين و همرا با اين لا مكاني هاست . در كارهاي احير او نشان از توهم ذهني وجود ندارد . حتي از كمترين و دقيقترين نشانه اي از خود گول زني نيز . چرا كه هنر مدرن – از تبار آيزنمن و بودلر – آگاهانه و هشيارانه مسخ شدگي غير واقعيت را مي پذيرد . استرا تژي نهفته در غوطه وري عميق تحليلي در هندسه كه پايه طرحهاي او را مي سازد هر گز نبايد به عنوان بازي صرف فرم برداشت شود . و در وراي اين هندسه ها كه پيوستگي ابعاد خود را تكثير ميكنند و يا مدولاسيونهايي را كاهش و افزايش مي دهند .(فراكتال) شكفتگي و سرشاري وجود دارد كه بدان وسيله گريز از متعارفها . ساختار حفاظتي اشراقي خود را پي مي ريزد .آيزنمن معمار فرمهاي مكعبي و سري خانه هاي 1 تا 10 به سمتي پيش مي رود كه مسئله مكان در پيش زمينه قرار گرفته است و با اين حال او كاري به ديگران ندارد كه با روح نوستالژيك هوشمندانه و نبوغ آساي خود خيال مي كند كه مي تواند مكان را در تسلط خويش در آورد و معماري خويش را بر آن بنا نهد .
    چنين به نظر مي رسد كه معماري آيزنمن در سالهاي اخير بر موقعيت تبعيدي اش همچنان پاي مي فشارد اين معماري اعم از اينكه در شهر ها ساخته شود يا در محيط هاي دانشگاهي و يا در توابع و حومه هاي شهري در آنچه كه خلق مي كند ريشه ندارد به عبارت ديگر نه تنها از تداوم منطق دروني با تمام براهين و مظامين قومي و تاريخي كه ظاهرا بايد نقطه غزيمتشان از توپو گرافي و خاطره ها كشف شود ناشي نمي شود بلكه برعكس نخستين وظيفه عبارتست از دريافت و شناخت اين غريبگي و غيبت مناسبات سمپاتيك بين معماري و مكاني كه اين معماري در آن ساخته مي شود.
    از زمان كانت به اين سو . زيبايي شناسي مدرن با دگانگي مواجه بوده كه معماري روحاني نتيجه شكست در رويا رويي با مشكل فرم مفروض است معماري مورد علاقه آيزنمن معماري پالاديو – لوكوربوزيه – ترايني –مورتي-كاملا عكس اين معماري است مقاوم در برابر زيبايي شناسي روحني – كوشا در جهت حفظ و موجوديت فرم .
    هوگو فريد ريش در تفسير خود بر كتاب "فلسفه كمپوزيسيون"ادگار آلن پو به نكته اي بر مي خورد كه تمام تازگي شعر آلن پو در آن است كه طرح پيشنهادي احساس شاعرانه كلاسيكي به پيش زمينه مي برد آنچه كه در نتيجه ظاهر مي شود عين فرم و در حقيقت جوهر شعر است و آنچه كه هدف آن جوهر به نظر مي آيد (معنا)در حقيقت حاصل فعاليت شاعرانه است معماري اخير آيزنمن نيز همين روال را طي ميكند معني و دلالت اوليه كه بايستي از راه زبان فرمال به بيان در آيد وجود ندارد .روش آيزنمن در عمل معماري . كاملا عكس درك كلاسيك گرته برداري. اصل تقليد به مثابه پايه هاي اساسي كار معماري است تقليدي در كار نيست نه از آلونكي ابتدايي و نه از نظام طبيعت ونه از منابع عظيم زندگي مدرن اجتماعي. هيچ نشاني نيز از درك معماري مبتني بر تكميل مدلهاي الگويي يا درسهاي تاريخي وجود ندارد . شايد در عصر حاضر معمار ديگري نباشد كه چنين آشكا را از تمام مفاهيم تكاملي زيبايي شناسي معماري و پايه هاي تاريخي آن فاصله گرفته باشد و معماري او با كلماتي بي بديل از بي نظمي جهان مدرن – ضعف عمل انساني- ناتواني و فتور دانش ما و بيگانگانمان از محيط سخن مي گويد اين خود اثر است كه به زبان سخن مي گشايد اما اين سخن قصه گويي به روال رايج نيست كه اين خانه شبيه فلان است و اين مكان مثل بهمان منتهاي معماري او خودشان به عنوان مفهوم اين مكانها – ثبات ساختاري – حقيقت هندسه- در برداشتي كه بر تاكيد هاي و نفي ها و بر شك و ابهام استوار است پرسش بر انگيز هستند اما معماري او بعد تاويلي نيز دارد به گونهاي كه تفسير يك عمل به معني اجراي آن است درست مثل پيانيستي كه متن نوشته شده موسيقي را مي نوازد شرط تاويلي معماري آيزنمن در توليد و ساخت و بيان زمان و فضا شرط التزامي است.


    نظریات آیزنمن
    او عقیده به معماری ندارد و حتی مقصود زیباشناسانه برای آن متصور نیست،بلکه هدف او صرفاً نمایش پاره ای از روابط فرم ها با یکدیگر است.حتی عوامل مانند سازه مانند تیر و ستون تابع روابط فرم است، که وی آن را هم با یک شبکه ی تیر و ستون مشخص می کند.در همین سیستم فضایی احتمالاً ستون نقش باربری نداشته باشد و فقط سهمی در علامت گذاری وی باشد.در اصل راه و روش تعیین روابط فرم است و نتیجه ی آن یعنی «ساختمان».از ویژگی های معماری او بنا به قول جنکس «ضد عملکردی» است.در اصل او به دنبال رها کردن عوامل سازه به حالت عدم تعادل در آثارش به منظور کشف تعادل های تازه ای است.
    *آیزنمن در مقاله ی مرز میانی هم فلسفه ی مدرن و هم معماری مدرن را به انتقاد انتقاد گرفت.از نظر وی معماری مدرن بر اساس علم و فلسفه قرن نوزده بنا شده است و دیگر در جهان امروز کاربرد ندارد.......اگر معماری علم است،باید این معماری بر اساس علم و فلسفه ی امروز و دریافت کنونی ما از خود و محیط اطراف باشد.معماری امروز ما باید از علم و فلسفه ی قرن 19 گذر کند و خود را با شرایط جدید منطبق سازد.....
    آیزنمن معتقد است که مدرنیستها مدعی هستند که مدینه ی فاضله را باید در آینده جستجو کرد.گست مدرن ها نیز به دنبال این مدینه فاضله در گذشته هستند،ولی معماری امروز باید این مدینه ی فاضله را در شرایط امروز پیدا کند.در این مورد از واژه ی «اکنونیت» استفاده کرده و متعقد است که معماری در هر زمان و مکان باید اکنونیت داشته باشد.متعلق به زمان و مکان حاضر باشد.
    برای رسیدن به شرایط فوق،باید قوانین گذشته ی معماری را بر هم زد و از آنجایی که این قوانین قراردادی هستند و نه طبیعی،لذا بر هم زدن آنها ممکن است.حقایق و نمادهای گذشته باید شکافته شوند(دیکانستراکشن شوند)ومفاهیم جدید مطابق با شرایط امروز از دل آنها استخراج شود.
    پیتر آیزنمن بر لین باور است که در زندگی امروز ما،دوگانگی هایی مانند وضوح و ابهام،ثبات وبی ثباتی ،زشتی و زیبایی،سودمندی و عدم سودمندی،صداقت و فریب،پایداری و تزلزل،صراحت و ایهام وجود دارد.نمی توان از یکی برای استتار دیگری استفاده کرد،بلکه این تقابل ها و دوگانگی ها می بایست در ساحت معماری به عنوان تجلی گاه شرایط زندگی امروز ما به نمایش گذاشته شود.....آنچه که مورد غفلت قرار گرفته و غایب بوده؛عدم تقارن،عدم وضوح،ابهام،ایهام،بی ثباتی،فریب،زشتی و عدم سودمندی است.معماری امروز ما باید منعکس کننده شرایط ذهنی و زیستی امروز ما باشد و آنچه که در معماری امروز ما مورد غفلت قرار گرفته،بخشی از زندگی امروز ما است.
    آیزنمن در مقاله ی «مرز میانی» می نویسد:«دو پهلو حقیقت را می شکافد و این امکان را می دهد که ببینیم حقیقت چه چیزی را سرکوب نموده است.»
    *معماری مقوایی او وارانه است،بی جهت است....
    *کارهایش ضد کارکرد نیست بلکه ضد نماد گرایی کارکرد است.....
    *برای لغزش ارزش قائل است،چه در زندگی چه در معماری....
    *یک خنده ی عصبی در کارهایش وجود دارد،انسان بازیگوش و تکرویی است


    عکس از کارهای این معمار ( باید کمی صبر کنید )

    Max Reinhardt HouseAronoff Center for Design and Art University of Cincinnati, Cincinnati, Ohio-1993


    The Greater Columbus Convention Center, Columbus, Ohio




    Wexner Center for the Visual Arts, Ohio State University; Columbus, Ohio






    House VI, Frank House, Corlwall, Connecticut


    HouseIII, Miller House, Lakeville, Connecticut



    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  18. 3 کاربر از پست مفید LaDy Ds DeMoNa سپاس کرده اند .


  19. #30
    کـــــــاربر فــــعال
    نوشته ها
    11,737
    ارسال تشکر
    9,700
    دریافت تشکر: 12,916
    قدرت امتیاز دهی
    1271
    Array

    Cool فرانک گری







    اطلاعات شخصی
    نام فرانک اون گری
    تاریخ تولد ۲۸ فوریه ۱۹۲۹
    محل تولد تورنتو، کانادا
    ملیت کانادائی آمریکائی
    فعالیت
    سبک(ها) دیکانستراکشن
    فولدینگ
    معماری پرش کیهانی
    جوایز جایزه معماری پریتزکر ۱۹۸۹
    مدال طلای ای آی ای
    وب گاه رسمی Gehry Partners
    فرانک گری معمار مشهور کانادایی/آمریکایی معاصر است.
    دوران تحصیل
    او در سال ۱۹۲۹ م در خانواده‌ای یهودی در شهر تورنتوی کانادا (با نام اصلی فرانک اون گلدبرگ ) دیده به جهان گشود.

    او در سال ۱۹۴۷ م به همراه خانواده اش به لس آنجلس مهاجرت کردودر دانشگاه جنوب کالیفرنیا به تحصیل در رشته معماری پرداخت. او از شاگردان ویلیام پریرا است.

    در سال ۱۹۵۶ م در دانشگاه هاروارد به تحصیل در رشته برنامه‌ریزی شهری پرداخت و هم‌زمان در دفتر ویکتور گروئن مشغول به کار شد.

    او اکنون شهروند ایالات متحده و ساکن لس آنجلس است.
    آثار وی

    در کارهای اولیه گری می‌توان تأثیراتی از معماران سوئیس و فرانسه به خصوص لو کوربوزیه مشاهده کرد.[نیازمند منبع] این تأثیرات را تا سال ۱۹۷۲ می‌توان در کارهای گری مانند استفاده از فرمهای هندسی ساده مشاهده کرد.

    به طور کلی در کارهای گری نوعی گرایش مجسمه سازانه را می‌توان مشاهده کرد چه در توسعه خانه همسرش ۱۹۸۷ تا موفق‌ترین کارش در سبک فولدینگ که موزه هنرهای معاصر بیلبائو است.

    او معتقد است:

    من آثار هنرمندان را نگاه میکنم و هنر را به مثابه وسیله‌ای برای الهام خودم میپندارم و سعی میکنم تحت تأثیر هیچ فرهنگی نباشم در هر کارم روشهای جدید را جستجو میکنم. برای من قانون و قاعده محدود کننده وجود ندارد و اصولا مرزی بین درست و نادرست نمیدانم.[نیازمند منبع]

    گری از پیشگامان عرصه معماری فولدینگ می‌باشد .ما به ازای علمی زبان معماری فولد، نظریات بحران و تداوم است. بحران یا فروپاشی در تبدیل سریع ازحالتی به حالت دیگر، مانند آب به یخ یا بخار، تجلی می‌کند. بحران یا به دو پاره شدن می‌انجامد یا به پیچیده شدن، در هم فرو رفتن و در هم تنیدن که مضمون معماری فولد است.[نیازمند منبع]

    در این معماری که گویی در حال فرو ریختن و کج شدن است، ترتیب پلان، نما و مقطع با هم اشکال ابهام آمیزی همانند کریستالها میآفرینند.

    این بازی را گری با در هم ریختن زبانهای مختلف معماری و ترکیب آنها آغاز کرده است. در بنای موزه ویترای او در وایمار آلمان، که در کارهای آیزنمن تأثیرگذاشت، اجزای معماری مکعبهای در هم تنیده و دفرمه و کج و کوژند. از همین رو بعضی معماری او را جانور گونه و کرم گونه نامیده‌اند. در کل می‌توان گفت معماری گری یک معماری شخصی و غیر تقلیدی است و بدون برنامه خاص و یک نوع عدم قطعیت در اکثریت پروژه‌های گری دیده می‌شود.[نیازمند منبع]
    ساختمان IAC در نیویورک

    کارهای گری به ترتیب زمانی:

    * Merriweather Post Pavilion, and Rouse Company Headquarters, Columbia, Maryland, USA (۱۹۷۴)
    * Loyola Law School, Los Angeles, California, USA (various buildings, ۱۹۷۸*۲۰۰۲)
    * Santa Monica Place, Santa Monica, California, USA (۱۹۸۰)
    * Edgemar Retail Complex, Santa Monica, California, USA (۱۹۸۴)
    * Chiat/Day Building, Venice, California, USA (۱۹۸۵*۱۹۹۱)
    * Vitra Design Museum. Weil am Rhein, Germany (۱۹۸۹)
    * Frederick Weisman Museum of Art, University of Minnesota, Minneapolis, Minnesota, USA (۱۹۹۰)
    * Iowa Advanced Technology Laboratories, University of Iowa, Iowa City, Iowa, USA (۱۹۸۷*۱۹۹۲)
    * Center for the Visual Arts, University of Toledo, Toledo, Ohio, USA (۱۹۹۳)
    * American Center, Paris, France (۱۹۹۴)
    * The Dancing House ("Fred and Ginger"), Prague, Czech Republic (۱۹۹۵)
    * Guggenheim Museum Bilbao, Bilbao, Spain (۱۹۹۷)
    * Der Neue Zollhof, Düsseldorf, Germany (۱۹۹۹)
    * Vontz Center for Molecular Studies, University of Cincinnati, Cincinnati, Ohio, USA (۱۹۹۹)
    * DG Bank building, Pariser Platz ۳, Berlin, Germany (۲۰۰۰)
    * Experience Music Project, Seattle, Washington, USA (۲۰۰۰)
    * Gehry Tower, Hanover, Germany (۲۰۰۱)
    * Issey Miyake, Flagship Store, New York, New York, USA (۲۰۰۱)
    * Peter B. Lewis Building, Weatherhead School of Management, Case Western Reserve University, Cleveland, Ohio, USA (۲۰۰۲)
    * Richard B. Fisher Center for the Performing Arts, Bard College, Annandale*on*Hudson, New York, USA (۲۰۰۳)
    * Maggie's centre, Dundee, Scotland (۲۰۰۳)
    * تالار کنسرت والت دیسنی، در لس آنجلس (۲۰۰۳)
    * Ray and Maria Stata Center, Massachusetts Institute of Technology, Cambridge, Massachusetts, USA (۲۰۰۴)
    * Pritzker Pavilion, Millennium Park, Chicago, Illinois, USA (۲۰۰۴)
    * MARTa, Herford, Germany (۲۰۰۵)
    * IAC/InterActiveCorp West Coast Headquarters, Sunset Strip, West Hollywood, California, USA (۲۰۰۵)�

    جوایز

    جوایزی که او تا کنون دریافت کرده است از این قرارند:

    *
    Arnold W. Brunner Memorial Prize in Architecture, American Academy of Arts and Letters (۱۹۷۷)
    *
    Pritzker Architecture Prize (۱۹۸۹)
    *
    Wolf Prize in Art (Architecture), Wolf Foundation (۱۹۹۲)
    *
    Praemium Imperiale Award for Architecture, Japan Art Association (۱۹۹۲)
    *
    Dorothy and Lillian Gish Award (۱۹۹۴)
    *
    National Medal of Arts (۱۹۹۸)
    *
    Friedrich Kiesler Prize (۱۹۹۸)
    *
    Gold Medal, American Institute of Architects (AIA) (۱۹۹۹)
    *
    Gold Medal, Royal Institute of British Architects (RIBA) (۲۰۰۰)
    *
    Gold Medal for Architecture, American Academy of Arts and Letters (۲۰۰۲)
    *
    Companion of the Order of Canada (۲۰۰۲)�

    همچنین او دارای ۱۲ دکترای افتخاری از دانشگاه‌های مختلف می‌باشد که بدین شرحند:

    *
    ۱۹۸۷: دانشگاه کلتک
    *
    ۱۹۸۷: مدرسه طراحی رودآیلند
    *
    ۱۹۸۹: دانشگاه فنی نواسکوشا در کانادا
    *
    ۱۹۸۹: موسسه هنر اوتیس
    *
    ۱۹۹۳: کالج علوم انسانی غرب
    *
    ۱۹۹۵: کالج ویتیر
    *
    ۱۹۹۷: موسسه معماری جنوب کالیفرنیا
    *
    ۱۹۹۸: دانشگاه تورنتو
    *
    ۲۰۰۰: دانشگاه ادینبرگ
    *
    ۲۰۰۰: دانشگاه جنوب کالیفرنیا
    *
    ۲۰۰۰: دانشگاه ییل
    *
    ۲۰۰۰: دانشگاه هاروارد�

    گری در کنار کار حرفه‌ای تا سال ۱۹۹۸ در دانشگاه نیز تدریس می‌کرد:

    *
    ۱۹۷۹- The William Bishop Chair, Yale University
    *
    ۱۹۸۲- Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University
    *
    ۱۹۸۴- Eliot Noyes Chair, Harvard University
    *
    ۱۹۸۵- Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University
    *
    ۱۹۸۷- Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University
    *
    ۱۹۸۸- Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University
    *
    ۱۹۸۹- Charlotte Davenport Professorship in Architecture, Yale University
    *
    ۱۹۹۶- Visiting Scholar, Federal Institute of Technology; Zurich, Switzerland
    *
    ۱۹۹۸- Visiting Professor, University of California at Los Angeles�

    پس از اینکه جایزه پریتزکر به فرانک گری تعلق گرفت، آدا لوئیز در باره اش نوشت:

    ریسک می‌کند، روی بند راه می‌رود و مرز محدودیت هارا می‌شکند. بناهای او روشنائی اند و طرح های زنده نشانگر این مهم که چگونه چیزی که ظاهراً کم اهمیت است می‌تواند با بکارگیری خلاقیت شکلی نو و بی نظیر بیابد. او هنر معماری را به صورتی به کار می‌برد که در عین زیبایی قابلیت استفاده داشته باشد. او معماری را در بی زمان‌ترین معنایش و با شیوهٔ مخصوص به خود به کار می‌گیرد. او می‌رود به قلب هنر زمان با برداشت ها و فناوری عصر حاضر و بینشهایی که عمیقا بیانگر عصر حاضر است.

    روند طراحی و اجرا
    خانه رقصان. پراگ.

    آثار گری به طور کلی نتیجه یک روند طولانی طراحی است که با استفاده از اسکیسهای متعدد، مدلهای کامپیوتری و ماکتهای بزرگ حاصل شده‌است. اسکیسها و نمودارهای اولیه به مدلهای فیزیکی با مقیاسهای مختلف تبدیل و این مدلها در نهایت به ساخت ماکتهای کامل میانجامد.

    نکته بسیار جالب در روند طراحی گری در استفاده از رایانه در این روند است. بر خلاف سایر معماران که از نرم افزارهای معمول دوبعدی و سه بعدی مانند CAD و ۳DsMAX برای کارهای خود استفاده می‌کنند گری از نرم‌افزار کاتیا که یک نرم‌افزار مربوط به طراحی جامدات است استفاده کرد. این نرم افزار بیشتر برای طراحی خودرو و هواپیما و محاسبات پیچیده بدنه‌های مختلف کاربرد دارد و هماهنگی بسیار عالی با سایر نرم افزارها دارد. کاتیا سطوح را تحلیل و بر اساس محدودیت سازه‌ای، کارکردی و اقتصادی پروژه آن را تصحیح می‌کرد. داده‌های عددی که به این ترتیب بدست میآمدند بار دیگر بر روی یک مدل پیاده می‌شدند تا حجمها کنترل شوند و در صورت لزوم تغییر کنند. این رفت وبرگشت بین مدلهای مطالعاتی و داده‌های دیجیتال بنیاد شکلی پروژه را به وجود میآورند. سپس از داده‌های کامپیوتر برای تهیه پلانهای ساخت موزه استفاده شد.

    بنا به گفته یکی از دست اندرکاران اجرای پروژه همه چیز توسط کاتیا کنترل و هدایت می‌شود. کاتیا به ما اجازه خلاقیت می‌دهد.

    میتوان گفت از دلایل استفاده از کاتیا دقت فوق العاده آن و سازگاری آن با دیگر نرم‌افزارها می‌باشد. به عنوان مثال در پروژه تالار موسیقی والت‌دیسنی، برای طراحی سازه اجرایی مشکلات فراوانی وجود داشت. با توجه به پیچیدگی اتصالات سازه‌ای و عدم وجود زوایای قائمه در آن، کارتهیه نقشه‌های اجرایی و جزییات اتصالات یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین قسمت‌های پروژه بود.

    برای تهیه جزئیات اجرایی دقیق از نرم افزار سه بعدی XSTEEL که قابلیت تهیه انواع جزییات فولادی را داراست استفاده شد و در حدود ۸۰ درصد از کار تهیه جزییات اتصالات سازه‌ای پروژه با آن انجام گرفت. این نرم افزار قابلیت ارتباط متقابل با کاتیا را داراست که گری از آن برای طراحی استفاده کرده بود. برای مثال ابتدا طرح در کاتیا تهیه می‌شد سپس XSTEEL با استفاده از آن مقاطع و اندازه‌ها را مشخص می‌کرد سپس اطلاعات داده شده دوباره به کاتیا منتقل می‌شد.

    در اجرا نیز کاتیا راهگشای بسیاری از مشکلات بود. دوربینهای Total station با استفاده از اطلاعاتی که از این نرم‌افزار می‌گرفتند خطوط اجرایی را مشخص می‌کردند.

    سازه فلزی این ساختمان برای تولید در کارخانه توسط کاتیا برنامه ریزی شد و پانلهای نما نیز توسط دستگاه CNC که مستقیما با رایانه و CATIA کنترل می‌شدند تهیه شد.

    بنا به گفته گری «کاملترین» استفاده از کاتیا را در طراحی و ساخت پانل‌های نما کردند که باعث صرفه جویی زیادی در زمان پروژه شد.

    در نهایت می‌توان گفت گری با استفاده از نرم افزارها و سخت افزارهای موجود ثابت کرد «غیرممکنها متعلق به گذشته هستند».

    موزه Experience Music Project با ۲۱۰۰۰ ی فولادی و آلومینیومی به اشکال هندسی نامنظم ساخته شده‌است. و طراحی و ساختمان آن توسط برنامه‌های رایانه‌ای ۲D و ۳D انجام گرفته‌است.

    Doug Winn مدیر پروژه می‌گوید: در چنین کار عظیمی که شباهت به هیچ بنایی ندارد، طراحی یک چیز است و ساخت چیز دیگر. بنا وقتی شروع به کارکرد نمی‌دانست در نهایت چه به دست خواهد آمد. مجبور بودیم در عمل تغییرات زیادی به آن بدهیم و همهٔ دست اندر کاران – طراحان مهندسین تولیدکنندگان مواد و لوازم و غیره- در پروسهٔ کار تغییر را به عنوان یک نورم پذیرفتند و سازه بنای تالار موسیقی والت دیسنی به عنوان پیچیده‌ترین سازه دنیا شناخته شد و این خود موید کار مشکل و فرایند پیچیده ساخت و طراحی ان است.
    شکل‌ها و مصالح

    مصالحی که غالبا در کارهای او مشاهده می‌شود صفحات فلزی به خصوص تیتانیم، پلاستیکهای رنگ شده، زنجیرها و کابل‌ها و فولاد و به کارگیری پانلهای مشبک است.

    فرمهای تیز گوشه دار ،صفحات متداخل، سطوح مواج و منحنی را می‌توان از عناصر ثابت کار گری دانست بناهای تندیس وار، فرمهای منحنی، پلکانهای خارجی، مصالح نمای فلزی استفاده فراوان از مواد گوناگون، پنجره‌های بی قاعده و مرکزگریز از نشانه‌های کارهای او می‌توان بر شمرد.
    نظرات دیگران درباره او
    مرکز "استاتا" دانشکده فلسفه و انفرماتیک دانشگاه ام آی تی ایالات متحده

    مارتین پاولی در کتاب تئوری و طراحی در دومین عصر ماشین، در انتقاد از کارهای گری ساختمان اداری ویترای را چنین توصیف می‌کند: «دیوانگی معمارانه، ناقص الخلقه، لاک پشت فلزی، بسیار مبتذل با مصالح ارزان‌قیمت، ساختمان حقیر و بی بهایی که بسیار گران تمام شده است. همچنین اشکال موجدار و منحنی که در شکل بیرونی تالار کنسرت لوس آنجلس گری منعکس شده، موجب شده منتقدان آن را « ساختارشکنی آشغال» یا «معماری زمین‌لرزه‌ای» و «معماری شکسته پکسته» لقب دهند.

    منتقدان قایل به سرهم بندی و کلاژ در کارهای گری هستند. به نظر گری اشیا به ظاهر بی ارزش در کنار همجواری با یکدیگر ارزش پیدا می‌کنند و همین معرف زیباشناسی مدرن است. به طور کلی آثار گری نظرات مخالف و موافق بسیاری را برانگیخته ولی در نگاهی کلی می‌توان او را در انجام اهداف زیباشناسانه مدرن خود و همچنین ساخت ساختمانهای تندیس‌وار مدرن بسیار موفق دانست به طوری که مشاهده می‌شود شهر کوچک بیلبائو با اجرای موزه خود اکنون به شهری معروف و گردشگری بدل گشته است.

    سالن موسيقيwalt disney اثر فرانك گهري

    سالن موسيقي walt disney در لوس آنجلس در حال احداث ميباشد . كه يكي از بزرگترين پروژه هاي فرانك گهري است .اين بنا قرار است به عنوان مركز فرهنگي لوس آنجلس مورد بهره برداري قرار گيرد .

    اين طرح برگرفته از انبوهي جعبه است كه با يكديگر تداخل داشته و تو در تو قرار گرفته اند كه در مركز به جعبه بزرگتري منتهي ميشود كه محل اصلي سالن موسيقي است .اين بنا ظرفيت 2300 نفر تماشاچي را دارا ميباشد .طرح داراي پويايي زياد بوده كه دقيقا تداعي كننده يك سالن موسيقي پرشور است .

    شكل كلي طرح بوسيله نرم افزار catia محاسبه و طراحي شده است.
    بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر !!

    - – – ––•(-•LaDy Ds DeMoNa •-)•–– – – -


  20. 4 کاربر از پست مفید LaDy Ds DeMoNa سپاس کرده اند .


صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جالبترین حیوانات دنیا
    توسط SysT3M در انجمن سرگرمي(طنز، بازي فكري، ...)
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 17th September 2010, 05:39 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •