دایرة المعارف اصلاحات کشاورزی

[*FATIMA*]

هی سلام دوباره من اومدم . در این تاپیک میخوایم یه دایرة المعارف جالب با کلمات و اصطلاحات کشاورزی راه بندازیم . توجه داشته باشید این دایرة المعارف با دایرة المعارف های دیگه فرق فوکوله
چه فرقی داره الانه میگم ...............
خوب اول اینکه باید کلمه بعدی با حرف آخر کلمه قبلی گفته بشه ! فک نکنم این فرقی داشته باشه ها
دوم اینکه باید معادل انگلیسی این کلمه هم گفته بشه تا از بروبچ تالار زبان عقب نیوفتیم و بگیم ما هم یه چیزایی از زبان حالیمونه دیگه ............مگه نه ! البته با اجازه BMK
سوم اینکه باید یه توضیحات جزئی در مورد کلمه گفته بشه البته لازم به ذکر است که حتماً نباید نوشته کتاب یا هر چیز دیگه باشه اگه یه تعریف درست و حسابی از خودتون هم سراغ دارید هم میتونه باشه
یه تذکر دوباره :فقط لغات و اصطلاحات کشاورزی
آهان یادم رفت بگم که اگه یادتون رفت تعریفی از کلمه ارائه بدید مورد قبول نمیباشه و نفر بعدی یا خودتون اون رو اصلاح میکنه و یه تعریفی ارائه میده
البته اگه آقای مدیر هم یه مرحمتی بکنن و به این تاپیک سری بزنن و باعث رونق این بخش بشن کمال تشکر را دارم چون بدون آقای مرتضی که صفا نداره .والا نداره! عجب پاچه خواری بودها

[*FATIMA*]

بذارین اول خودم شروع کنم

بادنما ( wind vane ) :
اندازه گیری جهت باد به وسیله دستگاهی به نام بادنما انجام میگیرد . این دستگاه که معمولاً به صورت فلش فلزی ساخته میشود به طور غیرمتقارن حول محور عمودی نصب شده و آزادانه میتواند در اثر وزش باد در راستای باد قرار گیرد . برای انجام تعادل نسبت به محور چرخش در طرف دیگر بازوی فلش صفحه یا وزنه ای نصب میشود که سطح صفحه نسبت به سطح فلش که در معرض باد قرار میگیرد بزرگتر میباشد . بدین جهت فلش هیچ وقت حرکت دورانی پیدا نمیکند بلکه با تغییر جهت وزش باد خود را در سمتی قرار میدهد که باد از آن سمت میوزد . با استفاده از رابطهای الکتریکی ، تغییرات را به دستگاه ثبت کننده منتقل میکند . در فرودگاهها برای مشخص نمودن سمت باد از کیسه باد استفاده میکنند .
اعایت چندین نکات در ساختمان بادنما ضروری است : 1 / بادنما میبایست کاملاً به طور قائم قرار گیرد تا قسمت افقی آن به راحتی حول محور عمودی حرکت کند 2 / بادنما بایستی به راحتی حول محور عمودی دوران نماید 3 / وزن آن در دو طرف محور عمودی بایستی با هم برابر باشد 4 / سطح فلش را کوچکتر از سطح صفحات آن انتخاب میکنند که به راحتی در جهت باد قرار گیرد .
کلمه بعدی با (الف)شروع میشه

[*FATIMA*]

انگار باید خودم با خودم مشاعره بذارم پس این بروبچ کشاورزی کجان ؟
آفتاب نگار( campbell-stokes ) :
اجزای آن عبارتند از : 1 / عدسی کروی به قطر تقریبی 9 سانتیمتر 2 / نیمکره فلزی ناقص به قطر حدود 14 سانتیمتر که در داخل آن شیارهایی وجود دارد که کارتهای آفتاب نگار در آن قرار میگیرند 3 / پایه ای به طول تقریبی 5/1 – 2/1 متر که مجموعه عدسی کروی و نیمکره فلزی روی آن سوار میشوند 4 / یک تراز کروی روی دستگاه به این خاطر که مجموعه بصورت مناسب استقرار یابد .
عدسی کروی بوسیله دو پیچ در امتداد قطر خود ، روی پایه ای که شعاع انحنای آن هم مرکز با کره مذکور است قرار میگیرد . عدسی کروی همراه با نیمکره فلزی ، روی یک کمان مدرج که بر حسب عرض جغرافیایی درجه بندی شده است قرار میگیرد و کل مجموعه روی پایه مربوط تثبیت میگردد . با قرار دادن کارت مخصوص در یکی از شیارهای مربوط به همان روز از سال قرار داده میشود و هنگام حرکت ظاهری خورشید در آسمان بسته به شدت تابش اثر سوختگی به صورت یک خط بر روی کاغذ بر جای میماند و از این طریق به سادگی میتوان طول مدت ساعات آفتابی یک روز را اندازه گرفت .
کارتهای آفتاب نگار از جنس بخصوصی ساخته میشوند که اولاً رطوبت را جذب نمیکنند در نتیجه خیس نمیشوند دوماً چون رنگ آنها تیره است اشعه خورشید را به راحتی جذب میکند . گراف آفتاب نگار را به صورت روزانه و بعد از غروب خورشید تعویض مینمایند .
محل نصب آفتاب نگار نباید در اثر وجود موانعی در هیچ زمانی از طول روز در سایه قرار گیرد . معمولاً این دستگاه در ارتفاع 2/1 متری روی یک پایه نصب میشود . صفحه اصلی باید به پایه بتونی به قطر تقریباً 30 سانتیمتر متصل گردد . محور اصلی دستگاه در جهت شمال و جنوب و پایه اصلی تا حد امکان افقی باشد .

[A M S E T I S]

خو فاکا جان من که تازه ترم یکم چیز خاصی از کشاورزی نمیدونم یه خورده صبر کن برم ترم 3 4 بعد ی مشاعره درست حسابی میکنیم!!!

[*FATIMA*]

خو فاکا جان من که تازه ترم یکم چیز خاصی از کشاورزی نمیدونم یه خورده صبر کن برم ترم 3 4 بعد ی مشاعره درست حسابی میکنیم!!!

از لطف بیش از حدتون ممنون . اگه یه روز افسردگی گرفتم بدونید از دست بروبچ کشاورزیه جداً که چقده بی ذوقن بابا تسلیم ، گروههای دیگه هم میتونن در این مشاعره شرکت کنن
رگبرگها و انشعابات فرعی آنها (nervure )
رگبرگ عبارت است از انشعابات دسته های چوب و آبکش ساقه که به وسیله دمبرگ داخل پهنک میشود . رگبرگ اصلی و رگبرگهای دیگر که از انشعابات رگبرگ اصلی به وجود آمده اند رگبرگ فرعی نامیده میشوند . در دو لپه ایها رگبرگ اصلی پس از آنکه وارد پهنک شد انشعاب پیدا نموده و به صورت شبکه درهم و پیچیده ای درمی آید در صورتی که تک لپه ایها که اغلب فاقد دمبرگ اند رگبرگها به طور موازی از نیام وارد پهنک شده و اغلب بدون انشعاب در طول پهنک امتداد مییابد .
طرز قرار گرفتن رگبرگها و انشعابات آنها در پهنک نباتات مختلف ، متفاوت است و به شرح زیر میباشد :
1/ انشعابات شاخه ای : رگبرگهای فرعی منظم و موازی از رگبرگ اصلی منشعب شده اند و هر کدام به نوبه خود انشعابات فرعی دیگری تشکیل میدهند مانند گیلاس و راش
2/ انشعابات پنجه ای : فاقد رگبرگ اصلی بوده و در دستجات چوب و آبکش به محض وارد شدن در پهنک به رگبرگهای جزء و متساوی منشعب میگردد مانند شاهدانه
3/ انشعابات موازی : در رگبرگهای دراز و کشیده مانند تک لپه ایها از قبیل لاله و زنبق و غلات دیده میشود

[A M S E T I S]

انواع برگ ها:


الف)برگ های ساده(simple f):برگ هایی هستند ک پهنک انها از قطعه واحدی
تشکیل شده است.ولی به واسطه بریدگی های حاشیه انها و اختلافاتی که که از نظر شکل و فرم پهنک در بین انها وجود است به اقسام چندی تقسیم میگردد.

1.برگ های صاف(entieres f)
2.برگ های مضرس(clenties f)
3.برگ های مضرس هلالی(creneles)
4.برگ های کنگره ای(loles f)

ب)برگ های مرکبدر بعضی از نباتات بریدگی برگهای ساده بقدری زیاد است که پهنک را به چند قسمت مجزا تقسیم میکند که به هر کدام برگچه گویند(folile).در کنار برگچه ها هیچوقت جوانه ظاهر نمیشود با این علت شناسایی و تمایز انها از برگ کاملا مقدور است.برگ های مرکب دو دسته است:
1.برگ های مرکب شانه ای(pennees f)
2.برگ های مرکب پنجه ای(palmse f)

[*FATIMA*]

اکسین (Auxein )
در سال 1881 چارلز داروین زیست شناس انگلیسی و فرزندش متوجه شدند که " کولئوپتیل " گیاهان تیره غلات (غلاتی که ساقه نورسته این گیاهان را دربرمیگیرند) به سمت نور یک جانبه خم میشود . آنها دریافتند که با پوشاندن نوک کولئوپتیل به وسیله یک جسم کدر ، این خمیدگی حاصل نمیشود . در سال 1926 یک فیزیولوژیست هلندی به نام پریتس ونت تحقیقات داروین را دنبال کرد . او نوک کولئوپتیلهای جو دوسر را قطع کرد و آنها را بر روی مقداری آگار (ماده ژلاتینی مانندی که از جلبکهای قرمز بدست می آید) پهن شده قرار داد . پس از چند ساعت نوک کولئوپتیلها را برداشت و آگار را به صورت مکعب های بسیار کوچک برش داد . سپس قطعات کوچک آگار را بر روی سطح برش کولئوپتیلهای نوک بریده قرار داد .
او مشاهده کرد ، هرگاه قطعه آگار تمامی سطح برش را بپوشاند ، رشته کولئوپتیل به طول قائم انجام میشود . اما اگر قطعه آگار در یک سمت سطح برش قرار گیرد کولئوپتیل ها ماده ای ترشح شده و وارد آگار میشود و این ماده مسئول خمیدگی در این اندام هاست ونت این ماده را " اکسین " به معنای افزایش دادن نام نهاد .
اکسین علاوه بر افزایش رشد طولی سلول ها در فعالیتهای دیگر گیاه نیز اثر دارد . اکسین ریشه زایی را تقویت میکند ، جوانه انتهایی ساقه با مقدار زیادی اکسین سریع رشد نموده تا مدتی از رشد عده ای از جوانه های کناری جلوگیری میکند . اکسین موجود در پهنک برگ موجب دوام برگ میشود و از ریزش آن جلوگیری میکند ، تشکیل گل را به تأخیر می اندازد

[*FATIMA*]

یعنی باید با خودم مشاعره بذارم ؟
نافه گل یا پرچم (Androceae )
نافه یا آندروسه سومین حلقه گل از خارج به داخل بوده و یکی از قسمتهای اساسی گل است که جزء دستگاه مولد به شمار میرود . نافه از تعداد زیادی میله های باریک به نام پرچم (Elamine ) که مانند سایر قطعات گل از تغییر شکل برگ به وجود آمده و کلروپلاست خود را از دست داده اند تشکیل یافته و مولد دانه گرده و گامت نر است . تعداد پرچم در گلهای مختلف متفاوت است . تک لپه ایها اصولاً تریمر (Trimer ) یعنی قطعات گل در آنها مضربی از 3 است و گیاهان دو لپه ای پنتامر (Pantamer ) یعنی 5 یا مضربی از آن است . اگر تعداد پرچمها با قطعات گلبرگ و کاسبرگ برابر باشد در این حالت پرچمها روی یک حلقه قرار دارند و به آن ایزواستمون (Isostemone) یا مونوستمون (Monostemone) گویند . چنانچه تعداد پرچم ها در روی دو پیرامون قرار میگیرند که به آن دیپلواستمون(Diplostemone) یا دی استمون (Distemones) گویند و بالاخره اگر تعداد پرچم ها از تعداد گلبرگها و کاسبرگها کمتر باشد آن را الیگواستمون (Oligostemone) گویند . اگر تعداد پرچمها در پیرامونهای مختلف برابر باشد آنها را ایزوم گویند و گاهی حالت هترومری نیز وجود دارد .

[*FATIMA*]

مادگی گل یا ژینسه (Gyneceae)
مادگی (Pistil) داخلی ترین قسمت گل بوده و اندام سازنده گامت ماده است . مادگی مانند جام و نافه از برگهای تغییر شکل یافته ای که کارپل (Carplle) یا برچه نیز نامیده میشود تشکیل یافته و مولد تخمک و گامت ماده است .
یکی از راههای شناسایی گل و گیاهان که اساس طبقه بندی را تشکیل میدهد شکل تخمدان و برچه هاست . مثلاً برچه ها در بازدانگان باز بوده و تخمکها در کنار آن قرار دارند ولی در نهاندانگان برچه بسته و پیچیده است و حجره ای را تشکیل میدهد که تخمکها را درون خود جای میدهد . ساختمان مادگی گل به تعداد آرایش برچه بستگی دارد که ممکن است از یک یا چند برچه جدا یا پیوسته به هم تشکیل یافته باشد . اگر مادگی یک برچه ای باشد مادگی ساده میگویند مانند نخود و اگر مادگی چند برچه ای باشد مادگی مرکب گویند مانند لاله

[*FATIMA*]

هدایت الکتریکی خاک (Electrical conductivity)
هدایت الکتریکی یکی از مهمترین شاخص خاکهای شور و قلیا است ، زیرا با تعیین آن میتوان مقدار املاح خاک را محاسبه نمود و هرچه املاح خاک بیشتر باشد ، هدایت الکتریکی آن نیز بیشتر است . هدایت الکتریکی خاک را با دستگاه هایی به نام هدایت سنج الکتریکی یا مقاومت سنج تعیین میکنند . هدایت الکتریکی برعکس مقاومت الکتریکی است ، برحسب موهس (mohs) محاسبه مینمایند .
هدایت الکتریکی را با نام اختصاری EC نمایش میدهند . برای تعیین هدایت الکتریکی معمولاً مقدار معینی خاک را با مقدار معینی آب (تا سر حد اشباع) مخلوط نموده و پس از مدتی آن را صاف کرده یا آب موجود در خاک را با مکش از خاک خارج میکنند . جهت سهولت کار از محلول یک به یک استفاده مینمایند .
با تعیین EC میتوان تا حدودی فشار اسمزی و درجه مقاومت گیاهان را به شوری تعیین نمود .