يوسف‌ شيرزاد كسي‌ كه‌ پايه‌هاي‌ كيوكوشينكاي‌ در ايران‌ را محكم‌ و استوار بنا كرد
وعده‌ كرده‌ بوديم‌ كه‌ بيوگرافي‌ مختصري‌ از دو بزرگوار و پيشكسوت‌ كاراته، يوسف‌ شيرزاد و استاد باقر آقاميري‌ اين‌ هفته‌ برايتان‌ بنويسيم‌ كه‌ به‌ دليل‌ كثرت‌ مطالب‌ و كم‌ بودن‌ جا صرفا به‌ شرح‌ احوالات‌ استاد شيرزاد پرداخته‌ و هفته‌ آينده‌ و در ادامه‌ اين‌ سلسله‌ مطالب‌ از استاد باقر آقاميري‌ برايتان‌ خواهيم‌ گفت.
چنان‌ با كاراته‌ دمخور شده‌ و در آميخته‌ بود كه‌ انگاري‌ با آن‌ ازدواج‌ كرده‌ بود، ازدواج‌ هم‌ اين‌ جور نمي‌شود، ازدواج‌ هم‌ انسان‌ را اين‌ جوري‌ تك‌ بعدي‌ نمي‌كند. صبح‌ تا شب‌ تمرين‌ و تدريس‌ كاراته‌ در زيرزمين.... و شبها هم‌ حتي‌ خواب‌ در همان‌ زيرزمين‌ شيزراد مثل‌ جرقه‌ در كاراته‌ پيش‌ رفت‌ ولي‌ يك‌ باره‌ از حركت‌ ايستاد. زندگيش‌ فلج‌ شده‌ و متوقف‌ شد، به‌ حمدالله‌ الان‌ كاراته‌ برايش‌ «هدف» نيست‌ با شاگردانش‌ هم‌ چنان‌ برخورد نمي‌كند كه‌ سالهاي‌ سال‌ مي‌كرد.
پس‌ از كاتوزيان، اتحاد او را به‌ ضرس‌ قاطع‌ مي‌توان‌ قديمي‌ترين‌ كاراته‌ كاي‌ مطرح‌ ايراني‌ دانست.... از همه‌ اينان‌ كه‌ فعلا در صحنه‌اند قدمت‌ او بيشتر است. يوسف‌ شيرزاد مي‌گويد: از تابستان‌ 1344 آغاز كرده‌ام، آن‌ هم‌ با آقاي‌ ابوطالب‌ ماشين‌چيان‌ اولين‌ مربي‌ كاراته‌ ايران‌ كه‌ كاراته‌اش‌ داستان‌ مفصلي‌ دارد.
ما در باشگاه‌ مركزي‌ «سازمان‌ رهبري‌ دانشجويان» كه‌ يك‌ بار هم‌ نقل‌ مكان‌ كرد، و نيز در باشگاه‌ آتش‌ نشاني‌ زيردست‌ آقاي‌ ماشين‌چيان‌ كاراته‌ كار كرديم. او كشتي‌ كچ‌ كار هم‌ بود از جودو هم‌ سر رشته‌ داشت‌ سال‌ 1347 به‌ سالن‌ لشكر گارد، واقع‌ در چهارراه‌ قصر رفته‌ با چتربازان‌ كه‌ زير نظر بنيان‌ گذار كان‌ ذن‌ ريو كار مي‌كردند كار كرديم.
يادم‌ مي‌آيد وقتي‌ با كمربند سبز آقاي‌ ماشين‌ چيان‌ به‌ سالن‌ لشكر رفتم‌ آقاي‌ اتحاد كيو 3 بود مرتضي‌ كاتوزيان‌ از وي‌ ارشدتر بود به‌ من‌ گفتند كمربند سبزم‌ را كه‌ به‌ آستانه‌ قهوه‌اي‌ هم‌ رسيده‌ بود باز كنم‌ و من‌ هم‌ همين‌ كار را كردم‌ و با كمربند سفيد شروع‌ كردم‌ وقتي‌ به‌ باشگاه‌ پهلوي‌ سابق‌ «سرباز» ميدان‌ حر فعلي‌ آمديم‌ آقاي‌ سليمي‌ و دوستان‌ ديگر بعدها به‌ ما پيوستند آنها در سال‌ 1349 آمدند. البته‌ تا يادم‌ نرفته‌ بگويم‌ مدتي‌ نيز در زيرزمين‌ موسس‌ كان‌ ذن‌ريو كار كرديم‌ و از خيابان‌ بهار به‌ آنجا رفتيم‌ ارديبهشت‌ سال‌ 1352 مكتب‌ شيرزاد را افتتاح‌ كردم، داريوش‌ نبي، علي‌ زنگنه، مرحوم‌ خادميان، حسين‌ نظرزاده‌ معروف‌ به‌ حسين‌ سامورايي‌ از شاگردان‌ همان‌ سالهاي‌ من‌ بودند اختلاف‌ ما در كان‌ ذن‌ ريو سال‌ 1354 شروع‌ شد و سال‌ 1355 كاملا از اين‌ سبك‌ بريدم‌ و سال‌ 54 تا 55 بود كه‌ آقاي‌ «سوتوهاگينو» رئيس‌ هواپيمايي‌ ژاپن‌ در ايران‌ بود كه‌ كيوكوشينكاي‌ را به‌ من‌ آموخت.
او به‌ باشگاهم‌ آمد و گفت: تو بايد پيش‌ آقاي‌ او يا ما بروي.
و چند ماه‌ بعد تقويم‌ و پوستر و كتابهاي‌ آقاي‌ اوياما را برايم‌ آورد و شروع‌ كردم‌ به‌ مطالعه‌ آنها و مكاتبه‌ با ژاپن.
حقيقت‌ اينكه‌ آقاي‌ ماشين‌ چيان‌ هم‌ چيزي‌ مثل‌ كيوكوشينكاي‌ به‌ ما درس‌ داده‌ بود در هر حال.... اولين‌ مسابقه‌ بين‌المللي‌ را من‌ در سال‌ 1355 كه‌ مسابقات‌ بين‌ المللي‌ در تهران‌ برگزار شد شركت‌ كردم‌ و پاييز 57 به‌ آلمان‌ و اتريش‌ سفركردم‌ و نزد نمايندگان‌ كيوكوشينكاي‌ اين‌ كشورها تمرين‌ كردم‌ تابستان‌ 1358 هم‌ براي‌ شركت‌ در اردوي‌ تابستاني‌ كيوكوشينكاي‌ به‌ ژاپن‌ رفتم.
ما در سال‌ 1359 «شهريور ماه» اولين‌ دوره‌ مسابقات‌ قهرماني‌ كشور كيوكوشينكاي‌ را در همين‌ سالن‌ افراسيابي‌ فعلي‌ برگزار كرديم. پاييز همان‌ سال‌ به‌ دومين‌ دوره‌ مسابقات‌ جهاني‌ كيوكوشين‌ كاي‌ 1979 به‌ ژاپن‌ رفتيم‌ و بچه‌ها دو روز مسابقه‌ دادند و تا دور سوم‌ خود را بالا كشيدند