دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: مقایسه این ایرانی و آن هندی ( قسمت اول )

  1. #1
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    ACCOUNTING & BusinesS ManagemenT
    نوشته ها
    2,442
    ارسال تشکر
    408
    دریافت تشکر: 1,276
    قدرت امتیاز دهی
    126
    Array

    پیش فرض مقایسه این ایرانی و آن هندی ( قسمت اول )

    مقایسه این ایرانی و آن هندی





    مقایسه شخصیت رستم وارجن
    در
    شاهنامه و مهابهارات



    چکیده:


    مهابهارات اثر حماسی هندوان روایتگر جنگ پاندوان و کوروها بر سرحکومت منطقه‏ای به نام هستناپور است. در این جنگ که هیجده روز به طول می‏انجامد پاندوان بر پسرعموهای خود پیروز می‏شوند. ارجن در میان باقی قهرمانان این کتاب از نظر گاه‏های متفاوت شبیه رستم، جهان پهلوان شاهنامه است. این مقاله به مقایسه دو قهرمان از دو فرهنگ حماسی پرداخته است؛ ارتباط با خدایان، ازدواج در شهری بیگانه، جنگ با حاصل این ازدواج که پسری است. آگاهی از وجود دارویی زندگی بخش، رفتن به سفرهای خطرناک هفتگانه، کشتن برادر از جمله موارد مشترک میان این دو قهرمان است. این مقاله بر آن است که سرایندگان مهابهارات در پرداخت شخصیت ارجن احتمالاً متاثر از داستان‏های حماسی ایران درباره رستم بوده‏اند؛ داستان‏هایی که به زعم بسیاری از پژوهشگران منشا سکایی داشتند ارتباطات فرهنگی میان ایران و هند، مهاجرت بسیاری از اقوام و نژادها از جمله سکاها به هند و بردن آیین‏ها، باورها، اساطیر، داستان‏های حماسی بدان سامان از دلایل اثرپذیری هندوان از داستان‏های حماسی ایران می‏تواند باشد که در این مقاله ضمن اشاره به آنها، مشابهت‏های میان دو شخصیت نیز نشان داده خواهد شد.
    داستان اصلی این کتاب درباره نبرد دو خانواده به نام پاندوان و کوروهاست. مسبب اصلی جنگ، حسادت درجودهن، یکی از کوروها، به قدرت پاندوان است، از این رو در پی به دست آوردن قدرت، با آنان وارد قمار شده، پس از بردن بازی، پاندوان را به آوارگی سیزده ساله مجبور می‏کنند.

    مقدمه:


    ایران و هند از قدیم‏ترین ایام با یکدیگر ارتباط و مناسبت داشته‏اند. وداها و اوستا بخشی از این ارتباطات را در خود گرد آورده‏اند. از ایران اقوام و نژادهای گوناگون به هند رهسپار گردیده، سرنوشت دین و سیاست را در آن سامان رقم زدند. یکی از این گروه‏های مهاجر سکاها بودند. «سکاها که نژادی ناشناخته باقی مانده‏اند. بنابر اتفاق نظر بسیاری از محققان جزء نژاد هند و اروپایی و احتمالاً آریایی هستند» (بهزادی، 1382: 39).
    سکاها مانند بسیاری از مهاجران و مهاجمان در مهاجرت به هند آداب، آیین‏ها، اساطیر ، داستان‏های حماسی و ... خود را نیز بدان سامان بردند و از آن میان احتمالاً داستان‏های حماسی مربوط به رستم و خاندان او نیز به هند رسیده و در ساخت داستان‏های حماسی آنجا تاثیر گذاشته است. «رستم و خاندان او بنابر نظر بسیاری از محققان از نژاد سکایی و مهرپرست بوده و احتمالاً یکی از دلایل حذف نام او از اوستا و خداینامه همین موضوع بوده است»(رضی، 1380: 438).

    دارمستتر در مقاله‏ای احتمال تاثیرپذیری مهابهارات را از داستان‏های حماسی ایران نشان داده است و این مقاله نیز در پی نشان دادن تاثیر احتمالی حماسه هندوان از داستان‏های مربوط به رستم در پرداخت شخصیت ارجن است.
    مهابهارات کهن‏ترین اثر حماسی هندوان و دنیا گنجینه‏ای است که باورهای هندوان را در خود گرد آورده و از قدیم الایام در میان مردم هند به ودای پنجم معروف بوده است. داستان اصلی این کتاب درباره نبرد دو خانواده به نام پاندوان و کوروهاست. مسبب اصلی جنگ، حسادت درجودهن، یکی از کوروها، به قدرت پاندوان است، از این رو در پی به دست آوردن قدرت، با آنان وارد قمار شده، پس از بردن بازی، پاندوان را به آوارگی سیزده ساله مجبور می‏کنند. آنان نیز پس از پشت سر گذاشتن سال‏های آوارگی به طلب آنچه از دست داده بودند با پسرعموها وارد جنگ می‏شوند در این جنگ که هیجده روز به طول می‏انجامد، پاندوان بر پسرعموهای خود پیروز شده، حکومت را در دست می‏گیرند.
    پاندوان پنج برادر به نام‏های راجه جدهشتر، ارجن، بهیم سین، نکل و سهدیو هستند (1) که از میان آنها ارجن بسیار اهمیت دارد و در داستان‏های تاثیرگذار است.

    معرفی ارجن


    ارجن در میان شخصیت‏های مهابهارات شخصیتی است خاص و منحصر به فرد و تقریباً بار بیشتر حوادث و جنگ‏ها را بر دوش می‏کشد. از این نظر هیچ‏کدام از پاندوان نیز با او قابل مقایسه نیستند. ولادت او در کوه شت شرنگ اتفاق افتاد. به هنگام ولادتش بزرگان به راجه پاند مژده می‏دهند که مثل این فرزند در جهان نیست و خانواده شما از او نامدار خواهد شد (مهابهارات، 1380، ج 1: 135).
    ارجن شاگرد کسی به نام درونا چارچ است. او به همراه برادران و کوروها در محضر استاد تلمذ می‏کنند. درونا چارچ به سبب هوش، ارجن را بیشتر از دیگران دوست دارد و از این رو چیزهایی به او می‏آموزد که از آموزش آنها به دیگران خودداری می‏کند. بنابراین ارجن سرآمد شاگردان استاد می‏شود.
    ارجن بر خلاف رستم با خدایان نیز در می‏افتد. ناگفته پیداست که شاهنامه با پردازندگان منابع آن تعدد خدایان را به اعتقاد به خدای یگانه تبدیل کرده‏اند؛

    ارجن آنقدر قوی است که به همراه کرشن با ایندرا نیز مقابله می‏کند و حتی بر او غالب می‏آید. وقتی عده‏ای از دیوته‏ها از ایندرا اجازه می‏گیرند تا با ارجن بجنگد، تعدادی از آنها را زخمی می‏کند و برخی را می‏کشد(همان: 208). پس ارجن بر خلاف رستم با خدایان نیز در می‏افتد. ناگفته پیداست که شاهنامه با پردازندگان منابع آن تعدد خدایان را به اعتقاد به خدای یگانه تبدیل کرده‏اند؛ بنابراین رستم به عنوان شخصیتی محبوب که در سپاه نیکی شمشیر می‏زند، نمی‏توانسته با خدای یگانه در افتد و چنین قدرتی نیز نه تنها در او که در هیچ کس دیگری نیست.
    شباهت‏های میان ارجن و رستم بسیار است. با توجه به نظر دارمستتر درباره تاثیرپذیری داستان پاندوان از داستان کیخسرو، باید گفت پردازندگان مهابهارات در پرداخت شخصیت ارجن نیز احتمالاً متاثر از داستان‏های مربوط به رستم بوده‏اند. البته طبیعی است که چون شخصیت کیخسرو و جدهشتر میان رستم و ارجن نیز متفاوت‏هایی وجود داشته باشد.
    با وجود این تاثیرپذیری و اقتباس و ترکیب، داستان‏پردازی هندی در پرداخت شخصیت ارجن بسیار ضعیف عمل کرده‏اند هر چند ارجن یگانه زمان است، صلابت شخصیت رستم را ندارد. شاهنامه سعی دارد رستم را شکست‏ناپذیر- حتی تا دم مرگ- نشان دهد، اما مهابهارات چنین نمی‏کند. ارجن حتی از زنی شکست می‏خورد و چون می‏بیند از پس مبارزه با او بر نمی‏آید به صلح تن در می‏دهد. ارجن از پسر خود نیر شکست می‏خورد و به دست او کشته می‏شود.
    ارجن در بسیاری از جنگ‏ها بی‏ حضور کرشن نمی‏تواند کاری از پیش ببرد. او به کرشن بسیار وابسته است. کرشن در مهابهارات شخصیتی است که با مرگش قدرت و حکومت پاندوان رو به زوال می‏رود. او در بهگود گیتا نیرومندترین خدایان است (مهابهارات، ج4: 485). اما رستم در شاهنامه جز در داستان اسفندیار که از سیمرغ یاری می‏گیرد، در بقیه موارد متکی به خود است. با این همه رستم و ارجن، قدرتمند و یگانه زمان‏اند.
    به لحاظ جسمانی نیز رستم قهرمانی است تنومند آنقدر سنگین که هیچ اسبی جز رخش تاب وزن او را نمی‏آورد. رستم نشسته بلند قامت‏تر از کسانی است که در برابرش ایستاده‏اند. چنین شخصیتی باید به هنگام خوردن نیز غیرعادی باشد. از این منظر تنها بهیم سین در میان پاندوان شبیه رستم است.
    ادامه دارد ...





  2. کاربرانی که از پست مفید AreZoO سپاس کرده اند.


  3. #2
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    ACCOUNTING & BusinesS ManagemenT
    نوشته ها
    2,442
    ارسال تشکر
    408
    دریافت تشکر: 1,276
    قدرت امتیاز دهی
    126
    Array

    پیش فرض پاسخ : مقایسه این ایرانی و آن هندی ( قسمت اول )

    رستم هندی

    مقایسه دو قهرمان




    ارتباط با ایندرا

    ایندرا از خدایانی است که در دو فرهنگ ایران و هند از او یاد شده است، اما به سبب تغییر و تحولاتی که در دو فرهنگ رخ می‏دهد، در مزدیسنا به دیو و یکی از یاران اهریمن تبدیل می‏شود (پورداود، 1356، ج2: 115- 114 و نیز بهار، بی‏تا: 9) «معروف‏ترین لقب ایندرا vrtra han (ورترهن) به معنی زننده یا کشنده وریتر است. وریترا اژدهایی است که تمام آب‏های زمین را یک جا نوشیده. واژه ورترهن در اوستا به صورت «ورثرغن» با «ورثرجن» آمده است. کلمه هن han در سنسکریت با «غن و جن» اوستایی هم معنا و به معنی زدن و کشتن است.
    ایندرا از خدایانی است که در دو فرهنگ ایران و هند از او یاد شده است، اما به سبب تغییر و تحولاتی که در دو فرهنگ رخ می‏دهد، در مزدیسنا به دیو و یکی از یاران اهریمن تبدیل می‏شود.
    ورثرغن در اوستا لقب بهرام گردیده است که در مزدیسنان به ایزد پیروزی داده شده، بهرام اوستا یادگار است از خدایان قدیم آریایی و به منزله ایندرا در اساطیر هند است. گرچه در اساطیر ایران باستان خبری از کشتن اژدها نیست ولی این داستان در ادوار بعد که ستایش بهرام به ارمنستان نفوذ کرده، دیده می‏شود» (پورداود، 1356، ج 2: 114).
    واژه «وریتا» به صیغه خنثی به معنای دفاع و نیرو است و اگر این معنا اندکی گسترش داده شود می‏توان گفت که ایندرا فانی کننده همه دشمنان است. معانی بر شمرده می‏تواند القایی برای دو قهرمان شاهنامه و مهابهارات باشد. رستم و ارجن هر دو به معنی واقعی، دشمن کش و فانی کننده همه دشمنان و اوج محور قهرمانی در دو کتاب هستند و هر دو تمام سعی خود را برای از میان بردن دشمنان به کار می‏گیرند.
    ایندرا از خدایانی است که در دو فرهنگ ایران و هند از او یاد شده است، اما به سبب تغییر و تحولاتی که در دو فرهنگ رخ می‏دهد، در مزدیسنا به دیو و یکی از یاران اهریمن تبدیل می‏شود.


    مهرداد بهار در مقاله‏ای به مقایسه رستم با ایندرا پرداخته و مشابهت‏هایی را میان آن دو نشان داده است:
    از جمله هر دو از پهلوی مادرزاده شده، هر دو دلاور، درشت اندام، پر خوراک و می‏خواره‏اند و با اژدها جنگیده‏اند، ایندرا و رستم گرز خود را نیز به ارث برده‏اند (بهار. بی‏تا: 8). هر چند در مهابهارات ارجن و برادرش بهیم سین مجموعاً این ویژگی‏ها را در خود جمع کرده‏اند، او فرزند ایندراست و به گواهی مهابهارات شبیه او (مهابهارات، 1380، ج1: 135) در حقیقت به رغم برخی اختلافات در فروع، ارجن نیز در داستان هندی ارتباط با ایندرا را از دست نداده است.





    ازدواج با زنان بیگانه

    حماسه‏ها گاه عرصه ازدواج قهرمانان با زنان بیگانه است. ناگفته نماند تلقی موجود از بیگانه در شاهنامه و مهابهارات یکی نیست. در مهابهارات به یک معنا بیگانه‏ای وجود ندارد. حتی اساس جنگ این حماسه بر خلاف برخی تأویل‏ها (ر. ک. شایگان، ج1، 1375: 241) نبرد میان نیکی و بدی هم نیست. خدایان در مهابهارات در معرض خطا هستند ایندرا گاه مرتکب گناهان نابخشودنی می‏شود و برعکس برخی از دیوان- دیو در معنای مصطلح در ایران، نه هند- مورد عنایت خدایان‏اند. حتی نسبت بعضی از آنها به برخی از خدایان می‏رسد (مهابهارات، 1380، ج 1: 383). بنابراین مقصود از بیگانه مردم سرزمینی جز هستناپور است، سرزمینی که کوروها، پاندوان را از آنجا رانده و پاندوان نیز پس از طی آوارگی دوازده ساله برای تصرف آن با پسرعموها می‏جنگند.
    برخلاف مهابهارات، در شاهنامه عالم به دو قطب سیاه و سفید، نیک و بد تقسیم می‏شود، از این رو در هیچ موردی زنان ایرانی با بیگانگان ازدواج نمی‏کنند مگر در داستان‏هایی چون داستان ضحاک که زنان جمشید به ناخواست در شمار زنان ضحاک قرار می‏گیرند. «در داستان‏های شاهنامه مردان ایرانی با زنان بیگانه ازدواج می‏کنند و در این میان گاه مجبور به از سر گذراندن آزمایش‏هایی می‏شوند که می‏توان آنها را با آیین پاگشایی مربوط دانست » (ر. ک. اسماعیلی، 1381: 220- 214).
    در داستان‏های مربوط به دو قهرمان مورد بحث نیز ازدواج با زنان سرزمین‏های دیگر اتفاق می‏افتد. رستم با تهمینه و ارجن با چترانگدا ازدواج می‏کند. سهراب و ببرباهن حاصل این ازدواج‏ها هستند. ارجن به هنگام سفر به شهر من پور می‏رسد و خواهان ازدواج با دختر راجه آن شهر می‏شود. پدر دختر به این شرط که ارجن فرزند حاصل از این ازدواج را در نزد او باقی بگذارد با خواسته‏اش موافقت می‏کند. برخلاف رستم- که فردای پس از ازدواج تهمینه را رها کرده، راهی سیستان می‏شود- اقامت ارجن در کاخ راجه من پور تا به دنیا آمدن فرزند ادامه می‏یابد و پس از آن با عمل به وعده شهر را ترک کرده و به سفر خود ادامه می‏دهد. «در حقیقت جایگاه زنانی از این دست را شاید بتوان جایگاه «مادری» دانست به «همسری» (جلالی دهکردی. 1369: 92).

    جنگ با فرزند

    در شاهنامه سهراب در مقام یک بیگانه به سرزمین ایران می‏آید و در پی بر هم زدن نظام موجود می‏خواهد پدر را به عنوان یک پهلوان بر مسند شاهی بنشاند؛ بنابراین رستم در مقابل او قرار می‏گیرد، اما در مهابهارات ارجن برای نگهبانی از اسب مراسمی به نام اشمیده جک به سرزمین پسر وارد می‏شود و بدان سبب که انتظار دارد پسر طبق رسم، اسب قربانی را نزد خود نگاه دارد و حتی برای تصاحب اسب با او بجنگد از ببرباهن دلگیر شده، وی را ترسو می‏خواند و آتش جنگ را بر می‏افروزد، آتشی که خود در آن می‏سوزد.

    رستم و ارجن هر دو مسبب جنگ با پسر هستند. ارجن به علت غرور خود به پسر توهین می‏کند و او را به جنگ بر می‏انگیزد. رستم نیز از معرفی خود به سهراب خودداری می‏نماید. در هر دو داستان پسران تقاضای ترک جنگ را مطرح و پدران از پذیرش آن خودداری می‏کنند.
    منصور رستگار فسایی در مقاله‏ای نشان داده است که در اصل داستان رستم و سهراب، میان این دو نسبتی وجود نداشته، و سهراب بیگانه‏ای بوده است که رستم را می‏کشد. ایشان برای حدس خود قراینی را نیز از منابع گوناگون ذکر می‏کند(ر. ک. رستگار فسایی، 1369: 267- 239). به سبب ارتباطات میان ایران و هند که پیش از این از آن سخن گفتیم، شاید بتوان داستان موجود در مهابهارات را نیز قرینه مویدی برای این حدس رستگار فسایی به حساب آورد.
    اصل علیت در شاهنامه در این بخش سنجیده‏تر است. سهراب در مقام یک بیگانه به سرزمینی حمله‏ور گردیده که رستم جهان پهلوان آن است. اما در ادامه رستم نیز چون ارجن ضعف‏هایی از خود نشان می‏دهد. اگر در مهابهارات ارجن در برافروختن آتش جنگ مقصر اصلی است، در شاهنامه رستم در ادامه داستان مقصر جلوه می‏کند. رستم در برابر خواسته سهراب که از او می‏خواهد جنگ را به یک سو نهند، بی‏اعتنا بر جنگیدن پای می‏فشارد هم از آن رو که نمی‏داند حریف فرزند اوست، اما ارجن آگاهانه در برابر پسر قرار می‏گیرد.


    فضای موجود در مهابهارات باعث می‏شود، این کتاب نیز در داستان تغییراتی را بپذیرد. در این کتاب احترام به بزرگ‏ترها، پدر، عمو، استاد، برادر بزرگتر...، بسیار اهمیت دارد. این احترام نهادن گاه آنقدر است که حتی داستان را نیز فدا می‏کند و آن را با مشکلاتی رو به رو می‏کند به همین علت به نظر می‏رسد که پردازندگان مهابهارات برای نجات ببرباهن از شومی در افتادن با پدر و کشتن او تعبیه‏ای دیگر فراهم ساختند. وقتی پسر سر مست از غرور به خانه باز می‏گردد و ماجرای فتح خود را برای مادر تعریف می‏کند، بسیار سرزنش می‏شود مادر او را مجبور می‏کند برای یافتن معجون سمجیونی به جنگ با ماران برود. ببرباهن پس از به دست آوردن سمجیونی پدر را به زندگی بازگردانده، در ادامه نگهبانی از اسب قربانی، خود از سربازان او می‏شود.
    ادامه دارد ...
    حسینعلی قبادی/علیرضا صدیقی





  4. #3
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    ACCOUNTING & BusinesS ManagemenT
    نوشته ها
    2,442
    ارسال تشکر
    408
    دریافت تشکر: 1,276
    قدرت امتیاز دهی
    126
    Array

    پیش فرض پاسخ : مقایسه این ایرانی و آن هندی ( قسمت اول )

    فرجام قياس دو قهرمان


    مقايسه شخصيت رستم وارجن درشاهنامه و مهابهارات


    قسمت سوم (پاياني)



    داروي زندگي بخش



    در هر دو داستان دارويي زندگي بخش هست؛ اين دارو در شاهنامه نوشدارو (1) و در مهابهارات سمجيوني نام دارد. اين دارو در مهابهارات در دست ماران قرار دارد و «اين موضوع شايد تاييدي بر پيوستگي مار و دارو باشد» (ر. ک. دوبوکور. 1376: 67). در شاهنامه نيز کاووس نوشدارو را در خزانه خود دارد. «در هر دو داستان دارندگان دارو از دادن آن به غير ابا مي‏کنند و تبديل به شريراني مي‏شوند، با اين تفاوت که شرير داستان مهابهارات چون به سبب القائات وزير خود از دادن دارو خودداري مي‏کند، وقتي پشيمان مي‏شود در کسوت ياري‏گر ظاهر مي‏گردد و با استفاده از افسوني که بايد براي تاثيرگذاري دارو بخواند، ارجن را زنده مي‏کند. به همين دليل به رغم يکساني تام در جملات طرح، داستان ارجن پايان‏بندي ديگري مي‏يابد» (قبادي و صديقي، 1385: 152).

    کشتن برادر


    ارجن برادر خود کرن را در جنگ هيجده روزه از پا در مي‏آورد. کرن حاصل فراهم آمدن کنتي و سوريا (همان هور فارسي) است. کنتي به سبب جلب رضايت برهمني از او افسوني را مي‏آموزد که با آن مي‏تواند هر يک از خدايان را که بخواهد حاضر کند کنتي با رفتن برهمن در پي آزمايش درستي يا نادرستي ادعاي او بر مي‏آيد و پس از خواندن افسون. سوريا را در کنار خود مي‏يابد حاصل در آميختن سوريا با او به دنيا آمدن کرن است. کنتي از شرم فرزند را از خود دور مي‏کند و از اين رو کرن در دامان ارابه به راني مي‏بالد. بعدها کرن که در قدرت بسيار سرآمد است به سپاه دشمن پاندوان پيوسته و بسيار در حق آنان بدسگالي مي‏کند. رستم نيز شغادي را که دل در گرو شاه کابل دارد و بدخواه اوست پس از در افتادن در چاه پر نيزه و شمشير با تير به درختي مي‏‏دوزد و جانش را مي‏گيرد.
    در داستان مهابهارات کرن از پدري ديگر و در داستان شاهنامه شغاد از مادري ديگر است. در هر دو داستان فرزندي از کنار خانواده دور مي‏شود. کشندگان کرن و شغاد در کاري که مي‏کنند گناهي ندارند. کرن به سپاه دشمن پيوسته و يکي از مسببان بلاهايي است که در سال‏هاي گذشته بر سر پاندوان آمده است او نيز چون شغاد آب به آسياب دشمن مي‏ريزد و براي نفع دشمن، به برادران پشت مي‏کند. مهابهارات به هر شکلي در پي آن است که پاندوان را حفظ کند. به همين دليل پيش از جنگ تقريباً تمام حريفان قدرتمند آنان را خلع سلاح مي‏کند. کنتي، مادر پاندوان، از کرن مي‏خواهد فرزندانش را نکشد، ايندرا زرهي را که کرن با آن به دنيا آمده و موجبات رويين تني اوست. از وي باز مي‏ستاند، پاندوان چگونگي پيروز شدن خود را از عمو و استاد خود- کساني که در سپاه دشمن جا گرفته‏اند و به رغم آنکه در جنگ عرصه را بر پاندوان تنگ مي‏کنند، دل با آنان دارند- مي‏پرسند، خدايان پيروزي پاندوان را خواهان‏اند. از اين رو برخلاف رستم، ارجن در جنگ با برادر تنها مي‏کشد و کشته نمي‏شود.
    در داستان مهابهارات کرن از پدري ديگر و در داستان شاهنامه شغاد از مادري ديگر است. در هر دو داستان فرزندي از کنار خانواده دور مي‏شود. کشندگان کرن و شغاد در کاري که مي‏کنند گناهي ندارند.

    سفرهاي خطرناک



    اين سفرها از ويژگي‏هاي همه حماسه‏هاي دنياست. براي تعيين مصداق‏هاي آن در شاهنامه مي‏توان از هفت خان‏ها نام برد. برخي هفت‏خان‏ها را با مراحل آيين‏گذر همسان دانسته‏اند. «آنچه اين خان‏ها را با اين آيين مي‏پيوندد فراخواني، ياري‏هاي فراطبيعي، گذر از راه‏هاي دشوار، و نيز مواجهه با موجودات اساطيري چون ديو، اژدها، سيمرغ و زن جادو است. قهرمان پس از پشت سرگذاشتن دشواري‏ها در آيين گذر به نوعي بلوغ مي‏رسد» (واحد دوست، 1379: 235- 231).
    هفت خان رستم شبيه سفر يک ساله ارجن براي نگهباني از اسب قرباني و تن دادن به کارهاي سخت از جمله جنگ در اين راه است. هر چند سفر ارجن به معناي رسيدن به بلوغي که مدنظر آيين‏گذر است، نمي‏تواند باشد اما پاندوان با پشت سر نهادن اين سفر به نوعي زندگي تازه و پيراسته از گناه دست مي‏يابند.
    در هر دو داستان قهرمانان براي کمک به شاه قدم در راه مي‏گذارند. رستم مي‏خواهد کاووس را از چنگ ديوان مازندران برهاند و ارجن نيز مي‏خواهد راجه جدهشتر را از چنگال خارخاري که گريبان او را پس از جنگ هيجده روزه گرفته است، نجات بخشد. جدهشتر دائم از ماجراي جنگ با خانواده و کشتن آنها عذاب مي‏کشد، بنابراين به پيشنهاد کرشن اشميده جنگ را برگزار و ارجن را نيز مامور انجام درست اين مراسم مي‏کند.
    قهرمانان شاهنامه و مهابهارات در لحظاتي به کمک ديگران نيازمند مي‏شوند، بنابراين امدادهاي غيبي و گاه نيز شخص يا اشخاصي به ياريشان مي‏آيند. قهرمان مهابهارات ناگزير مي‏شود جداي جنگ با انسان‏ها و ديو با جم نيز- که از خدايان است- بجنگد، اگر تلقي نولد که، که «ديو سپيد را يکي از خدايان غيرآريايي مي‏داند، پذيرفتني باشد» (خالقي مطلق، 1372: 412). جنگ رستم با ديو سپيد را نيز جنگ با خدايان مي‏توان دانست.
    ارجن در اين سفر همراهاني دارد که در انجام ماموريت او را ياري مي‏کنند. اما حماسه ايراني براي برجسته ساختن شخصيت جهان پهلوان خود او را تنها به سوي مواجهه با دشواري‏ها رهسپار مي‏کند و اين هم يکي از تفاوت‏هاي عمده نگرش پردازندگان داستان‏هاي ملي ايران و هندوان است. چنان که آمد سازندگان داستان‏هاي مهابهارات به پرداخت درست شخصيت قهرمان اصلي حماسه خود چندان توجهي ندارند به همين دليل ماجراي شکست ارجن را از زني روايت مي‏کنند، اين شکست جداي ناکامي و شکست او در جنگ با ببرباهن، است.
    شباهت‏هاي موجود ميان داستان‏هاي مربوط به رستم و ارجن در دو کتاب شاهنامه و مهابهارات حاکي از تاثيرپذيري يکي از اين داستان‏ها از ديگري است. با توجه به مهاجرت‏هاي اقوامي چون سکاها به هند و حتي به دست گرفتن قدرت در آن سامان به نظر مي‏رسد که داستان‏هاي مربوط به رستم بايد از ايران به هند رفته باشد.

    هفت مرحله سفر ارجن عبارت‏اند از:



    1. - چسبيدن اسب قرباني به سنگ و آواز بر آوردن سنگ.
    2. - رفتن ارجن به ولايت چنپ کري و جنگ باراجه هنس الدهج.
    3. - رفتن به شهر زنان و جنگ با راني پرميلا.
    4. - رفتن به شهري که درختانش هر روز آدم و جانور بار مي‏آورند.
    5. - رفتن به ولايت من پور و جنگ با ببرباهن فرزند خود.
    6. - جنگ با پسر ميورالدهج، نامرالدهج.
    7. - جنگ با سپاهيان جم.

    هفت خان رستم نيز عبارت‏اند از:



    1. - جنگ رخش با شير.
    2. - گرفتار آمدن در بياباني تفته.
    3. - جنگ با اژدها.
    4. - از بين بردن زن جادو.
    5. - جنگ با اولاد ديو.
    6. - جنگ با ارژنگ ديو.
    7. - جن با ديو سپيد.


    نتيجه‏گيري


    شباهت‏هاي موجود ميان داستان‏هاي مربوط به رستم و ارجن در دو کتاب شاهنامه و مهابهارات حاکي از تاثيرپذيري يکي از اين داستان‏ها از ديگري است. با توجه به مهاجرت‏هاي اقوامي چون سکاها به هند و حتي به دست گرفتن قدرت در آن سامان به نظر مي‏رسد که داستان‏هاي مربوط به رستم بايد از ايران به هند رفته باشد. شباهت‏هاي ميان رستم، جهان پهلوان ايران، و ارجن، قهرمان مهابهارات، و نيز حدس کساني چون دارمستتر درباره تاثر احتمالي داستان پاندوان از داستان ايراني کيخسرو مي‏توان حاکي از تاثيرپذيري احتمالي هندوان از داستان‏هاي حماسي ايران باشد. ارتباط با ايندرا، ازدواج با زنان بيگانه، جنگ با حاصل اين ازدواج، وجود دارويي زندگي بخش در داستان جنگ با فرزند که مي‏تواند مردگان را زنده کند، کشتن برادر ناتني از مواردي است که شباهت‏هاي ميان دو شخصيت رستم و ارجن را نشان مي‏دهد. طبيعي است که داستان با وضعيت جغرافيايي و فرهنگي جديد تفاوت‏هايي نيز با داستان مبدأ پيدا کرده باشد.
    پي‏نوشت:
    1- lnrataدر فرهنگ باستاني هند به معناي آب حيات، ام‏الحيات، مادر زندگي،... به کار رفته است (ر. ک. قرشي، 1380: 327). بنابراين سمجيوني را نوعي آب حيات يا به نوعي در ارتباط با آب حيات به حساب مي‏توان آورد.
    منابع:
    اسماعيلي، حسين (1381) داستان زال از ديدگاه قوم‏شناسي، تن پهلوان و روان خردمند، به کوشش شاهرخ مسکوب، چاپ دوم، تهران، طرح نو.
    بهار، مهرداد، (بي‏تا)، «ورزش باستاني ايران و آيين مهر»، فرهنگ و زندگي. ش 10.
    بهزادي، رقيه (1382) آرياها و ناآرياها در چشم‏انداز کهن تاريخ ايران، چاپ اول، تهران. انتشارات طهوري.
    پورداود، ابراهيم (1356) پشت‏ها، جلد دوم، انتشارات دانشگاه تهران.
    جلالي دهکردي، مريم (1369) «همسر گزيني در ايران باستان و شاهنامه». در پيرامون شاهنامه، به کوشش مسعود رضوي، چاپ اول، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران.
    خالقي مطلق، جلال (1372) سخن‏هاي ديرينه، به کوشش علي دهباشي، چاپ اول، تهران، نشر افکار.
    دارمستتر، وجوه مشترک ميان مهابهارات و شاهنامه، ترجمه جلال ستاري، هنر و مردم، ش 153/ 154.
    دوبوکور، مونيک (1376) رمزهاي زنده‏جان، ترجمه جلال ستاري، چاپ دوم، تهران، نشر مرکز رستگار فسايي، منصور (1369) «روايتي ديگر در مرگ رستم». فرهنگ، کتاب هفتم.
    رضي، هاشم (1380) حکمت خسرواني، چاپ دوم، تهران، بهجت.
    شايگان، داريوش (1375) اديان و مکتب‏هاي فلسفي هند، جلد اول، چاپ چهارم، تهران، انتشارات اميرکبير.
    فردوسي، ابوالقاسم (1382) شاهنامه، چاپ ششم، تهران، قطره.
    قبادي، حسين‏علي و عليرضا صديقي (1385) «مقايسه ساختاري خويشاوند کشي و خويشاوند آزاري در شاهنامه و مهابهارات»، پژوهش‏هاي ادبي، ش 11.
    قرشي، امان‏الله (1380) آب و کوه در اساطير هندو ايراني، چاپ اول، تهران، هرمس با همکاري مرکز بين‏المللي گفتگوي تمدن‏ها.
    مهابهارات (1380) ترجمه مير غياث‏الدين علي قزويني، تصحيح محمدرضا جلالي ناييني، چاپ دوم، تهران انتشارات کتابخانه طهوري.
    واحد دوست، مهوش (1379) نهادينه‏هاي اساطيري در شاهنامه فردوسي، چاپ اول، تهران، سروش.
    حسينعلي قبادي/عليرضا صديقي





اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دانلود سريال آشنايي با مادر..................How I Met Your Mother (تمامي فصل ها)
    توسط free1366 در انجمن سريالها و برنامه روز جهان
    پاسخ ها: 1299
    آخرين نوشته: 12th March 2016, 01:48 AM
  2. تاپیک مخصوص ترفند های موبایل ، کد مخفی ، و ...
    توسط SOURCE MOBILE در انجمن سایر موضوعات تلفن همراه
    پاسخ ها: 158
    آخرين نوشته: 27th February 2015, 12:29 PM
  3. تاپیک متالورژی
    توسط ghasem motamedi در انجمن مهندسی مواد و متالورژي
    پاسخ ها: 41
    آخرين نوشته: 12th January 2014, 02:52 PM
  4. پرورش عضلات بدون استفاده از وزنه
    توسط sl-lal-l12okl-l در انجمن ورزشهای قدرتی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd August 2010, 06:07 PM
  5. قیمت گذاری در بازار الکترونیک
    توسط آبجی در انجمن تجارت الکترونیک
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 10th August 2010, 12:37 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •