دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 49 , از مجموع 49

موضوع: اخـــــــــــــــــــــبا ر ادبــــــــــــــــــــــ ــــــــی

  1. #41
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : اخـــــــــــــــــــــبا ر ادبــــــــــــــــــــــ ــــــــی

    شمس آل احمد در 81 سالگی درگذشت



    شمس آل احمد نویسنده و محقق یکشنبه شب پس از یک دوره بیماری طولانی ریوی به دلیل ایست قلبی در بیمارستان فرهنگیان شهید باهنر درگذشت.
    جلال آل احمد پسر شمس آل احمد در‌این‌باره، گفت: «پدرم شب گذشته ساعت 23 به دلیل ایست قلبی درگذشت.»
    او افزود: «پدرم از 41 روز پیش در بخش ای‌سی‌یو بیمارستان فرهنگیان شهید باهنر بستری بود و در این مدت از دفتر رهبری چند بار پیگیر احوال وی بودند.»
    به گفته جلال آل احمد، پیکر شمس آل احمد سه‌شنبه 16 آذر ساعت 9 صبح از مقابل بیمارستان تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده می‌شود.
    همچنین مراسم یادبود او پنجشنبه 18 آذر از ساعت 13 تا 14:30 در مسجد نور میدان فاطمی برگزار خواهد شد.
    وی درباره هزینه‌های بیمارستان پدرش گفت: «آقای لاریجانی در دیداری که از پدرم داشتند قول مساعد دادند هزینه‌های درمانی او را تامین خواهند کرد.»
    به گفته پسر شمس آل احمد، او در سال‌های گذشته به دلیل بیماری و کهولت سن هیچ فعالیت فرهنگی نداشت و کتاب منتشر‌نشده‌ای از او به جا نمانده است.
    شمس آل احمد برادر کوچکتر جلال آل احمد و متولد 1308 تهران بود و از او آثاری چون «گهواره»، «عقیقه»، «مجموعه قصه قدمایی»، «سیر و سلوک»، «از چشم برادر» و «حدیث انقلاب» به جا مانده است


    منبع:تبيان

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  2. 2 کاربر از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند .


  3. #42
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : اخـــــــــــــــــــــبا ر ادبــــــــــــــــــــــ ــــــــی

    نامه آيت‌الله خامنه‌اي به شمس آل احمد

    نامه زير در دوران رياست جمهوري آيت الله خامنه اي در پاسخ به نامه شمس آل احمد نگاشته شده است.
    متن کامل اين نامه در آخرين ديدار خبرآنلاين با شمس، در اختيار سايت خبرآنلاين قرار گرفته است.




    شمس آل احمد در دست نوشته اي در ابتداي اين نامه نوشته است:
    " آيت الله خامنه اي به شيوه عياري و جوانمردي شان، چندين بار مرا نواخته‌اند. يکبارش در ايام رياست‌جمهوري‌شان که من زير فشار خانواده‌هايي بودم از ده، دوازده تن اعاظم اهل قلم که با همه‌شان در دوران‌هايي الفت‌هايي داشتم. اما از ابتداي انقلاب، و بروز علايق فردي، تقريباً با همه‌شان اختلاف‌نظرهايي يافتم و آنان افرادي بودند از اهل قلم هم نسل‌ من يا بعضي‌شان نسل پس از من. که هر کدام بجهتي از ديد و نظر من پنهان، مقيد شده بودند.
    در آن زمان ريش نداري من، گهگاه، اينجا و آنجا بگرو مورد قبول بود. خدمت ايشان رسيدم و تقاضاي ازادي ده‌نفري از افراد مورد علاقه‌ام را کردم و ايشان از موضع تازه قدرتشان - رياست‌جمهوري - سفارشاتي کردند که آن افراد دو، سه ماهه آزاد شدند. زشت مي‌دانم بيشتر از اين و در اين مجال از آن عوالم حرف بزنم.
    باري ديگر و قبل از آن هنگام - ده‌سال پيش- ايشان به سؤال من از موضع مديريت رواق در مورد جلال اظهاررأي کردند. که من يک دو جا، شمه‌اي از آن رأي را چاپ کرده‌ام. اينک زمان انتشار کل نظر ايشان برايم فراهم شده است. اگر تأخيري در اين امر واقع شده است، تنها بعلت عدم مجال ممکن براي من بوده است که از اين بابت شرمسارم."
    مسکوت ماندن جلال، تقصير شماست - شمايي که او را مي‌شناسيد و نسبت به او انگيزه داريد. از طرفي مطهري و طالقاني و شريعتي در اين انقلاب، حکم پرچم را داشتند. هميشه بودند. تا آخر بودند. چشم و دل «مردم» (و نه خواص) از آنها پر است و اين هميشه بودن و با مردم بودن، چيز کمي نيست. اگر جلال هم چند سال ديگر مي‌ماند ... افسوس

    متن کامل نامه آيت الله خامنه اي به اين شرح است:


    بنام خدا
    با تشکر از انتشارات رواق
    اولاً بخاطر احياء نام جلال آل‌احمد واز غربت در درآوردن کسي که روزي جريان روشنفکري اصيل و مردمي را از غربت درآورد. و ثانياً بخاطر نظرخواهي از من که بهترين سالهاي جوانيم با محبت و ارادت به آن جلال آل قلم گذشته است - پاسخ کوتاه خود به هر يک از سؤالات طرح شده را تقديم مي‌کنم:
    1- دقيقاً يادم نيست که کدام مقاله يا کتاب مرا با آل‌احمد آشنا کرد. دو کتاب «غربزدگي و دستهاي الوده» جزو قديمي‌ترين کتابهايي است که از او ديده و داشته‌ام. اما آشنايي بيشتر من بوسيله و برکت مقاله «ولايت اسرائيل» شد که گله و اعتراض من و خيلي از جوانهاي اميدوار آن روزگار را برانگيخت. آمدم تهران (البته نه اختصاصاً براي اينکار) تلفني با او تماس گرفتم. و مريدانه اعتراض کردم. با اينکه جواب درستي نداد از ارادتم به او چيزي کم نشد. اين ديدار تلفني براي من بسيار خاطره‌انگيز است. در حرفهايي که رد و بدل شده هوشمندي، حاضرجوابي، صفا و دردمندي که آن روز در قله‌اي «ادبيات مقاومت» قرار داشت، موج مي‌زد.
    2- جلال قصه‌نويس است (اگر اين را شامل نمايشنامه‌نويسي هم بدانيد) مقاله‌نويسي کار دوم او است. البته محقق اجتماعي و عنصر سياسي هم هست. اما در رابطه با مذهب. در روزگاري که من او را شناختم بهيچ وجه ضدمذهب نبود، بماند که گرايش هم به مذهب داشت. بلکه از اسلام و بعضي از نمودارهاي برجسته آن بعنوان سنت‌هاي عميق و اصيل جامعه‌اش، دفاع هم مي‌کرد. اگرچه به اسلام به چشم يک ايدئولوژي که بايد در راه تحقق آن مبارزه کرد، نمي‌نگريست.
    اما هيچ ايدئولوژي و مکتب فلسفي شناخته شده‌اي را هم به اينصورت جايگزين آن نمي‌کرد. تربيت مذهبي عميق خانوادگي‌اش موجب شده بود که اسلام را اگرچه بصورت يک باور کلي و مجرد، هميشه حفظ کند و نيز تحت تأثير اخلاق مذهبي باقي بماند. حوادث شگفت‌انگيز سال‌هاي 41 و 42 او را به موضع جانبدارانه‌تري نسبت به اسلام کشانيده بود. و اين همان چيزي است که بسياري از دوستان نزديکش نه آن روز و پس از آن، تحمل نمي‌کردند و حتي به رو نمي‌آوردند!
    اما توده‌اي بودن يا نبودنش. البته روزي توده‌اي بود. روزي ضد توده‌اي بود. و روزي هم نه اين بود و ]نه[ آن. بخش مهمي از شخصيت جلال و جلالت قدر او همين عبور از گردنه‌ها و فراز و نشيب‌ها و متوقف نماندن او در هيچکدام از آنها بود. کاش چند صباح ديگر هم مي‌ماند و قله‌هاي بلندتر را هم تجربه مي‌کرد.
    3- غربزدگي را من در حوالي 42 خوانده‌ام. تاريخ انتشار آن را به ياد ندارم.
    4- اگر هر کس را در حال تکامل شخصيت فکري‌اش بدانيم و شخصيت حقيقي او را آن چيزي بدانيم که در آخرين مراحل اين تکامل بدان رسيده است،‌ بايد گفت «در خدمت و خيانت روشنفکران» نشان دهنده و معين‌کننده شخصيت حقيقي آل‌احمد است. در نظر من، آل‌احمد، شاخصه يک جريان در محيط تفکر اجتماعي ايران است. تعريف اين جريان، کاري مشکل و محتاج تفصيل است. اما در يک کلمه مي‌شود آن را «توبه روشنفکري» ناميد. با همه بار مفهوم مذهبي و اسلامي که در کلمه «توبه» هست جريان روشنفکري ايران که حدوداً صد سال عمر دارد با برخورداري از فضل «آل احمد» توانست خود را از خطاي کج‌فهمي، عصيان، جلافت و کوته‌بيني برهاند و توبه کند: هم از بدفهمي‌ها و تشخيص‌هاي غلطش و هم از بددلي‌ها و بدرفتاري‌هايش.
    آل‌احمد، نقطه شروع «فصل توبه» بود و کتاب «خدمت و ...» پس از غرب‌زدگي، نشانه و دليل رستگاري تائبانه. البته اين کتاب را نمي‌شود نوشته سال 43 دانست. به گمان من، واردات و تجربيات روز به روز آل‌احمد، کتاب را کامل مي‌کرده است. در سال 47 که او را در مشهد زيارت کردم سعي او را در جمع‌آوري مواردي که «کتاب را کامل خواهد کرد» مشاهده کردم.
    خود او هم همين را مي‌گفت. البته جزوه‌اي که بعدها با نام «روشنفکران» درآمد،‌ با دو سه قصه از خود جلال و يکي دو افاده از زيد و عمرو، به نظر من تحريف عمل و انديشه آل‌احمد بود. ]و ايشان اطلاع داشته باشند که خانواده آل‌احمد حتي در نظام نوين اسلامي هم، تاکنون موفق نشده‌اند ناشر قاچاقچي آن کتاب را در محاکم قضاي اسلامي محکوم يا تنبيه کنند[ اين کتاب مجمع‌الحکايات نبود که مقداري از آن را گلچين کنند و به بازار بفرستند. اثر يک نويسنده متفکر، يک «گل» منسجم است که هر قسمتش را بزني، ديگر آن نخواهد بود. حالا چه انگيزه‌اي بود و چه استفاده‌اي از نام و آبروي جلال مي‌خواستند ببرند بماند. ولي به هر صورت گل به دست گلفروشان رنگ بيماران گرفت ...
    5- به نظر من سهم جلال بسيار قابل ملاحظه و مهم است. يک نهضت انقلابي از «فهميدن» و «شناختن» شروع مي‌شود. روشنفکر درست، آن کسي است که در جامعه جاهلي، آگاهي‌هاي لازم را به مردم مي‌دهد و آنان را به راهي نو مي‌کشاند و اگر حرکتي در جامعه آغاز شده است، با طرح آن آگاهي‌ها، بدان عمق مي‌بخشد.
    براي اين کار، لازم است روشنفکر اولاً جامعه خود را بشناسد و ناآگاهي او را دقيقاً بداند ثانياً آن «راه نو» را درست بفهمد و بدان اعتقادي راسخ داشته باشد، ثالثاً خطر کند و از پيشامدها نهراسد. در اينصورت است که مي‌شود: العلماء ورثه الانبياء.
    آل‌احمد، آن اولي را به تمام و کمال داشت (يعني در فصل آخر و اصلي عمرش). از دوم و سوم هم بي‌بهره نبود. وجود چنين کسي براي يک ملت که به سوي انقلابي تمام عيار پيش مي‌رود، نعمت بزرگي است. و آل‌احمد به راستي نعمت بزرگي بود. حداقل، يک نسل را او آگاهي داده است و اين براي يک انقلاب، کم نيست.
    6- اين شايعه (بايد ديد کجا شايع است. من آن را از شما مي‌شنوم و قبلاً هرگز نشنيده بودم) بايد محصول ارادت به شريعتي باشد و نه چيزي ديگر. البته حرف في‌حد نفسه، غلط و حاکي از عدم شناخت است. آل‌احمد کسي نبود که بنشينند و مسلمانش کنند. براي مسلماني او همان چيزهايي لازم بود که شريعتي را مسلمان کرده بود و اي کاش آل‌احمد چند سال ديگر هم مي‌ماند.
    7- آن روز هر پديده ناپسندي را به شاه ملعون نسبت مي‌داديم. درست هم بود. اما از اينکه آل‌احمد را
    8- مسکوت ماندن جلال، تقصير شماست - شمايي که او را مي‌شناسيد و نسبت به او انگيزه داريد. از طرفي مطهري و طالقاني و شريعتي در اين انقلاب، حکم پرچم را داشتند. هميشه بودند. تا آخر بودند. چشم و دل «مردم» (و نه خواص) از آنها پر است و اين هميشه بودن و با مردم بودن، چيز کمي نيست. اگر جلال هم چند سال ديگر مي‌ماند ... افسوس. والسلامچيزخور کرده باشند، من اطلاعي ندارم، يا از خانم دانشور بپرسيد يا از طبيب خانوادگي.-

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  4. کاربرانی که از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند.


  5. #43
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : اخـــــــــــــــــــــبا ر ادبــــــــــــــــــــــ ــــــــی

    فراخوان داستان های کوتاه کوتاه عاشورایی



    آیا یاری کننده ای هست تا مرا یاری کند؟ فریاد یاری خواهی امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا و پس از شهادت همه یاران، فرزندان و خویشاوندان، هنوز و همیشه در گوش تاریخ طنین انداز است و وجدان های بیدار و آزادگان را به مقاومت در برابر ستم فرا می خواند و به نصرت دین خدا و یاری ولی خدا می طلبد.
    عطش برای آنهایی که از همه چیزشان، از جانشان گذشته اند، قوت قلب است. مژده ای است برای رسیدن. رسیدن به آنجا که باید رسید. عطرش بوی خوش وصال حقیقی است. رایحه دل انگیز بهشت است.
    آنها که از میان دو انگشت مولاشان جایگاه حقیقی خود را نزد حضرت حق دیده اند، چیز دیگری چشم شان را نمی گیرد. طعم شهادت برای شان شیرین تر از عسل می شود (احلی من العسل). بدن هاشان جز در آغوش کشیدن خاک نمی طلبد. رایحه ای دل انگیز تر از عطر بهشت نمی جویند و صدایی جز هل من ناصر رهبرشان نمی شنوند. گویی همه اعضا و جوارح و حواس در یک معنا به وحدت رسیده اند.
    امام استغاثه کرد، تا شاید غیرت شنوندگان را بر انگیزد. تا مانع هجوم لشکریان به حریم حرم شود. تا حجت را بر تاریخ تمام کند. تا شاید عطر سخنش شامه دل کسی را به وجد آورد. عطر حسین، عطر بهشت، عطر تربت، عطر لبان طفل شیرخوار، عطر نگاه های معصوم. عطری که موج می زند در صحرای داغ نینوا، عطر عطش.
    و حال که سال ها از آن فاجعه عظیم و جانگداز می گذرد، در آستانه محرم حسین (ع)، نیت خالص کردیم، قصد قربت نمودیم و احرام عشق بستیم با سرور آزادگان عالم تا با برگزاری سومین جایزه ادبی داستان لوح با عنوان «داستان های کوتاه کوتاه عاشورایی» کوچکترین قدمی به مقدار وسع خویش برداریم در راه زنده نگاه داشتن عاشورا و درس ها و عبرت ها و اسراری که در آن است. قلم زدن در راه و اهداف والای انسانی امام مان، فرصتی است که باید مغتنم شمرد.
    دبیرخانه «داستان های کوتاه کوتاه عاشورایی» در پایگاه ادبی لوح، با اعلان این فراخوان، کار خود را رسما آغاز می کند و از همه نویسندگان فارسی زبان دعوت می نماید تا با ارسال آثار خود ضمن شرکت در مسابقه، سهمی در این حرکت فرهنگی ایفا نمایند.

    شرایط و نحوه ارسال آثار:
    - داستان ها باید در قالب داستان کوتاه کوتاه نوشته شده و فرستاده شوند.
    - تعداد کلمات انتخاب شده برای داستان ها، تا جایی که داستان ارسالی از نظر داوران، داستان کوتاه کوتاه محسوب شود و ویژگی های آن را داشته باشد محدودیتی ندارد.
    - عنوان در داستان کوتاه کوتاه یکی از عناصر اصلی داستانی محسوب می شود و گاه نقش کلیدی در داستان ایفا می کند. لذا داستان های بدون عنوان پذیرفته نخواهند شد
    - هر نویسنده می تواند حداکثر سه عنوان داستان کوتاه کوتاه خود را به دبیرخانه ارسال کند.
    - موضوع داستان های کوتاه کوتاه ارسال شده به دبیرخانه تا جایی که در ذیل عنوان داستان کوتاه کوتاه عاشورایی بگنجد هیچ محدودیتی ندارد.
    - آثار مکتوب باید تا ساعت 24 روز جمعه 24 دی ماه 1389 به آدرس الکترونیکی دبیرخانه jashnvare@louh.com ارسال گردد.
    - حتما ذیل داستان، نام، نام خانوادگی، تلفن تماس، ایمیل و شهر محل سکونت درج شود.
    بدیهی است از آثار برگزیده در سومین جایزه ادبی داستان لوح با عنوان «داستان های کوتاه کوتاه عاشورایی» تقدیر به عمل آمده و از بین آثار ارسالی به این جشنواره، تعدادی از داستان های کوتاه کوتاه انتخاب شده و در مجموعه ای به چاپ خواهد رسید. همچنین طی مراسمی نفرات برگزیده معرفی و از ایشان تقدیر بعمل خواهد آمد.

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  6. 2 کاربر از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند .


  7. #44
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : اخـــــــــــــــــــــبا ر ادبــــــــــــــــــــــ ــــــــی

    اخبار جشنواره های ادبی "آن" و "یار و یادگار"

    <H2>فراخوان جشنواره‌ ادبی "آن" منتشر شد
    </H2>


    فراخوان جشنواره‌ی ادبی "آن" نخستین جشنواره‌ سراسری شعر کوتاه و داستان کوتاه‌کوتاه منتشر شد.
    بر اساس این فراخوان، جشنواره‌ "آن" در رشته‌های شعر کوتاه سنتی (رباعی و دوبیتی)، شعر کوتاه نو (نیمایی و آزاد؛ حداکثر 10سطر) و داستان کوتاه‌کوتاه (یک‌صفحه؛ حداکثر 177کلمه) برگزار خواهد شد.
    شاعران و داستان‌نویسان کشور برای شرکت در این جشنواره باید در رشته‌ شعر کوتاه 7 اثر و در رشته‌ داستان کوتاه‌کوتاه 3 اثر بفرستند.
    همچنین شاعران و داستان‌نویسان کشور برای شرکت در بخش ویژه این جشنواره با عنوان "کتاب" می‌توانند سه نسخه از مجموعه‌شعر کوتاه و یا مجموعه‌داستان کوتاه‌کوتاه خود به دبیرخانه این جشنواره ارسال کنند.
    گفتنی است کتابهایی در این بخش شرکت داده می‌شوند که تاریخ انتشارشان در سال 1388 یا 1389 باشد.
    بر اساس این فراخوان، موضوع جشنواره‌ی "آن" آزاد است و پایان مهلت فرستادن آثار 20 فروردین‌ماه 1390 اعلام شده است.
    حوزه هنری استان کرمان، معاونت فرهنگی‌اجتماعی شهرداری کرمان، شرکت ملی صنایع مس ایران و باشگاه فرهنگی ورزشی صنعت مس در برگزاری این جشنواره مشارکت دارند.
    شاعران و داستان‌نویسان کشور می‌توانند آثار خود را به نشانی دبیرخانه جشنواره‌ "آن" به نشانی کرمان، صندوق پستی: 435-76175 و یا به نشانی اینترنتی aan.award@gmail.com ارسال کنند.
    آیین اختتامیه‌ نخستین جشنواره‌ سراسری شعر کوتاه و داستان کوتاه‌کوتاه "آن" با حضور شاعران، داستان‌نویسان و صاحب‌نظران برجسته‌ کشور، نیمه دوم اردیبهشت‌ماه 1390 در شهر کرمان برگزار خواهد شد.
    هر جشنواره ادبی که موضوعی را در پیشانی خود قرار می‌دهد، یک خط را برای مخاطبان خود ترسیم می‌کند و نویسنده و شاعری که می‌خواهند اثری را به این جشنواره ارسال کنند، به این چارچوب موضوعی قائل‌اند.


    برنامه‌های جشنواره‌ی ادبی «یار و یادگار» تشریح شد


    حمید هنرجو - دبیر علمی چهارمین جشنواره‌ی ادبی یار و یادگار - در این نشست که صبح شنبه، 30 بهمن‌ماه در پژوهشکده امام خمینی (ره) برگزار شد، با اشاره به برگزاری مراسم اختتامیه این جشنواره گفت: چهارمین جشنواره ادبی یار و یادگار پنجم اسفندماه با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان می‌دهد.
    او افزود: سال‌های قبل در حاشیه معرفی برگزیدگانی که آثار خود را به جشنواره می‌فرستادند، از چهره‌هایی که برای شناساندن چهره امام (ره) تلاش کرده بودند، تجلیل می‌شد که امسال نیز در کنار معرفی برگزیدگان، از «حمید سبزواری» شاعر معاصر کشور و کوشنده ادبی و سراینده اشعار «خمینی ای امام» و «الله اکبر، خمینی رهبر» و همچنین «مهدی قیصری» که در کتابی، زندگی شهید سیدمصطفی خمینی را روایت می‌کند، تجلیل می‌شود. در سال‌های پیش نیز از «نادر ابراهیمی»، «جعفر ابراهیمی»، «امیرحسین فردی» و «محمود شاهرخی» در این جشنواره تجلیل شده است.
    هنرجو با اشاره به بخش ویژه چهارمین جشنواره ادبی یار و یادگار گفت: بخش ویژه جشنواره امسال به شهید سیدمصطفی خمینی اختصاص داده شده که در سال‌های پیش به خود امام (ره)، حاج احمد خمینی و همسر امام (ره)، خدیجه ثقفی، اختصاص داده شده بود. برگزیدگان نیز تلاش کردند تا در آثار خود محورهای بالا را لحاظ کنند.
    دبیر علمی چهارمین جشنواره ادبی یار و یادگار با اشاره به داوری این جشنواره گفت: داوری آثار امسال در سه مرحله انجام شد که از 26 بهمن آغاز شد و شنبه آخرین مرحله داوری آن انجام و آرای نهایی صادر می‌شود.
    هنرجو با اشاره به آثار رسیده به این جشنواره گفت: هر جشنواره ادبی که موضوعی را در پیشانی خود قرار می‌دهد، یک خط را برای مخاطبان خود ترسیم می‌کند و نویسنده و شاعری که می‌خواهند اثری را به این جشنواره ارسال کنند، به این چارچوب موضوعی قائل‌اند. ما نیز در جشنواره امسال سه محور «امام؛ زنده همیشه تاریخ»، «ولایت؛ محور وفاق و وحدت» و «انقلاب اسلامی؛ فصل بیداری ملت‌ها» را تعیین کرده‌ایم که محور «ولایت؛ ‌محور وفاق و وحدت» امسال به محورهای جشنواره اضافه شده است. با توجه به این‌که امسال زمان ارسال آثار بیش‌تر شده است و با دوستان مطبوعات نیز رایزنی‌هایی داشته‌ایم تا درباره برگزاری جشنواره اطلاع‌رسانی کنند، کیفیت آثار نسبت به سال‌های پیش بهتر است.
    دبیر علمی جشنواره یار و یادگار سپس در پاسخ به چگونگی کیفیت آثار رسیده به دبیرخانه جشنواره، عنوان کرد: داوران در بخش شعر و نثر ادبی احساس رضایت بیش‌تری می‌کنند و مقالات ارزنده‌ای به جشنواره رسیده است؛ اما در حوزه ترانه آثار کم‌تری بوده است و در حوزه داستان و ادبیات کودک و نوجوان ما با سطح متوسطی از آثار مواجه بوده‌ایم. در داستان خیلی شاهد پیشرفت نبوده‌ایم. در حوزه کودک و نوجوان نیز انتظار داشتیم که آثار داستانی بیش‌تری به ما برسد؛ اما بیش‌تر آثار شعر بود.
    دبیر علمی چهارمین جشنواره ادبی یار و یادگار با اشاره به داوران این جشنواره گفت: در حوزه شعر و ترانه، «حسین اسرافیلی»، «عبدالجبار کاکایی»، «رضا عبداللهی»، در بخش داستان، «محمدرضا اصلانی» و «کامران شرفشاهی» و در نثر ادبی و مقاله «زهرا نوسودی» و «علیرضا بهرامی» داوری آثار را برعهده داشتند و داوری آثار حوزه کودک ونوجوان نیز بر عهده باشگاه قلم جماران بود.
    او در ادامه به تعداد آثار رسیده به جشنواره اشاره و عنوان کرد: نزدیک به 427 اثر به جشنواره ارسال شده است که نمی‌توان گفت از نظر کمی آثار زیادی است؛ اما باید نوقلمان را تحسین کرد که این موضوع دغدغه آن‌ها را شامل می‌شود.
    هنرجو درباره زمان برگزاری اختتامیه جشنواره نیز گفت: امسال اختتامیه این جشنواره در حوزه هنری و در تماشاخانه مهر برگزار می‌شود که ما هر سال سعی داریم یک پیشرفت را در جشنواره تجربه کنیم و قصد داریم در سال‌های آینده بخش پژوهشی را جدی‌تر بگیریم و شاید افتتاحیه را مانند اختتامیه برگزار کنیم.



    منابع: خبرگزاری مهر

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  8. کاربرانی که از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند.


  9. #45
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : اخـــــــــــــــــــــبا ر ادبــــــــــــــــــــــ ــــــــی

    از ميان 100 زن تاثير‌گذار جهان

    روزنامه‌ي «گاردين» 100 زن تاثير‌گذار جهان را معرفي کرد



    در فهرستي که اين روزنامه از اسامي تاثير‌گذارترين زن‌هاي دنيا تهيه کرده است، نام نويسندگان برجسته‌اي هم‌چون «مارگارت آتوود»، «دوريس لسينگ»، «جي.کي. رولينگ» و «آليس واکر» به چشم مي‌خورد.
    «آرونداتي روي» نويسنده‌ي برنده‌ي جايزه‌ي بوکر و مهم‌ترين نويسنده‌ي زن هند است. اين نويسنده‌ي زن، که جايزه‌ي بوکر را در سال 1997 با کتاب «خداي چيز‌هاي کوچک» از آن خود کرده، منتقد صريح‌الهجه‌ي تجاوز به حقوق بشر است و جزو موثرترين زنان جهان شناخته شده است.

    «دوريس لسينگ»، نويسنده‌ي انگليسي متولد ايران که موفق به دريافت نوبل ادبيات سال 2007 شد، روز بيست‌ودوم اکتبر 1919 در کرمانشاه و از پدر و مادري انگليسي متولد شد.

    مادر «لسينگ» يک پرستار و پدرش نيز که در جنگ جهاني اول معلول شده بود، کارمند بانک بود. او در دوران خردسالي به همراه خانواده‌اش به اين اميد که بتوانند در مستعمره‌ي بريتانيا در جنوب «رودسيا» (زيمبابوه‌ي فعلي) از طريق زراعت بلال به ثروت برسند، در سال 1925 ايران را ترک کردند؛ اما هرگز نتوانستند موفق شوند.
    «لسينگ» در مدرسه‌ي دخترانه‌ي رومن کاتوليک به تدريس مشغول شد؛ هرچند خانواده‌اش کاتوليک نبودند. اما در سن 15سالگي مدرسه‌اش را ترک کرد. «لسينگ» دوران کودکي‌اش را همراه با خاطرات تلخ و شيرين توصيف کرده است. نوشته‌هاي او درباره‌ي زندگي در آفريقاي تحت استعمار انگليس با نوعي حس دوگانه آميخته بودند؛ «زندگي بي‌ثمر مستعمره‌نشين‌هاي انگليسي» و «توطئه‌ي ساکنان بومي آن‌جا».
    او دوبار ازدواج کرد؛ اما هر دو بار از همسرش جدا شد و حاصل اين دو ازدواج، سه فرزند است.
    اولين رمان «لسينگ» به‌نام «چمن آواز مي‌خواند» در سال 1949 در لندن منتشر شد. پس از آن به اروپا رفت و در آن‌جا ماندگار شد. در سال 2001 جايزه‌ي «آسترياس» اسپانيا را به‌دست آورد. او همچنين موفق شد جايزه‌ي يادمان «تيت بلک» را براي رمان «زير پوست من» به‌دست آورد. علاوه بر آن، «دوريس لسينگ» جايزه‌ي ادبي «ديويد کوهن» انگليس را نيز در کارنامه‌ي افتخارات خود دارد.
    آثار داستاني او را عمدتاً به سه دوره تقسيم مي‌کنند؛ نخست «جنبه‌ي کمونيستي» که از سال 1944 تا 1956 را شامل مي‌شوند، که او آزادانه درباره‌ي موضوعات اجتماعي مي‌نوشت. دوم «جنبه‌ي روانشناسي» است که از سال 1956 تا 1969 بود و سوم «جنبه‌ي صوفيانه» بود، که در آثار داستاني علمي او از جمله مجموعه‌ي "Canopus in Agros" به چشم مي‌خورد.
    رمان «دفترچه‌ي طلايي» او را يک کلاسيک فمينيستي مي‌دانند، که البته خود «لسينگ» چنين عقيده‌اي ندارد.
    آثار داستاني او را عمدتاً به سه دوره تقسيم مي‌کنند؛ نخست «جنبه‌ي کمونيستي» که از سال 1944 تا 1956 را شامل مي‌شوند، که او آزادانه درباره‌ي موضوعات اجتماعي مي‌نوشت. دوم «جنبه‌ي روانشناسي» است که از سال 1956 تا 1969 بود و سوم «جنبه‌ي صوفيانه» بود، که در آثار داستاني علمي او از جمله مجموعه‌ي "Canopus in Agros" به چشم مي‌خورد.


    «مارگارت النور آتوود» نويسنده، شاعر و منتقد ادبي کاناداست که در 18 نوامبر 1939 به دنيا آمد. وي نويسندگي را در 16سالگي آغاز کرد و در 22سالگي براي کتاب شعر «Double Persephone» مدال «اي.جي. پرات» را دريافت کرد. او در دانشگاه‌هاي هاروارد، تورنتو، نيويورک و آلبرتا تحصيل کرده است.
    «آتوود» را اغلب به‌عنوان يک نويسنده‌ي فمينيست مي‌شناسند و محوريت کتاب‌هاي او بر مباحث حقوق بشر، محيط زيست، رابطه‌ي کانادا با اروپا و آمريکا، مسائل اقتصادي و تصور اجتماعي از فمينيسم استوار است.
    او با دومين مجموعه‌ي شعرش به‌نام «بازي دايره» در سال 1964 موفق به دريافت جايزه‌ي «گاورنر جنرال» شد؛ اما بي‌شک معروف‌ترين مجموعه‌ي شعر او «خاطرات سوسانا مودي» است که در سال 1970 به‌چاپ رسيد. «آتوود» همچنين سابقه‌ي رياست انجمن بين‌المللي «پن» و نايب‌رييسي اتحاديه‌ي نويسندگان کانادا را دارد.
    او مجموعا 12 رمان نوشته است، که از معروف‌ترين آن‌ها به «آدمکش کو‌ر» در سال 2000 (برنده‌ي جايزه‌ي ادبي بوکر)، کتاب «Alias Grace» در سال 1996 (برنده‌ي جايزه گيلر) و «داستان نديمه» در سال 1985 (برنده‌ي جايزه گاورنر جنرال) مي‌توان اشاره کرد. کتاب «داستان نديمه»ي او همچنين در سال 1985 جايزه‌ي آرتور سي کلارک را به‌دست آورد. اين نويسنده در سال 2009 نامزد جايزه‌ي «گيلر» شد. وي بيش از 35 جلد کتاب در بخش ادبيات داستاني، غير داستاني، شعر و ادبيات کودک نوشته است. آثار اين نويسنده و شاعر به 25 زبان دنيا از جمله فارسي ترجمه شده‌اند.

    «آليس واکر» نويسنده‌ي آفريقايي - آمريکايي متولد سال 1944 ميلادي است. او بيشتر به نوشتن آثار فمينيستي مشهور است. رمان «رنگ بنفش» او از معروفترين کارهاي اين نويسنده‌ي برجسته است که جايزه‌ي «پوليتزر» را برايش به ارمغان آورد. وي آثار بسياري را در زمينه‌هاي ادبيات داستاني، غيرداستاني، شعر و رمان به نگارش درآورده است.

    «جوآن کتلين رولينگ‌» (متولد 1965 ميلادي) که بيشتر با نام «جي. کي. رولينگ» شناخته شده است، نويسنده سري کتاب‌هاي «هري پاتر» به زبان انگليسي است. کتاب‌هاي «هري پاتر» شهرت جهاني پيدا کرد و جوايز بسياري را به خود اختصاص داد. «هري پاتر» به 65 زبان و به طور تقريبي در 400 ميليون نسخه منتشر شده‌است. کتاب‌هاي افسانه‌اي «هري پاتر» از پرفروشترين کتاب‌هاي تاريخ بشر بوده‌اند. در سال 2007، «ساندي تامز» ميزان ثروت «رولينگ» را 454 ميليون پوند دلار تخمين زد و در بين پولدارترين زنان انگليس، «رولينگ» را در رده‌ي 13 جدول قرار داد. «فوربز»، «رولينگ» را در رده‌ي چهل و هشتمين شخصيت معروف در سال 2007 معرفي کرد. او در حال حاضر فعاليت‌هاي انسان‌دوستي و خيرخواهانه بسياري را به عهده گرفته و پشتيباني مي‌کند.



    منبع: خبرگزاري دانشجويان

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  10. #46
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : اخـــــــــــــــــــــبا ر ادبــــــــــــــــــــــ ــــــــی

    واو و انتخاب بهترین رمان سال


    جایزه‌ی ادبی «واو» در هفتمین دوره‌ی خود، بهترین رمان متفاوت سال را بدون برگزاری مراسم معرفی کرد.
    فائزه شاکری ـ دبیر جایزه‌ی ادبی «واو» ـ اظهار کرد:

    با توجه به شرایط موجود و به درازا کشیدن برگزاری مراسم پایانی معرفی برگزیدگان جایزه‌ی ادبی «واو» تصمیم گرفته شد تا در خبری، بهترین رمان متفاوت سال، بهترین ناشر رمان متفاوت سال و رمان شایسته‌ی تقدیر معرفی شوند.
    از میان چهار نامزد نهایی این جایزه یعنی «دیگر اسمت را عوض نکن» نوشته‌ی مجید قیصری، «بی‌نام اعترافات» نوشته‌ی داوود غفارزادگان، «شب ممکن» نوشته‌ی محمدحسن شهسواری و «مارمولکی که ماه را بلعید» نوشته‌ی قاسم شکری، «کتاب بی‌نام اعترافات» نوشته‌ی داوود غفارزادگان برای شکل و شیوه‌ی نو و درخور توجه روایت و بازی‌های آن، تنوع در لحن و زبان و توجه به قصه، این عنصر فراموش‌شده‌ی ادبیات داستانی به شکلی تازه و نیز برای عبور از معیارها و کلیشه‌های متداول ادبی به‌عنوان بهترین رمان متفاوت سال 1388 برگزیده شد.
    تندیس، لوح تقدیر و جایزه‌ای نقدی به مبلغ پنج‌میلیون ریال، روز پنجشنبه (19 اسفندماه) در محل نشر روزنه با حضور دبیر جایزه و حسین فدوی از مدیران و داوارن ثابت جایزه‌ی «واو» به داوود غفارزادگان نویسنده‌ی «کتاب بی‌نام اعترافات» اهدا شد.
    علیرضا بهشتی نیز که برای چاپ «کتاب بی‌نام اعترافات» و توجه به آثار خلاق و تجربه‌های نو در حوزه‌ی ادبیات داستانی که عملی است صرفا فرهنگی و ادبی به‌عنوان بهترین ناشر رمان متفاوت سال 1388 برگزیده شده بود، تندیس و لوح تقدیر خود را دریافت کرد.
    از نگاه نویسنده پسری که ماترک اش از پدر نویسنده هفتصد هشتصد صفحه دستنویس با نخ قند بسته بندی شده است و یک خود نویس made in Garmany فرداعلا.


    اندکی درباره "کتاب بی نام اعترافات" :

    این کتاب از حیث فرم و زبان، تازه است . یک کار تجربی با رویکرد نو در فرم و زبان.
    رمانی ست پست مدرن پراز ارجاعات -شکل‌های مختلف روایت و طنز و مضحکه.از نگاه نویسنده پسری که ماترک اش از پدر نویسنده هفتصد هشتصد صفحه دستنویس با نخ قند بسته بندی شده است و یک خود نویس made in Garmany فرداعلا.نویسنده با زبان شوخ و شنگ و پرمایه وبا ساختار بازی گونه اثر گویا در پی هجو زمانه پر شتابی است که درآن هر چیزی به ضد خود بدل می شود.

    رمان «کتاب بی‌نام اعترافات» رمانی ستودنی است؛ نه فقط از آن جهت که رمانی تکنیکی است و خوش‌ساخت است بلکه از آن جهت که به معنای واقعی کلمه رمان است.
    دست‌کم بخش زیادی از این رمان کم‌و‌بیش وام‌دار رمان‌های دهه 40 ایران است و در عین حال به بازی گرفتن همین رمان‌های سیاست‌زده دهه چهلی است که نویسندگان‌شان داعیه و تصور باطل تغییر دنیا و کائنات را داشتند. «غفارزادگان» از همین رمان‌ها آشنایی‌زدایی می‌کند و بازی‌گوشانه به بازی‌شان می‌گیرد و سرخوشانه هزل و نقدشان می‌کند. به گمان من کل کار «غفارزادگان» در این رمان آشنایی‌زدایی است، آشنایی‌زدایی از تصورمان از «روشنفکری» و «روشنفکر»ی که فکر می‌کند مرکز دنیاست، آشنایی‌زدایی از تقدسی که دور و بر بعضی از نویسندگان است و آشنایی‌زدایی از مفهوم تجدد و امروزی بودن، چه در نوشتار چه در زندگی روزمره.
    راوی داستان «کتاب بی‌نام اعترافات» مستقیم و غیرمستقیم به نویسندگان نام‌آشنایی اشاره می‌کند و در مقام یک منتقد نقدشان می‌کند.... شاید به همین دلیل خواننده برای فهم رمان «غفارزادگان» و درگیر شدن بیشتر با داستانش نیاز به حضور ذهن و تعمق و دقت دارد و حتی نیاز به بازخواندن و بازخواندن. بازخوانی‌ای که به درستی منجر به تاویل و تعبیر شخصی خواننده می‌شود، تاویلی که محصول خوانش هر متن است.
    «کتاب بی‌نام اعترافات» پر است از روایت‌ها و ضدروایت‌ها و بازی‌های بازی‌گوشانه روایی راویان. خواندن رمان «کتاب بی‌نام اعترافات» خواننده را به سفری می‌برد پر از طنز و هجو و شوخی. سفری بازی‌گوشانه که کتاب تمامش بازی است: بازی با روایت، بازی با نویسندگان شناخته‌شده‌‌ای که ‌هاله‌ای از تقدس دور و برشان هست و حتی بازی با خواننده. در رمان «کتاب بی‌نام اعترافات» چند روایت داریم: روایت پدر که داستانی نوشته با شخصیت اصلی‌ای که نامش قاسم است و خواننده را به یاد رمان‌های دهه 40 می‌اندازد. روایت پسر این پدر نویسنده که به دستور بانو مشغول بازنویسی همان روایت است گو اینکه در لابه‌لای این بازنویسی و آنگاه که پسر چشم بانو را دور می‌بیند روایت پدر را هم تغییر می‌دهد و در آن دست می‌برد و.... پسر، راوی شوخ و شنگ و امروزی‌ای است و زیاد به آنچه پدر نوشته اعتقاد ندارد که هیچ؛ اصلا او و مثل او را مقصر اوضاع هم می‌داند، بانو هم انگار جوری پسر و دیگران را وامی دارد به روایتگری. با نخ سیگار و حیله و حتی تطمیع؛ که انگار همیشه در روایت و روایتگری پای زنی در میان است و البته نخ سیگاری...

    رمان "کتاب بی نام اعترافات" اثر داوود غفارزادگان حاوی 346 صفحه با موضوع دارم در سال 1388 توسط انتشارات روزنه چاپ و راهی بازارکتاب شد.





    منابع: خبرگزاری دانشجویان ایران،

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  11. #47
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : اخـــــــــــــــــــــبا ر ادبــــــــــــــــــــــ ــــــــی

    جلد اشعار «میلتون» از پوست سر یک قاتل است!





    مجموعه‌ی شعری از «جان میلتون» - شاعر و نویسنده ی انگلیسی - با پوست سر یک قاتل جلد شده است.


    این کتاب که صد و شصت سال قدمت دارد، مجموعه‌ی شعری از «جان میلتون» خالق «بهشت گمشده» است، که در قرن نوزدهم میلادی مانند کتابی معمولی به نظر می‌رسید، اما بعدها کشف شد که جلد این کتاب از پوست سر «جورج کادمور» - قاتلی که به دار آویخته شده بود - تهیه شده است.
    این کتاب در سال 1852 به چاپ رسید و پس از به دارآویخته شدن «کادمور» به جرم کشتن معشوقه‌اش، با قسمتی از پوست این قاتل جلد شد.
    به گزارش اینکویزیتر، جسد «کادمور» پس از اعدام به بیمارستان «اگزتز» فرستاده شد و در آنجا قسمتی از پوستش‌ به کتابفروشی «اگزتر» داده شد تا از آن برای جلد‌کردن این مجموعه شعر استفاده شود.
    اخیرا این کتاب به کتابخانه‌ای در «اگزتر» اهدا شده است و به‌زودی در نمایشگاه «جنایت و مکافات» این مرکز فرهنگی در معرض دید عموم قرار می‌گیرد.
    این کتاب در سال 1852 به چاپ رسید و پس از به دارآویخته شدن «کادمور» به جرم کشتن معشوقه‌اش، با قسمتی از پوست این قاتل جلد شد.


    «جان میلتون» زاده‌ی 9 دسامبر 1608، شاعر و نویسنده‌ی انگلیسی بود. مهمترین اثر وی «بهشت گمشده» نام دارد. او مقالات بحث‌برانگیزی درباره‌ی آزادی انتشار، آموزش و حذف سانسور به‌نگارش در‌آورد.
    «میلتون» بین سالهای 1625 تا 1632 در مدرسه‌ی «سن پل» کمبریج و بعد از آن در دانشگاه «کمبریج» به تحصیل پرداخت. در همین سال‌ها اشعاری به زبانهای ایتالیایی، لاتین و انگلیسی سرود. این نویسنده‌ی بزرگ ادبیات انگلیسی طی سالهای 1641 تا 1660 به تبیین اندیشه‌های خود در خصوص آزادی بیان، آزادی مذهب و آموزش پرداخت.
    در بیست ویک سالگی اولین اثر مشهور خویش «سرود تولد مسیح» را سرود و به زودی سرشناس و معروف گشت. وقایع آن زمان جامعه انگلستان به شدت روح او را آزار می داد به طوری که به تدریج روحی مبارزه طلب پیدا کرد و تصمیم گرفت بر علیه بیدادگری قیام کند. از این به بعد دوران بدبختی مبارزه و شهرت آغاز گشت، حکومت به شدت وی را تحت تعقیب قرار داده و اعمال وی را محدود کرده بود.
    به زودی میلتون و عقایدش پیروزی های بزرگی به دست آوردند، لیکن او همچنان راحت ننشست و در دفاع از آزادی فکر و قلم شعر می سرود و مردم را تشویق می نمود.
    این دوران نیز دیری نپایید و حکومت استبدادی دوباره جانشین افکار آزادی طلب گردید و بدین ترتیب میلتون که خویش را دیگر شکست خورده احساس می نمود گوشه انزوا گرفت و دست از هر فعالیتی کشید. چندی بعد از نعمت بینایی نیز محروم گشت و بدبختی هایش به آخرین درجه رسید.
    در این میان میلتون در همان گوشه انزوا به خلق آثاری موفق گردید که هم اکنون جامعه ادبی انگلستان به وجود آنها افتخار می کند.
    بهشت گمشده، فردوس موجود یا بهشت بازیافته و آلام شمشون از مهم ترین آثار این نویسنده می باشد.
    وی در سال 1652 بینایی خود را از دست داد و در 8 نوامبر 1674 درگذشت.



    منابع: خبرگزاری دانشجویان ایران،

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  12. #48
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : اخـــــــــــــــــــــبا ر ادبــــــــــــــــــــــ ــــــــی

    جايزه هاي ادبي اخير



    جايزه فرانتس کافکا به جان بن‌ويل نويسنده ايرلندي و همچنين جايزه‌ي ادبي «گوته» به «آدونيس» شاعر سوري رسيد.


    جايزه فرانتس کافکا به جان بن‌ويل نويسنده ايرلندي رسيد

    هيئت داوران بين‌المللي اين جايزه شامل منتقد صاحبنام آلماني مارسل رايش-رانيکي و ناشر بريتانيايي جان کالدر تصميم گرفتند جايزه 10 هزار دلاري را به بن‌ويل اهدا کنند.
    از برندگان دوره‌هاي گذشته اين جايزه مي‌توان به فيليپ راث، نويسنده مطرح آمريکايي، الفريد يلينک اتريشي و هارولد پينتر بريتانيايي اشاره کرد. يلينک و پينتر برنده نوبل ادبيات هستند.
    اين جايزه از سوي انجمن فرانتس کافکا واقع در پراگ اهدا مي‌شود و به نويسنده‌اي بين‌المللي تعلق مي‌گيرد که آثارش درست مانند آثار فرانتس کافکا بدون در نظر گرفتن مليت، محل زندگي و فرهنگ مخاطبان را تحت تاثير قرار مي‌دهند و کيفيت هنري والايي دارد.
    اين نويسنده ايرلندي پس از مطلع شدن از بردن جايزه گفت از گرفتن جايزه «احساس غرور، افتخار و خوشحالي» مي‌کند. او که قبلا هنگام گرفتن جايزه بوکر شوخي کرده بود و گفته بود همه مي‌گويند بوکر چه ارزشي دارد، اما خودشان را براي گرفتن آن به آب و آتش مي‌زنند درمورد جايزه فرانتس کافکا گفت: «يکي از آن جايزه‌ها که آدم دوست دارد بگيرد. اين جايزه قديمي است و مناسب من است. از نوجواني با کافکا دست و پنجه نرم مي‌کردم. به نظرم طنزنويس بزرگ، نامه‌نگار بزرگ، خاطره‌نويس بزرگ، داستان کوتاه نويس بزرگ و رمان‌نويس بزرگي بود، رمان را آخر مي‌گويم.»
    اين انجمن در بيانيه‌اي که روز پنجشنبه منتشر شد اعلام کرد بن‌ويل پذيرفته اکتبر امسال به پراگ سفر کند و در جريان ضيافتي اين جايزه را دريافت کند. اين جايزه علاوه بر جايزه نقدي شامل يک مجسمه برنزي کافکا نيز هست.
    اين نويسنده ايرلندي پس از مطلع شدن از بردن جايزه گفت از گرفتن جايزه «احساس غرور، افتخار و خوشحالي» مي‌کند.

    جان بن‌ويل در سال 1945 در وسک‌فورد ايرلند به دنيا آمد. او 13 رمان منتشر کرده و ساکن دوبلين است. او سال 2005 با «دريا» برنده جايزه بوکر شد. از ديگر آثار اين نويسنده مي‌توان به «کتاب شواهد»، «اشباح» و «تسخيرناپذير» اشاره کرد.
    سال گذشته جايزه فرانتس کافکا به واسلاو هاول، رئيس جمهور سابق چک رسيد.


    جايزه‌ي ادبي «گوته» به «آدونيس» شاعر سوري رسيد

    «آدونيس» شاعر سرشناس عرب جايزه‌ي «گوته»، معتبرترين جايزه‌ي ادبي کشور آلمان، را از آن خود کرد.
    هيات داوران اين جايزه‌ي ادبي در بيانيه‌اي اعلام کرد: هيات داوران «آدونيس» را مهم‌ترين شاعر عرب نسل خود دانست و اين جايزه را براي آثار و فعاليت‌هايش در زمينه‌ي بين‌المللي به وي اعطا مي‌کند.
    «آدونيس» در 28 ماه آگوست (6 شهريورماه) مبلغي 50 هزار يورويي (70 هزار و 320 دلاري) را به عنوان جايزه دريافت خواهد کرد. جايزه‌ي «گوته» هر سه سال يک‌بار طي مراسمي در فرانکفورت، موطن «گوته» شاعر سرشناس آلماني، به برنده‌اش اعطا مي‌شود.
    به گزارش رويتر، اين شاعر معروف، سران کشورهاي عربي را مورد انتقاد صريح خود قرار داده و گفته است: سران عرب چيزي جز خرابي، عقب‌ماندگي، پسرفت، تلخي و شکنجه چيزي از خود باقي نگذاشته‌اند. آنها قدرت را به دست آوردند اما يک جامعه نساختند. آن‌ها کشورهايشان را به فضايي براي شعار تبديل کردند که هيچ‌گونه محتواي انساني و فرهنگي در بر ندارد.
    سران عرب چيزي جز خرابي، عقب‌ماندگي، پسرفت، تلخي و شکنجه چيزي از خود باقي نگذاشته‌اند. آنها قدرت را به دست آوردند اما يک جامعه نساختند.

    «آدونيس» شاعر متولد 1930 در شمال کشور سوريه است. وي به علت فعاليت‌هاي سياسي ماه‌هاي بسياري را در حبس سپري کرد و سرانجام در سال 1965 به بيروت رفت. وي در آن‌جا به عنوان دانشمند، روزنامه‌نگار و منتقد ادبي به فعاليت‌هاي فرهنگي خود ادامه داد. وي از سال 1986 به عنوان نويسنده‌ي آزاد در پاريس در تبعيد زندگي مي‌کند.
    جايزه‌ي ادبي «گوته» هر سه سال يک‌بار در روز تولد «يوهان ولف‌گانگ ون گوته» (28 آگوست 1749) به برندگان آن اهدا مي‌شود. از سال 1927 زمان افتتاح اهداي اين جايزه، «هرمان هسه» در سال 1946، «توماس مان» 1949 و «زيگموند فرويد» در سال 1930 مفتخر به دريافت آن شده‌اند.




    منابع: خبرآنلاين. خبرگزاري دانشجويان ايران

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  13. #49
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : اخـــــــــــــــــــــبا ر ادبــــــــــــــــــــــ ــــــــی

    اغلب نویسندگان کودک، مطالعه گسترده‌ای در این زمینه ندارند



    نویسنده کتاب پنج جلدی «قصه ما مثل شد» معتقد است: یکی از تنگناهای نشر ادبیات کودک، عدم مطالعات گسترده

    نویسندگان در حوزه ادبیات کودک و همچنین نداشتن تجربه کافی از واقعیت‌هایی است که کودک در طول زندگی با آن مواجه می‌شود.



    محمد میرکیانی نویسنده داستان‌های کودکانه ضمن بیان این مطلب در توضیح وضعیت تالیف در ادبیات کودک به خبرنگار مهر گفت:

    اغلب نویسندگانی که برای نگارش داستان برای کودک و یا درباره کودک دست به قلم می‌برند از جمله جوانان کم تجربه‌ای

    هستند که به واسطه داشتن ذوق و قریحه در شعر و نگارش متون ادبی، وارد حرفه نویسندگی می‌شوند و چون تصور می‌کنند

    که حوزه ادبیات کودک، حوزه راحت و قابل دسترسی است، خود را مشغول می‌کنند و گمان می‌کنند برای گذراندن چند صباح

    زندگی و یا سرگرمی این حوزه جا برای کار دارد؛ در حالی که چنین نیست. وارد شدن به ادبیات کودک، زمینه گسترده‌ای از

    مطالعات ادبیات دنیا را می‌طلبد و در این بین، آگاهی از ادبیات کودک در سطح ملی و بین‌المللی از ضروریات است، اما متاسفانه

    اغلب نویسندگان کودک از چنین مطالعاتی بی‌بهره هستند.


    وی در ادامه افزود: یکی دیگر از عوامل موثر برای نگارش داستان‌های کودکانه، داشتن تجربه کافی و البته فنی از زندگی به مفهوم

    عام و درک دنیای کودکان به معنای خاص است، ولی چون عمده نویسندگان از این تجربه بی‌بهره هستند در گرداب تکرار و تولید

    آثار بی‌خاصیت در عرصه ادبیات کودک می‌افتند.

    نویسنده رمان «تن تن و سندباد» در ادامه افزود: به اعتقاد من، یک نویسنده کودک باید کتاب‌های مختلف در زمینه‌های متفاوت

    چون تاریخ، روانشناسی، ادبیات و غیره را بخواند و از سوی دیگر مخاطب خود را بشناسد و در کنار تمام این اطلاعات جمعی،

    خلاقیت و به کارگیری درست آن را در نگارش فراموش نکند و خب، اگر یک نویسنده از مجموع این اطلاعات برخوردار باشد،

    می‌تواند در راه نگارش ادبیات کودک قدم بردارد.

    نویسنده کتاب «قصه ما مثل شد» در پاسخ به این نکته که بسیاری از داستان‌هایی که در حوزه ادبیات کودک تالیف می‌شود،

    وام گرفته از ترجمه در ادبیات کودک است، گفت: متاسفانه این وام گیری از ترجمه مانند آفتی در عرصه تالیف است، اما آنچه

    مسلم است، توجه به این مطلب است که تقلید یک امر ناپسند است، ولی اگر قرار باشد یک اثر تقلید شده را بخوانیم، خب

    مخاطب سراغ اصل داستان می‌رود و منتظر نمی‌نشیند یک اثر تقلیدی نوشته شود، اما در این بین تاثیرپذیری از ادبیات فاخر

    ترجمه، بحث دیگری است که به اعتقاد من اگر داشته‌های فرهنگی، ردپای نویسنده ایرانی با حفظ امضا، به اضافه عنصر خلاقیت

    در آن رعایت شود، امری نیکو است؛ چرا که باید با کودکان صادق بود و آنها را تحت تاثیر پیام سالم قرار داد، اما این صداقت بیان،

    امری باطنی در هر نویسنده است و خود من سعی می‌کنم به این امر مهم اهمیت دهم. در واقع تعهد در قلم نویسنده به زحمت

    و در طول یک پروسه زمانی ایجاد می‌شود.

    محمد میرکیانی در ادامه با اشاره به کم و کیف همکاری ناشران در تولید کتاب ویژه ادبیات کودک گفت: یکی از بزرگ‌ترین مشکلات

    ناشران در عرصه ادبیات کودک این است که نگاه تخصصی به ادبیات کودک ندارند و متاسفانه نویسندگان این عرصه را به عنوان

    سرمایه‌های خود نمی‌دانند و آنها را مانند هر مقوله تجاری طرف معامله قرار می‌دهند و درست به همین دلیل است که نویسنده

    در عرصه ادبیات کودک موج‌آفرین نمی‌شود.

    وی در ادامه افزود: من در طول سال‌ها فعالیت خود در این عرصه همراهی و صداقت در همه ناشران ندیدم؛ به این معنا که در بسیاری

    از موارد حق‌التالیف نویسنده به درستی پرداخت نمی‌شود. حتی بارها اتفاق افتاده که کتاب، فروش رفته و حتی به چاپ چندم هم

    سیده، اما هنوز حقوق نویسنده اثر پرداخت نشده است. از همین رو من از تجربه‌هایی که با ناشران داشتم به هیچ عنوان از نوع نگاه

    بازاری آنها راضی نیستم؛ در نتیجه معتقدم که نگاه بسیاری از ناشران به تولید کتاب کودک یک نگاه فرهنگی نیست.

    نویسنده کتاب دو جلدی «قصه‌های شب چله» در پایان صحبت‌های خود با اشاره به وضعیت ترجمه در عرصه ادبیات کودک گفت:

    ترجمه خوب در این عرصه کمتر دیده می‌شود و جز مترجم‌های خوش سابقه ادبیات کودک، کمتر اثری را می‌توان یافت که قابل قبول باشند؛

    چرا که اغلب مترجمان ما حرفه‌ای نیستند و اغلب از کسانی هستند که صرف تسلط به زبان‌های خارجی و بدون درک دنیای کودکانه،

    دست به ترجمه آثاری در این عرصه می‌زنند که اغلب آنها نیز ماندگار نمی‌مانند.
    مهر


    ویرایش توسط طلیعه طلا : 7th November 2011 در ساعت 08:32 AM
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •