دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: منطق

  1. #1
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile منطق

    منطق، مجموعه قواعدی است که ذهن را از وقوع خطا در تفکر، مصون می دارد.

    منطق، شاخه ای از
    فلسفه و به معنی ابزاری برای صحیح فکر کردن است. در رابطه با فلسفه، در این علم، خود تفکر و چیستی استدلال مورد بررسی قرار می گیرد.
    قواعد و قوانین منطقی به منزله معیار و ملاک است که هرگاه بخواهیم درباره موضوعی تفکر و استدلال کنیم، باید استدلال خود را با این معیار ها ارزیابی کنیم تا به طور غلط نتیجه گیری نکنیم.

    منطق چیست؟

    تعریف منطق


    فکر انسان پیوسته در معرض خطا و لغزش است و ممکن است در مسیر تفکر و استدلال و استنتاج که پایه فلسفه و همه علوم بر این اعمال ذهنی آدمی است، به اشتباه بیفتد.
    پس انسان، برای کشف حقیقت و مصون ماندن از خطای درتفکر، نیازمند و محتاج به یک سلسله اصول و قواعد عام و فراگیر است که او را در همه جا راهنمایی کند و مانع از گمراهی وی در تفکر گردد.
    مجموع این اصول و قواعد، منطق (logic) نام دارد .

    منطق در لغت به معنی کلام و گفتار است.
    اما در تعریف مصطلح
    فلاسفه و منطق دانان، منطق به معنی قانون صحیح فکر کردن است و راه و روش صحیح فکر کردن و درست اندیشیدن و نتیجه گیری کردن را می آموزد.
    به همین دلیل است که این علم، منطق نامیده می شود؛ زیرا از واژه نطق مشتق شده که به معنی سخن گفتن، ادراک
    کلیات و نفس ناطقه انسانی اطلاق می شود.
    به سخن دیگر، قواعد و قوانین منطقی به منزله یک مقیاس و معیار و ابزاری برای سنجش است که هر گاه بخواهیم درباره موضوعی؛ اعم از علمی، فلسفی و یا حتی امور روزمره زندگی، تفکر و استدلال کنیم، باید استدلال ها و استنتاج های خود را با این مقیاس و معیار بسنجیم و ارزیابی کنیم تا به طور غلط نتیجه گیری نکنیم.

    منطق یک ابزار است.


    منطق در شمار علوم آلی یا ابزاری است. علوم آلی و ابزاری، به آن دسته از دانش ها گفته می شود که در خدمت علم یا علوم دیگر بوده و اساسا برای همین مقصود به وجود آمده اند.
    مثلا علم
    جبر یک علم ابزاری است؛ زیرا خود این علم به تنهایی فایده ای ندارد؛ بلکه هنگامی که در خدمت ریاضیات درآمده و شیوه ها و قالب های حل معادلات ریاضیاتی را بیان می کند، کار ساز می شود.

    منطق نیز یک علم آلی و ابزاری است؛ زیرا عهده دار بیان راه های صحیحی است که فکر و اندیشه بر طبق آن، بر حقایق نامعلوم دست می یابد و اگر علم و فلسفه و تفکر انسانی نباشد، این علم نیز خود به خود منتفی می گردد.
    این علم بیش از هر علم دیگری، در خدمت فلسفه است و اساسا اولین قواعد منطقی توسط فلاسفه کشف و تدوین شد.
    بر این اساس، منطق را این گونه تعریف می کنند:

    منطق، ابزاری است از نوع قاعده و قانون که مراعات کردن و به کار بردن آن، ذهن را از خطای در تفکر مصون نگه می دارد.

    مصنف و مدون منطق


    نخستین کسی که قواعد ذهن آدمی را به دست آورد و با ترتیبی خاص و منظم، مدون ساخت و بسیاری از قوانین آن را خصوصا در مبحث قیاس، با دقت اعجاب انگیز و ابتکار خویش استخراج کرد، ارسطو است.

    باید به یک نکته مهم توجه داشت و آن این که درست نیست ارسطو را موسس و سازنده یا خالق منطق بخوانیم؛ زیرا منطق، قواعد ذهن انسانی است که همه انسان ها بر اساس این قواعد، فکر و استدلال می کنند و زندگی خود را بر پایه آن ها بنا نهاده اند.
    به عبارت دیگر، منطق همانند قواعد و
    قوانین طبیعی است که در تمامی اشیا و جانداران، برقرار است و دانشمندان، می کوشند تا این قوانین را به دست آوردند. ا

    ارسطو تنها کاری که کرد، این بود که این قواعد را با جهد و کوشش فکری بسیار، استخراج کرد و آن ها را منظم و مدون ساخت.
    شاهد این امر، این که خود وی این دانش را تحلیل نامید؛ یعنی چیزی وجود داشته و سپس او به تجزیه و تحلیل آن پرداخته است.

    عنوان منطق را اولین بار، شارحان
    آثار ارسطو به این فن اطلاق کردند و بعد از اسکندر افرودیسی، استعمال لفظ منطق برای این علم، عمومیت یافت.
    متفکران مسلمان، برای منطق، ارزش و اعتبار بالایی قائل بودند و گاهی آن را منطق و گاهی میزان می نامیدند.
    چنانکه در نظر
    فارابی، این علم در راس تمام علوم جای دارد؛ زیرا احکام و قوانین منطقی در تمام علوم و رشته ها جاری و برقرار است.

    و در نظر
    غزالی، منطق، معیار است برای هر علمی و نزد برخی دیگر از فلاسفه، منطق، هنر اندیشیدن است.
    برای اطلاعات بیشتر بنگرید به:

    منابع


    • فرهنگ فلسفی
    • آشنایی با علوم اسلامی، جلد1،صفحه 19
    • منطق مظفر، جلد1،صفحه 20
    • کلیات منطق صوری، صفحه 38

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  2. #2
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : منطق

    فایده منطق چیست؟

    امتیاز انسان بر سایر جانوران، به قوه نطق، یعنی قوه تعقل و تفکر است و همین مزیت است که به انسان امکان می دهد تا حقایق جهان را درک کند موجب می شود تا وی با استفاده از دانسته های خود، به نادانسته ها و مجهول هایش پی ببرد؛ بر وسعت معرفت خود افزوده و دایره علم و تمدن را توسعه بخشد.
    بنابراین، تفکر، یک امر
    فطری در وجود انسان و ناشی از طبیعت انسانی است؛ چنانچه هیچ کسی بدون تفکر و به کار گیری عقل، نمی تواند زندگی کند.

    با تمام این احوال، انسان در افکار و اندیشه ها و
    استدلالات خود همیشه در مسیر صحیح حرکت نمی کند و بسیار اتفاق می افتد که به اشتباه چیزی را می پذیرد و یا نتیجه گیری می کند.
    یعنی در موارد بسیاری، حق و باطل یا صواب و خطا برای
    ذهن، یکی جلوه کرده و به اصطلاح، امر بر انسان مشتبه می گردد.
    مثلا آنچه را که در واقع
    علت یک پدیده نیست، علت آن می پندارد و یا آنچه را که نتیجه افکارش نیست، نتیجه افکارش به شمار می آورد؛ استدلال سفسطی را برهان صحیح قلمداد می کند و گاهی نیز مقدمات باطلی را کنار هم نهاده و به واسطه آن ها، به مطلبی نادرست معتقد می شود و به همین ترتیب... .

    بنابراین، می بینیم که ذهن ما از خطای در تفکر، مصون نیست. و اساسا به همین جهت است که اختلافی عظیم میان عقاید و آراء انسان ها و مکاتب مختلف مشاهده می شود و مکتب های
    متضاد به وجود می آیند.
    چنانکه یکی با یک سری مقدمات به نتیجه ای می رسد و دیگری، با مقدماتی دیگر، به نتیجه ای مخالف آن نتیجه دست می یابد. حتی یک نفر، در طی زندگی خویش، افکار
    متناقص با هم پیدا می کند و گاه افکار و آراء سابق خود را مورد ریشخند قرار داده و آنها را ناقص یا اساسا باطل اعلام می کند.

    بنابراین، انسان نیازمند ابزار و قانونی است تا مانع از انحراف و خطای او شود و او را به راه و روش صحیح فکر کردن و درست نتیجه گرفتن راهنمایی کند.
    این قانون که محافظ ذهن انسان از خطاست، علم
    منطق است.
    به عبارت دیگر، ما در خصوص درست سازی افکار و اندیشه هایمان و حرکت در مسیر صحیح تفکر و تعقل، به منطق نیاز مندیم.

    اساسا تفکر عبارت است از این که انسان میان چند معلوم و دانسته خود، برای بدست آوردن معلوم جدید و کشف مجهول، ارتباط برقرار کند. چنان که در تعریف فکر گفته اند:
    تفکر، عبارت است از سیر و حرکت ذهن از دانسته های خود به سمت نادانسته ها تا آن ها را کشف کند.

    ذهن در این جریان، یعنی آن گاه که فکر می کند و می خواهد از ترکیب کردن معلومات خویش، مجهولی را تبدیل به معلوم کند، باید بر اساس راه و روش خاصی حرکت کند. به سخن دیگر، معلومات قبلی ذهن، تنها در صورتی نتیجه بخش می شوند که شکل خاصی بدان ها داده شود.
    منطق، قواعد و قوانین این نظم و شکل را بیان می کند. یعنی منطق به ما توضیح می دهد که معلومات ذهنی، تنها در صورتی نتیجه می دهند که بر اساس مقررات منطقی شکل و صورت گرفته باشند.

    به طور کلی، چنانچه ذکر شد، عمل فکر کردن، چیزی جز نظم دادن به معلومات و پایه قرار دادن آن ها برای کشف یک امر جدید نیست.
    پس وقتی که می گوییم: "منطق، قانون صحیح فکر کردن است" و از طرف دیگر می گوییم که: "فکر، عبارت است از حرکت و سیر ذهن از مقدمات به سوی نتایج"، معنی اش این می شود که منطق، کارش این است که قوانین درست حرکت کردن ذهن را نشان دهد.

    بنابراین، فایده اصلی منطق این است:

    جلوگیری ذهن از خطای در تفکر.

    جدا از این فایده که فایده اصلی و اساسی این علم است، منطق فواید بسیار دیگری نیز دارد که به چند نمونه از این فواید اشاره می کنیم:

    1- دانستن قواعد و قوانین منطقی، بسیار بیشتر از وقتی که آنها را نمی دانیم، ما را از خطای در تفکر مصون نگاه می دارد؛ چرا که ما را وامی دارد تا آن ها را اعمال کنیم و با دقت بیشتری فکر کنیم.

    2- ممکن است گفته شود که:
    "ذهن ما انسان ها در غالب موارد، خود بخود نتایج درست را پیدا می کند؛ چنانچه بیشتر آدمیان، منطق نخوانده اند و با این حال، در امور روزمره زندگی خویش مشکلی ندارند و ذهنشان به طور خودکار، به نتیجه مطلوب دست پیدا می کند. یعنی همه انسان ها دارای عقل سلیم هستند و بنابراین، احتیاج خاصی به منطق نیست."

    در پاسخ می گوییم:
    درست است که انسان در امور روزمره و ساده زندگی که احتیاج به تفکر سخت و پیچیده ندارد، خودبخود حقایق را کشف می کند؛ اما غالبا از چرایی و چگونگی فرایند ذهنی خود غافل است. یعنی نمی داند چرا و چگونه به این حقیقت(در هر زمینه ای که می خواهد باشد) رسیده است.
    گذشته از این، معمولا عقل سلیم(یعنی عقل همگانی که همه انسان ها دارند)، به تنهایی قادر به حل تمام اشکالات و ابطال و رد مطالب ناصحیح نیست.
    مثلا انسان ممکن است دریابد که فلان استدلال باطل است، اما نمی تواند بفهمد که بطلان آن به چه سبب است و رد آن چگونه امکان دارد.
    در صورتی که منطق موجب می شود که ما بتوانیم پرده از روی
    مغالطه ها برداریم و به راز و رمز اشتباه کاری مغالطه کاران پی ببریم و به مدد برهان، دیگران را نیز با عقیده خود شریک و همساز گردانیم. (به اصطلاح موجب می شود که ما به عقیده خود، هویت جمعی ببخشیم.)

    3- ذهن معمولی که با منطق ممارست نداشته است، فقط استخراج نتایج ساده برایش امکان پذیر است و یا تنها می تواند براهینی را که اشتباهشان به طور نمایانی آشکار و واضح است، رد کرده و اشتباهشان را معلوم سازد. اما اگر رشته مقدمات و استدلالات به درازا بکشد و پی در پی و متوالی گردد، عاجز می ماند.
    در صورتی که منطق از ادامه استدلال و دنبال کردن سیر استدلالات تا نتایج دور، واهمه ای ندارد و وظیفه خود می داند تا استدلال را تا آن جایی که امکان دارد، تعقیب کند؛ مبادا چیز اشتباهی در آن باشد و به علت پیچیدگیش، برای آدمی حق جلوه نماید.

    خلاصه آنکه منطق، ذهن افراد را به حد اعلی می پرورد و در اعمال ذهنی سریع و استوار می سازد. آنچه را که آدمی پیش از آموختن منطق به نحو ناقص و مبهم می دید، پس از آموختن این علم آن به طور کامل در می یابد و حقایقی تازه را که وصول بدان ها بدون استمداد منطق میسر نبود، در می یابد.
    بنابراین، دانستن منطق برای کسی که بخواهد به مطالعه علم و معرفت و دانش بپردازد و در جستجوی حقیقت باشد، ضروری است.

    علاوه بر فواید مذکور ، تحصیل منطق و ممارست در آن، نوعی
    ورزش فکری است و همچنان که ورزش بدنی، موجب تقویت بدن و تناسب اندام می شود، بررسی قواعد منطق و مطالعه و به کار بستن آن ها، موجب تقویت تعقل و تفکر می شود.

    گذشته از این، منطق کلید
    فلسفه است و بدون آن، تحصیل فلسفه امکان پذیر نیست؛ زیرا اصطلاحات و مطالب آن، پیوسته در فلسفه و حکمت به کار می رود.





    منابع


    • منطق مظفر،جلد1، صفحه 18
    • آشنایی با علوم اسلامی جلد1، صفحه 20
    • کلیات منطق صوری، صفحه 55 و 45

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  3. کاربرانی که از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند.


  4. #3
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مديريت
    نوشته ها
    4,874
    ارسال تشکر
    2,734
    دریافت تشکر: 6,835
    قدرت امتیاز دهی
    110
    Array

    Smile پاسخ : منطق

    موضوع منطق چیست؟

    موضوع هر علم، عبارت است از آن چیزی که آن علم در اطراف آن بحث می کند؛ و هر یک از مسائل علم مذکور را که در نظر بگیریم، خواهیم دید که در ارتباط با آن موضوع است.
    مانند
    بدن انسان که موضوع علم طب است؛ یعنی در این علم، احوال بدن انسان مطرح است.

    اما موضوع
    منطق چیست؟

    همانطور که می دانید، منطق، علمی است که بر پایه قواعد و قوانین
    ذهن آدمی بنا شده و رعایت این قوانین، انسان را از خطای در تفکر، مصون نگه می دارد.
    بنابراین، موضوع آن باید چیزی باشد که این علم در پی آن است و تمام مسائلش حول آن بناشده است؛ یعنی صحیح فکر کردن.
    صحیح فکر کردن، مشتمل بر دو قسمت است:


    • صحیح تعریف کردن.
    • صحیح استدلال کردن.
      مباحث صحیح تعریف کردن را
      معّرف و مسائل صحیح استدلال کردن را حجت می نامند.


    بدین ترتیب:
    موضوع منطق عبارت است از معّرف و حجت.
    به سخن دیگر، مسائل منطق یا درباره معّرف ها یعنی تعریف ها بحث می کند، یا درباره حجت، یعنی درباره استدلال ها. اساسا، هنگامی که تعریف ها و استدلال ها در سیر تفکر انسان صحیح باشد، نتیجه که انسان در پایان می گیرد، حتما صحیح و درست خواهد بود.

    برخی این امر، یعنی موضوع منطق را به زبانی دیگر بیان کرده اند و گفته اند:
    موضوع منطق، معلومات
    تصوری و تصدیقی است، از آن جنبه که ما را به سمت مجهولات تصوری و تصدیقی راهنمایی و این مجهولات را برایمان منکشف سازد؛ یعنی بازهم موضوع منطق عبارت از معّرف و حجت می شود.



    منابع


    • آشنایی با علوم اسلامی، جلد 1، صفحه 24
    • کلیات منطق صوری، صفحه 43

    اللهم عجل لولیک الفرج

    اگر حجاب ظهورت وجود پست من است
    دعا كن كه بميرم چرا نمي آيي؟

  5. کاربرانی که از پست مفید MR_Jentelman سپاس کرده اند.


  6. #4
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    میکروبیولوژی
    نوشته ها
    80
    ارسال تشکر
    144
    دریافت تشکر: 356
    قدرت امتیاز دهی
    26
    Array

    پیش فرض پاسخ : منطق

    منطق مادی در مقابل منطق صوری
    قرن ها بعد از اینکه ارسطو منطق صوری را عنوان کرد، منطقی مخالف این منطق به نام منطق مادی پیدا شد.
    منطق ارسطو به ما یاد میده چگونه معلومات را با هم ترکیب کنیم، کدام یک را مقدم قرار بدیم و کدام را موخر، کدام موجبه است و کدام سالبه ، اگر یکی موجبه بود و دیگر سالبه‏ نتیجه غلط است. بطور کلی قضیه نظری و صوری را بیان می کند.

    یک مثال ساده ای که برای درک بهتر این موضوع می توان زد دستور کارهای آزمایش ها هستند
    که به ما می گونید اول از کدام مواد باید شروع کنیم یا چگونه مواد را با هم ترکیب کنیم و... یا یک مهندس که‏ فقط نقشه را می‏دهد می‏گوید اگر می‏خواهید این ساختمان را بسازید این طور باید بالا ببرید. این را می‏گویند منطق صوری.
    امروزه این امر که
    منطق ارسطو در جهت صورت است، مورد قبول و منطق‏ صحیحی است.
    ولی این برای بشر کافی نیست، برای اینکه خطایی که ذهن‏ می‏ کند از دو راه است: گاهی از این راه است که افکار را با یکدیگر غلط ترکیب می‏کند، و گاهی از این راه است که آن ماده ه‏ای که برای ترکیب کردن‏ آورده غلط است.
    اگر یک آزمایش خراب باشد دو امکان وجود دارد : یک امکان از این است که محاسبات و معادله ها غلط بوده، مثلا در علم شیمی بجای اینکه x مول ماده a بریزیم y مول ریختیم موادی که در اختیار داریم درست بوده، ولی یک وقت هست که تمام معادلات صحیح است ، بسیار صحیح پیش بینی‏ می‏کنیم ولی تقلبی در مواد و مصالح است. مثلا ماده a دارای ناخالصی است یا ظرفی که برای آزمایش انجام دادیم مناسب نبوده است و... که با هم باعث خرابی آزمایش می شود.

    یا اگر یک ساختمان خراب باشد دو جور ممکن است باشد: یک وقت از این راه است که حسابهای مهندس غلط بوده، مثلا محاسبه فشاری‏ که بر ستون وارد می‏شود درست نبوده.
    موادی که در اختیارش قرار داده‏ اند درست بوده، وقتی نگاه می‏ کنند می‏بینند آهنش درست، سیمانش خوب، آجر و آهکش، لوازم همه درست‏ است ولی او نتوانسته اینها را خوب جور بکند. نتیجه این است ساختمان خراب می شود . ولی یک وقت هست که مهندس، بسیار صحیح پیش بینی‏ می‏کند، اصول مهندسی‏اش خیلی خوب است ولی تقلبی در مواد و مصالح است.
    سیمانش خراب بوده، آهنش زنگ
    بوده، باز هم‏ نتیجه این است که ساختمان خراب می‏ شود.

    امروزه به این نتیجه رسیده ‏اند که فکر بشر غلط می‏ کند و اشتباه می‏رود از دو راه است‏:
    یا از این راه است که نظمش غلط است. این همان است که ارسطو و بعد ارسطوئیان خیلی روی آن فعالیت کرده ‏اند، که نظم (فکر) یعنی مهندسی فکر چگونه باید باشد. منطق صورت منطق مهندسی فکر است. ولی ارسطو و ارسطوئیین دنبال این مطلب نرفته‏اند که اگر ما تنها مهندسی فکر را درست‏ کنیم کافی نیست، مواد فکر ما باید درست باشد و بعد باید مهندسی‏اش درست باشد.( منطق مادی)
    از مهم ترین و شاخص ترین افراد در منطق مادی می توان
    که از مهم‌ترین ایشان می‌توان فرانسیس بیکن و رنه دکارت را نام برد.
    باز هم بلند شو
    ایستادن کسی که زمینش زده اند
    از کسی که به زور سر پایش نگه داشته اند
    زیباتر است . . .

  7. 2 کاربر از پست مفید javadbabaei سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله: سیری در منطق فازی
    توسط آبجی در انجمن هوش مصنوعی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th May 2010, 07:17 PM
  2. مقاله: منطق فازي با كاربرد فراوان در تمام علوم از جمله سنجش از دور و gis
    توسط moji5 در انجمن بخش مقالات نرم افزار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th February 2010, 08:05 PM
  3. مقاله: آیا ریاضیات علمی منطقی است؟
    توسط *مینا* در انجمن سایر موضوعات
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th December 2009, 02:18 AM
  4. منطق فازي
    توسط ریپورتر در انجمن مقالات برق
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th June 2009, 10:11 AM
  5. منطق فازی چيست؟
    توسط ریپورتر در انجمن رباتیک ، مکاترونیک
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st June 2009, 07:34 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •