دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17

موضوع: ::منطق کودکی ام!!::

  1. #1
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    دندانپزشکی
    نوشته ها
    783
    ارسال تشکر
    6,304
    دریافت تشکر: 5,135
    قدرت امتیاز دهی
    15585
    Array

    پیش فرض ::منطق کودکی ام!!::

    منطق کودکی ام!

    با منطق کودکی ام سال ها زیستم ، زندگی کردم و عمرم را سپری کردم ...
    و حال به منطق کودکی ام می نگرم خنده ام می گیرد ...
    خنده ای به ژرفای اقیانوس ...
    و منطقی که الان با آن رو به رو هستم به من می گوید که منطق کودکی ات ، بیهوده بوده است ، منطق کودکی ات متعلق به این دنیا نیست، از جنس دیگری ست ، به کارت نمی آید ...
    راست می گوید به کارم نمی آید ، نتیجه ی منطق کودکی ام یعنی در رنج، اندوه و تنها بودن ...
    منطق کودکی ام همواره می گفت:
    پاداش بخشش ، بخشش است ...
    پاداش مهربانی ، مهربانی است ...
    پاداش گذشت ، گذشت است ...
    اما حال چه؟
    حال منطق این دنیا به من می گوید:
    پاداش نیکی کردن چیزی جز بدی نیست ...
    دیگر توان زندگی با منطق کودکی ام را ندارم ، با منطق کودکی تنها توانستم رفاه خودم را بیشتر نابود کنم ...
    منطق کودکی ام به من می گفت دوست بدار هر آنکه تو را دوست ندارد ، عشق بورز بدون در نظر گرفتن احساس طرفت، گرامی بدار هرآنکس باکمالات تر باشد، بدون چشم داشت نیکی کن، همیشه آماده ی کمک به دیگران باش ...
    اما منطق این دنیا چیز دیگر می گوید:
    دوست داشتن کسی که تو را دوست ندارد یعنی حماقت محض ..
    عشق ورزیدن بدون در نظر گرفتن پاداش یعنی انتظار بیهوده ...
    ستایش کمالات اخلاقی یعنی فقر و بیچارگی ..
    انجاک کار بدون چشم داشت یعنی بی عرضگی ...
    تا زمانی که چیزی به نام تحصیلات و شهرت هست نیازی به کاملات اخلاقی نیست ...
    کمالات اخلاقی جایی در این دنیا ندارد، ارزشی ندارد چرا که همه ی آدم ها دنبال بهتر زندگی کردن هستند نه زیبا زیستن!
    آدم هایی که با منطق کودکی شان زندگی می کنند وجو دارند اما کم هستند...
    آن ها را فقط تاریخ ستایشان کرده است ، نه جامعه شان!
    کدام را بر گزینم ، در رفاه زیستن را یا در زیبایی زیستن را؟
    بی دغدغه و راحت تر زندگی کنم یا با رنج و اندوه ناشی از انسان ها؟
    اگر در رفاه زندگی کنم دست یافتن به شهرت ، خانه ، به همسر بسیار بسیار آسان تر است اما دیگر زیبایی جایی ندارد ...
    اگر من هم همانند دیگران در بهتر زیستن تلاش کنم پس دیگر چه کسی باقی خواهد ماند برای شاد زیستن؟! اگر من هم از زیبا زیستن دست بردارم پس چه بر سر منطق کودکی مان می آید؟ آیا اگر یاد او را زنده نداریم نابود نخواهد شد؟ نمی دانم
    اما می دانم که راه من جداست ، من لذت زندگی را در زیبا و شاد زیستن می بینم!
    همیشه پیروز میدان منطق این دنیا بوده است و منطق کودکی عاقبتی جز دشمنی و بدبختی(از نظر دنیا) نداشته است اما ...
    اما روزی فرا می رسد که منطق کودکی هم بتواند بایستد و قد علم کند و مبارزه کند...
    و روزی که منطق کودکی بتواند پیروز شود مطمئنا آن روز دنیای انسان ها هم تاب نمی آورد و به همراه منطقش نابود خواهد شد ...
    پس برای پیروزی منطق کودکی ام و به امید آن روز خواهی زیست!

    نویسنده: مجید سلیمیان

    ممون از
    ستاره کویر به خاطر ایجاد ایده ی این مقاله!
    ویرایش توسط Majid_GC : 12th September 2011 در ساعت 02:57 PM
    "آخرین برگ این دفتر هم به پایان رسید"



  2. #2
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : ::منطق کودکی ام!!::

    ممنون دوست خوبم

    عالی بود ....

    این دنیا میگه :

    احترام به کسانی که معنای احترام را نمیدانند ، وظیفه محسوب میشه و
    نباید انتظار احترام را از چنین افرادی داشت....

    منطق کودکی را باید نهادینه کرد ، در درونت رشد داد ،
    من از این منطق به اصطلاح شما ، کودکی استفاده کردم ، ولی گاهی نتیجه منطق این دنیایی دریافت کردم .

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  3. 13 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


  4. #3
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    زیست شناسی سلولی مولکولی
    نوشته ها
    508
    ارسال تشکر
    4,038
    دریافت تشکر: 4,690
    قدرت امتیاز دهی
    167
    Array
    artadokht's: جدید21

    پیش فرض پاسخ : ::منطق کودکی ام!!::

    فکر میکنم تفاوت انسانها رو همین منطق کودکی ایجاد میکند...

    و چه زیباست زندگی با
    منطق کودکی
    it takes years to build trust"
    and a few seconds
    "to destroy it







  5. 6 کاربر از پست مفید artadokht سپاس کرده اند .


  6. #4
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    فیزیک
    نوشته ها
    4,093
    ارسال تشکر
    13,668
    دریافت تشکر: 24,625
    قدرت امتیاز دهی
    299
    Array

    پیش فرض پاسخ : ::منطق کودکی ام!!::

    خواجه عبد الله انصاری هم تعبیر شیرینی دارد، می گوید بدی را بدی کردن سگساری است ( کار سگها هم چنین است. یک سگ، سگ دیگر را گاز می گیرد، او هم گاز می گیرد. اگر کسی به انسان بدی کرد و او هم بدی را با بدی جواب داد، هنری که کرده، کار سگها را انجام داده است. اگر انسان سگی را بزند فورا بر می گردد و پای او را می گیرد). خوبی را خوبی کردن، خرخاری است ( یعنی اگر کسی به آدم خوبی کند و در مقابل خوبی او خوبی کند خیلی هنر نکرده است. یک الاغی می آید شانه الاغ دیگر را با دندانش می خاراند، او هم فورا شانه این را می خاراند. این مقدار را که خوبی را باید با خوبی جواب داد و در مقابل خوبی باید خوبی کرد الاغ هم می فهمد)، اما بدی را نیکی کردن ( در مقابل بدی خوبی کردن ) کار خواجه عبد الله انصاری است.

  7. 11 کاربر از پست مفید Rez@ee سپاس کرده اند .


  8. #5
    کاربر جدید
    نوشته ها
    27
    ارسال تشکر
    42
    دریافت تشکر: 69
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : ::منطق کودکی ام!!::

    فقط صداقت در منطق کودکی قابل تامل وگرنه حسادت خودخواهی لجاجت خودرایی شرارتهای کودکانه و... اگر منطق زندگی امروزی بشه بیداد می کنه. پس بهتره که حسرت( صداقت کودکی) رو بخوریم تا منطق کودکی. صداقت صداقت صداقت مگر اینکه .....؟









    هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.

    وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟

    هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.

    فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟"




    هیزم شکن جواب داد: "نه"
    فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
    دوباره، هیزم شکن جواب داد: "نه".
    فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
    جواب داد: آره.
    فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
    روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب.
    فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
    فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه "
    هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی.و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره.

    نکته اخلاقی:

    هر وقت مردی دروغ میگه به خاطر یه دلیل شرافتمندانه و مفیده
    !!!!!!!!!!!













  9. 3 کاربر از پست مفید مهنس سپاس کرده اند .


  10. #6
    کاربر جدید
    نوشته ها
    27
    ارسال تشکر
    42
    دریافت تشکر: 69
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : ::منطق کودکی ام!!::

    فقط صداقت در منطق کودکی قابل تامل وگرنه حسادت خودخواهی لجاجت خودرایی شرارتهای کودکانه و... اگر منطق زندگی امروزی بشه بیداد می کنه. پس بهتره که حسرت( صداقت کودکی) رو بخوریم تا منطق کودکی. صداقت صداقت صداقت مگر اینکه .....؟









    هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.

    وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟

    هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.

    فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟"




    هیزم شکن جواب داد: "نه"
    فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
    دوباره، هیزم شکن جواب داد: "نه".
    فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
    جواب داد: آره.
    فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
    روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب.
    فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
    فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه "
    هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی.و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره.

    نکته اخلاقی:

    هر وقت مردی دروغ میگه به خاطر یه دلیل شرافتمندانه و مفیده
    !!!!!!!!!!!














  11. #7
    کاربر جدید
    نوشته ها
    27
    ارسال تشکر
    42
    دریافت تشکر: 69
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : ::منطق کودکی ام!!::

    فقط صداقت در منطق کودکی قابل تامل وگرنه حسادت خودخواهی لجاجت خودرایی شرارتهای کودکانه و... اگر منطق زندگی امروزی بشه بیداد می کنه. پس بهتره که حسرت( صداقت کودکی) رو بخوریم تا منطق کودکی. صداقت صداقت صداقت مگر اینکه .....؟ هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.
    وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.
    فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟"
    هیزم شکن جواب داد: "نه"
    فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
    دوباره، هیزم شکن جواب داد: "نه".
    فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
    جواب داد: آره.
    فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
    روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب.
    فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
    فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه "
    هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی.و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره.
    نکته اخلاقی:
    هر وقت مردی دروغ میگه به خاطر یه دلیل شرافتمندانه و مفیده
    !!!!!!!!!!!








  12. #8
    دوست آشنا
    نوشته ها
    854
    ارسال تشکر
    4,223
    دریافت تشکر: 4,799
    قدرت امتیاز دهی
    2454
    Array

    پیش فرض پاسخ : ::منطق کودکی ام!!::

    منطق کودکی توام با احساس است که چنین حکم میراند :

    پاداش بخشش ، بخشش است ...
    پاداش مهربانی ، مهربانی است ...
    پاداش گذشت ، گذشت است ...


    بزرگ که میشویم منطق قرار است امیخته با عقل شود:

    برای همین :

    پاداش هرنوع بخششی ، بخشش نیست
    پاداش هرنوع مهربانی ، مهربانی متقابل نیست
    و پاداش هر گذشتی ، چشم پوشی و گذشت نیست


    استارتر گرامی دگمه تنکس خراب بود، گل
    توحرف مفت میزنی و من مفتی حرف میزنم و هر 2 به این تفاهم خود می بالیم !

  13. 4 کاربر از پست مفید Sookoot سپاس کرده اند .


  14. #9
    همکار بخش مذهبی
    نوشته ها
    4,395
    ارسال تشکر
    7,424
    دریافت تشکر: 12,850
    قدرت امتیاز دهی
    7192
    Array

    پیش فرض پاسخ : ::منطق کودکی ام!!::

    منطق کودکی ام به من می گفت دوست بدار هر آنکه تو را دوست ندارد ،

    عشق بورز بدون در نظر گرفتن احساس طرفت،

    گرامی بدار هرآنکس باکمالات تر باشد،

    بدون چشم داشت نیکی کن،

    همیشه آماده ی کمک به دیگران باش ...
    .
    .
    .

    پس با این حساب ، فکر کنم من ،هنوز بزرگ نشدم و تو اون دوران سیر می کنم . ( تازه داشتم افه میومدم که دارم وارد دنیای جنجالیه جوانان میشم ، اما مثه اینکه نمیشه )
    اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر


  15. 2 کاربر از پست مفید طلیعه طلا سپاس کرده اند .


  16. #10
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    دندانپزشکی
    نوشته ها
    783
    ارسال تشکر
    6,304
    دریافت تشکر: 5,135
    قدرت امتیاز دهی
    15585
    Array

    پیش فرض پاسخ : ::منطق کودکی ام!!::

    ممنون از نارون1 بله حق با شماست ، مقاله رو هم روی این موضوع تاکید داشت ...
    چون مقاله رو کوتاه نوشتم حق میدم که سوء برداشت بشه اما
    این مقاله کودک رو با نوجوان یا دوره ی کودکی رو با دوره ی بزرگسالی مقایسه نمی کرد ...
    تنها یک مقایسه ای بود از منطقی که(من اسمش رو میزارم کودکی وگرنه اسم های دیگری هم داره) و منطقی که با زندگی دچارش میشم ، که
    نارون1 کاملا متوجه شدند که من منظورم از منطق کودکی چی بوده!
    این منطق(کودکی) سرلوحه ی کار همه اولیا و آدم های بزرگ بوده@
    اقای سکوت اشتباه ما همین جاست که با عوض کردن منطق مون می خواهیم برای کم ، مهربانی و... دلیل داشته باشیم.

    ممنون از همه ی دوستانی که نظر دادند
    "آخرین برگ این دفتر هم به پایان رسید"


  17. 2 کاربر از پست مفید Majid_GC سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •