دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: economic and politic article

  1. #1
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    Technical
    نوشته ها
    7
    ارسال تشکر
    3
    دریافت تشکر: 16
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    Arrow economic and politic article

    با اجازه مديريت محترم سايت در اين تاپيك مقالات موثر بر اقتصاد را به زبان فارسي و بين المللي قرار ميدم.

  2. 6 کاربر از پست مفید ariainvestment سپاس کرده اند .


  3. #2
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسي مكانيك خودرو
    نوشته ها
    13
    ارسال تشکر
    1
    دریافت تشکر: 18
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    Arrow چالش‌هاي آينده اقتصاد ايران

    صاحبنظران اقتصادی در سمینار یک‌روزه همايش بهره‌وري و برنامه پنجم توسعه بررسی کردند
    چالش‌هاي آينده اقتصاد ایران
    دنیای اقتصاد - زهرا واعظ: سالن همایش‌های وزارت کار در خیابان ولیعصر تهران میزبان جمعی از کارشناسان اقتصادی کشور بود که گرد هم آمده بودند تا به آسیب‌شناسی و راه‌های افزایش میزان بهره‌وری در ایران بپردازند.
    این همایش روز گذشته تحت عنوان «همايش بهره‌وري و برنامه پنجم توسعه» برگزار شد و شخصیت‌هایی چون محمد نهاوندیان رییس اتاق بازرگانی، مسعود نیلی استاد دانشگاه شریف، داوود دانش‌جعفری وزیر سابق اقتصاد، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و جمعی دیگر از کارشناسان برجسته کشور سخنرانی کردند.
    دكتر مسعود نيلي، استاد دانشگاه شريف در اين همايش با طرح سوالي مبني‌بر «مهم‌ترين چالش فراروي اقتصاد ايران در سال‌هاي آينده چيست؟» تاكيد كرد كه ايجاد بيش از يك ميليون اشتغال در سال‌هاي آينده و مواجهه با شوك جمعيتي از مهم‌ترين چالش دولت‌ها است كه بايد به آن، موضوع ازدواج جوانان را هم اضافه كرد.
    وي در اين همايش به سرشماري سال 1375 اشاره كرد و گفت: براساس پيش‌بيني‌ها از روي آ مار سال 75 مشخص شد كه جمعيت متولد دهه 60 به تدريج وارد سن بازار كار مي‌شوند و در نتيجه براي سال‌هاي آينده مشخص بود كه چه تعداد اشتغال بايد ايجاد كنيم. سپس اين آمارها و نمودارها نشان داد كه يك شوك جمعيتي ناشي از ازدواج متولد سال‌هاي دهه اول 60 به وجود خواهد آمد كه نشانگر شوك اول جمعيتي مربوط به تعداد زياد فرزندها به ازاي هر خانواده و شوك دوم مربوط به تعداد خانوارهاي جديد بود.
    نيلي اضافه كرد: در سال 76 تصويري تهيه شد كه براساس آن در برنامه سوم پيش‌بيني 760 هزار شغل در سال بود، اما نرخ بيكاري در پايان برنامه سوم به 1/14 درصد و در برنامه چهارم به 12 درصد رسيد. استاد دانشگاه شريف در ادامه تاكيد كرد: اما سرشماري سال 85 نشان داد كه دو تفاوت با پيش‌بيني‌هاي سال 76 وجود دارد و آن اينكه، برآورد جمعيت، بزرگ‌تر از پيش‌بيني بود و در نتيجه، تعداد افراد به سن كار رسيده بيشتر از پيش‌بيني‌ها بود و اين در حالي است كه ازدواج، چندان صورت نگرفته بود. وي در توضيح بيشتر اين مطلب افزود: طي 10 سال گذشته (85-75) مقدار عرضه به بازار كار بسيار كمتر از ميزان پيش‌بيني‌ها بود. يعني مقدار شغل بسيار كمتر از مقادير پيش‌بيني شده در برنامه سوم و چهارم بود، اما نرخ بيكاري كمتر شده بود، علت آن ورودي به بازار كار، كمتر از پيش‌بيني‌ها بود.
    نيلي افزود: در سال 75 نرخ بيكاري در همه مقاطع سني كاهش يافته، اما در سال 85 آمارها نشان مي‌دهد كه نرخ بيكاري حدود فاصله 30 تا 34 ساله افزايش زيادي يافته و بين افراد 30 تا 60 سال كاهش يافته است، يعني اقتصاد ما براي جوان‌ترها نتوانسته شغل ايجاد كند و سن ازدواج در كشور بالاتر رفته و پيش‌بيني ازدواج جوانان تحقق نيافته است.
    وي اضافه كرد: همچنين هرم سني جمعيت سال 85 نشان مي‌دهد كه خانوارهاي فقير بيشتر در قشر جوان، زنان و تحصيلكرده‌ها هستند. نتايج بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه فقر نتيجه عدم‌بهره‌وري نيروي كار است.
    استاد اقتصاد دانشگاه شريف در ادامه تاكيد كرد: مجموعه اين شرايط باعث شده عرضه نيروي كار تعويق بيفتد و جوانان بيشتر از نظام آموزش عالي و درآمد سرپرست خانوار استفاده كنند. براي همين تعداد متقاضيان كارشناسي ارشد آنقدر زياد شده كه بيش از يك ميليون نفر است و اين ارقام عجيبي است.
    وي نتيجه گرفت: در سرشماري سال 85 آنهايي كه تاخير به ورودي بازار كار داشتند به اضافه گروهي كه براساس هرم جمعيتي وارد بازار كار خواهند شد مشكل بيكاري افزايش يافته و نرخ بيكاري قابل تامل نشان مي‌دهد كه بايد بيش از يك ميليون شغل در سال ايجاد شود.
    نيلي با اشاره به شوك جمعيت كه در آينده خواهيم داشت، تصريح كرد: اين متاخرين بازار كار بخشي از منابع را زمين‌گير خواهند كرد كه بنابراين چالش بزرگ آينده تامين منابع براي ايجاد شغل است.
    وي در ادامه به درآمدهاي نفتي اشاره كرد و گفت: مجموعه سياستگذاري‌ها در سال 84 تا 86 منجر به «بيماري هلندي» شد كه در ادامه به ركود منجر شده و باعث مي‌شود، سياست‌هاي انبساطي بيشتري در پيش گرفته شود. با اين حال ركود مسكن و كسري بودجه به ركودهاي بيشتر دامن مي‌زند. نيلي افزود: در سال‌هاي آينده اقتصاد ما بايد مقادير زيادي شغل ايجاد كند كه اين نيازمند منابع بيشتري است و نقطه شروع ما شرايط ركودي خواهد بود.
    به گفته نيلي، در حال حاضر شرايط اقتصادي مالي عدم تعادل در تراز پرداخت‌ها، در بودجه، بازار انرژي، نظام بانكي و بازار كار مواجه هست كه بايد در كنار آن اصلاح قيمت انرژي را در سال‌هاي آينده در نظر گرفت. وي افزود: با اصلاح قيمت انرژي در سال‌هاي اوليه، كندي رشد اقتصادي خواهيم داشت كه با توجه به ركود اوليه، نشان مي‌دهد كه موضوع بهره‌وري بايد به صورت جدي مورد توجه قرار بگيرد.
    دانش‌جعفري:دولتي بودن اقتصاد علت بهره‌وري پايين در ايران است
    داوود دانش‌جعفري، رييس كميسيون نظارت مجمع تشخيص مصلحت نظام هم در همايش ملي بهره‌وري و برنامه پنجم توسعه، دليل اصلي بهره‌وري پايين در ايران را دولتي بودن اقتصاد و بالا بودن درجه انبارداري عنوان كرد و گفت: هر كشوري در تلاش است تا نسبت سرمايه‌گذاري را به توليد ناخالص داخلي افزايش دهد، برخي كشورها سياست رياضت اقتصادي را در پيش مي‌گيرند و برخي كشورها با مراجعه به بخش خصوصي، بهره‌وري را بالا مي‌برند.
    وي با اشاره به آماري مقايسه‌اي ميان ايران و ساير كشورها تصريح كرد: مقايسه سال‌هاي 1990 تا 2007 نشان مي‌دهد كه نسبت هزينه‌هاي سرمايه‌گذاري به توليد ناخالص داخلي در كشور افزايش يافته و اين بيانگر آن است كه ايران در كاهش مصرف خانوار و افزايش سرمايه‌گذاري موفق بوده است. در حالي كه چين طي اين سال‌ها نسبت سرمايه به توليد از 35 درصد به 43 درصد رسيده كه نشان‌دهنده سياست رياضت اقتصادي است، اما در تركيه اين نسبت از 40 به 22 كاهش يافته و نشان مي‌دهد كه در كاهش مصرف خانوار توفيق نداشته، اما در كاهش هزينه دولت موفق بوده و از طريق سرمايه خارجي مشكل خود را حل كرده‌اند. وي افزود: آمارها نشان مي‌دهد كه كشورها براي رشد اقتصادي بيشتر سرمايه‌هاي خارجي را جذب مي‌كنند كه تركيه رشد اقتصادي خود را از اين طريق به دست آورده است.
    دانش‌جعفري با اشاره به نقش بهره‌وري در رشد اقتصادي كشورها تصريح كرد: رشد اقتصادي آمريكا طي 40 سال گذشته 65/3 درصد بود كه سهم بهره‌وري آن حدود يك درصد بوده، ژاپن 27/9 درصد رشد داشته كه 3/2 درصد آن به بهره‌وري اختصاص داشته است، اما در اين ميان سهم بهره‌وري ما از رشد اقتصادي در سال 84 و 85، 14/0 تا 13/0 درصد بوده است و رشد بهره‌وري كل حدود 8/0 درصد است.
    دانش‌جعفري با اشاره به اجراي طرح هدفمند كردن يارانه‌ها با طرح سوالي درباره تاثير اجراي طرح هدفمندي بر رشد بهره‌وري گفت: مسلما هزينه مصرف‌كننده پس از برداشتن يارانه‌ها افزايش يافته و ميزان تورم ناشي از طرح را افزايش مي‌دهد، اما از آنجا كه قرار است دولت مابه‌التفاوت افزايش هزينه‌ها را جبران كند، در نهايت براي مصرف‌كننده تفاوتي ايجاد نمي‌كند. وي افزود: چه طرح 3 ساله اجرا شود و چه يك ساله، در نهايت براي مصرف‌كننده تفاوتي ايجاد نمي‌كند؛‌ چراكه جبران افزايش هزينه سبد كالاها از سوي دولت پرداخت مي‌شود. اگرچه ممكن است، تورم ناشي از اجراي طرح كم باشد، اما انتظارات تورمي ايجاد مي‌كند.
    وي اضافه كرد: اگر انتظارات تورمي بالا برود؛ بنابراين هزينه سبد مصرف‌كننده افزايش مي‌يابد و بنابراين پولي كه دولت براي جبراني به مردم و بنگاه‌ها پرداخت مي‌كند، كم مي‌آيد.
    دانش‌جعفري گفت: بنابراين با اجراي طرح، سه اتفاق خواهد افتاد: 1- سود بنگاه‌ها كم مي‌شود، 2- جريان نقدينگي كاهش مي‌يابد و 3- ارزش شركت‌ها هم دچار افت مي‌شود. به اين ترتيب با اجراي طرح، توليد كاهش يافته و در نتيجه قيمت‌ها افزايش مي‌يابد.
    دانش‌جعفري تنها راه جلوگيري از كاهش توليد را افزايش بهره‌وري عنوان كرد و گفت: در غير اين صورت رسيدن به رونق اقتصادي امكان‌پذير نيست و اقتصاد ايران در تله ركودي گرفتار مي‌شود.
    وي با اشاره به يك تحقيق درباره دلايل ناكارآمدي مديران‌ عالي دستگاه‌هاي اجرايي تصريح كرد: در اين گزارش مهم‌ترين دليل، عدم‌آشنايي مديران با مفاهيم جديد بهره‌وري عنوان شده كه مسائل اساسي بهره‌وري كشور، فقدان ساختار مناسب و رانت‌هاي اقتصادي از ديگر دلايل كاهش بهره‌وري هستند.
    نهاونديان: نظام توزيع بايد سيگنال‌هاي رشد بهره‌وري بدهد
    محمد نهاونديان، رييس اتاق بازرگاني صنايع‌و‌معادن هم به عنوان يكي از سخنرانان اين همايش مهم‌ترين علت عدم‌بهره‌وري در كشور را ارسال علامت‌هاي ضدبهره‌وري در اقتصاد دانست و گفت: اين عوامل بر انگيزه‌هاي طبيعي رشد بهره‌وري غلبه كرده و لذا برآيند اين نيروها، نابهره‌وري را تشويق مي‌كند. وي در اين مراسم ابتدا دو پرسش اساسي را مطرح كرد. اينكه چرا اهداف بهره‌وري در برنامه چهارم تحقق نيافت و چنانچه به صرف نگاشتن برنامه، اهداف حاصل مي‌شد، پس موانع اصلي چه بود؟ نهاونديان اضافه كرد: آيا براي افزايش بهره‌وري نيازمند تشويق و برگزاري سمينار هستيم يا اينكه چون در اقتصادمان علامت‌هاي ضدبهره‌وري مي‌دهيم، آن عوامل و انگيزه‌ها بر انگيزه طبيعي رشد بهره‌وري غلبه مي‌كند.
    وي با ذكر مثالي افزود: چنانچه نظام پرداخت‌ها در يك اقتصاد به‌گونه‌اي باشد كه نظام بهره‌وري را تشويق نكند و ميل به پرداخت در برابري باشد ولو اينكه بهره‌وري‌ها متفاوت باشد، اين برعكس بهره‌وري عمل مي‌كند.
    نهاونديان تاكيد كرد: اگر در اقتصادي توزيع منابع و درآمدها براساس غيربهره‌وري صورت پذيرد و براساس رانت‌هاي سياسي باشد، اگر عدم شفافيت قيمت‌ها باعث درآمدهايي شود كه چندبرابر درآمد حاصل از رشد بهره‌وري است، اگر مشكل رقابت در بازار امكان تجلي سرمايه‌گذاري در رشد بهره‌وري را از بين ببرد، نظام پرداخت‌ها و قيمت‌ها هم نابهره‌وري را گسترش خواهد داد.
    رييس اتاق بازرگاني افزود: اگر نظام بازار به‌گونه‌اي باشد كه توليدكننده‌اي كه با استفاده از آموزش و تكنولوژي با توليدكننده ديگر يكسان تلقي شود و در يك رقابت سالم و عادلانه، هزينه‌هاي توليدكننده اول بدون پاداش بماند، براي سال ديگر، به بهره‌وري نمي‌انديشد.
    نهاونديان در ادامه با اشاره به اينكه اگر نظام توزيع سيگنال‌هاي رشد بهره‌وري ندهد، بعيد است به اهداف بهره‌وري دست يابيم، گفت: در دستگاه‌هاي سياست‌گذار و در نظام‌هاي پرداخت‌هاي اجتماعي، ميل به برخورد يكسان است كه فكر مي‌كنيم مصداقي از عدالت است و بسيار تصور نادرستي است.
    وي افزود: در بسياري موارد يكسان‌سازي‌ها، حركت در جهت مخالف عدالت است. اگر توانستيم فضاي كسب‌وكار به گونه‌اي باشد كه بيشترين درجه انعطاف‌پذيري براي مديريت حاصل شود در مسير عدالت هستيم. بايد اجازه دهيم فعالان اقتصادي بتوانند با به تجلي درآوردن ابتكار خود، درآمد بيشتري كسب كنند كه اين اصلي‌ترين گام در رشد بهره‌وري است. نهاونديان گفت: اگر در مقابل ابتكارات نو، موانع مقرراتي باشد و حاصلي از جهت نوآوري در كار نبينيم، حركت به سمت بهره‌وري را متوقف يا حداقل كند خواهد كرد.
    وي وظيفه نظام، مجلس، قانون و سياست‌گذاران را توجه به افزايش دستاورد و بهره‌وري در توليد دانست و گفت: مراقبت از اين سخن عين عدالت است و تعرض يك عامل به عامل ديگر بايد از سوي دستگاه نظارتي مراقبت شود نه اينكه وارد ميدان تعيين نرخ و مزد شده و موانع هم ايجاد كند. نهاونديان تاكيد كرد: دولت در خيلي از موارد هنوز نرخ‌گذاري مي‌كند و تعيين كارمزد در سيستم بانكي يعني اينكه بين يك بانك خوب و بد فرقي ندارد. بسياري از مقررات براساس نگاه دولت سالارانه نوشته شده است و بايد موانع كسب‌وكار برداشته شود تا بهره‌وري رشد كند. رييس اتاق بازرگاني ايران در ادامه با اشاره به تصويب برنامه پنجم در مجلس تصريح كرد: بايد جريان قانون‌گذاري و تدوين مقررات را به سمت «قانون كاهي» سوق دهيم تا اين پيام حاصل شود كه در اقتصاد ايران بيشترين اهميت به انعطاف‌پذيري مديريت است و تشكل‌هاي مردم نهاد، نقش بسيار مهمي را ايفا مي‌كنند و اين باعث رشد بهره‌وري خواهد شد.
    سبحاني: سالانه بايد 8 ميليارد دلار از طريق بهره‌وري حاصل شود
    سبحاني، استاد دانشگاه تهران نيز در اين همايش با اشاره به اينكه براي تحقق رشد اقتصادي 8 درصدي نيازمند سالانه 8 ميليارد دلار افزايش در توليد ناخالص داخلي هستيم، گفت: اين به اين معنا است كه چنانچه هيچ نيروي كار و سرمايه‌اي به اقتصاد ايران وارد نشود، شرايط به گونه‌اي ساماندهي گردد كه از همين نيرو و سرمايه، در سال 8 ميليارد دلار بيشتر حاصل شود و اين بايد تنها از طريق ارتقاي بهره‌وري صورت پذيرد.
    وي، برنامه‌نويسي به صورت فعلي را ضدبهره‌وري عنوان كرد و گفت: تلقي ما اين است كه اداره عادي مملكت براي 5 سال آينده بايد اهدافي داشته باشد و رسيدن به آن با قانون‌گذاري، لايحه و اصلاحيه، دست‌يافتني نيست.
    عبدالهي: بدون بهره‌وري كشور را گران اداره مي‌كنيم
    رضا عبدالهي، رييس كميسيون برنامه و بودجه مجلس شوراي اسلامي نيز در همايش بهره‌وري و برنامه پنجم توسعه اعلام كرد كه ابتدا بايد راه درست را پيدا كنيم و سپس به نتيجه برسيم و در غير اين صورت، كشور را گران اداره خواهيم كرد.
    وي گفت: بخشي از توليد كشور مربوط به سرمايه‌گذاري و پول‌هاي جديد است و بخش دوم مربوط به استفاده از سرمايه‌هاي موجود است. عبدالهي ادامه داد: يكي از علت‌هاي بهره‌وري پايين در اين است كه بخش عمده كارها در دست قوه مجريه است كه بايد به حداقل ممكن برسد. وي افزود: دولت در بسياري از جاها دخالت مستقيم دارد و همچنان در طبل دولتي بودن مي‌كوبيم. وي علت اصلي پايين بودن نرخ رشد بهره‌وري در كشور را دولت بزرگ دانست كه موجب شده، قيمت‌ها گران و انگيزه‌ها پايين باشد.
    رضايي: ايران نيازمند انقلاب اقتصادي – اجتماعي است
    محسن رضايي، دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در اين همايش علت اساسي عقب‌ماندگي‌ها در كشور را پايين بودن بهره‌وري در تمامي سطوح دانست و گفت: در كشور ما شناخت يك مساله حداقل 5 سال، سياست‌گذاري و برنامه‌ريزي 8 سال و اجرايي شدن آن حداقل 10 سال طول مي‌كشد و از نمونه‌هاي آن مي‌توان به خصوصي‌سازي اشاره كرد كه هنوز در كشورمان به طور كامل اجرايي نشده است.
    محسن رضايي گفت: فهم و درك جمعي از يك مساله و مديريت و برنامه‌ريزي و اجراي عمومي آن در ايران، طولاني و همراه با نزاع و اصطكاك است. وي در ادامه با اشاره به اينكه دو راه‌حل براي افزايش بهره‌وري در كشور وجود دارد، خاطرنشان كرد: در اين ميان مي‌توان به توسعه تدريجي مشابه كشورهاي غربي يا توسعه شتابان مشابه كشورهاي شرقي كه پيشگام آن ژاپن بود اشاره كرد، البته امروز چين و آسياي جنوب شرقي به مدل‌هاي بهتري دست يافته‌اند. رضايي خاطرنشان كرد: با طي كردن مدل غربي 100 سال، مدل شرقي 40 سال و اگر از مدل اصلاح‌شده آسياي جنوب شرقي استفاده كنيم حداقل 20 سال زمان (مطابق با همان سند چشم‌انداز 1404) نياز است تا به اهداف بهره‌وري دست يابيم كه اين نيازمند اقدامات ويژه در سطح ملي و بخش‌ها و مناطق و بنگاه‌ها است. وي با اشاره به شرايط داخلي كشور تصريح كرد: ما نيازمند انقلاب ديگري هستيم كه محور آن سياست نيست كه متاسفانه يكي از آسيب‌هاي جدي در مملكت ما است، بلكه محور آن انقلاب اجتماعي – اقتصادي است كه البته لازمه آن تحول فرهنگي، علمي و اصلاحات سياسي است و بدون اين انقلاب، دستيابي به اهداف بهره‌وري نيازمند يك راه تدريجي و نيازمند حوصله است.

  4. 5 کاربر از پست مفید محسن قبادي سپاس کرده اند .


  5. #3
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسي مكانيك خودرو
    نوشته ها
    13
    ارسال تشکر
    1
    دریافت تشکر: 18
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    Arrow تاريخ غول‌هاي اقتصادي فيليپس هلند؛ ژانوسي با دو چهره

    «امپراتوري جهاني فيليپس نمي‌تواند به سرنوشت هلند متكي باشد»- اين اصلي است كه بيش از 75 سال پيش شعار اين شركت بوده است. كمپاني كوچكي كه دو برادر فيليپس در سال 1891 در اندهوون Eindhoven تاسيس كردند، در اواسط قرن، رفته‌رفته به بزرگ‌ترين انحصار الكترونيك اروپاي باختري بدل شد. در حال حاضر سود ساليانه فيليپس از سه كمپاني عمده الكتروتكنيك انگليس (AEi, English Electric, General Electric) بيشتر است.
    در ابتدا فيليپس فقط لامپ‌هاي برقي مي‌ساخت. صاحبان كمپاني همواره اين كلمات را مضمضه مي‌كردند كه گويا سرنوشت چنين مقرر داشته كه آنها «بشريت را از سلطنت تاريكي برهانند و دريچه روشنايي را به رويشان بگشايند» بدون شك اگر جنگ جهاني اول روي نمي‌داد، اين شركت به‌صورت يك شركت درجه دوم باقي مي‌ماند.
    جنگ اول جهاني در به دست آوردن سود دور نماي وسيعي به روي شركت گشود، كمپاني برنامه توليد را متنوع كرد. علاوه بر لامپ، ساختن راديو و وسايل مخابراتي براي امور نظامي در برنامه توليد وارد شد.
    در دومين جنگ جهاني، اربابان فيليپس با آلمان فاشيست صميمانه همكاري مي‌كردند. مديريت موسسات كنسرسيوم در اين دوره در دست فريتز فيليپس Fritz Philipps پسر يكي از برادران موسس شركت بود. كنسرسيوم در طول جنگ توليد خود را به نحو قابل ملاحظه‌اي افزايش داد و تا آخرين روزهاي مخاصمه به ماشين جنگي آلمان فعالانه خدمت كرد. اين همكاري درآمد فيليپس را به مقياس وسيعي افزايش داد.
    از 1939 تا 1949 سود حاصله سهام معمولي 51 درصد و سهام ممتاز 62 درصد بوده است.
    پس از جنگ، كنسرسيوم برنامه توليدش را وسعت داد و به ساختن تلويزيون، تجهيزات الكترونيك و طبي، ابزارهاي صنعتي و حتي فرآورده‌هاي دارويي پرداخت. تقريبا نصف راديو و تلويزيون‌هاي اروپاي باختري توسط كارخانه‌هاي فيليپس يا با پروانه فيليپس به بازار عرضه مي‌شود.
    در سال‌هاي اخير، كنسرسيوم توليد شمارگرهاي الكترونيك و دستگاه‌هاي بغرنج صنعتي و نظامي را توسعه داد و طرح مخصوصي براي توليد تلويزيون رنگي تدارك ديده است.
    در حال حاضر فيليپس فروشنده اصلي تجهيزات الكترونيك پيمان آتلانتيك است. صنايع نظامي فيليپس پنج درصد ارزش كلي توليدات فعلي شركت را تشكيل مي‌دهد. با وجود اين طرح آينده كنسرسيوم معطوف با امكان افزايش قابل ملاحظه توليدات نظامي است. تجهيزات و دستگاه‌ها براي صنايع و امور نظامي در سال 1980 دوسوم ارزش كلي توليد را تشكيل خواهد داد.
    كاميابي‌هاي فيليپس در رقابت سرسختانه با توليدكنندگان عمده كالاهاي الكترونيك اروپايي و آمريكايي چگونه توجيه مي‌گردد؟ به‌طور كلي سه عامل در اين موفقيت موثر است.
    1 - ساخت واحد تشكيلاتي
    2 - دامنه وسيع تحقيقات علمي
    3 - انحصاري كردن بازار ملي
    اكنون سرمايه و منافع تجارتي هيچ كمپاني الكترونيكي در جهان سرمايه‌داري به اندازه فيليپس در خارج از كشور گسترده نيست. در سال 1966 فيليپس 211 موسسه در 36 كشور جهان داشت. توليدات اين موسسات به وسيله سازمان‌هاي مخصوص فروش در 58 كشور به فروش رسيد.
    فريتز فيليپس رييس فعلي شركت، فعاليت كنسرسيوم را چنين توصيف مي‌كند: «به عقيده من، فيليپس فدراسيون جهاني شركت‌هايي است كه فعاليت آنها بي‌آنكه از جانب مركز به دقت تنظيم شود، هماهنگي منظمي دارد، شعبه‌هاي اين كنسرسيوم، به اتكاي استقلال بالنسبه كلي مي‌توانند توليد خود را با نيازهاي مصرف‌كنندگان كشورهاي مختلف به نحو مطلوب تطبيق دهند.»
    هريك از واحدهاي توليدي فيليپس مانند ژانوس دو چهره‌اي، دو مديريت دارد: مديريت نماينده تجارتي و مديريتي كه به وسيله يك دانشمند اعمال مي‌گردد، كارگردانان كنسرسيوم مي‌گويند رمز موفقيت آنها به ويژگي تشكيلاتي كنسرسيوم ارتباط دارد. از آنجا كه در اين سيستم، مديران يكديگر را هدايت مي‌كنند، اين مديريت را كنترل متقابل مي‌نامند. انتخاب دانشمندان براي مديريت شركت نشان مي‌دهند كه انحصارات براي تحكيم سلطه و موقعيت خود توجه خاصي به اكتشافات علمي دارند.
    فيليپس براي تحقيقات علمي هر سال 6 تا 7 درصد درآمد حاصله را خرج مي‌كند. در مراكز علمي و آزمايشگاهي كنسرسيوم كه اصولا در هلند است قريب 20000 نفر كار مي‌كنند. در آزمايشگاه اصلي كنسرسيوم در «اندهوون» 2200 محقق فعاليت دارند كه كارشان صرفا تحقيقات است و در اين زمينه پول زيادي خرج مي‌كنند. بين اين پژوهشگران تقريبا 300 دكتر علوم وجود دارد.
    فيليپس براي مبارزه با رقباي عمده خود تقريبا تمام بازار داخلي را به انحصار خود درآورده است. سراسر هلند از موسسات فيليپس اشباع شده است. در صنايع الكترونيك هلند قريب صدهزار نفر كار مي‌كنند. 85 درصد آنها به موسسات فيليپس تعلق دارد. موقعيت انحصار به او امكان مي‌‌دهد كه اراده خود را در قلمرو فروش به ديگران تحميل كند. كنسرسيوم اغلب با بالا بردن قيمت در بازار داخلي، كالاهاي خود را در بازارهاي خارجي به قيمت ارزان مي‌فروشد. مثلا در سال 1930 لامپ روشنايي فيليپس در هلند 70 سنت ولي در سوئيس 52، در اتريش 49 در ايتاليا 47 و در بلژيك 35 سنت بود. پس از جنگ اين شيوه به يكي از عوامل مهم توسعه‌طلبي كنسرسيوم در بازارهاي خارجي بدل شد. لامپ راديو در هلند 2.75 فلورن و در ايالات متحده يك فلورن فروخته مي‌شود. فيليپس با اين قيمت نازل امكان مي‌يابد در بازار آمريكا با جنرال الكتريك به خوبي رقابت نمايد.
    فيليپس در دست چندين گروه مالي قرار دارد. اين گروه‌ها در صنايع و امور بانكي منافع مهمي دارند. خانواده فيليپس فوق‌العاده نيرومند است. اين خانواده مديريت كنسرسيوم را قبضه كرده است. اولين روساي شركت برادران فيليپس بودند. بعد مديريت به فرانتزاوتن Franz otten رسيد. اين شخص به وسيله همسرش با خانواده فيليپس پيوند دارد. در سال 1961 فريتز فيليپس رييس كنسرسيوم شد.
    البته اين كنسرسيوم تنها «امپراتوري صنعتي» سرمايه مالي هلند نيست. گروه‌بندي مهم انحصارطلبي وجود دارد كه اتحاد دو انحصار بزرگ كشور (فيليپس و يونيلوور Unilever) با اتحاديه مهم بانكي آمستردام – روتردام بانك، اساس‌ آن را تشكيل مي‌دهد. شركت بيمه ناشنال ندرلندن National-Nederlanden و روبكو Robeko مهم‌ترين‌ تراست سرمايه‌گذاري اروپاي باختري، در اين گروه‌بندي عضويت دارند. شركت‌هاي عضو گروه‌بندي روابط نزديكي دارند. سيستم اجراي وظايف متعدد مديريت اين روابط همبسته را آشكار مي‌دارد.
    بسياري از كاركنان عالي‌رتبه دست پرورده فيليپس هستند. بدين جهت مي‌گويند كار اصلي شركت در هلند تنها توليد راديو و تلويزيون نيست، بلكه اين كمپاني نخست‌وزير، وزيران و ساير رجال سياسي كشور را در مكتب خود مي‌پروراند. به قول مجله آمريكايي «فورچون» گروه صنعتي فيليپس «دومين حكومت هلند» را تشكيل مي‌دهد. چنانكه در جنگ دوم جهاني امضاي آقاي بن (Bein) بانكدار معروف و عضو شوراي اداري فيليپس براي بانك انگليس بيش از امضاي وزيران هلند ارزش داشت.
    فرمانروايان كنسرسيوم با تعقيب شعار زمان تاسيس شركت همواره مراقب اوضاع و احوال جهاني بوده، در گروه‌بندي‌هاي متعدد مالي و صنعتي بين‌المللي جهان سرمايه‌داري شركت مي‌جويند. به همين علت است كه فرانتز اوتن يكي از مبتكرين اصلي كنفرانس‌هاي بيلدربرگ Bilderberg بوده است. در خلوت اين كنفرانس‌ها، نمايندگان انحصارات آمريكايي و اروپائي به اتفاق رجال سياسي مسائل مهم اقتصاد و سياست امپرياليستي را بررسي مي‌كنند.

  6. 2 کاربر از پست مفید محسن قبادي سپاس کرده اند .


  7. #4
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    Technical
    نوشته ها
    7
    ارسال تشکر
    3
    دریافت تشکر: 16
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    Arrow گزارش حكيمي از خواسته‌هاي سه قدرت بزرگ

    سران سه‌قدرت بزرگ در كنفرانس يالتا
    كنفرانس يالتا در حالي برگزار مي‌شد كه قواي متفقين هنوز در ايران بودند و بخش‌هايي از اين سرزمين را در اشغال داشتند.
    مسوولان وزارت امور خارجه آمريكا، انگليس و شوروي به نيابت از رهبران خود درباره ايران بحث مي‌كردند و البته در پشت همه اين تبادل‌نظرها و آرا موضوع دستيابي اين كشورها به نفت ايران دركانون توجه بود. مصطفي فاتح نويسنده كتاب 50 سال نفت ايران، ضمن بحث مشروحي كه درباره ديدگاه و خواست‌هاي قدرت‌هاي بزرگ درباره نفت انجام داده است به موضوع نفت شمال پرداخته است كه مي‌خوانيد:


    در مرحله دوم وضع به كلي تغيير يافت و ايراني‌ها مدعي شدند كه موقع براي ادامه مذاكرات مناسب نيست و مجلس شوراي ملي ايران تصميمي اتخاذ كرد كه تا جنگ باقي است امتيازي داده نشود. بعدها بسياري از ايرانيان اظهار داشتند كه اين تصميم عجولانه گرفته شده و از خردمندي دور بوده است. حال به چه علت مرحله سومي نبايد پيش آيد؟ نظر به اينكه ايرانيان يك دفعه فكر خود را عوض كردند دولت شوروي دليلي نمي‌بيند كه دوباره فكر آنها عوض نشود و به مرحله اول برنگردند. دولت شوروي جهد كرده است كه ايرانيان را تشويق كند تا به مرحله اول برگردند و مذاكرات را از نو آغاز نمايند. كافتارادزه اكنون از تهران به مسكو مراجعت كرده است و رويه «دست قوي» كه او به كار برد تخفيف يافته است. در حال حاضر هيچ‌گونه مذاكره‌اي در اين باب جريان ندارد و مسيومولوتف اضافه كرد كه به نظر او لزومي در كار نيست كه نسبت به اين قضيه توجه مخصوصي معطوف گردد و چون وضع حاضر حاد نمي‌باشد بهتر است كه قضيه را مسكوت گذاريم تا راه‌حل آن به خودي خود به دست آيد.
    مستراستت تينوس- (وزير خارجه آمريكا) متذكر شد كه دولت آمريكا هيچ پيماني در موقع جنگ با دولت ايران منعقد نكرده است. شركت‌هاي آمريكايي مذاكراتي براي تحصيل امتيازات نفت با دولت ايران كرده‌اند، ولي پس از تصميم مجلس همه آن مذاكرات قطع شده است، بنابراين وضع شركت‌هاي مزبور با وضع دولت شوروي در باب امتيازات يكسان است در باب خارج كردن ارتش متفقين بايد متذكر بود كه ارتش آمريكا در ايران براي انجام خدمات به روسيه به ايران رفته‌اند تا مهمات و ملزومات وام و اجاره را از خليج‌فارس به شوروي حمل نمايند. دولت آمريكا هيچ حرفي ندارد كه قضيه امتيازات نفت را به بعد از جنگ محول دارد و در باب خارج كردن ارتش متفقين از پيشنهاد وزير خارجه انگليس كاملا پشتيباني مي‌كند.
    مستر ايدن- گفت كه دولت انگلستان هيچ مخالفتي با اعطاي امتيازات نفت به دولت شوروي ندارد.
    مستراستت تينوس – گفت كه دولت آمريكا هم هيچ مخالفتي ندارد و نظر دولت انگيس را تاييد مي‌نمايد.
    مسترايدن- متذكر شد كه شركت‌هاي انگليسي قبل از آنكه مذاكرات شوروي براي نفت شروع گردد با دولت ايران درباره امتياز مذاكره مي‌كردند و در نتيجه تصميمي كه دولت ايران گرفته تمام آن مذاكرات اكنون در بوته اجمال است. ايدن گفت اگر اعلاميه‌اي به طرزي كه او پيشنهاد كرد منتشر گردد موجب اطمينان خاطر ايرانيان را فراهم خواهد ساخت و تجديد مذاكرات را درباره امتيازات نفت تسهيل خواهد نمود. درباره خارج كردن ارتش متفقين احتياجي به تغيير مواد پيمان نيست، زيرا پيمان مزبور مقرر مي‌دارد كه ارتش متفقين نبايد ديرتر از شش ماه پس از خاتمه جنگ از ايران بيرون روند و لذا عقيده بر اين است همين كه راه رساندن لوازم به شوروي از طريق ايران قطع شد ارتش متفقين خارج گردند.
    مسيو مولوتف- اظهار داشت مصلحت در اين است كه در اين قضيه به تبادل نظري كه شده اكتفا نمود و گفت حاضر است كه كافتارادزه را به كنفرانس احضار كند تا گزارشي راجع به وضع ايران بدهد.
    مستر ايدن- سپس اظهار داشت كه او مايل است در باب مطالبي كه مسيو مولوتف اظهار داشته است فكر مطالعه كند و شايد در جلسات بعد پيشنهادهاي ديگري در اين باب داشته باشد.
    استت تينوس در كتاب خود مي‌نويسد: كنفرانس يالتا خاتمه يافت بدون اينكه راجع به ايران توافقي حاصل شود. ايدن و من ساعي بوديم كه اعلاميه‌اي راجع به ايران صادر شود و مولوتف مخالفت كرد و اگرچه هر دو نفر ما توضيح داديم كه ما به قضيه ايران اهميت زيادي مي‌دهيم، مولوتف جواب داد كه غيرممكن است در اين موقع قدم ديگري در اين باب برداشته شود.
    از متن مذاكرات كنفرانس يالتا كه در بالا ذكر شد معلوم است كه دولتين آمريكا و انگليس درباره وضع روابط ايران و شوروي نگراني‌هايي داشتند و در يالتا خواسته بودند كه التيامي در كار بدهند. چنانكه مي‌دانيم در همين موقع بود كه حزب توده عمليات خود را در ايران با نهايت شتاب توسعه مي‌داد و پيشه‌وري به آذربايجان رفته و طغياني برپا كرده بود و دولت درصدد برآمد كه عده‌اي قواي تامينيه به آذربايجان بفرستد تا امنيت را برقرار نمايد، ولي ارتش روس مانع از اين شد كه قواي مزبور از شريف‌آباد قزوين جلوتر برود.
    در تاريخ 27 آذرماه 1323 حكيمي، نخست‌وزير نطقي در مجلس شوراي ‌ملي ايراد نمود و به عنوان گزارش وقايع آذربايجان چنين گفت: «چون آقايان نمايندگان محترم انتظار داشتند كه دولت اطلاعات بيشتري راجع به آذربايجان به عرض مجلس شوراي ملي برساند و استحضار هم‌ميهنان عزيز نيز از اوضاع اين قسمت مهم كشور ما كه همه به آن علاقه‌مند هستيم ضرورت دارد اجازه مي‌خواهم گزارشي در اين باب عرض و تصميم دولت را نيز اعلام دارم. از چندي به اين طرف در آذربايجان از طرف عده معدودي نغمه‌هايي برخاست. اين اشخاص به عنوان اصلاحات دست به اقداماتي زدند كه راه اصلاح را مسدود و برعكس باعث بي‌نظمي شدند (صحيح است) و اظهاراتي نمودند كه برخلاف قانون اساسي و ساير قوانين مملكتي بوده (صحيح است) و ممكن نمي‌شد كه دولت به اين قبيل اظهارات ترتيب اثر بدهد و لهذا ابتدا در نظر گرفتيم، بلكه با وسايل مسالمت‌آميز و نصيحت از طرف مامورين رسمي دولت اين اشخاص را اگر ايراني و علاقه‌مند به مصالح عاليه كشور باشند از اين خيالات خام و ناپخته منصرف نماييم كه امنيت در مملكت مختل نگردد تا دولت بتواند به اصلاحات اساسي در تمام كشور شروع نمايد. متاسفانه اين عده در اجراي مقاصد سوء و ناصواب خود اصرار ورزيدند و وقتي هم دولت استاندار تازه به تبريز فرستاد باز ايستادگي كردند و مشغول تعقيب نقشه‌هاي شوم خود به ضرر تماميت كشور و آسايش عمومي شدند (صحيح است) تا آنجا كه به قول خودشان و برخلاف صريح قانون اساسي (صحيح است) مجلس ملي تشكيل داده و حتي اخيرا عده‌اي را به نام وزير معرفي و ادارات دولتي را تصرف نموده و تجاسر را به جايي رسانيدند كه به قواي تامينيه دولتي نيز تعرض و دست‌اندازي نموده‌اند. حالا كه استاندار به تهران آمده و گزارش خود را رسما به اطلاع دولت رسانيد و معلوم شد اين اشخاص مي‌خواهند به عمليات خود رسميت دهند، اين جانب مجلس شوراي ملي را از كيفيت امر مستحضر مي‌دارم. دولت نظر به قلت عده قواي تامينيه در استان‌هاي سه و چهار و براي جلوگيري از وقايع سوء و ناامني و تجري اشخاص نادان و مغرض و تامين آسايش و آزادي مردم تصميم نمود پادگان‌هاي موجود در آن استان‌ها را تقويت نمايد و قواي امدادي از مركز روانه دارد كه فرمانده لشكر آنجا قادر به استقرار نظم و آرامش و امنيت در سراسر استان‌هاي سه و چهار بشود، ولي به طوري كه استحضار دارند دولت دوست و مجاور ما برخلاف انتظار مانع اين اقدام شد و قواي اعزامي از تهران مدتي در شريف ‌آباد ماند تا اينكه اخيرا ناچار به بازگشت گرديد. نيروي جزئي و غيركافي موجود در آن استان‌ها نيز آزادي عمل نداشتند. در نتيجه مامورين دولت و عده قليل قواي تامينيه اين استان‌ها در مقابل متجاوزين و متجاسرين دست بسته و محصور شدند و هيچ اقدامي از طرف مامورين دولت ميسر نگرديد، زيرا نه آزادي عمل داشتند و نه اميد تقويت از مركز. از طرف ديگر متجاسرين كه اسلحه هم به دست آورده بودند و همه قسم تقويت مي‌شدند و اشخاص مجهول‌الهويه هم در ميان آنها پيوسته زياد مي‌شد و با وجود قلت عده و عدم موافقت مردم آذربايجان با اعمال آنها توانستند همه را مرعوب كرده و به اجراي نقشه‌هاي خائنانه و نارواي خود آزادانه موفقيت حاصل و مجلس ملي تشكيل و وزير معرفي نمايند. دولت مخاصمه و منازعه و خونريزي را به مناسبت حضور پادگان و پست‌هاي شوروي در آن استان مضر و بي‌نتيجه دانست. دستور مقابله با اين جماعت را كه البته با وسايل عديده تقويت مي‌شدند صلاح تشخيص نداد. اينجانب ناگزير هستم صريحا در مقابل مجلس شوراي ملي اظهار دارم كه اين اقدامات كه در آذربايجان به‌عمل آمده از طرف هر دسته و جماعت كه باشد خلاف مصلحت كشور و خلاف مصرحات قانون اساسي و ساير قوانين كشور است (صحيح است). كليه ايرانيان پاك و بي‌غرض كه هواخواه تماميت و عظمت كشورند با اين قبيل اقدامات و اظهارات خانه‌ خراب‌كن مخالفت دارند (صحيح است – صحيح است) و مبارزه مي‌نمايند و نخواهند گذارد اين قبيل اظهارات خائنانه و جاهلانه ريشه دوانيده كشور را پاره آتش نمايد. اينجانب هم به عنوان يك فرد ايراني و هم به نام دولت با اينكه اساسا اهل صلح و مسالمت‌ بوده و به‌هيچ قيمت راضي نيستم از بيني يك نفر هم‌وطن من قطره خوني جاري شود تصميم جدي به‌مقاومت در مقابل اين نغمه‌ها گرفته و نخواهيم گذارد يك عده قليل مغرض نادان به عمد يا اشتباه مقاصد شوم و ناصواب خود را بر برادران آذربايجاني ما كه همه وطن‌پرست و ايران‌دوست هستند و بارها امتحانات فداكاري و از خودگذشتگي را داده‌اند با زور و ترور و آدم‌كشي و تجاسر تحميل و كشوري را دچار زحمت و مرارت نمايند (صحيح است – احسنت) بديهي است مجلس شوراي ملي و همه مردم ايران پشتيبان دولتي كه چنين تصميمي را داشته باشد هستند (صحيح است) و عمليات چنين دولتي را تقويت خواهند نمود (صحيح است) از دولت‌هاي دوست و متحد خودمان همچنان كه رسما و علنا گفته و نوشته و خواسته‌ايم براي رفع اين مشكلات كه نتيجه ادامه توقف نيروي خارجي در ايران است در مقابل خسارات طاقت‌فرسا و فداكاري‌ها كه از شروع جنگ تاكنون تحمل نموده‌ايم توقع و انتظار داريم هرچه زودتر نيروي خودشان را از ايران ببرند (صحيح است) و ما را آزاد بگذارند. در اين فاصله هم طبق شرايط و اصولي كه بين ميهمان و ميزبان مقرر است آزادي عمل را كه حق حاكميت ما است براي نيروي ايران و ماموران دولتي مانع نشوند و بگذارند به وظايف خود برسيم و به رفع مشكلات موفقيت حاصل نماييم (صحيح است – احسنت). اينجانب از اين مقام رسمي با صداي بلند كه به گوش تمام مردم جهان و مخصوصا ملل دوست و متحد ما و همه ايرانيان برسد اعلام مي‌دارم نغمه‌هاي شوم معدودي نادان و مغرض در آذربايجان به‌هيچ وجه رسميت ندارد (صحيح است) و بايد حتما اين قبيل تظاهرات بي‌اساس كه به نام اصلاحات برخاسته و مانع اقدامات اساسي دولت براي تهيه موجبات آسايش و اصلاح‌ حال مردم ايران من‌جمله برادران آذربايجاني ما شده و لطمه‌هاي بزرگ به كشور ما وارد خواهد نمود، خاموش شود و اين نغمه‌ها برخلاف تمام موازين قانون اساسي و ساير قوانين مملكتي است از جمله مخالف اصل 1 .... در خاتمه عرايض خود لازم مي‌دانم اين نكته را به استحضار برسانم، چنانكه سابقا در مجلس شوراي ملي اعلام داشتم به منظور توسعه و تشييد روابط دوستي و يك جهتي با دولت و ملت دوست و همسايه خودمان اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي چندي پيش به وسيله سفير كبير شاهنشاهي در مسكو پيشنهاد نمودم كه به اتفاق آقاي وزير خارجه به مسكو بروم و چون اين تمايل ما به رفتن مسكو با تشكيل كنفرانس وزيران خارجه سه دولت دوست و متحد در مسكو مصادف گرديد به پيشنهاد خودم آن را تعقيب نموديم و ضمنا به موجب يادداشت‌هاي رسمي كه در تاريخ 22 و 23 آذر جاري ارسال شده به هر سه دولت دوست و متحد بزرگ خودمان اطلاع داديم كه تنها موضوع مهم و فوري كه از سه دولت بزرگ انتظار داريم بين خودشان در كنفرانس وزيران خارجه در مسكو مطرح و تصميم مساعد اتخاذ نمايند، تخليه فوري و كامل تمام ايران از قواي هر سه كشور مي‌باشد (صحيح است) و ضمنا تذكر داديم هر گاه غير از اين موضوع مطلبي راجع به ايران مطرح گردد، بايد نظر به استقلال و حق حاكميت ايران و در اجراي فصل ششم پيمان سه‌جانبه و اعلاميه سران سه دولت در تهران با استشاره و رضايت دولت ايران باشد (صحيح است).
    در بيانات نخست‌وزير كه در بالا نقل شد چند بار درباره كنفرانس وزيران خارجه سه دولت بزرگ ذكري شده است. اين كنفرانس از 16 دسامبر تا 27 دسامبر 1945 در مسكو منعقد شد و راجع به ايران بحث‌هايي شد كه آن را جيمز ف. برنز وزير خارجه آمريكا در كتاب خود موسوم به «گفتار صريح» شرح داده و به قرار زير است:
    در اولين ملاقات با استالين كه روز نوزدهم دسامبر بود من به او گفتم كه ما راجع به وقايع ايران به واسطه تعهدي كه رييس‌جمهور روزولت و چرچيل و خود او در سال 1943 در تهران داده‌اند، بسيار نگران هستم. در آن تعهد پيشوايان سه دولت تصديق كرده‌اند كه ايران در تعقيب جنگ عليه دشمن مشترك و مخصوصا در قسمت تسهيل وسايل حمل‌و‌نقل مهمات از ممالك ماوراء بحار به اتحاد جماهير شوروي كمك كرده است و در اعلاميه تهران وعده داده شده است كه هر نوع مسائل اقتصادي كه در پايان مخاصمات ايران با آن مواجه باشد با مسائل اقتصادي ساير ملل متحده مورد توجه كامل قرار خواهد گرفت و نيز در اعلاميه مزبور گفته شده است كه دولت‌هاي كشورهاي متحده آمريكا و اتحاد جماهير شوروي و ممالك متحده انگلستان در حفظ استقلال و حاكميت و تماميت ارضي ايران با دولت ايران اتفاق‌نظر دارند. وقايعي كه قبل از كنفرانس حاضر در ايران به وقوع پيوسته حاكي است كه تعهد مذكور ممكن است نقض گردد. دولت ايران اعتراض كرده است كه وقتي مي‌خواسته 1500 سرباز خود را به سوي آذربايجان بفرستد تا طغياني را كه از طرف منابع خارجي تشويق مي‌شده خاموش نمايد، عده مزبور در راه متوقف گرديده و ارتش سرخ امر داده است كه معاودت نمايد، لهذا دولت ايران تقاضا كرده است كه ارتش‌هاي خارجي ايران را تخليه نمايند. ما بلادرنگ دستور داديم كه بقيه ارتش آمريكا از ايران خارج شوند و من پيامي به دولت شوروي و دولت انگلستان فرستاده و توصيه كردم كه آنها هم همين كار را بكنند. اعتراض ايران هنوز پابرجا مي‌باشد و من به استالين گفتم كه اگر ما تعهدات مندرجه در اعلاميه تهران را انجام ندهيم، احتمال كلي دارد كه ايران شكايت خود را در جلسه ملل متحد كه به‌زودي در لندن منعقد خواهد شد عرضه بدارد و آمريكا به عنوان امضاكننده اعلاميه تهران مجبور خواهد شد كه با ايران مساعدت كند تا شكايت آن مطرح گردد. به نظر ما توجيه اين مساله بسيار مشكل است كه حضور 1500 سرباز ايراني ممكن است 30.000 ارتش شوروي را چنانكه اظهار شده است به خطر اندازد.استالين در جواب من بياناتي نمود و نام آن را «حقايق مربوطه» گذاشت. او گفت كه معادن نفت ‌بادكوبه واقع در جنوب شوروي در نزديك مرز بوده و مساله به‌خصوصي را ايجاد كرده است. اين معادن را بايد در مقابل احتمال هر اقدام خصمانه‌اي كه از طرف ايران ابراز شود، حفظ نمود و هيچ اعتمادي هم به دولت ايران نمي‌توان داشت. ممكن است مخربيني به معادن بادكوبه اعزام شوند كه معادن مزبور را آتش زنند و چون دولت شوروي به‌موجب پيمان منعقده حق دارد كه ارتش خود را تا پانزده مارس در ايران نگاهدارد، بنابراين ميل ندارد كه قبل از آن تاريخ ايران را تخليه كند و در آن تاريخ هم بايد وضع را بررسي نمود و ملاحظه كرد كه آيا ممكن است سربازان شوروي را از ايران خارج نمود يا نه؟تصميم راجع به اين موضوع موكول به رويه و رفتار دولت ايران خواهد بود و نيز متذكر شد كه پيمان 1921 بين شوروي و ايران به دولت شوروي حق مي‌دهد كه هر گاه احتمال خطري از منبع خارجي متوجه روسيه شوروي شود، ارتش خود را به شمال ايران اعزام دارد.

  8. 2 کاربر از پست مفید ariainvestment سپاس کرده اند .


  9. #5
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    Technical
    نوشته ها
    7
    ارسال تشکر
    3
    دریافت تشکر: 16
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    Arrow جامعه سنتي و راه‌ غربي ناسازگار بودند

    زن روستايي درحال پخت غذا
    در ماجراي گروه مشاوران هاروارد كه براي كمك به تدوين برنامه سوم توسعه به ايران آمده بودند به نوشته تاس. اچ.مك لئود به نكات جالب و خواندني اشاره شده است كه بخش‌هايي از آن را در شماره‌هاي گذشته خوانديد. در اين بخش از نوشته اين آمريكايي مي‌نويسد كه كارشان به جايي رسيد كه مديران اجرايي دستگاه‌هاي دولتي آنها را به تمسخر گرفته و برايشان دردسر درست مي‌كردند.


    مساله زبان در برخورد با مقامات عالي‌رتبه دولت نيز دردسرهاي روزافزوني پديد مي‌آورد. در اينجا ما به كشمكش‌هاي جالب خود با ديوان‌‌سالاري محلي اشاره نمي‌كنيم كه در خصوص اخذ امتيازهاي وارداتي صورت گرفت. هر قدر به پايان كار خود نزديك‌تر مي‌شديم به نظر مي‌رسيد مجموعه اتفاقاتي در حال رخ دادن بود كه دست كم با يكديگر كاملا بي‌ارتباط نبودند. ديگر زماني رسيد كه گفت‌وگو از برنامه‌ريزي به عنوان تمرين روشنفكري محض بايد خاتمه مي‌يافت و تصميمات لازم براي آغاز برنامه سوم اتخاذ مي‌شد. سازمان برنامه را توده‌اي از سوء‌ظن و شكايات دولت فرا گرفته بود. شخص «خارجي» و نفوذ وي هدف شكايت و حتي تمسخر روزافزون دستگاه‌هاي اجرايي قرار مي‌گرفت. در چنين شرايطي، گذشته از آينده برنامه‌ريزان و سازمان برنامه‌ريزي كشور، كل انديشه برنامه‌ريزي مركزي و ملي در خطر قرار داشت.
    اين وضعيت براي ما به لحاظ كاري (و مسلما بدون اشاره به ناراحتي‌هاي شخصي كه در اين ميان داشتيم) بحراني‌ترين وضع ممكن در تمام مدت كارگروه دوم مشاوران هاروارد در ايران بود. جالب است كه در همين مقطع براي اولين بار تاكيد شد كه در مكاتبات و به ويژه در مراودات شفاهي، زبان فارسي مورداستفاده قرار گيرد. اين امر سبب شد كه در مرحله بحراني از كارگروه و دقيقا هنگامي كه ما نسبت به حوادث پيرامون خود بايد حساس‌تر از هميشه مي‌بوديم ارتباط ما با عمده اين حوادث قطع شود. البته اين عامل را نمي‌توان تنها عامل نابودي برنامه سوم دانست؛ زيرا خود برنامه‌ريزان دست‌كم با تعلل خود سرنوشت اين برنامه را از پيش رقم زده بودند، اما يقينا باعث شد كه ما به عنوان عناصري كه مي‌توانستيم در ميان اين هرج و مرج نظمي را اعاده كنيم، شديدا كارسازي خود را از دست دهيم.
    مشكلات زباني ما نشانه عدم‌صلاحيت‌هاي كلي‌تري بود. با نگاهي به گذشته درمي‌يابيم كه ما به‌رغم تمام موفقيت‌هاي خود به عنوان اقتصاددان و مديران اجرايي هيچ شناختي درباره خود ايران يعني تاريخ، سنت‌ها، فرهنگ و به‌ويژه مذهب مردم آن نداشتيم. همان‌طور كه قبلا اشاره شد ما نمي‌توانستيم به تفسير همكاران ايراني خود اعتماد كنيم و خود نيز قادر به تفسير آنها نبوديم. براي مثال، همكاران ايراني ما كه معرف تحصيلكردگان شهري لاادري بودند و حيات فكري خاورميانه عمدتا در چهره آنها تجسم مي‌يابد، همواره به ما يادآوري مي‌كردند كه «مذهب نقش چنداني در اصلاحات اجتماعي ايران ندارد.» كاملا مشخص بود كه اين ارزيابي غلط است؛ اما ما به قدري سردرگم بوديم كه خود نمي‌توانستيم به ارزيابي معني‌دار نقش مذهب در جامعه ايران دست يابيم.
    مارينوس به يكي از ابعاد اين مساله توجه كرد و چه خوب است كه در اينجا نظر وي را ذكر كنيم:
    ... گروه مشاوران هاروارد اساسا از اقتصاددانان تشكيل شده بود، بايد دانست كه كشور توسعه‌نيافته براي توسعه خود نمي‌تواند به نظريه‌هاي اقتصادي محض تكيه كند، زيرا اين نظريه‌ها به مفاهيمي چون بيشترين بازده نهايي گرايش دارند و تحقق آن بستگي به خدمات دقيق بخش عمومي دارد. نظريه‌هاي اقتصادي، حتي دقيق‌ترين آنها هنگامي كه درباره جوامع سنتي به كار مي‌روند در عمل نارسا و غيرواقع‌بينانه از كار درمي‌آيند. گروه مشاوران هاروارد در ايران، اگر در ميان خود جامعه‌شناس، انسان‌شناس و كارشناس آموزش روستاييان داشت بي‌شك موثرتر واقع مي‌شد، البته اين كارشناسان شايد در كشورهاي توسعه‌يافته چندان كاربردي نداشته باشند.
    گذشته از قسمت آخر اين نظر، نكته اساسي كه مارينوس در پي اثبات آن بود به نظر ما نيز قابل‌تامل بود، اما هر گونه بحثي درباره تركيب بهينه تخصص‌هاي لازم براي تجهيز موثرترين گروه خدمات مشاوره‌اي نبايد مايه غفلت از يك مساله بنيادي‌تر شود كه قبلا مطرح شد. صرف‌نظر از قلمرو تخصص‌هاي گروه مشاوره‌اي شناخت گسترده و عميق كشور ميزبان كمك فني، اساس و بنيان خدمات مشاوره‌اي موثر را تشكيل مي‌دهد.
    ما بيش از پيش يقين حاصل كرديم كه جامعه سنتي (كه ايران نمونه آن است) بايد راه ويژه و احتمالا پيچ‌در‌پيچ خود را در فرآيند پيشرفت و توسعه طي كند. بيماري‌هاي اين جامعه را به سختي مي‌توان با نسخه‌هايي درمان كرد كه مختص شرايط جوامع توسعه‌يافته غرب است. در جامعه سنتي مفهوم تغيير بايد مبتني‌بر نيروهايي باشد كه تماما از محيط خود اين جامعه بجوشند. ما در طي مدت ماموريت خود، بيش از پيش اعتقاد پيدا كرديم كه نيروهاي جهان‌شمولي كه برنامه‌ريز توسعه در جامعه در حال توسعه به سهولت يا به طور موثر بتواند بر آنها تكيه كند، اندك هستند.محيط بومي، ماهيت نيروهاي اجتماعي و اقتصادي موثر را تعيين مي‌كند و سمت‌و‌سوي برنامه‌ريزي موثر را نشان مي‌دهد. يقينا كمتر مشاور خارجي مي‌توان يافت كه قادر باشد خود را در اين محيط حل كند، البته تسلط به زبان بومي و فهم درست فرهنگ آن مزيت‌هايي است كه براي مشاور بي‌نهايت ارزش دارد. چنين ويژگي‌هاي مثبتي دست‌كم تحرك مشاور را در درون جامعه ميزبان افزايش مي‌دهد و حتي سطح مقبوليت وي در جامعه ميزبان را مي‌تواند به بالاتر از حدي برساند كه معمولا جامعه ميزبان به مقتضاي ادب، نزاكت و تسامح خاص خود نشان مي‌دهد.

  10. کاربرانی که از پست مفید ariainvestment سپاس کرده اند.


  11. #6
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    Technical
    نوشته ها
    7
    ارسال تشکر
    3
    دریافت تشکر: 16
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    پیش فرض پاسخ : economic and politic article

    قيمت نفت تا 5 سال آينده افزايش شديد خواهد داشت كارشناسان انرژي بر اين باورند كه با كاهش ظرفيت مازاد توليد نفت اوپك طي 5 سال آينده بازار جهاني نفت با افزايش شديد قيمت روبرو خواهد شد .


    ميزان نوسان قيمت نفت طي 50 روز منتهي به 25 ژوئن بيش از 34 درصد بوده است . به دنبال كاهش چشمگير ظرفيت مازاد توليد اوپك در ژانويه 2009 نوسان قيمت نفت به بيش از 108 درصد رسيد . مازاد ظرفيت توليد نفت اوپك در آن زمان به پايين ترين حد خود طي چهار سال اخير رسيده بود .
    پيش بيني مي شود مازاد ظرفيت توليد نفت اوپك تا سال 2015 ميلادي به كمتر از 9/3 درصد برسد . اين رقم هم اكنون حدود 8/6 درصد است .
    مايك ويتنر كارشناس ارشد موسسه سوسايت جنرال در اين باره تاكيد كرد بازار نفت طي سالهاي آينده با كاهش مازاد ظرفيت توليد نفت روبرو خواهد شد . اين مساله بي شك موجب افزايش قيمت نفت خواهد شد .
    اوپك نيز طي گزارشي اعلام كرد ظرفيت مازاد 6 ميليون بشكه اي توليد براي تامين تقاضا كافي نيست و اين رقم مازاد توليد اجازه بازگشت قيمت نفت به قيمتهاي دو سال پيش را نخواهد داد . سازمان بين المللي انرژي نيز اعلام كرد هنوز نگراني زيادي نسبت به وقوع نوسانات شديد قيمت در بازار نفت وجود دارد . كاهش مازاد ظرفيت توليد نفت به كمتر از 5 درصد توليد جهاني بازار نفت را به شدت نگران كرده است . افزايش نوسان در بازارهاي جهاني نفت تنها به نفع سرمايه گذاران و سفته بازان خواهد بود .
    پير منتزين از موسسه تحقيقاتي پتروليوم اينوستمنت در اين باره گفت ، اگر نوسان قيمت در بازار نفت افزايش يابد اين مساله تنها به نفع صندوق هاي پوشش ريسك خواهد بود .
    بر اساس اين گزارش ميزان توليد نفت اوپك طي ماه مي به 4/29 ميليون بشكه در روز رسيد . بر اين اساس ظرفيت مازاد توليد اوپك به 5/5 ميليون بشكه در روز رسيده است . مازاد ظرفيت توليد اوپك در جولاي 2008 به كمتر از 2 ميليون بشكه رسيد .
    بر اساس گزارش سازمان بين المللي انرژي تقاضاي جهاني نفت تا سال 2015 با 4/6 درصد افزايش به 93/91 ميليون بشكه در روز خواهد رسيد . اين در حالي است كه توليد جهاني نفت در كشورهاي غير اوپك در اين مدت تنها 7/3 درصد رشد خواهد كرد . البته ظرفيت مازاد توليد نفت اوپك تا سال 2013 ميلادي حدود 6 ميليون بشكه در روز خواهد بود . اعضاي اوپك تا 5 سال آينده بيش از 140 پروژه بزرگ نفتي اجرا خواهند كرد . عربستان هم اكنون 60 درصد ظرفيت مازاد توليد اوپك را در اختيار دارد .[/]

  12. #7
    کاربر جدید
    رشته تحصیلی
    مهندسي مكانيك خودرو
    نوشته ها
    13
    ارسال تشکر
    1
    دریافت تشکر: 18
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array

    Arrow شاهد دوران سختي در انگلستان

    با توجه به خشكسالي ايرلند در سال‌هاي 1847-1845 سيلي از مهاجرين از اين منطقه به گلاسكو، ليورپول و بوستون سرازير شدند. آنچه كه ميل را نسبت به جمعيت اضافي نگران مي‌كرد، آن نبود كه اين جمعيت اضافي بقاي جامعه متمدن را به خطر مي‌افكند، بلكه با پايين آمدن سطح كيفي جمعيت و نه كمبود زمين، نيروي كار متخصص به صورت يك عامل توليد كمياب درمي‌آمد.در مورد ماركس بايد گفته شود كه هيچ نشانه‌اي از ردپاي نظريات مالتون در افكار وي به چشم نمي‌خورد. وي سعي مي‌كرد نشان بدهد آنچه كه موجب مي‌شود تا دستمزد واقعي نيروي كار روند نزولي داشته باشد، استفاده از ماشين‌آلات جديد در جريان توليد است، در اين مسير ماركس از حالت خاصي كه ريكاردو در بهره‌ جستن از ماشين‌آلات جديد در توليد ارائه مي‌دهد، استفاده مي‌كند و آن را تعميم مي‌دهد. در اينجا است كه با استفاده از ماشين‌آلات جديد در روند توليد لشگر ذخيره نيروي كار شكل مي‌گيرد.
    ثالثا، بلافاصله بعد از اينكه بريتانيا در سال‌هاي بعد از جنگ رشد سريع اقتصادي خود را آغاز نمود، كشورهاي بلژيك، فرانسه، آلمان و ايالات‌متحده نيز توانايي خود را در پاي گذاردن در جاي پاي بريتانيا از خود نشان دادند و كاملا روشن شد كه نظام اقتصادي جديدي در منطقه شمال اقيانوس اطلس در حال تكوين است. احساس شكل‌گيري چنين نظامي در سال‌هاي دهه 1840 (دهه‌اي كه نقش حساسي در شكل‌گيري افكار ميل و ماركس داشت) از طريق رونق در فعاليت‌هاي احداث راه‌آهن در شمال شرقي آمريكا، بريتانيا، بلژيك،‌ آلمان و فرانسه تشديد شد. ميل و ماركس درباره پيچيدگي‌هاي گسترده‌تر اين نظام بر روي جامعه فكر مي‌كردند، از جمله دو ويژگي محوري آن شامل معرفي نوآوري‌هاي جديد به اقتصاد به صورت يك جريان كم و بيش دائمي و نه موقتي و تمايل نظام به سمت‌گيري به طرف ايجاد چرخه‌هاي منظم مالي همراه با دوره‌هاي زماني مشخص گسترش بيكاري و عدم استفاده كامل از ظرفيت‌هاي توليدي، بودند. براي ماركس بحران سال 1825 بريتانيا نقطه عطفي بود در تاريخ اقتصادي اين كشور، هرچند همان طور كه قبلا نيز ذكر شد، نقطه اوج اولين چرخه تجاري نوين بريتانيا در ماه سپتامبر 1792 تحقق يافت كه با بحران مالي همانند آنچه كه بعدها در ماه فوريه سال 1793 ايجاد شد همراه بود. ميل همچنين به خوبي از بحران قبلي (يعني بحران سال 1792) آگاهي داشت.رابعا، ميل و ماركس به خوبي آگاهي داشتند كه نظام جديد با تغيير و تحولات قابل ملاحظه‌اي در مركزيت قدرت سياسي همراه بوده است. چارلز بابيج، نويسنده كتاب درباره اقتصاد ماشين‌آلات و صنايع كه كتابش به شدت بر عقايد ميل و ماركس تاثير گذاشت، تجزيه و تحليل بسيار جالبي از قانون اصلاحات سال 1832 ارائه مي‌كند. همگام با رشد طبقه متوسط تازه شكل گرفته صنعتي و تاثير اين طبقه بر صحنه سياست بريتانيا، نقطه عطفي در تاريخ سياسي اين كشور ايجاد شد. درباره موفقيت چشمگير چاپ اول كتاب ميل، بابيج چنين توضيح مي‌دهد: «... تمايل روزافزون به دنبال كردن موضوعات اقتصادي و اجتماعي و علاقه به آن بخش از مردم كه اخيرا از نفوذ سياسي زيادي برخوردار شدند»، در اين كتاب دنبال شده است. در كلام شومپيتر، ميل «فردي بود كه به هيچ وجه با ارزش‌هاي بورژوازي احساس همدردي نداشت»، در حالي كه ماركس با نظام سرمايه‌داري صنعتي كه در حال تكوين بود، در حال جنگ بدون سازش بود. به هر حال، هم ميل و هم ماركس تشخيص داده بودند در زماني زندگي مي‌كنند كه ايجاد هر تغييري امكان‌پذير است و هر يك از آنها با روش خاص خود درصدد بود تا تغييراتي را كه به اعتقادش مطلوب است، به وجود آورد.خامسا، با در نظر داشتن نابرابري‌هاي ايجاد شده از سوي سرمايه‌داري صنعتي، ميل و ماركس هر دو به سمت سوسياليسم سوق پيدا كردند. البته مفهوم سوسياليسم در نزد اين دو كاملا متفاوت است، همان طور كه جملات زير كه از كتاب زندگي‌نامه استيوارت ميل نقل شده است، نشان مي‌دهد، وي از طريق جنبه‌هاي منفي از نظام سرمايه‌داري به سوسياليسم گرايش پيدا كرد كه ظاهرا ماركس را نيز به همين سمت سوق داده بود. در حالي كه تاكيد ميل بر آزادي فردي در جملات زير مركز ثقل اختلاف‌نظر وي با ماركس بود.«در حالي كه ما به شدت مخالفت خود را با برقراري حكومت‌هاي استبدادي بر زندگي اجتماعي افراد ابراز مي‌كنيم و اغلب نظام‌هاي سوسياليستي نيز چنين ادعايي دارند، در مقابل به آينده مي‌انديشيم به زماني كه جامعه ديگر به دو بخش عاطل و صنعتگر تقسيم نشده باشد، به زماني كه قانون هر كس كه كار نكند، بايد بخورد، نه تنها در مورد افراد بينواي جامعه، بلكه در مورد كليه افراد جامعه صادق باشد، به زماني كه تقسيم محصول توليدي نيروي كار به جاي ارتباط داشتن به حادثه توليد، همچنان كه در عمل چنين است، بر پايه اصول شناخته متكي بر عدالت تعيين گردد و به زماني كه ديگر براي افراد غيرممكن نباشد كه فعالانه براي به دست آوردن منافعي كه صرفا متعلق به آنان نيست، بلكه با جامعه‌اي كه به آن تعلق دارند سهيم هستند، تلاش مي‌كنند. ما فكر مي‌كنيم مشكل آتي جامعه اين است كه چگونه بيشترين آزادي فعاليت فردي را همراه با مالكيت مشترك مواد اوليه در جهان و مشاركت همگاني در تضمين منافع كليه كارگران جهان را تركيب و تضمين كنيم.»

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •