پنجمين نسخه از سري تيكن مي باشد كه در سال 2001 براي arcade game و يك سال بعدتر براي دومين كنسول موفق جديد سوني يعني PlayStation 2 در سال 2002 منتشر شد.
و از همه مهمتر آيا به سوالاتي كه در نسخه ي قبلي در ذهن همگان پيش آمده از جمله اينكه اوگر چه كسي بوده؟و چگونه به وجود آمده و يا واقعاً كازويا از بين رفته؟
اينها سوالاتي است كه قريب به يقين مي دانم كه در ذهن شما هم به وجود آمده و براي يافتن پاسخ اين سوالات بايد با داستان بازي همراه شد و ببينيم كه آيا به اين سوالات جواب داده خواهد شد؟
داستان Tekken 4 دو سال پس از وقوع تيكن 3 رخ مي دهد.
هي هاچي نمونه اي از خون اوگر را بدست آورده و در تلاش است كه با پيوند دادن ژن اوگر خود را فنا ناپذير نمايد ولي او در اين امر شكست مي خورد و آزمايشات نتيجه اي نمي دهد و او در ميابد كه براي موفقيت به Devil Gene نياز دارد و بدون او هيچ گاه پيروز نمي شودولي او نااميد نمي شود و اميدوار است كه با يافتن جين كازاما و تسخير دويل جين در اين راه موفق شود و تنها مشكل جين كازاما و قدرتي است كه او دارد بله حالا ديگر جين كازاما با فردي كه قبلاً بود فرق كرده چه از لحاظ قدرت و چه از لحاظ شناختي كه از هي هاچي به دست آورده و مي داند كه او پدر بزرگي دلسوز نيست بلكه فردي جاه طلب و ظالم است بنابراين كار براي هي هاچي سخت خواهد بود.
ولي راه ديگر هم براي بدست آوردن اين ژن وجود داشت آن هم پسرش بود! ولي مگر كازويا 21 سال پيش نمرده بود؟ جواب اين سوال بله مي باشد او مرده بود ولي ژن او در شركت تجاري "G" رقيب سر سخت زي باتسو نگه داري مي شود.
او تصميم مي گيرد كه به آزمايشگاه "G " حمله كند و ژن كازويا را بدست آورد به همين منظور گروهي از افراد Tekken Forces را به منظور بدست آوردن اين ژن به آنجا مي فرستد ولي در اين عمليات شكست مي خورند چون كازويا مي شيما برگشته است!او توسط شركت G موسسه ي تحقيقاتي زيست شناسي بود كه در زمينه علم بيوژنتيك به پيشرفت هايي دست يافته بود و انقلابي در اين رشته ايجاد كرده بود. با كمك شركت جي كازويا روي مكانيسم و ساختار ژنهاي شيطاني اي كه در درون بدنش بودند تحقيقاتي را صورت داد.او براين باور بود كه توانايي كنترل قدرت اين ژنهاي شيطاني را دارد.بدين ترتيب او از قبل هم قدرتمندتر شد و ديگر به راحتي مي توانست هي هاچي را شكست دهد ومي شيما زايباتسو (Mishima zaibatsu)را براي هميشه نابود و با خاك يكسان سازد.
حالا ديگر مي شيما دو طعمه به نامهاي كازويا و جين دارد و براي او قدرت انتخاب بيشتري فراهم شده تا با هدف خود برسد(زهي خيال باطل!) و به همين منظور شروع چهارمين دوره از مسابقات King of the Iron Fist را اعلام مي كند.
هیهاچی با راه اندازی تورنمنت دیگری برای کازویا نقشه ای ريخت و اعلام کرد برنده این تورنمنت کل کمپانی میشیما زایباتسو را جایزه خواهد برد کمی بعد از اعلام خبر فهمید که جین هم وارد تورنمنت شده.و حالا كمي از سرنوشت جين بشنويد: جين در خواب مي بينه كه خودش يك كوه را نابود مي كند پس از آن جين متوجه مي شود كه اهريمني كه در وجود پدرش بود در وجود خودش هم هست و هر روز نيرومند تر مي شود و با اهريمن اوگر مخلوط مي شود و ابر اهريمني در وجودش پديد خواهد آمد. جين پدرش كازويا را دليل آلوده شدن به اهريمن درونش مي داند و براي همين از پدرش متنفر مي شود و كينه ي او را به دل مي گيرد.از وقتي كه هي هاچي به او خيانت كرده بود جين از هر چيزي درباره خودش بيزار بود.جين تنها يك خواسته داشت آن هم اين بود كه نسل شيطاني مي شيما را نابودكند يعني نسل پدر و پدر بزرگش را!
بر طبق رده بندي صورت گرفته جين و كازويا با هم روبه رو خواهند Tekken Forces در كمين جين هستند تا او را بگيرند . هی هاچی جین را قبل از رویارویی با کازویا دستگیر و در هان مارو به زنجیر کشید.کازویا متوجه شده بود که برای تکمیل قدرتش به جین نیازدارد. کازویا و هی هاچی در معامله ای مبنی بر اینکه کازویا در فینال از هی هاچی شکست بخورد و در مقابل هم هیهاچی جین را به کازویا تسلیم نمايد. كازويا در به مرحله ي پاياني راه يافته و با هي هاچي مبارزه خواهد كرد.
در مبارزه ي بين پدر و پسر باري ديگر كازويا بعد از مبارزه ای ساختگی به ظاهر شكست مي خورد و هي هاچي او را به به مكاني كه جين قرار دارد هدايت مي كند.در اينجاست كه شيطان درون كازويا امور را بدست مي گيرد و قصد اين را دارد كه قسمتي از روح شیطانی خودش را كه درون جین هست را بیدار و به سمت خودش جذب نمايد اما جین زنجیرها را پاره کرد و کازویا را شکست داد . هی هاچی هم با ضربه جين بیهوش و در کنار کازویا به زمین افتاد.جین در حال تغییر فرم به دویل جین بود بالای سر هی هاچی رفت تا وي را بكشد ولی تصاویری از چهره مادرش و همچنین نگاهی کوتاه به مجسمه بوداکه در روبروی جین بود او را از این کار منصرف کرد و رو به هي هاچي گفت كه زندگيت را مديون مادرم هستي. جین بالهای شیطانی اش را باز کرد و با خراب کردن قسمتی از سقف Hon-Maru-a را ترک کرد.
در بازي Tekken 4تغييراتي در گيم پلي نسبت به نسخه هاي قبلي ايجاد شد و اين مورد برای اولین بار، به بازیکن اجازه داده میشد در زمین مسابقه از دیوار و ساير موانع برای اجراي ضربات و فنون استفاده نمايند و در كل به غير از اين موردي كه در اين بازي تغيير كرده بود چيز ديگري نامكو براي رو كردن نداشت و ساير قسمت ها دقيقاً شبيه نسخه هاي قبلي بود و نوآوري در آن به وجود نيامده بود به غير از موردي كه ذكر كردم كه اين مورد هم چندان خوش آيند نبود چند كاركتر ديگر هم به بازي اضافه شده بودند و به همين دليل Tekken 4 به علت عدم نو آوری و ادامه همان سبک قبلي در مقابله با حریفان قدرتمندی مانند Dead or Alive و Virtua Fighter شكست خورد و تمامي طرفداران تيكن را مأيوس كرد و باعث شد كه طرفداران اين سري حتي از ادامه دادن نسخه هاي بعدي نا اميد شوند.
سرعت كاركترها در نسخه ي قبلي يعني Tekken Tag Tournament آهسته تر شده بود ولي در اين نسخه با افزايش نور پردازي و استفاده از تكنولوژي هاي به روز تر سطح ها و سايه ها صاف تر و حركات روان تر اجرا مي شد موتور ساخت كه به راحتي قابل درك بود كه پيشرفت زيادي كرده و قدرت اثر گذاري مشت ها به وضوح قابل تشخيص بود و ضربات قوي از ضعيف بسيار متمايز بودند و استراتژي حمله پيچيده تر و بايد با دقت بالاتري صورت مي گرفت.
كاركتر جين كازاما در اين نسخه بسيار قدرمتند تر ظاهر شده بود و هميشه در رده ي بالاتر از ساير كاركترها حضور داشت و جزء شصيت هاي برتر بازي به حساب مي آمد.
در كل مي توان گفت كه در بازي چهار بيگ باس وجود داشت و بازي بيشتر روي اين چهار كاركتر تمركز كرده بود كه كاركترها به اين شرح است:
Kazuya و Hwoarangدر برابر هم Jinو Lee با يكديگر مبارزه مي كردند و در آخر هم Heihachi,و Kazuya.
در تيكن 4 همانند تيكن 3 يك ميني گيم وجود داشت كه همان نام Tekken Force را يدك مي كشيد!شما مي توانستيد يك كاركتر دلخواه را انتخاب كرده و با ارتش هي هاچي در شهر به مبارزه بپردازيد و پس از گذشتن از چهار مرحله با غول آخر بازي يعني هي هاچي روبرو شويد در حين اينكه به مبارزه با ارتش تيكن فورس مي پردازيد متوجه مي شويد كه ارتش نسبت به قبل پيشرفت زيادي كرده و قوي تر شده.
امتياز تيكن چهار نسبت به نسخه هاي قبلي در پايين ترين امتياز قرار دارد و اميدوارم كه هميشه هم اين عنوان متعلق به اين نسخه باشد و ساير نسخه ها امتياز هاي بالاتري بگيرند كه البته لازمه ي اين كار بستگي به تلاش سازنده گان دارد همچنين رقيبي بسيار سرسخت تر از كمبات پيش رو دارد و اين رقيب كه همگان هم آگاه هستيد استريت فايتر نام دارد كه طرفداران بسياري را در سراسر جهان دارد و همچنين سايرين پيش تر با اين عنوان آشنا شدند سپس به سمت تيكن رفتند.
به هر حال امتيازي كه اين بازي از سايت Game Rankings گرفت 82% بود و منتقدان مجله "Edge" 6 از چهار بنا به گفته منتقدين؛ اين بازي بي روح و بي احساس بود كه من هم به شخصه اين حس را تجربه كردم و هنگام بازي كردن واقعاً مأيوس شدم و تيكن 3 را به اين نسخه ترجيح مي دهم.
امتياز سايت I.G.N به اين بازي 9.4 و امتياز سايت گيم اسپات 8.4 بود.
منتقدين E3 اين عنوان را بهترين بازي در سبك مبارزه اي در سال 2002 خواندند.
كانديداي بهترين بازي مبارزه اي در سايت گيم اسپات.
پس از مدتي از رفتن جين كازويا و مي شيما از حالت بي هوشي بيرون مي آيند و در همين حين كمپاني "G" گروهي از " جك ها" را با شناسه ي Jack-4را با هلي كوپتر به هان مارو مي فرستد تا هي هاچي و كازويا را از بين ببرند پس از ورود آنها بر خلاف انتظار آنان كازويا و هي هاچي پشت به پشت يكديگر از همديگر محافظت مي كنند و با آنان به مبارزه مي پردازند پس از مدتي هي هاچي از نبرد با جك ها خسته مي شود و از خود ضعف نشان مي دهد و كازويا از اين فرصت استفاده كرده و هي هاچي را به سمت روبوت هاي جك پرتاب مي كند در اصل رو بوها براي نابودي هي هاچي برنامه ريزي شده بودند و با كازويا كاري نداشتند و كازويا هم از اين فرصت به دست آمده استفاده مي كند فرار را بر قرار ترجيح مي دهد!و بمبي كه دورن جكها كار گذاشته بود منفجر مي شود و هان مارو با انفجاري بزرگ نابود شد.
تنها شاهدي كه از اين انفجار عظيم زنده بيرون مي آيند شخصي مرموز به نام Raven بود كه صورت خود را پوشانده بود و تنها چيزي كه از صورت او معلوم بود يك علامت ايكس (X) بود او با بيسيم سريعاً خبر كشته شدن هي هاچي توسط جك ها را به شركت جي مخابره كرد.
روز بعد خبر كشته شدن هي هاچي در سراسر جهان مي پيچد و هيچ كس تصور نمي كرد كه كار زي باتسو به اين راحتي تمام شده باشد.
پس از دو ماه خبر برگزاري تورنمنت پنجم King of Iron Fist اعلام مي شود و باعث شگفتي همگان مي شود ولي مگرنه اينكه هي هاچي مرده ؟ آن فرد مرموز كه خبر كشته شدن وي را داد چه كسي بود؟آيا احتمال دارد كه او همان هي هاچي باشد؟در هر حال مبارزين بنا به دلايلي عازم زي باتسو مي شوند.
جين پس از ترك هان مارو در كشور استراليا مشغول به تمرين كاراته مي شود تا قدرتش را افزايش دهد از وقتي كه هي هاچي به او خيانت كرده بود به شدت عصباني بود و از خود و گذشته اش به خاطر وجود روح شيطاني نيز ناراحت بود و مي خواست كه انتقامش را از خانواده مي شيما بگيرد.
همچنين كازويا با اين هدف كه بفهمد که چه کسی (در G Corporation) به او خیانت کرده و همچنین اینکه مسئول تورنمنت چه كسي مي باشد وارد اين تورنمنت شد.
پس از مدتي جين و كازويا فردي را كه اين مسابقات را رهبري مي كنند شناسايي مي نمايند و در كمال ناباوري مي فهمند كه اون پدر مي شيما يعني Jinpachi Mishima مي باشد كه توسط فرزند سنگدلش سالها در مكاني زير هان-ما-رو زنداني و در بند بوده .
هي هاچي مانند پدرش كمپاني زي باتسو را به درستي اداره نمي كرد و براي اينكه پدرش در امور خلاف او دخالت نكند او را زنداني كرده بود.او پس از مدتي در زندان بر اثر گرسنگي به ديار باقي شتافت ! و پس از آن شيطان درونش كنترل او را به دست گرفت و پس از اينكه جك ها هان ما رو را نابود ساختند توانست از زندان حاضر شود و حالا شروع پنجمين دوره از مسابقات را به عهد گرفته.
در آخر جين پاچي با رقيب سر سخت خود يعني جين كازاما رو برو مي شود و از او شكست مي خورد و پس از آن تبديل به مشتي از گرد و خاك مي شود.
بازي تيكن 5 به نوعي بدهكاري خود را به نسخه هاي قبلي پرداخت كرد و باعث شد كه باري ديگر همگي از بازي تيكن لذت ببرند و اميدها را دوباره زنده كرد اين نسخه در تمامي موارد اعم از گرافيك ،سيستم نبرد و مبارزه كه بسيار روانتر و سيالتر شده بود و مراحل پايان ناپذير اين نسخه باعث شد كه سازندگان اين سري به سود سرشاري دست يابند.
كاركترها افزايش يافته بودند و باعث بهبودي مشخصه ي كاركترها شده بود 30 شخصیت در بازی حضور داشتند به همراه 10 شخصیتمخفی ؛بازی تيکن این بار نیز از نظر شخصیت پردازی چیزی کم نداشت.داستانی جالب برای هرشخصیت در نظر گرفته شده بود و نحوه ی حضور آن ها در تورنومنت تيکن 5 بیان شدهبود. حمله ها به خوبي انجام مي شد و كوچكترين اشتباه منجر به شكست شما از حريفتان مي شد گرچه اين نسخه شبيه به نسخه ي Tekken 4 بود ولي ايرادات رفع شده بودند و نقاط قوتي كه تيكن 4 داشت را با كمي ارتقاء تبديل به تيكن 5 كرده بودند سيستم دفاع كردن به خوبي ساخته و پرداخته شده بود و به راحتي مي توانستيد با كمي زيركي جلوي ضربات حريف را بگيريد . كمبو ها و اجراي حرکات خاص و تکنیکی خبر از دشوارتر شدن آن در میان است بدین صورت که با توجه به مهارت در استفاده از کلیدها و چابکی در استفاده از آنها قادر به اجرای فنون خاص خواهید بود.
تيكن 5 يك نوآوري جديد و جالبي به همراه داشت و آن هم اين بود كه مي توانستيد لباس كاركتر دلخواهتان را هر جور كه مي خواهيد تزئين نماييد همچنین هر مبارز قادر به استفاده از حدود چهل وسیله می باشد به عنوان مثال Kazuya قادر است از بالهای اهریمنی استفاده نمايد ولي هيچ كدام از اينها در مبارزات كاربرد ندارد و تنها جنبه ي زيبايي و تزئيني دارند. گرچه در نسخه هاي قبلي كاركتر سه نوع لباس داشت ولي انتخاب هر كدام بستگي به مرحله اي كه در آن مبارزه مي كنيد و يا اينكه وظيفه ميهمان يا ميزبان را داريد تغيير مي كرد و به گونه اي نبود كه شما هر طور كه مي خواهيد باشد ولي در اين بازي نه تنها شما مي توانستيد لباس دلخواهتان را انتخاب كنيد بلكه مي توانستيد لباس خريداري نماييد و يا با كاركتري ديگر كه مناسب است لباستان را مبادله كنيد.
تيكن 5 هم مانند دو نسخه ي تيكن 3 و تيكن 4 داراي يك ميني گيم بود كه اين ميني گيم را در دو نسخه ي نام برده تيكن فورس مي ناميديم ولي در اين نسخه اين ميني گيم Devil Within نام دارد.
اين ميني گيم به جين كازاما اختصاص يافته كاركتري كه محبوبيت بسياري را در اين سري كسب نموده و چه كسي بهتر از جين؟
جين در اين ميني گيم به كاوش در شركت جي مي پردازد تا ببيند كه آيا مي تواند ردي از مادرش پيدا كند يا خير و يا اينكه بداند مادرش واقعاً مرده يا زنده است؟
شما در اين ميني گيم با انواع جك ها و اوگر و محافظان اوگر روبرو مي شويد و نبرد با آنها سخت ولي جذاب خواهد بود و بازي با اين كار به شما يك بازي ديگر را هديه مي كند.
بازي چند دكمه مخصوص بلوكه كردن و پريدن را اضافه نموده و با اين كار گرچه كمي بازي و مبارزات سخت تر شده ولي در عوض بازي دلچسب و هيجان انگيزتر شده و مانند سري قبلي نيست كه تنها با جهت گرفتن دفاع كنيد و به عبارتي سودجويي نماييد .
موردي ديگر كه موجب تحسين همگان شد زبان كاركترها بود هر كاركتري با زبان محلي خود صحبت مي كرد براي مثال Baek Doo San وHwoarang به زبان كره اي Wang Jinrei و Feng Wei به زبان چيني حرف مي زدند.
ولي باز هم با اين وجود تعدادي كاركترها به زبان محليشان صحبت نمي كنند مانند Eddy Gordo برزيلي و Christie Monteiro پرتغالي كه به زبان محلي خودشان حرف نمي زنند.
همچنين King به زبان اسپانيايي و زبان انگليسي صحبت نمي كند در ضمن نينا و آنا هم به زبان ايرلندي صحبت نمي كنند.
مبارزيان قبل از شروع مسابقه ثابت هستند و تنها رقص پا و حركات مخصوص خودشان را اجرا مي كنند و مانند تيكن چهار آزادي عمل ندارند.
تيكن 5 توانست نظر سايت هاي بزگر هم چون IGN و گيم اسپات را به خود جلب كند و امتيازي كه اين بازي از اين دو سات گرفت به ترتيب 9.3 و 9.2 از 10 امتياز بود.
ولي اگر به امتيزات داده شده دقت كرده باشيد مي بينيد كه امتيازي كه سايت IGN به اين نسخه داده كمتر از نسخه ي چهارم مي باشد كه جاي عجب گفتن دارد!ولي گيم اسپات به درستي امتياز داده.
امتيازي كه اين بازي از Game Rankings گرفت 89% بود كه نسبت به نسخه ي قبلي 5 درصد امتياز بيشتري را كسب نمود.Wazap هم امتيازي مشابه گيم ركينز به اين بازي داد.
و در آخر اين نسخه فروش زيادي كرد و از يك قدمي نابودي دوباره به شكوه و عظمت قبلي بازگشت.
يك نسخه ي ارتقاء يافته از اين نسخه با نام Tekken 5: Dark Resurrection براي دو پلتفرم PSP و PlayStation 3 (كه در شبكه ي مخصوص PlayStation 3 در دسترس است) منتشر شده كه توضيحات كاملتر آنرا مدتي ديگر خواهيد خواند!
براي يك نسخه ي ارتقاء يافته از Tekken 5 مي باشد كه براي كنسول دستي PSP ساخته شده و با نام هاي Tekken 5.2/Tekken 5.5 هم شناخته مي شود.
اعلام كرده كه تيكن 6 بيشترين كاركترها را در سري تيكن دارد 42 كاركتر مخفي و غير مخفي در بازي حضور دارند كه خيلي جالب و هيجان انگيز است فكرش را بكنيد 42 كاركتر!
طبق گفته ي نامكو تمامي كاركترها Tekken 5: Dark Resurrection به هراه تعدادي كاركتر جديد در راه هستند!
بازي Tekken 6: Bloodline Rebellion نسخه ي به روز شده ي TEKEEN6 مي باشد.
به بيان ديگر بازی تکن ۶قرار بود در سال ۲۰۰۸ بر روی کنسول پلی استیشن ۳عرضه شود که نامکو از این کار صرفه نظر کرد و یک نسخه ارتقاء يافته از تکن ۶ با نام تکن ۶: شورش در مسیرخون "Tekken 6: Bloodline Rebellion" قرار است در سال ۲۰۰۹ بر روی PlayStation 3 و برای اولین بار برای کنسول ایکسباکس ۳۶۰عرضه شود.
در اين نسخه نسبت به نسخه ي پيشين مراحل و آپشن ها بهبود يافته و كاركتر ها بالانس شده اند و آيتم ها و آپگزيد هاي بيشتر و جديد تري به بازي اضافه شده است.
اين نسخه در بازرهاي ژاپن در تاريخ December 2008 عرضه شده و در October 2009 براي دو كنسول PlayStation 3 و Xbox 360 منتشر خواهد شد .
جين كازاما قهرمان نهايي King of Iron Fist در پنجمين تورنمنت بود.
Kazuya Mishima به فعاليت هاي سازمان G پي برده و مي خواهد با به قتل رساندن عوامل اين سازمان انتقام بگيرد و خود در آنجا رشته امور را در دست بگيرد.
كازويا پس از تسخير سازمان G و گرفتن انتقام خود كنترل را بر عهده مي گيرد تا در برابر Mishima Zaibatsu ايستادگي كند چون تنها راه همين است و معتقد است كه تنها با اين كمپاني مي تواند جلوي كمپاني زي باتسو ايستادگي كند.
Kazuya وقتي تنها راه نجاتش را شركت G مي بيند ولي قصد واقعي او چيز ديگري است آن هم كشتن جين و روح نيمه شيطاني او را متوقف سازد و پس از آن بر سراسر جهان حكومت كند .او با استفاده از قدرتي كه از سازمان G بدست آورده براي مرده يا زنده جين جايزه ي بزرگي در نظر گرفته تا سريعتر بتواند جين را بكشد و از طرفي هم Heihachi Mishima پدر كازويا و پدر بزرگ جين در صدد پا بر جا نگه داشتن زي باتسو است .
جين مي خواهد كه ششمين تورنمنت King of Iron Fist را برگزار كند و در آن با كازويا مبارزه نمايد و ساير دشمنانش را از ميان بردارد .
معرفي دو كاركتر جديد با نام هاي : Alisa كه يك سيوبورگ با بالهاي جت مانند كه به احتمال زياد دختر دكتر Boskonovitch مي باشد.
و Lars Alexandersson كه يكي از فرزندان ناشناخته ي هي هاچي مي باشد.
همانگونه كه در تريلر جديد بازي اگر ديده باشيد تعدادي آپشن هاي جديد به بازي اضافه شده اند.
Cemeteryاز اينجا به بعد به معرفي شخصيت ها مي پردازيم كه جالب هستند و در اصل داستان اصلي تيكن را شكل مي دهند و يا آن را كامل مي كنند و شما با مطالعه دلايل حضور كاركترها ديگر سوالي در ذهن شما باقي نخواهد ماند و از نظر من بخش معرفي كاركترها بسيار جذاب تر از داستان اصلي مي باشد كه اين نشان از شخصيت پردازي بسيار قوي اين سري مي دهد و من شما را به خواندن اين بحث جذاب دعوت مي نمايم.
بازگشت اژدها !
نام : Forest Law
محل سكونت :آمريكا.
سبك مبارزه : هنرهاي رزمي پيشرفته جيت كاندو!
شغل : دومين فرد از گروه جنگجويان Dojo.
سن :25
قد :177
وزن : 66 كيلو گرم!
گروه خوني : B
علاقه مندي : كارت اعتباري!
سرگرمي : خريد كردن!
متنفر از سوار شدن در ترك موتور پائول!
Forest Law پسر مارشا لاو است پدرش سعي دارد كه از او يك جنگنده بزرگ بسازد و جا پاي پدرش بگذارد.
پدرش او را از شركت در همه مسابقات به غير از مسابقات كه در باشگاهش صورت مي گيرد ممنوع كرده بود.
مارشال گاهي اوقات دوست صميمي خود يعني پائول را مي ديد البته هر چند ماه يكبار. يك روز كه مارشال در حال بازديد از مراحل بازسازي ساختمان باشگاه بود پائول به محل زندگي آنها مي آيد پائول كه چشم مارشال را دور ديده بود به Forest پيشنهاد مي كند كه به او آموزش بدهد و Forest مي خواهد از پدرش براي اين كار اجازه بگيرد اما پائول كه فردي لجباز است به او مي گويد كه نيازي به اين كار نيست و بر روي اين موضوع پافشاري مي كند و وقتي چشم مارشال را دور مي بيند به او پيشنهاد مي دهد كه در سومين تورنمنت ثبت نام نمايد و به او گفت كه تو از پدرت بهتر مبارزه مي كني و تو در اين مسابقات پيروز خواهي شد و از اين حرف هاي گول زنك!و به او گفت كه تو روزي وارث مسابقاتي كه در باشگاه برگزار مي شود خواهي شد و بايد لياقت خود را اثبات كني و Forest هم كه در رگش خون استاد در جريان بود و ترغيب به اين كار شده بود همچنين هميشه يك چيز او را ازار مي داد وآن اين بود كه فورست هميشه زير سايه نام پدر بود و پدرش او را به عنوان يك مبارز كامل نمي شناخت بنابراين بدون اطلاع پدرش با پائول به مسابقات TEKKEN رفت و مارشال پس از اطلاع از اين قضيه به شدت عصباني شد.
Forest Law پس از Tekken tag tournament ديگر مشاهده نشد(حيف!)
اژدهاي سر آشپز!
نام : Marshall Law
محل سكونت :آمريكا.
سبك مبارزه : جیت کان دو .
شغل : مي خواهد يك باشگاه احداث كند!
Marshall Law يك دو رگه مي باشد كه يك رگه او چيني و رگه ديگر او آمريكايي مي باشد.
او تقريباً با اكثر سبك ها آشنايي دارد و از آنها در مبارزاتش استفاده مي كند همانطور كه جيت كان دو گلچيني از بهترين حركات و ضربات هنرهايي رزمي مي باشد كه توسط استاد بزرگ بروسلي جمع آوري شده و با اندكي تغييرات به سبكي جديد به وجود آورد و نام آن را جيت كان دو نام نهاد.
او دوست صميمي پائول فنيكس مي باشد كه با او در تيكن 1 و 2 آشنا شد و پس از عدم حضور در تيكن 3 و Tekken tag tournament در تمامي نسخه ها حضوري پرشور داشت!او پدر Forest Law مي باشد.
او براي اين در مسابقات King of Iron Fist شركت كرد تا پولي بدست بياورد و با آن پول مسابقاتي كه آرزوي برگزاري اش را داشت يعني مسابقات باشگاهي را.
گرچه او در اين مسابقات نتيجه نگرفت ولي به خاطر سرعت بالايي كه داشت به او مقداري جايزه دادند و براي او همين جايزه كافي بود تا مسابقات باشگاهي را با ساختن باشگاهش شروع كند.
و در آخر او با Mrs. Law ازدواج مي كند.
او پس از تيكن1 مي رود تا باشگاه خود را تأسيس كند ولي Baek Doo San تكواندو كار در نبود او به باشگاهش حمله مي كند و شاگردان او را نابود مي كند و او براي انتقام گرفتن وارد دومين تورنمنت تيكن 2 مي شود.
مي گم هميشه كاراته كار ها با كنگ فو كارها درگيري داشتن اينجا شده باتكواندو كار ها!(دليلش هم اينه كه اين بازي را ژاپني ها ساخته اند)البته همگي عددي نيستند!!! راست مي گم ديگه!مارشال كه يك آدم اعصاب خورده به بيك مي گه مردي بيا تورنمنت دوم تا حاليت كنم اونم فكر كرده كه كنگ فو كار جماعت هم مثل بقيه عددي نيستن ولي وقتي كه با مارشال مبارزه مي كنه توسط مارشال له و لورده مي شه و تا آخر عمرش ادب مي شه و مي گه كه ديگه از اين جسارتا نمي كنم هرگز... هرگز!!!
او قبل از اينكه باشگاه خود را تأسيس كند يك رستوران زنجيره اي در ژاپن باز مي كند تا از اين راه سريعتر به پول كافي برسد ولي در اين راه هم شكست مي خورد و در حال بازگشت به آمريكا مي باشد كه ناقوس مسابقات King of Iron Fist به صدا در مي آيد و او براي خروج از اين بحران وارد تيكن 4 مي شود.
او در آخر در اين مسابقات شكست مي خورد و در نتيجه به آشپزي مي پردازد اما اين بار به عنوان يك كارگر در يك رستوران ژاپني استخدام مي شود و كار شستن ظرف ها را به عهد دارد (جيگرم كباب شد!)قبل از شروع مسابقات تيكن 5 به او تلفني از طرف همسرش مي شود و به او مي گويد كه فرزندشان Forest با موتور پائول تصادف كرده و نياز به پول زيادي براي درمان دارد و مارشال هم بايد پول هنگفتی بابت هزينه درمان بپردازد ؛ مارشال به اين نتيجه رسيد که بهترين کار برای بدست آوردن پول ، شرکت در تورنمنت پنجم و برنده شدن می باشد.
در اواسط تورنمنت پنجم بود كه فاش شد مارشال به طور غير قانوني وارد ژاپن شده و به همين خاطر سريعاً او را از ادامه مسابقه منع كردند و در نتيجه دوباره به كشورش آمريكا بازگشت.
ولي چه سود؟پسرش همچنان به درمان نياز داشت و او هم پولي براي اين كار نداشت و بسيار در تنگنا بود دوستش پائول براي جور كردن اين پول به او پيشنهاد ني دهد تا يك نفر ديگر را هم به خود اضافه كنند تا سه نفري به تورنمنت ششم بروند و مارشال هم چراغ سبز را نشان داد و با اين ايده موافقت كرد و پس از مدتي او Steve Fox مشت زن را براي عضويت در گروه شان دعوت كرد.
و او با اميد پيروزي در تورنمنت ششم وارد اين دوره از مسابقات شد تا بتواند مخارج فرزند عزيزش را بپردازد پائول و استيو او را در اين راه پشتيباني مي كردند تا شايد به پيروزي دست يابد البته اگه اين جين بذاره!
يكدنده و لجباز ولي دوست داشتني!
نام : Paul Phoenix
محل سكونت :آمريكا.
سبك مبارزه : جودو.
گروه خوني : o
شغل : بي كار.
سرگرمي : موتور سواري.
علاقه مندي : پيتزا!
متنفر از اتوبان هاي ژاپن!
پائول يك مربي جودو و يكي از دوستان خانوادگي مارشال است.او جودو و كاراته را با هم مخلوط كرده و يك سبك جديدي را ارائه نمود او در اين سبك من درآرودي اش بسيار پيشرفت مي كندو شهرت فراواني بدست مي آورد او كه ديگر در كشورش آمريكا حريفي نداشت به سفر به كشور ها مختلف مي پردازد تا بتواند حريفي قدر پيدا كند و با او به مبارزه بپردازد او در همين مسافرت ها بود كه نام كازويا را شنيد و او براي مسابقه دادن با او رهسپار ژاپن شد و در آنجا خبر دار شد كه اگر مي خواهد با كازويا روبرو بشود بايد در مسابقات تيكن كه به اصطلاح King of Iron Fist گفته مي شود شركت كند و او هم بسيار از اين موضوع خوشحال شد چون علاوه بر كازويا با حريفان ديگري هم رو برو مي شد و او با اميد مبارزه با كازويا و سايرين وارد اين مسابقات شد.
ولي هر گاه كه او مي خواست با كازويا روبرو شود اتفاقاتي جزئي و به عبارتي مسخره مانع مي شدند مثلاً او در دومين تورنمنت هنگامي كه مي خواست با كازويا مبارزه كند در ترافيك گير افتاد و به موقع به مسابقات نرسيد!
قهرمان دوران بچگي پائول شخصي بود به نام Willy Williams. وقتي پائول فهميد كه امكان حضور ويلي در تورنمنت دوم وجود داره بدون اتلاف وقت در تورنمنت دوم ثبت نام كرد و وارد تورنمنت دوم شد ولي او ر در اين مسابقات نديد ...عجب!
پائول در سومين تورنمنت عزمش را جذم كزد تا در مسابقات پيروز شود و فاتح مسابقات تيكن شود او در تيكن 3 بسيار خوش درخشيد و تمامي حريفان را شكست داد و در آخر هم با اوگر مبارزه كرد و او را شكست داد و پائول هم بي خبر از اينكه اوگر هنوز نمرده با خوشحالي و البته با جايزه اي كه نصيبش شده بود به كشورش باز گشت و با آن پول باشگاهي تأسيس كرد تا سبك خود را آموزش دهد و سايرين كه از پيروزي او خبر داشتند به سمت او شتافتند تا اصول مبارزه را ياد بگيرند ولي پائول كه يك آدم اعصاب خورد بود به سختي و خشونت آموزش مي داد و اين باعث شد كه كسي به طرف او نرود و در نتيجه ورشكست شد! همانطور كه در داستان هم ذكر كردم اوگر در راند دوم با قدرتي بيشتر ظاهر ميشود ولي اين بار با جين روبرو مي شود و از او شكست مي خورد .
او پس از اينكه از اين موضوع اطلاع پيدا كرد بسيار خشمگين شد گر چه همگان او را به عنوان فرد اول تيكن 3 مي شناختند ولي باز هم او از اين پيش آمد راضي نبود و با قدرت و عصبانيت بيشتر وارد تورنمنت چهارم شد.
او پس از حضور در تيكن 4 متوجه شد كه كازويا هم در اين دور شركت دارد و او مي توانست پس از بيست سال با فردي كه مي خواست مبارزه كند روبرو شود و به اين ترتيب سخت مشغول تمرين شد
او در اين مسابقات با دوستش مارشال روبرو مي شود و مارشال كه از قدرت پائول با خبر بود از او مي خواهد كه اجازه بدهد كه بالا برود تا با پولي كه مي برد قرض هايش را پرداخت كند ولي پائول كه تنها با هدف پيروزي وارد ميدان شده بود درخواست او را رد مي كند و پس از شكست او بالاي سر مارشال مي رود و مي گويد كه من بايد پيروز بشوم ولي جايزه را پس از پيروزي به تو مي دهم.
به هر حال او با كازويا روبرو شد و در حال مبارزه با او بود كه Kuma از مبارزه بين او و كازويا جلو گيري مي كند ومانع مبارزه پائول با كازويا مي شود و در نتيجه پائول هم با عصبانيت با كوما به مبارزه مشغول مي شود ولي از او شكست مي خورد ولي او دليل ممانعت كوما از اين كار را درك نكرد.
كوما مي خواست به او بفهماند كه مبارزه كردن يك هنر است نه يك وحشي گري و خشونت .
او با خستگي به كشورش بازگشت و پس از مدتي كه سلامتي خود را بازيافت سخت مشغول تمرين كردن شد و واقعاً هم در اين را پيشرفت كرد و او سخت ترين مبارز در جهان شد.
او در تورنمنت پنجم با كوما روبرو شد او در حالي كه منظور كوما را از جلوگيري مبارزه با كازويا را فهميده بود ولي با اين وجود عصباني بود و با سختي كوما را هم شكست مي دهد و با خستگي به مرحله بعدي مي رود ولي در آخر شكست مي خورد و با كوله باري از قرض و قوله به كشور باز مي گردد!
او به دنبال راه چاره اي مي گردد تا در اين مسابقات پيروز شود تا بتواند بدهي هايش را پرداخت كند او نزد مارشال مي رود و به او پيشنهاد مي دهد كه يك نفر ديگر را هم به گروه مان اضافه كنيم تا شانس برنده شدنمان بيشتر شود و مارشال هم از اين فكر استقبال مي كند و استيو را پيشنهاد مي دهد.
چه شود! ام : Armor King
محل سكونت :مكزيك.
سبك مبارزه : كشتي كج.
او فردي از قبيله ي مكزيك مي باشد و بر روي صورت خود ماسكي از پلنگ جگوتر دارد (ما بهش مي گفتيم ببر!!!) KING و Armor King هر دو از يك قبيله هستند و با يك سبك و لباس مبارزه مي كنند.
طي يك ملاقات آرمور و كينگ با هم مبارزه مي كنند آرمور بسيار قوي تر از كينگ بود و در نتيجه اين مبارزه به نفع آمور تمام مي شود و كينگ شكست مي خورد.پس از اينكه دومين مسابقات شروع مي شود اين دو در كنار هم مانند يك دوست صميمي ظاهر مي شوند.
آرمور براي يافتن رقيبي در خور توجه با كشتي در سراسر جهان سفر مي كند و در طي اين مسافرت ها در ميابد مسابقاتي كه در آن برترين مبارزان از سطح جهان حضور دارند و او براي رويارويي با اين مبارزان و يافتن حريفاني قدر به سمت ژاپن مي رود و در آنجا با كينگ روبرو مي شود و مشاهده مي كند كه او دارد به سختي و با جان و دل مبارزه مي كند وقتي كه علت اين سرسختي را از او مي پرسد مي فهمد كه او براي بردن جايزه تلاش مي كند و با پولي كه از برد جايزه نسيبش مي شود به بچه هاي يك پرورشگاه كه شديداً به پول احتياج دارند كمك كند و در اينجا نظر آرمور نسبت به كينگ به كلي عوض مي شود و با او دوستي صميمي مي شويد و در رسيدن او به هدفش كه حالا هدف او هم بود كمك مي كند.
او در مسابقات تيكن 1 سوم مي شود پول مقام سومي براي اداره كردن پرورشگاه كافي نبود ولي باز مي توانست كه به بچه هاي يتيم كمك بكند بنابراين هر دو به پرورشگاه باز مي گردند.
كينگ طي كوتاهي كه از او سر مي زند يكي از بچه هاي پرورشگاه كشته مي شود و كينگ از اين قضيه بسيار ناراحت مي شود و از آنجا خارج و منزوي مي شود و پس از مدتي براي فراموشي اين حادثه به باده گساري و خوشگذراني روي مي آورد و آرمور كه از غيبت طولاني كينگ نگران مي شود به دنبال او مي رود و سرانجام او را مي بيند كه در حال سقوط روحی و مست در کوچه ای افتاده و او را متقاعد مي كند كه تو بايد دوباره روحيه از دست رفته ات را پيدا كني و براي كمك به بچه هاي پرورشگاه به دومين دوره از تورنمنت بيايي و با بردن جايزه اتفاق پيش آمده را جبران كني و كينگ نيروي تازه مي گيرد و خود را براي دومين تورنمنت آماده مي كند او در تورنمنت با آرمور روبرو مي شود و آرمور كه فردي پر قدرت تر و تكنيكي تر بود از او شكست مي خورد و آرمور به او مي گويد كه برگرد و به بچه هاي پرورشگاه برس آنها به تو نياز دارند و از مبارزه كرد منصرف شو در اصل آرمور براي اينكه كينگ بيشتر آسيب نبيند اين حرف ها را به او زد.
به هر حال كينگ با ناراحتي بر مي گردد و خود را براي سومين تورنمنت آماده مي كند آرمور هم از يك طرف كه دوباره شكست خورده بود به فكر پيروزي در سومين تونمنت مي باشد.
پس ار مدتي سومين دوره از مسابقات اعلام مي شود و كينگ و آرمور به طرف زي باتسو رهسپار مي شوند از شانس بد كينگ همان ابتدا با اوگر مبارزه مي كند و اوگر كه چيزي از انسانيت در وجودش نبود او را مي كشد ولي در مراحل بالاتر آرمور مي بيند كه فردي ماسك كينگ را زده و با جان و دل مبارزه مي كند و به اين مسئله كنجكاو مي شود و در ميابد كه او فردي ديگري از پرورشگاه مي باشد كه ماسك كينگ را بر سر زده بنابراين آرمور تصميم مي گيرد كه او را مورد تعليم خود قرار دهد و نام او را كينگ 2 گذاشت.
قبل از شروع مسابقات The King of Iron Fist Tournament 4 يك شورش در آريزونا توسط Craig Marduk به راه افتاد و آرمور هم براي خواباندن اين آشوب به آنجا رفت تا جلوي سر كشي هاي Craig Marduk را بگيرد ولي در طي اين مبارزه او توسط مورداك كشته مي شود.
بنابراين دست آرمور از چهارمين دوره از مسابقات كوتاه مي شود و كينگ برا گرفتن انتقام وارد تورنمنت چهارم مي شود.
آرمور در نسخه ي به روز شده ي تيكن 5 يعني Tekken 5: Dark Resurrection دوباره باز مي گردد ولي مگر او توسط مرداك كشته نشد؟شايد هم او كسي ديگر است كه ماسك آرمور را زده با اين حال نام او بعد از اين آرمور كينگ 2(Armor King2) مي شود.
در طي مسابقات تيكن 5 مورداك توسط Armor King مورد حمله قرار مي گيرد و او را شكست مي دهد و در تورنمنت ششم هم مورداك و هم كينگ به دنبال او هستند تا هويت واقعي او را كشف نمايند.
نام : Craig Marduk
محل سكونت :استراليا.
سبك مبارزه : بوكس.
علاقه مندي : قدرت.
Craig Marduk يك بوكسور بسيار قوي و بدون شكست به مدت چهار سال مي باشد.
در طي يك سوء تفاهم جزئي گرفتار شد و دوستانش از اين قضيه خوشحال شدند!
او در آريزونا به دليل قتل غير عمل يك فرد نيكو كار زنداني بود متأسفانه آن مردي كه مرداك به قتل رسانده بود كسي نبود جزء آرمور كينگ.
او قسم خورده بود كه از كارآموز آرمور انتقام بگيرد مرداك براي آزادي از زنداني بايد مقداري پول پرداخت مي كرد ولي آه در بساط نداشت روزي خبر آزادي او را مي دهند او بسيار از اين خبر متعجب مي شود و دليل اين كار را مي پرسد و به او مي گويند كه فردي گمنام پول آزادي او را پرداخت كرده فرد گمنام بسته اي براي او فرستاده بود درون آن بسته ي مرموز يك قطعه بريده شده از جرايد بود كه خبر از شروع چهارمين تورنمنت مي داد و يك بليط هواپيما.
مرداك دو بار كينگ روبرو شد ولي او از كينگ شكست سختي خورد و راهي بيمارستان شد و باري ديگر كينگ سراغ مرداك رفت تا او را براي هميشه خاموش كند هنگامي كه او بالاي سر مورداك رسيد توجهش به عكس خانوادگي او كه در كنار همسر و فرزندانش بود جلب شد و از كشتن او منصرف شد.
مرداك پس از بهبودي به سختي مشغول تمرين شد و او بر صورت خود نقاب جگوار را كه متعلق به آرمور كين بود را بر سرش گذاشت و در يك مسابقه ي كيك بوكس تمامي حريفان را شكست داد و با پيروزي بيرون آمد.
كينگ و مورداك در مسابقات تيكن 5 با يكديگر دوست صميمي شدند و كينه را كنار گذاشتند.
مورداك هنگام بازگشت به اتاق انتظار از پشت مورد حمله قرار گرفت او در يك لحظه صورت فرد مهاجم را مي بيند و پس از انتقال او به بيمارستان مي گويد كه :حاضرم قسم بخورم كه آن كسي كه به من حمله كرد آرمور كينگ بود!
كين و مورداك تصميم گرفتند كه با وارد شدن به ششمين تورنمنت به هويت واقعي آن فرد مهاجم پي ببرند.
شخصيت مورداك بسيار به هنر پيشه معروف Nathan Jones در فيلم part-time شباهت دارد.
همچنين يك كشتي كج كار هم هست كه اسمش يادم نيست كه از رو اون كاركتر مورداك ر ساخته اند.
نام : King
محل سكونت :مكزيك.
سبك مبارزه : كشتي كج.
گروه خوني : A
شغل : مسئول يتيم خانه و كشيش.
King دو كاركتر مي باشد كه در سري تيكن ظاهر مي شود.
هر دو كاركتر يك ماسك جگوار بر سر دارند او يك روحاني كاتوليك و كشتي كج كار مي باشد و همچنين مسئوليت يك پرورشگاه را به عهده دارد.
King I در تيكن يك مي باشد.
او فردي بسيار خير مي باشد و يكي از كشيشان خوش نام مكزيك است.
او يتيم هاي زيادي را در كوچه و خيابان مي بيند و دلش به حال آنها مي سوزد و مي خواهد كه يك يتيم خانه درست كند تا آنها ديگر اين چنين آواره نباشند ولي پولي ندارد او در مسابقات كشتي كج شركت مي كند تا شايد پولي نصيبش شود ولي اين كار براي او سود زيادي به همراه ندارد او در يك آگهي مي خواند كه در كشور ژاپن توسط شركت زي باتسو مي خواهد انجام شود و نفر اول جايزه ي بسيار هنگفتي را دريافت مي كند و او كه به دنبال اين فرصت بوده به تورنمنت اول وارد مي شود تا جايزه را ببرد و با پول آن يتيم خانه اي بنا كند.
او پس از ورود به تورنمنت با آرمور كينگ كه با او در مكزيك طي يك مبارزه ي دوستانه شكست خورده بود و با ديدن او خوشحال مي شود و سعي مي كند كه با او ارتباط برقرار كند.
كينگ پس از سوم شدن در تورنمنت پول كافي براي احداث پرورشگاه به دستش آمد و او پس از مدتي پرورشگاه را بنا كرد.
او در طي يك اتفاق باعث مرگ يكي از بچه هاي پرورشگاه مي شود و او از اين بابت بسيار ناراحت مي شود و آنجا را ترك مي كند و در خيابان ها به يك فرد الكي تبديل مي شود.
اگر او توسط دوستش متقاعد نشده بود مرگش حتمي بود آرمور كينگ او را متقاعد كرد كه دوباره ماسك جگوار را بزند و وارد تورنمنت دوم بشود و با اين كارش به بچه هاي يتيم خانه كمك بيشتري مي كند و او متقاعد مي شود و كينگ پس از مدتها تمرين مصرف الكل را ترك مي كند و خود را براي تورنمنت بعدي آماده مي كند .
او در تورنمنت دوم با آرمور كينگ روبرو مي شود و از او شكست مي خورد پس از اين شكست او به مكزيك بر مي گردد تا به بچه هاي پرورشگاه برسد ولي در آنجا اوگر به او حمله مي كند و او را به قتل مي رساند.
King II در تيكن 3 و بعد از آن:آرمور به خاطر گرفتن انتقام خون دوستش و سر و سامان دادن به بچه هاي پرورشگاه وارد مسابقات تيكن 3 مي شود او از مرگ دوستش بسيار ناراحت است ولي در خلال برگزاري مسابقات او با تعجب كينگ را مي بيند كه وارد تورنمنت شده او پس از تحقيق مي فهمد كه او يكي از بچه هاي پرورشگاه است كه هميشه مسابقات و تمرينات كينگ را دنبال مي كرده و و نزد او مبارزه را آموخته بود پس از مرگ وي ماسك او را به صورت مي زند تا هم انتقام كينگ را بگيرد هم مخارج پرورشگاه را تأمين كند آرمور كه از اراده ي او بسيار خوشش آمده به او نيز تمرين مي دهد تا او هم مبارزي بزرگ شود.
كينگ در تورنمنت موفقيت چنداني بدست نمي آورد و اوگر هم كه بدست جين كشته شده بود از اين بابت راحت مي شود و با اراده اي قوي به پرورشگاه بر مي گردد تا تمرينات سختي را شروع كند.
پس از مدتي به او خبر مي دهند كه آرمور كينگ در طي يك مبارزه كشته شده و قاتل او را كه Craig Marduk بوده دستگير و به زندان مي فرستند.پس از انتشار خبر زنداني مرداك او هنوز هم آرام نمي گيرد و مي خواهد كه او را با دستان خودش بكشد بنابراين رشوه ي زيادي براي آزادي او پرداخت مي كند و نامه اي براي او مي فستد كه حاوي يك بليط و قطعه از روزنامه است كه خبر از تورنمنت چهارم مي دهد .كينگ كه ديگر پولش در حال تمام شدن بود و از طرفي هم حس انتقام آرمور در او فوران مي كرد به تورنمنت چهار مي رود تا هم پولي بدست آورد و هم انتقام بگيرد او پس از مبارزه با مرداك او را شكست مي دهد .
كينگ در خبرها ميشنود كه مرداك ماسك جگوار سياه كه متعلق به آرمور كينگ بوده را بر صورت زده و تمامي حريفان را شكست مي دهد و از اين بابت بسيار خشمگين مي شود وارد تورنمنت چهارم مي شود تا اينبار او را به قتل برساند تا ديگر نام استاد او را خدشه دار نكند.
كينگ پس از ديدن مرداك مي خواهد كه از او انتقام بگيرد ولي طي اتفاقاتي مي فهمد كه او به عمد باعث كشته شدن استادش نشده و با او دوست مي شود و با هم به جنگ حريفان مي روند.مرداك پس از يك مسابقه در حال رفتن به رختكن است كه از پشت مورد حمله قرار مي گيرد و راهي بيمارستان مي شود او پس از اينكه به ملاقات او مي رود مرداك به او مي گويد كه من يك لحطه كشي را كه از پشت به من حمله كرد را ديدم او ماسك آرمور كينگ را زده بود!
كينگ كه مي فهمد شخص ديگري ماسك آرمور را زده وارد تورنمنت ششم شده و او هم به قصد دانستن هويت واقعي او وارد تورنمنت ششم مي شود.
كينگ در تيكن اصلاً حرفي نزده و فقط در خلال مسابقات غرش هايي مانند جگوار از او شنيده مي شود.
او هميشه يك دم به خود مي چسباند!
چشمان مار !
نام : Bryan Fury
محل سكونت :آمريكا
سبك مبارزه : كيك بوكسينگ
شغل : جمع كردن اطلاعات مغزي براي دكتر Abel.
سن : 29
قد : 186
وزن : 80
گروه خوني : AB
علاقه مندي : موهاي اصلاح شده و كوتا ، تنهايي و سكوت ، شلوارش!
سرگرمي : جمع كردن كلكسيوني از انواع فندك ها!
متنفر از نور زياد و روشنايي.
Bryan Fury يك مأمور بين المللي مي باشد كه در طي يك تعقيب و گريز با خلافكاران كشته مي شود.
يك دانشمند به نام دكتر Abel جسد وي را به آزمايشگاه خود منتقل مي كند .
اين دانشمند در عمليات مخفيانه شهرت فراواني دارد و سن او به 88 سال مي رسد او با دكتر Boskonovitch رقابتي تنگا تنگ دارد و هميشه با او سر جنگ دارد!
او به منظور كامل كردن ارتش خود كه Cyborg نام داشت دست به جمع آوري نيرو زده بود و براي اين كار به افرادي قدرتمند مانند برايان نياز داشت و او را براي دست يابي به اهدافش دو باره زنده كرد.
برايان يك افسر ماهري بود ولي گذشته ي تاريكي داشت چون خلاف كاري درجه يك بود!
به همين خاطر او توسط Lei Wulong شناسايي و به دليل همكاري را با قاچاقچيان دستگير شد.
و كينه ي او را به دل گرفت و پس از اعلام سومين تورنمنت King of Iron Fist فهميد كه يكي از دوستان بسيار نزديك دكتر Yoshimitsu نام دارد كه هم او و هم Lei Wulong وارد تورنمنت سوم شده اند او براي گرفتن انتقام از Lei Wulong وادر تورنمنت مي شود.
ولي طي اتفاقاتي كه مي افتد برايان نزد دكتر مي رود و از او مي خواهد كه بدنش را نيرومند سازد و دكتر هم براي اينكه او را قوي تر كند بايد او را تا مدتي بي هوش مي كرد و برايان قبول مي كند و به تا مدتي زيادي به خواب فرو مي رود.
او پس از يك ماه بيدار مي شود و هيچ تغييراتي در بدنش حي نمي كند و او دليل را از دكتر جويا مي شود و دكتر در جواب مي گويد كه در بدن تو ساختار پيچيده اي دارد ولي در عوض يك مولد ابدي كار گذاشته ام كه نيروي زيادي را به تو مي بخشد.
او پس از اينكه دكتر را ترك مي كند به افراد Manji حمله مي كند و تعداد زيادي از آنها را مي كشد در همين حين خبر تورنمنت پنجم را مي شنود و براي آزمايش بهتر نيروي جديدش وارد تورنمنت پنجم مي شود بي خبر از اينكه Yoshimitsu در صدد گرفتن انتقام افراد قبيله اش به دنبال او وارد تورنمنت شده.
يو شي ميتسو در تورنمنت پنجم مانع از پيشروي برايان و تست كردن قدرت واقعي اش مي شود و او را شكست مي دهد كه برايان از اينكه نتوانسته قدرتش را امتحان كند سخت خشمگين مي شود و به زودي خبر تورنمنت ششم را مي شنود و دوباره براي اينكه قدرتش را آزمايش كند وارد تورنمنت مي شود.
نام : Combot
محل سكونت :ژاپن.
او يك آدم آهني است كه توسط Lee Chaolan وارد چهارمين تورنمنت شده او برنامه ريزي شده كه جزئيات خانواده مي شيما را كه ضد ارتش ژاپن كارهايي انجام داده را جمع آوري كند.
او براي مبارزه با هر فردي بايد برنامه ريزي مي شد و سپس او حركات مبارزان را به صورت خيلي عالي و پيشرفته اجرا مي كرد.
Lee با اين روبوت شانس زيادي داشت تا بتواند زي باتسو را از چنگ هي هاچي بيرون بياورد.
از شانس بد لي برنامه ريزي ها Combot به گونه اي است كه فقط مي توانست با يك روش و الگو مبارزه كند و در نتيجه حريف مقابل او به راحتي حركات او را دفع مي كند و به راحتي او را از عرصه ي نبرد بيرون مي اندازد.
همه فن حريف!
نام : Lee Chaolan (Violet)
محل سكونت :
سبك مبارزه : كنگ فو ،ووشو ،كاراته ،جودو ، جيت كاندو.
متنفر از كازويا.
او پسر خوانده هي هاچي و برادر ناتني كازويا مي باشد.پدر مادر لي هنگامي كه او بچه بود او را رها كرده بودند و او در خيابان ها زندگي مي كرد .
طي سفرهاي متعددي كه هي هاچي به كشورهاي مختلف داشت مي بيند كه پسري جوان بسيار جالب و حيرت انگيز مبارزه مي كند در حالي كه هوز سني ندارد و چشم هي هاچي او را مي گيرد و باعث مي شود كه او را نزد خود بياورد و از او مبارزي بزرگ بسازد و اهداف شوم خود را راحت تر عملي سازد!
بنابر اين او را با خود به ژاپن برد تا به او به صورت پيشرفته آموزش بدهد همچنين يك حريفي براي پسرش كازويا باشد و از اينكه به كازويا چندان اميدوار نبود و مي خواست كه وارث آينده زيباتسو فردي قدرتمند باشد.
بنابر اين او براي راحتي كار لي را به آمريكا نزد مارشال مي فرستد تا او را تحت تعليم خود آموزش دهد و خود بهتر به كارهاي زي باتسو رسيدگي كند.
در زماني كه لي تحت تعليم مارشال و لي بود كازويا توسط هي هاچي سبك كاراته مي شيما را آموزش مي ديد از آنجا كه مارشال و پائول دو سبك متفاوت را به او آموزش مي دادند و خود آنها هم چند سبك را تلفيق كرده بودند موجب شد تا لي در چند سبك مهارت پيدا كند و به مبارزي قابل تبديل شود.
هنگامي كه لي به زي باتسو باز مي گردد از هي هاچي مي خواهد كه با برادرش كازو مبارزه نمايد ولي كازويا او را تحقير كرد.
لي براي بدست آوردن زي باتسو همراه با پائول و مارشال وارد تورنمنت دوم مي شود ولي شكست مي خورد و در پایان تورنمنت لی توسط هی هاچی ترد مي شود به همین خاطر منزوی مي شود و به باهاما مي رود و در آنجا به تجارت مشغول مي شود.و با يك شركت روبات شناسي آشنا مي شود و اقدام به خريد سهام در آن مي كند.
قبل از شروع King of Iron Fist Tournament 3 لي ظاهراً يكي از افرادي است كه مورد حمله اوگر قرار مي گيرد بنابراين او تورنمنت سوم را از دست مي دهد ولي در تيكن چهار و تيكن 5 حضور پيدا مي كند كه نشان دهنده اين است كه او از حمله اوگر سالم مانده.
او هنگامي كه وارد تورنمنت چهارم مي شود يك بازرگان موفق مي باشد وي حالا صاحب يك شركت بزرگ روبوت شناسي مي باشد و با خيال راحت به زندگي خود ادامه مي دهد او پس از مدتي متوجه مي شود كه شركت G كه كارخانه روبوت سازي متعلق به آن است دارد سهام خود را به قيمتي ارزان مي فروشد و او علت اين اقدام را جويا مي شود و مي فهمد كه به دليل حمله ارتش تيكن فورس به آنجا قيمت سهام اين شركت كاهش يافته بنابراين او سهام شركت جي را هم خريداري مي كند و با استفاده از قدرت اين شركت انتقام خود را از خانواده مي شيما بگيرد.
او براي عملي كردن هدف خود در تورنمنت چهارم با اسم مستعار و با تغيير قيافه شركت مي كند.
او با يك عينك آفتابي و تبديل موهاي نقره اي به بنفش با نام مستعار Violet وارد تورنمنت مي شود.
او در اواخر تورنمنت با كازويا كه توسط شركت خودش به قدرت رسيده بود شكست سختي مي خورد.
پس از مرگ هي هاچي آشفتگي زيادي به وجود آمد و مي خواست كه از اين آشفتگي استفاده كند و زي باتسو را تصاحب نمايد ولي با رقيب سرسختي روبرو شد رقيبي كه از او شكست خورده بود بله دوباره كازويا صاحب زي باتسو شده بود.
مدتي بعد كه حدود دو ماه شد تورنمنت پنجم شروع شد و لي هم فرصت را غنيمت شمرده و سريع وارد دور پنجم شد.
در حالي كه فكر مي كرد اين تورنمنت توسط كازويا شروع شده ولي در اشتباه بود پس از مدتي مي فهمد كه جي پانچي مسئول برگزاري مسابقات است بنابراين از هدف خود منصرف مي شود و به Bahama باز مي گردد.
او در باهاما زندگي آرامي را پشت سر مي گذارد تا اينكه به او خبر مي دهند كه جين كازاما در شركت او موجب اغتشاش شده و براي پي گيري موضوع به آنجا مي رود و از هدف جين مطلع مي شود و با كمال تعجب مي فهمد كه كازويا توسط شركت خودش زنده شده بنابراين براي كسب اطلاعات بيشتر وارد ششمين تورنمنت مي شود .
بليد!
نام : Raven
محل سكونت :نامعلوم.
سبك مبارزه : نينجتسو (هنر چگونه زيستن)
سن : نامعلوم.
قد : نامعلوم.
وزن : نامعلوم.
گروه خوني : نامعلوم.
شغل : جاسوس.
سرگرمي : نامعلوم.
علاقه مندي : نامعلوم.
متنفر از نامعلوم.
راون يكي از باهوشترين و ماهر ترين مأموران بين المللي مي باشد كه با كد رمز Raven وارد اين مسابقات شده.او در روي صورتش يك علامت X شكل دارد كه ممكن است اين مخصوص گروهي باشد كه عضو آن است و يا شايد هم زخمي بيش نيست!
راون به دليل كسب اطلاعات وارد اين مسابقات شد تا بفهمد كه چه چيزي پشت پرده است و علل وقوع رويداد هاي اخير چيست.
او در تيكن 5 شاهد حمله جك ها به هان مارو بود و او بود كه سريعاً خبر مرگ هي هاچي و وقوع انفجار را به G Corporation مخابره كرد .و بنا به شواهد موجود او اولين كسي است كه اين انفجار را و خبر فوت هي هاچي (كه بعدها تكذيب شد) را گزارش كرده.
پس از King of Iron Fist Tournament 5 راون با هي هاچي روبرو مي شود در حالي كه فكر مي كرد او مرده.آنها با هم رو برو شدند و با يكديگر به مبارزه پرداختند در اوسط مبارزه بود و قبل از اينكه راون به پيروزي برسد به او دستور داده شد كه به مقر فرمانده اي (HQ) باز گردد و مجبور است از مبارزه صرفه نظركند. پس از پايان تورنمنت درگيري بين زي باتسو و جي شديدتر از قبل مي شود و راون براي جلوگيري از خسارت بيشتر به تورنمنت ششم فرستاده مي شود.
كاركتر راون بسيار شبيه هنر پيشه Wesley Snipes مي باشد كه بسيار مورد توجه همه قرار گرفته اگر كمي از دنياي سينما خبر داشته باشيد مي دانيد كه Wesley Snipes بازي گر نقش اول سري Blade بود كه بسيار عالي ظاهر شد و موجب شد كه محبوبيت بسياري را كسب نمايد.
اگر به كمي به ظاهر راون توجه كنيد مي بيندي كه مو ها عين او و استيل او بسيار شبيه به Wesley مي باشد.
به هر حال اين وجه تشابه سبب شد كه ماهنامه Electronic Gaming از سازندگان بازي بپرسد كه آيا شما از روي Wesley راون را طراحي كرديد يا خير؟
و در جواب نامكو مي گويد كه كاملاً اتفاقي مي باشد و ما بيشتر اين كاركتر را با توجه به رشته ي رزمي نينجتسو انتخاب كرديم و ما اين رشته را مبنا قرار داديم.
.
نام : Heihachi Mishima
محل سكونت :ژاپن.
سبك مبارزه : كاراته مي شيما.
گروه خوني : B
شغل :معلوم نيست چي كارس! يه روزي صاحب زي باتسو بود!
علاقه مندي : قدرت.
او يكي از چهار كاركتر اصلي در سري تيكن مي باشد(سه نفر ديگر : Paul Phoenix, Nina Williams و Yoshimitsu )و با دو قيافه در تيكن يك و تيكن 4 به عنوان غول آخر ظاهر مي شود او نيز به همراه Yoshimitsu در بازي Soulcalibur II ظاهر شده.
كاركتر هي هاچي در نظرKatsuhiro Harada بهترين كاركتر است(پس بگو!)
هي هاچي پسر جين پاچي پدر كازويا و پدر خوانده Lee Chaolan و پدر بزرگ جين است!
او با سبك پيشرفته كاراته كه به خانواده ي مي شيما تعلق دارد مبارزه مي كند و موسس ارتش تيكن فورس نيز هست.او نيمي از تورنمنت ها را ميزباني مي كرده كه ميزبان دومين و پنجمين و ششمين به ترتيب كازويا ،جين پاچي و جين بودند.
او سعي مي كند كه پسر خردسالش را از بين ببرد بنابراين او را از دره اي به پايين مي اندازد و مي گويد كه اگر كازويا پسر من باشد خواهد توانست از دره بالا بيايد گر چه او مي دانست كه پسرش بي عرضه تر از اين حرف هاست و مي خواست كه وجود شيطاني او را از بين ببرد ولي كازويا با استفاده از همان شيطان درونش زنده ماند و پس از بزرگ شدن دردسرهاي زيادي را براي هي هاچي به وجود آرود و در اولين تورنمنت او را به دره انداخت و جاي او را گرفت.
پس از آن هي هاچي يك فرد يتيم چيني به نام Lee را به عنوان فرزند خوانده قبول كرد و به او هنرهاي رزمي را آموزش داد.
كازويا در اولين تورنمنت پس از شكست هي هاچي او را به دره مي اندازد ولي او زنده مي ماند و در دومين تورنمنت اينبار او كازويا را شكست مي دهد و او را در دهانه ي يك آتشفشان فعال مي اندازد تا براي هميشه به زندگي او خاتمه دهد.پس از آن يك ارتش به نام تيكن فورس تأسيس كرد و پس از 15 سال زندگي آرام يك شيطان از مخروبه هاي مكزيك به نام اوگر بيدار مي شود و او كمي احساس خطر مي كند و در تلاش است كه او را نابود كند و او نوه اش جين را براي اين كار انتخاب مي كند و به او به مدت چهار سال آموزش مي دهد و پس از آنكه جين به ميزان كافي مهارت پيدا مي كند شروع تورنمنت سوم را اعلام مي كند.
اوگر نيز در تورنمنت شركت كرد و در آخر توسط جين كشته شد و هي هاچي به جين خيانت كرد و او را ديگر لازم نداشت بنابراين او را مي كشد ولي در بدن جين روح شيطاني اوگر و شيطان درون كازويا وجود داشت و او دوباره زنده مي شود و افرادي كه براي كشتن او بسيج شده بودند را از بين مي برد و هي هاچي را به خاطر تعليماتي كه به او داده نمي كشد.
پس از آن هي هاچي مي خواهد كه ژن(دي ان اي ،عامل وراثت)اوگر را به خود پيوند بزند تا به فردي شكست ناپذير بدل شود ولي بدن او اين ژن را پس مي زند و او براي اينكه بتواند ژن اوگر را با خود مخلوط كند به يك ژن شيطاني ديگر نياز داشت كه اين ژن در بدن دويل جين و كازويا وجود داشت در حالي كه كازويا مرده بود و تنها جين باقي ناده بود و او به دنبال جين جستجوي زيادي مي كند ولي نمي تواند او را پيدا كند و طي اين جستجو متوجه يك رقيب نو ظهور مي شو كه G نام دارد و كازويا توسط اين شركت كلون شده و او تصميم مي گيرد تورنمنت چهارم را شروع كند و آنها را به طرف خود بكشد جين و كازويا هر دو وارد مسابقه مي شوند، اعضاي تيكن فورس جين را دستگير مي كنند و هي هاچي در فينال مسابقات با كازويا مبارزه مي كند البته او از قبل نقشه اي طراحي كرده بود و قراقر بود كه با كازويا به صورت نمادين مبارزه كنند و در عوض جين را به كازويا تسليم كند و كازويا با اين عمل موافقت مي كند و هي هاچي پس از مبارزه ي دروغين او را به هان مارو جايي كه جين را زنداني كرده بود راهنمايي مي كند ولي هر دو در كشتن جين ناكام مي ماند و جين با تبديل شدن به دويل جين هر دوي آنها را شكست مي دهد ولي به هي هاچي صدمات زيادي را وارد مي كند و مي خواست كه كازويا را بكشد ولي از اين عمل منصرف مي شود و با ايجاد سوراخي در سقف از آنجا پرواز كنند دور مي شود.
فوري پس از ترك جين Jack-4 ها از طرف شركت جي به هان مارو فرستاده مي شوند تا هي هاچي و كازويا را بكشند در نتيجه كازويا و هي هاچي براي نجات جان خود با هم متحد مي شوند ولي كازويا به هي هاچي خيانت مي كند و از ضعف او استفاده كرده و او را به طرف روبوت هاي جك مي اندازد و از آنجا فرار مي كند جك ها خود را روي ي هاچي مي اندازد و طبق برنامه ريزي كه شدند منفجر مي شوند و به ظاهر هي هاچي را مي كشند و هان ما رو را نابود مي كنند.
انفجار او را به چند متر عقب تر انداخته بود و او تا شروع تورنمنت پنجم(حدود دو ماه)بي هوش بود.
او پسا از بيداري مي فهمد كه تورنمنت پنجم شروع شده و از اين قضيه عصباني مي شود وقتي كه به دنبال شروع كننده مسابقه مي گردد در كمال شگفتي متوجه مي شود كه پدرش جين پاچي مسابقات را رهبري مي كند!
او براي پس گرفتن شركتش از دست جين وارد تورنمنت ششم مي شود.
او همچين در سري مگامن شباهت زيادي به او دكتر خبيثه داره كه الان يادم نيست اسمش چي بود ولي منظورمو مي فهمين.
گيم ديلي موهاي هي هاچي را عجيبترين مدل مو در ميان كاركترها اعلام مي كند!و مي گويد كه او يكي از جالبرين افراد شرور در ميان بازي هاست!
نام : Dr. Boskonovitch
محل سكونت :روسيه
سبك مبارزه : سبك خاصي ندارد.
دكتر بوسك نووئيچ از همان ابتدا براي مي شيما زي باتسو كار مي كرد .
یوشی به همراه گروهش به Mishima Zaibatsu حمله کرد و در جريان حمله بازوی راستش قطع شد. ولی دکتر بوسکونویچ که در آنجا بود به یوشیمیتسو کمک کرد تا فرار کند. بعدها دکتر برای او یک بازوی نیمه ربوت ساخت و جایگزین بازوی قطع شده یوشی کرد.
پس از آن در تيكن 2 توسط كازويا ربوده شده و دكتر مجبور شد كه براي او كار كند او براي كازويا افراد نيرومندي را از جمله Roger و Alex و تكميل Prototype Jack ساخت دختر دكتر در تيكن 2 مي ميرد گرچه در Tekken 6: Bloodline Rebellion حضور پيدا مي كند!
او بدن نينا و آنا ويليامز را منجمد مي كند و از آنها به عنوان موش آزمايشگاهي استفاده مي كند.
همچنين او يوشي ميتسو را تحت عمل جراحي قرار مي دهد و او را از مرگ نجاد مي دهد.
تقريباً پس از بيست سال دكتر مبتلا به يك بيماري ناشناخته مي شود كه بر روي ستون فقرات او تأثير مي گذارد و او را زمين گير مي كند و او براي اينكه خود را درمان كند به خون دخترش و اوگر نيازمند است و او با اين حال و بيماري كه دچار شده نمي تواند اين موارد را تهيه كند بنابراين از دوست قديمي خود يعني يوشي ميتسو كمك مي خواهد و Yoshimtsu به خاطر دوستش وارد تورنمنت سوم مي شود ولي او موفق به اين كار نمي شود.
مي گم خودمانيم اين شيطان چقد پر سود بوده همه يك نمونه از خون و ژن اينو مي خوان و تنها بدي كه داشته اين بود كه شيطان بوده !... بيچاره!
در طي تيكن 4 برايان توسط يوشي ميتسو به آزمايشگاه دكتر آورده مي شود او وعده مي دهد كه بدن او را مكانيزه بكند و يك كالبد جديد و قدرتمندتري را براي او بسازد و برايان پيشنهاد او را قبول مي كند و دكتر او را بي هوش مي كند و به او روياهاي شيرين تزريق مي كند!
او مي خواهد با اين كار او را از خلاف باز دارد و گذشته ي او را تغيير بدهد و از او مردي شريف بسازد!
همچنين دكتر براي اينكه او به كارهايش شك نكند يك مولد ابدي در بدن او نصب كرد و برايان پس از به هوش آمدن چيزي را متوجه نشد و براي آزمايش قدرتش به مبارزه شتافت!
او در طي حملاتي كه در تيكن 3 رخ داد به شدت مجروح شد.
پس از آن ديگر در هيچ يك از نسخه ها حضور نيافت.
نام : Panda
محل سكونت :چين
سبك مبارزه : هنر رزمي پيشرفته خرسي!
شغل : حيوان اهلي و محافظ Xiaoyu
سرگرمي : نگه داري از گلها و باغباني!
علاقه مندي : Ling Xiaoyu
متنفر از كوما!
پاندا به Ling Xiaoyu علاقه زيادي دارد بنابراين او وظيفه حفاظت از او وبه عبارتي باديگارد Ling Xiaoyu مي باشد.
Xiaoyu براي شركت در يك مسابقه به مدرسه Mishima Polytechnical واقع در ژاپن رفت و پاندا هم از اين فرصت استفاده كرد و در نزد هي هاچي اصول مبارزه را آموخت گرچه كوما به پاندا علاقه داشت ولي پاندا بر عكس از او به شدت متنفر بود! عجبا!
گر چه شما هنگامي كه پاندا را در Tekken Tag Tournament و يا تيكن 3 انتخاب مي كنيد قبل از شروع مسابقه تصويري از كوما نشان داده مي شود. Xiaoyu از او مي خواهد كه در مسابقات شركت نمايد و پاندا هم كه نمي خواسته به Xiaoyu جواب نه بدهد وارد مسابقات تيكن مي شود.
پس از آن كه در مسابقات شركت كرد به او مي گويد كه بايد جين را پيدا كني و او هم به دنبال جين مي گردد ولي از او اثري نمي يابد.
او در تيكن سه تا كنون حضوري پر شور داشته!
پس از مسابقات تيكن 4 Xiaoyu افسرده و ناراحت مي شود و پاندا به دنبال راهي است كه او را خوشحال كند گر چه مي دانسته كه او به جين علاقه مند شده ولي هيچ كس از مكان جين خبري نداشت با اين وجود به دنبال جين مي رود تا بلكه فرجي حاصل شود!
يك روز لينگ هيجان زده پيش پاندا آمد و به او گفت كه مسابقات The King of Iron Fist Tournament 5, شروع شده و براي رفتن آماده شود چون مي دانست كه جين هم در مسابقات حضور دارد بنابراين با خوشحالي به سمت زي باتسو حركت مي كنند و پانداي بيچاره را هم وادار به شركت در مسابقات مي كند!گر چه پانداي از همه جا بي خبر دليل خوشحال شدن يه هويي لينگ را نمي دانست ولي وقتي كه ديد او از افسردگي بيرون آمده او هم با خوشحالي دنبال او به زي باتسو رفت.
او پس از تورنمنت پنجم تصميم گرفت كه پيش هي هاچي بماند و در تورنمنت ششم شركت نمايد.
نام : Ganryu
محل سكونت :ژاپن.
سبك مبارزه : كشتي ژاپني(Sumo)
قد : 189
وزن : 123
گروه خوني : B
شغل : بادی گارد كازويا
سرگرمي : قمار و شرط بندي.
علاقه مندي : ترب سفيد!
متنفر از باشگاه Sumo کثیف
ورزش سومو ممنوع شد و او پيش هي هاچي رفت تا بلكه راهي براي برداشتن اين ممنوعيت بردارد و هي هاچي به او پيشنهاد داد كه در مسابقات تيكن مبارزه كند و او هم بسيار از اين پيشنهاد خوشحال شد او با Yoshimitsu مبارزه مي كند و از او شكست مي خورد و در صدد دزديدن جايزه ي تعيين شده ي تيكن 1 بر مي آيد.
او در تيكن 2 به خدمت كازويا در مي آيد و براي او كار مي كند با شروع شدن دومين تورنمنت King of Iron Fist زني را مي بيند و عاشق او مي شود آن زن كسي نيست جزء Michelle Chang در نظر او گانري يك مرد ديوانه و نفرت انگيز بود! گانري پس از ناپديد شدن كازويا به ژاپن بر مي گردد و پس از بازگشتش اطلاع پيدا مي كند كه ورزش سومو ديگر قدغن نيست و او بسيار خوشحال شد او پس از مدتي كوتاه جوانترين Rikishi شد.
او در تيكن 5 هيچ مبارزه اي را نبرد و پس از حوادث تيكن 2 او يك سومو كار ثابت شد و براي خودش يك باشگاه تأسيس كرد و به مربي گري در ورزش سومو پرداخت و پس از مدتي Michelle را فراموش كرد تا اينكه يك روز چهارمين دور از مسابقات King of Iron Fist را در تلويزيون مشاهده كرد او در اين مسابقه يك زن ديگر را ديد كه شباهت زيادي به Michelle داشت ولي او نبود بلكه او جوليا چنگ دختر خوانده Michelle بود.او دوباره به ياد Michelle افتاد و اينبار به عشق جوليا به پنجمين تورنمنت رفت و جوليا شرط ازدواج با او را يافتن راه حلي براي بازسازي جنگل ها بيان كرد او در طي مسابقات King of Iron Fist Tournament 5 راهش را گم مي كند و پس از مدتي پرسه زدن به آزمايشگاه Mishima Zaibatsu مي رسد و در آنجا او يك راه حل براي بازيابي جنگل ها پيدا مي كند و اين براي جوليا بسيار خوشحال كننده بود و همچنين او شرط جوليا را به انجام رسانده بود و با اين كشف او جوليا را بدست آورده بود او دیسک حاوي اطلاعات را به جوليا داد اما جوليا تنها ديسك را قبول كرد و گانري را در حسرت ازدواج با او گذاشت!او پس از پشت سر گذاشتن رويداد ها به هاوايي رفت و در آنجا يك رستوران باز كرد و در آن غذاهای مخصوص که خوراک Sumo کارها بود به نام "Chanko Paradise" را مي فروخت.
او در اين كار موفق نمي شود و با مديريتي ضعيفي كه داشت رستوران به تعطيلي كشيده مي شود و در اين هنگام شروع چهارمين تورنمنت اعلام مي شود و او این را یک فرصت به شمار آورد تا Chanko Paradise را به همه معرفی کند و رستوران خود را تبليغ كند. و شايد يك بار ديگر بتواند پيشنهادش را به جوليا تحميل كند. نام : Yoshimitsu
محل سكونت :نامعلوم.
سبك مبارزه : Manji Ninja
قد : 178
وزن : 63
گروه خوني : O
شغل : رهبري مانجي نينجا ها.
سرگرمي : تماشا كردن مسابقات Sumo
علاقه مندي : بازي هاي ويدئويي آركيد!
متنفر از اشرار!
او ا در سري Soulcalibur و هم در در تيكن ظاهر شد او در سري ها Soulcalibur II, Soulcalibur III و Soulcalibur IV حضور موفقي داشت.
يوشي در سال 1994 در تيكن حضور مي يابد او به عناون طعمه وارد مسابقه تورنمنت اول مي شود تا با جلب توجه سايرين اعضاي Manji Party جايزه اي را كه براي نفر اول تعيين شده را بدزدند و آن را بين فقرا تقسيم كنند ولي در اين بين متوجه مي شود كه يك سومو كار ژاپني به نام گانريو بر خلاف آداب و سنن Yokozuna كه بنيانگذار اين سبك است به كارهاي خلاف روي آورده و يوشي اين را بي احترامي به اين سبك مي بيند و بسيار خشمگين مي شود و با او وارد مبارزه مي شود و او راشكست مي دهد .
پس از آن يوشي به آزمايشگاه دكتر بوسكنووئيچ مي رود تا انرژي جاودانه ساز او را بدزد ولي تدابير امنيتي شديدي بر قرار و در اين بين او به شدت مجروح مي شود و بازوي راستش قطع مي شود ولي دكتر به او كمك مي كند تا از آنجا فرار كند و بعدها براي او يك بازوي مكانيكي مي سازد.
حوادث تيكن 2 در حال شكل گيري بود كه يوشي متوجه مي شود كه دكتر توسط مي شيما زي باتسو كه كازويا آن را رهبري مي كرد دزديده شده و يوشي كه به دكتر مديون بود وارد تورنمنت مي شود تا دكتر را نجات بدهد همچنين Kunimitsu كه قصد بدست آوردن شمشير مقدس قبيله را كه در دست يوشي بود وارد تورنمنت مي شود.او با Kunimitsu كه يكي از بهترين نينجاهاي گروهش بود وارد مبارزه مي شود و او را مي كشد پس از آن به دنبال محل دستگيري دكتر مي رود تا او را نجات دهد .
او پس از نجات دكتر دوباره هي هاچي رشته ي امور را بر دست مي گيرد و دكتر هم به نزد او بر مي گردد تا تحقيقات جديدي را شروع كند و يك نوع بيماري مرموز را شناسايي و راه درمان آن را پيدا كند او براي اين كار نينا را مورد آزمايش قرار مي دهد و آنا هم داوطلبانه تن به تحقيقات مي دهد .
دكتر براي كامل كردن تحقيقاتش به خون اوگر نياز دارد و يوشي براي بدست آوردن خون اوگر وارت تورنمنت مي شود كه موفق به اين كار نمي شود.
او پس از شكست در تورنمنت سوم در وضعيت بدي قرار مي گيرد و گروهش در حال نابودي مي باشد او مجبور است كه مخارج گروه را تأمين كند ولي كاري از پيش نمي برد و مي خواهد كه با زي باتسو همكاري كند و با او هم پيمان شود ولي در راه اميدي پيدا مي شود و آن هم ترونمنت چهارم است و او براي بردن جايزه وارد تورنمنت مي شود تا بتواند از پس مخاراجي گروه مانجي بر بيايد.
او در حين رفتن به تورنمنت يك فرد نيمه جان را در جنگل پيدا مي كند و او را (برايان )پيش دكتر مي برد تا جانش را نجات دهد او در تورنمنت موفق نمي شود كه پيروزي كسب كند ولي مقدار زيادي از پول هاي هي هاچي را به سرقت مي برد و در راه برگشتش نزد دكتر مي رود ولي مي بيند كه آزمايشگاه به هم ريخته و دكتر هم ناپديد شده او پيش افرادش مي رود تا با كمك آنها دكتر را پيدا كند ولي وقتي به مكان گروهش مي رسد مي بيند كه افراد زيادي كشته شده اند و او از بازماندگاه قضيه را جويا مي شود و مي فهمد كه اين كار برايان بوده و براي كشتن او راهي مي شود.
او پس از كمي جستجو متوجه مي شود كه برايان قدرت زيادي پيدا كرده و براي آزمايش كردن قدرتش وارد تورنمنت پنجم شده او با شنيدن اين خبر سريعاً وارد تورنمنت مي شود تا انتقام افرادش را بگيرد.
ولي او موفق به كشتن برايان نمي شود و فقط مي تواند او را مجروح سازد.
او در قبل از تيكن6 متوجه كم شدن قدرت شمشيرش مي شود و اين نشانه اين بود كه ديگر نمي تواند از او استفاده كند و در صورت استفاده ديوانه خواهد شد و به همين منظور يك شمشير جادويي ديگري را انتخاب مي كند و براي امتحان كردن آن و هم كشتن برايان وارد تورنمنت ششم مي شود.
نام : Jack
محل سكونت :ژاپن.
سبك مبارزه : مخلوتي از مبارات حيواني!
جك يك مجموعه روبوت است كه توسط Mishima Zaibatsu وG Corporation براي اهداف خاصي طراحي و ساخته شده اند كه در هر تيكن يك جك را معرفي مي شود كه به اين شرح هستند:
Jack:او مدل اصلي است كه توسط زي باتسو براي محافظت از كازويا در the King of Iron Fist Tournament ساخته شد.
Jack-2:او مدلي ارتقاء يافته از جك است كه دوباره توسط زي باتسو طراحي شد.يكي از اين مدل ها شاهد يك دختري در ميدان مبارزه بود كه مادرش را گم كرده بود او آن دختر پيش خود مي برد تا از او مراقبت كند ولي دكتر Abel كه به احتمال زياد پدر دختر است جك را نابود مي كند.
Gun Jack:يك الگوي پيشرفته تر از روبوت ها مي باشد كه توسط Jane ساخته شده تا با استفاده از او دوستش Jack-2 را زنده كند.او موفق مي شود كه حافظه هاي جك_2 را درون گان جك جاي گذاري نمايد ولي توسط نيروهاي تيكن فورس نابود مي شود و آنها مي خواهند او را به زور وارد آزمايشگاه زي باتسو بكنند.
Jack-4:او يك نسخه پيشرفته از گان جك مي باشد كه توسط شركت جي ساخته شده آنها به منظور گرفتن كازويا جك_4 را به زي باتسو فرستادند تا به بهانه شركت در تورنمنت او را بدزدند ولي آنها موفق به شركت در مسابقه نشدند ولي در نبرد بعدي كه هان مارو باشد آنها نقش مهمي را ايفا كردند و هان ما رو را منفجر كردند.
درون اين نمونه انواع بمب ها كار گذاشته و بنا به شرايط مي توانند انفجاري بزرگ يا كوچك ايجاد كنند .
Jack-5:اين هم يك آپگريد از جك _4 مي باشد كه توسط Jane ساخته مي شود و در King of Iron Fist Tournament 5 شركت مي كند.
ولي سرنوشت او تا كنون معلوم نشده.
Jack-6:يك نسخه ي پيشرفته تر از جك_5 مي باشد توسط شركت جي ساخته شده تا با شركت در تورنمنت ششم مي شيما زي باتسو را نابود كنند .
دو نمونه ديگر از جك در اين سري مي باشد كه در خور توجه هستند كه شامل : Prototype Jack و NANCY-MI847J مي باشند .
فيلسوف!
نام : Kuma
محل سكونت :نا معلوم.
سبك مبارزه : مبارزه پيشرفته ي خرسي.
شغل : باديگارد هي هاچي.
سرگرمي : پرورش و پختن ماهي
علاقه مندي : هي هاچي ؛پاندا ؛تلويزون!
متنفر از متنفر از تلويزيون سياه و سفيد!
كوما جانور دست آموز هي هاچي مي باشد.او در مي شيما فنون مبارزه كردن را ياد گرفت و پس از تكميل كردن آموزش با خوشحالي محافظت از هي هاچي را به عهده مي گيرد.
او در ابتداي تورنمنت دوم وارد مسابقه مي شود تا پائول را شكست بدهد به هر حال او از پائول شكست مي خورد او براي تقويت قدرتش و افزايش فنون رزمي پيش Wang Jinrei مي رود وانگ تصميم مي گيرد كه او مثل يك خرس اصيل تربيت كند و تمام فنون را به او آموزش دهد تا در سومين تورنمنت پيروز بشود.
در هر حال حقيقت امر اين است كه او شكست مي خورد و او به درستي نمي توانست غريزه حيواني اش را به كار ببرد او با رفتن هي هاچي به كوه هاي Hokkaid رفت تا خود را از نظر رواني و فيزيكي كامل كند.
پس از مدتي مي شنود كه مسابقات King of Iron Fist Tournament 4 شروع شده و او با قدرت بيشتري به اميد شكست پائول وارد اين دور از مسابقات مي شود و در جريان مبارزه پائول با كازويا مداخله مي كند و مانع از مبارزه پائول و كازويا مي شود و كازويا كه از اين قضيه خوشحال مي شود چون او از پائول مي ترسيده! دخالتي نمي كند ولي پائول كه هميشه به اميد مبارزه با كازويا وارد اين مسابقات مي شده عصباني مي شود و با كوما مبارزه مي كند ولي كوما قدرتمندتر از قبل بود و پائول را شكست مي دهد.
او پس از بازگشت جين پانجي به خدمت او در مي آيد و در طي تورنمنت پنجم در مسابقات شركت مي كند ولي اين بار از پائول شكست سختي مي خورد.
پس از مرگ دروزغين هي هاچي هيچ كس باور نمي كرد كه كوما بتواند گروه مالي زيباتسو MFG را از تحريم بيرون بياورد.
او بسيار مشتاق بود كه در اين گروه مالي كاري به او بدهند ولي سرپرست اين گروه جين كازاما بود و با او مبارزه مي كند ولي جين به راحتي او را شكست مي دهد و او را به كوه Hokkaid تبعيد مي كند.
گرچه او شكست خورده بود ولي روحيه جنگ در او هنوز بيدار بود.
گربه چكمه پوش!
نام : Kunimitsu
سبك مبارزه : jujutsu
كنميتسو به گربه ي شيطاني (Cat Devil) شهرت دارد مونث هم هست!
او يكي از اعضاي ninja Manji مي باشد كه توسط يوشي ميتسو رهبري مي شد و براي دزدين جايزه (البته براي اهداف خير)با گروه نينجا مانجي به زي باتسو رفت او هويت خود را كه ژاپني بود فاش نكرد و سعي كرد كه گمنام بماد (فكر كردي!)او فنون jujutsu را به كار مي برد كه اين هنر ، هنر سكوت و قدرت است.او ابتدا در گرو نينجا مانجي به عنوان تازه كار وارد شد تا آموزش ببيند.او به عنوان تعمير كار امور تهويه اي مهارت پيدا كرد تا به راحتي بتواند از اين كارش در كارهاي خير(دزدي!)كمك كند!
او به اين قصد وارد تورنمنت شد تا يك گنج را از Michelle Chang بدزد ولي او از Michelle Chang ترسيد و نتوانست هدفش را عملي كند.
او احساس حقارت كرد و به دنبال پدر بزرگش رفت تا شايد حالش بهتر شود پدر بزرگش يك شمشير زن مشهور بود (شكلك گربه چكمه پوش!!!).او در ديدار با كنميتسو مي گويد كه در نزد يوشي يك شمشير مقدس وجود دارد كه ام را بايد بدزدي و من يك شمشير قلابي ولي مثل آن شمشير ساخته ام و تو اين شمشير را با آن عوض كرده و پيش من بياور!(جد در جد دزدن همگي!)
در اثر پيري رهبر گروه مانجي قرار شد كه بهترين فرد گروه را براي رياست انتخاب كنند اين رقابت ميان يوشي و Kunimitsu بسيار شديد بود .دارنده شمشير مقدس مي توانست به راحتي رئيس گروه بشود ولي اين شمشير دست يوشي بود و يوشي هم براي شركت در دومين تورنمنت رفته بود و در همان وقت کنیمیتسو هم وارد تورنمنت شد تا با دزدیدن شمشیر افسانه ای گروه مانجی از یوشی برای همیشه رهبری گروه رو به چنگ بیاره ولی یوشیمیتسو پیروز میدان بود و کنیمیتسو کشته شد.
نام : Nina Williams
محل سكونت :ايرلند.
سبك مبارزه : آي كي دو
قد : بلند!
گروه خوني : A
شغل : ترور.
سرگرمي : يادش نيست.
علاقه مندي : يادش نيست!
متنفر از آنا (يادشه!)
كاركتر نينا در همه ي سري هاي تيكن حضور دادشته و در نقش يك قاتل خونسرد در اين سري ظاهر شده.او رابطه ي ناپايداري با خواهرش دارد و از او متفنر است چون او را مسئول مرگ پدرش مي داند.
او در مبارزاتش روش هاي مختلفي را به كار مي برد .
نينا در كشور ايرلند و جلوتر از خواهر آنا متولد شد ،هر دو خواهر پدرشان Richard Williams را تحسين مي كردند و مي خواستند كه هر كدام خودش را بيشتر در دل او جا بدهد و سر همين مسئله با هم رقابت داشتند.
آنا پس از مدتي به يك قاتل تبديل شد و د زمينه ي ورزش آي كيدو مهارتهاي زيادي را كسب كرد.
او كه يك تروريست بود اجير شد تا هي هاچي را بكشد و به همين خاطر وارد تورنمنت اول شد.
ولي موفق به اين كار نشد چون كازويا او را كشته بود.
او اينبار در تورنمنت دوم براي كشتن كازويا اجير شد ولي خواهر آنا مي خواست كه از اين كار او جلوگيري نمايد و او را منصرف كند و دست از ترور كردن بردارد.
او به حرف خواهرش گوش نكرد و او را از خود راند ولي توسط نيروهاي مي شيما دستگير شد و براي انجام آزمايشاتي او را نزد دكتر بوسكنووئيچ كه در مركز تحقيقاتي مي شيما مشغول به كار بود بردند.
هنگامي كه نينا را براي منجمد كردن به آنجا بردند آنا نيز داوطلبانه حاضر شد كه اين تحقيقات بر روي او هم انجام شود و پس از اينكه نينا را از انجماد بيرون آوردند او را هم بلافاصله بعد از او آزاد كنند.
دليل اين كار نينا هنوز معلوم نشده ولي شايعاتي مي گويند كه :نينا نمي توانسته دوري از خواهرش را تحمل كند و يا اينكه به او حسادت مي كند و اگر بنا بود اتفاقي بي افتد براي هر دوي آنها اتفاق مي افتاد يا مي مردند يا اگر زنده مي ماندند هر دوي آنها به همان صورت جوان مي ماندند كه سود آن بيشتر از ضررش بود!
اين آزمايشات 19 سال طول كشيد و پس از 19 سال كه تورنمنت سوم آغاز مي شود نينا هم از انجماد بيرون مي آيد ولي خواهرش هنوز در انجماد بوده و چهار سال ديرتر از او از حالت منجمد بيرون مي آيد.
نتيجه ي اين تحقيقات منجبر به آبستن شدن نينا شده بود كه نتيجه اين زايمان پسري به نام Steve Fox مي باشد كه در تيكن 4 و تيكن5 حضور مي يابد.
نتيجه ي ديگر آن صدمه ديدن به بخشي از حافظه او بود كه موجب فراموش كردن او براي كشتن حواهرش شده بود چون خواهرش موجب گرفتاري او در تيكن2 بود.
او در طي تورنمنت سوم توسط اوگر اجير مي شود تا جين كازاما را بكشد ولي باز هم كاري از پيش نبرد و جين اوگر را كشت!
او پس از آن در ايرلند به مدت دو سال مشغول كارهاي رومره اش بود و با كسي رفت و آمد نمي كرد تا اينكه روزي يك نامه از طرف يك باند مافيايي دريافت مي كند در آن نامه به او گفته شده بود كه يك فرد مشت زن به نام Steve Fox را بكشد!
او مي رود تا استيو را كه در تورنمنت چهارم حضور داشت بكشد ولي پس لز كمي تحقيقات مي فهمد كه او پسرش است!ولي او سنگدل تر از اين بود كه به پسرش هم رحم كند و در صدد ترور او بر مي آيد كه كاراگاه Lei Wulong مانع از اين كار او شد و مي خواست كه او را دستگير كند كه او هم موفق به دستگيري نينا نشد!
نينا پس از وقفه اي در كارش تصميم گرفت كه حافظه ي از دست رفته اش را بازيابد و تنها فردي كه مي توانست در اين كار به او كمك كند خواهر آنا بود.او نزد آنا رفت تا حافظه اش را با كمك او باز يابد و حافظه اش به طور غريزي در ديدار با آنا با همراه نفرت دوباره از او برگشتند ، و با او وارد جنگ شد ؛ اين دوئل تا مدتها ادامه داشت تا اينكه خواهرش آنا وارد تورنمنت پنجم مي شود و نينا آنجا را مناسبترين جا براي از بين بردن آنا مي داند و وارد تورنمنت پنجم مي شود.او پس از شكست دادن آنا از كشتن او صرف نظر كرد و آنا قسم مي خورد كه انتقام بگيرد.
در تورنمنت ششم جين او را به عنوان محافظش استخدام مي كند و وظيفه داش كه در طول مسابقه از سوء قصد هايي كه به او مي شود جلوگيري نمايد و در عوض فرماندهي تيكن فورس را عهده دار شود .
جكي چان!
نام : Lei Wulong يكمي توي تلفظش بحث هست ولي با برنامه ي تلفظ اسم زدم و صدايي كه شنديم "لي وولانگ"بود بنابراين من هم مي گم لي وولانگ!
محل سكونت :چين
سبك مبارزه : مخلوطي از 5 هنر رزمي به همراه كنگ فو.
سن : 47
قد : 175
وزن : 65
گروه خوني : A
شغل : كاراگاه
سرگرمي : تماشاي فيلم و خوابيدن!
علاقه مندي : محصولات سازنده سري تيكن!(سوني!)
متنفر از جرم و جنايت.
Lei در طي تيكن 2 و تيكن 3 يك افسر بلند پايه هنگ كنگ بود و به او لقب سوپر كاپ super cop داده بودند.
او جانيان بي شماري را پست ميله هاي زندان فرستاده او درباره ي كارهاي غير قانوني كه در مي شيما زي باتسو صورت مي گرفت منجمله شكار غير قانوني و تجارت حيوانات كمياب تحقيق مي كرد.
او در تيكن 2 با Bruce Irvin كه براي كازويا كار مي كرد مبارزه كرد ولي از او شكست خورد.
همچنين او در هواپيما با بروس درگير مي شود و موجب سقوط هواپيما مي شود ولي هر دو جان سالم از اين سانحه به در مي برند.
روزي به اودستورداد شد تا درباره هدف از برگزاري تورنمنت سوم اطلاعاتي كسب كند وهي هاچي ميشيما را هم دستگير كند.بدين ترتيب لي واردتورنمنت سوم شد ولي باز هم شكست خورد!
او در تيكن4 براي دستگيري يك قاتل حرفه اي انگليسي تبار را دستگير كند (Nina Williams)و يك مشت زن بريتانيايي (Steve Fox) را كه موجب اغتشاش شده دستگير نمايد تا بتواند شهرت رو به زوالش را بازگرداند.
او جلوي كارهاي نينا را مي گيرد ولي نمي تواند استيو را بگيرد و استيو از پنجره فرار مي كند ولي به او را تعقيب مي كند و بالأخره او را به زور اسلحه متوقف مي كند ولي نينا دخالت مي كند و لي را به زمين مي اندازد و با استيو از آنجا مي گريزند.
لي به منظور دستگيري Feng Wei وارد The King of Iron Fist Tournament 5 فنگ چند ارتش در چين و ژاپن را از بين برده و يك جاني مي باشد همچنين Asuka Kazama هم به دنبال اوست تا از او انتقام خون پدرش را بگيرد .لي به دنبال تعقيب و گريز Feng Wei براي جنايتي كه مرتكب شده بود و مي دانست كه او هم به تورنمنت رفته فنگ مي خواهد با كمك استيو فوكس زيباتسو را از بين ببرد .
در هر حال باز هم او مثل دفعات گذشت موفق به دستگيري هيچ كدام از خلافكاران نمي شود!
در نتيجه به هنگ كنگ باز مي گردد.
اغتشاش و آشوب كشور چين را فرا گرفته او به دنبال منشأ اين آشوب ها مي گردد تا اينكه متوجه مي شود كه موجب اين نابساماني ها مي شيما زي باتسو است.
او براي دستگيري صاحب زي باتسو كه جين باشد وارد ششمين تورنمنت مي شود!
نام : Steve Fox
محل سكونت :آمريكا.
سبك مبارزه : بوكس حرفه اي.
شغل : بي كار.
رنگ چشم : آبي .
او در يك آزمايشگاه توليد شده و مادر او Nina Williams مي باشد او را از DNA نينا ساخته اند.
نينا پس از ترور ناموفق Kazuya Mishima, Heihachi Mishima از او در تحقيقات خود آزمايشگاهي استفاده مي كنند و به مدتي طولاني بدن او را منجمد مي كنند.
او در اين آزمايشات باردار مي شود و استيو را به دنيا مي آرود.استيو به قهرماني بدون شكست تبديل مي شود او با سازمان مافيا وارد مبارزه مي شود و پس از اين درگيري او ناپديد مي شود (نه بابا كار اوگر نيست!)مافيا براي اينكه از او گذشته ي او اطلاعات كسب كنند به دنبال او مي گردد و از او در آمريكا ردي پيدا مي كنند مافيايي ها هم كه ول كن نيستند (سمج!)او را پيدا مي كنند ولي نمي توانند از گذشته ي او چيزي كشف كنند چون خود او هم از گذشته اش چيزي به ياد نداشت.
در در چهارمين تورنمنت وارد شد تا قدرت خود را به رخ ديگران بكشد او در اين تورنمنت متوجه مي شود كه نينا مادرش است در طول مسابقات او با Lei Wulong آشنا مي شود .
دو ماه بعد كه پنجمين دور از مسابقات شروع مي شود و اين بار عزمش را براي نابودي مركز تحقيقاتي زي باتسو جزم كرده تا ديگري فردي مثل او را نسازند و تا در آينده رقيب او شود(چه تفكرات عميقي!)
او در اين دوره از مسابقات هيچ پيروزي كسب نكرد ولي در عوض نتايج مركز تحقيقاتي را از بين برد و خيالش تا مدتي راحت شد!
استيو مايل بود كه در مسابقات مشت زني شركت كند ولي هيچ كسي باقي نمانده بود كه او را شكست بدهد و سايرين تا مي شنيدند كه استيو وارد مسابقات مشت زني شده فرار را بر قرار ترجيح مي دادند!
استيو كه فقط مشت زني بلد بود و با راه و رسم تجارات آشنايي نداشت و در نتيجه او افسرده شد و گوشه نشيني اختيار كرد.
به زودي او دعوتي از سوي مارشال و پائول دريافت مي كند و در آن نامه از او دعوت مي كنند كه پيش آنها برود و با آنها تمرين كند.
استيو هم كه منتظر چنين فرصتي بود كه به غير از مشت زني ورزش هاي ديگر را هم ياد بگيرد و مشتاقانه نزد آنها رفت.
آنها با تشكيل گروه سه نفري مي خواستند تا شانس پيروزي خود را در ششمين تورنمنت بالا ببرند و با هم به سوي تورنمنت ششم راهي شدند.
نام : Ling Xiaoyu
محل سكونت :چين.
سبك مبارزه : هنرهاي رزمي چيني.
قد : 157
وزن : 42
گروه خوني : A
شغل : دانش آموز و سرپرست پاندا.
سرگرمي : مسافرت،ديدن پارك هاي سراسر جهان.
علاقه مندي : ميگو .
متنفر از معلم رياضي!
او در مدرسه Mishima Polytechnical مشغول تحصيل است و با جين و MiharuHirano دوست صيمي مي باشد ؛او هنگامي كه بچه بود دلش مي خواست كه به پارك برود و در آنجا بازي بكند.
او مي خواهد كه يك پارك بزگر براي چيني ها بسازد تا آنها لذت ببرند Xiaoyu در اين سري فقط به زبان ژاپني صحبت مي كند و خبري از زبان چيني نيست!
Wang Jinrei به او هنگامي كه بچه اي بيش نبود به او هنرهاي رزمي را ياد مي دهد.
او در هنگ كنگ به همراه خانواده اش با قايق بادباني به سفر مي رود كه يكي كشتي ژاپني را مي بيند كه از نزديكي آنها دارد مي گذرد او به اسم كشتي كه توجه مي كند مي بند كه نوشته مي شيما زي باتسو !او كه بسيار نام زي باتسو را شنيده بود و مي دانست كه اين شركت داراي ثروت فراواني است و به همين خاطر او مي خواهد كه برود و از نزديك با زي باتسو و افراد آن آشنا شود او خانواده اش را رها مي كند و مخفيانه خود را به عرشه كشتي مي رساند و در آنجا قايم مي شود ولي توسط نيروهاي امنيتي هي هاچي شناسايي مي شود و آنها در صدد دستگيري او بر مي آيند ولي او با آنها مبارزه مي كند و همگي آنها را شكست مي دهد وقتي كه هي هاچي سر و صداهايي از عرشه كشتي مي شنود خود را به عرشه مي رساند تا بفهمد چه اتفاقي افتاده وقتي كه به آنجا مي رسد با صحنه ي عجيبي روبرو مي شود تمامي افراد او در روي عرشه بي هوش افتاده بودند!او به اطارفش دقت مي كند تا ببيند چه كسي اين كار را كرده او چشم به Xiaoyu مي افتد و Xiaoyu با فرياد به او مي گويد كه اگر شرط مرا قبول نكني مي زنمت!(چه جسارتا!)هي هاچي كه از اين قضيه بسيار خوشش آمده و خنده اش گرفته بود شرط او را قبول مي كند(شرط او ساخت يك پارك تفريحي در چين بود)ولي به او مي گويد به شرطي اين كار را انجام خواهم داد كه در يك مسابقه پيروز بشي.
او قبول كرد و با هي هاچي به زي باتسو رفت و در مدرسه زي باتسو با جين و Miharu آشنا شد.
او پس از مدتي كه در آنجا بود دلش براي حيوان دست آموزش پاندا تنگ مي شود و هي هاچي او را به زي باتسو منتقل مي دهد و پاندا را پيش Wang Jinrei مي فرستد تا او را هم مانند كوما تربيت كند و هي هاچي با اين كارش حسابي خود را در دل لينگ جا مي كند و لينك به او ،به چشم پدر بزرگ نگاه مي كند.
او كه جواني كم تجربه بود در تورنمنت سوم شكست مي خورد.ولي به زندگي در زي باتسو ادامه داده و بيشتر تمرين مي كند.
دو سال بعد Xiaoyu يك ايميل دريافت مي كند كه در آن گفته شده بود هي هاچي قابل اعتماد نيست و به او گفت كه يك خطر از جانب هي هاچي زندگي او را تهديد مي كند.
او چند بار با او تماس مي گيرد ولي فرد گمنام جواب نمي دهد و بعد از تحقیق بسیار مي فهمد که ایمیل از طرف جین بوده ؛ او در تورنمنت قبلی به طرز مشکوکی ناپدید شده بود.
در همين حين هي هاچي تورنمنت چهارم را آغاز كرد و Xiaoyu اميدوار است كه در اين تورنمنت با جين ملاقات نمايد و نقاب شرارت را از چهره ي هي هاچي بردارد.
در طي تورنمنت او با جين ملاقات مي كند و همه چيز را در مورد هي هاچي براي او فاش مي كند .
همانطور كه جين قبلاً به او گفته بود زندگي او در خطر بود و هي هاچي دنبال او بود تا او را از بين ببرد كه توسط Yoshimitsu نجات پيدا مي كند و او همه چيز را در رابطه با گذشته ي خانواده ي مي شيما و شرارت هاي آنها به او مي گويد و مي گويد كه او پسر خردسال خودش را در پنج سالگي از صخره با پايين مي اندازد و از جين به عنوان يك طعمه در برابر اوگر استفاده مي كند و خيلي چيزهاي ديگر.
او پس از شنيدن حرف هاي يو شي سعي مي كند كه خانواده مي شيما را از اين شرارت ها پاك كند او با خود فكر مي كند كه اگر يك ماشين زمان داشت مي توانست كه به عقب برگردد و گذشته ي مي شيما را تغيير بدهد .
او مي خواهد كه اين فكرش را عملي كند و به همين منظور با يك دانشمندي آشنا مي شود كه ادعا مي كند كه او در قبال پول اين ماشين زمان را تهيه مي كند ولي لينگ كه آه در بساط نداشت به تورنمت پنجم مي رود تا با بردن جايزه بتواند پول درخواستي او را تهيه كند.
ولي پس از مرگ هي هاچي ديگر اميد به ادامه مسابقه ندارد و از ادامه دادن صرف نظر مي كند.
ولي پس از اينكه مطلع مي شود كه هي هاچي زنده است نفس راحتي مي كشد و از اين قضيه بسيار خوشحال مي شود.
او كه مي دانس جين مي خواهد هي هاچي را بكشد سعي مي كند كه پيش او برود و او را ازن كارش منصرف كند ولي با تدابير امنيتي شديدي كه جين برقرار كرده بود دستيابي به او تقريباً غير ممكن بود.
او كه خبر تورنمنت ششم را مي شنود اين را يك فرصت براي رويارويي با جين مي داند تا هم او را از كشتن هي هاچي منصرف كند و هم روح شيطاني را از وجود او پاك كند. نام : Wang Jinrei
محل سكونت :زي باتسو(ژاپن)
سبك مبارزه : انواع سبك هاي حيواني ووشو.
شغل : باغباني.
علاقه مندي : گل و گياه.
وانگ مشاور Jinpachi Mishima و دوست صميمي او و همچنين هي هاچي را تحت تعليم خود قرار داد و هنر هاي رزمي را به او آموخت.
وانگ بزرگ شدن هي هاچي و كازويا را با علاقه تماشا مي كرد و به آنها روش هاي درست زيستن و پيدا كردن روش درست زندگي را ياد مي داد ولي دريغ از يك پشيزي ارزش براي حرف هاي او قائل شدن! همچنين او به ويولانگ هم آموزش مي دهد.
وانگ مدت ها در باغ مي شيما مشغول به كارهاي باغباني بود و به شغلش علاقه ي بسياري داشت.
همچنين وانگ قيم و معلم Ling Xiaoyu بود و به او هم هنرهاي رزمي را آموخت تا از خانواده ي سلطنتي مي شيما محافظت كند.
وانگ در اواسط اولين تورنمنت بود كه ادامه ي مسابقه را به مارشال واگذار كرد و خود به دنبال كاري ديگر رفت.
دليل ورود او به دومين تورنمنت اين بود كه كازويا و هي هاچي را سر عقل بياورد و آنها را از كارهاي شيطانيشان منصرف كند تا هم كار خوبي كرده باشد و از همه مهمتر به وصيت دوستش جين پاچي نيز عمل كند. در دومين تورنمنت نيز وانگ جون را گم مي كند و به دنبال او از ادامه تورنمنت صرف نظر مي كند.
پس از سال هاي متمادي و شركت نكردن در دو دور از مسابقات در باغ مي شيما مشغول به كار مي شود و در طي اين سال هاي طولاني مهارت هاي خود را تقويت مي كند تا بدن سالمي داشته باشد و بتواند مدت بيشتري را در باغ بماند.او از صبحگاه تا شامگاه مشغول كار در باغ و تمرين كردن است و لحظه اي غافل نمي شود.
او انعطاف پذير خود را افزايش مي دهد و با وجود سني زيادي كه دارد با تمرين هاي پيشرفته نيروي دروني خود را تقويت مي كند و مانع از كهولت اندام هاي داخلي خود مي شود .
او از اينكه مي ديد فرزندان دوستش كازويا و مي شيما به شرارت و ظلم مشغول هستند بسيار ناراحت مي شود بيشتر از خودش چون او نتوانسته بود به وصيت تنها دوسنش عمل كند.
وانگ پس از مدتي ها دوري از مسابقات طي يك نامه اي كه بدست او مي رسد مي فهمد كه دوستش جين پاچي برگشته و او از اين خبر بسيار شكه مي شود و براي اينكه از صحت اين خبر آگاه شود به تورنمنت پنجم وارد مي شود وقتي كه جين پاچي را از نزديك مي بيند باور مي كند كه خبر واقعيت داشته او پس از ديدن جين پاچي مي فهمد كه شيطان روح او را هم تسخير كرده و سعي مي كند كه اين روح شيطاني را از او دور كند كه كمي در كارش موفق مي شود.
او در پنجمين تورنمنت با جين روبرو مي شود او مي خواهد تا جين را بكشد تا براي هميشه اين روح شيطاني را از خانواده ي مي شيما پاك كند البته با اين كار نسل آنها را هم از بين مي برد!
ولي جين كه بسيار قوي تر از آن است كه بتوان او را شكست داد در نتيجه وانگ از او شكست مي خورد.او گرچه از شكست دادن وانگ خود را سرزنش كرد ولي خود را به اين موضوع بي اعتنا نشان داد.
وانگ در تورنمنت ششم با هدف جمع آوري اطلاعات وارد مي شود
نام : Eddy Gordo
محل سكونت :برزيل.
سبك مبارزه : Capoeira
قد : 188
وزن : 75
گروه خوني : B
شغل : بيكار.
سرگرمي : رهبري تمرين.
علاقه مندي : قدرت.
متنفر از ضعف.
او اولين بار در تيكن 3 ظاهر شد اگر چه او يك شركت كننده واقعي در تيكن 4 نيست.
ادي در يكي از اصيل ترين خانواده هاي برزيل به دنيا آمد و او يك روز حرفه ي خانوادگيشان را دنبال خواهد كرد.
سايرين او را بسيار دوست داشتند زيرا او با همه يكسان رفتار مي كرد و تفاوتي بين فقير و غني قائل نبود(اي برادر سيرت زيبا بيار)او 19 ساله بود و از مدرسه به خانه شان مي رفت وقتي كه به خانه مي رسد مي بيند كه پدرش را با ضربه گلوله مجروح كرده اند و نفس هاي آخر را مي كشد.پدر ادي در اين دو هفته اخير سعي كرده بود كه اتحاديه داروسازي را كه خلاف هاي زيادي مرتكب مي شدند را متلاشي كند و مدارك كافي براي اين كار آنان پيدا كرده بود كه اين مرگ بي موقع اش مانع از اين كار شد.او آخرين حرفي كه به ادي مي زند اين است:اكنون زمان جنگ به صورت مستقيم نيست.
و تو به دروغ به قتل من اعتراف كن تا در امان بماني وگرنه تو را هم مي كشند و تنها جايي كه در امان هستي زندان است.
ادي به عنوان قاتل به زندان رفت و با درست زندگي كردن خداحافظي كرد.
زندگي در زندان براي او جهنم بود و او در آنجا هيچ كاري براي پيدا كردن قاتل پدرش انجام نداد چون او چيزي از جنگيدن بلد نبود .
او در طي يك آشوب مي بيند كه يك پيرمرد با زندانيان درگير شده و با آنان به سبك Capoeira مبارزه مي كند و تمامي آنها را شكست مي دهد او كه پيرمرد را ديد اينگونه مبارزه مي كند به سمت او جلب شد و آن پيرمرد به او اين ورزش را ياد داد طي 8 سال تمرين كردن ادي اكنون به سلاحي مهلك بدل شده بود!
روزي ادي خبري از مسابقات تيكن 3شنيد كه توسط گروه مالي مي شيما MFE پشتيباني مي شد او تصميم گرفت كه وارد اين مسابقا بشود و MFE را متقائد كند كه به او در گرفتن انتقام پدرش متقاعد كند.
او كه به خاطر گرفتن انتقام از قاتل پدرش كه كازويا بود وارد تورنمنت چهارم شد و به عنوان يك مبارز واقعي كاري در آنجا نكرد و در طي مسابقات ناپديد مي شود.و پس از آن نوه استادش ChristieMonteiro وارد تورنمنت چهارم مي شود تا ادي را پيدا كند و اين تنها سر نخ بود.
ادي پس از تورنمنت چهارم متوجه مي شود كه استادش به شدت مريض شده و تنها تا شش ماه مي تواند زنده بماند و تنها راه علاج او در مي شيما زي باتسو بود و ادي براي پيدا كردن اين دارو به همراه ChristieMonteiro وارد تورنمنت پنجم شد.
او در تورنمنت پنجم به تنهايي با جين كازاما صحبت كرد جين به او گفت كه مخارج استادش را به همراه راه درمان به او خواهد داد تا زندگي استادش را حفظ نمايد.البته به شرط اينكه ادي با او همكاري كند و ادي به خاطر استادش با زي باتسو همراه مي شود گر چه مي داند كه كار او اشتباه است ولي مجبور است و در تورنمنت ششم براي همكاري با جين براي نابودي شركت جي شركت مي كند.
نام : Tiger Jackson
علاقه مندي : قدرت.
متنفر از ضعف.
كاركتر ادي در تيكن 3 و TTT با كاركتر ادي قابل باز شدن مي باشد.البته پس از اينكه با 17 كاركتر بازي را تمام كرديد!جكسون نيز در بازي Pac-Man Fever حضور دارد.او در سري تيكن به عنوان داستان اصلي ايفاي نقش نمي كند.
جكسون در Tekken 5: Dark Resurrection با ادي قابل جايگزيني مي باشد و او خود ادي مي باشد كه در پوششي ديگر و با مليت آفريقايي ظاهر مي شود!
شما در بازي مي توانيد بدون فكر كردن روي دكمه ها بكوبيد و ببينيد كه چگونه فنون را اجرا مي كند و از ديدن آنها متعجب خواهيد شد !
نام : kazuya
محل سكونت :ژاپن.
سبك مبارزه : كاراته مي شيما.
گروه خوني : AB
علاقه مندي : نگاه نفرت انگيز هي هاچي.
متنفر از اعتماد به ديگران.
kazuya در هم ریخته نام یک گروه مافیای ژاپنی به نام yakuza است.
بيشتر توطئه هايي كه در پايان تيكن 1 صورت مي گيرد متعلق به كازويا مي باشد.او در تيكن يك بر تمامي حريفان چيره مي شود و در آخر با غول آخر كه هي هاچي باشد مبارزه مي كند و او را هم شكست مي دهد.او بي تفاوت به جايزه ي بيليون دلاري وارد اين مسابقات مي شود تا انتقام خود را از پدرش بگيرد و پس از شكست دادن او را به دره اي عميق همان دره اي كه او بچه بود و پدرش آنرا به درون آن انداخته بود پرت مي كند.
او دو سال بعد كه حوادث تيكن 2 در آن روايت مي شود زي باتسو را به كارهاي غير قانوني مثل :ترور ،اخاذي،ساخت دارو هاي تقلبي و قاجاق حيوانات مي كشاند .
او كه حسابي مغرور شده بود و مي خواهد كه قدرت خود را به رخ ديگران بكشد تورنمنت دوم را شروع مي كند و هي هاچي نيز پس از سقوط به دره جان سالم به در مي برد و به تمرينات ذن و مديشتين مي پردازد پس از مدتي او مي شنود كه تورنمنت دوم شروع شده و براي پس گرفتن زي باتسو از كازويا وارد تورنمنت مي شود.او پس از شكست دادن حريفان با كازويا مبارزه مي كند و او را شكست مي دهد و براي راحتي از او ،او را به آتشفشان فعالي مي اندازد تا ديگر از مرگ او مطمئن شود.
او در تيكن 3 حضور نداشت بلكه توسط شركت جي به آزمايشگاه برده شده بود و هنوز مراحل احيا سازي او شروع نشده بود ولي در عوض پسرش كه حالا 19 سال داشت به جاي او شركت كرده بود !
گر چه او در تيكن 3 ظاهر نمي شود ولي در پايان ادي در يك عكس ظاهر مي شود و ادي مي فهمد كه او قاتل پدرش است.
او نيز مانند ساير كاركترها در Tekken Tag Tournament ظاهر مي شود ولي از آنجا كه اين نسخه داستاني ندارد پس بودن يا نبودن او توفيري نمي كند.
كازويا به عنوان يكي از كاركترهاي اصلي در تيكن 4 بر مي گردد او توسط شركت G كه يكي از رقباي اصلي زي باتسو است احيا مي شود تا بيشتر بر روي بدن او تحقيق كنند اما كازويا اجازه اين كار را نمي دهد(در اصل شيطان درونش مانع از اين كار مي شود)در طي حمله اي كه افراد زي باتسو به شركت جي مي كنند تا نتايج آزامايشات آنها را بدزدند بي خبر از اينكه كازويا زنده است به آنجا يورش مي برند ولي تمامي آنها توسط كازويا كه اكنون نيرومند تر از قبل شده همه ي آنها را مي كشد .
او پس از مطلع شدن از تورنمنت چهارم مي فهمد كه پسرش هم در تورنمنت شركت كرده و او كه قسمتي از قدرت شيطان درونش را به جين منتقل كرده بوده مي رود كه آن را از جين پس بگيرد.
او به مرحله نهايي تورنمنت چهارم مي رسد او به هي هاچي مي گويد كه جين كجاست هي هاچي در جواب مي گويد كه بعد از جنگ خواهم گفت و هي هاچي از اين حرف دو قصد داشته يكي اينكه او اگر در مبارزه كازويا را شكست داد به راحتي مي تواند از ژن او براي پيوند زدن ژن اوگر به خودش استفاده كند ولي اگر از كازويا شكست خورد كازويا او را به خاطر تسليم كردن جين نمي كشد .
و كازويا هي هاچي را شكست مي دهد و در نتيجه هي هاچي كه جزء بردن كازويا نزد جين راهي نداشت او را به هان مارو جايي كه جين توسط نيروهاي تيكن فورس به زنجير كشيده شده بود مي برد.
كازويا با ورود به اتاقي كه جين در آن زنداني شده بود با ذهنش روح شيطاني را فرا مي خواند ولي با اين كار روح شيطاني جين را بيدار مي كند و ابليس درون جين زنجيرها را پاره مي كند و به كازويا و جين حمله مي كند و به آنها شكست سختي مي دهد و با خراب كردن سقف از آنجا دور مي شود.
پس از آن حوادث تيكن 5 شروع مي شود و به اين گونه روايت مي شود:
جين پس از رفتن از هان مارو گروهي از روبوت هاي جك4 برنامه ريزي شده بودند تا هي هاچي را از بين ببرند (ولي آنها قصد خيانت به كازويا را نداشتند)آنها پس از مبارزه با كازويا و هي هاچي كازويا از خستگي هي هاچي سوء استفاده مي كند و او را سمت روبوت هاي جك مي فرستد و از آنجا مي گريزد. آنها طبق برنامه ريزي كه شده بودند منفجر مي شوند و در ظاهر هي هاچي كشته مي شود.
او پس از اينكه فكر مي كند كه شركت جي به او خيانت كرده مي خواهد كه با تصاحب زي باتسو در برابر شركت جي بايستد و آن را نابود كند ولي متوجه مي شود كه تورنمنت پنجم شروع شده و براي اينكه بفهمد او چه كسي است وارد تورنمنت پنجم مي شود و متوجه مي شود كه او جين پاچي پدر هي هاچي مي باشد كه در هان مارو زنداني شده بود و پس از انفجار هان مارو پس از 50 سال بيرون مي آيد!
او به رغم هيچ پيروزي در تورنمنت پنجم متوجه مي شود كه شركت جي از او به عنوان يك طعمه استفاده مي كرده و مي فهمد كه شركت جي بسيار قوي شده و در صدد تصاحب آن بر مي آيد.
او همچنين مي فهمد كه جين صاحب زي باتسو شده و روز به روز قدرتمند مي شود او براي زنده يا مرده او جايزه تعيين مي كند ولي كاري از پيش نمي برد و به محض اينكه خبر شروع تورنمنت ششم را مي شنود براي كشتن جين وارد تورنمنت مي شود.
اصلي ترين رقيب او در تيكن پائول فنيك مي باشد كه هميشه از مبارزه با او اجتناب مي كند.
ديگر رقيب او ادي مي باشد كه او به خاطر قتل پدرش توسط كازويابه تورنمنت پنجم آمده.
Bruce Irvin وGanryu و Anna Williams محافظين او هستند.ولي در تيكن 5 بروس و آنا در برابر او قد علم مي كنند.
راجر و الكس نيز حيوانات نظامي او هستند.
Prototype Jack و Jack-2 در هنگامي كه او زي باتسو را كنترل مي كرد ايجاد شدند.و Jack-6 توسط شركت جي براي كازويا ساخته شد.
او در تيكن 6 اختيار شركت جي را بر عهد مي گيرد .
نام : Baek Doo San
محل سكونت :كره
سبك مبارزه : تكواندو
سن :
قد :
وزن :
گروه خوني : B
شغل : مربي تكواندو
سرگرمي : شيرجه
علاقه مندي : خواندن و شنيدن خاطرات پدرش
متنفر از خر بازي و گيجي!
او در تيكن 2 در برابر sub-boss يعني مارشا قرار گرفت طبق داستان او در يك مبارزه دوستان با پدرش به طور اتفاقي به او ضربه اي قوي (بخوانيد خركي!)زد و پدرش را كشت!چه راحت!
او پس از اين واقعه كمي به فكر فرو رفت و به خود تلقن كرد كه من خيلي قوي هستم!و براي اينكه مهارت خود را درك كند كره را ترك كرد در نتيجه او به باشگاه هاي مختلف رفت تا با هنر جويان آنها مبارزه كند و او هر جا كه مي رفت تمامي اعضا را مي زد مي كشت!و از شانس او يكي از باشگاه هايي كه به آن حمله كار باشگاه مارشال بود (عجب غلطي كرد!)او پس از نابودي باشگاه يك يادداشتي مبني بر اينكه: اگه مي خواي با من مبارزه كني بيا تورنمنت تا حاليت كنم!
او پس و از روبرو شدن با مارشال به سختي شكست خود و پس از آن ديگر كسي از او خبري نيافت تا اينكه خبري از او آمد كه اوگر به او حمله كرده و او در اين مبارزه توسط او كشته شده كه بعدها معلوم مي شد كه او نمرده .
شاگر او Hwoarang براي گرفتن انتقام استادش وارد تورنمنت سوم مي شود تا با كشتن اوگر انتقام بگيرد.او در تيكن 4 هم حضور نداشت مثلاً مرده بود!
در تيكن 5 معلوم مي شود كه او در نبرد با اوگر جان سالم به در برده ولي وضعيت وخيمي داشته و مدتها در اغما بود او پس از سال ها از اغما بيدار شد و سلامتي خود را بازيافت و از قضيه ي شركت شاگردش در سومين تورنمنت آگاه شد و او به دنبال شاگردش مي رود و او را تحت تعاليم پيشرفته خود قرار مي دهد Hwoarang در ارتش كره خدمت مي كرد و با شنيدن آغاز تورنمنت چهارم ارتش را رها مي كند و به مسابقات مي رود (مگه شهر هرته!)ولي پس از مدتي توسط نيروهاي پليس دستگير شد(نه انقد هم شهر هرت نيست!)هنگامي كه خبر دار شد بيك زنده است سريع دو ماه خدمت باقي مانده را تمام كرد و پيش او رفت تا با هم در پنجمين تورنمنت شركت كنند!
بيك هم براي اينكه مهارت هاي Hwoarang را از نزديك مشاهده كند با او به اين تورنمنت رفت.
به هر حال بيك براي پيروزي در مسابقه شركت نكرده بود و براي اينكه ببيند شاگردش چقد پيشرفت كرده وارد مسابقه شده و در طي يك مسابقه مشقي! با هوارانگ خود را از دور رقابت كنار كشيد.
پس از آن هوارانگ با دويل جين روبرو شد و آسيبي جدي ديد بيك سريعاً هوارانگ را به بيمارستان منتقل كرد . بيك خود را مقصر و مربي نامناسب ميدانست.3 روز طول كشيد تا هوارانگ به هوش بيايد. آنها درباره ي جزئيات مبارزه با هم صحبت كردند و هوارانگ به بيك گفت او بايد خود را آماده و قوي تر بكند.
وقتي كه بيك ديد هوارانگ با اعتماد به نفس و با اراده صحبت مي كند متحول شد و به خود قول داد تا هر چه مي داند به هوارانگ آموزش بدهد و خود را هم براي ششمين تورنمنت آماده كند.
آنها با بي صبري منتظر اعلام شششمين تورنمنت بودند و هنگامي كه شروع مسابقات اعلام شد سريعاً ثبت نام كردند. نام : Jin Kazama
محل سكونت :ژاپن.
سبك مبارزه : كاراته مي شيما.
گروه خوني : AB
شغل : رهبري مي شيما در تيكن 6.
متنفر از خون شيطاني و خانواده مي شيما.
جين كازاما يكي از محبوب ترين كاركتراهاي سري تيكن است و شايد اكثراً تيكن را با جين كازاما شناخته باشيد.
همچنين اين كاركتر بيشترين قسمت داستان تيكن را شكل مي دهد و در اصل داستان اصلي تيكن بر محور كارهاي جين مي گردد؛او در سال 1977 به عنوان بهنرين كاركتر انتخاب شد.
همچنين او با دو كاركتر Street Fighter يعني Charlie و Yang در يك رتبه قرار داشت.
ظاهر جين يك چوان ژاپني با موهاي سياه كه در بالاي سرش جم كرده مي باشد و داراي يك خالكوبي در بازوي چپش دارد كه علامت شيطان مي باشد و هميشه يوني فرم كاراته را بر تن و دستكش هاي مخصوصش را بر دست دارد .همچنين شما مي توانيد در تيكن 3 و Tekken Tag Tournament يوني فرم مخصوص مي شيما را در تن او ببيند.
جين در تيكن 3 به عنوان نوه هي هاچي معرفي شد و بر اساس داستان مادر او كه جون باشد با كازويا در تيكن 2 ازدواج! مي كند و از او صاحب بچه مي شود.
جون به يك محل دور رفت تا فرزندش را به دور از خطر بزرگ كند و وقتي كه او به دنيا آمد و كمي بزرگتر شد به او فنون رزمي خانواده اش يعني كازاما را آموزش داد و پس از 15 سال آنها مورد حمله اوگر قرار مي گيرند و مادرش در طي اين حمله ناپديد مي شود و او بنابه حرف مادرش به نزد هي هاچي مي رود تا هم به وصيت مادرش عمل كند و هم انتقام او را بگيرد او در نزد هي هاچي كاراته مي شيما را آموخت تا اينكه او 19 سال مي شود و اينجاست كه تورنمنت سوم شروع مي شود.
او پس از اينكه انتقام خود را اوگر مي گيرد هي هاچي به او حمله مي كند و او را مي كشد ولي پس از اينكه او كشته مي شود شيطان درونش او را دوباره زنده مي كند و او پس از مبارزه با هي هاچي و افرادش به استراليا مي رود او در آنجا در يك باشگاه كاراته ثبت نام مي كند و مشغول به تمرين مي شود تا خود را قوي تري كند.
پس از مدتي (دو سال)او آگاه مي شود كه تورنمنت چهارم شروع شده او كه از خودش و از بلايي كه به سرش آمده بود(وجود دويل جين)بي زار بود و مي خواست كه خانواده مي شيما را براي اين كه به اين اين روح شيطاني را منتقل كرده اند بكشد و با شروع تورنمنت همه چيز را براي گفتن انتقام حاضر مي بيند و به همين دليل وارد تورنمنت مي شود.
او تا مرحله هفتم تمامي حريفانش را شكست مي دهد و قرار بود كه او در اين مرحله با كازويا روبرو شود ولي او توسط افراد تيكن فورس محاصره مي شود و آنها او را در هان مارو به زنجير مي كشند بعد از آن هي هاچي سعي مي كند كه جين را بكشد و روح شيطاني اش را تسخير نمايد و او براي اين كار از كازويا استفاده مي كند و طي يك مبارزه ساختگي با كازويا او را به هانمارو راهنمايي مي كند و كازويا در صدد بيرون كشيدن شيطان از بدن جين بر مي آيد ولي شيطان درون جين با روح شيطاني اوگر مخلوط شده بود و اين اجازه را به كازويا نداد و اين كار كازويا موجب بيدار شدن شيطان در جين شد و جين زنجرها را پاره كرد و با كازويا و هي هاچي به مبارزه پرداخت و هر دوي آنها را به شدت شكست داد و وقت انتقام فرا رسيده بود او جلو مي ورد كه كازويا را ببيند ولي در همين حين چشمم به مجسمه ي بود مي افتد و به ياد مادرش مي افتد و از كشتن كازويا منصرف مي شود و اب گفتن "زندگيت را مديون مادرم هستي "سقف را خراب مي كند و از آنجا دور مي شود.
پس از اينكه جك ها هان مارو را نابود مي كنند جين پاچي كه ديگر شيطان او را تسخير كرده بود آزاد مي شود و با آزاد شدن او شيطان درون جين به طرز فجيعي طغيان مي كند و پس از مدتي كه جين به هوش مي آيد خود را درون يك جنگل نابود شده پيدا مي كند و مي فهمد كه اين نابودي كار او بوده.
او پس از ترك جنگل به Yakushima مي رود ولي او دچار كابوس هاي متعدد مي شود و به گونه اي كه غير قابل تحمل هستند. شيطان درونش روز به روز دارد قدرتمند مي شود و از اين به بعد دويل جين به Devil Within تبديل مي شود او به دنبال راهي مي گردد تا از شر Devil Within خلاص شود و در همين حين شايعاتي مي شنود كه مي گويند مادرش زنده است.
جين پس اينكه كمي اوضاع آرام مي شود به دنبال مادرش مي گردد تا شايد ردي از او پيدا كند و در طي اين كاوش ها او در ميابد كه مادرش زنده است و سريع پيش او مي رود ولي وقتي كه او را پيدا مي كند او تبديل به اوگر مونث شده و هنگام مواجه با او شيطان درونش تمايل زيادي به ارتباط با او دارد و جين هم مجبور مي شود كه با اوگر جديد مبارزه كند و او را بكشد(البته بدون استفاده از قدرت شيطاني ) پس از كشتن او جك ها به او حمله مي كنند و پس از شكست آنها نيز هاله اي از نور سفيد اطراف جين را در بر مي گيرد و از آن پس او متوجه مي شود كه مي تواند شيطان درونش را كنترل كند.ولي با اين وجود او آرام نمي گيرد و هنوز كينه ي خانواده ي مي شيما را دارد.
او اين بار تصميم مي گيرد كه خانواده ي مي شيما را نابود كند و به همين قصد وارد تورنمنت پنجم مي شود و با جين پاچي بخت برگشته مبارزه مي كند و او را از بين مي برد و رهبري زي باتسو را در دست مي گيرد او پس از اينكه زي باتسو را در اختيار مي گيرد هرج و مرج زيادي در آن به وجود آمده بود و دشمنان زيادي براي تصرف زي باتسو قد علم كرده بودند كه جين پس از اينكه تمام دشمنان را ساكت مي كند و به وضعيت زي باتسو سر و سامان مي دهد به يك قدرت بزرگ در سراسر جهان بدل مي شود و در همين حين شركت جي كه او هم قدرت بسياري در دست داشت براي سر او جايزه تعيين مي كند او براي مقابله با افراد جي وارد تورنمنت ششم مي شود تا بيشتر درباره آنها تحقيق كند و آنها را به زمين داغ بنشاند.
از كاركتر جين در سال 2009 در فيلمي استفاده خواهد شد كه نقش اول داشتان مي باشد نقش او را John Foo بازي مي كند.
كاركتر دويل جين نيز همان جين كازاما مي باشد كه در تورنمنت پنجم نقش بيشتري را ايفا مي كند كه موجب شكست دادن جين پاچي مي شود.
نام : Jinpachi Mishima
محل سكونت :ژاپن.
سبك مبارزه : كاراته مي شيما.
او پدر Heihachi Mishima و مالك اصلي وموسس Mishima Zaibatsu مي باشد.
او طي يك درگيري با پسرش قبل از شروع اولين دوره از مسابقات كه 50 سال پيش حساب مي شود به سختي شكست خورد و هي هاچي پس از آن سعي كرد كه زي باتسو را تبديل به يك نظام بكند ولي جين پاچي با او مخالف بود و او مجدداً با هي هاچي در گير مي شود و باز هم شكست مي خورد ولي هي هاچي او را در جايي زير هان مارو به زنجير كشيد تا از گرسنگي بميرد البته واقاً هم از گرسنگي مرد و حالا كه مي بينيد او در تيكن 5 حضوري پر شور دارد به دليل اين است كه او هم روح شيطاني درونش دارد ولي او شيطان درونش را كنترل مي كرد و اجازه نمي داد كه او را تسخير كند و مانند نوه اش كازويا نبود كه پليدي سراسر وجودش را بگيرد الته نه تنها او پليد نبود بلكه مردي شريف و اصيل بود و زيبايي را ستايش مي كرد.
او در فاصله اي كوتاه به Lei مي گويد پس از اينكه او بميرد يك چيز فوق طبيعي بدن او را تسخير خواهد كرد (كه منظورش همان شيطان درون است)و او دوباره با نيروي بيشتر بر مي گردد.
Hon-maru بعد از اينكه درگيري در آن به وجود آمد و در طي اين در گيري كه ميان گروهي از روبوت هاي جك -4 _شركت داشتند و از طرف شركت جي اجير شده بودند _و كازويا و و هي هاچي بود آنجا منفجر مي شود و هي هاچي به ظاهر كشته مي شود كازويا مدتي را در كنار هي هاچي به مبارزه با جك ها مشغول مي شود و در فرصتي مناسب هي هاچي را به سمت جك ها هل مي دهد و از آنجا مي گريزد جك ها طبق برنامه ريزي كه شده بودند منفجر مي شوند و پس از اين انفجار بود كه هان مارو خراب شده و جين پاچي آزاد مي شود.
ابليس كه بدن جين پاچي را تصرف كرده بود حالا آزاد شده و مي خواهد تمام هستي را نابود سازد.
جين پاچي از مخروبه ها بيرون آمد تا زي باتسو را كنترل كند.
او پس از تصرف زي باتسو كمي از حس نو دوستي اش بيدار شد ولي هنوز شيطان بر او غلبه داشت.
به هر حال او پنجمين دور از مسابقات را آغاز كرد.او به دوست خود Wang Jinrei در يك نامه نوشت كه جين پاچي برگشته و آماده است تا خون هاي نفرين شده را با كمك او از بين ببرد.
او در اوج مبارزه با جين بود كه شيطان به يكباره روح او را تسخير مي كند و جين پاچي واقعي ديگر كنترل خود را از دست مي دهد و جين كازاما از اين فرصت استفاده مي كند و او را مي كشد.
نام : Christie Monteiro
محل سكونت :برزيل
سبك مبارزه : Capoeira
سن : 19
قد : 173
وزن : 58
گروه خوني : A
شغل : شاگرد Capoeira
كريستي نوه واقعي Capoeira مي باشد Capoeira به ادي Eddy Gordoورزش Capoeira را آموخته بود.
طي اتفاقاتي Capoeira به زندان مي افتد زماني كه Capoeira در زندان است ادي قسم مي خورد كه تمامي فنوني را كه به او آموخته را به نوه اش كريستي منتقل كند.
ادي پس از بازگشت از تورنمنت سوم سريعاً نزد كريستي مي رود تا به او آموزش پيشرفته بدهد.
پس از دو سال زحمات ادي به بار نشست و كريستي به يك مبارز بسيار قدرتمند تبديل شد اما پس از مدتي ادي به صورت ناگهاني ناپديد شد و كريستي براي پيدا كردن او و انتقام گرفتن از كساني كه مسبب زنداني شدن پدرش بودند تحقيق مي كند.
كريستي مدتي كه از ناپديد شدن مرموز ادي مي گذرد چيزي پيدا نمي كند و ناراحت مي شود و تنها جايي كه به دنبال او نگشته زي باتسو مي باشد همچنين همزمان مسابقات King of Iron Fist Tournament 4 شروع مي شود و او به اين بهانه وارد چهارمين تورنمنت مي شود ولي موفق به پيدا كردن ادي نمي شود.
پدر بزرگ كريستي Capoeira پس از مدتي از زندان آزاد مي شود ولي متأسفانه او به يك بيماري لاعلاج گرفتار شده و تنها تا شش ماه مي تواند به زندگي ادامه بدهد و تنها راه درمان او در آزامايشگاه زي باتسو مي باشد پس از مدتي كوتاه از اين قضيه شروع پنجمين تورنمنت اعلام مي شود و كريستي با خوشحالي به اين مسابقات مي رود.او اكنون دو هدف دارد يكي پيدا كردن دارويي براي درمان پدرش و ديگري پيدا كردن ادي.او اميدوار است تا راهي براي درمان پدر بزرگش در زي باتسو پيدا كند او شكست خورده به زادگاهش برزيل بر مي گردد و در آنجا اثري از پدرش نمي بييند (اينم گم شد!)او نا اميد به محل سكونت ادي و پدر بزرگش كه در يك جا قرار داشت مي رود و در آنجا يك سرنخ پيدا مي كند و مي فهمد كه پدر بزرگش به بيمارستان زي باتسو براي درمان منتقل شده او براي يافتن دليل اينكه چرا پدرش به آنجا منتقل شده و اينكه بفهمد كه بلايي بر سرش نيامده وارد ششمين تورنمنت مي شود .
در طي ساخت تيكن 3 سازندگان بازي به دنبال يك كاركتر زن بودند تا حركات Capoeira را بهتر انجام بدهند و تغييراتي در ادي ايجاد نشود كه نتيجه ي كار آنها كريستي شد او جاي ادي را در تيكن 4 گرفت ولي من به شخصه كه هيچ هم از اين تغيير خوشم نيامد و كريستي هيچ هم جذاب نبود!
بشنويد از گيم ديلي كه در مورد اين زن چه مي گويد:
هيچ گارگتري مانند كريستي اينقد جذاب حركت نمي كند!(متيكه ....!)او در يك آن مي تواند دست و پاهاي سايرين را بشكند(قلم كند!)و ما به اين دختر عشق مي ورزيم (اي كلك!)
سرينتي پيتي!
نام : Roger و Alex
Kazuya Mishima پس از آنكه امور زي باتسو را از چنگ هي هاچي بيرون آورد و به عبارتي صاحب آن شد زي باتسو بيش از پيش به فساد و كارهاي غير قانوني شد .
كازويا دكتر بسك نووئيچ را دزديد تا براي او كار كند او به دكتر كارهاي زيادي مي گفت تا ببرايش انجام بدهد كه يكي از اين كارهاي اين بود كه موجوداتي را با دستكاري ژنتيكي موجوداتي جهش يافته را به وجود آورد .
دكتر Boskonovitch هم كه چاره اي جز اطاعت نداشت موجوداني با DNA ها مختلف به وجود آورد او اين ماده ي ژنتيك را كه عامل وراث هم هست از جانوران مختلفي گرفت بنابراين او مي توانست حيوانات جهش يافته ي بيشتري را توليد كند براي مثال Roger از كانگورو و الكس از فسيل دايناسور به وجود آمده اند.
در نظر كازويا راجر و الكس بي ارزش بودند و هيچ كارايي نداشتند (مثل خود ما كه آنها را دست كم مي گيريم و مي گيم الان مي زنم لت و پارش مي كنم!)و تصميم گرفت كه آنها را بكشد به هر حال راجر و الكس موفق به فرار شدند آنها پس از فرار با آرمور كينگ رو برو شدند و آرمور به آنها نه تنها كاري نداشت بلكه به آنها كشتي كج هم نيز ياد داد البته آنها از قبل چيز هايي هم بلد بودند كه توسط كازويا ناديده گرفته شدند.
الكس و راجر در دومين تورنمنت شركت مي كنند Jun Kazama كه براي دستگيري كازويا وارد تورنمنت شده بود تا جلو قاچاقا گونه هاي در حال انقراض را بگيرد با الكس و راجر روبرو مي شود او سريعاً براي آنها در استراليا مگاني فراهم مي كند و آنها را به آنجا مي فرستد تا زندگي امني را سپري كنند.
راجر قبل از شروع تيكن 5 دزديده مي شود و پسرش Roger Jr(قدم نو رسيده مبارك!)با كمك مادرش به تورنمنت پنجم مي رود تا پدرش را پيدا كند.
پينوكيو!
نام : Mokujin
محل سكونت :نامعلوم.
سبك مبارزه : تقليد
سن : دوهزار و اندي!
قد : نامعلوم.
وزن : نامعلوم.
گروه خوني : صمغ درخت!
شغل : نامعلوم.
سرگرمي : نامعلوم.
علاقه مندي : تقليد.
متنفر از شهر بزرگ.
ايده ي ساخت Mokujin از جكي چان در فيلم Shaolin Chamber of Death الهام گرفته شده.
او يك آدمك چوبي است است كه به وسيله دست ساخته شده و با ديدن شرارت او هم از افراد شرور تقليد مي كند و به مبارزي قدرتمند تبديل مي شود.
او هيچ گونه روشي و سبكي براي مبارزه ندارد و او روش مبارزه ي خود را با تقليد از ساير حريفان الهام مي گيرد در ابتداي مبارزه هنگامي كه يك شمشير در دست او مي بينيد به معناي اين است كه او دارد از سبك مبارزه Yoshimitsu سرمشق مي گيرد ولي قبل از شروع مسابقه معلوم نيست كه او روش مبارزه ي چه كسي را انتخاب مي كند.
موكوجين هنگامي دوباره زنده شد كه اوگر مبارز شيطاني هم زنده شد(اوگر به موكوجين گفت كه نيروي كنوني موكوجين به زودي تمام مي شود و او دوباره به خواب مي رود همچنين اوگر به موكوجين گفت اگر دشمنان او را نابود كند عمري طولاني به او خواهد بخشيد.بدين ترتيب موكوجين وارد تورنمنت سوم شد.)
Jin Kazama پس از شكست اوگر نيز بي جان شد اما قبل از آن با لبخندي به جين مي گويد كه من در ابتداي تورنمنت پنجم بر مي گردم.
با بيداري موجود شرور ديگر موكوجين نيز دوبار بيدار شد تا در برابر اين موجود شرور كه در كالبد Jinpachi Mishima ظاهر شده بود بايستد .
او دوباره پس از مرگ Jinpachi Mishima به خواب مي رود و دوباره در تيكن 6 بر مي خيزد تا با پليدي جديدي مبارزه كند حالا اين پليدي كيست؟آيا جين يا كازويا و يا كسي ديگر است كه به اين سوال پس از بازي كردن پي مي بريد .البته با ادامه دادن بحث هم به آن پي مي بريد! نام : Anna Williams
محل سكونت :ايرلند.
سبك مبارزه : آي كيدو
گروه خوني : A
شغل : بي كار .او ترك تحصيل كرده.
علاقه مندي : شستشوي حافظه ي نينا ،مسافرت و كارتون تام و جري!
متنفر از نينا.
او در تمامي شيوه ها توسط خواهرش نينا مي باشد.او نينا را به سرقت كفشش متهم مي كند !
آنا تمامي sub- bosses تيكن را كه نينا هم جزء آنهاست دوست دارد ولي در برابر آنها تسليم نمي شود .
در تيكن 1 نينا براي ترور كازويا اجير شد تا در طي مسابقات او را بكشد اما كازويا محافظان زيادي داشت كه يكي از اين محافظ هم آنا بود و ديگر هم Bruce Irvin .
آنا سعي مي كند كه نينا را از اين كار بازدارد و مانع كشتن كازويا شود و در آخر نينا موفق به ترور كازويا نمي شود و توسط افراد زي باتسو دستگير مي شود و او را به نزد Boskonovitch مي برند تا در تحقيقاتش از او استفاده كند.
پس از آنكه نينا را براي آزمايش مي برند آنا هم داوطلبانه حاضر مي شود كه به همراه نينا در اين آزمايش شركت كند در اين آزمايش بدن هر دوي آنها را منجمد مي كنند و دليل اين كار مبهم باقي مانده .
نينا پس از 19 سال از انجماد بيرون مي آيد پس از بازگشت او دومين تورنمنت شروع شده و همچنين اوگر هم بيدار شده بود .اينبار او از طرف زي باتسو اجير مي شود كه جين را ترور بكند .
مطابق درخواست آنا او هم پس از بيدار شدن نينا البته كمي ديرتر از او حدود چهار سال! او هم به زندگي عادي برگشت.
نينا در طي انجماد كمي از گذشته اش در اثر انجماد فراموش كرده بود و آنا هم به اين موضوع پي مي برد و تلاش مي كند كه حافظه ي او را تغيير بدهد و او را از عمليات تروريستانه اش منع نمايد.
او تصميم مي گيرد كه با نينا بيشتر ملاقات كند و حافظه ي او را به مرور عوض كند ولي نينا هنوز همان تنفر را از او دارد و با او دشمني مي كند چون او را مقصر مرگ پدرشان مي داند.آنا هم مقابله به مثل مي كند و از او ظاهراً بدش مي آيد ولي در باطل او را دوست دارد!(پترس فداكار!)
دو خواهر در تيكن 5 حضور خوبي دارند و بر روي اين دو كاركتر خوب كار شده.در تيكن پنج آنا به دوست نينا حسادت مي كند و دشمني خود را به صورت جدي با او آغاز مي كند.
در طي تورنمنت پنجم با هم روبرو مي شوند و آنا از نينا شكست مي خورد و آنا در صدد انتقام بر مي آيد ولي نينا مخفي مي شود.
آنا بنا به شايعاتي مي شنود كه نينا به ارتش جين پيوسته و براي زي باتسو خدمت مي كند او هم براي گرفتن انتقام به سمت رقيب ديرينه ي زي باتسو يعني شركت جي مي رود.
گيم ديلي او را در رده ي هفتم برترين كاركترهاي زن قرار داده.
نام : Ogre
محل سكونت :نامعلوم.
سبك مبارزه : هر چي آمد!
اوگر اولين غول در برابر هي هاچي مي باشد.
او سال ها قبل از هي هاچي به خواب عميقي فرو رفته بود كه پس از كاوشي كه هي هاچي در يكي از معابد باستاني مكزيك توسط ارتش تيكن فورس مي كند اوگر هم بيدار مي شود يكي از افراد تيكن فورس پي به اين معبد باستاني مي برد و هي هاچي را هم در جريان مي گذارد و پس از اينكه هي هاچي خود را به آنجا مي رساند متوجه مي شود كه نيروهايش از بين رفته اند هي هاچي شاهد نيرو گرفتن اوگر بود و با ديدن او فكرهاي شوم بار ديگر به ذهنش آمدند!
اوگر پس از خروج از معبد به رزمي كاران در سراسر دنيا حمله مي كرد و اكثر آنها را مي كشت و اگر فردي شانس مي آورد و زنده مي ماند به شدت آسيب مي ديد و ماهها در بستر بيماري بايد سپري مي كرد.
به همين دليل افراد زيادي از تيكن 2 در تيكن 3 حضور نداشتند و احتمال مي دادند كه غايبين توسط اوگر كشته شده اند كه مهمترين آنها Wang Jinrei, Baek Doo San, Bruce Irvin, Lee Chaolan و Kunimitsuبودند كه كاركتر Baek دوباره ظاهر مي شود و از حمله اوگر جان سالم به در مي برد ولي هنوز هم به طور كامل مرگ جون كازاما تأييد نشده.
سبك او بسيار پيچيده بود و تمامي از سبك هاي باستاني رشته هاي مختلف بود.
جين وقتي كه 15 سال داشت مادرش به او مي گيد كه احتمال حمله اوگر به ما زياده و اگر اوگر به ما حمله كرد تو به فكر من نباش و جان خودت را نجات بده و پيش پدربزرگت هي هاچي برو و از او بخواه كه تو را مورد تعليم خود قرار بده(البته اينا را به زبان ژاپني مي گه كه من ترجمش كردم!)
همانطور كه جون پيش بيني كرده بود اوگر به آنها حمله مي كند ولي جين بر خلاف گفته مادرش عمل مي كند از او در برابر اوگر دفاع مي كند و طي ضربه اي كه اوگر به او مي زند بي هوش مي شود و پس از هوشياري كامل اثري از مادرش پيدا نمي كند و تنها جراحت وارده به جين يك زخم مي باشد .
جين با ناراحتي به نزد هي هاچي مي رود و به گفته ي مادرش عمل مي كند و هي هاچي او را براي يك جنگنده توانمند مورد تعليم خود قرار مي دهد و اميدوار است كه جين اوگر را شكست بدهد.
هنگامي كه جين توانايي هاي لازم را كسب كرد هي هاچي شروع مسابقات را اعلام كرد و طبق پيش بيني كه كرده بود اوگر هم وارد ميدان نبرد شد.
اوگر در ابتدا با پائول روبرو شد و از او شكست خورد (پائول در تيكن 4 مي فهمد كه اوگر هنوز نمرده)بنابراين با شادماني به آمريكا بر مي گردد ولي اوگر در راند دوم چهره ي واقعي خود را نشان مي دهد و با قدرت بيشتري ظاهر مي شود و جين در راند دوم با او مبارزه مي كند و او را از بين مي برد.
به هر حال اوگر نمرد بلكه به ذرات ريز تبديل شد و هي هاچي اين ذرات را جذب كرد تا بتواند بر جهان حكمراني كند.
اوگر تنها غول واقعي در تيكن مي باشد و قدرت هاي فوق بشري مانند نفس آتشين و پرواز كردن را دارد.
True Ogre توسط جين كشته شد و يك كره ي نوراني و سفيد رنگي از بدنش ظاهر شد و او در همان كره حل شد.
هي هاچي يك فرمولي را يافته بود كه با كمك آن مي توانست ژن هاي اوگر را به خودش پيوند بزند ولي هي هاچي موفق نشد و در اين پروژه شكست خورد اما ژن هاي اوگر تنها با ژن شيطاني پيوند مي خوردند و در هي هاچي (شكر خدا!)اين ژن وجود نداشت و او براي به دست آوردن اين ژن به پسر يا نوه اش احتياج داشت و براي بدست آوردن اين ژن مسابقات King of Iron Fist Tournament 4 را اعلام كرد.
اوگر تنها در ميني گيم تيكن چهار ظاهر مي شود و در بازي اصلي حضور ندارد.
جين طي اتفاقاتي كه شرح آنرا بعد مي گويم متوجه مي شود كه اوگر محصول شركت جي مي باشد او نيز به وجود يك اوگر ديگر پي برد .
جين بار ديگر با اوگر در معبد مواجه مي شود و با او دوباره مبارزه مي كند اوگر به سمت مخروبه ها فرار مي كند و جين هم او را دنبال مي كند هنگامي كه در مخروبه ها پيش روي مي كند به جايي مي رسد كه جهاني شبيه يك بلور ساخته شده است جين در آنجا با انواع هيولاهاي جهش يافته كه بعضي از طرف اوگر اجير شده اند و بعضي ديگر محافظان بلور هستند پس از گذشتن از اين مرحله به مرحله چهار مي رسيد كه رئيس آن يك غول عحيب است كه كره هاي بلوري سفيد رنگي به طرف جين پرت مي كند او پس از شكست اين غول متوجه مي شود كه نداشنته مهر اوگر را شكسته (چه كار بدي!)در مرحله آخر بار ديگر جين با اوگر روبرو مي شود اوگر دوباره تغيير مي كند و او اينبار گردبادهاي عظيمي ايجاد مي كند و جين در شرف له شدن است و او تمامي فنوني كه بلد بوده را براي شكست اوگر به كار مي بندد بر اساس يك توطئه جين بر اوگر چيره مي شود و اوگر مورد حمله روبوت هاي Jack قرار مي گيرد و پس از آن موجب مي شوند تا جين به دويل جين تغيير كند.
نام : Unknown
محل سكونت :نامعلوم.
سبك مبارزه : نامعلوم.
قد : نامعلوم.
وزن : نامعلوم.
گروه خوني : نامعلوم.
شغل : نامعلوم.
سرگرمي : نامعلوم.
علاقه مندي : نامعلوم.
متنفر از نامعلوم.
او يك فرد ناشناخته مي باشد كه توسط روح جنگل مورد عذاب قرار گرفته.او مانند گرگ ها زندگي مي كند و همه او را به خاطر تقليد كردن ها و مسخره بازي هايش دوست دارند.
Unknown يك خالكوبي مانند خالكوبي جين روي بازويش دارد او مي تواند به روش هاي گوناگون مبارزه كند و روش مبارزه كردنش شبيه Jun Kazama مي باشد(جل الخالق!) Unknown زني قد كوتاه است كه با موي سياه و چشمان زرد و قرمز ظاهر مي شود
او با لباس محلي به ميدان مسابقات مي آيد ولي بدنش براق و سياه و پر از نقاشي است و به مانند اين است كه تازه از آب بيرو آمده.
احتمال اينكه Unknown جون باشد زياد است قد كوتاه و موس سياه و از همه مهمتر روش مبارزه ي او همگي به جون شباهت زيادي دارند.او يك لباس سفيد كه انگار سوزانده شده مي پوشد كه متعلق به روح جنگل است.جون هم قبل از حمله اوگر به آنها لباسي سفيد پوشيده بود همچنين آوگر خانه ي آنها را سوزانده و نابود كرده بود(خودشه!)همچنين او يك واسط نيرومند بين شيطان مي باشد .
نام : Miharu Hirano
محل سكونت :ژاپن.
سبك مبارزه : كاراته.
Miharu Hiranoيكي از دوستان صميمي Ling Xiaoyu در تيكن چهار مي باشد او از نظر ظاهري هم شباهت زيادي به لينگ دارد و طرز لباس پوشيدن او هم بسيار شبيه او مي باشد.
او همان يونيفرم مدرسه لينگ را مي پوشد پس در نتيجه او همكلاسي لين هست!او با لينگ در جايزه اي كه در تورنمنت پنجم مي برد شريك است (همي الان!)
نام : Michelle Chang
محل سكونت : امريكا.
سبك مبارزه : Chang Kenpo
شغل : محقق.
او يك زن نيمه چين و نيمه آمريكايي مي باشد كه در آريزونا اقامت دارد او مادر جوليا چنگ مي باشد .
پدرش و ساير افراد قبيله ي او توسط نيروهاي هي هاچي مي شيما كشته شده اند هي هاچي به دليل اينكه شنيده بود يك گردن بند در قبيله ميشل چنگ وجود دارد كه قدرت جادويي دارد و با آن مي توان روح ها را مهار كرد و كنتل اجسام را به عهده گرفت و آن گردنبند را هي هاچي بدست آورد هنگامي كه نيرو هاي Mishima Zaibatsu آنجا را ترك كردند پدر نيمه جان او به ميشل كه قوي ترين فرد قبيله بود مي گويد كه آن گردنبند را پس بگيرد و ميشل هم در صدد گرفتن انتقام وارد تورنمنت اول مي شود.
پس از اينكه او به زي باتسو رسيد فهميد كه شخص ديگري نيز(Kunimitsu)به دنبال گردنبند است و او با كن ميتسو وارد مبارزه شد و او را شكست داد و فوراً از يك دور مسابقه عقب كشيد گرچه او گردنبند را پيدا كرد ولي هنوز انتقام نگرفته بود او مي خواست هم هي هاچي و هم كازويا را از بين ببرد
در تيكن 2 مادر ميشل توسط Ganryu كه براي كازويا كار مي كرد دزديده شد او كه مي دانست براي نجات مادرش به آنجا مي آيد مي خواست كه از مادرش به عنوان طعمه استفاده كند تا ميشل را طرف خود بكشد .
ميشل با Ganryu روبرو مي شود و با او مبارزه مي كند و او را شكست مي دهد و مادرش را نجات داده و به خانه اش بر مي گرداند و Ganryu را گروگان مي گيرد در بازگشت به آريزونا Ganryu به ميشل علاقه مند مي شود ولي ميشل او را به اقيانوس مي اندازد!
دو سال بعد او يك دختر آواره را در نزديك روستا پيدا مي كند و دلش به حال او مي سوزد و او را پيش خود مي آورد و نام او را جوليا مي گذارد و از او مانند دخترش مراقبت مي كند.
هنگامي كه جوليا بزرگ مي شود ميشل به او ورزش هاي رزمي مختلف چيني كه مخصوص خانواده ي آنها بود يعني Chang Kenpo را به او آموزش مي دهد.
پس از مدتي ميشل توسط هي هاچي دزديده مي شود هي هاچي او را براي به زانو درآوردن اوگر مي خواهد چون او مي تواند روح ها را تسخير كند.
به همين دليل جوليا نيز وارد مسابقه مي شود تا مادرش را نجات داده و به هي هاچي شكست سختي بدهد.
نام : Jun Kazama
محل سكونت :ژاپن.
سبك مبارزه : كاراته كازاما.
جون مأمور WWWC مي باشد كه اين سازمان ،سازمان حمايت از حيوانات وحشي مي باشد.
آشنايانش به او لقب درجه يك داده اند او بسيار حساس است و مي تواند يك نيروي مرموزي را كه اطراف كازويا را پوشانده حس كند WWWC او را به زي باتسو مي فرستد تا از جلوي قاچاق حيوانات را بگيرد بنابراين وارد دومين تورنمنت مي شود او در آنجا متوجه مي شود كه نيروي مرموزي كه كازويا را فرا گرفته نيرويي فراشيطاني است او از كشتن كازويا منصرف شده و عاشق او مي شود گرچه اين دوست داشتن شايد از نيروي شيطاني كازويا نشأت بگير كه او را تسخير كرده .
او در طي تورنمنت دوم از كازويا آبستن مي شود در نتيجه فرزند او هم به روح شيطاني كه در وجود كازويا بوده آلوده مي شود و كازويا هم مي خواهد كه فرزندش را از بين ببرد ولي جون از دست او فرار كرده و به سمت جنگل Yakushima مي رود تا جان فرزند خود را از شراشرت و خطر دور كند.
او پس از تولد فرزندش نام او را جين گذاشت.
پس از سالها كه جين به سن 15 سالگي مي رسد مادرش به او هشدار مي دهد كه اوگر به آنها حمله خواهد كرد و تو بايد پس از حمله جان خودت را نجات بدهي و پيش پدربزگت هي هاچي بروي .
يك شب اوگر حمله كرد جون با فرياد به جين گفت كه تو برو و خودت را نجات بده ولي جين به حرف او گوش نمي كند و با اوگر مبارزه مي كند و سعي مي كند كه او را شكست بدهد ولي اوگر قوي تر از اوني بود كه فكرش را مي كرد و به راحتي با يك ضربه از جانب اوگر بي هوش به زمين افتاد هنگامي كه او بيدار شد ديد كه خانه كازاما سوزانده شده و اثري از مادرش نيست.جين ديوانه وارد سنگ ها را زير و رو مي كرد تا بلكه نشاني از مادرش پيدا كند هنگامي كه از پيدا كردن مادرش نااميد مي شود فرض مي كند كه مادرش توسط اوگر كشته شده و قسم مي خورد كه انتقامش را از اوگر بگيرد.
جون در Tekken Tag Tournament ظاهر مي شود ولي از آنجا كه اين نسخه هيچ داستاني ندارد و براي گردآروي افراد كشته شده در تيكن ساخته شده او در كنار كازويا ظاهر مي شود و سعي مي كند كه كازويا را از قتل هي هاچي منصرف كند.
ضربدر!
نام : Hwoarang
محل سكونت :كره.
سبك مبارزه : تكواندو.
قد : 188
وزن : 68
گروه خوني : O
شغل : ولگردي و يك سرباز در تيكن 4.
سرگرمي : قايقراني.
علاقه مندي : مبارزات خياباني.
متنفر از كاراته سبك مي شيما و جين كازاما.
Hwoarang هنرجوي بيك و با هنر رزمي تكواندو آشنايي كامل دارد(عبدا... چاگي!)او ابتدا در خيابان ها سر مبارزه شرط بندي مي كرد او در ابتدا خود را ضعيف نشان مي داد تا همكاران او سر بردن او شرط بندي بكنند و سايرين كه مي ديدند او ضعيف است سريعاً شرط را قبول مي كردند و پس از شرط بندي هورانگ چهره ي واقعي خود را نشان مي داد و يك حال حسابي به حريفش مي داد!
او در طي اين مبارزات با Jin Kazama روبرو شد و در برابر او واقعاً شكست خورد و اين اولين بار بود كه شكست مي خورد او پس از اين شكست تصميم گرفت كه سخت تر تمرين كند و ديگر شكست نخورد (قضيه ي هر شكست شروع يك پيروزي ست!)او به يك باشگاه مي رود تا پيش استاد برجسته آن زمان يعني بيك دو سان تعليم ببيند ولي از شانس بد او اوگر به آنجا حمله مي كند و باشگاه را نابود مي كند.
او ناكام و خشمگين به تورنمنت سوم كه تازه شروع شده بود مي رود تا هم انتقام بگيرد و هم جين را شكست بدهد.
در تيكن 4 او در استخدام ارتش كره ي جنوبي در مي آيد و به طور چشمگيري ارتقا مي يابد ولي هنگامي كه شروع چهارمين مسابقات را مي شنود ارتش را ترك مي كند و به تورنمنت مي رود او اين بار قاطعانه مي رود كه جين را شكست بدهد.
او قبل از تورنمنت پنجم در دادگاه نظامي كره ي جنوبي محاكمه مي شود .
فردي به او مداركي مي دهد كه يك چيز باور نكردني را ثابت مي كند هورانگ پس از خواندن مدارك تعجب مي كند و نمي تواند باور كند رو به آن فرد مي گويد شما مطمئنيد كه اين مدارك درست هستند؟!او در مدارك به اين مورد بر مي خورد كه بيك از حمله ي اوگر جان سالم به در برده و زنده است!او دو ماه خدمت باقي مانده اش را به اتمام مي رساند و سريعاً نزد بيك مي رود و با او مشتاقانه وارد تورنمنت پنجم مي شود تا اينبار جين را شكست بدهد(سيم شده ها!)او در تورنمنت با بيك هم گروه مي شود ولي بيك به نفع او در طي يك مبارزه ي ساختگي كنار مي كشد.
هنگام رويارويي او با جين به طرز عجيبي فرياد مي كشد و جين تبديل به دويل جين مي شود ولي هورانگ در برابر فرم شيطاني جين نمي تواند مقاومت بكند و باز هم از او شكست مي خورند(برزگتر از تو هم شكست داده!)و بي هوش بر زمين مي افتد.
هنگامي كه او به هوش مي آيد خود را در بيمارستان مي بيند و بيك را در كنارش مشاهده مي كند هورانگ جزئيات را از بيك مي شنود و با شنيدن حرف هاي او دردش را فراموش مي كند و به بيك مي گويد كه من را قوي تر بكن و به من آموزش بده تا بتوانم جين را شكست بدهم آنها پس از ترك بيمارستان شروع مي كنند به تمرين كردن و بيك هم وقتي كه اراده ي هورانگ را مشاهده مي كند خودش هم بيشتر تمرين مي كند تا در تورنمنت ششم جين را شكست بدهد.
اينگونه مي شود كه آنها وارد تورنمنت ششم مي شوند.
نام : Julia Chang
محل سكونت :آمريكا.
سبك مبارزه : كنگ فو.
گروه خوني : B
شغل : باستان شناس.
سرگرمي : شكار.
علاقه مندي : بوفالو
متنفر از زي باتسو.
جوليا يك فرد باستان شناس مي باشد كه بيشتر درباره ي قبيل خودش تحقيق مي كند او دختر خوانده ميشل چنگ هست.
چنگ او را در مخروبه اي پيدا مي كند و او را از گرسنگي نجات مي دهد و او را با مهر مادري بزرگ مي كند(آخي!)جوليا با ميشل وظيفه ي حفاظت از قبيله را به عهده دارند هنگامي كه جوليا به سن 18 سالگي مي رسد اتفاق عجيبي در جهان مي افتد پس از پيگيري اين موضوع آنها متوجه مي شوند كه God of Fighters بيدار شده.مردم قبيله از اين هراس دارند كه مبادا او به خاطر گردنبند مقدس را كه در دست ميشل بود به آنها حمله كند .ميشل بسيار كنجكاو بود كه بداند منشأ پيداش God of Fighters از كجاست و به دنبال اين خواسته به تحقيق درباره ي God of Fighters مي پردازد و از قبيله خارج مي شود مدتي كه مي گذرد از او خبري نمي شود و جوليا احتمال مي دهد كه هي هاچي او را گرفته باشد بنابراين او به دنبال ميشل به تورنمنت مي رود.
يك روز استاد T به جوليا مي گويد كه آنها طرحي براي بازسازي جنگل ها ساخته بودند كه افراد زي باتسو به شركت پژوهشي G حمله مي كنند و طرح آنها را به سرقت مي برند جوليا هم چندان به ساير طرح هاي شركت جي نپرسيد و به آنها علاقه نشان نداد و تنها توجهش به طرف طرح سرقت رفته بازسازي جنگل ها معطوف شده بود.
بنابراين او تصميم مي گيرد كه به زي باتسو برود و آن طرح را پيدا كند و به همين منظور وارد تورنمنت چهارم شد.
جوليا به دنبال پروژه مي گردد ولي پس از جستجوي فراوان نااميد مي شود و كارش به بن بست مي خورد و نا اميد و بدون گرفتن نتيجه اي از تورنمنت چهارم به كشورش باز مي گردد.
پس از مدتي نامه اي به زبان خارجي دريافت مي كند نامه خبر از شروع شدند تورنمنت پنجم مي داد و او براي ياتن پروژه به آنجا مي رود و تصميم مي گرد كه اين بار با دست پر باز گردد.
او در راه با دوستش KING رو برو مي شود و مي فهمد كه او براي انتقام گرفتن از Craig Marduk به تورنمنت مي رود به او مي گيد كه از اين كار صرف نظر كن و به من كمك كن(بچه گول مي زنه!)ولي كينگ به حرف او گوش نمي دهد.
او بايد پروژه را پيدا مي كرد تا زمين را به فرم اصلي اش برگرداند ولي هر چه جستجو مي كرد پروژه را پيدا نمي كند تا اينكه يك نفر پروژه را مي دزدد و به او مي دهد(كشف كردن اين فرد و به خود شما واگذار مي كنم البته در متن گفته شده كه اين فرد چه كسي بود)
او با خوشحالي به آريزونا باز مي گردد و پيش بزرگ قبيله مي رود برزگ قبيله زني بود كه مي توانست صداي روح ها را بشنود آن زن به جوليا از يك اتفاق ناگوار خبر مي دهد و مي گويد كه اگر جين و كازويا با هم متحد شوند ابليسي را بيدار مي كنند كه اين ابليس موجب نابودي جهان مي شود و او بايد از اتحاد اتحاد آنان جلوگيري كند جوليا به حرف زن پير توجه نمي كند ولي وقتي خبر شروع تورنمنت ششم را مي شوند به واقعي بودن حرف بزرگ قبيله يقين پيدا مي كند جوليا تصميم مي گيرد كه وارد تورنمنت شود و از اتحاد آنان جلوگيري نمايد.
نام : Feng Wei
محل سكونت :چين.
سبك مبارزه : Kenpo
گروه خوني
B
Feng Wei به عنوان يكي از بهترين مريدان Kenpo بود استاد او Shinken (صاحب مشت خدايان)بود.
فنگ يكي از بهترين هنرجوياني بود كه در 20 سال اخير در مدرسه اش بود او مي كوشيد تا يكي از بهترين ها در سطح جهان شود او به همين منظور قوانين كمپو را زير پا گذاشت و مي خواست كه ساير سبك ها را هم ياد بگيرد بنابراين به باشگاهي مي رود و اكثر هنرجويان را زخمي مي كند و استاد باشگاه را هم به شدت مصدوم مي كند.
او در جستجوي راز مشت خدايان بود كه اين راز در نزد خانواده ي مي شيما نگه داري مي شد و درصدد بدست آوردن آن وارد تورنمنت پنجم شد.البته اين طورما متعلق به شينكن بود كه توسط افراد مي شيما به سرقت رفته بود.
Asuka Kazama و Lei Wulong مي خواهند اين فرد ظالم و بي رحم را بگيرند و به سزاي اعمالش برسانند و شديدا! او را دنبال مي كنند .
فنگ پدر آسوكا را به شدت مجروح كرده و در چين خلاف هاي متعددي را مرتكب شد و Lei براي دستگير كردن او به تورنمنت آمده.
او به آنجا آمده بود تا راز "God Fist" را پيدا كند او به اين طورمار كه در در زي باتسو بود احتياج داشت.
او طومار را پيدا مي كند درون طومار نوشته شده كه : "نابود كننده ي تمام سبك هاي ديگر, آن سبكي است كه در اخر باقي مي ماند و بالاتر از قدرت Dragon God قرار ميگيرد كه از تمام تواناييهاي انسانها تجاوز ميكند"!
او كه كله پوك تر از اين حرف ها بود كه معني اين جمله را بفهمد حيران مي شود!و براي جمع آوري اطلاعات بيشتر در اين باره وارد تورنمنت ششم مي شود.
نام : Asuka Kazama
محل سكونت :ژاپن.
سبك مبارزه : كاراته مي شيما.
قد : 160
وزن : 49
گروه خوني : AB
شغل : در حال تحصيل .
سرگرمي : نامعلوم.
علاقه مندي : مبارزه.
Asuka هنر رزمي و جنگي Kazama-style را توسط پدر خود كه در نزديكي اُساكا باشگاه دارد آموخته.
او به طور طبيعي داراي قدرت زيادي بود حسی عجيبی از عدالت در او موج ميزد بنابراين هنگامي كه تنها 17 سال داشت و در دبيرستان مشغول تحصيل بود وادر مسابقات مي شود!
آسوكا كه يكروز از مدرسه به خانه بر مي گشت (خانه ي آنها همان باشگاه بود!)مي بيند كه هنرجويان به شدت آسيب ديده اند و پدرش هم دچار جراحات شديدي شده و به باشگاه خسارتي زيادي وارد شده.چندي بعد يكي كاراگاه از هنگ كنگ (Lei Wulong)پيش او مي آيد و مي گويد كه فردي كه به پدرت آسب زده وارد تورنمنت پنجم شده و آسوكا بدون معطلي به تورنمنت مي رود تا آن فرد را پيدا كند و او را به زمين داغ بنشاند!
او در تورنمنت پنجم توانست كسي را كه به پدرش آسيب زده بود پيدا كند او Feng Wei بود.او در تورنمنت به دنبال او گشت ولي او را پيدا نكرد و در اين امر ناتوان ماند بنابراين پس از پايان تورنمنت برگشت تا زندگي آرامي را شروع كند.
به هر حال به زندگي رزمي كار جماعت آرامش نيامده!او متوجه شد كه حين كازاما مسئول جنگي عظيم و هولناك كه در شرف وقوع است مي باشد بنابراين او كه نمي توانست ظلم و بي عدالتي را تحمل كند به تورنمنت ششم رفت تا جلوي كارهاي عمو زاده اش را بگيرد!
نام : Lili
محل سكونت :فرانسه.
لي لي فرزند يك دختر پولدار در Monaco است پدر او صاحب يك شركت نفت مي باشد.
او در يك خانه مجلل در نزد پدرش زندگي مي كند و اسم واقعي او Emily Rochefort مي باشد.
او در سن 12 سالگي بود كه توسط افرادي دزدي ديه مي شود و او بسيار خشمگين مي شود و با يك ضربه يك از بچه دزد ها را نقش بر زمين مي كند و او با بقيه افراد نيز همين كار را انجام مي دهد و خيلي از اين كار لذت مي برد و مي خواهد به به مبارزه با ديگران بپردازد اما يك مانع بر سر راهش وجود دارد و آن هم پدرش است بنابراين به پدرش چيزي نمي گويد و او خودش هم نمي خواهد كه او را به عنوان يك بانوي شرور بشناسند!
او از اينكه نمي تواند مبارزه بكند ناراحت مي شود و با خود مي گويد :چرا پدرم با من مخالفت مي كند من مي خواهم كه مبارزه بكنم!
تمايل او به جنگ كردن پايان ناپذير است بنابراين او مخفيانه با جت خصوصي خودشان به كشور هاي مختلف مي رود و در آنجا در مبارزات خياباني شركت مي كند و از اين كار بسيار لذت مي برد.
او به بهانه ي اينكه به تعطيلات مي رود تا يكم آب و هوايش عوض بشود به اين مسابقت مي رفت!
روزي او پس از شكست دادن فردي در سان فران سيسكو دعوتنامه اي دريافت مي كند بله او را به پنجمين تورنمنت دعوت كرده بودند.
لي لي وقتي به اسم اسپانسر برگزار كننده اين مسابقات مي افتد شركت زي باتسو را مي بند كه اين شركت براي شركت پدر او مشكلات زيادي به وجود آورده بود و او به همين خاطر از پدرش مي خواهد كه به او اجازه بدهد كه به اين تورنمنت برود و پدرش هم كه بر سر دو راهي قرار گرفته بود ولي باز هم به او اجازه نداد كه به اين مسابقات برود.
پس از مدتي پدرش به مسافرت مي رود و او به تورنمنت پنجم مي رود و در آنجا با Asuka مبارزه مي كند ولي از او شكست مي خورد و پدرش از اين ماجرا خبر دار مي شود و از اين قضيه و نا فرماني دخترش بسيار ناراحت مي كند و به همين خاطر بيرون رفتن را قدعن مي كند.
ولي باز هم او به كارش ادامه مي دهد و دوباره با Asuka مبارزه مي كند!
پس از مدتي گروه مالي مي شيما زمين هاي نفتي پدرش را تصرف مي كنند و پدرش نمي تواند كاري انجام بدهد و به همين خاطر ورشكست مي شود.
لي لي كه ناراحتي پدرش را مي بيند تلاش مي كند كه زمين ها را از مي شيما پس بگيرد تا پدرش را از ناراحتي بيرون بياورد او به فكر اين است كه چگونه مي تواند مي شيما را شكست بدهد و در همين حين شروع ششمين تورنمنت آغاز مي شود و او براي گرفتن زمين هاي پدرش وارد تورنمنت شد.
نام : Sergei Dragunov
محل سكونت :روسيه.
او عضو SPETSNAZ مي باشد. Dragunov نماد ترس در ميدان هاي جنگ تصور شده .به او لقب فرشته سفيد را داه اند.در پي يافتن يك جسد ناشناخته در روسيه احتمال مي دهند كه اين كار دويل جين مي تواند باشد و به همين خاطر سازمان روسيه او را براي تحيقيات به تورنمنت پنجم مي فرستد.
ولي انگيزه ي او دقيقاً براي ورود به مسابقه معلوم نشده.
او در بازي با يك از sub-boss يعني Raven كه او هم يكي از افراد روسيه است مبارزه مي كند و از او شكست مي خورد.
او در تيكن5 نمي تواند جين را پيدا كند و اين بار خبر مي دهند كه جين در حال ايجاد يك اغتشاش بزرگ است و جنگي عظيم در راه خواهد بود بنابراين او به تورنمنت ششم فرستاده مي شود تا اينبار جين را دستگير كند و جلوي كارهايي كه زي باتسو مي خواهد انجام بدهد را بگيرد.
نام : Leo
محل سكونت :آلمان.
ليو براي شركت تجاري G كار مي كند.
ليو هنگامي كه بچه بود پدرش در طي اكتشافاتي كه انجام مي دهد ناپديد مي شود و ليو او را فراموش نمي كند و سعي مي كند كه مانند پدرش فرد بزرگي بشود و هنوز هم مهر پدرش را فراموش نكرده.
ليو فردي متواضع و بي غم بود ولي اين روز هاي خوش چندان طول نمي كشد و مادرش توسط افرادي كشته مي شود و او غمزده منتظر مي ماند تا پليس تحقيقات خود را آغاز كند و قاتل يا قاتلين مادرش را دستگير كند ولي آنها هم چيزي در اين مورد پيدا نمي كنند و خود ليو دست به كار مي شود و تحقيق را شروع مي كند.
طولي نمي كشد كه ليو فردي را پيدا مي كند كه يكي از افراد بلند پايه ي شركت جي و نام او كازويا مي شيما (دِ هه!)است.
او گمان مي كند كه او قاتل مادرش باشد ولي دسترسي به او غير ممكن است بنابراين او سعي مي كند كه در آن شركت كاري را بدست بگيرد تا به كازويا نزديك تر شود و هم اطلاعات بيشتري را در ضمينه قاتل واقعي مادرش بدست بياورد.
او پس از مدتي در جريان يك مسابقه (King of Iron Fist Tournament 6)قرار مي گيرد كه توسط شركت مي شيما آغاز شده و متوجه مي شود كه كازويا هم براي شركت در مسابقه خود را آماده مي گيرد او احتمال مي دهد كه در اين مسابقات چيزي دستگيرش شود بنابراين خود را براي مسابقه آماده مي كند .
سازنده تيكن 6 Katsuhiro Harada مي گويد كه او شباهت زيادي به پزشك آلماني Bajiquan دارد .
نام : Zafina
محل سكونت :
سبك مبارزه : رقص باله به همراه ژيمناستيك.
زفينا نگهبان يك قبر سلطنتي كه در يك روستا قرار دارد مي باشد او و اجداد او نيز همگي از اين قبر محافظت مي كردند.افراد آن قبيله هم به خوبي از اين قبر محافظت مي كردند و بر اين باور بودند كه آن يك قبر معمولي نيست بلكه يك قبر طلسم شده است كه نيروي زيادي دارد.
اين شايعات در همه جا گسترش پيدا مي كند و افراد قدرت طلب زيادي سعي مي كنند تا از واقعيت امر آگاه شوند ولي زفينا محافظ قدرتمندي مي باشد و همگي آنها را شكست مي دهد .
روزي برزگان دهكده ادعا مي كنند كه زمانی دوتا ستاره های شیطانی بهم برخورد طلسمی که بر روی وجود دارد از بین میرفت و قبر شكسته مي شود و اتفاقاتي كه پس از اين واقعه خواهد افتاد منجر به نابودي جهان خواهد شد .
زفينا اين طالع بيني را باور مي كند و روستا را ترك مي كند تا ببيند كه اين حقيقت دارد .
نام : Bob
محل سكونت :آمريكا.
باب يك مبارز آمريكايي مي باشد كه از او به عنوان فردي افسانه اي ياد مي شود.
او با افراد زيادي در سطح جهان مبارزه مي كند و از مبارزه كردن خسته شده بنابراين تصميم مي گيرد كه يك مدت از ورزش كناره گيري كند و كمي بيشتر در مورد كارهايي كه بايد انجام بدهد فكر كند.
او پس از سالها كه دوبار به ورزش باز مي گردد به ميزان زيادي به ورزنش اضافه شده ولي اين اضافه وزن را با استفاده از نيروي دروني اش كنترل مي كند .
او براي اينكه قدرت خود را امتحان كند وارد تورنمنت ششم مي شود او با هر كسي كه مبارزه مي كند او را شكست مي دهد او با استفاده از هوش و قدرتي كه دارد ضربه اي كه مي خواهد حريفش بزند را حدس زده و سريع از خود عكس العمل مناسب نشان مي دهد.
Katsuhiro Harada باب را به پزشك كاراته آمريكا نسبت مي دهد.
نام : Miguel Caballero Rojo
محل سكونت :فرانسه.
سبك مبارزه : Garyuno Kenka Kakutou-waza
متنفر از دخالت ديگرا در كارهاي او.
ميگوئل به رغم ظاهر منفي اش فردي است كه به زيبايي عشق مي ورزد(چه شاعرانه!)به ويژه به خواهرش بيش از حد توجه نشان مي دهد و بيش از همه چيز به او علاقه نشان مي دهد.
پس از مدتي خواهرش به او مي گويد كه مي خواهد با فردي ازدواج كند ولي او از اين حرف خواهرش ناراحت مي شود و تصميم مي گيرد كه برادر زن آينده اش را به قتل برساند ولي براي اينكه مي خواهد خواهرش ناراحت نشود سعي مي كند كه او را طوري از بين ببرد كه خواهرش اين امر را اتفاقي قلمداد كند اما او موفق نمي شود كه او را بكشد و پس از مدتي آنها ازدواج مي كند و او از بيرون كليسا با تأسف به مراسم نگاه مي كند هنگامي كه او دارد به اين قضيه نگاه مي كند شاهد هواپيماهاي جنگنده اي است كه به طور غير منتظره كليسا را بمباران مي كنند و كليسا را با خاك يكسان مي كند.
ميگل اوضاع كه آرام مي شود سريعا به طرف كليسا كه اكنون به مخروبه تبديل شده مي رود تا خاهرش را پيدا كند او خواهر غرق به خونش را از مخروبه بيرون مي آورد ولي او ديگر نفس نمي كشيد.
او به دنبال باعث و باني اين حمله مي گردد و متوجه مي شود كه اين حمله از طرف مي شيما ري باتسو صورت گرفته و براي گرفتن انتقام از صاحب اين شركت يعني جين كازاما وارد تورنمنت ششم مي شود .
نام : Azazel
محل سكونت :نامعلوم.
سبك مبارزه : نامعلوم.
قد : نامعلوم.
وزن : نامعلوم.
گروه خوني : نامعلوم.
شغل : نامعلوم.
سرگرمي : نامعلوم.
علاقه مندي : نامعلوم.
متنفر از نامعلوم.
او يكي از قويترين دشمن ها در تيكن 6 مي باشد و يكي از ابلسيان در اسطوره ها مي باشد.
در مورد گذشته ي عزازل اطلاعات كمي در دست است و تنها چيزي كه از او منتشر شده اين است كه او مظهر و نماد شرارت مي باشد و از يك آرامگاه حفاظت شده بيرون آمده تا شاهد شكل گيري دو نيروي عظيم شيطاني باشد.
او شباهت زيادي به يكي از خدايان مصر باستان دارد و داراي پوست كلفت و دمي ميخ مانند مي باشد كه در حملات از آن استفاده مي كند همچنين از ساعد او رشته هاي كريستالي و يخي بيرون مي آيد و از آن در برابر سايرين استفاده مي كند او همچون مصريان يك روسري بر سر دارد (آمون بزرگ!)و لباس رسمي مصريان را مي پوشد(بگيرينش !)او همانند موجودات فرا بشري قدرت هاي ماورائي دارد و مي تواند بر حريفانش تسلط پيدا كند (كيموني كاهن!)او با استفاده از قدرتش حريفان خود را بي هوش مي كند مثل Jinpachi Mishima و چشمان او شبيه دويل جين ،دويل و Angel است.
او مي تواند سنگها را از زمين بلند كرده و به سمت حريفانش پرتاب كند و مي تواند آنها را منجمد كند.
او يك ابليس است!
فكر كنم با توصيفاتي كه از اين موجود نوشتم پي برده باشيد كه او كيست؟
اگر نه بشنويد :او غول آخر بازي مي باشد و با آمدن او موكوجين هم بيدار مي شود همان گونه كه به جين گفته بود مدتي ديگر با ورود شيطان باز خواهم گشت.
علاقه مندی ها (Bookmarks)