شنیدم کرمک شب تاب میگفت
نه آن مورم که کس نالد ز نیشم
توان بی منت بیگانگان سوخت
مپنداری که من پروانه کیشم
اگر شب تیره تر از چشم آهوست
خود افروزم چراغ راه خویشم
شنیدم کرمک شب تاب میگفت
نه آن مورم که کس نالد ز نیشم
توان بی منت بیگانگان سوخت
مپنداری که من پروانه کیشم
اگر شب تیره تر از چشم آهوست
خود افروزم چراغ راه خویشم
بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیمباشد که نباشیم و بدانند که بودیم
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
دوش صحرا میکشد آه مرا
ناله های گاه و بیگاه مرا
بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیمباشد که نباشیم و بدانند که بودیم
از خدا جوييم توفيق ادب
بيادب محروم گشت از لطف رب
ویرایش توسط Bl@ck*roz : 1st December 2009 در ساعت 02:17 AM
بشنو اين ني چون شکايت ميکند
از جداييها حکايت ميکند
در پی احمد علی آمد پدید
در کف او بود میزان و حدید
بوالعجب بین روح حق را در دو جسم
هر دو یک معنی ولیکن در دو اسم
بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیمباشد که نباشیم و بدانند که بودیم
یاد دارم روزگار پیش را
مردم نزدیک دور اندیش را
هر که بامش بیش سر در پیش داشت
یک گلیم کهنه ده درویش داشت
شیوه همسایگی در پیش بود
نوش در کام همه بی نیش بود
حرص مردم را اسیر خویش کرد
خلق را یکباره لا درویش کرد
بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیمباشد که نباشیم و بدانند که بودیم
آخ از تزویر خلق دلق پوش
این همه گندم نمای جو فروش
آخ از این گرگ های میش خوار
این همه مستغنی درویش خوار
بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیمباشد که نباشیم و بدانند که بودیم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)