میکشد غیرت مرا گر دیگری آهی کشد.........زان که می ترسم که از عشق تو باشد آه او
میکشد غیرت مرا گر دیگری آهی کشد.........زان که می ترسم که از عشق تو باشد آه او
پریدن باور پرنده ای است که به پرواز می اندیشد
وگرنه دلیل پرواز پر نیست...!!
وای چه دردی است که درمان ندارد ... فتادم به راهی که پایان ندارد
دیروز
مازندگی را
به بازی گرفتیم
امروزاو.مارا
اشک میفهمد غم افتادهای مثل مرا
چشم تو از این خیانتها فراوان میکند
داستان از میوه های سر ب گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید
باغ بی برگی ک می گوید ک تنها نیست ؟؟؟؟
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
تادرین شش روزه.مارا مهلتی است
خوش نباشد.ازدل شیدا گذشت
تو را با غیر می بینم صدایم در نم آید / دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
دیگرم.پروای جان خویش نیست
خنده درمن .زهر خندی بیش نیست
تنی آلوده درد و دلی لبریز غم دارم / ز اسباب پریشانی تورا ای عشق کم دارم
محنت ورنج خزان این گونه جان فرسانبود
گرنشاطی در دل ازعیش بهاری داشتم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)