مشاعره

[آراگل]

مرا چشمي است خون افشان ز دست آن كمان ابرو/ جهان پر فتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو

["VICTOR"]

وفایی نیست در ګل ها ، منال ای بلبل مسکین / کزین ګل ها پس از ما هم فراوان روید از ګل ها

(شهریار)

[omitis]

اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي دل بي تو به جان آمد وقت است كه بازآيي

["VICTOR"]

حس مشاعرم اومده

یک دل و یک جهت و یک رو باش / از دو رویان جهان یک سو باش

[سونای]

شب است....
از روزنه ماه
به اسمان ابی دیگری مینگرم....
انگار انجا نیز
ازین دریای خونین ِ سرزمینِ شب
ابرهایی ست دلگیر
کوهی مه آلود
و بید مجنونی که خون میگرید...

[plarak12]

دست های آسمان هم ، خونیست
آری ، اینروزها کبوتران را ، در لانه سر میبرند !!!

plarak

["VICTOR"]

در میکده رهبانم و در صومعه عابد

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

[مهندس نوجوان]

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشــــــــــی و خرسندی

[homeyra]

یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود

[nhh]

دلم تنهاست ماتم دارم امشب


دلی سرشار از غم دارم امشب