بیوریتم: دروغ دوست داشتنی
http://baffled.blogfa.com/
اولین بار که در مورد بیوریتم مطالبی تو یه مجله خوندم ، خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم .
بیوریتمولوژیBiorhythmology ، یه مبحث جالبیه که میگه وضعیتهای فیزیکی ، احساسی و فکری ما از بدو تولد تا پایان عمر ، تابع سه منحنی سینوسی با پریودهای 23 و 28 و 33 روزه هستند و با بسط دادن این اصول ، یک مجموعه روزهای بُحرانی رو مشخص میکنه که توی اون روزها احتمال وقوع حوادث برای ما بخاطر لغزشهای بیشتر سیستم عصبی ، بیشتر میشه . ضمناً میشه میزان و درصد تطابق منحنی های دو نفر رو تعین کرد و با توجه به نوع رابطه ، مشخص کرد که ارتباط خوبی خواهند داشت یا نه .... حالا این مطلب چند صفحه توضیح هم داره که میشه با یه کمی جستجو از این طرف و اون طرف نِت ، یه چیزهای بیشتری در موردش پیدا کرد .
حدود دو سال با کشیدن این منحنی و نمودارها روی کاغذ ، روزهای سعد و نحس آینده رو مشخص می کردم . یه نرم افزار برای محاسبه بیوریتم از اینترنت گرفتم و حدود سه سال هم با کمک اون این کار رو ادامه دادم تا اینکه بالاخره یه دیتابیس با Interface خوشگل با کمک MS Access ساختم که کلاً همه نوشته ها و تاریخهاش فارسی بود و کار کردن باهاش راحت تر بود و راستی راستی چیزی از اون خارجی ها کم نداشت ! .. و این ماجرا سه سال دیگه ادامه پیدا کرد ...
حالا از این داستان که بگذریم ، اگه به شما یه مقالهء ظاهراً علمی از یک مجلهء معتبر نشون بدن و بگن طبق این اصول شما می تونید روزهای مناسب برای انجام یک سری فعالیتهای خاص رو در آینده پیشبینی کرده و احتمال موفقیت خودتون رو بیشتر کنید ، شما چی فکر می کنید ؟
اگه مثلاً وقتی برنامه امتحانات پایان ترم رو چک می کنید و میبینید که امتحان معادلات دیفرانسیل یا استاتیک ، دقیقاً تو روزی برگزار میشه که شرایط فکری شما تو بد ترین حالتشه چطور ؟
من بعد از هشت سال رکورد جمع کردن از وضعیتهای واقعی خودم و چهار نفر دیگه و مقایسه و تطبیق اونها با چیزی که نمودار بیوریتم نشون میداد ، به یک نتیجهء جالب رسیدم :
بیوریتم یک دروغ احمقانه است .
هیچ نظمی در تطابق واقعیت و نمودار نمیشد پیدا کرد ، گاهی همخوانی و گاهی مغایرتهای طولانی .
تازه به فراست افتادم ببینم که آیا انتقادی هم به این قضیهء بیوریتم وارد هست یا نه ؟ دیدم که بعله: چه انتقادهایی ..
بیوریتم یه دروغه .. یه نظریه که هیچ گاه نتونست به اثبات برسه .. اما دوست داریم که اون رو مثل طالع بینی باور کنیم !!
وقتی به این تجربه فکر می کنم میبینم که تاثیرش برای من خوب بوده . حالا دیگه با خوندن کتابها و مقالات و مطالب جالب و اغوا کننده ، به راحتی در مسیر فکری نویسندهء اون مطلب قرار نمی گیرم تا به نتیجه ای برسم که اون رسیده .
اول از هر چیز باید از درست بودن و بی شُبهه بودن اصولی که این فرضیه بر پایه اونها استوار میشه و مسیر منطقی رو تا اثبات فرضیه و به دست اومدن قضیه طی میکنه ، اطمینان حاصل کرد .
شاید اگر من از همون ابتدا به اصول فرض شده در اون مقاله شک کرده بودم و یا حتی ، جمع آوری رکورد ها رو نه بخاطر تائید درستی باور خودم ، بلکه بخاطر اینکه ببینم این مطلب اصلاً قابل قبول هست یا نه ، انجام داده بودم و با این دیدگاه اونها رو تحلیل می کردم ، هشت سال طول نمی کشید تا من به چرند بودن این قضیه پی ببرم و بعد هم با توضیح این مطلب برای تمام کسانی که قبلاً با تعصب و ایمان از بیوریتم براشون صحبت کرده بودم و اونقدر ازش دفاع کرده بودم ، شرمنده بشم .
زمان میگذره ولی آدم بعضی وقتها واسه یاد گرفتن یه چیزی که خیلی از آدمهای دیگه اون رو از دو سالگی میدونن ، باید چند سال از زندگیش رو خرج کنه .
علاقه مندی ها (Bookmarks)