مقدمه

سیاست خارجی برایند اقتدار گرایانه تخصیص ارزشها در برخورد با یکدیگر است .که یک واحد سیاسی از مجموعه توانایی ها و قابلیت هایش جهت افزایش بهره وری نورمها و استانداردها ی مطلوب در بعد خارجی استفاده می کند .بعد خارجی معمولا می تواند در سه سطح ارتباط ب دولت ها ،ملت ها و سازمان های بین المللی بروز نماید .برجستگی بررسی سیاست خارجی در نحوه ایجاد و بنای نقطه مماس با کشور ها و واحد های نا آشنا و غیر مانوس با نورم ها و استاندارد های اخلاقی جمهوری اسلامی ظاهر شود .
رسیدن به وضعیت مطلوب در سیاست خارجی مستلزم استفاده از تکنیک و زبان خاصی است .که هر دولت برای رسیدن به اهداف مطلوب خود باید این تکنیک ها یا اصول را در عرصه خارجی در نظر داشته باشد.
عده ای معتقدند که سیاست خارجی همان روابط بین الملل است اما احتمالا منظرهای تعریف فرق می کند چون جاهایی دیپلماسی را نیز در مقام هساوی با سیاست خارجی قرار می دهند ولی در این تحقیق به نوعی قایئل به تفکیک این سه مورد هستیم به نوعی که اگر رفتار یک دولت را در رابطه با یک دولت دیگر در نظر داشته باشیم آن رفتار را می توان به سیاست خارجی تعبیر کرد واگر هر دو را در یک مجموعه در نطر بگیریم به آن روابط بین الملل می گوییم. ودیپلماسی را نیز به عنوان ابزاری برای سیاست خارجی در نظر می گیریم.
در این تحقیق ما به دنبال جمع آوری اطلاعاتی در زمینه سیاست خارجی آقای احمدی نژاد و به طور کل دولت نهم هستیم و به مراتب آن در صدد بررسی و تحلیل این موضوع هستیم .به طور کلی سعی بر آن شده اطلاعاتی که در این زمینه وجود دارد به نوعی تحلیل و بررسی شود که هم اطلاعات زائد حذف شود و هم بررسی به صورت امانت دارانه انجام شود . ما در این تحقیق به این موضوع خواهیم پرداخت که سیاست خارجی دولت نهم چه اصولی را دنبال می کند و در عرصه سیاست خارجی چه برنامه هایی را مد نظر دارد و در عرصه عمل تا چه میزان موفق بوده است و چه ویژگی هایی را از این موارد می توان برداشت کرد؟
در زمینه سیاست خارجی باید خاطر نشان شویم که سیاست خارجی ایران بعد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در یک مسیری قرار گرفت که تا به امروز این مسیر صراط اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود این مسیر همان اسلامگرایی سیاست خارجی است .اگر برای بررسی تارخی در این تحقیق ارزشی قایل شویم باید یک نگاهی اجمالی به سیاست خارجی در طول دوران بعد از انقلاب داشته باشیم که باید یک بررسی در مورد گفتمان های جمهوری اسلامی ایران داشته باشیم .
در تقریبا سه دهه گذشته شاهد طرح دیدگا ها و گفتمان های مختلفی در عرصه سیاست خارجی هستیم که هر یک در شرایط تاریخی مشخصی بر شکل گیری ماهیت آن تاثیر گذاشتند.چهار گفتمان مسلط در این سال ها را در کتاب «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» _دکتر علیرضا ازغندی _به این هنوان ها تقسیم کرده است:
1. گفتمان مصلحت محور یا واقعگرا ،(1358_1357)که از زمان نخست وزیری مهندس بازرگان شروع و تا اشغال سفارت آمریکا ادامه د اشته است
2. گفتمان ارزش محور یا آرمان گرا(1360_1368)که مصادف بود با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با َرایط و ویژگی های خاص خودش .
3. گفتمان منفعت محور یا اصلاح طلبی اقتصادی ،که بعد از پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ و در زمان رئیس جمهوری آقای رفسنجانی دنبال می شد.
4. گفتمان فرهنگ گرای سیات محور ،که در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی دنبال می شد .
به علت اینکه بررسی تک تک این گفتمان ها از حوصله بحث خارج است از این کار صرف نظر می کنیم . و با ادامه بحث تاریخی وارد مرحله جدیدی از سیاست خارجی میشویم که از تیر ماه 1384 با روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور جدید ایران در روابط بین الملل مطرح می شود .
در کنار بررسی تاریخی ،نیازی به بررسی قانونی نیز دیده می شود . در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در زمینه سیاست خارجی اصول زیادی به صورت مستقیم و غیر مستقیم صدق می کند ولی 4 اصل به طور مستقیم در قانون اساسی ایران وجود دارد که مستقیما به سیاست خارجی ایران مربوط است :
اصل152 سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بر اساس نفي هرگونه سلطفه جويي و سلطه پذيري ، حفظ استقلال همه جانبه و تماميت ارضي کشور ، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاي سلطه گر و روابط صلح آميز متقابل با دول غيرمحارب استوار است.

اصل153 هرگونه قرارداد که موجب سلطه بيگانه بر منابع طبيعي و اقتصادي ، فرهنگ ، ارتش و دیگر شؤون کشور گردد ممنوع است.
اصل154 جمهوري اسلامي ايران سعادت انسان در کل جامعه بشري را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مي شناسد. بنابراين در عين خودداري کامل از هرگونه دخالت در امور داخلي ملتهاي ديگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفين در برابر مستکبرين در هر نقطه از جهان حمايت می کند.

اصل155 دولت جمهوری اسلامي ايران مي تواند به کساني که پناهندگي سياسي بخواهند پناه دهد مگر اينکه بر طبق قوانين ايران خائن و تبهکار شناخته شوند.

آقای احمدی نژاد از گروه اصول گراها درانتخابات اکثریت رای را به خود اختصاص داد(3تیر 1384) و به عنوان رئیس جمهور وارد عرصه سیاست شد . با معرفی کابینه خود و خصوصا وزیر امور خارجه (25 مرداد 1384)مشخص شد که آقای رئیس جمهور به دنبال اهداف اصول گرایانه خود در عرصه جهانی می باشد .
ما در این تحقیق در فصل اول به دنبال این هستیم که آقای احمدی نژاد در زمان قبل و بعد از انتخابات چه شعار هایی را در عرصه سیاست خارجی سر داده اند و چه دیدگا هایی در این زمینه دارند .و در فصل دوم به دنبال این هستیم که آقای رئیس جمهور و دولت نهم چه برنامه ای را در عرصه سیاست خارجی تدوین کرده است ودر این برنامه چه راهبرد ها و راهکار هایی را برای خود بسته به اهداف مطرح شده در فصل اول ارائه داده است .و در فصل سوم بررسی روی این موضع متمرکز می شود که دولت نهم و آقای احمدی نژاد در عرصه عمل چگونه عمل کرده اند به عبارتی آیا ایشان توانسته اند که به اهداف خود با آن راهکار ها و راهبرد های ارائه شده در فصل دوم جامه عمل بپوشانند و در فصل چهارم یک تحلیل و بررسی کلی از این سه فصل قبلی ارائه می دهیم و ویژگی های سیاست خارجی آقای احمدی نژاد را ذکر میکنیم و سعی داریم که تصویر روشنی از سیات خارجی دولت نهم ارائه نماییم.

فصل اول
شعار ها و دیدگاه ها

مقدمه
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری جمهوری اسلامی ایران در سال 1357 تاکنون،گفتمان های مختلفی بر سیاست خارجی کشور حاکم شده است .هر یک از این گفتمان ها بر اساس نظام صدقی حاکم بر جامعه بر کانون ها ،دقایق و عناصر خاصی ابتناء یافته و مفاهیم محوری و مرکزی سیاست خارجی را در چارچوب نظام معانی (system of meaning)خود باز تعریف کرد ؛به گونه ای که دال های شناوری(floating signifiers)جون منافع ،قدرت و امنیت ملی ،نظام بین المللی ،صلح و حتی دولت ملی در بستر هریک از این گفتمان ها معنا و مدلولی (signified)متفاوت یافتند. این تعد د و تکثر معانی (polyemy)حاصل مفصل بندی (articulation)متفاوت این دال ها توسط این گفتمان هاست .این تغییرات و گفتمانی تنها در حوزه مفاهیم و معانی باقی نماند بلکه رفتارها و کنش های سیاست خارجی ایران را نیز دگرگون کرد.
گفتمان ملی گرایی لیبرال بر سیاست خارجی دولت موقت حاکمیت داشت .پس از استعفای دولت موقت و برکناری بنی صدردرخرداد ماه 1360،ابرگفتمان اسلام گرایی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی حاکم شد که تا کنون نیز استمرار دارد . ولی گفتمان کلان اسلام گرایی در طول تقریبا سه دهه گذشته دستخوش دگرگونی و دگردیسی گردیده است . حاصل این تحول درون گفتمانی شکل گیری و ظهور پنج خرده گفتمان از بطن اسلام گرایی بوده است . این خرده گفتمان های اسلام گرایی عبارت اند از :
 آرمان گرایی امت محور
 مصلحت گرایی مرکز محور
 واقع گرایی توسعه محور
 صلح گرایی مردم سالار
گفتمان های آرمان گرایی و مصلحت گرایی در طول دوره جنگ در سیاست خارجی جمهوری اسلامی به منزلت هژمونیک نسبی دست یافتند واقع گرایی توسعه محور گفتمان غالب دوران سازندگی بود . گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوران اصلاحات صلح گرایی مردم سالار بود .

شعار های انتخابی
در مورد اینکه آقای احمدی نژاد چه شعار هایی در مورد سیاست خارجی ایران و فعالیت در این زمینه را در زمان انتخابات برای خود انتخاب کرده بود . باید یک بررسی تاریخی در مورد این شعار ها در بهار سال 1384 داشته باشیم . در زمان انتخابات هرنامزدی با شعار خاصی وارد عرصه تبلیغات شده بود . آقای احمدی نژاد در مبارزات انتخاباتی نهمین دوره ریاست جمهوری در بهار 1384 ،شعار اصلی و محوری برنامه خود را عدالت محوری و عدالت گستری اعلام کرد . در حالی که نامزد های دیگر بیشتر بر رفاه و توسعه اقتصادی ،حقوق بشر و مردم سالاری ،نظم و قانون با انزوای بین المللی تاکید می کردند . بدین ترتیب ،برنامه اصلاح طلبانه و اصولگرایانه آقای احمدی نژاد برمبنای مبارزه با بی عدالتی و نابرابری اجتماعی ،فساد و تبعیض تدوین وعرضه شد . این برنامه از این نظر اصلاح طلبانه تلقی می گردد که کاملا در چارچوب و منطبق بر تعریفی است که رهبر انقلاب ،در اوج دوره اصلاح طلبی دوم خرداد ،از اصلاحات بر مبنای مبارزه با فقر و فساد و تبعیض ارائه داد . پس از انتخابات نیز رئیس جمهور احمدی نژاد این راهبرد را در عرصه سیاست داخلی و خارجی جمهور یاسلامی ایران پیگیری کرده است .
دیگر شعار های که جناب آقای احمدی نزاد در عرصه انتخابات بیان می کرد . عبارت بود از:
 می شود و می توانیم
 تا دولت رجایی یک یا حسین دیگر
 تشکیل دولت اسلامی
 عدالت محوری
 مهرورزی
که به طور غیر مستقیم مربوط به سیاست خارجی می شود ولی بعد در عرصه روابط خارجی به طور اخص و مستقیما آقای احمدی نزاد شعار خاصی ارائه ندادند ولی بعد از انتخابات و در طول دوره ای که باید مسند جمهوری را به طور رسمی تحویل می گرفتند ،شعارهایی را رائه داده بودکه عبارت بود از :
 تلاش برای اعتماد سازی در سیاست خارجی
 گسترش مناسبات با جهان
 عدالت محوری در عرصه بین المللی
 اسلام گرایی در عرصه روابط بین المللی
به طور مثال آقای احمدی نژاد گفت:من به دنبال تشکیل دولت اسلامی هستم و تفوت دولت اسلامی با دولت های گذشته اعتقاد به تمامیت اسلام و اداره کشور با راه های اسلامی است . یا در بروجرد گفت:در دولت اسلامی ،مدیران کشور به دنبال اقتباس الگوها از شرق و غرب نیستند و اسلام می تواند سعادت دنیا و آخرت را تامین کند .یا فرمدند:اگر در انتخابات ،انتخاب شوم کابینه ام را از افراد ولایت محور انتخاب خواهم کرد.
در زمانی که چند روز فرصت مانده بود تا آقای احمدی نژاد رئیس جمهور منتخب ملت ایران مراسمتنفیذ و سپس تحلیف و معرفی کابینه را انجام دهد و رسما سکان اداره قوه مجریه را بدست گیرد . صاحب نظران و محققین به این نظر رسیده بودند که پیروزی آقای احمدی نژاد در انتخابات نهم مطالبات جدیدی را در جامعه به وجود آورده است . که در صدر آن «عدالت خواهی»،«مبارزه با فقر و فساد و تبعیض»و«خدمتصادقانه به مردم همراه با پیشرفت همه جانبه ایران اسلامی »قرار دارد.
پیش بینی می شد که اقدامات و اولویت بندی های آقای احمدی نژاد در عرصه سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک به این صورت باشد :
1. تلاش برای اعتماد سازی در سیاست خارجی با گسترش مناسبات با جهان
2. طراحی و ارائه گفتمانی در عرصه بین المللی از جمله «فرهنگی کردن سیاست»و نیز«حاکمیت اخلاق و معنویت»در مناسبات جهانی
3. تعامل سازنده دولت با منتقدان و مخالفان قانونی خود
4. برنامه دولت برای تحقق وعده های دوره انتخابات
5. آغاز سفر های داخلی و خارجی رئیس جمهور و اعضای هیات دولت
و....
دیدگاه ها
به طور کلی با بررسی شعارهای انتخاباتی جناب آقای احمدی نژاد و سخنرانی های ایشان که در قبل و بعد از انتخابات بیان شده بود .یک تقسیم بندی و طبقه بندی برای دیدگاه های آقای احمدی نژاد در عرصه سیاست خارجی تنظیم شده است که عبارت اند از:
دیدگاها در موردجهان
دیدگاه ها در مورد چگونگی سیاست خارجی
1.دیدگاها در مورد وضع جهانی
1_1مسائل جهان
1_1_1قرار گرفتن بشر در نقطة عطف تحقق آرمان نهايي
… مي خواهم خدمت شما عرض كنم، امروز كل بشر در يك نقطة عطف تاريخي قرار گرفته است. نقطة عطفي كه ان شاءالله مسير را تا تحقق آن آرمان بزرگ سرازيري و پر شتاب خواهد كرد. آثارش را كه داريم در دنيا مي بينيم. شما كه رسانه اي هستيد و مي بينيد كه در دنيا چه خبر است. فوج فوج دلها دارد متوجه يك حقيقت نوراني [مي شود.] مطالبات ملتهاي دنيا را ببينيد، در قرن گذشته ببينيد مطالبات چه بود؟ حداكثر مطالبه اي كه يك [ملت] دنبال آن بود، استقلال و آزادي بود. الان مي بينيد كه ملتها دنبال عدالت اند و عدالت بسيار بسيار بالاتر و فراتر از استقلال و آزادي است. دنبال معنويت، عشق و محبت اند؛ يعني يك گام بلند جلو آمده است و اينها نشانه است. مأموريت ملت ما در اين حركت عمومي بشر مأموريت بسيار سنگيني است .
امروز ما دو وظيفة بسيار مهم بر عهده داريم؛ وظيفة اولمان اين است كه اين كشور را به سرعت بسازيم. جامعة الگو و حيات طيبة اسلامي را برپا كنيم، اين مأموريت بزرگ امروز ماست و مأموريت دوم ما معرفي اين الگو به بشريت است. بشريتي كه دارد از ما مطالبه مي كند…
1_1_2مناسبات ناعادلانه حاكم بر جهان
سالهاست جهان درگير مناسبات غير عادلانه اي است كه هر روز تبعات و ناهنجاريهاي ناشي از آن به نحو گسترده و بارزي خود را نشان مي دهد. نابسامانيها زيادتر مي شود، تهديدها روزافزون است، حقوق ملتها تضييع مي گردد نا امني فزاينده اي بعضي كشورها را تهديد مي كند، جان و مال، هويت ملي و ارزشهاي متعالي تاريخي جاري در جوامع كه ثمره تلاشهاي مستمر مصلحان و انبياي الهي و دلسوزان بشري است درمعرض تهاجم و تخريب و انهدام است. اراده هايي در عالم وجود دارند كه از تعالي و پيشرفت معنوي و مادي انسانها جلوگيري مي كنند. آنها حقوق انساني را پايمال مي كنند و بر اين اقدامات اصرار مي ورزند. حق آشكار پايمال مي شود و باطل ترويج و تحسين مي گردد. به كارگيري زور در مناسبات امري عادي تلقي مي شود. اتكاء بر سلاح به جاي اتكاء بر عقل و منطق، فريب و چندگانگي به جاي ترويج حقيقت و يكرنگي و ترويج مناسبات زورمدارانه به جاي ارزشهاي انساني و عادلانه جهان امروز را در بخشهاي وسيعي دچار ضعف و تاريكي و مشقت نموده است.
1_1_3پايان دوره ليبراليسم در جهان
…دوره ليبراليسم تمام شد، ته مانده آن هم به زودي از دنيا برچيده خواهد شد. برخلاف آن حرفهايي كه گفته اند دين به پايان خط خود رسيده است و دموكراسي پايان تاريخ است، من مي گويم ليبراليسم به پايان خط خود رسيد،تمام، حرفي براي دنياي امروز ندارد. مي بينيد، نمي تواند اداره كند.60 سال است نمي تواند مسئله فلسطين را حل كند. براي اينكه مباني و روشهايش ظالمانه است و حل نمي شود. اما انديشه اسلامي راه حل عادلانه دارد و فوري حل مي كند، مسئله عراق، افغانستان و كشورهاي خود را نمي توانند حل كنند، براي اينكه مباني آنها عادلانه نيست و اين راه حل ها به نيازهاي امروز بشر پاسخ نمي دهد. و مي بينيم بشر الان دارد به سرعت و روز افزون در جهت معنويت و عدالت مطالبه مي كند…
1_1_4تبعيت از طاغوت، در رأس همه مشكلات بشر
در رأس مشكلات بشر، هميشه تبعيت از طاغوت بوده است. تبعيت از طاغوت ريشه همه مشكلات بشر است. به تعبير ديگر حاكميت طاغوت و مستكبرين ريشه همه مشكلات بشر از اول تا امروز بوده است. مشكل مردم مكه چه بود. ابوجهل و ابوسفيان حاكم بود. والا اگر پيامبر حاكم باشد، همه چيز درست مي شود .
عزيزان من! امروز هم مشكل بشر، حاكميت قدرتهاي طاغوتي بر عالم است؛ بر اقتصاد، فرهنگ و سياست سيطره پيدا كرده اند. مي …

1_1_5عدالت و معنويت، تنها پايه هاى ايجاد نظم پايدار و صلح در جهان
... ما معتقديم نظم پايدار و مولد آرامش و صلح آنگاه محقق خواهد شد كه بر دو پايه عدالت و معنويت برپا شود. هر چه جامعه بشرى از عدالت و معنويت دور شود، به همان نسبت به ناامنى نزديك خواهد شد، به طورى كه اندكى بحران ولو از جنس حوادث طبيعى نيز موجب بروز ناهنجاريها و رفتارهاى غير بشرى مى شود. متأسفانه در جهان امروز تبعيض و فقر به نحو چشمگيرى ديده مى شود. تبعيض خود بستر زايش كينه ورزى، جنگ و تروريسم است. ريشه عموم اين پديده ها دورى از معنويت و بى عدالتى است. عدالت از حقوق برابر، توزيع صحيح منابع در قلمرو حاكميت دولتها، از تساوى آحاد بشر در برابر قانون و از احترام به قراردادهاى بين المللى سخن مى گويد. عدالت حق همه را در داشتن آرامش، صلح و زندگى شرافتمندانه به رسميت مى شناسد. عدالت، زورگويى و رفتار دوگانه را نفى مى كند. عدالت مفهومى جذاب دارد و مورد علاقه و توجه همه ملتها ست. عقل و منطق در برابر عدالت خضوع مى كند. به گفته دخت گرامى پيامبر اسلام(ص): عدالت مايه آرامش و هماهنگى دلهاست. امروز دنيا منتظر چنين عدالتى است.اگر گفتمان حاكم بر مناسبات جهانى، گفتمان عدالت و معنويت باشد، صلح پايدار و آرامش تضمين مى شود و برعكس اگر مناسبات جهانى منهاى عدالت و معنويت تعريف و از اخلاق تهى گردد، آنگاه بسيارى از ساز و كارها براى ايجاد اعتماد و تحكيم صلح همچنان ناكافى و ناكارآمد خواهد بود. پيام امروز ملت تمدن ساز ما به ملتها و دولتها پيش به سوى آرامش و صلح پايدار بر اساس عدالت و معنويت است...
1_2تروریسم
1_2_1دو علت اصلى تروريسم
... امروز پديده تروريسم يكى از بلايايى است كه بشر با آن درگير است. كشور و ملت ايران به عنوان يكى از قربانيان اصلى تروريسم، اعتقاد دارد كه تروريسم با نظام سلطه جهانى نوعى هماهنگى و همبستگى دارد. ما علتهاى تروريسم را در دو جا جستجو مى كنيم: يك سلطه جويى و سيرى ناپذيرى نظام استكبارى و قدرتهاى سلطه گر .
علت دوم، مشكلاتى است كه در سطح جهان وجود دارد؛ فاصله بسيار زياد و دره عميق بين كشورهاى برخوردار و فقير، تحميل جنگ و غارت اموال ملتهاى ضعيف توسط برخى قدرتهاى ويرانگر، اشغال سياسى كشورهاى مستقل و يك جانبه گرايى و زورگويى در مناسبات جهانى، ريشه دوم تروريسم است...
1_2_2 ادعاى واهى مبارزه با تروريسم برخى قدرتها پس از واقعه 11 سپتامبر
... بعد از 11 سپتامبر گروهى خاص و تندرو، متهم به اقدامات تروريستى شد. آيا بهتر نيست اين قدرتها در برخورد با جامعه جهانى راه صداقت در پيش گيرند و با ارائه مشخصات دقيق عناصر اصلى و شبكه حمايت مالى و تسليحاتى، ضمن پذيرفتن مسئوليت اقدامات ضدبشرى آنان، ملتها و كشورها را در مبارزه صحيح، عالمانه و صادقانه با ريشه هاى تروريسم يارى نمايند. ما بايد به دنبال آرامش و صلح پايدار بر اساس عدالت و معنويت باشيم. تروريسم و سلاحهاى كشتار جمعى دو تهديد بزرگ هستند كه جامعه جهانى بايد به شدت با آن مقابله كند. جمهورى اسلامى ايران به عنوان يكى از بزرگ ترين قربانيان تروريسم و سلاحهاى شيميايى از دشواريهاى اين مقابله به خوبى آگاه است..
1_2_3جابه جايى متهمان در مقام مدعى، مهم ترين دشوارى مبارزه با تروريسم
... امروز مهم ترين دشوارى اين مبارزه آن است كه كسانى كه بايد در مقام متهم باشند خود را در مقام مدعى قرار مى دهند. اما تهديد بزرگ تر آن است كه قدرتهايى با اتكا به زور و زر بخواهند فضايى از بى عدالتى و زورگويى را بر جهان تحميل نمايند و در عين حال با اتكا به شبكه تبليغاتى خود را مدافع آزادى، دموكراسى و حقوق بشر نيز بخوانند....
1_3سازمان ملل
1_3_1مسئوليت مهم سازمان ملل براى مقابله با روند طبقاتى كردن ملتها
... من فكر مى كنم امروز سازمان ملل مسئوليت بسيار مهمى را برعهده دارد. يك حادثه بزرگ دارد اتفاق مى افتد و آن هم طبقاتى كردن ملتهاست؛ ملتهاى درجه يك، دو و سه و حقوق را بر اساس نظام طبقاتى تعريف كردن. اين خطر بزرگى است كه صلح و امنيت و آينده بشريت را تهديد مى كند. متأسفانه واژه هاى مقدس مثل حقوق بشر و مبارزه با سلاحهاى كشتار جمعى، توسط برخى قدرتها بيشتر به يك بازيچه تبديل شده است. نقش سازمان ملل بيش از گذشته مهم است و بايد با اين رفتارهاى دوگانه قدرتمندان برخورد و جلوگيرى كند. بايد از حقوق همه ملتها دفاع كرد. موقعى سازمان ملل موفق است كه حتى با تحمل فشارها از حقوق ملتها دفاع كند...


1_3_2رويكرد سازمان ملل براى تبديل شدن به نقطه تفاهم و همكارى ملتها
... سازمان ملل بايد نقطه اتكا و اميد و مشاركت دولتها و ملتها و بسترى براى گفتگو، تفاهم و همكارى در جهت تحقق صلح و آرامش جهانى باشد. اين رويكرد مستلزم آن است كه: 1. عدالت در سازمان حاكم و بر مبناى منشور آن، همه اعضا از حقوق مساوى برخوردار باشند و قدرت يا ثروت بيشتر حق بيشترى براى هيچ عضوى ايجاد نكند. 2. اصول دموكراسى و اخلاق در همه سطوح و اركان سازمان حاكم و سازمان خود الگوى كاملى از حاكميت اين دو باشد. 3. سازمان ملل به وظيفه خود در قبال بسط و تعميق عدالت درسطح بين المللى عمل نمايد. 4. كشور ميزبان حق بيشترى نسبت به ساير اعضا نداشته باشد و دسترسى به سازمان براى همه به آسانى صورت گيرد...


1_3_3 وظايف امروز سازمان ملل
... 1. سازمان بايد دولتها را به گسترش معنويت و عشق به انسانيت رهنمون سازد. در اين حالت، تحقق اتحاد ملل را پايه ريزى كرده است. 2. تمامى ساختار سازمان بايد با حساسيت ويژه ، با ويروس مخرّب يكجانبه گرايى مقابله نمايد. 3. امروز امنيت روانى و زيستى ملتها بيش از گذشته به مخاطره افتاده است. يكجانبه گرايى، توليد و به كارگيرى سلاحهاى كشتار جمعى، فشارهاى روحى و تهديدات و تحميل جنگ بر ملتها به بهانه ايجاد امنيت و رفاه براى برخى قدرتها، عملاً مسئوليت سازمان ملل را براى استقرار شجاعانه عدالت در همه عرصه هاى جهانى و به نفع آرامش انسانها دوچندان كرده است. به گمان ما نمى توان آسايش، صلح، امنيت و رفاه را در بخشى از جهان به بهاى جنگ، ناامنى، لشكر كشى، تبعيض و فقر در نقاط ديگر تأمين كرد. 4. فلسفه وجودى سازمان ملل بسط صلح و آرامش در جهان است. بنابراين، تجويز اقدام پيش دستانه كه مبتنى بر ارزيابى نيتها و نه واقعيتها و رويكردى جنگ طلبانه به شكل مدرن است، خلاف روح سازمان ملل و منشور آن است. 5. تركيب شوراى امنيت بايد از توازن منطقى و دموكراتيك برخوردار شود و در صورت پذيرش اصل عضويت دائم تعدادى از كشورها، تركيب قابل قبولى از نمايندگان همه قاره ها و تمدنهاى عمده جهان به عنوان نمايندگان دائم شركت نمايند. اينجانب مراتب تأسف خود را از اينكه بيش از پنجاه كشور اسلامى با جمعيتى بيش از يك ميليارد و دويست ميليون نفر و قاره پُراستعداد افريقا هيچ نماينده اى در شوراى امنيت ندارند و قاره پهناور آسيا با تمدنهاى كهن فقط يك نماينده دارد، اعلام مى دارم. 6. سازمان بايد در موقعيتى باشد كه فارغ از اعمال نظرهاى گزينشى ميزبان، همه دولتها، گروهها و تشكلهاى مردمى از سراسر جهان بتوانند آزادانه به آنجا سفر كنند و بدون واهمه به گفتگو بنشينند...


2.دیدگاه ها در مورد چگونگی سیاست خارجی

2_1توسعه روابط با همه كشورها، يكى از اصول سياست خارجى ايران
...ما يعنى جمهورى اسلامى از اول خواهان گسترش رابطه با همه كشورها و ملتها بوده ايم. در سياست خارجى اصل تغييرناپذير، توسعه ارتباطات همه جانبه با همه دنياست. يكى دو استثنا وجود دارد كه دلايل آنها هم مشخص است. يكى رژيم نامشروع اشغالگر فلسطين است ، يكى هم شيطان بزرگ است كه تا زمانى كه اين ماهيت را دارد، شرايط ما به همين ترتيب است.

2_2اصل عدالت در عرصه سياست خارجى
...در عرصه سياست خارجى امام بزرگوار ما از همان اول اعلام فرمودند ما نه به كسى ظلم مى كنيم، نه زير بار ظلم مى رويم. فرمودند تا زمانى كه در هر گوشه اى از دنيا ظلم، تجاوز و زورگويى باشد ما هستيم. ما نمى توانيم كنار مظلوم نباشيم. ما بايد كنار مظلوم باشيم. ما با مناسبات ظالمانه اى كه بر جهان حاكم است نمى توانيم كنار بياييم. اين كه ما حالا يك جورى آن را هضم كنيم يا هضم بشويم مطلقاً در سياست خارجى جمهورى اسلامى جايگاهى ندارد. هر جا كه نظام ظالمانه اى [باشد ]چه در يك محدوده خاص چه در عرصه جهانى، اقتصادى، فرهنگى، سياسى ما نمى توانيم با آن كنار بياييم.
ما عدالت را براى همه مى خواهيم. البته مى دانيم كه عزت و كرامت در سايه عدالت محقق مى شود. امكان ندارد در جهان عدالت حاكم نباشد، نظامات ظالمانه [باشند] و بعد ما دنبال كرامت و عزت انسانها باشيم. چنين چيزى وجود خارجى ندارد. اگر دنبال صلحيم، باز صلح برپايه عدالت است كه ماندگار و پايدار است. هر صلح و آرامش ظالمانه اى ناپايدار است و اين نمى تواند به نفع بشريت و متضمن منافع ملتها باشد. فلذا وقتى عدالت باشد ديگر ريشه جنگها، درگيريها و تجاوزها از بين مى رود. بنابراين ما در همه مناسبات خارجيمان دنبال تحقق عدالتيم. ...«
«...در روابط دو جانبه، منطقه اى، جهانى همه جا مبنا عدالت است، حتى در سازمانهاى جهانى. سازمانهاى جهانى درست شده اند براى اينكه عدالت را در جهان برپا كنند. ما نبايد هيچ نظم ظالمانه اى را در سازمانهاى جهانى بپذيريم. بايد تلاش كنيم اصلاح بشوند. ...»
«...باز تأكيد مى كنم ما صلح و آرامش را براى همه مى خواهيم منتها مبتنى بر عدالت و معنويت. صلحى كه برپايه عدالت نباشد به درد نمى خورد و عدالتى كه بر پايه خداپرستى نباشد، مى شود تحميلات ظالمانه به نام عدالت. اگر توحيد و خداپرستى نباشد، ضمانتى براى عدالت هم نيست. بنابراين ما با افتخار اعلام مى كنيم كه ما منادى توحيد و خداپرستى در جهان هستيم. اعتقاداتمان را تحميل نمى كنيم، اما ترويج مى كنيم. نظام اسلامى بدون فرياد لااله الاالله اصلاً موجوديتى ندارد. بدون لااله الا الله عدالتى نيست. بدون عدالت، كرامت، صلح و آرامشى نيست. اين مبناست؛ بنابراين ترويج فرهنگ اسلامى و خداپرستى به متن فعاليتهاى ما مى آيد و روح اقدامات و جهت گيريهاى ماست....»
»...يك جلوه ديگرى از عدالت، رعايت معاهدات بين المللى است. اصلاً در تحقق عدالت حد و مرز نداريم..

2_3اصل مهرورزى در سياست خارجى ايران
...اصل دوم حركت جمهورى اسلامى مهرورزى است. براساس اعتقادات اسلامى، ما همه بشريت را دوست داريم. ما فكر مى كنيم همه انسانها بايد همديگر را دوست داشته باشند و عاشق هم باشند تا دنيا بتواند روى صلح و دوستى را ببيند .
ما واقعاً هرجايى بر هر ملتى درد و رنجى وارد مى شود غصه دار مى شويم و اين خصلت از پيامبر عظيم الشان ما حضرت محمد بن عبدالله به ما به ارث رسيده است كه در غم و رنج ديگران مى سوخت. نمى توانيم در مقابل غم و رنج ديگران بى تفاوت باشيم. همه دنيا را دوست داريم. چون همه را دوست داريم با تهديد مخالفيم .


2_4اصل خدمت به بندگان خدا در سياست خارجى
...اصل بعدى ما خدمت به بندگان خداست كه عرض كردم هر جا توانستيد خدمت كنيد. گره از كار مردم باز كنيد. نگاه نكنيد اين كيست، چيست، چه لباسى دارد، چه قيافه اى دارد، چه حرفى مى زند، داد مى زند يا آرام حرف مى زند. اين يك اصل است. ما كارى نداريم چه تيپى است، به كدام دين است. كارى از ما مى خواهد، مى توانيم بايد انجام بدهيم. اين خودش يك اصل است...


2_5اصل پيشرفت همه جانبه كشور در سياست خارجى
...اصل ديگر پيشرفت همه جانبه كشور. نقش نمايندگيها در اين بخش بسيار بسيار مهم است. بالاخره تعالى ايران عزيز يك اصل تغييرناپذير براى ماست. ايران بايد به قله ها برسد. گرچه ما دوست داريم همه ملتها به قله ها برسند؛ يعنى منحصر در خودمان نمى دانيم، اما براى ايران يك مسئوليت ويژه داريم. مأموريت اصلى ما تعالى ايران اسلامى است .
در بخش مديريت سياست خارجى فقط به ظواهر اكتفا نكنيم. دائماً برويم ملاقات كنيم، ما بگوييم و بخنديم و آقا خيلى خوب و ما مى توانيم و ظرفيتها خيلى بيشتر است و... اين حرفهاى كليشه اى را آنها بزنند و ما بزنيم، خداحافظ شما. بايد منجر به نتيجه بشود؛ يعنى عملى اتفاق بيفتد. الان در زمينه هاى علمى خيلى فرصت كار مشترك با همه جاى دنيا هست. دانشمندان و متفكرين ما الان براى دنيا حرفهاى نو دارند. حتى در صنعت و فناورى حرفهاى نو داريم. مى توانيم برويم مبادله بكنيم و كارها را جلو ببريم...


2_6 پايبند بودن به اصول انقلاب، شرط موفقيت در سياست خارج
...شرط موفقيت ما در سياست خارجى اين است كه به اصول انقلاب و نظام ايمان داشته باشيم. بايد ايمان داشته باشيم كه الاسلام يعلو و لا يعلى عليه. بايد ايمان داشته باشيم كه تنها راه نجات بشريت خداپرستى و عدالت است. ايمان نداشته باشيم، مى خواهيم از چه دفاع كنيم؟ ما آرمان داريم، مبانى داريم و بايد عميقاً به اينها معتقد باشيم. اين را از من در پرانتز داشته باشيد، آن نقطه تمركز تهاجم فرهنگى دشمن، نخبگان و مديران اند اگر در ما عزت نبيند، عزت مفهومى پيدا نمى كند. اتفاقاً در سياست خارجى زياد كار مى كنند...


2_7 تلاش براى اعمال سياست خارجى فعال تأثيرگذار بر محيط بين المل
...ما دنبال سياست خارجى فعال تأثيرگذار بر محيط بين الملل هستيم. ما سياست خارجى فعال مى خواهيم..
ما بر مبانى خودمان ديپلماسى را تعريف مى كنيم. قواعد آن را هم خودمان مى نويسيم، ادبيات آن را هم بايد خودمان طراحى بكنيم ....


2_8 ايران خواهان صلح و آرامش برپايه عدالت و معنويت
...ما بارها اعلام كرده ايم كه ما به دنبال صلح، آرامش و امنيت بر پايه عدالت و معنويت براى همه دنيا هستيم. در طول 27 سال هم ملت ايران كوچك ترين تجاوزى به حقوق هيچ ملتى نكرد. ملت ما ملتى مظلوم است. ما هيچ گاه به دنبال تعدى به حقوق ديگران نبوده ايم. هيچ گاه ديگران را تهديد نكرده ايم. اما مطمئناً ملت ما سر سوزنى زير بار زور و ظلم ديگران هم نخواهد رفت. حتى اگر اينها به ظاهر چند تا كشورهاى قدرتمند باشند...


2_9 ملت ايران نه متجاوز به حقوق كسى و نه پذيرنده ظلم و ستم قدرتهاى سلطه
...ملت ما يك ملت عدالت طلب است. ملت مؤمن و خداخواه است. ما به دنبال برپايى صلح و آرامش و امنيت براى همه ملتها هستيم. ملت ايران دلسوز و غمخوار همه ملتهاست. ملت ايران در سياست خارجى خودش نه به هيچ ملتى زور مى گويد، نه ظلم مى كند و نه به حقوق كسى تجاوز مى كند و مطلقاً زير بار زور و ظلم هيچ قدرتى نمى رود .
ملت ايران راه و روش خودش را با آگاهى انتخاب كرده است و ان شاء الله تا رسيدن به قله هاى پيشرفت و ترقى با قدرت اين مسير را ادامه خواهد داد.ملت ما تصميم خودش را گرفته است. امروز مسير فناورى صلح آميز هسته اى ايران بسيار روشن است . ملت ما نشان داده است كه ملتى قانونمدار، صلح طلب و دلسوز همه ملتهاست و آنها بدانند تا جايى كه با ملت ما با زبان قانون، عدالت و احترام صحبت مى كنند ملت ما هم با آنها گفتگو خواهد كرد، اما به محض اينكه از اين مسير خارج بشوند، ملت ايران راه خودش را ادامه خواهد داد و هيچ توجهى به اين بلندگوهاى جهانى نخواهد كرد...


2_10جمهورى اسلامى ايران خواهان صلح برپايه عدالت براى همه ملته
...جمهورى اسلامى ايران صلح و آرامش را بر پايه عدالت و معنويت نه تنها براى ملت ايران و نه تنها براى ملتهاى اسلامى، بلكه براى همه ملتها مى خواهد. اقتدار كشورهاى اسلامى و كشورهاى مستقل به نفع همه بشريت است. به نفع صلح و آرامش و عدالت جهانى است. ما مخالف هيچ ملتى نيستيم. ما مخالف جريان سلطه و جريان چپاوليم. ما مخالف فقر فزاينده بخشى از جهان و سيرى ناپذيرى بخش ديگرى از جهان هستيم. ما طرفدار كرامت همه انسانها هستيم .
انسان مخلوق خدا و عزيز است. از هر نژادى، از هر قومى، از هر طايفه اى و در هر منطقه اى از جهان كه زندگى مى كند، عزيز است و از نگاه ما از حقوق يكسان برخوردار است. هيچ يك از انسانها نبايد تحقير بشوند، چه تحقير فرهنگى چه تحقير سياسى و چه تحقير اقتصادى. ما مى توانيم در كنار هم كشورهايمان را و ملتهايمان را به نقطه اوج ترقى و پيشرفت انسانى برسانيم...


2_11سياست خارجى فعال جمهورى اسلام
...در عرصه جهانى ما معتقد به سياست خارجى فعال هستيم. سياست خارجى فعال يعنى دفاع از منافع ملت ايران و برخورد تأثير گذار بر شرايط جهانى .
من عرض كردم ما به دنبال عدالت در عرصه جهانى هستيم. ما مى گوييم همه ملتها در عرصه جهانى از حقوق مساوى برخوردارند. هيچ كس حق ندارد به كسى ظلم بكند. كسى حق ندارد حقوق ملتها را ضايع بكند. هيچ ملتى هم حق ندارد زير بار زور و ظلم برود. ما خواهان صلح و آرامش براى همه ملتها بر پايه عدالت و معنويت هستيم. براى اين خواسته خودمان هم استدلال قوى داريم

جمع بندی

همانطور که در طول مطالعه این فصل مشاهده شد ما در درجه اول اشاره ای به شعار ها و جهت گیری های آقای احمدی نژاد داشتیم و به طور کلی درک شد که جناب آقای احمدی نژاد از بهار 1384 که در گیر و دار تبلیغات انتخاباتی نهمین دوره ریاست جمهوری بود بنای شعار های خود را بازگشت به آن اهداف اولیه انقلاب ،عدالت محوری ،مهر ورزی ،تهدید زدایی ،صلح طلبی ،گسترش مذاکرات با تمام جهان و غیره گذاشته بود .و در بعد از انتخابات هم چنان که در متن آمد جمع بندی که می توان از دیدگاهای شخص آقای احمدی نژاد و به طور کل از رئیس جمهور احمدی نژاد داشت این است که آقای رئیس جمهور با سخرانی ها و مصاحبه هایی که در اماکن مهم و رسانه های ارجح دنیا داشته به بیان دیدگاه های خود و جهت گیری های دولت نهم پرداخته است که به طورمختصر می توان به دو طبقه مسائل جهانی و سیاست خارجی تقسیم کرد . که در عرصه مسائل جهانی می توان به دیدگا هایی در باره قرار گرفتن بشر در نقطة عطف تحقق آرمان نهايي،مناسبات ناعادلانه حاكم بر جهان،پايان دوره ليبراليسم در جهان،تبعيت از طاغوت، در رأس همه مشكلات بشر، عدالت و معنويت، تنها پايه هاى ايجاد نظم پايدار و صلح در جهان اشاره کرد .
در عرصه جهانی می توان به دیدگاه های آقای احمدی نژاد در مورد تروریسم اشاره کرد که عنوان هایی چون ؛دو علت اصلى تروريسم، ادعاى واهى مبارزه با تروريسم برخى قدرتها پس از واقعه 11 سپتامبر،جابه جايى متهمان در مقام مدعى، مهم ترين دشوارى مبارزه با تروريسم بیان شد .و در مرحله بعد آقای احمدی نژاد به بیان مسئوليت مهم سازمان ملل براى مقابله با روند طبقاتى كردن ملتها،رويكرد سازمان ملل براى تبديل شدن به نقطه تفاهم و همكارى ملتها،وظايف امروز سازمان ملل که به نوعی به تشریح وظایف و کارکرد های سازمان ملل پرداخته را بیان کردیم .
ولی در عرصه سیاست خارجی با توجه به بیان آقای احمدی نژاد می توان چنین برداشت کرد که به طور کلی ایشان می خواستند اهدافی همچون ؛توسعه روابط با همه كشورها، يكى از اصول سياست خارجى ايران،اصل عدالت در عرصه سياست خارجى،اصل مهرورزى در سياست خارجى ايران،اصل خدمت به بندگان خدا در سياست خارجى،اصل پيشرفت همه جانبه كشور در سياست خارجى،پايبند بودن به اصول انقلاب، شرط موفقيت در سياست خارج،تلاش براى اعمال سياست خارجى فعال تأثيرگذار بر محيط بين المل، ملت ايران نه متجاوز به حقوق كسى و نه پذيرنده ظلم و ستم قدرتهاى سلطه،جمهورى اسلامى ايران خواهان صلح برپايه عدالت براى همه ملته،سیاست خارجی فعال جمهوری اسلامی ایران را در عرصه سیاست خارجی دنبال کنند .
در فصل بعدی به دنبال این خواهیم بود که با در نظر گرفتن سخنرانی ها و دیدگاه ها یا به طور کل شعارها آقای احمدی نژاد، در برنامه دولت یا برنامه ها و آیین نامه های داخلی خود قوه مجریه چه راهبرد ها و راهکار هایی برای این دیدگاه ها و اهداف تعیین شده در شعارها در نظر گرفته شده است .به عبارتی دیگر آقای احمدی نژاد و دولت نهم چه برنامه و راهکار هایی را برای راهبرد های تعیین شده در زمان انتخابات و بعد از آن در نظر گرفته اند .


منبع:استاد مربوطه :آقای دکتر فرهاد درویش
گرد آورنده :سعید غریبی
دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)_سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران_1387 نیم سال دوم