نويسنده: دانيال اف پركينز- مترجم: لعيا نجم‌عراقي :براي نوجوانان و والدين آنها، نوجواني زمان شادي و گرفتاري‌ها و زحمت است.

نوجواني زماني است كه يك نوجوان از گذشته‌اش جدا مي‌شود، در حالي كه هنوز بعضي رفتارهاي كودكانه را دارد. به عنوان والدين يك نوجوان ممكن است شما اغلب احساس كنيد كه دختر يا پسر نوجوانتان با زباني كاملا متفاوت با شما حرف مي‌زند. گوش‌كردن به بچه‌ها در سنين نوجواني، هنوز بسيار مهم است چون اين سنين بسيار حساس و بحراني است وقتي كه آنها هويت خود را شكل مي‌دهند و مجذوب ارزش‌ها و اعتقادات خودشان مي‌شوند.
گوش دادن فعال
گوش دادن فعال يك بخش حياتي از زندگي والدين‌ نوجوان‌دار است. گوش دادن فعال يك ابزار ارتباطي است كه به والدين و نوجوانان كمك مي‌كند با يكديگر صحبت كنند و همديگر را بفهمند. اين مقاله مهارت‌هاي گوش‌دادن فعال را تعريف مي‌كند و نشان مي‌دهد كه چگونه اين مهارت‌ها را به كار ببريم تا ارتباطات ميان شما و نوجوانان تقويت شود.
سه نوع پاسخ در گوش دادن فعال
گوش‌دادن فعال تقريبا توجه و تمركزكردن روي فردي است كه صحبت مي‌كند. راهي كه والدين مي‌توانند نشان دهند كه فعالانه گوش نمي‌دهند در زير آمده است:
سوالات خوبي بپرسند
به بيان ديگري حرف او را تكرار كنند و
به نوجوانان خود اهميت دهيد
اول از همه به عنوان والدين، شما با خودتان تمرين كنيد سوالات را به روشني بپرسيد كه به نوجوان شما اجازه دهد كه در پاسخگويي صادقانه احساس راحتي كند و تا حدودي اصطلاحات او را به كار گيريد. دوم اينكه شما هرچه را مي‌شنويد، دوباره بيان كنيد كه مطمئن شويد آنچه را كه نوجوان شما مي‌‌گفته شما درك كرده‌ايد و بالاخره لازم است شما وقت بگذاريد تا چيزها را از دريچه‌ چشم نوجوان خود ببينيد و تا حدودي دركي از اينكه چگونه يك موقعيت مشابه را در حين بزرگ شدن خودتان تجربه كرديد.
سوال پرسيدن
اغلب سوالات مي‌توانند براي كسي كه از او سوال مي‌شود، متهم‌كننده يا سرزنش‌آميز به نظر رسند. ممكن است سوالي بشود كه فرد احساس كند در تنگنا قرار مي‌گيرد. براي مثال اگر والديني از پسر يا دختر نوجوانش بپرسد، «تو اين فيلم را دوست نداري، اين‌طور نيست؟» واضح است كه والدين آن فيلم را تاييد نمي‌كنند و اگر نوجوان آن را دوست داشته باشد ديگر نيازي به دفاع از موضع خودش احساس نمي‌كند. توجه داشته باشيد كه چقدر جواب دادن به اين سوال راحت‌تر مي‌بود اگر اين‌طور مي‌پرسيديد، «تو در مورد اين فيلم چه فكري مي‌كني؟»
گوش‌دادن فعال، گوينده را وادار مي‌كند كه به معني پنهان در پس سوال دقت كند. افراد اغلب سوالاتي مي‌پرسند كه ممكن است ديگران احساس كنند براي جواب درست‌دادن تحت فشار قرار مي‌گيرند. براي مثال ممكن است وقتي كسي از شما بپرسد «آيا من چاق شده‌ام؟» جواب دادن صريح به اين سوال برايتان سخت باشد. اين نوع سوالات تمايل دارند كه شخص را در موضع دفاعي قرار دهند. اغلب آن فرد ممكن است ارتباطش را به خاطر محافظت از خودش قطع كند.
براي يك شنونده فعال خوب بودن شما لازم است مطمئن شويد كه سوالات را صادقانه و محترمانه مي‌پرسيد و قصد شما از اين سوالات درك مساله است نه نصيحت‌كردن، انتقادكردن، يا كنجكاوي كردن! شنونده فعال سوال مي‌كند با اين قصد كه:
توضيح‌دادن و روشن‌كردن مفاهيم: «من شنيدم شما از فردي مايوس شده‌ايد، آيا درست است؟»
يادگرفتن درباره افكار، احساسات و خواسته‌هاي ديگران: «نظرات خود را درباره اين طرح بيشتر برايم بگوييد.»
تشويق كردن به گفتن جزئيات: «بعدش چه اتفاقي افتاد؟» يا «شما چه احساسي داشتيد؟»
حمايت‌كردن از كشفيات: «احساس مي‌كنيد چه انتخاب‌هاي ديگري در اين موقعيت داريد؟»
جمع‌كردن حقايق و جزئيات بيشتر: «قبل از وقوع اين جنگ چه اتفاقاتي رخ داد؟»
شما مي‌توانيد نسبتا مطمئن باشيد كه سوالات درستي را مي‌پرسيد اگر شما:
فرض نكنيد كه شما آنچه را كه منظور نوجوانان شماست، مي‌دانيد؛ سعي نكنيد عبارات يا اظهارات او را كامل كنيد، «من دقيقا مي‌دانم چه احساسي داري.»
براي توضيح بيشتر، سوال كنيد. سوالاتي از قبيل: «منظورت چي بود وقتي گفتي من نسبت به تو منصف نبوده‌ام؟» يا «تو گفتي او ديوانه است. منظورت از ديوانه چيه؟ او چه‌كار مي‌كند كه ديوانه است؟»
تن صدايتان را امتحان كنيد. وقتي شما با نوجوان خود صحبت مي‌كنيد، امتحان كنيد كه تن صداي شما با احساسات و زبان شما هماهنگي داشته باشد. براي مثال، والدين ممكن است صدايشان عصباني باشد، وقتي در واقعيت آنها براي فرزندشان نگران هستند. به‌هر ترتيب بچه‌اي كه عصبانيت را مي‌شنود، بيشتر در موضع دفاعي قرار مي‌گيرد و افكارش را مخفي مي‌كند.
سوال‌هايي با انتهاي باز بپرسيد كه پاسخ‌هاي گوناگوني براي آن مجاز باشد. اگر شما سوالاتي با انتهاي بسته بپرسيد، دامنه پاسخ‌ها را محدود مي‌كنيد و نشان مي‌دهيد كه شما از قبل آنچه را كه او مي‌خواهد بگويد، مي‌دانيد.
به گوينده و گفت‌وگوي او علاقه نشان دهيد. با گفتن؛ «بيشتر در اين باره توضيح دهيد» يا «من كاملاً حرف‌هاي شما را دنبال مي‌كنم». تا زماني كه عقايد فرد را درباره آن موقعيت نپرسيده‌ايد، به او نصيحت نكنيد، به اين شكل، مثلا: «راه‌حل‌هاي احتمالي براي اين مساله چيست؟» يا «شما فكر مي‌كنيد بايد چه اتفاقي بيفتد؟»
بازگويي (دوباره بيان‌كردن)
بازگويي، ابزاري است كه شما مي‌توانيد به كار ببريد تا مطمئن شويد كه پيامي را كه نوجوان شما مي‌دهد، درك مي‌كنيد. بازگويي مجدد اطلاعات است كه شما دقيقا مطمئن مي‌شويد كه آنچه را دريافت كرديد، درك مي‌كنيد. براي مثال، پسر شما مي‌گويد: «من از رياضي و معلمش متنفرم چون او هرگز به ما اجازه استراحت نمي‌دهد!» شما احتمالا مي‌گوييد: «به‌نظر مي‌رسد كه ساعات سختي را در كلاس رياضي سپري مي‌كنيد و اين باعث مي‌شود احساس سردرگمي و خستگي كنيد.»
اين تكنيك به والدين و نوجوان كمك مي‌كند به چندين روش ارتباط برقرار كنند.
اول: ‌اين روش به والدين كمك مي‌كند تا اطمينان حاصل كنند كه پيام را به درستي فهميده‌اند.
دوم:‌ با تكرار يا بازگويي والدين اطلاعات بيشتري درباره فرزند نوجوان خود به دست مي‌آورند.
سوم: بازگويي به نوجوانان اين فرصت را مي‌دهد تا بدانند كه والدين آنها حرف‌هايشان را گوش داده‌اند و به آنچه كه مي‌گويند علاقه دارند.
چهارم: اين روش به نوجوان اجازه مي‌دهد كه فوراً هرگونه برداشت غلط يا سوء‌تعبير را تصحيح كند.
در زير مثال‌هايي از عبارات بازگويي مي‌آوريم.
مثال : مادر و پسري درباره اينكه طي هفته چند ساعت بايد تلويزيون تماشا كرد، بحث مي‌كنند.
مادر: مايك، من احساس نگراني مي‌كنم اخيراً تو ساعات زيادي را تلويزيون تماشا مي‌كني. من فكر مي‌كنم ما نياز به چند جدول برنامه داريم تا مطمئن شويم كه تو در كنار تماشاي تلويزيون، تكاليف مدرسه و ساير كارها را انجام مي‌دهي.
مايك: «مامان، من بايد تلويزيون ببينم. همه دوستانم اين اندازه تلويزيون تماشا مي‌كنند.»
مادر: «پس اگر تو تمام شوهايي را كه دوستانت نگاه مي‌كنند تماشا نكني، احساس مي‌كني چيزي را از دست داده‌اي.»
مايك: «بله!! و به اين ترتيب وقتي من نمي‌دانم ديگران درباره چه چيزي حرف مي‌زنند، خيلي ضرر مي‌كنم!»
مادر: «اگر تو نداني دوستانت درباره چي صحبت مي‌كنند، مي‌ترسي به‌نظر ابله و احمق بيايي و آنها مسخره‌ات كنند»
پسر:‌ «دقيقاً، مادر همين‌طور است! پس شما فهميديد كه چرا من بايد تمام اين برنامه‌ها را از تلويزيون نگاه كنم.»
مادر: «اوهوم، من مي‌توانم بفهمم كه چرا تلويزيون براي تو مهم است، پس بيا درباره آن برنامه‌هاي خاص كه لازم است تو آنها را نگاه كني حرف بزنيم شايد به يك توافقي برسيم.»
همدلي كردن
همدلي كردن، به اين معناست كه شما (به عنوان والدين) توانايي آن را داريد كه خودتان را به جاي فرزندتان بگذاريد. با همدلي كردن، شما بايد از خودتان، يعني درك يك بزرگسال از يك موقعيت خاص صرفنظر كنيد و احساسات، افكار و عقايد نوجوان خود را براي خودتان بپذيريد. طي بحث و گفت‌وگو، مساله را از دريچه چشم او ببينيد.
همدلي كردن به اين معنا نيست كه شما الزاماً با نظر فرزند خود موافق هستيد.
همدلي كردن به اين معنا نيست كه شما الزاماً به فرزند خود اجازه مي‌دهيد كه قوانين خودش را بچيند، براي اجتناب از مواجهه.
همدلي به اين معناست كه شما نبايد آنچه را كه نوجوانتان مي‌گويد به عنوان سركشي يا احمقانه بودن، رد كنيد. پذيرفتن افكار، عقايد و احساسات نوجوانتان، اين شانس را بيشتر مي‌كند كه فرزندتان درباره مشكلات و موضوعاتي كه با آن روبه‌روست، با شما صحبت كند.
دانستن اينكه شما همدلي مي‌كنيد كار آساني است چون:
صورت شما و تن صداي شما با آن هماهنگ است
تن صداي شما و احساساتتان هماهنگي دارند
شما روي آنچه كه فرزندتان مي‌گويد و منظور اوست، تكيه مي‌كنيد
شما تلاش مي‌كنيد مسائل را از زاويه چشم او ببينيد
شما احساسات، افكار و عقايد خودتان را در طول مكالمه و گفت‌وگو تحميل نمي‌كنيد
از نصيحت كردن ناگهاني پرهيز مي‌كنيد
بعد از گوش كردن احساس خستگي مي‌كنيد چون انرژي زيادي از شما مي‌گيرد
همان عبارتي را كه براي يك بزرگسال مي‌سازيد از خودتان بپرسيد، اگر نشد دوباره درباره ساختن آن فكر كنيد.
سه نوع از نتايج گوش كردن فعال:
گوش كردن فعال نياز به زمان و تمرين كردن دارد و يك‌شبه نتيجه نمي‌دهد.
معمولاً، هر بار كه شما و فرزندتان صحبت مي‌كنيد، گفت‌وگوي شما راحت‌تر خواهد شد و گوش كردن فعال بيشتري را در بر خواهد گرفت، نه تنها فقط از طرف شما بلكه از طرف فرزندتان نيز.
شما، به عنوان يك بزرگسال، بايد اين روش را هدايت كنيد.