دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8

موضوع: کیدون یا سرنیزه

  1. #1
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض کیدون یا سرنیزه

    سرنیزه


    بخش اول




    کیدون یکی از سری ترین واحد های موساد است، البته اگر نگوییم سری ترین واحد آن نباشد!



    کیدون را می‌توان یک موساد کوچک درون موساد و یا حتی سیاره ای مستقل تلقی کرد.



    این واحد به علت پنهانکاری شدید و سانسور نظامی چندان شناخته شده نیست و برای عموم مردم به اسم شناخته شد نیست.


    شاید تصویری ذهنی از کیدون را تنها بتوان در صفحه های یک رمان جاسوسی پیدا کرد.


    کیدون یک واژه عبری و به معنای سرنیزه میباشد.




    این واحد یکی از اصلی ترین وظایفش شناسایی سوژه ، مراقبت و در انتها ترور است.



    و یکی از واحد های خبره ادمکشی اسرائیل است.


    مردان و زنانی که در این واحد کار میکنند قبلا قابلیت هایشان در خدمات نظامی و کار های امنیتی به اثبات رسیده است.


    این افراد طی فرایندی مورد ارزیابی قرار میگرند که شامل بررسی کامل وضعیت روانی آنهاست.



    باید دارای انضباط شخصی بسیار بالا و مهارت های بسیار خاص که برای انجام عملیات های ویژه در مناطق خطرناک مورد نیاز است.



    بسیاری از افراد واحد هایی مثل سایرت متکل و شایت-13 به کیدون منتقل میشوند.



    آنها توسط مربیانی که دارای انگیزه فراوانی هستند اموزش میبینند و در گروه های کوچک دو یا چهار نفر که در زبان عبری به خولیا نامیده میشوند کار میکنند.



    اموزش های آنها شامل تمام چیز هایی است که برای انجام یک عملیات امنیتی ضرورت دارد :


    تعقیب و مراقبت سوژه، مخفی شدن و قال گذاشتن تعقیب کنندگان ، چگونگی بررسی هدف مورد نظر ، اشیا، ساختمان ها و افراد و به خاطر سپردن همه چیز درباره آنها.


    آنها در به خاطر سپردن رمز ها تبحر بلایی دارن و در ماموریت های خود می توانند بی آنکه کسی به آنها مشکوک شود ارتباط برقرار کنند.





    مطالب ما را نشر دهید
    @kohnesrbazaniran


    https://www.uplooder.net/img/image/25/c4fb3d8314623709f7ce2fea215f7384/01.jpg


  2. #2
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : کیدون یا سرنیزه

    سرنیزه



    بخش دوم




    یکی از مهارت های افراد کیدون این است که می توانند در همه شرایط خونسردی خود را حفظ کنند، هیچ موردی نباید باعث شوکه شدن آنها بشود.



    این افراد در کار های عملی که غالبا در منطقه عملیات ضرورت دارد، بسیار ماهر می‌باشند مانند باز کردن و شکستن قفل، عکس برداری پنهانی و نصب تجهیزات الکترونیکی آنها همچنین می‌آموزند که در استفاده از وسایل نقلیه مختلف ومهارت پیدا کنند، این وسایل نقلیه صرفا اتومبیل و وانت نیست بلکه موتور سیکلت خودرو های سنگین مانند کامیون و حتی برخی از ماشین الات سنگین را هم شامل می‌شود.



    آنها بصورت دائمی با انواع سلاح هایی که در دنیا وجود دارد تمرین میکنند، تمرین های تیراندازی مانند تیراندازی با سلاح کمری مجهز به صداخفه کن در حالت های مختلف ایستاده، در حال دویدن، در حین رانندگی و موتور سواری. همچنین این افراد در ساخت و استفاده از انواع مواد منفجره و بمب های مختلف مهارت بسیاری دارند و در استفاده از کارد و تزریق سم به روش های مختلف مجرب هستند.



    توصیف مهارت های کیدون بیشتر به توانایی های جمیز باند شباهت دارد اما این مهارت ها مخلوق تخیلات یک نویسنده نیست.



    نکته مهم در مورد کیدون این است که این افراد در مهارت های مختلف و گسترده ای اموزش دیده اند و ماموران امنیتی برتری در موساد تلقی میشوند این افراد توانایی انجام انواع کارهای مختلف را دارند و صرفا جوخه مرگ نیستند.


    مطالب ما را نشر دهید
    @kohnesrbazaniran




  3. #3
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : کیدون یا سرنیزه

    سرنیزه




    بخش سوم





    از آنجا که انها گل سرسبد می‌باشند، مدیران موساد آنها را برای ماموریت های خطرناک مانند عملیات های پیچیده ای که که ماهیت جمع آوری اطلاعات را داشته باشد و مستلزم به افراد حرفه ای باشد انتخاب می‌کنند.




    طی سالها، هرچند هرگز جنبه تعمدی نداشته است اما داستان هایی در مورد کارهای این افراد به بیرون درز کرده است و مردم از آن مطلع شده‌اند، ولی از این عملیات ها اطلاعات اندکی موجود است.




    ماموران عملیاتی کیدون به عنوان نابود کنندگان و قاتلان تلقی می‌شوند.



    آنچه درباره این افراد واقعیت دارد این است که از زمان تاسیس موساد در اوایل دهه 50 افراد کیدون در عملیات های ادمکشی معدودی دخالت داشته‌اند که تعداد این این عملیات ها احتمالا بیشتر از 50 مورد نیست.




    اما تصور مردم جهان این است که این افراد دائما در حال ادمکشی هستند و برای موساد ممکن است دشوار باشد که این تصور را با ارائه اطلاعات و ارقامی تکذیب کند اما در این مورد به خود زحمتی نمی‌دهد، در واقع تصویری مرگبار از این واحد برای ایجاد ترس در میان دشمنان اسرائیل مفیدتر است.





    درست است که اسرائیل در طول تاریخش به شکل هدفمند افرادی را که خطرناک تشخیص داده شده را انتخاب و به قتل رسانده است، اما بخش قابل توجهی از این ترورها توسط افراد ارتش صورت گرفته است و ترور هایی که ارتش انجام داده است معمولا توسط اسرائیل پذیرفته شده است اما توسط موساد هیچ مسئولیت تروری را نپذیرفته است.





    تفاوت دیگر بین ترور به سبک نظامی و قتل هایی که هرچند وقت یکبار توسط موساد صورت می‌گیرد، مسئله قابلیت انکار این قتل ها می‌باشد.




    سربازان در یک ماموریت رسمی ارتش احساس می‌کنند که پشتیبانی دارند و نیروهای قابل توجهی وجود دارد که در صورت لزوم اماده کمک یا نجات آنها می‌باشد، اما یک تیم کوچک موساد متکی به خودش است و اگر مشکلی پیش بیاید اسرائیل به ندرت مسئولیت کارهای آنها را قبول می‌کند. اگر فرض کنیم که یک ارتش خارجی یا دولت دستگیر کننده باشند، سربازی که به هنگام دستگیری یونیفرم نظامی به تن داشته باشد، از حمایت کنوانسیونهای ژنو برخوردار می‌شود اما جاسوسی که دستگیر می‌شود ممکن است شکنجه و اعدام شود زیرا او از مزیت برخورداری از وضعیت زندانی جنگی بهره‌مند نمی‌شود.




    برای تشکیلات امنیتی اسرائیل کشتن اخرین راه چاره است.




    قبل از حذف فیزیکی یک فرد اسرائیلی ها معمولا سعی می‌کنند که فرد را به عنوان جاسوس خود استخدام کنند.



    به او هشدار می‌دهند یا او را می‌ترسانند.



    اگر او تن به خواسته آنها ندهد یا متزلزل نشود آن وقت موساد ممکن است تنها راه چاره را قتل سوژه ببیند.






    مطالب ما را نشر دهید
    @kohnesrbazaniran


  4. #4
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : کیدون یا سرنیزه

    سرنیزه








    بخش چهارم







    در تحلیل ترورهای موساد در دوره های زمانی مختلف، به سه گروه گسترده بر می‌خوریم:








    نازی های سابق، دانشمندانی که در کشور های دشمن اسرائیل در زمینه سلاح ها غیرمتعارف یا سایر برنامه های تسلیحاتی کار کرده‎‌اند و ماموران عملیاتی ارشد یا رهبران سازمان های تروریستی.







    دو گروه اخر موارد اصلی هستند که همواره در سراسر تاریخ موساد وجود داشته و امروزه نیست بخشی از فعالیت های موساد را تشکیل می‌دهند.







    تعقیب جنایتکاران جنگی نازی، هرگز محور اصلی استراتژی یا اولویت های موساد نبوده اس این نوع ترور ها در سال 1965 با کشتن "هربرت کوکورس" به پایان رسید.








    اینها جز مواردی نادری بودند که انتقام جویی و عدالت تاریخی انگیزه مبادرت به ترور افراد بود.








    اولین دانشمندانی که مدت ها قبل از تاسیس واحد کیدون هدف ترور قرار گرفتند، آلمانی هایی بودند که جزو سران ارشد رژیم نازی به حساب نمی امدند اما توسط آنها استخدام شده بودند.








    تعدادی از این دانشمندان سعی داشتند از دانش فنی خود بهره گیری کنند.







    با برنامه موشکی مصر که در نیمه اول دهه 60 میلادی شروع شد قراردادهایی بین این افراد و مصری ها بسته شد.






    مصر این افراد را استخدام کرد تا در ساختن موشک هایی که برد آن تا تل اویو برسد کمک کنند.







    این هدفی بلند پروازانه و خطرناک از دید اسرائیل بود.







    موساد مبارزه سازمان یافته ای را علیه این آلمانی ها آغاز کرد.








    با خانواده های این افراد تماس گرفته شد به این امید که پیام های تهدیدآمیز آنها را بر آن خواهد داشت که عزیزانشان را قانع کنند تا از برنامه موشکی مصر کناره گیری کنند.







    نامه هایی تهدید آمیز فرستاده شد ، چند گلوله به اتومبیل های این افراد شلیک شد و در نهایات نامه هایی حاوی بمب برایشان ارسال گردید.







    این عملیات به نام عملیات داموکلس نام گرفت.







    هدف نهایی صرفا ترور این دانشمندان نبود، در واقع به این ترتیب پیامی برای سایر دانشمندان آلمانی فرستاد می‌شد که قبل از امضای قرداد جهت کار کردن با دشمن اسرائیل خوب فکر کنند.









    موساد ترتیبی داده بود که پذیرش ان کار برا هر اروپایی خطرناک باشد و کار کردن برای مصر راه امنی برای بدست آوردن پول تلقی نشودو این مبارزه فقط 2 سال طول کشید و برخی اوقات به زخمی شدن افراد بی گناه منجر شد.








    برنامه موشک مصر به دلایل مختلفی پیشرفت چندانی نکرد و متوقف شد، با این حال حمله هایی که به نازی ها و دانشمندان آلمانی صورت گرفت کار کیدون نبود.




    مطالب ما را نشر دهید
    @kohnesrbazaniran



  5. #5
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : کیدون یا سرنیزه


    سرنیزه



    بخش پنجم




    در آن زمان کیدون هنوز وجود نداشت.


    در فقدان یک واحد تخصصی برای ترور، موساد از ماموران عملیاتی واحد های مختلف دیگری که در سازمان وجود داشتند استفاده میکرد.



    مصری ها در دهه 80 مجددا هدفشان برای تولید موشک را پیگیری کردند، اما چون در یافته بودند که با یک برنامه خانگی موفق به این کار نخواهند شد، قرداد مشارکتی با آرژانتین منعقد کردند.



    اژانتین در زمینه تولید موشک کندور به پیشرفت های خوبی دست یافته بود.



    طیبعتا اسرائیل احساس خطر کرده و علاقه‌مند بود که در مورد این پروژه که هدفش تولید موشک های دوربرد بود اطلاعاتی بدست آورد.



    کارشناسان امان ( واحد اطلاعات ارتش اسرائیل ) ترتیبی دادند که دعوتنامه ای از ارژانتین بدست آورند و حتی توانستند نمونه ای از موشک کندور را مورد بررسی قرار دهند.


    تشکیلات امنیتی اسرائیل با بوئنوس ایرس سابقه طولانی داشت، ارتباط با دیکتاتور های ارژانتینی به انتقادات زیادی از اسرائیل منجر شد اما یکی از موارد متعددی بود که روابط با رژیم های منفور برای تشکیلات امنیتی اسرائیل ثمر بخش شده است.



    به طور همزمان موساد از توانایی هایش استفاده کرد.



    اکنون که کیدون تاسیس شده و شروع به کار کرده بود موساد فعالیت هایی برای ارعاب کارشناسان اروپایی که با پروژه کندور همکاری میکردند را اغاز کرد.


    ماموران موساد با یک مهندس آلمانی ک در منطقه ای ثروتمند در موناکو زندگی میکرد و در نزدکی سالزبورگ اتریش دفاتری داشت، تماس گرفتند و از او خواستند که روابطش را با پروژه کندور قطع کند.


    آنها فکر می‌کردند که این مهندس متوجه تهدید آنها شده است اما او به همکاری اش در پروژه کندور ادامه داد.



    در حرکت بعدی اتومبیلش را منفجر کردند.



    در هنگام انفجار او در اتومبیل نبود. او با لجاجت به کارش با پروژه کندور ادامه داد، لذا چند روز بعد دفاترش را در سالزبورگ به آتش کشیدندو اینجا نقطه ای بود که این مهندس جا زده و از پروژه کندور کناره گیری کرد.


    آرژانتین نیز نهایتا تسلیم فشار های شد که اسرائیل و مهم تر از آن دولت ایالات متحده وارد می‌کردند.


    لذا پروژه را تعطیل کردندو مصری ها دست خالی ماندند و در صدد برآمدند که از سرمایه گذاری‌شان در زمینه پروژه بهره برداری کنند، به همین منظور آنها سهم خود را در پروژه موشکی به صدام فروختند.


    سالها بعد عراق تلاش کرد موشک هایی به نام بدر 2000 که کندور 2 نیز نامیده میشدند را عملیاتی کند.






  6. #6
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : کیدون یا سرنیزه

    سرنیزه



    بخش ششم




    صدام روی پروژه های سلاح های شیمیایی، بیولوژیکی و هسته‌ای حساسیت و علاقه زیادی داشت و سابقه استفاده گسترده ای از سلاح های کشتار جمعی را در کارنامه خود داشت.



    در اوایل دهه 90 میلادی او تهدید کرد که نیمی از اسرائیل را به آتش خواهد کشید، حرفی که تحلیل گران سازمان آمان آن را به عنوان هشدار تعبیر کردند که او به طور جدی قصد دارد موشک های مجهز به کلاهک شیمیایی را از طرف غرب به سوی اسرائیل شلیک کند.




    همه پروژه های صدام برای اسرائیل و دولت یهودی تهدید تلقی میشد.



    در نتیجه پروژه های عراقی هدف هایی با اولویت بالا محسوب می‌شدند.


    موساد کشف کرد که یک دانشمند هسته ای مصری به نام " یحیی مشاد " در برنامه هسته ای عراق نقش کلیدی دارد. مطابق شیوه همیشگی موساد ابتدا کوشید او را قانع سازد که با اسرائیل همکاری کند.


    وقتی امتناع کرد، یک تیم کیدون مامور شد تا او را پیدا کند.


    رد او در هتلی واقع در پاریس زده شد، ترور وی در پاریس به مراتب ساده تر از بغداد بود.


    در ماه مارس 1980 جسد مشاد در اتاقش پیدا شد، پلیس فرانسه درپایی از قاتلین پیدا نکرد و نتیجه گیری کرد این قتل کار افراد حرفه ای بوده است.



    اما برنامه اتمی عراق به پیشرفتش ادامه داد و رژیم صدام حسین در زمینه شیوه های بکار گیری و پرتاب بمب هایی که او امیدوار بود بسازد، سرمایه گذاری میکرد.



    فکری مبتکرانه اما مبهم توجه صدا را جلب کرد.


    سلاحی که طرح رویایی یک دانشمند کانادایی به اسم " جرالد بول " بود که شغلش طراحی سلاح برای هرکسی بود که پروژه های مورد علاقه اش را تامین مالی کند.


    او برای پنتاگون، افریقای جنوبی و سایر مشتری ها کار کرده بود و سپس فعالیت هایش را به اروپا منتقل کرده بود.


    او در جریان فعالیت هایش به اسرائیل پیشنهاد کرده بود تا خدماتش را در اختیار اسرائیل قرار دهد.


    فکرهایش جالب بود اما چیزی نبود که اسرائیل به آنها نیاز داشته باشد.


    اسرائیل پیشاپیش به تکنولوژی پیشرفته سیستم های بکار گیری سلاح های دوربرد دست یافته بود.



    صدام حسین شیفته طرح بول شده بود. طرح بول در واقع نوعی تکامل یافته از رویایی شکست خورده وی بود.



    یک توپ عظیم که می‌توانست به عنوان تهدید به طرف دشمنان صدام در فواصل بسیار دور نشانه رود.


    بول استخدام شدتا در یکی از بیابان های عراق ساختن توپ بابل را شروع کند.


    این پروژه در دولت به عنوان مشت خدا نام گرفت.


    محاسبات بول نشان می‌داد این توپ احتمالا نتواند به شکل دقیق هدفی را مورد اصابت قرار بدهد.


    اما لزومی به دقت بالا نبود چون گلوله ها قرار بود اتمی باشد.








  7. #7
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : کیدون یا سرنیزه

    سرنیزه



    بخش هفتم




    بول در بروکسل در اپارتمانی که دوست دخترش اجاره کرده بود، زندگی میکرد.


    این اپارتمان در طبقه ششم یک ساختمان مدرن واقع در ناحیه یوسل بود.


    موساد با تصویب مامور عملیاتی سابقش اسحاق شامیر که اکنون نخست وزیر اسرائیل بود تصمیم گرفت بول را ترور کند.


    از هرچه گذشته ممکن بود او بتواند توپ غول اسایش را کامل کند، لذا او یک خطر جدی محسوب می‌شد.


    تیم های کیدون عادات بول، سفرهایش و خانه وی را به طور دقیق تحت نظر گرفتند.


    طولی نکشید که سه مرد مراکشی در بخش های دیگری از ساختمان که بول در آنجا بود اپارتمانی را اجاره کردند.


    کلیدی که به آنها داده شده بود، درب ورودی بخشی را که اپارتمان بول در آن قرار داشت، باز نمیکرد ولی بخش ها مختلف ساختمان از طریق پارکینگ زیرزمینی به هم راه داشتند.


    موقعیتی بسیار عالی بود. تیم کیدون به آسانی می‌توانست به هدف دسترسی پیدا کند، اما خیلی به او نزدیک نبود. هیچ‌کس نمی‌توانست به ارتباط بین تیم و هدف مورد نظر پی ببرد.



    یک روز در ماه مارس 1990 کسانی که در خارج از خانه مراقب بول بودند، خبردادند که او عازم اپارتمانش است.



    افراد کیدون بعد از آنکه مطمئن شدند که دوست دخترش در خانه نیست، صداخفه کن را روی سلاح های کمری خود نصب کردند و در بیرون در آپارتمان منتظر بول ماندند.


    به محض آنکه او وارد راهرو شد، چند تیر در مغزش شلیک کردند.



    از قضا یک اسرائیلی در همان بخش از ساختمان زندگی میکرد.



    پلیس بلژیک در مورد این جنایت آنچنان سردرگم شده بود که ابتدا فکر می‌کرد یک گروه ضربت مراکشی آن مرد اسرائیلی را کشته است.


    کشتن یک مرد کانادایی برایشان غیرقابل توجیه بنظر می‌رسید.



    پسر بول بعدا به کسانی که مامور تحقیقات بودند گفت افراد ناشناسی چندین بار به پدرش تلفن کرده و به او هشدار داده بودند که از کار کردن با برای رژیم عراق خودداری کند.




    عملیات بروکسل دقیقا مطابق روش معمول کیدون اجرا شده بود، اما انتخاب بول به عنوان هدف کاری غیر عادی بود.



    او نه یک نازی بود نه یک تروریست عرب، او یک دانشمند غربی بود.



    برای موساد و سلسه مراتی سیاسی که ماموریتشان را تصویب می‌کرد، یافتن توجیه برای صدور مجوز ترور فلسطینی ها، عرب ها و مسلمانان کار اسان تری است.



    این دقیقا یک رفتار نژاد پرستانه نیست روالی است مبتنی بر واقعیت های ناشی از درگیری بین اعراب و اسرائیل است و سه گروه فوق الذکر مستقیم ترین دشمنان اسرائیلی ها هستند.




    - - - به روز رسانی شده - - -

    سرنیزه



    بخش هفتم




    بول در بروکسل در اپارتمانی که دوست دخترش اجاره کرده بود، زندگی میکرد.


    این اپارتمان در طبقه ششم یک ساختمان مدرن واقع در ناحیه یوسل بود.


    موساد با تصویب مامور عملیاتی سابقش اسحاق شامیر که اکنون نخست وزیر اسرائیل بود تصمیم گرفت بول را ترور کند.


    از هرچه گذشته ممکن بود او بتواند توپ غول اسایش را کامل کند، لذا او یک خطر جدی محسوب می‌شد.


    تیم های کیدون عادات بول، سفرهایش و خانه وی را به طور دقیق تحت نظر گرفتند.


    طولی نکشید که سه مرد مراکشی در بخش های دیگری از ساختمان که بول در آنجا بود اپارتمانی را اجاره کردند.


    کلیدی که به آنها داده شده بود، درب ورودی بخشی را که اپارتمان بول در آن قرار داشت، باز نمیکرد ولی بخش ها مختلف ساختمان از طریق پارکینگ زیرزمینی به هم راه داشتند.


    موقعیتی بسیار عالی بود. تیم کیدون به آسانی می‌توانست به هدف دسترسی پیدا کند، اما خیلی به او نزدیک نبود. هیچ‌کس نمی‌توانست به ارتباط بین تیم و هدف مورد نظر پی ببرد.



    یک روز در ماه مارس 1990 کسانی که در خارج از خانه مراقب بول بودند، خبردادند که او عازم اپارتمانش است.



    افراد کیدون بعد از آنکه مطمئن شدند که دوست دخترش در خانه نیست، صداخفه کن را روی سلاح های کمری خود نصب کردند و در بیرون در آپارتمان منتظر بول ماندند.


    به محض آنکه او وارد راهرو شد، چند تیر در مغزش شلیک کردند.



    از قضا یک اسرائیلی در همان بخش از ساختمان زندگی میکرد.



    پلیس بلژیک در مورد این جنایت آنچنان سردرگم شده بود که ابتدا فکر می‌کرد یک گروه ضربت مراکشی آن مرد اسرائیلی را کشته است.


    کشتن یک مرد کانادایی برایشان غیرقابل توجیه بنظر می‌رسید.



    پسر بول بعدا به کسانی که مامور تحقیقات بودند گفت افراد ناشناسی چندین بار به پدرش تلفن کرده و به او هشدار داده بودند که از کار کردن با برای رژیم عراق خودداری کند.




    عملیات بروکسل دقیقا مطابق روش معمول کیدون اجرا شده بود، اما انتخاب بول به عنوان هدف کاری غیر عادی بود.



    او نه یک نازی بود نه یک تروریست عرب، او یک دانشمند غربی بود.



    برای موساد و سلسه مراتی سیاسی که ماموریتشان را تصویب می‌کرد، یافتن توجیه برای صدور مجوز ترور فلسطینی ها، عرب ها و مسلمانان کار اسان تری است.



    این دقیقا یک رفتار نژاد پرستانه نیست روالی است مبتنی بر واقعیت های ناشی از درگیری بین اعراب و اسرائیل است و سه گروه فوق الذکر مستقیم ترین دشمنان اسرائیلی ها هستند.




  8. #8
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : کیدون یا سرنیزه

    سرنیزه


    بخش هشتم



    درست است که در دو دهه قبل، موساد پا پی دانشمندان المانی شده بود، اما تصمیم گیری در آن مورد، ناشی از مقتضیات زمان بود، زیرا خاطرات هولوکاست هنوز تازه بود و تمام آلمانی هایی که به ناصر کمک می‌کردند، قبلا در خدمت رایش سوم بودند.

    اما برای اسرائیل مشکلتر بود که احساس کند گاه گاهی اتباع دولت هایی که اساسا دوست اسرائیل هستند را هدف قرار دهد.



    در واقع تا زمان کشتن بول جوخه های ضربت اسرائیل هرگز یکی از اتباع کشور های غربی را هدف قرار نداده بودند.


    10 ماه بعد، صدام نشان داد برای ضربه زدن به اسرائیل به توپ بابل احتیاج ندارد.


    با شدت گرفتن جنگ خلیج فارس در اوایل 1991 ، صدام 39 موشک اسکاد را به سمت اسرائیل شلیک کرد.

    رهبران اسرائیل به خاصر محدودیت هایی که دولت بوش پدر اعمال کرده بود، از تلافی خودداری کردند ولی احساس حقارت کردند.

    آنها بر این باور بودند که باید به طریقی متقابلا به عراق ضربه بزنند، نه صرفا به خاطر حفظ ابروی خود بلکه به عنوان اقدامی بازدانده که همیشه بخشی کلیدی از سیاست دفاعی اسرائیل بود.


    رئیس ستاد نیروهای دفاعی اسرائیل " ایهود باراک " که از دوستداران عملیات ویژه بود، نقشه دیگری ابداع کرد که واقعا بی سابقه بود.


    نقشه ای برای ترور رهبر یک کشور خارجی. هدف صدام حسین بود و نقشه این بود که آنها تا عمق خاک عراق نفوذ کنند.

    باراک این فکر را با موشه آرنز وزیر دفاع در میان گذاشت.

    هر دوی آنها از اینکه امریکا دست های اسرائیل را بسته است، ناراضی بودند.

    آرنز با تهیه مقدمات موافقت کرد.

    اسرائیل جز یک مورد هرگز در گذشته کشتن رهبر یک کشور را مورد برسی قرار نداده بود. تنها استثنا جمال عبدالناصر بود.


    به عنوان یک قاعده کلی رهبران اسرائیل به این نتیجه رسیده بودند که اگر آنها پا در راه ترور رهبران کشورهای دیگر بگذارند، قواعد بازی تغییر خواهد کرد.


    درگیری خاورمیانه حتی بدتر هم خواهد شد و بکار گیری این تاکتیک آثار معکوسی خواهد داشت.

    بنابراین ترور روسای کشورها حتی در زمانی که طرفین از یکدیگر به شدت نفرت داشتند و کاربرد تروریسم دولتی بسیار رایج بود، خارج از موضوع تلقی می‌شد.


    انحراف از اصل فوق و سعی در ترور دیکتاتور عراق به این لحاظ توجیه می‌شدکه او دو مسئله ممنوعه را نقض کرده بود.


    موشک هایش مرکز اتمی دیمونا را هدف قرار داده بودند و او کوشیده بود تا به بزرگترین هدف غیرنظامی اسرائیل، یعنی تل آویو که نماد اسرائیل نوین بود با شلیک موشک ضربه بزند.

    با این حال هنوز در میان رهبران اسرائیل در این مورد تردیدهای زیادی وجود داشت.



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 14th September 2014, 09:12 PM
  2. صندوقچه ای پر از جایزه های رنگی
    توسط MR_Jentelman در انجمن نقد و بررسی ادبی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 14th November 2010, 03:30 PM
  3. خبر: جایزه طلایی hardwareجایزه طلایی hardwaresecrets به HAF 932 کولرمستر رسیددی ۱۷
    توسط MAHDIAR در انجمن اخبار و معرفی جدیدترین سخت افزارها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 7th January 2010, 01:53 PM
  4. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 31st October 2009, 04:27 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 26th October 2009, 08:07 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •