نام این سازند از جزیره هرمز واقع در دهانه خلیج فارس گرفته شده است.
بلن فورد (Blanford 1872) اولین کسی است که نام سازند نمکی هرمز را برای سنگ های نمکی همراه با دیگر سنگ های رسوبی و آذرین جزیره هرمز به کار برده است.
درباره سن سازند هرمز اختلاف عقیده وجود داشته است که سرانجام لیس (Less) در سال 1924 با کشف تریلوبیت های کامبرین در شیل های سازند هرمز ، سن کامبرین را برای آن ها در نظر گرفت.
مقطع نمونه سازند هرمز در جزیره هرمز است که از نمک و سنگ های آتشفشانی ریولیتی - داسیتی و حتی بازالت دیاباز ، به همراه رسوباتی نظیر دولومیت، ماسه سنگ، گچ، شیل و آهک سیاه رنگ بدبو حاوی استروماتولیت و ... تشکیل شده است (درویش زاده)
به نظر می رسد که آهک ها و دولومیت های حاوی کمی ژیپس در جنوب عربستان با سازند نمکی هرمز قابل مقایسه باشند (Beydoun 1960) همچنین سازند نمکی هرمز با سری های نمکی پنجاب مربوط به رشته نمکی پاکستان منطبق هستند و سنی که در حال حاضر برای سازند هرمز در نظر گرفته می شود اینفراکامبرین تا کامبرین است.
حد پايينى مجموعه هرمز تاکنون ديده نشده است ولى مى‌توان بر اين باور بود که حد پايينى آن به سنگ‌هاى دگرگون پرکامبرين است.
در گنبدهاى نمکى، حد بالايى اين مجموعه به سنگ‌هاى گوناگون است. با توجه به توالى چينه‌شناسى پالئوزوييک زاگرس در برش‌هاى دست نخورده، اين حد (بالايى) مى تواند به سنگ‌هاى پرکامبرين ميانى - بالايى (سازند ميلا) و يا رديف‌هاى شيلى اردويسين - سيلورين، باشد.
گفتنى است که در چاه درنگ شماره 1، قويدل سيوکى در سنگ‌هاى بخش رويى نمک‌هاى هرمز، آکريتارک‌هايى را يافته که با بخش بالايى کامبرين روسيه، هندوستان و اسپانيا در خور قياس مى‌باشد.

احمدزاده هروى و همکاران (1369)، بر خلاف ديگران بر اين باورند که اين مجموعه درهم که به نام سرى هرمز معروف گشته است هر چند که از يک گنبد به گنبد ديگر و حتى در درون يک گنبد اختلافاتى دارد ولى، به واقع نظم يک سازند را دارد و از يک روند کلى در رژيم رسوب‌گذارى و سنگ‌هاى ماگمايى همراه آنها تبعيت مى‌کند. به همين‌رو، نام « سازند هرمز » را پيشنهاد دارد که از پايين به بالا، شامل چهار واحد زير است.

واحد هرمز 1 (H1) - يا واحد نمکى سازند هرمز
قاعده اين واحد معلوم نيست و در هيچ جا به تمامى ظاهر نشده است. بيشتر حجم اين واحد را طبقات و لايه‌هاى نمک تشکيل مى‌دهند که با ميان‌لايه‌هاى نازکى از توف، مارن، سنگ آهک‌هاى تيغه مانند، اکسيد‌ها و سولفورهاى آهن و به ندرت سولفور مس همراه است. ميان‌لايه‌هاى ياد شده واحد نمکى هرمز را به صورت نوارهايى با ضخامت‌هاى گوناگون و رنگارنگ درآورده است.

واحد هرمز 2(H2) -
اين واحد تناوبى از مارن‌هاى سفيد رنگ تا زرد کم‌رنگ، انيدريت (که بيشتر به ژيپس بدل گشته)، توف ايگنمبريت، سنگ‌هاى آهکى نازک‌لايه سياه‌رنگ، سنگ‌آهن که به صورت نوارهاى نازک ميليمترى آهن‌دار و اکسيد‌هاى بى‌آب و آب‌دار آهن خودنمايى مى‌کند.
اين واحد با رنگ قرمزى که در قسمت زيرين آن غلبه دارد، از فواصل دور قابل تشخيص است. رنگ سرخ نتيجه پيدايى خاک سرخ در اين واحد است.

واحد هرمز 3 (H3) - يا واحد سنگ آهک سياه‌رنگ جلبکى
اين واحد که در همه جا از ويژگى ثابتى برخوردار است از نوع سنگ‌آهک‌هاى نازک‌لايه، بودار و سياه‌رنگ است که به طور عموم سرشار از جلبک‌هاى گوناگون است.

واحد هرمز 4 (H4) - يا واحد آوارى - آتش‌فشانى
اين واحد در هر گنبد داراى ويژگى‌هاى سنگى خاص همان گنبد است و به طور معمول در جايى ديده مى‌شود که واحد نمک يا ظاهر نشده و يا رخنمون اندکى دارد. بيشتر حجم اين واحد را ماسه‌سنگ‌هاى قرمز، خاکسترى و سبز رنگى تشکيل مى‌دهد که داراى موج نقش‌هاى چشم‌گير است. اين طبقات دسيمترى با لايه‌هايى از توفيت‌هاى سبزرنگ سانتى‌مترى در تناوب است. در بعضى از گنبدها وفور سنگ‌هاى آتش‌فشانى (توفيت‌هاى سفيد) چنان است که اين واحد را بيشتر به يک واحد ولکانيکى مى‌نماياند که با طبقات آوارى در تناوب است.
در جنوب ايران، پراکندگى گنبدهاى نمکى هرمز يکنواخت نيست. از 115 گنبد نمکى رخنمون شده (حدود 120 گنبد رخنمون نشده هم وجود دارد)، تعداد 101 گنبد در حد فاصل مابين بندرعباس - سروستان (خاورفارس) و 14 گنبد ديگر در جنوب کازرون به سطح رسيده‌اند. در حد فاصل اين دو گستره تاکنون گنبدى ديده نشده‌اند.
به باور کنت (1970)، پراکندگى گنبدهاى نمکى هرمز از هيچ نظمى تبعيت نمى‌کند و گسله‌ها و يا خط‌واره‌هايى که در بالا آمدن نمک نقش داشته‌اند شناخته نشده است. از سوى ديگر، بسيارى ديگر برآمدن گنبدها و نظم آنها را تابع گسل‌ها و خطواره‌ها دانسته‌اند.