دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

موضوع: عملیات فتح المبین

  1. #1
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض عملیات فتح المبین

    اول فروردین ماه 1361 در حالی كه رزمندگان اسلام برای حمله آماده‌اند و بی ‌صبرانه منتظر شنیدن رمز عملیات هستند، اما از اعلام شروع حمله خبری نمی ‌شود. سلحشوران اسلام هم چنان منتظر می ‌مانند تا قرارگاه فرماندهی آغاز حمله را اعلام كند. روز دوّم فروردین ماه، مقر فرماندهی سپاه و ارتش آماده صدور دستور عملیات می‌ شود. استخاره برادر محسن رضایی، به قرآن كریم آیة 17 سوره مباركه فتح را در مقابل دیدگان فرماندهان جنگ می‌گذارد و بدین ترتیب عملیات، فتح‌المبین نام گذاری می ‌شود. زمانی كه عقربه ساعت روی 30 دقیقه بامداد قرار می‌ گیرد، پیام رمز شروع عملیات توسط فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی(سردار محسن رضایی) و فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران(سپهبد شهید صیاد شیرازی) صادر می ‌شود.


    عملیات فتح ‌المبین- مرحله اول
    بسم ‌الله ‌الرّحمن‌ الرّحیم‌؛ بسم‌الله القاصم الجبارین. یا زهرا(س)، یا زهرا(س)، یا زهرا (س). سرانجام با این پیام مبارك، عملیات فتح ‌المبین در تاریخ 2/1/61 در ساعت 30 دقیقه بامداد در غرب دزفول و شوش(بدون آتش تهیه) آغاز می‌ شود. اهداف این عملیات انهدام دشمن، آزادسازی ارتفاعات و مناطق جنوب كشور می ‌باشد. رزمندگان سپاه، بسیج و ارتش جمهوری اسلامی ایران با شنیدن رمز عملیات، از كمین‌ گاه‌ های خود خارج شده و راه رسیدن به دشمن را در پیش می‌ گیرند.
    برای این مهم چهار محور فجر، قدس، نصر و فتح در نظر گرفته می ‌شود. در همان ابتدای عملیات، دو گردان از سپاه و دو گردان از ارتش بدون درگیری با دشمن، از خطوط مقدم نیروهای عراق گذشته و اقدام به دور زدن توپخانه‌ آن ها می‌ كنند. رزمندگان اسلام چنان هوشیارانه و با احتیاط كامل از روی سنگرهای دشمن عبور می ‌كنند كه حتی دشمن متوجه آن ها نمی‌ شود. بدین ترتیب رزمندگان خود را به نزدیك توپخانه عراق می‌ رسانند. دشمن مشكوك می‌ شود و در محور شمالی شروع به گلوله‌ باران و شلیك منور می‌ كند. 5/1 ساعت پس از آغاز حمله، فرماندهان توپخانه دشمن خبر می ‌دهند كه مورد حمله قرار گرفته‌اند و توپخانه آنان در حال سقوط است، ولی از فرماندهی جواب داده می‌ شود هیچ علامتی كه نشان از عملیات باشد، مشاهده نمی ‌شود. بار دیگر مسئول توپخانه با التماس از فرماندهان رده بالا می‌ خواهد كه نیروی كمكی به محل اعزام دارند، ولی مجدداً مسئولین رده بالا این ادعا را به تمسخر گرفته و آن را ناشی از مصرف بیش از حد مشروبات الكلی می ‌دانند. در خاتمه به توپخانه گفته می‌ شود در جلوی شما چند گردان زرهی مستقرند و آن ها هیچ گزارشی مبنی بر حمله‌ ایرانی ‌ها نداده‌اند، شما چطور ادعا می ‌كنید كه مورد حمله واقع شده‌اید؟ در ساعت یك و پنجاه دقیقه، اولین خاكریزهای دشمن سقوط می ‌كند. هم چنین خمپاره ‌اندازهای دشمن واقع در ارتفاعات كوت‌ كابون محاصره شده و به تصرف در می آید. در ساعت 09/2 دقیقه به تمامی یگان‌ ها در حالی كه آتش تهیه وجود ندارد و دشمن نیز هم چنان در بی ‌خبری است، دستور سرعت عمل داده می ‌شود. ده دقیقه بعد از دستور قرارگاه فرماندهی ایران، دشمن متوجه حمله سرتاسری ایران شده و به تمامی نیروهای خود دستور آماده‌ باش می ‌دهد. در جبهه شمالی(قدس) با هجوم برق ‌آسای رزمندگان اسلام، مواضع دشمن سقوط می‌ كند و تانك های آن ها از مهلكه می ‌گریزند و فرصت مناسبی پیش می ‌آید تا تحكیم موضاع موقتی انجام گیرد.
    در جبهه جنوبی(فتح) نیز با حمله سریع نیروها، ارتباط یگان ‌های دشمن در منطقه قطع می ‌شود و آن ها با سردرگمی به هر سو پراكنده می‌ شوند تا از آتش رزمندگان اسلام در امان بمانند. در جبهه میانی(فجر) رزمندگان اسلام(سه‌ راه) شلیبیه را محاصره می ‌كنند و پس از نبردی سنگین، مواضع دشمن سقوط كرده و فرصت نفوذ به عمق مواضع دشمن فراهم می ‌آید. در جبهه شمال شرقی منطقه عملیاتی(نصر) عملیات با موفقیت صورت می ‌گیرد و فرماندهان بعثی بدون مقاومت جدی از مهلكه فرار می‌ كنند. بدین ترتیب نیروهای عراقی از هر سو مورد هجوم قرار می ‌گیرند و مواضع آن ها یكی پس از دیگری سقوط می‌ كند. عراقی ‌ها برای چندمین بار با توپخانه‌های خود تماس می ‌گیرند تقاضای اجرای آتش می ‌كنند، اما از آتش توپخانه خبری نمی‌ شود. صدای تكبیر رزمندگان اسلام چنان رعبی در دل عراقی ‌ها می ‌افكند كه گروه گروه تسلیم می‌ شوند. آرپی‌ جی‌ زن‌ ها و شكارچیان تانك با اقدامات متهورانه خود، حماسه‌ای فراموش نشدنی خلق می ‌كنند.


    آرپی‌ جی ‌زن ‌ها خود را در مقابل گلوله مستقیم تانك قرار می ‌دهند و شكار آن ها، منطقه را به آتش می‌كشند. شلیك بی‌ امان شكارچیان تانك چنان است كه امان از دشمن گرفته می ‌شود. تیپ یك لشكر 10 زرهی عراق كه عامل اصلی جنایت هویزه بود و با انجام پاتك‌ های متعدد، تعداد زیادی از رزمندگان شجاع اسلام را به شهادت رسانده بود، هدف سنگین ‌ترین حملات بی‌امان رزمندگان قرار می‌ گیرد. این حمله چنان است كه مقر تیپ مزبور به جهنمی از آتش مبدل می ‌شود. به دستور صدام باقی مانده این تیپ راه گریز را در پیش می‌ گیرند و تعداد زیادی هم به اسارت در می‌آیند. نزدیكی صیح، با روشن شدن هوا عراقی ‌ها چشم امید به حمایت نیروی هوایی می‌ دوزند. رزمندگان اسلاك دست ‌بردار نبوده و هم چنان به دشمن ضربات سنگینی وارد می ‌كنند و در حالی كه جنگنده‌ های عراق با بمباران وسیع تلاش می‌ كنند ظفرمندان اسلام را وادار به عقب‌ نشینی كنند، نیروهای عمل ‌كننده در محور شمالی و جبهه قدس، در ساعت 5/8 بامداد پادگان عین خوش و مناطق اطراف را كاملاً به تصرف خود در می‌آورند و پس از آن، دستور تحكیم و تثبیت مواضع صادر می‌ شود. محور شمالی منطقه عین خوش و امام ‌زاده عباس و جاده تداركاتی دهلران(كه در دست دشمن بود) سقوط می‌ كند. در جبهه شمال شرقی تپه‌های علی گره ‌زرد و شاوریه و توپخانه سنگین دشمن و سه راهی و ارتفاعات نادری به تصرف در می‌آید. در جبهه میانی(جنوب شرق) نیز خطوط و خاكریزهای دشمن تسخیر می‌ شود و توان رزمی دشمن تا سی درصد منهدم شده و اهداف دیگری هم محاصره می ‌شوند. در جبهه جنوب نیز خطوط مقدم دشمن تسخیر و پس از وارد كردن شرباتی به ماشین جنگی دشمن، تا دامنه ارتفاعات رقابیه فتح می ‌شود. در این مرحله مجموعاً 650 كیلومتر مربع از خاك میهم اسلامی آزاد و بیش از 6000 نفر اسیر و 10000 نفر كشته و زخمی می ‌شوند و چندین تیپ و گردان زرهی و مكانیزه دشمن نیز منهدم می ‌شود و توپخانه آن ها سالم به غنیمت رزمندگان اسلام در می‌آید.
    عملیات فتح‌المبین- مرحله دوم
    پس از پیروزی خیره ‌كننده مرحله اول عملیات و قرار گرفتن نیروهای اسلام در حالت تهاجمی، فرماندهان سپاه و ارتش تصمیم می ‌گیرند مرحله دوم عملیات را با سرعت تمام آغاز كنند تا دشمن نتواند به بازسازی یگان ‌های خود بپردازد. با گرم شدن تنور عملیات و پیروزی ‌های درخشان، نیروهای داوطلب مردمی، گروه گروه برای شركت در عملیات به منطقه جنگی اعزام می ‌شوند. كثرت نیرو یكی از عوامل سرعت بخشیدن به مرحله دوم عملیات می ‌شود. مرحله دوم عملیات در كمتر از 24 ساعت، شروع می‌ شود و رزمندگان بار دیگر به مواضع دشمن متجاوز یورش می ‌برند. این در حالی است كه رادیو بغداد مثل همیشه عملیات ایران را شكست خورده اعلام كرده و پس از آن تهدید می‌كند كه در صورت ادامه حمله از اسلحه‌ های گوناگون و جدید خود بهره خواهد گرفت. در تاریخ 4/1/61 در ساعت یك بامداد و با رمز مبارك«یا زهرا(س)» نیروهای اسلام هجوم ‌های ویرانگر خود را آغاز می‌ كنند و دشمن كه توان مقابله را در خود نمی بیند، تیپ ‌های جدید را از دیگر مناطق به محل درگیری اعزام می ‌كند. رزمندگان اسلام از سه محور(تنگه رقابیه، ارتفاعات میش‌ داغ و تنگه دلیجان) بر دشمن هجوم می ‌برند. در فاصله دو عملیات دشمن بخشی از نیروهای زرهی خود را از منطقه جنوب به طرف شمال اعزام می ‌كند و موفق می‌ شود امامزاده عباس و دشت عباس را تصرف كند.
    رزمندگان اسلامك حدود 8 كیلومتر در خاك دشمن پیشروی می ‌كنند، ولی از دشمن اثری نمی ‌بینند. پس از مدتی اولین میدان مین دشمن به عمق 300 متر دیده می ‌شود و بلافاصله آتش تیربار و دوشكا به شمت رزمندگان شلیك می ‌گردد. نبردی سخت در می‌ گیرد و سرانجام در نزدیكی صبح دشمن با تحمل شكستی سخت، اقدام به عقب ‌نشینی می ‌كند. در جریان مرحله دوم درگیری، لشكر یك مكانیزه عراق ضربات سختی را متحمل می ‌شود. با روشن شدن هوا، نیروی هوایی دشمن وارد عمل می‌ شود كه با پدافند قوی آتشباری ایران، تعدادی هواپیما ساقط می‌ شوند و بقیه با بمباران ‌های بی ‌هدف، آسمان منطقه را ترك كرده و از معركه می ‌گریزند. دشمن پس از عقب ‌نشینی موقت، بار دیگر در منطقه و ارتفاعات حساس رقابیه اقدام به پاتك سنگین می ‌كند و با تمام قوا تلاش می ‌كند منطقه را در كنترل بگیرد، كه با مقاومت كم ‌نظیر قوای اسلام مواجه می‌ شود. در این نبرد شدید تعدادی از تانك ‌های دشمن مورد هدف قرار گرفته و در آتش می ‌سوزند و تعداد زیادی از فریب‌ خوردگان ارتش عراق كشته می ‌شوند و تعدادی هم به اسارت رزمندگان اسلام در می ‌آیند. بدین ترتیب بار دیگر دشت عباس و رقابیه از چنگ دشمن خارج می‌ شود. آرایش دشمن به هم می ‌خورد. نیروهای عراقی به صورت سرگردان در منطقه پراكنده می‌ شوند و بناچار به جای اول فراخوانده می ‌شوند. در نتیجه، توان رزمی آنان لحظه به لحظه با تهاجم نیروهای ایران از زمین و هوا، تحلیل رفته و نیروها گروه گروه خود را تسلیم می‌ كنند. در پایان مرحله دوم عملیات 65 درصد اهداف از پیش تعیین شده حاصل می ‌شود.


    عملیات فتح‌المبین- مرحله سوم
    دو روز پس از پایان مرحله دوم و با اعزام ‌های گسترده نیروهای داوطلب مردمی و هوشیاری و برنامه‌ریزی موفق فرماندهان سپاه و ارتش، سومین مرحله از عملیات فتح‌المبین در تاریخ 7/1/61(در نیمه شب) آغاز می ‌شود. دشمن در محور عملیاتی شوش بهتر از دیگر محورها عمل می ‌كند، زیرا در مقابل شوش، رادار و سایت 4 و 5 كه نقش مهمی در رهگیری و كنترل منطقه ایفا می ‌كند، وجود دارد و ارتش عراق با تمام توان سعی می ‌كند آن را نگه دارد. صدام ادعا می ‌كند كه اگر ایرانی ‌ها بتوانند سایت 4 و 5 را بگیرند، كلید بصره را به آن ها خواهد داد. برای آزادسازی این اهداف استراتژیك، محور نصر كه در شمال شرق منطقه عملیاتی عمل می‌ كرد، مأموریت می ‌یابد دشمن را دور زده و در پشت سر آن ها اقدام به عملیات كند و محور مقابل دشمن(جبهه فجر) نیز مأمور می ‌شود كه با تمام قوا دشمن را از سمت مقابل مشغول كند. اولین درگیری بین رزمندگان اسلام و محافظین سایت 5 در ساعت 20/3 آغاز می ‌شود. رزمندگان دیسگر محورها كه از تأخیر بسیار زیاد و درگیری نگران شده بودند، با رمز مبارك«یا زهرا(س)» حمله سهمگین خود را شروع می‌كنند.
    نیروهای اسلام با استفاده از توپخانه دشمن كه تصرف كرده بودند و سایر آتشبارها، جهنمی از آتش برای دشمن فراهم می‌ كنند. در ساعت چهار بامداد، سایت 5 و در ساعت شش رادار به تصرف در می‌آید و پیشروی به سوی سایت 4 ادامه می ‌یابد. با هجوم بی ‌امان، سایت 4 نیز در ساعت هفت صبح از چنگ متجاوزان عراقی آزاد می ‌شوند. در این لحظات، هر چهار محور فشار خود را افزایش می ‌دهند و نیروهای وحشت ‌زده عراقی در عملیات گازانبری نیروهای اسلام گرفتار می ‌آیند. با انهدام گسترده نیروهای زرهی دشمن، دود سیاه رنگ حاصل از سوختن ادوات زرهی و مهمات دشمن، منطقه فتح‌المبین را فرا می ‌گیرد، به طوری كه دیده بانی مشكل می ‌شود. با حضور نیروهای پیاده ایران در پس مانده‌ نیروهای سرگردان دشمن، فرار و تسلیم به اوج خود می ‌رسد. هوانیروز در این نبرد بی ‌امان با شكار تانك‌ ها و دیگر ادوات زرهی دشمن، كاری می‌ كند فراموش‌ نشدنی با آتش گرفتن تانك‌ ها و انبار مهمات، دشمن رو به هزیمت می ‌گذارد و در دشت وسیع منطقه پراكنده می ‌شود. با الحاق كامل قوای ایران در نزدیك مرز بین ‌المللی، راه هرگونه فرار بر نیروهای عراقی بسته می ‌شود و بدین ترتیب نیروهای آنان دسته‌ دسته اسیر شده و غنائم به دست رزمندگان اسلام می‌ افتد. تنگه رقابیه و عین خوش مملو از اجساد دشمن می ‌شود. در آخرین مرحله، پس از رسیدن به این دو تنگه، اهداف عملیات به طور صددرصد حاصل و فتح می‌ شود و مهم ترین مواضع پدافندی، در اختیار ایران قرار می ‌گیرد. در این شرایط كه شكست نیروهای عراقی بسیار آشكار بود، رادیو بغداد با شور و هیجان اعلام می‌ كند كه نیروهای شجاع عراق هم چنان در حال پیشروی به سوی دزفول و شوش هستند و قوای ایران راه فرار را در پیش گرفته‌اند. با این پیروزی سپاه اسلام، شادی زایدالوصفی مردم و رزمندگان اسلام را در بر می ‌گیرد و مردم در تمام كشور با چراغانی و پخش نقل و شیرینی، پیروزی فتح‌المبین را همراه ایام نوروز جشن می‌گیرند.


    نتایج عملیات
    مناطق آزاد شده: جاده دهلران، دشت عباس، عین خوش و مناطق دشت چنانه و زمین ‌های سرخه. مناطق شمال غربی خوزستان به اسامی ابوصلبی خات، علی گره زرد، عین خوش، تینه، برتازه، رقابیه، میش داغ، ارتفاعات 350 شاوریه، بلما، تپه چشمه و جوقینه، ارتفاع 202 و كمرسرخ. خارج كردن شهرهای دزفول، شوش، اندیمشك، پایگاه چهارم هوایی، جاده سراسری اندیمشك- اهواز و صدها روستا از زیر آتش دشمن. دستیابی به چاه‌های نفت ابوغریب در ارتفاعات تینه. تصرف و تأمین 5 پاسگاه مرزی.
    تجهیزات منهدم شده دشمن:
    18 فروند هواپیما. 3 فروند هلی‌كوپتر. 361 دستگاه تانك و نفربر. صدها دستگاه خودرو نظامی و مقدار قابل توجهی از انواع سلام سبك و سنگین.

    یگان ‌های منهدم شده دشمن:
    لشكر 10 زرهی متشكل از تیپ 42 زرهی، تیپ 24 مكانیزه، تیپ 17 زرهی و گردان 6 از تیپ 5، لشكر مكانیزه شامل تیپ 1 مكانیزه، تیپ 27 مكانیزه، گردان ‌های تانك اندلس، قرطبه، اشبیله و گردان 8 مكانیزه، تیپ 34 و 51 زرهی، تیپ 422، 96 و 93 پیاده، تیپ 10 نیروهای ویژه و تیپ 421 پیاده.

    غنایم:
    150 دستگاه تانك. 170 دستگاه نفربر. 500 دستگاه خودرو. 165 قبضه توپ 182، 130 و 152 میلیمتری. مقدار زیادی سلاح سبك و نیمه سنگین. یك عدد كامل موشك سام 6 به همراه 3 فروند موشك. مقدار قابل توجهی از انواع مهمات ...
    تعداد كشته و زخمی دشمن:
    25000 نفر. تعداد اسرا: 15000 نفر.



    بازتاب عملیات فتح المبین - پیام حضرت امام(ره)
    امام خمینی،‌ فرمانده كل قوا، كه با اهتمام خاص به حوادث جنگ عنایت دارند، عملیات را از طریق فرماندهان عالی جنگ تعقیب و هدایت می ‌نمایند. در یكی از شب ‌های عملیاتی پیامی توسط فرمانده كل سپاه، برای زرمندگان مستقر در منطقه عملیاتی فتح‌المبین ارسال نموده و برای آنان دعا و آرزوی موفقیت می‌ كنند. رزمندگان اسلام با دریافت پیام امام، جانی دوباره گرفته و با روحیه‌ای عالی به دشمن متجاوز حمله می ‌كنند. «قلم قاصر است كه احساسات خویش را ابراز كنم... رحمت واسعه خداوند بر آن مادران و پدرانی كه شما شجاعان نبرد در میدان كارزار و مجاهدان با نفس در شب ‌های نورانی را در دامن پاكشان تربیت نمودند. مژده باد بر شما جوانان برومند، در تحصیل رضای پروردگار كه از بالاترین سنگرهای روحانی و معنوی است. شما در دو سنگر روحانی و جسمانی، ظاهری و باطنی پیروزید. مبارك باد بر بقیه‌الله(ارواحنا له الفداء) وجود چنین رزمندگان ارزشمند و مجهدان فی سبیل‌الله كه آبروی اسلام را حفظ و ملت ایران را روسفید و مجاهدان راه خدا را سرافراز نمودید. ملت بزرگ ایران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار می ‌كنند. آفرین بر شما كه میهن خود را بر بال فرشتگان نشاندید و در میان ملل جهان سرافراز نمودید. مبارك باد بر ملت، چنین جوانان رزمنده‌ای و بر شما چنین ملت قدردانی كه به مجرد فتح و پیروزی توسط رزمندگان به دعا و شادی برخاستید. این جانب دور دست و بازوی قدرتمند شما را كه دست خداوند بالای آن است، می ‌بوسم و به این بوسه افتخار می ‌كنم... یا لیتنی كنت معكم فافوز فوزاً عظیماً.» روح الله الموسوی الخمینی.

    منبع: سایت ساجد








  2. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


  3. #2
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : عملیات فتح المبین

    خاطرات سپهبد شهید صیاد شیرازی از عملیات فتح المبین

    سپهبد شهید علی صیاد شیرازی:
    يکي از مشکلاتي که آن موقع داشتيم، کمبود نيرو بود. هر چه نيرو داشتيم، پاي کار بودند. سپاه تازه داشت شکل مي‌گرفت و نيروهاي سازمان‌يافته‌اش قليل بود. حداکثر در حد تيپ موجوديت داشتند. البته همان تيپ بهترين واحد براي ما بود. بعدها هم که لشکر شدند، بيشتر با چهره ي تيپ ظاهر مي‌شدند. تيپ، واحد مناسب و متناسبي براي نيروهاي متحرک و قوي است. لشکر سنگين است و اگر نيرو بخواهد تن به سنگيني بدهد، تحرک لازم را ندارد و اگر بخواهد تحرک داشته باشد، با آن قوانين و تشکيلات لشکري، نمي‌تواند کار کند. بنابراين، آن موقع در قلت نيرو بوديم، هم ارتش و هم سپاه. با يک نيرو که تازه جنگيده و مي‌خواست بازسازي کند، دوباره مي‌خواستيم بجنگيم.

    از دو يا سه ماه قبل، تيم طراحي و شناسايي را از ارتش و سپاه سازمان داده بوديم که بروند کار کنند. دو چهره‌اي که يادم هست، يکي برادر مرتضي صفار از سپاه بود که الان احتمالاً در بخشهاي آموزشي کار مي‌کند، يکي ديگر هم سرتيپ دو معين وزيري استاد دانشگاه فرماندهي و ستاد است. آنها را سازمان داديم که بروند و منطقه ي عمليات را شناسايي و بررسي کنند.
    دشمن، منطقه ي عمليات را تحت تصرف خودش داشت. اين منطقه از شمال محدود مي‌شد به ارتفاعات سپتون و مي‌کشيد به طرف ارتفاعات شمال عين خوش به نام ممله . ممله يکي از ارتفاعات مرتفع آنجاست. از طرف مشرق و اطراف شوش، پشت رودخانه کرخه بوديم. از طرف جنوب مي‌خورد به صحرا و دشت ني‌خزر تا تنگ رقابيه و ارتفاعات ميشداغ. اين حدود منطقه عمليات ما بود. برآورد ما روي 2000 کيلومتر مربع بود. يعني وسيع‌ترين منطقه ي عمليات را تا آن موقع پيش‌بيني کرده بوديم. چاره‌اي هم نداشتيم. نمي‌شد کم و زيادش کرد. حداقل اينقدر لقمه را برآورد کرديم.
    چند صحنه ي جالب، قبل از عمليات، پيش آمد. اولين مطلب اينکه، بر حسب فشاري که در چزابه به ما وارد شده بود، در نيروي زميني ارتش، مجبور شديم يک تيپ از لشکر 77 خراسان را در تنگه چزابه به کار بگيريم؛ به خاطر اينکه نيرو نداشتيم و تنگه داشت سقوط مي‌کرد. وقتي که خواستيم عمليات فتح‌المبين را انجام دهيم، پيش‌بيني کرديم که اين تيپ در آنجا بجنگد. ولي اگر مي‌خواستيم آنها را جزو عمليات نياوريم، نيرو کم مي‌آمد و اگر مي‌خواستيم به کار بگيريم، چون جنگيده و تلفات داده بودند، احتمال داشت که ناتوان باشند. از همان اول زمزمه‌اي شروع شد در خود تيپ، از فرماندهي گرفته تا پايين که ما توان جنگيدن نداريم. مي‌گفتند اگر ما را آزاد کنند، براي اين است که برويم استراحت کنيم، يا خودمان را بازسازي کنيم.
    ديديم، با اين انگيزه ي ضعيف، نمي‌شود حتي دستور نظامي به آنها داد. بنابراين، بايد انگيزه در آنها ايجاد مي‌کرديم و بعد دستور مي‌داديم. تدبيري که به ذهن ما خطور کرد اين بود که گفتيم: شما را مي‌خواهيم ببريم پيش امام. مي‌توانيم شما را با قطار ببريم پيش امام و بعد برگرديم. چون عمليات داريم، بايد سريع برگرديد.
    موقعي مي‌توانستيم اين قول را بدهيم که زمينه‌اش را فراهم مي‌کرديم. با حاج احمد آقا تماس گرفتيم و خواهش کرديم که به محضر حضرت امام سلام برسانيد و بگوييد وضع ما وضع خاصي است و يک تيپ بايد خدمت‌تان برسد و با شما ديدار کند، حتي اگر صحبت هم نفرموديد، مسأله‌اي نيست. آنان ديدار کنند تا روحيه بگيرند و ما بتوانيم اين تيپ را که در فشار صدمات و تلفات رزمي بوده، به کار بگيريم.
    ايشان قبول کردند. تيپ را به طور کامل در کنار هفت‌تپه که نزديک ريل قطار است، مستقر کرديم. اولين نماز جماعت تيپي را برگزار کرديم که نماز ظهر و عصر بود. يکي از آقايان روحاني نماز را برگزار کرد و من هم از فرصت استفاده کردم و بين دو نماز خاطره ي شهيد خليفه سلطاني و آيه ي و لاتهنوا و لاتحزنوا را خواندم. متذکر شدم که مبادا سست شوند و فکر کنند کار تمام شده. گفتم: اينطور نيست. اوضاع طوري است که بايد بجنگيد و الحمدلله فرصت خوبي است تا برويد از محضر امام استفاده کنيد. ديداري تازه کنيد و بياييد و آماده شويد.
    همه خوشحال شدند. چند نفري از سربازها لابه‌لاي نيروها بودند که خواستند زمزمه‌اي راه‌بيندازند. متوجه شديم و يقه‌شان را گرفتيم. به لطف خدا رفتند، ديدار انجام شد و آمدند توي خط و آماده شدند.
    نکته ي ديگر، بحثها، بررسي‌ها و مباحثاتي بود که در اتاق جنگ انجام مي‌شد. اتاق جنگ در منطقه ي هفت تپه و در قرارگاه لشکر 77 بود. آنها اتاق جنگ درست کرده بودند.
    وعده‌هايمان را با بچه‌هاي ارتش و سپاه در آنجا مي‌گذاشتيم.
    در جلسات، به دليل بعضي موضع‌گيري فرماندهان ارتش و سپاه، بحثها طولاني مي‌شد البته نه موضعگيري خصمانه، موضعگيري تحليلي، نظريه‌ها و سليقه‌ها ما هم فرصت مي‌داديم که بحث را ادامه دهند تا مسأله حلاجي شود و همه متوجه شوند.
    يک مقدار که گذشت، مشکلاتي در طرح عمليات پيش آمد . بچه‌هاي سپاه، به شدت معتقد بودند که عمليات را بايد از چهار محور: عين خوش، پل نادري، شوش و رقابيه به طور همزمان شروع کنيم. بنابراين، بايد چهار تا سازماندهي داشته باشيم و چهار تا قرارگاه تشکيل شود و عمليات هدايت شود. بچه‌هاي ارتش مي‌گفتند: اگر از چهار محور عمليات را انجام دهيم، اين خطر هست که در بعضي محورهاي عملياتي پيشرفت خوبي داشته باشيم ولي نيرو کم بيايد و نتوانيم ادامه دهيم، يا در مواقعي که اوضاع خراب مي‌شود و نيرو زياد داريم، اصلاً نخواهيم جلو برويم که کارمان ناقص مي‌ماند. بنابراين، منطقي است که تمرکز نيرو را از دو محور بدهيم و در دو مرحله برسيم به کل اهداف عمليات.
    بحثهاي زيادي شد. از نظر علمي، بچه‌هاي ارتشي درست مي‌گفتند و از نظر تخصصي حرفشان درست بود ولي با روحيه‌اي که در جلسه بود، مي‌ديديم اين روحيه مناسب بچه‌هاي سپاه نيست. چون آنها براي نبرد انگيزه داشتند و ما با انگيزه ي آنها هماهنگ مي‌شديم. چون از نظر فرماندهي، توافق بين من و فرمانده سپاه شرط بود، گفتم: اشکال ندارد. ما مي‌توانيم از اين طريق جلو برويم.
    اين مسأله حل شد. نکته ي ديگر در مورد آماده شدن براي عمليات بود. شناسايي‌ها داشت انجام مي‌گرفت. شناسايي در محورهاي عين‌خوش و رقابيه روزبه‌روز بيشتر جواب مي‌داد. خيلي جالب بود، پل نادري و ارتفاعات سپتون بلتا خوب جواب مي‌داد. در محور شوش که آن‌طرف رودخانه کرخه بود و ما سرپلي در صالح مشطط داشتيم و نيروهاي لشکر 77 و لشکر 21 به آنجا رفته و پر شده بودند، شناسايي جواب نمي‌داد. آنها به وسيله ي پل که خيلي هم ناقص بود، ترددشان انجام مي‌شد. خطرش اين بود که آنها را بيندازند توي آب. يک سرپل ديگر هم گرفته بوديم که خيلي وسيع بود، ولي نيرو نداشتيم که در آنجا بگذاريم . طرفهاي ني‌خزر بود و تپه‌هاي 120. مي‌خواستيم طوري باشد که موقع حمله، عبور از آب نداشته باشيم؛ آنطور که دشمن در آن‌سو باشد و جا پاي ما معلوم شود. اينجا شناسايي‌ها جواب نمي‌داد. مخصوصاً لشکر 77 خراسان اعلام کرد که ما به شدت مأيوس هستيم.
    يأس عجيبي اتاق جنگ را گرفت. نگران بوديم. روي اين محور خيلي حساب مي‌کرديم؛ چون به دامنه ي ارتفاعات رادار و تپه ي ابوصليبي خات ختم مي‌شد. اگر به آن دست پيدا مي‌کرديم، جاده ي اصلي و مرکزي محور را زيرنظر مي‌گرفتيم و پيشروي به طرف چنانه و برغازه امکان‌پذير مي‌شد.
    ديدم که همه غمگين هستند. من هم تحت‌تأثير قرار گرفته بودم. در همين موقع، برادر مرتضي صفار، اجازه خواست. نوبت او بود که برود شناسايي. او مسؤول شناسايي در آن محور بود. مقدمه ي جالبي گفت. عين جملات او در خاطرم نيست ولي چکيده ي صحبتها يادم هست که اثر رواني و روحي بر جلسه گذاشت. ايشان گفت: متأسفم که اين مطلب را مي‌گويم. شما همه‌چيز را گفتيد ولي ياري خدا را حساب نکرديم. ما روي اين مسأله بايد حساب کنيم. ما بايد بدانيم که خداوند کمک‌مان مي‌کند.
    بعد، کالک شناسايي‌اش را باز کرد. شيارها و راهکارها، همه را دقيق با قدم محاسبه کرده بود. در تمام قسمتها راه پيدا کرده بود تا براي آن موقع که حمله مي‌شود، بتوانند نفوذ کنند. اين را که گفت، همه حال گرفتند؛ با آن تذکر اعتقادي و انگيزه ي ايماني ايشان که البته از قلبش بر مي‌آمد.
    مهم خود تذکر نيست. مهم چيزي است که انسان به آن معتقد است و به آن يقين دارد. چيزي که با آن آميخته و با آن زندگي کرده، همان را به زبان مي‌آورد؛ نه چيزي کمتر و نه چيزي بيشتر. قلبهاي زمينه‌دار و آماده و قلبهايي که اوضاع آنها خراب است، نياز به دلجويي و قوت قلب دارند. اين چاره‌ساز است. از طرف ديگر، ما به صورت عملي هم زحمت کشيديم و زحمت‌مان هم در راه خدا والذين جاهدوا بود.
    نکته بعدي، راجع به خود قرارگاه است. مانده بوديم قرارگاه مشترک را کجا بزنيم. يکي از نکات مهم در قرارگاه زدن، مسأله ارتباط است. قرارگاه در جايي باشد که ارتباط با محورهاي عملياتي برقرار باشد. ما آن موقع نسبت به مسأله ي ارتباط در فواصل دور، تجربه ي کمتري داشتيم. امکاناتي که بايد به کار گرفته شود، در دسترس مان نبود.
    ديديم ساده‌تر است که قرارگاه در دزفول و در پادگان تيپ دو زرهي لشکر 92 باشد. رفتيم شناسايي هم کرديم. حتي در يکي از اتاقها، از سه ماه قبل، ماکت منطقه ي عمليات را درست کرديم. خيلي زحمتي کشيده بودند تا تاکتيک‌مان را روي ماکت پياده کنيم که از نظر آموزشي و تجسم عمليات خيلي خوب بود. ولي به شب عمليات که نزديک شديم، چند مشکل پيش آمد.
    يک مشکل اينکه در بررسي روز عمليات، برخورد کرديم به اينکه موعد حمله را نزديک فروردين سال 61 پيش‌بيني کرده بوديم و ما آن موقع در اسفند‌ماه بوديم. در آن شبها، ماه در شرايط کاملاً تاريک و ظلماني بود. اگر مي‌خواستيم بچه‌ها را از چهار محور به عمليات بفرستيم، ممکن بود مسير را گم کنند يا راه را پيدا نکنند و اوضاع به هم خورد.
    در جدول روشنايي، چه موقع ماه مناسب براي عمليات بود؟ حساب کرديم، روز هجدهم يا نوزدهم فروردين‌ماه مناسب بود. يعني مي‌بايست مدتي صبر مي‌کرديم. اين مشکل را از نظر علمي، بايد با به تأخير انداختن زمان عمليات حل مي‌کرديم. مشکل ديگر اينکه، دشمن بو برده بود که مي‌خواهيم حمله کنيم و چون از استقرار و استحکامات خودش اطمينان داشت، ديد تنها جايي که ممکن است اذيت شود و مورد خطر قرار بگيرد، در غرب رودخانه کرخه است که ما در آنجا دو سرپل داشتيم. از آنجا مي‌توانستيم حمله کنيم و ارتفاعات حساس ابوصليبي خات، ارتفاعات رادار يا سايتهاي رادار را بگيريم.
    مردم منطقه نيز روي ارتفاعات رادار حساسيت داشتند. دشمن اين ارتفاعات را کليدي مي‌دانست. حتي شنيدم که صدام به زبان آورده بود که اگر ايرانيها توانستند ارتفاعات رادار را بگيرند، کليد بغداد يا بصره را به آنها مي‌دهم. اينقدر مغرور بود به استحکامات آنجا. به جاي اينکه ما عمليات را شروع کنيم، چند روز قبل از آغاز عمليات، دشمن شروع کرد. فشار عجيبي به نيروهاي ما آورد. اين فشار براي ما غيرقابل تحمل بود؛ چون پشت نيروهاي ما آب بود. تا آمديم بجنبيم ، دشمن از محور دوم عمليات را شروع کرد. در محور رقابيه دو تا چهار کيلومتر پيشروي کرد. پس آن، محور هم به هم خورد.
    شايد دشمن يکي دو روز بيشتر وقت نمي‌خواست تا دو محور را به هم وصل کند. معلوم بود که دارد حساب شده کار مي‌کند و مي‌خواهد ما را به موضع انفعالي بکشاند و ابتکار عمل را از ما بگيرد. اينجا بيشتر حالمان گرفته شد. بدبختانه، با طرحي که مصوبه ي همه ي ما بود، از چهار محوري که مي‌خواستيم حمله کنيم، فقط دو محور باقي ماند. اين دو محور هم به هيچ ترتيب با محاسبات و برآوردهاي عملياتي و معيارهاي تخصصي نمي‌خورد. دو محوري که در طرف شرق بود. دو محور باقيمانده، يکي از طرف عين‌خوش بود و يکي هم طرفي است که ارتفاعات جلوي آن را گرفته و دشمن فکر مي‌کرد همان ارتفاعات براي پدافند کافي است و خودش را محکم مي‌دانست.
    ببينيد نقش امام چه بود. آنهايي که شعورشان پايين است و موقعيت فرماندهي کل قوا را فقط از نظر حکومت اسلامي مي‌دانند که هيچ سابه ي نظامي و تخصص آن را ندارد، آنها مي‌گويند چطور ممکن است چنين کسي بتواند فرمانده باشد و فرماندهي کل‌قوا يک چيز تشريفاتي است. نقش حضرت امام در صحنه‌هاي نبرد و سختي‌هاي انقلاب، نقش حياتي و تعيين‌کننده بود. منتها درک ما بايد عميق‌تر و با تحقيق توأم باشد.
    آخرين بررسي مشترک من و فرمانده ي سپاه به اين نتيجه رسيد که بايد اين مطلب را به حضرت امام منتقل کنيم که وضع ما نگران‌کننده است. ببينيم نظرشان چيست و در اين شرايط چه بايد کرد؟ متفق‌القول شديم که اين کار درست است.
    تصميم گرفتيم که بگوييم. چاره‌اي نداشتيم و گرفتار شده بوديم. چون هر دو نمي‌توانستيم برويم، با توافق هم، قرار شد آقاي محسن رضايي بروند و برگردند. زمان هم تنگ بود. حتي اگر با هواپيما هم مي‌رفت و برمي‌گشت، باز هم نمي‌شد. يک ساعت و نيم برود، يک ساعت و نيم برگردد و در تهران هم ترافيک هست.
    اين صحنه‌ها تاريخي است و بايد توجه کرد. يکدفعه يکي از خلبانهاي با روحيه ي انقلابي ارتش، به نام حق‌شناس گفت: من خلبان اف پنج هستم. ما مجاز نيستيم در کابين کمک خلبان يک نفر ديگر را سوار کنيم، بايد حتماً خلبان باشد. ولي من آمادگي دارم هر کدام از شما که خواستيد، سوار شويد. من شما را در مدت بيست دقيقه به تهران برسانم و از آن‌طرف هم در مدت بيست دقيقه بياورم. بقيه ي زمان صرف رفت و آمد تا جماران مي‌شود.
    اين پيشنهاد جالبي بود. هواپيماي اف‌پنج آموزشي آماده بود که دو نفر مي‌توانند با آن پرواز کنند. کسي هم که مي‌خواهد برود توي کابين، بايد آزمايش بدهد، تست بدهد، چون مي‌خواهد با سرعت صوت پرواز کند و کشش مي‌خواهد. آقاي رضايي رفت و وقتي برگشت، گيج بود! چنين حالتي به ايشان دست داده بود. در مدت دو تا سه ساعت کارمان انجام شد. به امام مراجعه شد و نتيجه را هم آورد. جمع شديم و پرسيديم: نتيجه چه شد؟

    گفت: رفتم خدمت حضرت امام و به ايشان گفتم وضعمان خيلي خراب است و واقعاً مانده‌ايم که چکار کنيم. مهمات کم داريم، دشمن به ما حمله کرده، نيروهايمان کم است، اصلاً منطقه، يک منطقه ي عجيب و غريبي است. خواهش مي‌کنيم که حداقل استخاره کنيد که حمله کنيم يا نه.
    حضرت امام فرموده بودند: من استخاره نمي‌کنم. ولي خودتان برويد به طلب خير قرآن را باز کنيد و نگران نباشيد.
    مشکل‌تان حل مي‌شود. برويد اقدام کنيد.
    فرموده بودند برويد عمليات کنيد، منتها نه به آن زباني که ما در واژه‌هاي نظامي داريم که دستور يک فرمانده باشد. طبق دستور ايشان، قرآن به طلب خير باز شد. سوره ي فتح آمد. انسان چقدر بايد اعتقاد داشته باشد که قرآن را باز کند و سوه ي فتح بيايد. اين را با صداقت عرض کنم، هر چقدر الآن آيات سوره ي فتح را بخوانم، به اندازه‌اي که خداوند آن زمان به من توفيق قوت قلب و ازدياد ايمان و اعتقاد براي انجام تکليف داد، نمي‌توانم آن حالت را داشته باشم.
    وقتي که موقع عمليات شد، همه گوش مي‌کردند که آيات قرآن و دعاي توسل خوانده شود. آيات را خواندند و ما قوت قلب گرفتيم. پس از آن فکر تخصصي را هم در خودمان کور کرديم. چاره‌اي نداشتيم. اگر مي‌خواستيم به آن اکتفا کنيم، همه ي جوابها منفي بود. آنهايي که در معيار تخصصي برآورد مي‌کردند، آنها را هم کنترل کرديم که نبايد اينطور باشد. به فرماندهان دستور قاطع داديم که آماده باشيد، فقط از آن دو محوري که هست، تا دير نشده، حمله کنيد. البته نيروها را جابه‌جا نکرديم. نيروهايي که در محور رقابيه بودند، سرجايشان ماندند.
    قرارگاهها نامگذاري شدند: قرارگاه فتح در محور رقابيه، قرارگاه فجر در محور شوش، قرارگاه نصر در محور پل نادري و دزفول و ارتفاعات سپتون، قرارگاه قدس در محور عين‌خوش. چهار فرماندهي تشکيل داديم. فرماندهي و نيروها متشکل از ارتش و سپاه بودند.
    از زيباترين صحنه‌هايي که يادم هست، وحدت يکپارچگي قبل از عمليات بود. بازديدي داشتم از محور ميشداغ و تنگ زليجان . بچه‌ها داشتند تمرکز نيرو مي‌کردند. از بچه‌هايي که در اين صحنه خيلي زحمت کشيد نمونه ي ارتشي را بگوييم سرتيپ دو کريم عبادت بود. از بچه‌هاي سپاه هم که اسوه بودند و در صحنه ،نقش مؤثري براي وحدت داشتند، برادر احمد کاظمي بود؛ فرمانده ي تيپ نجف‌اشرف. پانزده روز قبل براي بازديد رفته بودم. ايشان گفت: ما مي‌خواهيم اين کوه را بشکافيم و راهي پيدا کنيم. به آن‌طرف برويم و راه حمله را پيدا کنيم.
    حقيقت، در قلبم گفتم که اين چه مي‌گويد؟ کوه را بشکافيم يعني چه؟! اين کوه را تا کي مي‌خواهند بشکافند ؟ پانزده روز بعد که رفتم، ديدم کوه شکافته شده است. ما را از مسير همان شکاف براي بررسي اوضاع بردند. وقتي برگشتم، بچه‌ها داشتند تمرين عمليات و بدنسازي مي‌کردند. ديدم مثل اينکه همه با هم هستند. هر کار کردم که بتوانم بشناسم کدام ارتشي است و کدام سپاهي تشخيص مشکل بود. از روي دقت نظامي، متوجه شدم که ارتشي‌ها کدامند و سپاهي‌ها کدام. ارتشي‌ها ژ ث داشتند و بسيجي‌ها کلاشينکف. همه با هم توي ستون راهپيمايي مي‌کردند و خيلي جالب بود. اصلاً نشاط و حرکت در صحنه هويدا بود.
    رسيديم به شب عمليات. ديديم که بچه‌هاي سپاه نيستند و به قرارگاه مرکزي نيامدند. خبر دادند نظرشان اين است که به قرارگاه جلوتر برويم. در بين جاده ي شوش به طرف دزفول نه از مسير انديمشک، از آن مسيري که از طريق اهواز مي‌آييم کوتاهتر است در شمال جاده، فقط يک شيار زده بودند و روي آن را پوشانده بودند. هيچ چيز ديگر نبود. کنارش هم چند تا کانتينر گذاشته بودند که نفرات اضافه بشود. گفتند: اينجا جاي برکت‌داري است!
    سريع هماهنگي و همکاري کرديم. امکانات بيسيم و ارتباطي را متمرکز کرديم و قرارگاه مشترک تاکتيکي را تشکيل داديم. آماده عمليات بوديم.




  4. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


  5. #3
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : عملیات فتح المبین

    بررسی عملکرد مهندسی رزمی - پشتیبانی در عملیات فتح المبین
    پس از انجام پيروزمندانه‌ عمليات طريق‌القدس در تاريخ 8/9/1360 که به آزادسازى بستان منجر شد.
    ضرورت طراحى‌ عمليات ديگرى براى وارد کردن ضربه‌هاى کوبنده‌تر به ارتش عراق جهت انهدام ماشين‌ جنگى‌اش، بازپس‌گيرى منطقه‌هاى اشغالى اطراف شوش، دزفول و انديمشک طرح عمليات فتح‌المبين در ذهن فرماندهان جنگ شکل گرفت؛ با طراحى و انجام اين عمليات در تاريخ 2/1/1360 حماسه‌ ديگرى در تاريخ جنگ رقم خورد.
    عمليات فتح‌المبين با رمز يا زهراء در منطقه عملياتى جبهه‌ى جنوبى شوش و دزفول آغاز شد، هدف از اين عمليات آزاد سازى منطقه‌ى غرب دزفول و جاده‌ى دزفول - دهلران و تامين امنيت انديمشک، شوش، دزفول و جاده‌ى انديمشک - اهواز بود که با پشتيبانى 9 گردان زرهى و 124 گردان پياده‌ى سپاه و ارتش انجام گرفت.

    آزادسازى منطقه‌اى به مساحت دو هزار و چهارصد کيلومتر از سرزمين‌هاى اشغال شده‌ى جمهورى اسلامى که شامل: ده‌ها بخش، روستا‌ و تنگه‌ى مهم و استراتژيک بود بدون حمايت و پشتيبانى مهندسي- تدارکاتى امکان نداشت.و مهم‌تر از آن حفظ و نگهدارى‌اش بود. نيروهاى جمهورى اسلامى ايران در طى اين عمليات پنجاه دستگاه از ادوات مهندسى ارتش عراق را به غنيمت گرفتند، ادوات به غنيمت گرفته شده از اهميت فعاليت‌هاى پشتيبانى - مهندسى حکايت مى‌کرد. بالطبع نيروهاى جهادگر مى‌بايست چندين برابر مهندسى - رزمى ارتش عراق فعاليت مهندسى انجام مى‌دادند. بدون انجام فعاليت‌هاى مهندسى چون جاده‌سازي،‌ پل‌سازى و احداث خاکريزها نيروهاى پياده نظام (124 گردان پياده) و 9 گردان زرهى امکان دست‌يابى به پيروزى را نداشتند.
    و اين جا سوالى به ذهن خطور مى‌کند که بايد از فرماندهان نظامى پرسيد که آيا دست‌يابى به آن پيروزى عظيم بدون حمايت پشتيبانى - مهندسى جنگ جهاد ممکن بود؟
    به گفته‌ى مهندس دلگرم معاونت فرهنگى ايثارگران وزارت جهاد کشاورزى در عمليات فتح‌المبين انسجام نيروهاى پشتيبانى مهندسى جنگ از اهميت بالايى برخوردار بود بديهى است فرمان حضرت امام در فراخوانى حضور نيروها و به وجود آوردن چنان وحدت و انسجامى بسيار موثر بود.
    فراخوانى حضرت امام تحولاتى را ايجاد کرد و نتايج حاصل از کار منسجم در منطقه آشکار شد. در اين عمليات از تمامى قشرهاى مردم در جبهه‌ حضور پيدا کردند، به گونه‌اى که منطقه مملو از نيروهاى مردمى شد.
    جهادسازندگى با استفاده از آن شور و هيجان در قالب کميته‌هاى مختلف و متعدد اقدام به سازمان‌دهى نيروهاى تخصصى مى‌کرد، در قالب کميته‌ى بهداشت و درمان پزشکان و پيراپزشکان را سازمان‌دهى کرد، در کميته‌ى عمران پل‌سازان - راه‌سازان و احداث‌کنندگان خاکريز را ساماندهى نمود، در قالب کميته‌ى فنى سنگرسازان منبع کاران و کميته‌ى فرهنگى کار تبليغات سنگرها، مساجد و پخش فيلم و تابلو نويسى و راهنمايى در جاده را برعهده گرفت، در قالب کميته‌ى ماشين‌آلات تعميرگاه‌هاى بزرگى را در منطقه به وجود آوردند؛ با استفاده از نيروهاى مردمى و شوراى‌هاى روستايى حمايت و پشتيبانى خود را در همه‌ى زمينه‌ها از نيروهاى نظامى جمهورى اسلامى ايران به عمل مى‌آورد.
    تشکيلات انسجام يافته جهاد در فتح‌المبين عمليات به دو بخش تقسيم مى‌شد که شامل ستاد پشتيبانى جنگ جهاد در استان‌ها و ستادهاى عملياتى پشتيباني- مهندسى جنگ جهاد در منطقه بود.
    همواره در افکار عمومى و ارزش‌گزارى مردمى انسجام نمره‌ى قابل قبولى بدست مى‌آمده، در عمليات فتح‌المبين بود که تشکيلات مهندسى جنگ جهاد نمره‌ى انسجام خود را بدست آورده، بعدها در طى يک فرآيند زمانى در جنگ آن را تکميل و تعميق و ارتقا بخشيد.
    افرادى منسجم و تشکيلاتى به نام جهادگر که در اعتقاد و ايمان نيرومند و پايدار بودند با خلق و خوى نرم و انعطاف‌پذير اما استوار و هوشيار در قالب پشتيبانى مهندسى جنگ جهاد سازماندهى شده بودند. و با بهره‌مندى از علم و فن‌آورى روز دلسوزانه از دانش مهندسى‌شان استفاده مى‌کردند با کمال بردبارى و صبورى خلاقيت‌هاى مبتکرانه‌شان در بحرانى‌ترين شرايط در عمليات‌هاى مختلف به نمايش مى‌گذاشتند.
    تا توانگرى دانش را به جهانيان عرضه کنند اين گروه مخلص گرد هم آمده بودند،‌ تا عمرشان را وقف خدمت به محرومين کنند، اما با تجاوز عراق به جمهورى اسلامى ايران ناچارا آنان براى پياده کردن فکر و قدرت خلاقه‌شان به جبهه‌ها عزيمت کردند. ساده زيستي، تواضع، عشق به محرومين باعث شده بود که جهادگران زهدورزانه و دنيا گريزانه را بکشند به اندک غذايى و زندگى فقيرانه بسنده کنند‌؛ اما در عين سادگى تلاش و کوشش‌شان دشمن را به هراس انداخته بود.
    آنان سعى مى‌کردند در راستاى پيروى از پيامبر اعظم خفيف الموونگى را پيشه خود سازند. و مبارزه با نفس را سرلوحه‌ى کار و عمل‌شان قرار دهند، از خداوند متعال طلب بخشش‌ و آمرزش کنند، و با برگزارى دعا و نيايش نايره‌ى معنويت را در جبهه‌ها شعله‌ورتر نمايند. تا تاريخى زنده و جاودانه از فتح‌المبين به يادگار بگذارند.
    ارتش عراق در عمليات فتح‌المبين چنان متزلزل شد که ديوار بلند قلعه‌ى پوشالى‌اش فروريخت و بنابه نظر اکثر فرماندهان نظامى بويژه فرمانده‌ى قرارگاه فتح اقدامات مهندسى عمليات فتح‌المبين و تصرف تنگه رقابيه تير خلاص برپيکره ى سازمان نظامى عراق درفتح المبين محسوب مى شد .
    وسعت و عظمت عمليات فتح المبين به قدرى است که ازآن بعنوان فتح الفتوح نام برده مى‌شود.
    امام امت در پيامى چنين فرمودند «وجود چنين رزمند گان ارزشمند و و مجاهدان فى سبيل الله که آبروى اسلام را حفظ و ملت ايران را روسپيد و مجاهدان راه خدا را سرفراز نموديد.» در زير آتش سنگين نيروهاى ارتش عراق رانندگان فداکار سوار بر غول پيکران آهنين دست بر دنده‌ها و چشم بر افق‌هاى دوردست مشغول فعاليت‌هاى مهندسى بودند؛ تا زمنيه‌ى پيروزى رزمندگان اسلام را مهيا کنند، کار کردن در زير گرد و غبار، صداى جيرجير بلدوزرها و تابش شديد آفتاب که باعث ترکيدگى لبهاى آنان مى‌شد بسيار طاقت‌فرسا و غير قابل تحمل مى‌نمود.
    اما جهادگران ايثارگر و سنگرسازان بى‌سنگر با فشردن دندان‌ها به هم هدفمند به پيش مى‌تاختند، براى آنان هلهله، تشويق و ترغيبى در کار نبود، ولى اشتياق آنان به احداث جاده و خاکريز در سنگلاخ‌ها، و رمل‌ها، انگيزه‌اى دو چندان به آنان بخشيده بود، به گفته‌ امير شهيد صياد شيرازى کارهاى ناشدنى را جهادگران شدنى کردند.به هنگام کار در تاريکى‌هاى شب ممکن بود هزاران نفر از نيروهاى جهاد ناپديد شوند اما جاده‌هاى احداثى آنان ناجى گمشدگان بسيارى بود.
    جاده‌ى کاظمين در دل ارتفاعات سنگى ميش داق به طول بيست کيلومتر در کمتر از يک ماه آماده شد، وقتى از تنگه‌ى رقابيه‌ى جاده‌اى در مرکز فرماندهى ارتش عراق به پايان رسيد عراقى‌ها باور نمى‌کردند که احداث جاده‌اى رملى تا چنين نقطه‌اى پيش رود. انسجام و وحدتى که در اين عمليات به وجود آمد ظرف شش ماه هزار کيلومتر جاده را جهادگران آماده کردند.
    که به نام‌هاى عاشورا، نجف، کربلا، امام خمينى و شهيد بهشتي... نام گذارى شد.
    در اين عمليات چندين جبهه‌ى وسيع گشوده شد و گستردگى عمليات يک فضاى بسيار عظيم معنوى و روحانى به وجود آورده بود که باعث تقويت روحيه‌ى رزمندگان اسلام شد.
    يکى از خاطرات به يادماندنى در اين عمليات خاطره‌ى جهادگرى از روستاى فتح‌آباد استان مرکزى بود که نامش فتح الله فتح‌آبادى بود او در روستاى فتح‌آباد متولد شده بود در عمليات فتح‌المبين به شهادت رسيده بود.
    اورژانس‌هاى متعددى توسط نيروهاى پشتيبانى - مهندسى جنگ جهاد در منطقه‌ى عملياتى فتح‌المبين احداث شد که با سقف بتنى 8 در 15 متر و داراى اتاق عمل،‌ برق و آب لوله‌کشى بود، تمامى آن‌ها در نقاط حساس و تقاطع جاده‌هاى خط مقدم جبهه قرار داشتند و داراى اهميت به سزايى بودند.
    تجهيز و تدارک تعميرگاه‌هاى بزرگ براى ارتش و سپاه و تعمير خودروهاى سبک و نيمه سنگين و سنگين از جمله‌ى بزرگترين فعاليت‌هاى مهندسى جنگ جهاد در عمليات فتح‌المبين بود.
    با وجود وسعت منطقه‌ى عمليتاتى تامين تدارکات نيروهاى نظامى از شربت تا پوشاک بر عهده‌ى جهادگرانى بود که از اقصى نقاط روستاها آن‌ها را تهيه و به جبهه ارسال مى‌کردندو اين همه تلاش‌ بى‌وقفه ‌نشان از اخلاص، سعه صدر و انعطاف‌ جهادگران در خدمت به نيروهاى جمهورى اسلامى ايران داشت.
    انسجام و وحدت باعث ساماندهى آن همه نظم در عمليات فتح‌المبين شده بود اگر سپاه پاسداران انقلابى اسلامى با صد گردان و ارتش با 40 گردان در آن عمليات دلاورى‌هايشان را به نمايش گذاشتند، جهاد نيز با ده گردان مهندسى که متشکل بود از ستاد پشتيبانى مهندسى جنگ استان‌هاى (خراسان، سمنان، اصفهان،‌ تهران،‌ بوشهر، فارس، همدان، و آذربايجان شرقى و گيلان و مازندران ) که هر کدام داراى تخصص‌هاى مختلفى چون تعميراتي، مکانيکي، بهداشتي، فرهنگي، راه‌سازى و پل‌سازى بودند، و بيش از پنج هزار و پانصد نفر جهادگر در اين عمليات حضور داشتند که با تلاش مضاعف عمليات فتح‌المبين را پشتيبانى کردند و خلاصه‌ى عملکرد پشتيبانى و مهندسى رزمى جنگ جهاد سازندگى را مى‌توان به شرح زير نام برد:
    احداث و ترميم بيش از 910 کيلومتر جاده‌ى عملياتى و تدارکاتى و ...
    احداث 492 کيلومتر خاکريز
    احداث 130 دهنه پل کوچک و بزرگ از جمله يک دهنه پل بشکه‌اى به‌طول 200 متر در محور شوش
    احداث بيش از 23 هزار و 400 مورد انواع سنگرهاى انفرادي، اجتماعى و ماشين‌آلات و ....
    احداث 13 باند هلى‌کوپتر (بالگرد)
    احداث و راه‌اندازى 2 سايت موشکى (زمينى به هوا) و نصب تمام سنگرهاى ديگر استحکامات مورد نياز آن
    احداث و راه‌اندازى 2 قرارگاه فرماندهى و نصب 14 سنگر بتونى بزرگ در اين قرارگاه
    احداث 5 مقر توپ‌خانه با سکوهاى آتش و سنگرها و استحکامات مورد نياز
    احداث و بهره‌بردارى از 11 واحد اورژانس صحرايى
    احداث و بهره‌بردارى از 5 حلقه چاه عميق و نيمه عميق
    راه‌اندازى بيمارستان شوش و افزايش ظرفيت آن از 17 به 70 تختخواب
    نصب 50 دستگاه ژنراتور جهت رفع نيازمندى‌هاى رزمندگان اسلام
    توزيع بيش از 20000 بلوک سيمانى جهت احداث سنگر در خطوط مقدم مختلف عملياتى
    احداث 16 باب حمام صحرايى بزرگ و مجهز (6 تا 12 دوشه)‌
    احداث 3 باب حسينيه
    اگر از پنج هزار و پانصد جهادگر بخواهيم تاريخ عمليات فتح‌المبين را بازنويسى کنند آن گاه چگونگى شاخص‌ترين فعاليت‌هاى مهندسى جنگ جهاد بويژه در بخش تحقيقات مشخص مى‌شود.
    تداوم عمليات فتح‌المبين جز با پشتيبانى وسيع مهندسى و تدارکاتى امکان‌پذير نبود. بنابراين تعمير و نگه‌دارى جاده‌هاى احداث شده و مرمت آن‌هايى که بر اثر اصابت گلوله‌هاى توپ و خمپاره آسيب ديده بود،‌از جمله‌ى فعاليت‌هايى است که نمى‌توان به آسانى از آن‌ها گذشت. که با لبخندهاى شيرين هر جهادگر در يک کلمه خداقوت نهفته بود،‌ تجلى پيدا مى‌کرد.
    خسارت وارده به نيروهاى ارتش عراق به حدى بود، بيش از 25 هزار نفر از نيروهاى دشمن کشته و زخمى و 7 هزار نفر اسير شدند و تمام يگان‌هاى درگير آن نيز دچار خسارت و تلفات شدند.
    همچنين 320 دستگاه تانک و نفربر 500 دستگاه خودرو و 165 عدد توپ به غنيمت نيروى جمهورى اسلامى ايران درآمد و نزديک به 350 دستگاه تانگ و نفربر آنان نيز منهدم شد در اين عمليات 18 فروند از هواپيماهاى دشمن نيز سرنگون شد.
    عمليات فتح‌المبين بازتاب بسيار وسيعى در رسانه‌هاى گروهى منطقه و جهانى داشت، چنان که بعد از پيروزى ايران در عمليات فتح‌المبين خبرگزارى آسوشيتدپرس از واشنگتن گزارش داد.
    «ايران پس از برترى يافتن بر نيروهاى عراقي، در جبهه‌ى جنگ و پس از فايق آمدن بر چريک‌هاى ضد دولتى (منافقين) اکنون کشورهاى نفت‌خيز خليج فارس را به وقوع انقلاب در آن‌ها تهديد کرده است. سياست مداران امريکايى در محافل خصوصى خود گفتند آيت‌الله خمينى بر خلاف تصور ما سقوط نکرد..... وى در قدرت است.
    راديو بى‌بى سى نيز طى دو روز متوالى با تاکيد بر پيروزى رزمندگان اسلام به نتايج و ابعاد رو به گسترش آن در منطقه اشاره و تاييد کرد.
    «چشم انداز پيروزى نهايى ايران و سرانجام سقوط رژيم صدام حسين رابايد زنگ خطرى براى بسيارى از کشورهاى منطقه تلقى کرد چنين شکستى براى صدام حسين،‌ مى‌تواند ملاحظات صرفا نظامى را بر تمامى منطقه‌اى حاکم کند اهميت سياسى و استراتژيک آن ساير قابل توجه است.
    انجام عمليات فتح‌المبين باعث آزادسازى بخش وسيعى از خاک کشور شد و علاوه بر خسارت‌هاى مادى و نظامى از نظر روانى نيز ارتش عراق را دچار شکست فاحشى کرد.



  6. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


  7. #4
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : عملیات فتح المبین

    خلاصه کارنامه هوانیروز در عملیات فتح المبین






    طي هفت روز پرتلاش در اين عمليات، هوانيروز با درخشش كامل به نتايج زير دست مي يابد:

    1)
    آمار بالگردهاي شركت كننده
    تعداد بالگرد شركت كننده در عمليات، 87 فروند (اسمي) بوده است كه با تعويض هاي صورت گرفته، بيش از 120 فروند مي باشد.

    2)
    مهمات مصرفي
    مهمات مصرفي در طول هفت روز عمليات، به شرح زير است.
    الف) گلولة توپ 20 م م 27477 عدد.
    ب) انواع راكت 2258 فروند
    ج) موشك ضدتانك 200 فروند
    د) موشك ماوريك 11 فروند

    3)
    فعاليت هاي پروازي
    مجموع ساعات پرواز انجام شده توسط خلبانان در طي عمليات، به شرح
    زير است.
    الف) ساعت پرواز انجام شده 4077 ساعت
    ب) نوبت پرواز انجام شده 3500 نوبت
    ج) حمل مجروح 2695 نفر
    د) حمل نفر (بال برد) 2840 نفر
    (ه)- حمل بار (مهمات و تداركات) 110 تن

    4)
    ضايعات وارده
    الف) يك نفر شهيد (ستوان خلبان جواد ژوليده پور).
    ب) 3نفر مجروح (اسماعيل صحتي، غلا مرضا طباطبايي و علي آهنگراني)
    ج) بالگرد صدمه ديده، 2 فروند


    نيروهاي شركت كننده در عمليات:

    علاوه بر عناصر گروه هاي پشتيباني عمومي اصفهان، رزمي كرمان و رزمي
    مسجدسليمان، تعدادي از خلبانان گروه رزمي كرمانشاه و اساتيدي از مركز
    آموزش شهيد وطن پور در اين عمليات شركت داشت ه اند.

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------

    در برگهای 40 تا 53 این کتاب, نام همۀ هوانیروزی هایی که در "فتح المبین" (یا آنچنان که پیشتر نامیده میشده: کربلای 2) جنگیده اند آورده شده که در پایین فهرستوار میبینیم:


    اسامي فرماندهان و مسئولان شركت كننده در عمليات فتح المبين
    (رديف---درجه--- نام و نشان--- سمت)

    1
    سرهنگ علي سعدي نام فرمانده هوانيروز و مشاور عالي پرواز فرماندهي
    نزاجا در قرارگاه عملياتي كربلاي 2
    2 سرهنگ محمدحسين جلالي جانشين هوانيروز و مشاور پرواز فرماندهي نزاجا
    در قرارگاه عملياتي كربلاي 2
    3 سرهنگ منوچهر رز مخواه معاونت عمليات واطلاعات و مشاور تخصصي پروازي فرماندهي قرارگاه عملياتي قدس
    4 سرهنگ فضل الله افشين فرمانده پايگاه پشتيباني عمومي اصفهان مشاور پروازي فرماندهي قرارگاه عملياتي قدس
    5 سرهنگ هوشنگ امين سرخي فرمانده پايگاه هوانيروز مسجدسليمان، سرپرست منطقه اهواز
    6 سرهنگ حسين فلك پور فرمانده پايگاه هوانيروز كرمان و سرپرست منطقه دزفول و مولاب
    7 سرهنگ محمد افشار فرمانده يكان هدف كش و خلبان فرند شيپ « اف 27 »
    8
    سرهنگ عباس سياح خلبان فرندشيپ
    9 سرگرد سيدمحمود آذين معاونت نيروي انساني و مشاور تخصصي پرواز عملياتي قرارگاه فتح
    10 سرگرد غلام رضا صفائي نژاد خلبان و مشاور پروازي قرارگاه فجر
    11 سرگرد ابراهيم موسوي خلبان و مشاور پروازي قرارگاه قدس
    12 سرگرد غلام علي صالحي خلبان و مشاور پروازي فرماندهي قرارگاه نصر
    13 سرگرد حسين انصاري خلبان كبرا و سرپرست پشتيباني در منطقه
    14 سرگرد افراسياب اژدري خلبان 214 و افسر عمليات ستاد هوانيروز
    15 سرگرد محمدحسين مالك اشتر خلبان كبرا، افسرعمليات پايگاه هوانيروز كرمان


    خلبانان شركت كننده در عمليات فتح المبين
    (رديف--- درجه--- نام و نشان)

    1
    سرگرد اقبال كيا نفر
    2 سرگرد نصرت الله محمدي
    3 سرگرد غلام حسين سامع
    4 سرگرد غلام رضا هاد يزاده
    5 سرگرد پرويز اشرفيا نآذر
    6 سرگرد عزت الله فتحي
    7 سرگرد عطاء الله مجيدي
    8 سروان ايرج آسوار
    9 سروان محمدعلي قربان نيا
    10 سروان ركن الدين اويسي
    11 سروان عبدالوهاب تدين
    12 سروان اسماعيل بلادي
    13 سروان سيدرضا پورغلامي
    14 سروان مهدي نكوئي
    15 سروان عباس شاه حسيني
    16 سروان علي رضا كريمي
    17 ستوان محمدجواد ژوليده پور
    18 ستوان ابراهيم محمدزاده
    19 ستوان محمدحسين اميني شكيب
    20 ستوان حميد صديق شجاع
    21 ستوان ابراهيم صادق
    22 سرگرد پيروز تكاپويي
    23 ستوان صدرايي
    24 ستوان صائبي
    25 ستوان بهمن خليلي
    26 ستوان عباس داداشيان
    27 ستوان رحمان قضات
    28 ستوان ناصر نژادتقي
    29 ستوان فرائيل فرجي
    30 ستوان علي رضا حراف
    31 ستوان عباس نريماني
    32 ستوان مهدي مدرس
    33 ستوان هادي رحيمي
    34 ستوان رحمت الله جمي
    35 ستوان حميد جعفري روحي
    36 ستوان عباس شريفي
    37 ستوان خسرو كاووسي
    38 ستوان رحيم عادلي
    39 ستوان احمد خواجه
    40 ستوان ابراهيم كبيري نژاد
    41 ستوان علي اكبر فروتن
    42 ستوان احمد مبشري
    43 ستوان جهان شاه رضاقلي
    44 ستوان منوچهر زرگراني
    45 ستوان عزيزالله دروي شزاده
    46 ستوان سعيد صابر
    47 ستوان فرهاد فريدوني
    48 ستوان محمد كريمي
    49 ستوان هاشم رنجبرا نكرماني
    50 ستوان عبدالخدر شاهين
    51 ستوان رجب قد كساز
    52 ستوان حبيب الله ملكوتي
    53 ستوان بهمن حسين پور
    54 ستوان خليل قبادي
    55 ستوان عيسي ممدوحي
    56 ستوان محمد گلدي پور
    57 ستوان سياوش منشوري
    58 ستوان محمدرضا شيرازي
    59 ستوان قربان علي بي صوت
    60 ستوان حسين ميرچراغي
    61 ستوان احمد فولادزاده
    62 ستوان جمشيد طالبي
    63 ستوان محمدرضا طالبي
    64 ستوان فريدون عبدي
    65 ستوان غلام رضا اميديان
    66 ستوان سيدجلال حسيني
    67 ستوان علي رفيعي مفرد
    68 ستوان داود صفرزاده
    69 ستوان مهرداد دادرس
    70 ستوان سيف الله عامري
    71 ستوان حجت الله جهان دار
    72 ستوان علي ضرابي
    73 ستوان داريوش فرهادي
    74 ستوان محسن مجلس يعباس پور
    75 ستوان صمد علي زاده
    76 ستوان محمدرضا عباسي
    77 ستوان اردشير كريم زاده
    78 ستوان حميد اطمينان
    79 ستوان پرويز اميدي
    80 ستوان جهان شاه دليري فر
    81 ستوان كامبيز سيدافتتاحي
    82 ستوان علي اصغر عزيز
    83 ستوان عباس خادم محترم
    84 ستوان حميد شيباني
    85 ستوان غلام رضا شهركي
    86 ستوان محمد عامل
    87 ستوان عباس ندائي
    88 ستوان اصغر چاقي
    89 ستوان ربيع همداني
    90 ستوان ابراهيم خسروي
    91 ستوان سيف الله اشرفي
    92 ستوان عبدالرضا بختياري
    93 ستوان حميدرضا بردبار
    94 ستوان داود ميرزنده دل
    95 ستوان محمود اصلاني
    96 ستوان علي زعيم آزاد
    97 ستوان حسين گدازه
    98 ستوان بهرام آزاد
    99 ستوان رضا كريمي علويچه
    100 ستوان حيدر يعقوبي
    101 ستوان علي صلاح
    102 ستوان اسماعيل هادوي
    103 ستوان عيوض قاسمي
    104 ستوان داود پاك نژاد
    105 ستوان پرويز رستمي
    106 ستوان محمدحسين فضائلي
    107 ستوان اسدالله نصر
    108 ستوان غلام رضا كاشفي
    109 ستوان اكبر رشيدي
    110 ستوان عسگر دبيري
    111 ستوان شعبان عطائي
    112 ستوان محمود بابائي
    113 ستوانيار عبدالرزاق ايزدي
    114 ستوانيار خسرو ايوب زاده
    115 ستوانيار علي آليان برين
    116 ستوانيار داود جديري
    117 ستوانيار مصطفي تهراني
    118 ستوانيار محمد عربيان
    119 ستوانيار سيد نورالدين حسيني
    120 ستوانيار باقر كريمي
    121 ستوانيار ابراهيم قبادي
    122 ستوانيار مرتضي راست گو
    123 ستوانيار يعقوب علي فكوري
    124 ستوانيار فضل الله مشهدي
    125 ستوانيار كمال پيراحمديان
    126 ستوانيار عباس عميدي
    127 ستوانيار محمدرضا صحرايي
    128 ستوانيار جواد زنده دل
    129 ستوانيار محمد محسني
    130 ستوانيار محمد مهديون
    131 ستوانيار هوشنگ شفيعي
    132 ستوانيار ذبيح الله سليماني
    133 ستوانيار علي فيروزسالار
    134 ستوانيار غلام رضا علي زاده نيلي
    135 ستوانيار قجر حيدري
    136 ستوانيار محمد قاسمي
    137 ستوانيار علي رضا عباس زاده
    138 ستوانيار علي رضا شمس حجتي
    139 ستوانيار حسن نوريزاده
    140 ستوانيار عزيز حبيبي
    141 ستوانيار عبدالرضا هدايتي مقدم
    142 ستوانيار اكبر قوچاني
    143 ستوانيار محمدرضا ايماني
    144 ستوانيار تقي دژبند
    145 ستوانيار شجاعت پاشازاده
    146 ستوانيار جعفرصادق رحمانيان
    147 ستوانيار حسين سليمي
    148 ستوانيار سياوش اماني
    149 ستوانيار محمد باراني
    150 ستوانيار جواد نارنجي ششكلاني
    151 ستوانيار ايرج ميرزايي
    152 ستوانيار علي جعف ركندري
    153 ستوانيار قدرت اله خدادادي
    154 ستوانيار اسماعيل صحتي
    155 ستوانيار حسن خدابنده لو
    156 ستوانيار علي نوري
    157 ستوانيار اديك اوهانيان
    158 ستوانيار محمد علي خالقيان
    159 ستوانيار علي رضا جمشيديان
    160 ستوانيار فيروز ملك زاده
    161 ستوانيار حسين وكيلي
    162 ستوانيار سيدجواد عابدي
    163 ستوانيار محمد گودرزي
    164 ستوانيار رضا شهبازي پرتو
    165 ستوانيار سعيد نيك سجل
    166 ستوانيار جواد اخلاقي
    167 ستوانيار نظام الدين بياتي
    168 ستوانيار فريور قرباني
    169 ستوانيار محمود ميريزدي
    170 ستوانيار علي نوروزي
    171 ستوانيار حسن فرج زاده
    172 ستوانيار علي علي نقي پور
    173 ستوانيار علي ارتفاع
    174 ستوانيار سيداكبر رضايي
    175 ستوانيار اسحاق ملاقلي
    176 ستوانيار داوود محمدي
    177 ستوانيار محمد اكبريان
    178 ستوانيار مرتضي صابر اصفهاني
    179 ستوانيار حميدرضا صفائي
    180 ستوانيار فريدون منصوري
    181 ستوانيار حسن توكلي
    182 ستوانيار بهرام سلطاني
    183 ستوانيار عزت الله بي همتا
    184 ستوانيار اصغر آخوندي
    185 ستوانيار محمدرضا حسين زاده
    186 ستوانيار قدرت الله مرادي
    187 ستوانيار محمدرضا علي زاده
    188 ستوانيار عزيزالله جرجاني
    189 ستوانيار سيدجواد وهاب زاده
    190 ستوانيار غلام حسين عبدالحسين پور
    191 ستوانيار ناصر انهاري
    192 ستوانيار منصور ذوالفقاري
    193 ستوانيار محسن تورخاني
    194 ستوانيار منصور بهرامي نژاد
    195 ستوانيار عبداله نجفي
    196 ستو انيار كورش فاتح
    197 ستوانيار ولي الله رستمي


    كاركنان فني شركت كننده در عمليات فتح المبين
    (رديف---درجه---نام و نشان)

    1
    همافر هاشم دانش پناه
    2 همافر نصرت الله يادباد
    3 همافر جباري
    4 همافر يونس برمه
    5 همافر حميدرضا پورعزيز
    6 همافر اسماعيل قنبري
    7 همافر مجيد نكويي
    8 همافر رودباري
    9 همافر حسن سيف اللهي
    10 همافر پرويز زارع
    11 همافر افشاري
    12 همافر اسماعيل قمصري
    13 همافر حسين رواز
    14 همافر خسرو هاشميان
    15 همافر جهانگير اسدي
    16 همافر نوروز گرگياني
    17 همافر شهريار خبازي
    18 همافر ابراهيم پوردهقان
    19 همافر زحمت كش
    20 همافر علي مدني
    21 همافر ظهوريان
    22 همافر بدرالديني
    23 همافر عباس مهرابي
    24 همافر صفرعلي كو چعلي
    25 همافر محمدحسن خسروي
    26 همافر كامران مشفقي
    27 همافر حيدري
    28 همافر ابراهيمي
    29 همافر فيروز ثباتي
    30 همافر علي رضا روا نبخش
    31 همافر مجيد الماسي
    32 همافر بهمن سعادت
    33 همافر جهانگير اسدي
    34 همافر حجت اله محمودي
    35 همافر يزدانيان
    36 همافر سيامك دهقانيان
    37 همافر احمد رحمتيان
    38 همافر محمدرضا حسين يزدي
    39 همافر محمود مهرافشان
    40 همافر انق
    41 همافر حسن بيگي
    42 استوار شهباز خدابنده
    43 استوار غلام حسين نگهبان
    44 استوار شعباني
    45 استوار عباس شكروي
    46 استوار ايرج شجاعي
    47 استوار محمد قلي افتاده
    48 استوار عيسي نوري
    49 استوار اصغر ميرآبدي
    50 استوار ناجي بچاري
    51 استوار حسين روح افزا
    52 استوار بهرام شريفي
    53 استوار بهزاد معتدلي
    54 استوار منصور رجبي
    55 استوار اميرعلي صادق دقيقي
    56 استوار خسرو فروتن
    57 استوار اصغر محمد ينيا
    58 گروهبانيكم محمد فرقاني
    59 گروهبانيكم جواد ذكاوتي
    60 گروهبانيكم علي اصغر رجبي
    61 گروهبانيكم محمدمهدي حيدرپناه
    62 گروهبانيكم فريدون عابدي
    63 گروهبانيكم اصغر بيان پيما
    64 گروهبانيكم فرامرز دودانگه
    65 گروهبانيكم عبدالزهرا غربايه
    66 گروهبانيكم كرم علي صادق لو
    67 گروهبانيكم محمدرضا رضايي
    68 گروهبانيكم ابوالفضل محمودي
    69 گروهبانيكم عيسي خليلي
    70 گروهبانيكم رسول بيات
    71 گروهبانيكم شاه محمد سرواني
    72 گروهبانيكم علي رضا نوري
    73 گروهبانيكم جهان بخش حميدي
    74 گروهبانيكم سيداحمد خو بسرشت
    75 گروهبانيكم عزيز كاظمي
    76 گروهبانيكم علي حسين طوطي
    77 گروهبانيكم ابراهيم مجيدي
    78 گروهبانيكم عباس علي دياني
    79 گروهبانيكم طوفان گنجي
    80 گروهبانيكم محمد خراساني
    81 گروهبانيكم محمد خلفي
    82 گروهبانيكم مجيد سبزي پور
    83 گروهبانيكم اردستاني
    84 گروهبانيكم جواد افراطي
    85 گروهبانيكم شعبان شهيدزاده
    86 گروهبانيكم محمدعلي ني كمند
    87 گروهبانيكم پرويز نويدپور
    88 گروهبانيكم رستم شكوهي
    89 گروهبانيكم علي رضا ايماني
    90 گروهبانيكم سعيد علي پور
    91 گروهبانيكم رجب علي شربتي
    92 گروهبانيكم كاظم طلوعي
    93 گروهبانيكم خداداد مصطفي نژاد
    94 گروهبانيكم اسماعيل وطن خواه
    95 گروهبانيكم علي سليمي
    96 گروهبانيكم جمشيد رامزي
    97 گروهبانيكم محمدابراهيم محمودي
    98 گروهبانيكم بهرام پوريان
    99 گروهبانيكم منوچهر عزيزآبادي
    100 گروهبانيكم محمد گرگابي
    101 گروهبانيكم خسرو برادران
    102 گروهبانيكم غلام رضا شميران
    103 گروهبانيكم سيدميراحمد عالم ينژاد
    104 گروهبانيكم محمد خالدي
    105 گروهبانيكم حجت الله روشن
    106 گروهبانيكم ولي الله رهبر
    107 گروهبانيكم بهمن مرادي
    108 گروهبانيكم مجد آبادي
    109 گروهبانيكم خسرو خو شقامت
    110 گروهبانيكم محمدعلي دژ
    111 گروهبانيكم قربان اميرنژاد
    112 گروهبانيكم ايرج پورنورايي
    113 گروهبانيكم صابري
    114 گروهباندوم غلام حسين عباسي
    115 گروهباندوم رستم شكوهي
    116 گروهباندوم حميد تندر
    117 گروهبان فريدون فرامرزي
    118 گروهبان لاچين حدمحمدي
    119 گروهبان عبدالله شهبازي
    120 گروهبان بهرام ابراهيمي
    121 گروهبان بهرام پوريان
    122 گروهبان جمشيد فلاح
    123 گروهبان اردشير بابازاده
    124 گروهبان حسن حاج لو
    125 گروهبان هادي حامد رحمت
    126 گروهبان حسين خيري
    127 گروهبان امين الله پورصديق
    128 گروهبان قدرت الله بي گناه
    129 گروهبان محمدصادق صابري
    130 گروهبان غلام رضا مرشدي
    131 گروهبان علي رحماني
    132 گروهبان محمدحسين دولت آبادي
    133 گروهبان رشيد اسماعيل زاده
    134 گروهبان احمد قرباني پور
    135 گروهبان محمدرضا احمدي
    136 گروهبان حبيب رنجبر
    137 گروهبان محمود مجيدي
    138 گروهبان نعمت الله اصلاح
    139 گروهبان عزير اخوي
    140 گروهبان ناصر رنجبر
    141 گروهبان محمود پورمحسني
    142 كارمند مظفر لايقي
    143 كارمند محمد پشمكي
    144 كارمند جليل نوري زاده
    145 كارمند عباس خرابي
    146 كارمند علي صفوي زاده
    147 كارمند اصغر بلوچستاني
    148 كارمند علي نيكوكار
    149 كارمند غضنفر كرمي
    150 كارمند علي آشت يجو
    151 كارمند اسدالله اديب
    152 كارمند عباس جوادي
    153 كارمند عدم علي عزيزي
    154 كارمند علي بدري زاده
    155 كارمند اصغر آقايي


  8. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


  9. #5
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : عملیات فتح المبین

    گزارش تیپ - 55 هوابرد شیراز در عملیات فتح المبین
    بسمه تعالی
    خیلی محرمانه
    موضوع : خلاصه وضعیت عملیاتی تک دشمن از 28/12/1360 الی 29 /12/1360 به مواضع تیپ 55 هوابرد در رقابه .
    مشاهده کل متن در ادامه مطلب........


    بسمه تعالی
    خیلی محرمانه
    موضوع : خلاصه وضعیت عملیاتی تک دشمن از 28/12/1360 الی 29 /12/1360 به مواضع تیپ 55 هوابرد در رقابه .
    در ساعت 23:30 مورخه 28/12/1360 ، تک پیاده دشمن، توأم با غافل گیری، با پشتیبانی تانک و آتش شدید ، از طریق تنگ رقابیه آغاز و در حدود یک تیپ پیاده شامل 1200 نفر به مواضع گردان 158 و 900 نفر به موضع گردان 135 نفوذ نمودند. قبل از تک دشمن یک گشتی به تعداد 20 نفر از گردان 158 ، بسیج و افراد مهندس جهت به وجود آوردن معبد در میدان مین دشمن ، به جلو اعزام گردیدند که توسط دشمن محاصره و اکثراً شهید و تعدادی به اسارت گرفته شدند.
    در زمانی که نیروهای پیاده دشمن به مواضع یگان های این تیپ نفوذ نمودند، با مقاومت سرسختانه و دلیرانه و کمک مشهود خداوند مواجه و تعداد تقریبی 950 نفر از دشمن به عقب تخلیه و در روستای « بیت شایه » دفن گردیدند. بقیه جنازه ها به علت آتش شدید دشمن و پراکندگی آنها، در محل باقی ماند و چون امکان شیوع بیماری می رفت در همان محل موضع دفن گردیدند.
    نیروهای تیپ، همراه با برادران بسیج و پاسداران بعد از کشتن و فرار دادن دشمن ، موضع پدافندی را ترمیم و تحکیم نمودند و تعداد 110 دستگاه تانک دشمن که در 700 متری پشت یگان های پیاده ی دشمن آماده بودند تا به محض تصرف هدف، عناصر پیاده به موضع پدافندی ما حرکت نمایند و تا « شیخ شجاع» پیش بیایند به علت شکست فاحش یگان های پیاده ی دشمن، مجبور به عقب نشینی گردیدند و در فاصله 4 کیلومتری در داخل دشت باز بدون هیچ نوع پوششی ، مستقر و از همان جا یگان های در خط تیپ را زیر آتش قرار می داند. این وضعیت همین طور ادامه داشت در ساعت 00 : 10 مورخه 1/1/1361 با اعزام هشت گروه شکار تانک به تعداد 400 نفر ، به تانک دشمن حمله و تعدادی از آنها را منهدم نمودند که مجبور شدند شب بعد از معبری که از داخل تنگ رقابیه درست کرده بودند، تانک های خود را به عقب ببرند.
    در تک مورخه 4/1/1361 این تیپ به مواضع عراقی ها، یکی از مدارک به دست آمده از دشمن دستور عملیاتی تک مورخه 28/12/1360 دشمن به مواضع تیپ بود که قبلاً به قرار گاه مقدم نزاجا فرستاده شده است در این عملیات تعداد 30 نفر از نفرات خودی شهید و 91 نفر زخمی و 5 نفر مفقود الاثر شده اند .
    به دنبال حوادثی که در قرار گاه فتح و فجر بر اثر تک متجاوز به وجود آمد قرار گاه مقدم نیوری زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، برای حفظ روحیه و آمادگی قرار گاه ها اقدام به صدور دستور العمل زیر کرد.
    از : قرار گاه مقدم نزاجا (کربلا 2 ) «3»
    به : قرار گاه های قدس ، نصر ، فتح ، فجر
    1ـ حملات جنون آمیز دشمن را که نامش از ترس و وحشت او از حمله گسترده رزمندگان اسلام است با خونسردی دفع نمایید. مهمات را بیهوده مصرف نکنید.
    2 ـ تلاش کنید ضمن آنکه به دشمن تلفات وارد می آورید اقدام به گرفتن اسیر نمائید .
    3ـ قرار گاه کربلا2 ، با آگاهی از آخرین وضعیت قرار گاه های چهارگانه ، منظر دریافت اعلام آمادگی کامل ، جهت اجرای مأموریت واگذاری می باشد.


  10. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


  11. #6
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : عملیات فتح المبین

    بررسی عملکرد پدافند هوائی در عملیات فتح المبین


    سرزمین ایران، به‌دلایل بسیار از اهمیت فوق‌العاده‌ای در جغرافیای سیاسی و اقتصادی جهان برخوردار است. بی‌گمان، استعمارگران اهریمن صفت- چه بخواهیم و چه نخواهیم- به‌چیزی کمتر از تسلیم سرسپردگی رضایت نخواهند داد و تا از پایمان در نیاورند، از پای نخواهند نشست.
    هنوز نخستین برگ‌های ورق خورده از دفتر هشت‌سال‌دفاع‌مقدس را به‌یاد داریم؛ روزهای حماسه و خون را. روزهایی را که از جنگ و دفاع گزیری نبود، ولی ما این «ناگزیری» را به‌فال نیک گرفتیم و به‌جهانیان فهماندیم که از فرزندان دلیرایران اسلامی، جز غیرت و آزادگی نباید انتظار دیگری داشت.
    این دفاع «ناگزیر» دریافتیم که هرچه شناخت، آگاهی و دانش ما نسبت به‌پدیدة «جنگ» فزونی یابد و هرچه شیوه‌ها و راهکنش‌های به‌کار گرفته‌شده در دفاع مقدس، توسط طراحان و مجریانشان در مناطق نبرد در معرض دانشجویان علوم نظامی قرار گیرد و هرچه روش‌های حمله و راهکنش‌های مقابله صحیح با این تجاوزها در صحنه‌های کارزار پیشین، تحت ارزیابی بیشتری واقع شود، زمینه‌های مناسبی برای جلوگیری از احتمال وقوع از جنگ‌های آتی فراهم خواهد شد. با تردید درگام‌های بعدی، ابزار مقابله هم در کلیه سطوح (راهبردی، عملیاتی و راهکنشی) برای کشورمان آماده می‌شود.
    در سال‌های دفاع مقدس، بارها شاهد افتخار آفرینی فرزندان ایران اسلامی، برابر دشمن بوده‌ایم؛ درشرایطی‌که نیروهای ایرانی، تجهیزات و افراد کمتری نسبت‌به‌دشمن دراختیار داشتند. این، همان «نصرت الهی» و وعدة‌حق است که پیروزی بر دشمن را درصورت پایبندی به‌ارزش‌ها و اعتقادات بشارت داده است. عملیات فتح‌المبین که از آن به‌عنوان «‌بهار نیروهای مسلح ایران» اسلامی یاد می‌شود و مقدمه‌ای بر عملیات بیت‌المقدس است، یکی از مصادیق نصرت‌الهی است. وظیفه ما و کارشناسان ما بررسی عملیات مذکور در ابعاد مختلف، تلاش درجهت حفظ دستاوردهای دفاع مقدس، انتقال دانش و تجربه کسب شده به‌نسل جوان نیز است.
    درعملیات عزت‌بخش فتح‌المبین که ساعت 00:30 بامداد دوم فروردین‌ماه 1361 با رمز مقدس «یا زهرا» علیها‌السلام در منطقه غربِ شوش و دزفول انجام شد، عملکرد ارتش جمهوری اسلامی ایران به‌گونه‌ای بود که منجر به‌آزادسازی بیش از دو هزار کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی ایران در غرب شوش و دزفول- از جمله ارتفاعات بسیار مهم و راهبردی غرب شوش، معروف به‌ارتفاعات «رادار» دهلران- شد. رادار دهلران از مهرماه 1359، به‌دست دشمن افتاده بود و 18 ماه تمام در اختیار مزدوران بعثی قرار داشت. پدافند هوایی افتخار دارد که طی اجرای این عملیات، علاوه بر حراست و پاسداری از فضای کشور و پدافند از منابع حساس و حیاتی نفتی و مراکز اقتصادی نظامی، 27 فروند از انواع هواپیماها و سه فروند بالگرد دشمن را سرنگون کند.
    عملکرد پدافند هوایی دراین‌عملیات که با حضور 133 گردان پیاده و زرهی اجرا شد، آن‌چنان درخشان و قابل توجه بود که کارشناسان نظامی یکی از دلایل اصلی موفقیت عملیات مورد اشاره را حضور مقتدرانه پدافندهوایی دانسته‌اند. رزمندگان ایرانی با مسدود کردن تنگة «رقابیه» و «عین خوش»، 15 هزار سرباز عراقی را به‌اسارت درآوردند. فرماندهان سپاه سوم عراق جهت حفظ مواضع خود، درخواست پشتیبانی وسیع هوایی کردند. با دستور مستقیم صدام، هواپیماهای عراقی جهت مقابله با پیشروی رزمندگان اسلام، به پرواز در آمدند، اما حضور مقتدرانه پدافندهوایی، همکاری مناسب نیروی هوایی و ابتکار عمل خلبانان تیزپرواز، منجر به‌عدم موفقیت هواپیماهای عراقی و در نتیجه، ایجاد آسمانی امن برای رزمندگان ایرانی و تسهیل در پیشروی آنان شد. در این عملیات، ایستگاه‌های 4 و 5 موشکی و ایستگاه رادار دهلران که در اختیار ارتش عراق قرار گرفته بود، آزاد شد و پدافندهوایی جمهوری اسلامی ایران با بهره گیری از ایستگاه‌های آماده به‌کار موجود- از جمله ایستگاه هاوک- مانع بزرگی در دستیابی هواپیماهای عراقی به‌اهدافشان ایجاد کردند. تعداد هواپیماهای ساقط شده توسط پدافندهوایی، در طول هشت روز اول عملیات فتح‌المبین، 27 فروند ذکر شده است. در این عملیات، تعدادی ازکارکنان شجاع پدافندهوایی در راه حفظ اعتقادات و ارزش‌های خود به‌شهادت رسیدند. اگرچه آفند برای تصرف یک منطقه ممکن است در یک عملیات و طی چند روز یا چند هفته پایان ‌پذیرد، اما مأموریت پدافندهوایی جهت مصون نگه داشتن سرزمین آزادشده از حمله‌های هوایی دشمن و تثبیت موفقیت تا چند هفته وگاه تا چند ماه پس از عملیات ادامه می‌یابد. این مقاله به‌اختصار، عملکرد پدافندهوایی تا پایان روز سیزدهم فروردین 1361 را بررسی می‌کند.
    برابر اسناد ومدارک موجود و با بررسی انجام‌شده توسط ایستگاه‌های راداری «فاشا»* هم‌زمان با آغاز سال 1361، در مناطق غرب و جنوب غرب کشور فعالیت‌های پروازی عراق به‌صورت چشمگیری افزایش یافته است. در اولین روز فروردین 1361، هواپیماهای عراقی قصد حمله هوایی و بمباران تأسیسات مخابراتی «اسدآباد» را داشتند که با آتش پدافندهوایی هوشیار منطقه، عملیات نیروی هوایی عراق دراین‌خصوص با شکست مواجه شده، بمب‌هایشان را در فاصلة شش کیلومتری تأسیسات مذکور رها کرده و متواری شدند. این حمله هیچ خسارتی در پی‌نداشت. در سایر مناطق غرب و جنوب‌غرب، تا پایان روز اول فروردین 1361، درگیری پدافندهوایی و هواپیماهای مهاجم نیروی هوایی بعث عراق ادامه یافت. دو نفر از سربازان رشید پدافند هوایی به‌نام‌های سیدحسن حسینی و محسن صفدرزاده، در مناطق شوش و شلمچه به‌درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
    بامداد دوم فروردین 1262، دستور استفاده از بسامد‌های ذخیره از پیش تعیین‌شده به‌گروه‌های پدافند هوایی ابلاغ شد و مفهومش آن بود که عملیات فتح‌المبین در حال شروع است.
    در این مقطع، بیشترین دغدغة کارشناسان و متخصصان تعمیر و نگهداری در پدافندهوایی، تأمین قطعات و بالابردن بهره‌وری رادارهای اهواز، بندر امام، دزفول و بهبهان بود، زیرا کشف، شناسایی، رهگیری و انهدام انواع هواگرد دشمن از جمله وظایف ذاتی پدافندهوایی است و لازمة انجام وظایف مذکور، بهره‌مندی از رادارهایی با سطح آمادگی عملیاتی بالا است. در همان اولین روز عملیات فتح‌المبین، طرح «شبح2» که به‌منظور پشتیبانی و دفاع هوایی از عملیات سطحی است، به‌مورد اجرا گذاشته شد. نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران از هواپیماهایی نظیر: اف-4 و اف-14 در این طرح بهره گرفت. فاشا با استفاده از ایستگاه‌های راداری خود در منطقه و همچنین بهره‌گیری از محل شنود پرنده (با نام پروازی آمپول23) اطلاع داد که درگیری شدیدی پیرامون دزفول و اهواز ایجاد شده است. همکاری خوب افسران واپایش شکاری و خلبانان تیزپرواز هواپیماهای اف- 14 نیروی هوایی (به معرف‌های مقاوم 3 و 4) ساعت11:23 از دوم فروردین 1361، منجر به‌ ساقط شدن هواپیمای دشمن در موقعیت cc2525 شد.
    برابر اسناد موجود: «ساعت 15:35، یک فروند دیگر از هواپیماهای دشمن که تاحوالی شوشتر پیش‌آمده، مشغول بمباران نیروهای خودی در شرق شوش بود، به‌وسیله هواپیمای گشت هوایی منطقه کشف و در موقعیت DC4010 مورد اصابت موشک هوا به‌هوای خود قرار گرفت سرنگون می‌شد.»
    کارکنان دلیر ایستگاه پدافندهوایی هاوک2 دزفول نیز در همان روز اول عملیات، در ساعت‌های 16:22 و 16:24، دو موشک به‌سمت دو فروند از هواپیماهای دشمن پرتاب و آنها را سرنگون کردند. هواپیماهای مذکور، قصد بمباران شوش و اطرافش را داشتند.
    در منطقه دیگری از جبهه، هواپیماهای دشمن قصد حمله به‌خارک را داشتند. این حمله در ساعت 21:19 انجام شد که در نتیجة پدافند محکمی که صورت گرفت، یک فروند از هواپیماهای بعثی در آب‌های نیلگون خلیچ فارس سرنگون و بقیه هواپیماها متواری شدند.
    روز اول عملیات فتح‌المبین، یک‌روز پراضطراب برای رزمندگان محسوب می‌شد. این روز پراضطراب در حالی رو‌به‌پایان رفت که ایستگاه‌های شنود فاشا خبر ازانجام 82 سورتی پرواز بمباران و گشت هوایی دشمن در منطقه جنوب دادند. دراین‌روز، یکی از کارکنان دلیر پدافندهوایی به‌نام محمدرحیم شهروئی، در منطقه شوش به‌شهادت رسید.
    رادارهای منطقه جنوب غربی کشور، دو فروند از هواپیماهای دشمن را کشف و با هدایت دو فروند F14 (با معرف‌های منشور 3 و 4) رهگیری شدند. در ساعت 12:30، یک فروند از هواپیماهای رهگیری شده عراقی مورد اصابت موشک هواپیماهای خودی قرار گرفته، در منطقه غرب شوش سقوط کرد؛ هواپیمای دیگری از دشمن، ساعت 13:30 به‌وسیله دو فروند F14 (با معرف‌های منشور 5 و 6 )رهگیری و مورد اصابت قرار گرفت که خلبان نیز به‌دست پرتوان رزمندگان اسلام اسیر آمده، هواپیمایش در جنوب غربی شوش سقوط کرد.
    ساعت 16:40 سوم فروردین 1361، دو فروند از هواپیماهای عراقی که قصد بمباران آبادان را داشتند، با اقدام به‌موقع کارکنان پدافندی مواجه شده، با توجه به‌سدِّ آتش مستحکم پدافندهوایی، متواری شده و بمب‌های خود را در بیابان‌های اطراف آبادان رها کردند. ساعت 21:25 همان روز، خدمة جنگ‌افزار‌های پدافندهوایی مستقر در جزیرة خارک، به‌سمت هواپیمای عراقی تیراندازی کردند که بر اثر این تیراندازی، هواپیمای عراقی در دریا سقوط کرد.
    در این روز هم یکی دیگر از کارکنان پدافندهوایی به‌نام گروهبان‌یکم عزیزالله بهرامی در غرب اهواز به‌شهادت رسید. در این روز، تعداد 72 سورتی پرواز انجام شده توسط هواپیماهای عراقی، توسط ایستگاه‌های شنود فاشا گزارش شده است.
    هم‌زمان با این عملیات، در جبهة خارک، ساعت 20:30، رادار دریایی هدف ناشناسی را کشف و متعاقب آن در ساعت 20:49 مسیر دیگری را گزارش کرد. جنگ‌افزارهای پدافند هوایی، روی هدف‌های مذکور در ساعت 21:00 اجرای آتش کردند و موفق شدند یک فروند از هواپیماهای عراق را در فاصله 5/4 کیلومتری شمال‌غرب جزیره مورد اصابت قرار دهند.
    نتایج به‌دست آمده از فعالیت‌های رزمی کارکنان ارتش اسلام، به‌ویژه دربخش پدافندهوایی به‌افت شدید روحیه مزدوران عراقی منجر شد. به‌همین دلیل، در پنجم فروردین 1361، ساعت 06:00، هیئتی از افسران بلندپایه ستاد ارتش عراق با هدف ارتقای روحیة نیروهای بعثی از یکان‌های عراقی حاضر در خرمشهر، غرب کارون و اروندرود بازدید کردند. گزارش‌های واصله، از افت شدید روحیه نیروهای بعثی و افزایش لغو دستور در میان آنان حکایت می‌کند. در این بازدید، به‌فرماندهان منطقه توصیه شده است که به‌منظور جلوگیری از تخریب روحیه سایر کارکنان این‌گونه افراد (خاطی و بی‌انضباط) را سریعاً به‌پشت جبهه تخلیه کنند.
    در همان روز پنجم فروردین 1361، هواپیماهای گشت هوایی عراق در فضای غرب اهواز اقدام‌به‌گشت‌زنی کردند و در همان زمان، هواپیماهای عراق با پایش هواپیماهای شکاری، نیروهای ایران را بمباران کردند که البته پدافند هوایی، باوجود تمام مشکلات و نارسایی‌ها و کمبودها، موفق به‌شکار هواپیماهای دشمن شد. در یک موقعیت استثنایی، یکی از هواپیماهای دشمن به‌وسیله رادار دزفول کشف و به‌وسیله هواپیماهای F4 گشت هوایی منطقه رهگیری شد. سرانجام هواپیمای مهاجم در ساعت 07:52، مورد هدف قرار گرفته در پنج مایلی شمال‌غربی اهواز به‌زیرآمد. دراین‌روز، شهیدی دیگر از پدافندهوایی تقدیم ملت اسلامی شد. شهید تقی شیربان‌شاهی که تا آخرین لحظه در راه دفاع از ارزش‌ها و اعتقادات پایمردی کرد و در این راه به‌شهادت رسید.
    در روز ششم فروردین 1361، نیروهای ارتش عراق، تمام تلاش خود را معطوف به حفظِ تپه رادار و دشت عباس کردند. فعالیت بالگردهای عراق، در منطقه «چنانه» و «بستان» خبر از انتقال نیروهای عراقی به‌این مناطق می‌دهد. با تلاش دلیرمردان پدافندهوایی، یکی از بالگردهای دشمن نیز در ساعت 12:05، در همین منطقه سرنگون شد.
    در هفتم فروردین 1361، ساعت 11:20، دو فروند از هواپیماهای دشمن در منطقه «رقابیه» به‌وسیله سامانة پدافندهوایی هاوک دزفول کشف و دو موشک هاوک به‌سمت آنها شلیک شد که در نتیجه، یک فروند از این دو هواپیما در نقطه‌ای به‌مختصات جغرافیائی سه هزار و 211 شمالی و چهار هزار و 86 شرقی روی تپه‌های ابوصلیبی و جنگنده دیگر، در شرق فکه سقوط کرد. پدافند نزاجا انهدام دو هواپیمای مذکور را تأیید کرد.
    در هفتمین روز از فروردین 1361، رادار دزفول در ساعت 17:30، مسیری سه فروندی از هواپیماهای مهاجم دشمن را کشف کرد و این کشف، به‌هواپیماهای گشت هوایی منطقه با نام «فرزین 24» جهت رهگیری و انهدام ابلاغ و اعلام شد. ‌هواپیمای شکاری خودی، موفق به‌رهگیری و انهدام یک فروند از هواپیماهای متجاوز در نقطه DB3028 شد، ولی دو فروند موفق به گریز از معرکه شدند. با وجود تمام کمبودها نیروی هوایی علاوه بر تأمین هواپیماهای گشت هوایی و اسکرامبل به‌منظور دفاع هوایی، از پشتیبانی نزدیک نیروهای سطحی نیز غفلت نکرد و هر لحظه که قرارگاه‌های مقدم درخواستی داشت، با بمباران مواضع و محل‌های تجمع دشمن، راه را برای پیشروی نیروهای سطحی خودی باز کرد. به‌همین‌دلیل است که پدافند هوایی عراق از کلیه یکان‌هایش می‌خواهد تا به‌هر وسیلة ممکن، جلوِ تهاجم هواپیماهای ایرانی را بگیرند.
    دراین‌روز، سه نفر از دلیرمردان پدافندهوایی به‌نام‌های استوار یعقوب نیک‌اندیش، سرباز وظیفه رضا سبکتکین و سرباز وظیفه بهمن صادقی به فیض شهادت نایل آمدند.
    از نکات جالب توجه به‌وقوع پیوسته دراین‌روز، کشف مسیری با سه فروند از هواپیماهای مهاجم به‌شماره 269 است. این سه فروند، قصد حمله به‌دهلران را داشتند، ولی اقدام به‌موقع و رهگیری آنها به‌وسیله هواپیماهای شکاری گشت هوایی با معرف پروازی «فرزین 6» به سرنگونی یک فروند از آنها در ساعت 14:37 در موقعیت CC1537 انجامید؛ دو فروند دیگر مجبور به‌فرار شدند. بر اساس گزارش محل‌های شنود، مشخص شد که در آن روز، نیروی هوایی دشمن 89 سورتی پرواز بمباران و گشت هوایی داشته است.
    عراق، تمام توانش را مصروف بازپس‌گیری مناطق از دست رفته کرد، هواپیماهای نیروی هوایی ارتش بعث عراق، در یازدهم فروردین 1361، اقدام به‌بمباران مواضع دفاعی نیروهای ایرانی در اطراف چنانه و غرب دزفول کردند. خوشبختانه همکاری خوب افسران واپایش شکاری مستقر در رادارهای پدافندهوایی و خلبانان نیروی هوایی، منجر به‌ساقط شدن چهار فروند از هواپیماهای مذکور در ساعت‌های 13:05، 13:15، 13:20، 13:22 به‌وسیله هواپیماهای گشت هوایی منطقه به‌نام‌های «نصر» و «ابوذر» شد. یک فروند از این چهار هواپیما، در جنوب شرقی چنانه و سه فروند دیگر در غرب «ویس» سقوط کردند. استوار حسین کل‌خور‌موجی، از کارکنان رشید پدافندهوایی، در این روز در جبهه شوش به‌شهادت رسید.
    در سیزدهم فروردین 1361، فعالیت‌های هوایی نیروی هوایی عراق که به‌علت بدی هوا برای 24 ساعت متوقف شده بود، از سر گرفته شد. دراین‌روز منطقه‌ای که طی نیمة دوم سال 1359 و 1360، جولان‌گاه نیروهای زمینی و هوایی ارتش عراق بود، باز پس گرفته شد.
    با آزاد شدن مناطق غرب شوش، ایستگاه رادار دهلران، ایستگاه 5 هاوک و دشت عباس، گروه دزفول از ستاد پدافند کشور، لجمن** جدید را استعلام کرد تا هواپیماهای گشت هوایی، منطقه را برابر طرح شبح2، به‌منظور مقابله با هواپیماهای بمباران عراقی به‌سمت مرزهای بین المللی جلوتر ببرد. در این اثنا، معاونت عملیات نیروی هوایی از پدافند هوایی در خواست کرد تا اطلاع بعدی و برابر طرح شبح 2، با چهار فروند هواپیمای F4 و دو فروند F5 همراه با یک باری مخزنی (Tanker) سوخت‌رسان پوشش هوایی غرب شوش و دزفول را کماکان تأمین کنند.
    ساعت 10:47، رسالت 02 از نوع F4 گشت‌هوایی منطقه اعلام کرد یک فروند هواپیمای دشمن را در موقعیت DC4618 کشف و منهدم کرده است. هنوز غریو شادی کارکنان در اطاق عملیات رادار دزفول فرو ننشسته بود که ساعت 11:08، مسیر دیگری به‌وسیله کارکنان تیزبین پدافند، روی صفحه رادار کشف شد. بلافاصله، دشمن شناسائی و به‌نزدیک‌ترین گشت هوایی منطقه؛ یعنی رسالت 02(دو فروند F4) اعلام شد. پس از رهگیری و درگیری با جنگنده موصوف، ساعت 11:36، یک‌فروند از هواپیماهای متخاصم مورد اصابت موشک هوا‌به‌هوای پرتاب‌شده از سوی F4 قرار گرفته، سر نگون شد و ایستگاه شنود منطقه هم سقوط یک فروند TU-22 را با معرّفP3 در موقعیت DB3252 تصدیق و اعلام کرد.


  12. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


  13. #7
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : عملیات فتح المبین

    خاطره سرتیپ2 خلبان حسین فلک پور از عملیات فتح المبین
    ایشان در سالهای آغازین جنگ فرمانده پایگاه سوم هوانیروز در کرمان بودند.
    در «عملیات فتح المبین», سرپرستی منطقه دزفول و مولاب نیز به ایشان سپرده شد.
    آنچه میخوانید, یادآورده های ایشان از «عملیات فتح المبین» است که در کتاب هوانيروز در فتح المبين نوشتۀ حجت شاه محمدي , برگهای 62 تا 69 آمده است:

    حدود پانزدهم اسفند ماه 1360 بود كه ستاد تهران مأموريتي را به من ابلاغ كرد. با تشكيل جلسة داخلي با مسئولان و دست اندكاران گروه تحت امرم، از جمله
    سرهنگ پرتويي، رئيس ستاد، سرهنگ آسوار، رئيس ركن سوم، سروان صديق شجاع، افسر عمليات، سرگرد مجيدي، فرمانده فسك(=مركز تعميرات رده مياني) و تعداد ديگري از فرماندهان گروهان ها، در جلسه اي كه برگزار شد، آنچه را براي اجراي يك عمليات لازم بود، مورد بررسي قرار داديم.
    پس از پايان جلسه، بر اساس تصميم هايي كه گرفته شد، سريع اقدام به ارسال آنچه كه مي توانست در اين عمليات نقش مؤثري داشته و لازم باشد، كردم. پايگاه اصلي ما در دزفول، پايگاه چهارم شكاري نيروي هوايي بود. بعد از استقرار ما در اين پايگاه و ملحق شدن به يك گروهي كه قبل از ما در اين پايگاه حضور داشت، وضعيت اوليه شكل گرفت.


    محل استقرار دايمي ما، پيش از اين نزديك شهر ماهشهر در منطقه اي به نام « جراحي » بود. چند ماه قبل، در عمليات ثامن الائمه(ع)، براي شكستن محاصرة آبادان، از همين منطقه پروازها را انجام داده و نيروها را پشتيباني آتش كرده بوديم. حالا با طراحي و تدوين عمليات فتح المبين در منطقة دزفول، گروه ما هم از جراحي به اينجا آمده بود و پشتيباني آتش و تكهاي الزاميش را عليه نيروهاي دشمن در منطقة « پاي پل » و ارتفاعات « رقابيه» و « ميشداغ » در غرب شوش انجام مي داد.
    در تاريخ 25 اسفند 1360 عراق اقدام به تك در اين منطقه كرد. چون پيش از اين مطلع شده بود كه در اينجا نقل و انتقالات صورت م يگيرد و امكان عمليات وجود دارد. براي جلوگيري از عمليات آتي، اقدام به تك كرده بود. يكان ها از ما پشتيباني آتش خواستند و خلبانان ما هم با بهترين نحوه اقدام به سركوب دشمن كردند.
    محل استقرار دايمي ما پايگاه دزفول انتخاب شده بود، ولي پايگاه اصلي و محل استقرار عملياتي ما در مولاب، شمال غربي امامزاده عباس بود. با تعداد دوازده فروند كبرا، سه فروند 206 ، چهار فروند شينوك، دو فروند 205 و دوازده فروند 214 ، تعدادي از خلبانان گروه پشتيباني و پايگاه شهيد وطن پور با وسايل پرند هشان يادش به خير، تعدادي از استاد خلبا نهاي آنها به ما مأمور شدند و در اختيار قرار گرفتند كه استفادة شاياني از آنها شد.
    چون واقعاً استاد خلبان بودند و تجربة خيلي خوبي داشتند. مجموعة گروه را تشكيل مي دادند كه با همكاري خلبانان گروه كرمان، عمليات را آغاز كرديم.

    در ابتدا قرار بود ما در اين عمليات، فقط قرارگاه قدس را پشتيباني كنيم. ولي بعد، قرارگاه نصر را هم به ما اضافه كردند و ما در اصل پشتيباني دو قرارگاه نصر و قدس را به عهده گرفتيم. افسر رابط ما هم سروان موسوي بود كه از ستاد تهران انتخاب شده و در قرارگاه قدس مستقر بود.
    پس از انجام استقرار كامل، منتظر دستور شديم. هيچ گونه اطلاعاتي هم از وضع منطقه و دشمن نداشتيم. با اين مشكل قبل از آن هم با رها برخورد كرده بوديم و آن را به عنوان يك واقعيت پذيرفته بوديم. از فرداي روزي كه انقلاب پيروز شد و هوانيروز درگير آشوب هاي غرب شد، تا پايان جنگ تحميلي، هيچ ارگاني، فردي يا گروه خاصي، نتوانست اطلاعات دقيقي از دشمن به ما بدهد. به نظر من، اين موضوع يك نقطة ضعف بسيار مهمي بود كه بايد به آن رسيدگي و از تكرار آن جلوگيري شود.
    براي رفع اين معضل و آشنايي بيشتر خلبا نها با منطقة عملياتي و محل استقرار نيروهاي دشمن، قبل از شروع عمليات، تعدادي از آنها را براي شناسايي و آشنايي با عوارض زمين اعزام كرديم كه فرماندهان گروه هاي آتش، بتوانند بهتر گروه ها را هدايت كنند. ضمن اينكه با شناسايي هدف ها، نوع مهمات مصرفي شان هم مشخص مي شد.
    صبح روز 2 فروردین 1361 ، ساعت 00:30 عمليات آغاز شد. تا روشن شدن هوا، كاري از ما ساخته نبود و فقط به خبرهايي كه مي رسيد گوش ميداديم. پس از شروع عمليات، خبرهاي خوبي مي رسيد مبني بر اينكه نيروهاي ايراني تسلط كاملي روي منطقه پيدا كرده و به پيشرو يشان ادامه مي دهند. اين خبرهاي خوش، باعث تقويت بنية ما ميشد.

    گروه هاي آتش هم براي تكميل پيروزي ها با گرگ و ميش شدن هوا، فعاليت ها را در سه جبهه آغاز كردند.
    1)
    پشتيباني آتش از نيروهاي رزمنده با بالگردها.
    2)
    تخلية مجروحان و انتقال سريع آنها به بيمارستان هاي مجهز كه امكانات پيشرفتة پزشكي داشتند.
    3)
    بال برد (= انتقال نيرو با بالگرد به نقطه عمليات.) و انتقال رزمندگان تازه نفس به خط.

    در هنگام اجراي مأموريت ها، هوانيروز ضمن پشتيباني آتش از نيروهاي خودي، تخلية مجروحين را نيز به عهده داشت. مجروحين عراقي و خودي به قدري زياد بودند كه ناچار شديم در داخل قرارگاه خودمان با اندك بضاعتي كه داشتيم، يك بيمارستان صحرايي تشكيل دهيم. البته يك نفر روحاني با ما بود كه چند سالي در لبنان جنگيده بود و تجربة بسيار خوبي در اين مورد داشت. تشكيل بيمارستان صحرايي، جزء وظايف ما نبود؛ ولي براي كمك به مجروحين، ناچار بوديم. چون فرصت تخليه نبود و ممكن بود مجروحي به خاطر يك كمك ساده به زندگي بازگردد. بنابراين، ناچار بوديم تخلية مجروحين را در نوبت هاي مختلف انجام دهيم.
    هنگام پياده كردن مجروحين، خلبان ها با خبرهاي خوشحال كننده از راه مي رسيدند. هر لحظه تعداد اسرا و مجروحان عراقي بيشتر ميشد و اين نشان مي داد نيروهاي ما به سرعت در حال پيشروي هستند. بين اسرا، تعداد زيادي هم مجروح تخليه مي شد كه بر اساس اصول اسلام و قرآن تمام اعمالي كه براي نجات مجروحين جنگي خودمان ميكرديم، براي آنها هم همان كار را انجام مي داديم.
    در حين عمليات، گاه مشكلاتي براي ما پيش مي آمد. از جمله؛ چون پيشروي قواي ما بسيار سريع و بر قآسا بود، بعضي مواقع ارتباط ما با خط قطع مي شد و نمي توانستيم موقعيت دقيق نيروها و دشمن را به خلبانان بدهيم. به عنوان مثال؛ در دور قبلي پرواز، نيروها در فلان منطقه بودند، حال بعد از يك ساعت، حدود 15 كيلومتر پيشروي شده بود. بالطبع وقتي خلبان از موقعيت نيرو با اين بعد مسافت اطلاعي پيدا نمي كرد، ممكن بود نيروهاي خودي را به جاي دشمن زير آتش بگيرد.
    مشكل دوم اينكه، وقتي پيشروي نيروها شروع ميشد، ما دچار مشكل آمادي مي شديم. هوانيروز خودش پشتيباني آمادي نداشت. به ناچار لشكر ما را پشتيباني مي كرد. وقتي لشكر جلو ميرفت، تمام امكانات را با خودش مي برد و ارتباطش با ما قطع مي شد. تنها مشكل تغذيه براي ما به وجود نمي آمد بلكه مشكل آب، بنزين، مهمات و مسائل ديگر هم وجود داشت. در چنين شرايطي ، نيروي زميني به دليل درگيري با دشمن، ما را كاملاً از ياد مي برد. خودمان هم امكاناتي نداشتيم و به اميد پشتيباني لشكر يا نيروي درخواست كنندة بالگرد بوديم. اين از مشكلاتي بود كه در آينده بايد به آنها رسيدگي شود.

    مشكل ديگر موضوع ارتباط مخابراتي بود. ارتباط مخابراتي ما هم پس از پيشروي دچار مشكل مي شد. نيروهاي زميني نمي توانستند با بالگرد ارتباط داشته باشند. رابط ما هم قادر نبود در يك زمان، با دو گروه ارتباط برقرار كند. وقتي ارتباط برقرار نشود، هم خلبان، هم نيرويي كه تقاضاي بالگرد كرده است، هر دو دچار مشكل مي شوند.
    مشكل بعدي، نحوة ابلاغ مأموريت ها بود. مأموريت ها اصلاً مشخص نبود از جانب چه كسي صادر مي شود. افسر رابط مي بايد با توجه به نوع هدفها، موقعيت زمين و فاصلة دشمن، در مورد محل استفاده از بالگرد ها تصميم مي گرفت و به ما مي گفت. ما هم بر اساس گفت ههاي ايشا ن، گروه آتش اعزام مي كرديم؛ اما در عمل اين كار انجام نمي شد و ديگران در وظايف ما دخالت مي كردند.
    روز دوم عمليات سانحه داشتيم ,« پاي پل »
    ستوان آهنگراني و طباطبايي را زدند. صفارمقدم(بعدها به شهادت رسيد) و ستوان ندايي آنها را از منطقه تخليه كردند. محل سانحه بين نيروهاي خودي و دشمن بود. بنابراين، تيم نجات دچار مشكل شد. سانحه، حدود 7 الي 8 كيلومتري غرب پا ي پل اتفاق افتاده بود.
    در اين عمليات، دو فروند بالگرد« اميد » (= بالگرد هاي ضدتانك مجهز به موشك ماوريك) در اختيار داشتيم كه
    مهدي مدرس و قبادي خلبانش بودند. يك فروند هم ابراهيممحمدزاده و روزبهاني و عامري با آن ميپريدند كه براي ما بسيار كارساز بودند. با توجه به عملكردي كه اين موشك در منطقه از خود نشان داد، اگر قرار باشد در آينده از آن استفاده شود، بهتر است كلا سهاي آموزشي با محتواتري براي خلبانان آن گذاشته شود.
    مسئلة قابل توجه ديگري كه در اين عمليات خود را به خوبي نشان داد، استفاده از موشك ماوريك بود. توضيح اينكه؛ اين موشك ها اوايل جنگ، به وسيلة جنگنده هاي « اف 4 » نيروي هوايي مورد استفاده قرار ميگرفت. حدود چند ماهي قبل از اين عمليات، نيروهاي فني و خلبانان نيروي هوايي و هوانيروز، طرحي را به نام « اميد » ارائه دادند كه با محاسبات و تغييراتي كه در سامانة پرتابگر بالگرد كبرا به وجود آوردند، توانستند اين موشك را روي بالگرد نصب و پس از آزمايش هاي مكرر، براي استفاده به منطقه اعزام كنند.

    خلبان هاي موشك انداز هم در نيروي هوايي كلاس مربوطه را گذراندند. اين موشك، سامانة قفل كنندة روي هدف با يك تلويزيون مدار بسته داشت. البته قفل كردن بر روي هدف با توجه به شرايط آب و هوايي منطقه و بعضي عوامل ديگر، به سختي انجام مي گرفت؛ ولي وقتي موشك روي هدف قفل ميشد، بازدهي و اثر خار ق العاده اي برجا مي گذاشت. قدرت تخريبي عجيبي داشت.
    به عنوان مثال: با شليك يك موشك به منطقه اي كه بيش از ده دستگاه تانك عليه نيروهاي خودي آتشباري مي كردند، يك دفعه همه چيز خاموش شد. انگار نيرويي در آن منطقه نبوده است. اين موشك قدرت انهدامي زيادي داشت.
    يادم نيست روز دوم يا سوم بود كه عراقي ها بعد از شكست هاي متوالي، دست به يك ابتكار عمل زده و اقدام به چند پاتك مذبوحانه كردند. از طرفي چون نيروهاي ما در حال پيشروي سريع بودند و سنگر و جانپناهي از پيش تعيين شده نداشتند، بسيار آسيب پذير مي نمودند. وقتي با پاتكي روبه رو مي شدند، تا حدودي غافل گير بودند و قدرت رزمايش شان را از دست مي دادند.
    در چنين شرايطي آنها بعد از خدا، به يك نقطه اميد داشتند و آن نقطه اتكاي دوم، هوانيروز بود. از ما تقاضاي كمك سريع و اضطراري مي نمودند و موقعيت آسيب پذيرشان را اعلام مي كردند.
    يك بار اين موضوع پيش آمد. بخشي از نيروها در اثر تك عراقي ها به محاصره درآمدند. با اعزام يك گروه آتش شامل؛ يك فروند بالگرد اميد، يك فروند ضدتانك و يك فروند كبراي جنگنده، به همراه بالگرد 214 براي عمليات نجات، به طرف منطقه درگيري رفتيم.


    ابتدا براي قفل كردن موشك ماوريك روي هدف، دچار مشكل شديم. چون نيروها تحت فشار بودند، زحمت زيادي كشيديم تا اين كار صورت بگيرد؛ اما استتار منطقه و ادوات عراقي طوري بود كه هيچ رنگ متمايزي از منطقه وجود نداشت تا موشك آن را به عنوان نقطة حمله، در سامانه اش ثبت كند. با تمام تلاش هايي كه صورت گرفت، متأسفانه اين كار عملي نشد. از طرفي نيروهاي خودي هم پيوسته از طريق راديو تقاضاي كمك ميكردند و هر لحظه اين تقاضاها بيشتر ميشد.
    وقتي خبر دادند نيروها در حال محاصره شدن به وسيلة تانك هاي عراقي هستند، خلبان ماوريك يك بار ديگر تصميم به تكرار عمل و سعي در قفل كردن موشك به روي تانك ها و اهداف ديگر كرد. خوشبختانه اين سعي به نتيجه رسيد و موشك رها شد. همان شليك بود و تغيير كلي در منطقه. راديو ها لحظه اي آرام نبودند و سيل قدرداني و تشكر بود كه به وضوح از راديو و طُرق ديگر به گوش مان مي رسيد. نتيجه آن قدر زيبا و مثبت بود كه
    سروان موسوي، رابط قرارگاه تماس گرفت و گفت:
    بچه ها! واقعاً گل كاشتيد. وضعيت منطقه را تغيير داديد.
    بعد از حدود نيم ساعت مبارزه، چنان ضربه هايی به قواي عراق زدند كه نه تنها محاصره شكسته شد، بلكه قواي عراقي با تمام امكاناتش به اسارت در آمد. اين يعني شگفتي و لطف خدا كه هميشه شامل حال ما بوده است. در برگشت از منطقه، بچه ها متوجه مي شوند از سويي مورد هدف گلوله قرار گرفته اند؛ البته نيروهاي ما از آن منطقه حدود 15 كيلومتر جلوتر بودند. آنها تعجب مي كنند و فكر مي كنند نيروهاي خودي آنها را مورد هدف قرار داده اند. بعد از شناسايي، متوجه م يشوند يك واحد 200 نفرة عراقي در منطقه جا مانده و براي نيروهاي خودي، بويژه توپخانة ما، ايجاد مزاحمت كرده است. بچه ها با يك يورش و با موشك هاي تاو و راكت، آن واحد را در يك چشم به هم زدن تارومار و تعدادي را اسير هم مي كنند.
    به هر صورت، ما عليه عراقي ها و پاتك آنها، يا هر جايي مقاومتي بود، تك مي كرديم و آن مقاومت يا پيشروي را سد و يا خنثي مي كرديم. بالگردهاي ترابري ما هم از منطقة دوكوهه، مداوم نيروهاي تازه نفس وارد صحنه عمليات مي كردند.
    عمليات آنقدر حساس و مهم بود كه از سراسر ايران نيرو آمده بود. از شرقي ترين نقطه، تا مركزي و شمالي ترين آن. از همه جا بودند. از پادگان دو كوهه با بالگردهاي شينوك و 214 ، نيروهايي كه از سيستان و بلوچستان، بندرعباس، گنبد، شمال، ترك، لُر، عشاير و... آمده بودند، با بال برد آنها را به جبهه منتقل مي كرديم. از آن طرف، همين بالگردها يا بالگردهاي كه داراي برانكارد بودند، براي تخلية مجروحين اقدام مي كردند. به دليل پيشروي سريع، حتي حمل تداركات و مهمات هم در بيشتر مناطق به عهدة هوانيروز بود.
    عراق از هر سو خود را در زير ضربات سنگين مي ديد. از شرق، جنوب، شمال و شمال شرقي، هر لحظه واحدي يا تيپي، حتي لشكري از دشمن، توان مقاومت را از دست مي داد و عقب نشيني مي كرد يا تسليم مي شد.
    در چنين شرايطي، فرماندهي نظامي عراق تصميم به تخلية فرماندهان ارشد خود از منطقة ابوغريب گرفت. يك فروند بالگرد براي اين منظور در نظر گرفته بود كه خوشبختانه اين بالگرد هم بوسيلة بالگردهاي كبراي هوانيروز كه از گروه پشتيباني اصفهان بودند، مورد اصابت قرار گرفت و ساقط شد.




  14. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


  15. #8
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : عملیات فتح المبین

    به قلم: سرتيپ 2 ستاد محسن شاهان بهبهاني



    نبردي كه تحت عنوان عمليات كربلاي 2 طرحريزي و با نام عمليات فتح المبين با شركت نيروهاي زميني وهوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، نيروهاي بسيج مردمي وجهادگران پرتلاش درشروع سال 1361 به مدت 8 روز درمنطقه عمومي دزفول شوش (غرب كرخه) انجام شد يكي ازكوتاهترين،موفق ترين، كم تلفات ترين و هماهنگترين عملياتي بود كه ضربات سنگين را بردشمن متجاوز وارد ساخت و او را وادارنمود كه قسمت عمده وحساسي ازسرزمين ايران عزيز را با سرافكندگي ترك نموده ،راه شكستهاي بعدي خود را فراهم نمايد و رزمندگان دلير وشجاع ايران را به فشار بي وقفه وبي امان خود جهت آزادسازي سايرمناطق اشغالي بيش ازپيش ترغيب نمايد.

    مشخصات منطقه عمليات:
    منطقه عمليات فتح المبين حدود 2500 كيلومتر مربع وسعت داشت كه محدود بود ازشرق به رودخانه غيرقابل عبوركرخه
    ازشمال به دامنه هاي جنوبي ارتفاعات كبيركوه ( تيشه كن، ممله،علي كشت، شاوريه و اسكندرخندان)
    ازغرب به ارتفاعات ميشداغ، تينه وعين خوش
    ازجنوب به دشت چهيلا


    عوارض حساس:
    الف: ارتفاعات علي گره زد، تپه چشمه، سپتون، تپه 350 ، تپه شاوريه كه جاده مواصلاتي مهم وحساس انديمشك به عين خوش را كنترل مينمايند.
    ب: ارتفاعات ابوصليبي خات (رادار) كه با تصرف آن جاده حساس و حياتي انديمشك به اهواز ازديد وتيرمتجاوزخارج ميگرديد.
    پ: ارتفاعات عين خوش، تنگ ابوغريب و برقازه كه تصرف آنها تدارك وعقب نشيني نيروهاي متجاوز را مشكل و يا به كلي قطع مي نمود.
    ت: ارتفاع رقابيه و تنگ رقابيه و ارتفاعات ميشداغ كه تصرف آنها باعث بسته شدن عقبه دشمن ودرنتيجه وادار نمودن متجاوزبه اسارت و يا انهدام ميگرديد.
    ث: پلهاي روي رودخانه هاي كرخه و دويرج



    معابر وصولي:
    الف: معبري كه از پاي پل كرخه شروع و پس ازگذشتن ازتپه علي گره زد، به دچه ميرسد و ازآنجا دوشاخه شده يك شاخه به تنگ ابوغريب چاه نفت ميرود و شاخه ديگرآن پس از گذر ازدشت عباس، به طرف دهلران ومهران ادامه مي يابد.
    ب: معبري كه ازشوش شروع شده و پس ازگذر ازارتفاعات ابوصليبي خات، تپه چنانه به برقازه و ازآنجا به فكه (مرزمشترك) ختم ميگردد.
    پ: معبري كه ازعبدالخان (واقع درمسيرجاده اهوازبه انديمشك) شروع و پس ازگذراز رودخانه كرخه، بيت شايع، ازتنگ رقابيه به معبرقبلي متصل و به فكه ختم ميگردد.

    موانع:
    الف: رودخانه كرخه
    ب: ارتفاعات ميشداغ كه مانع حركات از شرق به غرب مي باشد.
    پ: باتلاق واقع درجنوب غربي ارتفاعات ابوصليبي خات
    ت: ارتفاعات شمال منطقه كه دراكثر نقاط حركات خودروها را با مشكل جدي مواجه ميسازد.
    ث: تپه هاي رملي لخيضركه مانع حركات خودروهاي چرخدار ميشود.
    ج: ارتفاعات تينه (ازشرق به غرب) مانع حركات خودروي ميباشد.



    چگونگي استقراريگانهاي متجاوزوخودي درغرب رودخانه كرخه:
    الف: استقراريگانهاي متجاوز وخودي درشروع تهاجم:
    1. متجاوز:
    ارتش عراق با سپاه 3 درساعت 03:30 روز59/7/1 اقدام به حمله سرتاسري نمود. سپاه 3 متجاوز با بكاربردن 5 لشكر ( 3 لشكر زرهي و 2 لشكر مكانيزه) و 5 تيپ دراستان خوزستان (منطقه جنوبي عمليات) تلاش اصلي را بعهده داشت ولشكرهاي 1 مكانيزه و 10 زرهي سپاه 3 درقسمت شمالي استان خوزستان با عبورازخط مرز پس از 6 روزتلاش بي وقفه خود را به رودخانه كرخه رسانده و درآنجا با جانفشاني يگانهاي كم، اما با اعتقاد به حفظ اين آب وخاك مجبوربه توقف شدند به شرح زير:
    - لشكر 10 زرهي درشمال منطقه با چهارتيپ ازغرب دهلران تا رودخانه رفائيه مستقركه ازغرب دهلران تا شرق دشت عباس به صورت پوشش و ازاين منطقه تا شمال رودخانه رفائيه درمواضع پدافندي قرارگرفت
    - لشكر 1 مكانيزه ازجنوب رودخانه رفائيه تا تپه هاي ميشداغ با 5 تيپ مستقر وپدافند ازمنطقه را سازماندهي نمود كه بيشترين تلاش خود را جهت حفظ ونگهداري ارتفاعات ابو صليبي خات صرف نمود.


    2. خودي:
    درمقابل 2 لشكر زرهي ومكانيزه متجاوز يگانهاي زيرآنهم تنها با استعدادي حداكثر درحدود 60 درصد قرارداشتند.
    - تيپ 2 زرهي لشكر 92 زرهي مستقر درعين خوش وتپه علي گره زد
    - گردان 283 سوار زرهي لشكر 92 زرهي
    - گروه رزمي 37 زرهي شيرازمستقر درچنانه
    - گروه رزمي 138 پياده ازلشكر 2 مركز (بعدا به لشكر 21 تغييرنام داد)
    - گروه رزمي 141 پياده ازلشكر 2 مركز (بعدا به لشكر 21 تغييرنام داد)
    ب: اسامي يگانهاي خودي ومتجاوز درمواضع پدافندي (قبل از اجراء عمليات فتح المبين):
    1. خودي:
    لشكر 21 پياده، لشكر 77 پياده، تيپ 84 خرم آباد، -تيپ 55 هوابرد،
    2. متجاوز:
    - لشكر 1 مكانيزه تقويت شده با لشكر 3 زرهي و ساير يگانهاي تقويتي درمواضع مربوطه
    - لشكر 10 زرهي. تقويت شده باچندين تيپ زرهي، مكانيزه، پياده وجيش الشعبي(4)


  16. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


  17. #9
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : عملیات فتح المبین

    مرحله طرحريزي:
    (از 19 آبان ماه الي پايان اسفندماه 1360)
    درپنجم مهرماه سال 1360 عمليات ثامن الائمه(ع) با هدف شكستن حصرآبادان آغاز وبا موفقيت به پايان رسيد ونيروهاي عراقي ازشرق رودخانه كارون و سرپل اشغالي به غرب رودخانه كارون رانده شدند. دربعدازظهر روز 7 مهرماه كه فرماندهان ارشد عمليات جهت عرض گزارش موفقيت آميزعمليات انجام شده قصد شرفيابي به حضور رهبركبيرانقلاب و فرماندهي كل قوا را داشتند، هواپيماي حامل آنان درمنطقه كهريزك بعلت نقص فني سقوط مينمايد و پنج نفر ازفرماندهان ارتش جمهوري اسلامي ايران وسپاه پاسداران انقلاب اسلامي به شهادت ميرسند. درپي اين حادثه ناگوار كادرفرماندهي رده بالاي ارتش دچارتغييراتي شد كه ازآن جمله انتصاب سركارسرهنگ توپخانه علي صياد شيرازي كه درآنزمان فرماندهي عمليات شمالغرب را بعهده داشتند به سمت فرماندهي جديد نيروي زميني بود.ايشان پس ازانتصاب، تلاش اصلي خود را به جبهه هاي جنگ اختصاص داده و به اين جهت درقرارگاه مقدم نزاجا درجنوب حاضروشخصأ هدايت عمليات درجبهه جنوب را بعهده گرفته و دكترين جديد نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران را كه به تصويب شورايعالي دفاع رسيده بود به اين شرح اعلام نمود.
    - تقدم اجراي عمليات آفندي درجبهه اي وسيع برعمليات آفندي محدود وعمليات پدافندي.
    - همكاري بسيارنزديك وبرادرانه بين رزمندگان ارتش جمهوري اسلامي ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي. (تركيب مقدس)


    براي رسيدن به تدبير يكم نياز به طرحريزيهاي دقيق، حساب شده وكارشناسانه بود ، كه براي تحقق اين هدف يكي ازاقدامات اوليه ايشان دستوراعزام استادان دانشكده فرماندهي وستاد به قرارگاههاي جنوب وغرب جهت طراحيهاي عمليات آتي بود كه تقدم آن درمنطقه جنوب جهت اجراي مأموريت واگذاري «پاكسازي خاك مقدس جمهوري اسلامي ايران ازلوث وجود نيروهاي عراقي با انهدام و يا وادار كردن آنان به عقب نشيني وتأمين مرزبين المللي است»
    دراجراي دستورفوق استادان دانشكده فرماندهي وستاد پس ازرهائي ازمأموريتهاي محوله (عمدتاً درپستهاي فرماندهي نيروهاي زميني وهوائي ارتش مشغول انجام وظيفه بودند) در دوسري دراواخرمهرماه و اواسط آبانماه به منطقه عزيمت و درقرارگاه مقدم نزاجا درجنوب خود را به فرماندهي نيروي زميني معرفي نمودند.درروز 18 آبانماه 1360 اولين جلسه توجيهي با شركت افسران ستاد قرارگاه مقدم نزاجا در جنوب و 5 نفرازاستادان دانشكده فرماندهي و ستاد درحضور فرماندهي نزاجا تشكيل و با توجه به جبهه 300 كيلومتري خوزستان كه به سه منطقه نيمه مستقل به شرح زير تقسيم شده بود:
    - منطقه جنوبي (منطقه خرمشهر- آبادان)
    - منطقه مياني (منطقه اهواز - سوسنگرد)
    - منطقه شمالي (منطقه غرب دزفول - شوش)
    تصميم گرفته شد سري عمليات آينده به نام كربلا نامگذاري شود. (از 1 به بعد).تقدم طرحريزي و اجراي عمليات ابتدا به منطقه مياني با نام كربلا 1، تقدم بعدي به منطقه شمالي (غرب دزفول - شوش) با نام كربلا 2 و بالاخره تقدم بعدي به منطقه جنوبي (خرمشهر - آبادان) با نام كربلا 3 داده شد.همزمان درسايرمناطق عملياتي (شمالغرب وغرب) نيزطرحريزيهائي دردست بررسي بود اما تلاش اصلي نيروهاي مسلح به جبهه جنوب (سه منطقه ياد شده) داده شده بود.درابتدا بنا بود كه سه عمليات بطورهمزمان طرحريزي و با تقدم به مرحله اجراء درآيد اما بدليل كمبود افسران طراح اجبارا تصميم گرفته شد تنها عمليات كربلا 1 وكربلا 2 بطورهمزمان طرحريزي و با تقدم داده شده اجراء گردد.گروه طرحريزي كربلا 2 (سرهنگ پياده ستاد محسن شاهان، سرهنگ توپخانه ستاد نصرت اله معين وزيري، سرهنگ زرهي ستادعلي موسوي زادگان ) همزمان با گروه طراح كربلا 1 اقدام به شناسايي از روي نقشه ومنطقه نموده و با حضور درمواضع پدافندي با منطقه، زمين، دشمن و نيروهاي خودي آشنائي كامل پيدا نمودند.در 25 آبانماه 1360 فرماندهي نيروي زميني راهنماي طرحريزي خود را به شكل يك يادداشت اداري به گروه طراح ابلاغ نمودند كه قسمتي ازآن به شرح زيراست:
    - طرح كربلا 2 بايستي همزمان با طرح كربلا 1 آماده گردد.
    - نيروهاي عمل كننده عبارتند از:
    لشكر 21 و يگانهاي تحت كنترل عملياتي آن
    تيپ 84 پياده خرم آباد
    تيپ 55 هوابرد شيراز
    لشكر 77 پياده (نحوه رهائي درملاحظات بعدي اشاره ميشود ) چون درآنزمان لشكر درمنطقه آبادان مستقربود.
    لشكر 92 زرهي (تمام يا قسمتي ازآن لشكر)


    بدنبال راهنماي طرحريزي فرماندهي نزاجا افسران طراح وافسران ستاد با تلاش فوق العاده اقدام به تهيه برآوردهاي خود نمودند كه برآورد اطلاعاتي ركن دوم درتاريخ 28 آبانماه تهيه ومنتشرشد.دراين برآورد 5 ماده اي (مأموريت - منطقه عمليات - وضعيت دشمن - توانائيهاي دشمن - نتيجه) نقاط ضعف و برجسته دشمن چنين مطرح شده بود:
    نقاط ضعف:
    دشمن بعلت طولاني شدن مدت زمان جنگ روحيه خود را ازدست داده وتوان رزمي آن كاهش فوق العاده اي پيدا كرده است درنتيجه راهكاراحتمالي دشمن پدافند درمنطقه وحداكثرانجام تكهاي محدود بمنظور برهم زدن طرحهاي عملياتي آتي ميباشد
    نقاط برجسته دشمن:
    قدرت جابجائي يگانهاي احتياط خود (زرهي ومكانيزه) از 3 ساعت وحداكثرتا 48 ساعت ميباشد.


    درروز 5 آذرماه سال 1360 (سه روز قبل ازعمليات كربلا 1) طراحان عمليات كربلا 2 برآورد وضعيت عملياتي جامعي را تهيه وبه فرماندهي نزاجا ارائه نمودند كه دريازدهم آذرماه (دربحبوحه عمليات كربلا 1 ) فرماندهي نزاجا تصميم خود را به شرح زيراعلام كه عيناً ازنظرشما ميگذرد.
    پي نوشت فرماندهي نزاجا :
    بسمه تعالي
    1. طرح كلي خوبي است ازتهيه كنندگان متشكرم
    2. درمورد انتخاب راهكارهنوزبه اطلاعات لازم ازمنطقه و دشمن وتغييرات احتمالي استعداد دشمن (متناسب با موفقيت دركربلا 1) وبالاخره مقدار نيروئي كه پس ازعمليات كربلا 1 ميتوانيم درعمليات كربلا 2 بكاربريم نرسيده ام، لذا ان شاء ا... درفرصتي كه دست دهد نظريه خود را اعلام ميكنم (بهرصورت براي پيگيري جدي يگانهاي عمل كننده، راهكار يكم را ابلاغ كنيد).
    3. تماس خود را با ركن 3 يگانهاي عمل كننده و پيگيري خود را نسبت به تسريع درجابجائيها افزايش دهيد.
    سرهنگ صياد شيرازي 60/9/11
    اينك دو راهكار پيشنهاد شده دربرآورد وضعيت عملياتي شماره1
    راهكاريكم:
    تك با لشكرهاي 21 و 77 پياده و 92 زرهي و تيپهاي 84 پياده و 55 هوابرد به منظورانهدام دشمن با تأمين ارتفاعات علي گره زد، ابوصليبي خات وتپه هاي شمال وغرب چنانه وتنگ رقابيه
    راهكار دوم:
    تك با لشكرهاي 21 و 77 پياده و 92 زرهي و تيپهاي 84 پياده و 55 هوابرد به منظورانهدام دشمن با تأمين ارتفاعات عين خوش، علي گره زد، ابوصليبي خات، تپه هاي شمال وغرب چنانه و تنگ رقابيه.
    همانطوركه ملاحظه ميكنيد، اختلاف اين دو راهكار درتصرف ارتفاعات عين خوش ميباشد.
    درتاريخ 30 آذرماه پس از 22 روزعمليات كربلا 1 با موفقيت به پايان رسيد وتمام تلاشها به جبهه عمليات كربلا 2 داده شد كه بلافاصله طرح عملياتي شماره 1 كربلا2 تهيه كه تا 60/11/15 ازانتشارآن جلوگيري شد. درتاريخ 60/11/13 كميسيوني دردومرحله صبح و بعدازظهربا شركت گروه طراح، فرماندهان وعناصرعملياتي واطلاعاتي يگانهاي ارتش وسپاه تشكيل كه پس ازبحث و بررسي وموافقت كلي با طرح عملياتي شماره 1 كربلا 2 نكات زيرنيزمورد تأكيد قرارگرفت.
    - اجتناب ازتكهاي جبهه اي و دورزدن دشمن با استفاده ازتكهاي جناحي
    - اجتناب ازطولاني شدن عمليات
    - استفاده از روحيه تهاجمي نيروهاي رزمي درساعات اوليه تك
    5 قرارگاه به شرح زير ازروز 14 بهمن ماه فعاليت مشترك (ارتش - سپاه) خود را آغازنمايند:
    قرارگاه مركزي كربلا 2 مستقر درمنطقه عمومي شوش
    قرارگاه تاكتيكي لشكر 21 پياده در دزفول
    قرارگاه تاكتيكي لشكر 77 پياده درهفت تپه
    قرارگاه تاكتيكي لشكر 92 زرهي دردشت آب
    قرارگاه تاكتيكي تيپ 2 لشكر 92 زرهي در لزه


    قرارگاه تاكتيكي تيپ 55 هوابرد دربيت شايع:
    در زمانيكه يگانهاي تابعه آماده ميشدند تا هرچه زودترعمليات كربلا 2 را به اجرا درآورند متجاوزبا هدف به تأخيرانداختن و جلوگيري ازاجراي اين عمليات درگيري سختي را درتنگ چزابه بوجود آورد كه تا حدودي هم موفق شد اما هيچگاه نتوانست اراده محكم رزمندگان را دربيرون راندن متجاوز ازسرزمين هاي اشغالي متزلزل نمايد تا اينكه در7 اسفند ماه 1360 برمبناي توافق فرماندهي مشترك عمليات كربلا 2 (سرهنگ علي صياد شيرازي و برادرمحسن رضائي) فرماندهي نزاجا طي يادداشتي خواستار تغييراتي درطرح عملياتي شماره 1 كربلا 2 شدند. كه اهم آنها عبارت است از:
    - كليه عمليات در يك مرحله اجراء شود.
    - تيپ 58 ذوالفقارازغرب احضار وتصرف تپه شاوريه به او واگذار شود
    - قرارگاهي بنام قرارگاه قدس تشكيل و با زيرامرگرفتن تيپ 2 زرهي لشكر 92 زرهي وتيپ 84 خرم آباد و 2 تيپ ازسپاه مأموريت تصرف وتأمين عين خوش را بعهده بگيرد.
    - لشكر 92 زرهي (-) تيپ 55 هوابرد را درمنطقه رقابيه دركنترل عملياتي گرفته ومأموريت درآن منطقه را به عهده بگيرد.
    پنج قرارگاه مشترك به شرح زيرتشكيل وهدايت عمليات درمناطق ذكرشده را به عهده خواهند داشت:
    1. قرارگاه كربلا 2 قرارگاه مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي.
    2. قرارگاه قدس منطقه دشت عباس وعين خوش
    3. قرارگاه نصر منطقه غرب پل نادري و شمال غربي رودخانه رفائيه
    4. قرارگاه فجر منطقه غرب شوش وجنوب غربي رودخانه رفائيه
    5. قرارگاه فتح منطقه تنگ رقابيه و غرب چنانه
    با توجه به مطالب صفحات قبل سرانجام دردهه دوم اسفند 1360 طرح عملياتي شماره 2 كربلا 2 (تجديد نظر شده) تهيه وبه يگانهاي ذينفع ارسال گرديد مستخرجه هاي ازآن كه مورد نيازاين آموزش ميباشد درزيرآورده ميشود9)


  18. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


  19. #10
    همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
    رشته تحصیلی
    تجربی
    نوشته ها
    2,617
    ارسال تشکر
    3,144
    دریافت تشکر: 2,553
    قدرت امتیاز دهی
    871
    Array

    پیش فرض پاسخ : عملیات فتح المبین

    سازمان رزمي:

    قرارگاه فرماندهي عمليات كربلا 2:
    قرارگاه قدس شامل :
    - تيپ 84 پياده، تيپ 2 زرهي لشكر 92 ، تيپ 14 امام حسين (ع)، تيپ 41 ثارالله، تيپ ايلام، گردان مستقل حضرت علي اكبر(توضيح اينكه تيپ ايلام وگردان مستقل حضرت علي اكبرهيچگاه درمنطقه قرارگاه قدس بكاربرده نشدند)
    قرارگاه نصر شامل :
    - لشكر 21 پياده، تيپ 58 ذوالفقار، تيپ 7 سپاه دزفول تيپ 27 محمد رسول الله
    قرارگاه فجر شامل:
    - لشكر 77 پياده، تيپ 33 المهدي، تيپ 17 قم، تيپ 35 امام سجاد (ع)
    قرارگاه فتح شامل :
    - لشكر 92 زرهي (-) تيپ 55 هوابرد، تيپ 25 كربلا، تيپ 46 فجر، تيپ 8 نجف
    دركنترل قرارگاه كربلا 2:
    - تيپ 37 زرهي (احتياط)
    - گروه 33 توپخانه
    - يگان هوانيروز


    مأموريت:
    فرماندهي عمليات كربلا 2 درساعت (س) روز (ر) به منظورانهدام دشمن درمنطقه عمومي دزفول - شوش تك نموده ارتفاعات عين خوش، علي گره زد، ابوصليبي خات (رادار)،تنگ رقابيه و ارتفاعات غرب چنانه را تأمين و درمنطقه پدافند مينمايد وآماده ميشود بنا به دستور تك را به سمت غرب جهت تأمين خط مرز ادامه دهد.

    يادداشت شهيدعلي صياد شيرازي به طراحان عمليات درمورد فرماندهي عمليات فتح المبين
    1) اين عمليات ازقرارگاه كربلا 2 به ترتيب زيرهدايت ميگردد:
    الف- رهبرحقيقي اين عمليات سرنوشت سازهمچنان به عهده حضرت وليعصر(عج) ميباشد كه براي حفظ وحدت فرماندهي مسئوليت فرماندهي وهدايت عمليات را با توكل به خدا شخصا بعهده ميگيرم.
    ب- چون جنگ و رزم ما در راه اسلام است پيروزي آن به نام (الله) و رزمندگان اسلام به ثبت ميرسد. ( انشاء الله )
    پ- اولين برنامه ما بعد ازپيروزي مراسم شكرگزاري همه رزمندگان اسلام است دردرگاه خداوند متعال
    فرماندهي نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران سرهنگ توپخانه علي صياد شيرازي
    رويدادهاي مهم پس ازانتشار طرح عملياتي تجديد نظرشده كربلا 2 تا روزيكم فروردين سال 61:
    الف) خاتمه جابجاييها وگشايش قرارگاههاي 5 گانه
    ب) درتاريخ 60/12/15 دستورحركت تيپ 2 لشكر 92 زرهي به منطقه لزه (شمالغربي تپه 350 ) درشرايطي صادرگرديد كه وضعيت جوي منطقه بسيارنامناسب بود به نحوي كه تيپ مذكوردرآخرين روزهاي اسفند در حاليكه پرسنل آن خسته وتوان رزميشان به ميزان قابل ملاحظه اي تقليل يافته بود درمحل مأموريت خود مستقرگرديدند.
    پ) درتاريخ 60/12/24 قرارگاه قدس تنها با حدود 10 نفرافسر و درجه دار درمنطقه لزّه درحوالي چاههاي نفت بيات كارخودرا آغاز واعلام موجوديت نمود.
    - قرارگاه نصر درتپه سپتون
    - قرارگاه فجردرجنوب غربي شوش
    - قرارگاه فتح درشمال بيت شايع درقرارگاههاي تاكتيكي خود مستقرگرديدند.
    و بالاخره قرارگاه مركزي كربلا 2 درشمال شرقي شوش (كنارجاده راه آهن) مسقر وآماده براي هدايت عمليات گرديد.
    ت) درحاليكه تمام فرماندهان و رزمندگان پرتوان ما براي شروع عمليات بيتابي ميكردند وهمگان عزم و اراده آهنين خود را درجهت بيرون راندن دشمن ازخاك ميهن اسلامي جزم كرده بودند.
    متجاوزكه پي به اجراي اين عمليات برده وبه منظور برهم زدن سازمان وجلوگيري ازاجراي كامل عمليات درشب 29 اسفندماه 60 درمناطق عملياتي قرارگاه فجر (شلش وانگوش) و درقرارگاه فتح (منطقه رقابيه) دست به تك هاي مختل كننده اي زد.با توجه به نامگذاري، سرانجام درساعت 19:30 روزيكم فروردين ماه تصميم به اجراي عمليات گرفته شد وافسران طراح به قرارگاهها اعزام تا ضمن ابلاغ زمان اجرا و رمزعمليات به قرارگاه هاي تابعه كارنظارت برعمليات وبرقراري ارتباط با قرارگاه مركزي را بعهده بگيرند.مطالب فوق ازاين لحظه عمليات كربلا 2 به نام عمليات فتح المبين پيام اعلام زمان تك و رمزعمليات به شرح زيربود:

    ازقرارگاه كربلابه قرارگاههاي قدس، فجر، نصر، فتح ساعت (س) روز (ر) ساعت 00:30 روز61/1/2 تعيين و شروع عمليات با رمز بسم الله القاصم الجبارين يا زهرا (س) خواهد بود
    اجراء وهدايت عمليات ( 2 تا 10 فروردين ماه 1361):
    الف) مرحله يكم عمليات فتح المبين (روزهاي دوم و سوم فروردين):
    درساعت 00:30 روز 2 فروردين ماه قرارگاههاي قدس ونصر با غافلگيري كامل تك خود را آغاز، دشمن را مورد هجوم قرارداده و به سمت هدفهاي ازپيش تعيين شده حركت نمودند به طوريكه قرارگاه قدس موفق شد پل چيخواب، پادگان عين خوش، ارتفاعات عين خوش قسمتي ازجاده، مواصلاتي دچه به عين خوش را تصرف ضمن وارد آوردن تلفات وضايعات عمده حدود 1500 نفرازقواي متجاوزرا به اسارت درآورد كه با پاتكهاي موجي وديوانه وارعراق مواجه گرديد.
    قرارگاه نصر نيزموفق شد كوت كاپن - سرخه صالح - سه راه قهوه خانه - تپه چشمه - تپه بلتا - تپه جفينه - تپه 350 وعلي گره زد را تصرف وحدود 3000 نفرازقواي متجاوزرا به اسارت درآورد.
    قرارگاههاي فجر وفتح نيزبه تثبيت دشمن درمناطق محوله ادامه داده وضمن به اسارت درآوردن شماري ازنيروهاي دشمن توسط قرارگاه فجر تعدادي ازتانكهاي دشمن توسط قرارگاه فتح مورد اصابت قرارگرفته ومنهدم شدند.ذكراين نكته ضروري است كه قرارگاه قدس به دليل حساسيت منطقه آن قرارگاه براي دشمن (بسته شدن راه تداركات واحتمالاً عقب نشيني نيروهاي متجاوز) مورد پاتكهاي پي درپي و بي امان متجاوزين واقع گرديد كه دربعضي ازمناطق نيزمجبور به ازدست دادن قسمتهايي ازمناطق متصرفي گرديد
    ب) مرحله دوم عمليات (روزهاي چهارم، پنجم ششم و فروردين ماه):
    همانطوركه گفته شد ازشروع روشنايي روزدوم فروردين ماه نيروهاي متجاوز براي بازپس گيري منطقه حساس وحياتي عين خوش ودشت عباس قرارگاه قدس را زيرفشارپاتكهاي بي امان خود قراردادند بطوريكه هرلحظه بيم آن ميرفت كه بازپس گيري مواضع درمنطقه قرارگاه قدس كل عمليات فتح المبين را به مخاطره اندازد لذا به منظوربرداشتن فشاراز روي قرارگاه قدس، فرماندهي قرارگاه كربلا به قرارگاه فتح دستورداد درساعت 01:00 روزچهارم فروردين ماه تك نمايد وهدفهاي واگذاري را تصرف نمايد و به قرارگاه نصرنيز دستورداده شد با زيرامرگرفتن تيپ 37 زرهي موجبات الحاق با قرارگاه قدس را فراهم نمايد.
    تك قرارگاه فتح درساعت مقررآغاز و تا ساعت 08:00 صبح همانروز تيپ 55 هوابرد و تيپ 8 نجف موفق شدند ارتفاع ميشداغ، تنگ رقابيه و ارتفاع رقابيه را تصرف، تدارك وعقب نشيني نيروهاي متجاوز را با مشكل روبرو سازند و اولين ژنرال ارتش عراق را به اسارت درآورند ولي متأسفانه درمنطقه دشت عباس موفقيت چنداني به دست نيامد وتيپهاي 37 و 2 زرهي متحمل تلفات سنگيني شدند ضمن آنكه پاتكهاي دشمن درتمام مدت درمنطقه قرارگاه قدس ادامه داشت اما آثارتزلزل در روحيه نيروهاي دشمن به وضوح نمايان گرديده بود.
    پ) مرحله سوم عمليات ( هفتم فروردين ماه 61):
    با توجه به تقويت يگانهاي متجاوزدرارتفاعات ابوصليبي خات وايجاد مواضع مستحكم و پي درپي (پدافند درعمق) قرارگاه فجربا تمام تلاشي كه كرد قادربه درهم كوبيدن اين مواضع نشد ضمن اينكه موفقيت قرارگاه نصر درشمال رودخانه رفائيه و رسيدن عناصر آن قرارگاه به جناح بازلشكر 1 مكانيزه عراق اين موقعيت مناسب را دراختيار قرارگاه كربلا گذاشت كه با طرحريزي يك عمليات احاطه اي يك طرفه لشكر 1 مكانيزه عراق را در
    ارتفاعات ابوصليبي خات درهم بكوبد.
    بالاخره درساعت 0945 روزهفتم فروردين قرارگاههاي نصروفجر باهم الحاق حاصل نمودند وماموريت آنها با موفقيت كامل به پايان رسيد و دشمن با تمام تلاش درحال فرارازمنطقه بود كه گروه گروه به اسارت رزمندگان درآمدند.

    ت) مرحله پاياني ( روزهاي هشتم ونهم فروردين ماه 61):
    درپايان مرحله سوم هنوز تنگ ابوغريب درشمال وتپه هاي دوسلك وبرقازه درجنوب به تصرف رزمندگان در نيامده بود.لذا درسحرگاه روزهشتم فروردين ماه كه دشمن درحال فرارازمنطقه بود قرارگاههاي نصر،قدس و فتح حركت خود را به منظورتصرف هدفهاي ياد شده شروع وموفق شدند بدون درگيري عمده اي هدفهاي ذكرشده را كه توسط دشمن تخليه شده بود به تصرف درآورند وعملياتي كه براي روز نهم طرحريزي وپيش بيني شده بود درروزهشتم بدون هيچگونه مشكلي اجراء وكليه اهداف تعيين شده تصرف وخط سرخ تأمين گرديد. بلافاصله مسؤليت منطقه فتح المبين به لشكر 77 واگذار و بقيه يگانها جهت عمليات آزادسازي خرمشهراز روز 61/1/10 راهي منطقه آبادان - خرمشهر شدند.


    نتايج عمليات بزرگ فتح المبين:
    الف) آزادسازي حدود 2200 كيلومترمربع ازسرزمينهاي اشغالي غرب دزفول - شوش
    ب) انهدام تيپهاي 1و 17 مكانيزه وتيپهاي 24 و 51 زرهي ازلشكر 1 مكانيزه عراق وتيپهاي 24 مكانيزه و 17 زرهي ازلشكر 10 زرهي وارد آوردن آسيبهاي كلي به تيپهاي 12 و 60 زرهي و تيپهاي 505،423،424،99،15،93،13،11 پیاده
    پ) بالا رفتن ميزان اتكاء به خداوند وخود باوري نيروهاي رزمنده
    ت) خارج شدن شهرهاي دزفول ، انديمشك ، شوش ، پايگاه هوايي دزفول و جاده مواصلاتي و استراتژيكي دزفول به اهواز از زيرآتش توپخانه هاي متجاوز
    ث) ايجاد اعتماد به نفس درتمامي رزمندگان بويژه فرماندهان براي تداوم بخشيدن به عمليات تهاجمي
    ج) تغيير سرنوشت جنگ به نفع كشورجمهوري اسلامي ايران و فروپاشي روياي قادسيه صدام

    درود به روان پااک شهدای گرانقدرعملیات پرافتخار وغرورآفرین فتح المبین


  20. کاربرانی که از پست مفید حسنعلی ابراهیمی سعید سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •